فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۷
واژه های ایرانی میانه غربی در کلیسای ارمنی
نویسنده: آنوشیک ملکی
ارمنستان نخستین کشور و ارمنیان نخستین ملتی هستند که دین مسیح را رسماً پذیرفته اند. مسیح به شاگردانش فرمود: «پس بروید و همۀ قوم ها را شاگرد من سازید».[۱]
از میان شاگردان مسیح، بَرتولُما و تَدَی (به زبان ارمنی بارتوقیمئوس و تادئوس)، به منظور ترویج مسیحیت به ارمنستان رهسپار شدند. آن رسولان در حقیقت نخستین روشنگران سرزمین ارمنستان محسوب می شوند و به همین دلیل کلیسای ارمنستان به کلیسای مقدس مرسلی ارمنستان مشهور است. مقبرۀ تدی مقدس، که در سالیان بعد دیری به جای آن ساخته شد، در شهر ماکوی ایران قرار دارد و در تابستان هر سال، زائران ارمنی از سراسر جهان در مراسمی سه روزه به زیارت آن می روند.
موسی خورنی، مورخ ارمنی قرن پنجم میلادی، یادآوری می کند پس از تدی و برتولما، رسولان دیگری نیز از ارمنستان گذر کرده و موعظه هایی نموده اند اما این کیش در قرن چهارم میلادی به رسمیت شناخته شد.
ارمنستان طی قرون سوم و چهارم میلادی به میدان تاخت و تاز دو دولت قدرتمند آن روزگار، روم و ایران، تبدیل شده بود. پارت های اشکانی از قرن اول میلادی بر این سرزمین حکومت می کردند. پس از سقوط سلسلۀ اشکانی به دست اردشیر ساسانی، ارمنستان نیز از آثار این تحولات در امان نماند و اردشیر با هدف ریشه کن کردن اشکانیان ارمنستان به آن کشور حمله کرد اما موفق به شکست آنها نشد و به همین دلیل به نیرنگ متوسل شد.
اردشیر یکی از فرماندهان خود به نام آناک را مأمور کشتن خسرو، پادشاه اشکانی ارمنستان می کند و او را با خانواده اش به ارمنستان می فرستد. آناک به محض رسیدن به ارمنستان نزد پادشاه می رود و علت مهاجرتش را فرار از دست اردشیر و نجات زندگی خود و خانواده اش بیان می کند.
آناک دو سال در ارمنستان می ماند تا اینکه سرانجام روزی هنگام شکار، فرصت مناسبی به دست می آورد و خسرو، پادشاه ارمنستان را به قتل می رساند و به ایران می گریزد. پادشاه در حال مرگ، ماجرا را برای فرماندهانش تعریف می کند و دستور می دهد هر طور شده آناک و خانواده اش را دستگیر کرده و از دم تیغ بگذرانند. سربازان، آناک را بر روی پل آرتاشات پیدا می کنند و او و خانواده اش را می کشند. از این کشتار فقط سورن، فرزند آناک، توسط دایه اش، سوفیا، نجات پیدا می کند و به کاپادوکیه برده می شود. سورن در آنجا به کیش مسیح می گرود، باتعلیمات مسیحی بزرگ می شود، غسل تعمید می گیرد و اسمش را به گریگور تغییر می دهد.
اردشیر ساسانی پس از شنیدن خبر کشته شدن آناک، به ارمنستان یورش می برد و با هدف انتقام جویی تمام خانوادۀ خسرو را می کشد. از این خاندان هم فقط دو کودک دختر و پسر خسرو به نام های خسروادوخت و تیرداد نجات پیدا می کنند و توسط فرماندهان پادشاه به روم فرستاده می شوند. تیرداد در روم آموزش های نظامی می بیند و به فرماندهی قدرتمند و نام آورتبدیل می شود. از آن جا که سیاست روم بازپس گیری مجدد ارمنستان و دور راندن ساسانیان بود، تیرداد با ارتشی منظم به ارمنستان فرستاده میشود. او در ۲۸۷م، موفق می شود تاج و تخت پدر را به دست گیرد.
