سال هجدهم | پاییز1393 | 264 صفحه
جهت مشاهده و ورق زدن صفحات
روی تصویر زیر کلیک کنید.
در این شماره می خوانید:
1- مقاله ها
-
- کلیسای سرکیس مقدس تهران و بناهای پیرامون آن
- تاریخچه و معماری کلیسای سرکیس مقدس تهران | شاهن هوسپیان
- خلیفه گری ارمنیان تهران و نهادهای وابسته | وارطان داودیان
- بنای یادبود شهیدان نژادکشی ارمنیان | ادوارد هاروتونیان
- قفقاز در طی سالیان 1918 – 1921 براساس توافقات حقوقی | دکتر آرا پاپیان | ترجمه گریگور قضاریان
- ارمنیان در سوریه | تیگران گابویان / ترجمه ادوارد هاروتونیان
- پزشکان و داروسازان ارمنی در امپراتوری عثمانی | آرمیک نیکوقوسیان
- مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های اسلامی و ایرانی) | دکتر صادق سجادی
2- چهر های علمی
- دکتر امیلیا نرسیسیانس،استاد انسان شناسی دانشگاه تهران | گریگور قضاریان
3- تاریخ هنر
- میراث مینیاتور ارمنی | آرپی مانوکیان
4- چهر های هنری
- یرواند نهاپتیان،از بنیان گذاران مکتب نقاشی آبرنگ ایران | مهدی علی اکبر زاده
- ارمنی دیگر | رافی آراکلیانس
5- ادبیات
- آبیگ آواکیان و سال های سیاه ستم،پریشانی و اندوه | دکتر قوام الدین رضوی زاده
6- معرفی کتاب
- به مناسبت رونمایی کتاب تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان از ورای نوشته ها،گفتگو ها و عکس ها | آرا اوانسیان
7- باخوانندگان
سرمقاله[1]
شناخت فرهنگ ها نقطۀ آغازین پیوند ملت ها
فرهنگ از بنیادی ترین عوامل و عناصر تشکیل دهندۀ ملت هاست. اگر ملت را، به منزلۀ یک کلیت خاصِ تاریخی ـ فرهنگی، زبانی و اجتماعی ـ سیاسی، عاملی حیاتی برای غنی سازی چند جانبۀ فکری ـ معنوی و پیشرفت در نظر گیریم، که در آن بشر امکان گسترده ای برای شکوفایی فکری و معنوی به دست می آورد، آنگاه جایگاه واقعی فرهنگ در گذر تاریخ به گونه ای بارزتر نمایان می شود.
با چنین رویکردی فرهنگ مهم ترین شناسۀ ملت محسوب می شود که با شناخت آن می توان به واقعیت های گذشته و روحیات کنونی آن ملت پی برد و دربارۀ آیندۀ آن اظهار نظر کرد.
بنابراین، نقطۀ آغازین در روند تکوین روابط میان ملل بی شک فرهنگ است به گونه ای که در اغلب موارد، بدون دستیابی به شناخت فرهنگی متقابل، امکان دستیابی به توافق های بلندمدت سیاسی یا اقتصادی محدود شده و یا به طور کلی هر رابطه ای اساساً غیرراهبردی خواهد بود. حتی، می توان گفت که بدون درک عمیق ملت ها از فرهنگ یکدیگر صلح پایدار حاصل نخواهد شد.
شاید، نمادین ترین گواه این مدعا سازمان علمی، فرهنگی و تربیتى ملل متحد[2] است که تنها چند ماه پس از تأسیس سازمان ملل متحد، یک سال زودتر از تأسیس صندوق کودکان ملل متحد[3]، پنج سال زودتر از تأسیس کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان[4]، شانزده سال زودتر از تأسیس برنامۀ جهانی غذا،[5] بیست سال زودتر از تأسیس برنامۀ عمران ملل متحد[6] و سال ها زودتر از دیگر سازمان های وابستۀ سازمان ملل بنیان گذاری شده است. آیا دلیل این امر این نیست که ملل جهان به جایگاه والای فرهنگ و اهمیت روابط فرهنگی مابین ملل برای ممانعت از جنگ های فراگیر آینده پی برده اند؟
عدالت اجتماعی از اصولی است که بدون احقاق آن دیگر ارزش های انسانی همچون آزادی و مردم سالاری به شدت خدشه دار می شوند. علی رغم ادعاهای پیشرفت، انسان گرایی، دموکراسی و حقوق بشر ما در جهانی زندگی می کنیم که فقر اقتصادی، ناامنی اجتماعی، نبود رفاه، مناسبات سرمایه داری و نظام بازار به اصطلاح «آزاد» حاکم، در عرصه های گوناگون، بیداد می کند. ناهمگونی های بارز اقتصادی، در سطوح ملی و بین المللی، نه تنها عاملی مهلک برای نابودی روح آزادی و خصیصۀ پیشرفت انسان هاست بلکه شرایط را برای رشد و نمو انواع عقاید شیطانی مانند فاشیسم، نژادگرایی، افراطی گری دینی و تروریسم مهیا می سازد. حتی، در مورد برقراری عدالت اجتماعی نیز فرهنگ در وهلۀ نخست موضوعیت پیدا می کند.
