نویسنده: آنوشیک ملکی


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77

ارمنستان نخستین کشور و ارمنیان نخستین ملتی هستند که دین مسیح را رسماً پذیرفته  اند. مسیح ‏به ‏شاگردانش فرمود:‏‎ ‎‏«پس بروید و همۀ قوم  ها را شاگرد من سازید».[1]

از میان شاگردان مسیح، بَرتولُما و تَدَی (به زبان ارمنی بارتوقیمئوس و تادئوس)، به ‏‏منظور ترویج مسیحیت به ارمنستان رهسپار شدند. آن رسولان در حقیقت نخستین روشنگران ‏سرزمین ‏ارمنستان محسوب می  شوند و به همین دلیل کلیسای ارمنستان به کلیسای مقدس مرسلی ‏‏ارمنستان مشهور است. مقبرۀ تدی مقدس، که در سالیان بعد دیری به جای آن ساخته شد، در شهر ‏‏ماکوی ایران قرار دارد و در تابستان هر سال، زائران ارمنی از سراسر جهان در مراسمی سه ‏روزه به ‏زیارت آن می  روند.

موسی خورنی، مورخ ارمنی قرن پنجم میلادی، یادآوری می  کند پس از تدی و برتولما، رسولان دیگری نیز از ارمنستان گذر کرده و ‏‏موعظه  هایی نموده  اند اما این کیش در قرن چهارم میلادی به رسمیت شناخته شد.‏

ارمنستان طی قرون سوم و چهارم میلادی به میدان تاخت و تاز دو دولت قدرتمند آن روزگار، روم و ‏ایران، تبدیل ‏شده بود. پارت  های اشکانی از قرن اول میلادی بر این سرزمین حکومت می  کردند. پس از ‏سقوط ‏سلسلۀ اشکانی به دست اردشیر ساسانی، ارمنستان نیز از آثار این تحولات در امان نماند و اردشیر با هدف ریشه  کن کردن اشکانیان ارمنستان به آن کشور حمله کرد اما موفق به شکست آنها نشد ‏و ‏به همین دلیل به نیرنگ متوسل شد.‏

اردشیر یکی از فرماندهان خود به نام آناک را مأمور کشتن خسرو، پادشاه اشکانی ارمنستان می کند و او را ‏‏با خانواده اش به ارمنستان می  فرستد. آناک به محض رسیدن به ارمنستان نزد پادشاه می رود و علت مهاجرتش ‏را ‏فرار از دست اردشیر و نجات زندگی خود و خانواده اش بیان می  کند.‏

آناک دو سال در ارمنستان می  ماند تا اینکه سرانجام روزی هنگام شکار، فرصت مناسبی به دست می  آورد و ‏خسرو، پادشاه ‏ارمنستان را به قتل می  رساند و به ایران می  گریزد. پادشاه در حال مرگ، ماجرا را برای ‏فرماندهانش تعریف ‏می  کند و دستور می  دهد هر طور شده آناک و خانواده  اش را دستگیر کرده و از دم تیغ ‏بگذرانند. سربازان، ‏آناک را بر روی پل آرتاشات پیدا می  کنند و او و خانواده  اش را می  کشند. از این کشتار ‏فقط سورن، فرزند آناک، توسط دایه  اش، سوفیا، نجات پیدا می  کند و به کاپادوکیه برده می  شود. سورن در آنجا به ‏کیش مسیح ‏می  گرود، باتعلیمات مسیحی بزرگ می  شود، غسل تعمید می  گیرد و اسمش را به گریگور ‏تغییر می  ‏دهد.‏

اردشیر ساسانی پس از شنیدن خبر کشته شدن آناک، به ارمنستان یورش می  برد و با هدف ‏انتقام  جویی ‏تمام خانوادۀ خسرو را می  کشد. از این خاندان هم فقط دو کودک دختر و پسر خسرو به ‏نام  های ‏خسروادوخت و تیرداد نجات پیدا می  کنند و توسط فرماندهان پادشاه به روم فرستاده می  شوند.‏