زمانی که سپاه روم به قصد رفتن به ارمنستان از قیصریه میگذشت گریگور، که در آن زمان پیشوای مسیحی بود، به تیرداد می پیوندد. تیرداد پیش از ورود به پایتخت برای ادای احترام به معبد آناهید می رود و از گریگور نیز می خواهد تا به الهه احترام بگذارد و او را ستایش کند ولی گریگور از دستور پادشاه سرپیچی می کند و می گوید که مسیحی است و غیر از خدای خالق، هیچ چیز دیگری را نخواهد ستود. از همین جا مخالفت تیرداد با گریگور آغاز می شود.
به دستور تیرداد، گریگور را تحت سخت ترین و شدیدترین شکنجه ها قرار می دهند اما وقتی تیرداد از خانوادۀ گریگور اطلاع یافت، دستور داد تا او را به سیاه چالی به نام خور ویراپ بیندازند تا در همان جا بمیرد. گریگور به مدت سیزده سال در آن سیاه چال زندانی می شود و به طور معجزه آسایی زنده میماند. طبق روایتی زنی نیکوکار هر روز به او تکه ای نان می داد. تیرداد پس از زندانی کردن گریگور، دستور سرکوب و کشتار مسیحیان را صادر میکند.
تیرداد پس از کشتار فجیع مسیحیان، به بیماری ناعلاجی مبتلا میشود طوریکه همۀ طبیبان از درمان وی عاجز میمانند. در همین هنگام خسروادوخت، خواهر تیرداد، چندین بار در خواب می بیند که فقط گریگور می تواند پادشاه را درمان کند. اگرچه همه مطمئن بودند که گریگور سال ها پیش باید مرده باشد اما با وجود این فرماندهی را مأمور میکند تا به خور ویراپ برود و اوضاع را بررسی کند. فرمانده، گریگور را زنده می یابد. گریگور با دعا پادشاه را معالجه می کند. پس از آن تیرداد به دین مسیح میگرود و در ۳۰۱م مسیحیت را دین رسمی کشور ارمنستان اعلام می کند و از آن پس دوران کلیسایی ارمنستان رسماً شروع می شود.
کلیسای مقدس مرسلی ارمنستان به کلیسای ارتودکس شرقی تعلق دارد و کلیسای «گریگوری» نیز نامیده می شود. مقر بالاترین پیشوای روحانی این کلیسا در شهر اجمیادزین ارمنستان و در کلیسای جامعی به همین نام است. کلیسای مرسلی ارمنستان، در تمام کشورهایی که دارای اجتماع ارمنی است، شعبه هایی دارد. زبان این کلیسا زبان کهن ارمنی یا گرابار است. در حقیقت کلیسای مرسلی یک کلیسای سنتی است و در حفظ و نگهداری سنت های اصیل کاملاً وفادار مانده است. [۲]
بلاش اول اشکانی، در قرن اول میلادی، سلسلۀ اشکانیان (آرشاگونی) را در ارمنستان تأسیس کرد. این سلسله حدود چهارصد سال در ارمنستان حکومت کرد. در این دوره واژه های فارسی بسیاری وارد زبان ارمنی شدند و توسط ارمنیان حفظ شدند و تا کنون نیز در زبان ارمنی مشاهده می شوند.
زبان ارمنی یکی از شاخه های مستقل زبان های هندواروپایی است. این زبان چنان تحت تأثیر زبان های ایرانی بوده است که تا ۱۸۷۵م، آن را یکی از شاخه های زبان های ایرانی به شمار میآوردند.
پس از آنکه در۳۰۱م، تیرداد سوم اشکانی (آرشاگونی) مسیحیت را دین رسمی کشور ارمنستان اعلام کرد، از بدو تأسیس کلیسا در ارمنستان، عناصر بسیاری از فرهنگ و زبان های ایرانی وارد فهرست واژگان کلیسایی ارمنستان شد. اگرچه پاره ای از این واژه ها اینک برای ایرانیان نامأنوس و فراموش شده هستند ولی از آن جهت که زبان مراسم کلیسای مرسلی ارمنستان به زبان ارمنی کهن (گرابار) است، این واژه ها همچنان در کتب و مراسم مذهبی کلیسایی ارمنیان تمام جهان باقی مانده اند.
