سال هجدهم | زمستان 1393 | 304 صفحه

جهت مشاهده و ورق زدن صفحات
روی تصویر زیر کلیک کنید.

در این شماره می خوانید:


1- مقاله ها

2- هنر

3- گزیده رویدادها

سرمقاله

جلفای نو و کلیسای وانک تارو پودی درهم تنیده از زندگی مسالمت آمیز  دو ملت ارمنی و ایرانی

در مجموعه مقاله هایی که در پیمان شمارۀ 40، در تابستان 1386ش، تحت عنوان جلفا و جلفا نشینان به چاپ ‏رسید به طور مشروح به بررسی زندگی نامۀ چهارصد سالۀ ارمنیان اصفهان پرداخته بودیم تا دین خود را نسبت ‏به گذشته و حال این جامعۀ خاص از ایرانیان را ادا کنیم. اینک، پس از گذشت هفت سال، در ‏شمارۀ 70 فصلنامه باردیگر به نقطۀ عطف دیگری در تاریخ ارمنیان ایران رسیده ایم. در این ویژه نامه، کوشیده ایم تا با بررسی  و شرح ویژگی ها و تاریخ دیر سورپ آمناپرکیچ[1] یا کلیسای وانک جلفای اصفهان، در سیصد ‏و پنجاهمین سالگرد تأسیس آن، بخشی دیگر از رسالت رسانه ای خود را در ‏قبال ارمنیان و نقش حیاتی آنان در سرزمین ایران و خانوادۀ بزرگ آن پی گیریم.‏

از آنجا که از قرن ها پیش تار و پود جلفای اصفهان و کلیسای وانک در هم تنیده شده بررسی هریک ‏از آنها به تنهایی نخواهد توانست ارزش های واقعی و نقش ایرانیان ارمنی را، که چهارصد سال پیش فقط ‏ارمنیان ایران بودند، آشکار سازد.‏

تغییرات سرنوشت ساز جغراسیاسی[2] (ژئوپولیتیکی) منطقه، که با تخلیۀ جلفای قدیم در ارمنستان و اسکان ساکنان آن در قلب ‏ایران به وجود آمد، سیاست سردمداران صفویه و اصرار آنان بر ایجاد محیطی شبیه به جلفای قدیم برای ‏ارمنیان، در جوار اصفهانی که تا به آن روز فقط در شمال زاینده رود گسترده شده بود و احداث بقعۀ مقدسی ‏که نیم قرن بعد به کلیسای وانک و مجتمع فرهنگی محصور در آن تبدیل و در نهایت منجر به شکل گیری پدیده ای شد که امروزه در ایران شاهد آن هستیم: نمونه ای مثال زدنی از زندگی ‏مسالمت آمیز اقوام و گفت و گوی میان تمدن ها. جلفای اصفهان تنها بیانگر ‏گوشه ای از ویژگی ها و بافت دو جامعۀ ارمنی و ایرانی و دو مذهب گریگوری[3] و شیعه است.‏

اگرچه کوچ اجباری ارمنیان از جلفای ارمنستان منجر به تخلیۀ سرزمین نخجوان از صاحبان اصلی آن و یکی از علل عمدۀ جدایی نهایی نخجوان و جلفا از خاک ارمنستان شد احداث جلفای نو، با ‏الگوی جلفای قدیم و اسکان ارمنیان تازه وارد در آن سبب شکوفایی دوچندان بازرگانی، صنعت و هنر اصفهان ‏شد و جهانی آفرید که از ثمرات همزیستی مسالمت آمیز دو تمدن و دو فرهنگ انسان ساز ‏ایرانی و ارمنی است. ‏

عاشقان و دل بستگان کلیسای وانک طی مراسمی خاص، در پاییز 1393ش، در ایروان و جلفای اصفهان، سیصد و پنجاهمین سالگرد احداث کلیسای ‏وانک را جشن گرفتند. ما اهالی پیمان نیز بر آن شدیم تا با اختصاص این شماره (زمستان 1393ش) به کلیسای وانک هفتادمین شمارۀ فصلنامه را به این عاشقان، میراث داران و همۀ ایرانیان پیشکش کنیم.‏