تیرداد در روم آموزش  های نظامی می  بیند و به فرماندهی قدرتمند و نام  آورتبدیل می  شود. از ‏آن  جا ‏که سیاست روم بازپس  گیری مجدد ارمنستان و دور راندن ساسانیان بود، تیرداد با ارتشی منظم به ‏‏ارمنستان فرستاده می‌شود. او در 287م، موفق می  شود تاج و تخت پدر را به دست گیرد.‏

زمانی که سپاه روم به قصد رفتن به ارمنستان از قیصریه می‌گذشت گریگور، که در آن زمان ‏پیشوای ‏مسیحی بود، به تیرداد می  پیوندد. تیرداد پیش از ورود به پایتخت برای ادای احترام به معبد ‏آناهید می  رود ‏و از گریگور نیز می  خواهد تا به الهه احترام بگذارد و او را ستایش کند ولی گریگور ‏از دستور پادشاه ‏سرپیچی می  کند و می  گوید که مسیحی است و غیر از خدای خالق، هیچ چیز دیگری را ‏نخواهد ستود. از ‏همین  جا مخالفت تیرداد با گریگور آغاز می  شود.‏

به دستور تیرداد، گریگور را تحت سخت  ترین و شدیدترین شکنجه  ها قرار می  دهند اما وقتی تیرداد از ‏‏خانوادۀ گریگور اطلاع یافت، دستور داد تا او را به سیاه چالی به نام خور ویراپ بیندازند تا در ‏همان  جا ‏بمیرد.‏

گریگور به مدت سیزده سال در آن سیاه  چال زندانی می  شود و به طور معجزه  آسایی زنده می‌ماند. طبق روایتی ‏زنی ‏نیکوکار هر روز به او تکه  ای نان می  داد. تیرداد پس از زندانی کردن گریگور، دستور سرکوب و ‏کشتار ‏مسیحیان را صادر می‌کند.‏

تیرداد پس از کشتار فجیع مسیحیان، به بیماری ناعلاجی مبتلا می‌شود طوری‌که همۀ طبیبان از ‏درمان وی عاجز ‏می‌مانند. در همین هنگام خسروادوخت، خواهر تیرداد، چندین بار در خواب می  بیند که ‏فقط گریگور می  تواند ‏پادشاه را درمان کند. اگرچه همه مطمئن بودند که گریگور سال  ها پیش باید مرده ‏باشد اما با وجود این ‏فرماندهی را مأمور می‌کند تا به خور ویراپ برود و اوضاع را بررسی کند. فرمانده، ‏گریگور را زنده می  یابد. گریگور با دعا پادشاه را معالجه می  کند. پس از آن تیرداد به دین مسیح می‌گرود و ‏در 301م مسیحیت را دین رسمی کشور ارمنستان اعلام می  کند و از آن پس دوران کلیسایی ‏ارمنستان رسماً ‏شروع می  شود.‏

کلیسای مقدس مرسلی ‏‏ارمنستان به کلیسای ارتودکس شرقی تعلق دارد و کلیسای «گریگوری» ‏نیز ‏نامیده می  شود. مقر بالاترین پیشوای روحانی این کلیسا در شهر اجمیادزین ارمنستان و در کلیسای ‏‏جامعی به همین نام است. کلیسای مرسلی ارمنستان، در تمام کشورهایی که دارای اجتماع ارمنی ‏است، ‏شعبه  هایی دارد. زبان این کلیسا زبان کهن ارمنی یا گرابار است. در حقیقت کلیسای مرسلی یک ‏‏کلیسای سنتی است و در حفظ و نگهداری سنت  های اصیل کاملاً وفادار مانده است. [2]

بلاش اول اشکانی، در قرن اول میلادی، سلسلۀ اشکانیان (آرشاگونی) را در ارمنستان تأسیس کرد. ‏این ‏سلسله حدود چهارصد سال در ارمنستان حکومت کرد. در این دوره واژه  های فارسی بسیاری وارد زبان ‏‏ارمنی شدند و توسط ارمنیان حفظ شدند و تا کنون نیز در زبان ارمنی مشاهده می  شوند‎‏.‏‎