در مقالۀ حاضر به معرفی و بررسی ریشه شناختی تعدادی از واژه های زبان فارسی که وارد فهرست واژگان کلیسایی ارمنیان شده اند و هم اکنون نیز در هنگام انجام مراسم مذهبی استفاده می شوند، پرداخته شده است. تعدادی از این واژه ها، نام وسایلی هستند که کلیسای ارمنیان آنها را مقدس می داند و جزو وسایل متبرک کلیسا محسوب می شوند.
توضیحی در خصوص بعضی از مفاهیم
زبان ایران باستان: زبان ایران باستان در برگیرندۀ دو زبان فارسی باستان و اوستا با متون بازمانده و نیز شماری از گویشهای دیگر است که کمتر شناخته شدهاند.
زبان اوستایی: زبان اوستایی زبان متون اوستا یا نوشتههای مقدس مزدیسنان است که با عناوینی همچون پارسیان و زردشتیان یا پیروان زردشت، پیامبری که دینی خاص را اعلام کرد شناخته شدهاند. زردشت در سدههای نخستین هزارۀ اول پیش از میلاد مسیح زندگی میکرده است و از این رو گاهان اوستا که سخن خود زردشت است از سدههای نخستین هزارۀ اول پیش از میلاد مسیح است. بخشهای دیگر اوستا در دورۀ مختلف از سدۀ ششم پیش از میلاد مسیح تا سدۀ سوم میلادی نوشته شدهاند.
فارسی باستان: آثار بازمانده از فارسی باستان کتیبههای شاهان هخامنشی (۵۹۹ ـ۳۳۱ ق م) هستند. زبانهای دورۀ میانه از سقوط هخامنشیان یعنی ۳۳۱ ق م آغاز میشود و به ۸۷۶م، یعنی سالی که یعقوب لیث صفار زبان فارسی دری را زبان رسمی ایران کرد، پایان میپذیرد. در دورۀ میانه زبانهای زیر رایج بوده است: بلخی، سکایی، سغدی، خوارزمی، پهلوی اشکانی، فارسی میانه.
فارسی میانه: فارسی میانه زبان رسمی ایران در دورۀ ساسانیان بوده و دنبالۀ فارسی باستان است. فارسی میانه را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد: کتیبههای پهلوی، زبور پهلوی، نوشتههای زردشتیان و نوشتههای مانویان.
راهنمای نشانهها:
š ← ش
← θث
← δذ
X ←خ
ā ← آ
ī ← ای
← ōاُ
← * واژه، تلفظ یا معنی فرضی است.
ریشه یابی واژه ها
āpāšxārel
توبه کردن، طلب بخشش کردن.
پیشوند apa + ریشه فعل xšad- به معنی ترحم و دلسوزی کردن.
apaxšād, abaxšāy : بخشودن (فارسی مانوی)
abaxšāh : دلسوزی کردن (پارتی)
در زبان ارمنی جای x و š جابجا شده است. [۳]
ārtāxurāk
آویزهایی که از پشت تاج اسقف آویـزان هـستنـد، تـاج شاهـی، سـربنـد و عـمامه هـم مـعـنی میدهد. (تصویر۲)
arta : بیرون (ارمنی) + xuyr : تاج (ارمنی)
xuyr → xōδ (پهلوی)
ـ xaoδa : کلاه خود (اوستایی) ـ xaudā : کلاه خود (فارسی باستان). [۴]
āvāzān
حوضچۀ مخصوص غسل تعمید در کلیسا.
از آبزن ābzan فارسی میانه و از ریشۀ ایرانی باستان ā- vazana-* از ریشۀ vaz- به معنی جاری شدن، حرکت کردن.
āp- zan* : آبزن، حوض و خزانۀ حمام. [۵]
āvetārān
کتاب مقدس مسیحیان، عهد جدید، دربردارندۀ اخبار نیک و بشارت.
ـ پروفسور مار آن را از ـ vid اوستایی به معنی «دانستن» می داند و یا آن را با «Avesta» مقایسه می کند.