بازنگری تاریخ کلیسای هوسپ آرِماتاتسی دیرآمناپرکیچ مقدس (کلیسای وانک)، که احداث آن به سال 1043 ش/1664م باز می گردد، از آن جهت حائز اهمیت ‏فراوان است که این مکان مقدس نیز، نظیر سیزده کلیسای دیگر جلفای نو، صرفاً به انجام فرائض دینی ‏اختصاص ندارد و بنا بر اصول و ماهیت مراکز دینی ارمنیان سراسر جهان مجموعه ای است مختص به حراست از ‏دین، فرهنگ، علوم، آداب و سنن ارمنیان دور از وطن آبا و اجدادی. متولیان کلیسای وانک نیز، همانند خادمان دیگر کلیساهای ارمنیان، از میان فرهیختگان، ادیبان تحصیل کرده، موسیقی دانان و آزادی  خواهان ‏اجتماعی انتخاب می شده اند تا ضمن آموزش فرائض دینی آحاد جامعۀ ارمنی و به ویژه، نوجوانان و ‏جوانان محله و شهر خود را با فرهنگ ارمنی مأنوس سازند.‏

اینکه چرا گنبد محراب کلیسای وانک شباهتی به گنبد و ناقوس خانۀ دیگر کلیساهای ویژۀ مذهب ‏گریگوری ارمنیان ندارد؟ چرا تصاویر قدیسان و موضوعات انجیل مقدس در داخل کلیسای وانک بر روی دیوارها نقاشی شده؟ چرا در صحن محوطۀ وانک، به جز مقبرۀ روحانیان بلند مرتبۀ کلیسا، شاهد سنگ قبرهای ‏متعلق به مسیحیان غیر ارمنی نیز هستیم؟ چرا موزۀ اختصاصی کلیسا از جمله مهم ترین مکان ‏های مجموعۀ وانک محسوب می شود؟ مطالبی است که در این ویژه نامه به بررسی آنها پرداخته ایم. ‏

از آنجا که در این شماره علاوه بر فرهیختگان نزدیک به مجموعۀ وانک جلفای اصفهان و ‏هیئت تحریریۀ فصلنامه ‏شخصیت های دیگری نیز در به ثمر رساندن این مهم به یاری پیمان آمدند ‏لازم می دانیم که ازهمراهی صمیمانه ‏و حمایت بی شایبۀ اسقف اعظم بابگن چاریان، پیشوای دینی ارمنیان اصفهان و جنوب ایران، سپاسگزاری نموده، ‏از آقای روبرت بگلریان، نمایندۀ ارمنیان اصفهان و جنوب ایران در ‏مجلس شورای اسلامی، که پیام ایشان در ‏صفحات آغازین همین شماره ارائه شده؛ شورای خلیفه گری ارامنۀ اصفهان و جنوب ایران؛ خانم سونیک ‏باغومیان، عضو هیئت برگزار ‏کنندۀ مراسم بزرگداشت سیصد و پنجاهمین سالگرد تأسیس کلیسای آمناپرکیچ ‏مقدس و مجموعۀ وانک، که توضیحات مشروح و تصاویر ‏مربوط به بناها، یادواره ها و تندیس های مستقر در ‏محوطۀ کلیسای وانک و خلیفه گری ارامنۀ اصفهان و همچنین مطالب، متن گزارش ها و عکس های مراسم ‏بزرگداشت را در اختیار فصلنامه قرار دادند؛ آقای توما ‏گالستانیان، مدیر روابط عمومی خلیفه گری ارامنۀ ‏جلفای نو اصفهان و ارامنۀ جنوب ایران، که تصاویر دیوارنگاره ها و تابلوهای نقاشی نفیس ‏داخل کلیسای وانک، ‏کلیسای بیت اللحم (بتقحم) و کلیسای مریم مقدس را تهیه کردند و از دیگرانی که ما را در به ثمر رساندن این ‏ویژه نامه یاری رساندند قدردانی و تشکر کنیم و از آنجا که برآنیم تا این شماره از فصلنامه را به منزلۀ مرجعی ‏راستین برای خوانش تاریخچۀ کلیسای وانک جلفای اصفهان منتشر سازیم آمادگی خود را برای پذیرش کلیۀ ‏نظرات فرهیختگان و اطلاعاتی که سبب تکمیل مطالب این ویژه نامه شود اعلام می داریم.‏‏

پی‌نوشت‌ها:

2ـ  ناجی مقدس همگان.  

Geopolitical 3ـ

4ـ مذهب ارمنیان.           

پیام روبرت بگلریان، نمایندۀ ارمنیان اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی، به مناسبت سیصد و پنجاهمین سالگرد تأسیس کلیسای وانک جلفای اصفهان

پهنۀ ایران، این محل تلاقی سیر تاریخ و جغرافیای آسیا و نواحی هم جوار آن، همواره میزبان گروه های مختلف جوامع انسانی بوده که به جبر یا اختیار و با مهر یا قهر پای به این سرزمین نهاده اند. چه بسیار که با نیت تغییر خصایص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی (برای مثال فقط برای تثبیت عقیده ای یا غارت منابعی) وارد این سرزمین شده اند ولی در اثر توان جذب، انعطاف و ویژگی های تمدنی ایران و ایرانی خوشه چین میوه های این درخت ریشه دار شده اند. این توان جذب چه بسا با پیوند و بارآوری های نو و بدیع همراه بوده است و همین مایۀ پرباری های آینده را به دست داده است.