زبان ارمنی یکی از شاخه  های مستقل زبان  های هندواروپایی است. این زبان چنان تحت  تأثیر ‏زبان  های ‏ایرانی بوده است که تا 1875م، آن را یکی از شاخه  های زبان  های ایرانی به شمار می‌آوردند.‏

‏‎پس از آنکه در301م، تیرداد سوم اشکانی (آرشاگونی) مسیحیت را دین ‏رسمی ‏کشور ارمنستان اعلام کرد، از بدو ‏تأسیس ‏کلیسا در ارمنستان، عناصر بسیاری از فرهنگ و زبان  های ایرانی وارد فهرست واژگان کلیسایی ارمنستان شد. اگرچه پاره  ای از این واژه  ها اینک ‏‏برای ایرانیان نامأنوس و فراموش شده هستند ولی از آن جهت که زبان مراسم کلیسای مرسلی ارمنستان ‏‏ ‏به زبان ارمنی کهن (گرابار) است، این واژه  ها همچنان در کتب و مراسم مذهبی کلیسایی ارمنیان تمام ‏‏جهان باقی مانده  اند‎‏.‏‎

در مقالۀ حاضر به معرفی و بررسی ریشه  شناختی تعدادی از واژه  های زبان فارسی که وارد فهرست واژگان کلیسایی ارمنیان شده  اند و هم اکنون نیز در هنگام انجام مراسم مذهبی ‏استفاده می  شوند، پرداخته شده ‏‏است. تعدادی از این واژه  ها، نام وسایلی هستند که کلیسای ارمنیان آنها را ‏مقدس می  داند و ‏جزو وسایل متبرک کلیسا محسوب می  شوند. ‏

توضیحی در خصوص بعضی از مفاهیم‏

زبان ایران باستان: زبان ایران باستان در برگیرندۀ دو زبان فارسی باستان و اوستا با متون بازمانده و نیز ‏شماری از گویش‌های دیگر است که کمتر شناخته شده‌اند.‏

زبان اوستایی: زبان اوستایی زبان متون اوستا یا نوشته‌های مقدس مزدیسنان است که با عناوینی همچون ‏پارسیان و زردشتیان یا پیروان زردشت، پیامبری که دینی خاص را اعلام کرد شناخته شده‌اند. ‏زردشت در سده‌های نخستین هزارۀ اول پیش از میلاد مسیح زندگی می‌کرده است و از این رو ‏گاهان اوستا که سخن خود زردشت است از سده‌های نخستین هزارۀ اول پیش از میلاد مسیح است. ‏بخش‌های دیگر اوستا در دورۀ مختلف از سدۀ ششم پیش از میلاد مسیح تا سدۀ سوم میلادی نوشته ‏شده‌اند.‏

فارسی باستان: آثار بازمانده از فارسی باستان کتیبه‌های شاهان هخامنشی (599 ـ331 ق  م) ‏هستند. ‏زبان‌های دورۀ میانه از سقوط هخامنشیان یعنی 331 ق  م آغاز می‌شود و به 876م، ‏یعنی سالی که یعقوب لیث صفار زبان فارسی دری را زبان رسمی ایران کرد، پایان می‌پذیرد. در ‏دورۀ میانه زبان‌های زیر رایج بوده است: بلخی، سکایی، سغدی، خوارزمی، پهلوی اشکانی، فارسی ‏میانه.‏

فارسی میانه: فارسی میانه زبان رسمی ایران در دورۀ ساسانیان بوده و دنبالۀ فارسی باستان است. فارسی میانه ‏را می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد: کتیبه‌های پهلوی، زبور پهلوی، نوشته‌های زردشتیان و ‏نوشته‌های مانویان. ‏

راهنمای نشانه‌ها‎:

š‎‏ ← ش

‏‏‎← θ‎ث

‏‏‎← δ‎ذ

X‎‏ ←خ

ā‏ ←‏‎ ‎آ

ī‏ ← ای

‎ ← ō‎اُ

‎← *‎‏ واژه، تلفظ یا معنی فرضی است.