از فارسی میانه: ayyāt به معنی یاد از ریشۀ ایرانی باستان:*abi- yātia- dāna- از ریشۀ yā- رفتن، حرکت کردن، رسیدن و -dāna به معنی دانستن.
ـ مارکورات آن را از – ya – vaid-ā و به معنی «اعلام و خبر» می داند. [۶]
bāzpān
یک جفـت دستبـند از جنـس پارچـه است کـه برآستیـن ردای کشیـش بستـه می شود و نشانگر دست های دربند مسیح و نیز قدرت بازوها در نبرد با دشمنان مسیح است.(تصویر۳)
-bāzu- pāna (اوستایی)
((gbāzūk : بازو (پهلوی) + pānak : نگهبان (پهلوی)
در زبان ارمنی به بازو bāzūk گفته می شود. [۷]
dpīr
از مقامات کلیسایی است که مسئولیت او خواندن کتاب های رسولان و پیامبران است.
از dipīvar فارسی میانه به معنی کاتب و دبیر از فارسی باستان – dipi-/ dipī به معنی نبشته، کتیبه و vara- از ریشۀ var- به معنی پوشاندن.
dipīvar : منشی، کاتب، نویسنده (پهلوی)
dabir : دبیر (فارسی). [۸]
drōšm
متبرک کردن.
پدر روحانی پس از انجام مراسم غسل تعمید، لباس های تعمید شونده را با روغن مقدس متبرک می کند.
احتمالاً از واژه های دخیل ایرانی است. از drōš فارسی میانه به معنی نشان، داغ، مجازات. از ایرانی باستان drauša- ظاهراً از ریشۀ drauš- و مربوط به لغت اوستایی draoša- که نام عملی معصیتآمیز است که آن را بریدگی، برش معنی کردهاند. در ارمنی draušel یعنی تراشیدن، حک کردن. [۹]
duyl
در اصل به معنی سطل و دلو است اما در کلیسا بخشی از ظروفی است که پدر روحانی پس از انجام مراسم عشای ربانی دست هایش را در آنها می شوید.
مقایسه شود با dōl در فارسی مانوی. این کلمه از اصل سامی dalw- گرفته شده است. [۱۰]
gāndzārān
مجموعۀ سرودهای کلیسایی.
واژۀ دخیل شاید از زبان مادی.
مقایسه شود با گنج گاوان (نام لحنی از سی لحن باربد)، گنج فریدون (نام نوایی در موسیقی)، گنج بادآورد(نوا و لحنی از سی لحن باربد).
از ganj فارسی میانه از فارسی باستان *ganza- به معنی گنج + پسوند ارمنی ārān.[۱۱]
gāvāzān
عصای مخصوصی است که نشانۀ عزت و افتخار پدران روحانی است که زندگی تجرد را برگزیده اند و به دو نوع است: گاوازان دو سر با تزئین مار، که مخصوص مقامات ارشد مذهبی است و گاوازان با سر گوی مانند، که مخصوص اسقف و پیشوایان مذهبی است. در اصل به معنی چوبی است که حیوانات گله را با آن می رانند. در فارسی هم گوازه به چوبی گفته می شود که گاوان را با آن می رانند. (تصویر۴)
واژۀ دخیل ایرانی از gavāzan*
-gavāza , -gavaza : ابزار مخصوص راندن گاو (اوستایی)
gāvzana , gavāzan : ابزار مخصوص راندن گاو (پهلوی)
ـ بارتولومه در ص ۵۱۱ آن را با gāv vazēnitār پهلوی مقایسه کرده و «ابزار راندن گاو و شلاق» معنی کرده است.
ـ آجاریان ریشۀ آن را -az , -aj به معنی راندن + -gao یا -gav به معنی گاو می داند. [۱۲]
hāyrapet
مقامی در کلیسا، مرجع دینی.
شاید از hērpatپهلوی و هیربد فارسی به معنای «آموزگار علوم دینی» و از اوستایی aeθra- به معنی آموزش، تعلیم و pati به معنی رئیس، سرور. [۱۳]
hrēštāk
فرشته
frēstag : فرشته (پهلوی)
ریشۀ -aiš : شتافتن (فارسی باستان) + fra: به پیش فرستادن.