اما ارمنیان ـ گذشته از سابقۀ دیرین روابط دو فرهنگ، که در مقاطعی روابط تمدنی نیز بوده است ـ در برهۀ زمانی ای که در ایران و اساساً در اصفهان مستقر شدند هم به جبر آمدند و هم به اختیار اما در اندک زمانی به بخشی از بافت اجتماعی ایران تبدیل شدند.

امسال (1393ش) مصادف شد با سیصد و پنجاهمین سالگرد تأسیس کلیسای هوسپ آرِماتاتسی یا چنان که معروف است کلیسای وانک ارمنیان، در جلفای نو اصفهان. زندگی ارمنیان اصفهان، پس از تثبیت اولیه و به دلیل توانمندی های این جامعه نه فقط با تشکیل نهادهای مختلف اجتماعی ـ همچون مدرسه، مرکز کتابت، چاپخانه و انجمن های خیریه و زنان نضج گرفت و بسط یافت و در خط سیر تکامل خود و مخصوصاً، در بهره گیری از قابلیت ها و نوآوری های دنیای مدرن پیش قدم و رهگشا شد بلکه در نقاط مختلف دنیا تجارت را توسعه داد و به شکوفایی ایران یاری رساند.

توان انسان ها و فرهنگ ها برای بقا و بازآفرینی عناصر مختلف فرهنگی و نهادها و نوآوری و انعطاف پذیری آنها حیرت انگیز است. توان زیستی و ذهنی و آگاهی ما موجودات انسانی در طی تاریخ انطباق پذیری شگفت انگیزی در حوزۀ حفظ هویت فرهنگی پدید آورده. گرچه وقتی دورۀ زمانی طولانی ای را بررسی می کنیم در ابعاد و جلوه های مختلف فرهنگی یک گروه انسانی تفاوت های چشمگیری می بینیم ولی در عین حال خط  مشخص و ثابتی از صفات برجسته، زنده و مشترکی را هم می بینیم که همانا به آن «هویت» نام می نهیم. ایرانیان ارمنی نیز چنین بوده و هستند به نوعی خصیصۀ حفظ بقا و انعطاف و انطباق ایرانی ـ ارمنی در اینجا ترکیبی از حفظ هویت، همدلی ملی، میهن پرستی، آفرینندگی، تعهد و درک متقابل را ایجاد کرده است.

من برای این ویژگی چند بعدی همواره مثال معماری همین کلیسایی را می زنم که موضوع بحث ماست. با کمی تسامح اگر کل مجموعۀ معروف به کلیسای وانک را در نظر گیریم دیری می بینیم محصور در دیوارهای کاهگلی، که بعدها مزین به برج ناقوس و ساعتی در سردرش شد (ساعتی که هم تبدیل به عنصر و نماد تداوم وجود و بودن شد و هم نمادی از توان مدرن شدن این جامعه و هم رویکرد آن به زمان همچون قابلیت نگاه به آینده) با گنبدی که می گویند در طی ساخت مجوز تزیینی ای ورای ساخت خشتی اش نداشته و فرم آن هم یادآور گنبد مساجد است و ربطی به معماری کلیساهای ارمنی ندارد.

داخل کلیسا هم رنگ آمیزی کاشی کاری های زیبای اصفهان را دارد و هم دیوارهایش منقوش به نقاشی های زیبا و پرمعنی از متون کتاب مقدس با هنرمندانه ترین سبک های اروپایی زمان خود است (دیوارهای کلیساهای ارمنی چنین نقاشی هایی ندارند).

به این ترتیب، ترکیبی جالب از معماری اسلامی ـ ارمنی و هنر ایرانی ـ اروپایی جلوۀ فرهنگی تازه و بدیعی فراهم آورده که چنان که ذکر شد گواهی است بر بقا، زایش و استمرار هویت و هویت مندی. اینک با یادآوری، بزرگداشت و پاسداشت این یکپارچگی فرهنگی، که ظهور بیرونی آن در کلیسای وانک تبلور یافته، با توجه به اینکه این پدیده و پدیده هایی از این دست سرمایه های فرهنگی و میراث انسانی و ملی هستند این سؤال مطرح می شود که حفظ، شناسایی و بازنمایی آنها چگونه تضمین می شود و جامعه به طور کلی، جامعۀ ایرانیان ارمنی و حکومت چگونه به این وظیفه عمل خواهند کرد و در برابر آیندگان و تاریخی که در آینده نوشته خواهد شد به این سؤال چه پاسخی خواهند داد.