ریشه یابی واژه ها ‏

āpāšxārel

توبه کردن، طلب بخشش کردن. ‏

پیشوند ‏apa‎‏ ‏‎+ ‎‏ ریشه فعل ‏xšad-‎‏ به معنی ترحم و دلسوزی کردن.‏

apaxšād, abaxšāy‏ ‏‎‏ : بخشودن (فارسی مانوی) ‏‎

abaxšāh‏ : دلسوزی کردن (پارتی) ‏

در زبان ارمنی جای ‏x‏ و š جابجا شده است.‏ [3]

تصویر 2

ārtāxurāk

آویزهایی که از پشت تاج اسقف آویـزان هـستنـد، تـاج شاهـی، سـربنـد و عـمامه هـم مـعـنی می‌دهد.‏ (تصویر2)‏

arta‏ : بیرون (ارمنی)‏ ‏‎‏+ ‏xuyr‏ : تاج (ارمنی) ‏ ‏

xuyr‏ → ‏xōδ‏ (پهلوی) ‏‎‏ ‏‎

ـ‎ xaoδa‏ : کلاه خود (اوستایی) ‏ ‏ ‏ـ‎ xaudā‏ : کلاه خود (فارسی باستان)‏. [4]

āvāzān

حوضچۀ مخصوص غسل تعمید در کلیسا.‏

از آبزن ‏ābzan فارسی میانه و از ریشۀ ایرانی باستان ‏ā- vazana-‎‏*‏‎ ‎‏ از ریشۀ ‏vaz-‎‏ به معنی ‏جاری شدن، حرکت کردن.‏

‎‏ ‏āp- zan‏* : آبزن، حوض و خزانۀ حمام. [5]

āvetārān

کتاب مقدس مسیحیان، عهد جدید، دربردارندۀ اخبار نیک و بشارت.‏

ـ پروفسور مار آن را از ـ ‏vid‏ ‏‎‏ اوستایی به معنی «دانستن» می  داند و یا آن را با «‏Avesta‏» مقایسه ‏می  ‏کند. ‏

از فارسی میانه: ‏ayyāt‏ به معنی یاد از ریشۀ ایرانی باستان:‏‎*abi- yātia- dāna- ‎‏ از ریشۀ ‏yā-‎‏ ‏رفتن، حرکت کردن، رسیدن و‎ ‎‏ -‏dā‎na‏ به معنی دانستن.‏

ـ ‏‎مارکورات آن را از – ‏ya‏ – ‏vaid‏-‏ā‏ ‏‎‏ و به معنی «اعلام و ‏خبر» می  داند. [6]  ‏‎

تصویر 3

bāzpān

یک جفـت دستبـند از جنـس پارچـه است کـه برآستیـن ردای کشیـش بستـه می  شود و نشانگر دست  ‏های ‏دربند مسیح و نیز قدرت بازوها در نبرد با دشمنان مسیح است.‏(تصویر3)‏

-‏bāzu- pāna‏ (اوستایی)‏

‏(‏‎(g‎‏bāzūk‏ : بازو (پهلوی)‏ ‏‎‏+ ‏pānak‎‏ : نگهبان (پهلوی) ‏

در زبان ارمنی به بازو ‏bāzūk‏ گفته می  شود.‏ [7]

dpīr

از مقامات کلیسایی است که مسئولیت او خواندن کتاب  های رسولان و پیامبران است.‏

از ‏dipīvar‏ فارسی میانه به معنی کاتب و دبیر از فارسی باستان – ‏dipi-/ dipī‏ به معنی نبشته، ‏کتیبه و ‏vara- ‎‏ از ریشۀ ‏var- ‎‏ به معنی پوشاندن.‏

dipīvar‏ : منشی، کاتب، نویسنده (پهلوی)‏

dabir‏ : دبیر (فارسی)‏. [8]

drōšm‎‏

متبرک‏ ‏کردن.‏

پدر روحانی پس از انجام مراسم غسل تعمید، لباس  های تعمید شونده را با روغن مقدس متبرک می  کند.‏