از پارتی fryštg [frēštag] مشتق از ایرانی باستان fra- ištaka- از ریشۀ iš- به معنی فرستادن، روانه کردن. [۱۴]
әspās
ظروف کلیسا، نان و شراب تقدس شده در مراسم عشای ربانی. شغل و خدمت هم معنی می دهد اما نه در کلیسا.
از فارسی میانه ـspas: تشکر، قدردانی، خدمتگزاری ظاهراً از ریشه spas به معنی نگریستن. هوبشمان آن را با سپاس فارسی مرتبط میداند.
ispasig : خادم (ispāsāvor در زبان ارمنی خادم معنی می دهد). [۱۵]
kndrūk
همان کندر است. بر اساس انجیل متی، سه مغ برای ارج نهادن به مسیح نوزاد مُر، کندر و زر برایش به ارمغان می برند. کندر در مراسم کلیسایی سوزانده می شود.
از kundurūk (پهلوی) و kundur فارسی میانه. ظاهراً از اصل هندی مأخوذ است، مقایسه کنید با kundura- سنسکریت به معنی بخور. [۱۶]
mōm
شمع، موم. روشن کردن شمع به ویژه در زمان قرائت کتاب مقدس در کلیسا و هنگام مراسم کلیسایی اهمیت دارد.
mōm*: واژۀ دخیل از پهلوی.
از فارسی میانه mōm از ایرانی باستان *mauma- از هندواروپایی *meu- به معنی مایع چرکین. همچنین مقایسه کنید با موم فارسی. [۱۷]
nāvākātik
مراسم بازگشایی کلیسای نوساز.
از nava : نو (اوستایی) و kata : خانۀ کوچک (اوستایی)
فارسی میانه katak به معنی خانه، مسکن، اتاق از ایرانی باستان *kataka- از ریشۀ *kat- به معنی پوشاندن، حفظ کردن، در برگرفتن. [۱۸]
pāštel
پرستیدن
از فارسی میانه paristītsn از پیشوند pari (پیرامون) و ریشۀ štā- به معنی ایستادن. [۱۹]
pātārāg
هدیه، پیشکش، قربانی و نثار. در کلیسا به معنی انجام مراسم عشای ربانی است که اشاره به قربانی شدن مسیح برای نجات انسان ها بر روی صلیب دارد.
ـ هیونکاربیندیان[۲۰] این کلمه را از«به در کردن» فارسی می داند به این استناد که در زمان انجام مراسم عشای ربانی، کسانی که تعمید نشده بودند باید از کلیسا بیرون می رفتند.
ـ تیریاکیان آن را از badargāh فارسی و به معنی «دروازه کاخ شاهی» می داند.
ـ آجاریان آن را از patarag* پهلوی و آن را نیز از paititagayāmi اوستایی به معنی «اهدا می کنم» گرفته است. او نظریۀ نیبرگ را که آن را از -pati-rāγa* می داند، مردود دانسته است.
ـ جاهوکیان اما با تردید آن را از parag به معنی «رشوه، هدیه» فارسی مانوی می داند. [۲۱]
psāk
تاج، تاج وحلقۀ گل، مراسم عقد و عروسی.
به مراسم رسمی عقد و عروسی در کلیسا که توسط کشیش انجام می شود و طی انجام مراسم حلقه هایی بر سر عروس و داماد قرار داده می شود psākādrutiun یا مراسم پساک گذاری گفته می شود همچنین مراسم تاجگذاری در کلیسا نیز پساک گذاری نامیده می شود.
از ریشۀ هندو اروپایی puk- به معنی به هم فشردن، بستن.
pusāk : تاج (پهلوی)
pusā- : تاج (اوستایی)
pwsg : (پارتی)
psik : (سغدی). [۲۲]
sāγāvārd
ساقاوارد تاجی است از کرباس یا دیبا، سوزن دوزی یا مروارید دوزی شده که صلیب کوچکی بر نوک آن قرار دارد.
معنی غیر دینی آن در زبان ارمنی کلاه خود است.