زمینۀ تحقق آرمان عدالت، دگرگونی روابط اجتماعی یا بهبود شاخص های اقتصادی نیست. بدون بستر فرهنگی مناسب، صرف بهبود شاخص های اقتصادی، به برقراری اصل عدالت نخواهد انجامید. بدون بالندگی فرهنگی، تلاش برای تغییرات عدالت محور در روابط اجتماعی بیهوده خواهد بود. بی جهت نیست که در کشورهایی که توسعۀ عدالت اجتماعی موفقیت چشمگیری داشته است فرآیند تدوین سیاست های فرهنگی و آموزشی جایگاهی مهم تر از سیاست های اقتصادی و اجتماعی دارد.
در این مبحث، حفظ هویت فرهنگی تنها یک روی سکه را تشکیل می دهد. روی دیگر آن رشد، پویایی و نوآوری فرهنگی است. در دنیایی که ارتباطات رشدی شتابان دارد، فرهنگ هر ملتی ناگزیر در مراودۀ گسترده با سایر فرهنگ ها قرار می گیرد. همانند تمامی نظام های باز که در تبادل انرژی با جهان خارج هستند فرهنگ ها نیز، به منزلۀ نظام های نوعاً باز، بر نظام های فرهنگی دیگر تأثیر می گذارند و متقابلاً از آنها تأثیر می پذیرند. در این شاه راه عظیم تبادل فرهنگی، ملت ها علاوه بر حفظ آثار فرهنگی خود موظف به انجام مورفوژنیسیس یا ریخت زایی و خلق شکل های نوین برای ارائۀ محتوای فرهنگی خود هستند. بدون چنین خصیصۀ ماهوی ای، نظام های فرهنگی به طور عمده در حالت انفعالی قرار می گیرند و در نهایت، رو به اضمحلال می گذارند.
ملت ارمنی با تاریخ مدنیتی در حدود چهارهزار سال یکی از کهن ترین ملل جهان است که خصیصۀ ریخت زایی فرهنگی را همچون بسیاری از ملت های دیگر حفظ کرده است. یکی از اولین دستاوردهای این خصیصه ابداع خط ارمنی است که به وسیلۀ آن زبان کهن ارمنی با ناب ترین ریشه های سانسکریت خود حفظ شد و رواج پیدا کرد. همچنین، اولین چاپخانۀ سنگی ایران، که به دست ارمنیان جلفای اصفهان در قرن هفدهم میلادی تأسیس شد، نقشی بی بدیل در غنای اندیشۀ جمعی ارمنیان ایفا کرده و از هویت فرهنگی آنان در مقابل هجمۀ تبلیغاتی میسیونری های گوناگون غربی صیانت کند. موسیقی استرادای ارمنی نیز، که از اواسط قرن بیستم میلادی تاکنون رشدی فراگیر داشته است، توانست از شعر و کلام موزون ارمنی در برابر ضربات مهلک تسونامی موسیقی پاپ و جاز غربی حراست کند.
مظاهر ریخت زایی فرهنگی در فرهنگ ایرانی نیز فراوان است. نظم ادبی شاید یکی از بزرگ ترین قالب های بی نظیری است که تاکنون فرهیختگان ایرانی توانسته اند به وسیلۀ آن علاوه بر حفظ زبان، سطح دانایی دینی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی مردم را ارتقا بخشند. از این رو، تصادفی نیست که نظم فارسی به زبان های بی شماری ترجمه شده و می شود. موسیقی اصیل ایرانی، دستگاه ها و آلات منحصربه فرد آن از جمله تار، تمبور، نقاره و غیره نیز در همین زمره قرار دارند. در سال های اخیر، همچنین شاهد گسترش سینمای ایرانی بوده ایم که در دنیای پرهیاهوی هالیوودی راه اشاعۀ ارزش های انسانی و معنوی را بر خود هموار نموده است.
فرهنگ به صورت عام از مشترکات تاریخی و ریخت زایی فرهنگی، به ویژه، از مهم ترین بنیه های همسان فکری میان تمدن های ایرانی و ارمنی است. اگر شناسایی متقابل فرهنگی درک ما را از کیفیت تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دو فرهنگ نمو دهد، آنگاه تفکر مشترک و تبادل تجربیات در حوزۀ ریخت زایی فرهنگی می تواند میزان بالندگی، نوآوری و استقامت فرهنگی طرفین را افزایش دهد. و این بابی است که در روابط متقابل این دو تمدن کهن منطقه، ناگزیر، باید آن را گشود.
پی نوشت ها:
- سرمقالۀ این شماره به قلم دکتر کارن خانلری نگاشته شده است.
UNESCO 2.
UNICEF 3.
UNHCR 4.
WFP 5.
UNDP 6.