احتمالاً از واژه  های دخیل ایرانی است. از ‏drōš‏ فارسی میانه به معنی نشان، داغ، مجازات. از ایرانی ‏باستان ‏drauša-‎‏ ظاهراً از ریشۀ ‏drauš-‎‏ و مربوط به لغت اوستایی ‏draoša-‎‏ که نام عملی ‏معصیت‌آمیز است که آن را بریدگی، برش معنی کرده‌اند. در ارمنی ‏draušel‏ یعنی تراشیدن، حک ‏کردن.‏ [9]

duyl‎‏

در اصل به معنی سطل و دلو است اما در کلیسا بخشی از ظروفی است که پدر روحانی پس از انجام ‏‏مراسم عشای ربانی دست  هایش را در آنها می  شوید.‏

مقایسه شود با ‏dōl‏ در فارسی مانوی. این کلمه از اصل سامی ‏dalw-‎‏ گرفته شده است.‏ [10]

gāndzārān‎‏

مجموعۀ سرودهای کلیسایی.‏

واژۀ دخیل شاید از زبان مادی.‏

مقایسه شود با گنج گاوان (نام لحنی از سی لحن باربد)، گنج فریدون (نام نوایی در موسیقی)، گنج ‏‏بادآورد(نوا و لحنی از سی لحن باربد)‏.‏

از ‏ganj‏ فارسی میانه از فارسی باستان ‏‎*ganza-‎‏ به معنی گنج + پسوند ارمنی ‏ārān‏.‏‏[11]

تصویر 4

gāvāzān‎‏

عصای مخصوصی است که نشانۀ عزت و افتخار پدران روحانی است که زندگی تجرد را برگزیده اند و ‏به دو ‏نوع است: گاوازان دو سر با تزئین مار، که مخصوص مقامات ارشد مذهبی است و گاوازان با سر ‏گوی مانند، ‏که مخصوص اسقف و پیشوایان مذهبی است.‏ در اصل به معنی چوبی است که حیوانات گله را با آن ‏می رانند. در فارسی هم گوازه به چوبی گفته ‏می شود که گاوان را با آن می  رانند.‏ (تصویر4)‏

واژۀ دخیل ایرانی از ‏‎gavāzan‏*‏‎

‏-‏gavāza‏ , -‏gavaza‏ : ابزار مخصوص راندن گاو (اوستایی‏)‏

gāvzana‏ , ‏gavāzan‏ : ابزار مخصوص راندن گاو (پهلوی‏)‏

ـ بارتولومه در ص 511 آن را با ‏‎‏ ‏gāv vazēnitār‏ پهلوی مقایسه کرده و «ابزار راندن گاو و شلاق» ‏‏معنی کرده است.‏

ـ آجاریان ریشۀ آن را‎‏ -‏az‏ , -‏aj‏ ‏‎‏به معنی راندن + ‏-‏gao‎‏ یا ‏-‏gav‎‏ به معنی گاو می  داند.‏‏ [12]

hāyrapet‎‏

مقامی در کلیسا، مرجع دینی.‏

شاید از‎‏ ‏hērpatپهلوی و هیربد فارسی به معنای «آموزگار علوم دینی»‏ و از اوستایی ‏aeθra-‎‏ به معنی ‏آموزش، تعلیم و ‏pati ‎‏ به معنی رئیس، سرور.‏ [13]

hrēštāk‎‏

فرشته

frēstag‏ : فرشته (پهلوی‏)‏

ریشۀ -‏aiš‏ ‏‎‏ : شتافتن (فارسی باستان‏) + ‏fra‎‏: به پیش فرستادن.‏

از پارتی ‏fryštg‏ [‏frēštag‏] مشتق از ایرانی باستان ‏fra- ištaka-‎‏ از ریشۀ ‏iš-‎‏ ‏‎ ‎به معنی فرستادن، روانه ‏کردن.‏ [14]