Sāravart(i): سربند، کلاه (پهلوی)
-sāravāra (اوستایی)
-sāra : سر + -var : پوشاندن
معمولاً«ر» ایرانی در ارمنی به «ق» تبدیل می شود. [۲۳]
šāpīk
پیراهن سفید و بلند از جنس پارچۀ لطیف که پدران روحانی هنگام مراسم عشای ربانی بر تن میکنند.
واژۀ دخیل ایرانی از فارسی مانوی.
šāpīk در پهلوی زیرپیراهنی است که زردشتیان زیر لباس به تن می کنند. [۲۴]
tājār
تاجار یا کلیسای ارمنی به شکل صلیب از سمت غرب به شرق ساخته می شود با گنبدی مخروطی که بر رأس آن صلیب مقدس نصب می شود. تاجار از سه قسمت تشکیل می شود: گاویت، که همان صحن کلیساست؛ تاجار اصلی؛ و بِم، که سن، سکو و صحنۀ کلیساست.
از-tačara : کاخ (فارسی باستان). [۲۵]
ūxt
زیارت، تعهد و نذر.
در دوران های نخستین مسیحیت، مسیحیان از جفایی که بدیشان وارد می شد، در سالگرد تولد شهیدان مسیحی به معابدی که بر مقبره های آنان ساخته شده بود می رفتند و مراسم مذهبی انجام می دادند. این رسم به صورت عادت در بین مراسم کلیسایی جای گرفت و تاکنون هم ادامه دارد.
احتمالاً از uxt* پهلوی که البته جایی از آن یاد نشده. از ریشه اوستایی vak- با پیشوند ā ← uxδa- به معنی گفتار.
uxt: گفته شده (سغدی)
-uxti: سخن، کلام (اوستایی)
-anuxti: سخنی که طبق قانون ادا شده باشد.[۲۶]
vārdapet
وارتاپد از مقامات کلیسایی، استاد علوم و قوانین دینی و واعظ کلام خداوند است. وارتاپد اجازۀ ازدواج ندارد.
واژۀ دخیل از گویش جنوب غربی ایرانی است.
احتمالاً از -varәz : کار کردن و pati ← – vardapati*
varīzdan : کارکردن، کشتن، به عمل آوردن. [۲۷]
xōrān
محراب کلیسا.
از xvaran فارسی میانه به معنی مجلس بزم، مهمانی از ریشۀ hvar- به معنی خوردن.
ـ تیریاکیان آن را با xvaran gāh که نام کاخ بهرام گور و همچنین به معنی «پیشگاه خانه» است، مقایسه می کند.
شاید با xar-gāh به معنی «چادر» نیز در ارتباط باشد. در ارمنی خیمه و سایبان معنی میدهد. [۲۸]
xostovānel
بخشی از مراسم عشای ربانی که پدر روحانی از حاضران در کلیسا می خواهد تا به گناهانشان اعتراف کرده و برای گناهانشان از خداوند طلب بخشایش کنند.
واژۀ دخیل از ایرانی، مقایسه شود با xusavān (فارسی مانوی) و stavānā : اعتراف دینی (پهلوی)
از -stav : عهد بستن، نیایش کردن (اوستایی) ← -stavāna -ā- xu *.[۲۹]
xūnk
صمغ کندر، که از برخی درختان گرمسیری به دست می آید و هنگام سوزاندن عطر خوشبویی از آن ساطع می شود. خونک جزو عناصری است که کلیسا آن را مقدس دانسته و هر یکشنبه هنگام مراسم عشای ربانی سوزانده می شود. بر مزار درگذشتگان هم خونک سوزانده می شود. [۳۰]
از xūnk(g) پهلوی.
پینوشتها:
۱- متی۲۸:۱۹.
۲- اسقف سبوه سرکیسیان، پیدایش و تشکیل کلیسای ارمنستان در قرون اول تا چهارم میلادی (تهران: بی نا، ۲۰۰۰)، ص ۱۹ ـ ۴۳.
۳- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۲۳۳؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۶۳؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۶۷؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه شناختی فعل های زبان پهلوی (تهران: آثار، ۱۳۸۴)، ص۴؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، ۱۳۸۱)، ج۲، ص۲۸.