әspās‎‏

ظروف‏‎‏ ‏‎کلیسا، نان و شراب تقدس شده در مراسم عشای ربانی. شغل و خدمت هم معنی می  دهد اما نه ‏در کلیسا.‏‎ ‎‏

از فارسی میانه ‏‎‎ـspas‏: تشکر، قدردانی، خدمتگزاری ظاهراً از ریشه ‏spas‏ به معنی ‏نگریستن. هوبشمان آن را با سپاس فارسی مرتبط می‌داند.‏

ispasig‎‏ : خادم‏ (‏ispāsāvor‏ در زبان ارمنی خادم معنی می  دهد)‏. [15]

kndrūk

‎‏همان کندر است. بر اساس انجیل متی، سه مغ برای ارج نهادن به مسیح نوزاد مُر، کندر و زر برایش ‏به ‏ارمغان می  برند. کندر در مراسم کلیسایی سوزانده می  شود.‏

از ‏‎kundurūk‎‏ (پهلوی)‏‎ و ‏kundur‏ فارسی میانه. ظاهراً از اصل هندی مأخوذ است، مقایسه کنید با ‏kundura-‎‏ سنسکریت به معنی بخور. [16]  ‏

mōm‎‎‏

شمع، موم. روشن کردن شمع به ویژه در زمان قرائت کتاب مقدس در کلیسا و هنگام مراسم کلیسایی اهمیت دارد.‏

mōm‏*: واژۀ دخیل از‎‏ ‏‎پهلوی.‏

از فارسی میانه ‏mōm‏ از ایرانی باستان ‏‎*mauma-‎‏ از هندواروپایی ‏‎*meu-‎‏ به معنی مایع چرکین.‏ همچنین مقایسه کنید با موم فارسی.‏ [17]

nāvākātik‎‎‏

مراسم بازگشایی کلیسای نوساز. ‏

از ‏nava‏ : نو (اوستایی‏) و ‏kata‎‏ : خانۀ کوچک (اوستایی‏)‏

فارسی میانه ‏katak‏ به معنی خانه، مسکن، اتاق از ایرانی باستان ‏‎*kataka- ‎‏ از ریشۀ ‏‎*kat-‎‏ به ‏معنی پوشاندن، حفظ کردن، در برگرفتن.‏ [18]

pāštel‎‎‏

پرستیدن

از فارسی میانه ‏paristītsn‏ از پیشوند ‏pari‏ (پیرامون) و ریشۀ ‏štā-‎‏ به معنی ایستادن.‏ [19]

pātārāg‏ ‏‎‎‎‏

هدیه، پیشکش، قربانی و نثار. در کلیسا به معنی انجام مراسم عشای ربانی است که اشاره به قربانی ‏شدن ‏مسیح برای نجات انسان  ها بر روی صلیب دارد. ‏

ـ هیونکاربیندیان[20]  این کلمه را از«به در کردن» فارسی می  داند به این استناد ‏‏که در زمان انجام مراسم عشای ربانی، کسانی که تعمید نشده بودند باید از کلیسا بیرون می  رفتند.‏

ـ تیریاکیان آن را از ‏badargāh‏ فارسی و به معنی «دروازه کاخ شاهی» می  داند.‏

ـ آجاریان آن را از ‏‎patarag‏*‏ پهلوی و آن را نیز از ‏paititagayāmi‎‏ اوستایی به معنی «اهدا می  کنم» ‏گرفته است.‏ او نظریۀ نیبرگ را که آن را از ‏‎-‎‏pati-rāγa‏*‏‎‏‏‎‏ ‏‎می  داند، مردود دانسته است.‏