۴- آجاریان، همان، ج۱، ص۳۴۴ و ج۲، ص۳۲۹؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان، ۱۹۱۴)، ص۱۸۲ ؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان، ۱۹۴۴ ـ ۱۹۴۵)، ج۱، ص ۲۸۲؛
Kent,Old Persian.(New Haven:American Oriental Society,1953), p. 182.
۵- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۳۵۲؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۲۰؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۱، ص۸.
۶- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۳۶۴؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۱۰۱؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۴، ص۵۴۶۶ و ۵۴۶۷؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان، ۱۹۴۴ ـ ۱۹۴۵)، ج۱، ص ۲۹۵.
۷- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۳۷۹؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۵۹؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان، ۱۹۱۴)، ص۹۴ ؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۱۱۱؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان، ۱۹۴۴ـ ۱۹۴۵)، ج۱، ص ۳۱۳؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، ۱۳۸۱)، ج۲، ص ۴۶ و ۱۵۰.
۸- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۶۸۸؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۵۴؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۲، ص۱۲۶۷ و ۱۲۶۸؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، ۱۳۸۱)، ج۲، ص۶۳؛
Kent,Old Persian.(New Haven:American Oriental Society,1953), p. 191.
۹- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۶۹۴؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۹۳؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۲۰۷؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۲، ص۱۳۰۲.
۱۰- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۶۷۳؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۴۶؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۵۳؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۲۰۲.
۱۱- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۵۱۷؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۱۵۰؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۴، ص۲۴۴۱؛
http://dic.abadis.net/word/Fa
۱۲- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۱، ص۵۲۵؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۵۳؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۱۵۲؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۴، ص۲۴۵۵؛ کریستیان بارتولومه، فرهنگ ایرانی باستان به انضمام ذیل آن (تهران: اساطیر، ۱۳۸۳)، ص۵۱۱؛ هانس رایشلت، رهیافتی به گاهان زرتشت و متن های نو اوستایی، ترجمۀ جلیل دوستخواه (تهران: اساطیر، ۱۳۸۳)، ص۵۳۳؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه شناختی فعل های زبان پهلوی (تهران: آثار، ۱۳۸۴)، ص ۴۵۳.
۱۳- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۳، ص۳۲؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۴، ص۲۹۲۵؛ هانس رایشلت، رهیافتی به گاهان زرتشت و متن های نو اوستایی، ترجمۀ جلیل دوستخواه (تهران: اساطیر، ۱۳۸۳)، ص۵۱۴؛هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، ۱۳۸۱)، ج۲، ص۹۹.
۱۴- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۳، ص۱۴۳؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۳، ص۲۰۱۴؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه شناختی فعل های زبان پهلوی (تهران: آثار، ۱۳۸۴)، ص ۴۵۳؛ د.ن. مکنزی، فرهنگ کوچک پهلوی. ترجمۀ مهشید میرفخرایی (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۳)، ص ۷۵؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، ۱۳۸۱)، ج۲، ص۷۹.
۱۵- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۴، ص۲۶۱؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۱۶۵؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۶۹۱؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۳، ص۱۶۶۴؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان، ۱۹۴۴ ـ ۱۹۴۵)، ج۴، ص۲۵۴؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، ۱۳۸۱)، ج۲، ص۱۷۸.
۱۶- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۲، ص۶۰۷؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۴۱۲؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۴، ص۲۲۶۱؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان، ۱۹۴۴ ـ ۱۹۴۵)، ج۴، ص۴۵۰.
۱۷- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۳، ص۳۴۲؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۴۸؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۱۱۴؛حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۴، ص۲۶۶۳.
۱۸- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۳، ص۴۳۴؛ هانس رایشلت، رهیافتی به گاهان زرتشت و متن های نو اوستایی، ترجمۀ جلیل دوستخواه (تهران: اساطیر، ۱۳۸۳)، ص۵۴۹؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۴، ص۲۱۴۴.
۱۹- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۴، ص۲۴؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه شناختی فعل های زبان پهلوی (تهران: آثار، ۱۳۸۴)، ص ۳۱۲.
20- Hyunkiarbeyendian
۲۱- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۴، ص۳۷؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۸۰؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۱۴۵؛گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۶۲۴.
۲۲- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۴، ص۱۱۰؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۱۵۳؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۲، ص ۶۹۲.
۲۳- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۴، ص۱۶۵؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۵۶؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۱۶۰؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان،۱۹۱۴)، ص ۳۲۷؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۶۶۵.
۲۴- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۳، ص۴۹۵؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۵۵؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۱۳۱؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۵۱۸.
۲۵- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۴، ص۳۶۵؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۱۸ و ۱۹؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۷۱۹؛
Kent,Old Persian.(New Haven:American Oriental Society,1953), p. 186.
۲۶- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۳، ص۵۹۳؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۱۱۶؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۷۸۴؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۱، ص۱۲۲.
۲۷- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۴، ص۳۱۸؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۳۲؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۱۷۲؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان،۱۹۱۴)، ص ۳۴۶.
۲۸- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۲، ص۴۰۶؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان،۱۹۱۴)، ص ۱۸۵؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۳۴۳؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳)، ج۲، ص۱۱۳۲.
۲۹- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۲، ص۴۰۱؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰)، ص۸۳؛ کریستیان بارتولومه، فرهنگ ایرانی باستان به انضمام ذیل آن (تهران: اساطیر، ۱۳۸۳)، ص۱۵۹۶؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۳۴۲؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی،شرح واژگان و دستور زبان (تهران: اساطیر، ۱۳۸۱)، ج۲، ص۳۲.
۳۰- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶)، ج۲، ص۴۲۱؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱)، ص۸۲؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، ۲۰۱۰)، ص۳۴۹.
منابع:
ابوالقاسمی، محسن. زبان فارسی و سرگذشت آن. تهران: هیرمند، ۱۳۷۴.
آجاریان، هراچیا. فرهنگ ریشه ای ارمنی. ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۲۶. (به زبان ارمنی)
آقانیانتس، کشیش گیود آ. نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان. تهران: بخش تعلیمات مسیحی شورای خلیفه گری تهران، ۲۰۱۰. (به زبان ارمنی)
آیوازیان(ترزیان)، ماریا. وام واژه های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی. تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،۱۳۷۱.
بارتولومه، کریستیان. فرهنگ ایرانی باستان به انضمام ذیل آن. تهران: اساطیر، ۱۳۸۳.
تیریاکیان، ه. فرهنگ آریایی ارمنی. وین: مخیتاریان، ۱۹۱۴. (به زبان ارمنی)
جاهوکیان، گئورگ. فرهنگ ریشه شناسی ارمنی. ایروان: آسوقیک،۲۰۱۰. (به زبان ارمنی).
حسن دوست، محمد. فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳. (در۵ جلد).
داودیان، تیگران. فرهنگ ارمنی فارسی. ایروان: آنگیوناکار، ۲۰۱۱.
رایشلت، هانس. رهیافتی به گاهان زرتشت و متن های نو اوستایی. ترجمۀ جلیل دوستخواه. تهران: اساطیر، ۱۳۸۳.
سرکیسیان، اسقف سبوه. پیدایش و تشکیل کلیسای ارمنستان در قرون اول تا چهارم میلادی، تهران:[بی نا]، ۲۰۰۰.
مالخاسیانتس، استپان. فرهنگ توصیفی ارمنی. ایروان: انتشارات دولتی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان، ۱۹۴۴ ـ ۱۹۴۵. (به زبان ارمنی)
مکنزی، د.ن. فرهنگ کوچک پهلوی. ترجمۀ مهشید میرفخرایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۳.
منصوری، یدالله. بررسی ریشه شناختی فعل های زبان پهلوی، تهران: آثار،۱۳۸۴.
نیبرگ، هنریک ساموئل. دستورنامۀ پهلوی. جلد دوم: شرح واژگان و دستور زبان. تهران: اساطیر، ۱۳۸۱.
Kent,R.Old Persian.New Haven:American Oriental Society, 1953.
http://dic.abadis.net/word/Fa