ـ جاهوکیان اما با تردید آن را از ‏parag‏ به معنی «رشوه، هدیه» فارسی مانوی می  داند.‏ [21]

psāk‎‎‎‏

تاج، تاج وحلقۀ گل، مراسم عقد و عروسی.‏

‎‏به مراسم رسمی عقد و عروسی در کلیسا که توسط کشیش انجام می  شود و طی انجام مراسم حلقه  هایی ‏‏بر سر عروس و داماد قرار داده می  شود‎‏ ‏psākādrutiun‏ ‏‎یا مراسم پساک  گذاری گفته می  شود همچنین ‏‏مراسم تاجگذاری در کلیسا نیز پساک  گذاری نامیده می  شود‎‏.‏‎

از ریشۀ هندو اروپایی ‏puk-‎‏ به معنی به هم فشردن، بستن.‏

pusāk‎‏ : تاج (پهلوی)‏

pusā-‎‏ : تاج (اوستایی)‏

pwsg‎‏ : (پارتی)‏

psik‎‎‏ : (سغدی).‏ [22]

sāγāvārd‎‎‎

ساقاوارد تاجی است از کرباس یا دیبا، سوزن دوزی یا مروارید دوزی شده که صلیب کوچکی بر نوک ‏آن ‏قرار دارد. ‏ ‏

معنی غیر دینی آن در زبان ارمنی کلاه خود است.‏

Sāravart(i)‎‏: سربند، کلاه (پهلوی)‏

‏-‏sāravāra‎‏ (اوستایی) ‏

‏-‏sāra‎‏ : سر‏ ‏‎‏+ -‏var‎‏ : پوشاندن

‏ معمولاً«ر» ایرانی در ارمنی به «ق» تبدیل می  شود.‏ [23]

šāpīk‎‎‎‏

پیراهن سفید و بلند از جنس پارچۀ لطیف که پدران روحانی هنگام مراسم عشای ربانی بر تن می‌کنند.‏

واژۀ دخیل ایرانی از فارسی مانوی.‏‎ ‎

šāpīk‏ در پهلوی زیرپیراهنی است که زردشتیان زیر لباس به تن می کنند.‏ [24]

tājār

تاجار یا کلیسای ارمنی به شکل صلیب از سمت غرب به شرق ساخته می  شود با گنبدی مخروطی که ‏بر ‏رأس آن صلیب مقدس نصب می  شود. تاجار از سه قسمت تشکیل می  شود: گاویت، که همان صحن ‏‏کلیساست؛ تاجار اصلی؛ و بِم، که سن، سکو و صحنۀ کلیساست.‏

از-‏tačara‎‏ ‏‎‏: کاخ (فارسی باستان).‏ [25]

ūxt‏ ‏‎‎‎‎‏

زیارت، تعهد و نذر.‏

در دوران  های نخستین مسیحیت، مسیحیان از جفایی که بدیشان وارد می  شد، در سالگرد تولد شهیدان ‏‏مسیحی به معابدی که بر مقبره  های آنان ساخته شده بود می رفتند و مراسم مذهبی انجام می دادند. این ‏‏رسم به صورت عادت در بین مراسم کلیسایی جای گرفت و تاکنون هم ادامه دارد‎‏.‏‎

احتمالاً از‎‏ ‏uxt‏* ‏‎پهلوی که البته جایی از آن یاد نشده‎‏.‏‎‏ از ریشه اوستایی ‏vak-‎‏ با پیشوند ‏ā‏ ← ‏uxδa-‎‏ به ‏معنی گفتار.‏

uxt‏: گفته شده (سغدی)‏

‏-‏uxti‏: سخن، کلام (اوستایی)‏

‏-‏anuxti‏: سخنی که طبق قانون ادا شده باشد‏.[26] ‏

vārdapet‎‏ ‏‎‎‎‎‏

وارتاپد از مقامات کلیسایی، استاد علوم و قوانین دینی و واعظ کلام خداوند است. وارتاپد اجازۀ ازدواج ‏‏ندارد.‏

واژۀ دخیل از گویش جنوب غربی ایرانی است.‏

احتمالاً از‎‏ -‏varәz‏ ‏‎‏: کار کردن و ‏ ‏‎‏ ‏pati‏ ‏ ← – ‏‎vardapati‏*‏ ‏ ‏‎

varīzdan‏ : کارکردن، کشتن، به عمل آوردن. [27]

xōrān‎‎‏ ‏‎‎‎‎‏

محراب کلیسا.‏

از ‏xvaran ‎‏ فارسی میانه به معنی مجلس بزم، مهمانی از ریشۀ ‏hvar-‎‏ به معنی خوردن.‏

ـ تیریاکیان آن را با ‏xvaran gāh‏ که نام کاخ بهرام گور و همچنین به معنی «پیشگاه  خانه» است، ‏‏مقایسه می  کند.‏

شاید با ‏xar-gāh‏ به معنی «چادر» نیز در ارتباط باشد.‏ در ارمنی خیمه و سایبان معنی می‌دهد.‏ [28]

xostovānel‎‏ ‏‎‎‎‎‏

بخشی از مراسم عشای ربانی که پدر روحانی از حاضران در کلیسا می  خواهد تا به گناهانشان اعتراف ‏کرده ‏و برای گناهانشان از خداوند طلب بخشایش کنند.‏

واژۀ دخیل از ایرانی، مقایسه شود با‎‏ ‏xusavān‏ ‏‎‏(فارسی مانوی) و ‏stavānā‎‏‏‎‏ : اعتراف دینی‏ (پهلوی)‏

از‎‏ -‏stav ‎‏‎‏: عهد بستن، نیایش کردن (اوستایی) ‏ ← ‏‎‎ ‎‏-‏stavāna ‎‏-‏ā‏- ‏xu‎‏ *.[29]

xūnk‎‏ ‏‎‎‎‎‏

صمغ کندر، که از برخی درختان گرمسیری به دست می  آید و هنگام سوزاندن عطر خوشبویی از آن ‏‏ساطع می  شود. خونک جزو عناصری است که کلیسا آن را مقدس دانسته و هر یکشنبه هنگام مراسم ‏‏عشای ربانی سوزانده می  شود. بر مزار درگذشتگان هم خونک سوزانده می  شود. [30]

از‎‏ ‏xūnk(g)‎‏ ‏‎پهلوی‎.

پی‌نوشت‌ها:

1- متی28:19‏.

2- اسقف سبوه سرکیسیان، پیدایش و تشکیل کلیسای ارمنستان در قرون اول تا چهارم ‏میلادی (تهران: بی  نا، 2000)، ص 19 ـ 43.‏

3- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص233؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری تهران، 2010)، ص63؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص67؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه  شناختی فعل  های زبان پهلوی (تهران: آثار، 1384)، ص4؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، 1381)، ج2، ص28.‏ ‏

4- آجاریان، همان‏، ج1، ص344 و ج2، ص329؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان، ‏‎1914‎‏)، ص182 ‏؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری ‏سوسیالیستی ارمنستان، ‏‎1944‎ ـ ‎1945‎‏)، ج1، ص 282؛

  1. Kent,Old Persian.(New Haven:American Oriental Society,1953), p. 182.

5- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص352؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص20؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج1، ص8.‏

6- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص364؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص101؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج4، ص5466 و 5467؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری ‏سوسیالیستی ارمنستان، ‏‎ ‏‎1944‎ ـ ‎1945‎‏)، ج1، ص 295.‏

7- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص379؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص59؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان، ‏‎1914‎‏)، ص94 ‏؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص111؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری ‏سوسیالیستی ارمنستان، ‏‎1944‎ـ ‎1945‎‏)، ج1، ص 313؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، 1381)، ج2، ص 46 و 150.‏

8- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص688؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص54؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج2، ص1267 و 1268؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، 1381)، ج2، ص63؛‏

  1. Kent,Old Persian.(New Haven:American Oriental Society,1953), p. 191.

9- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص694؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص93؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص207؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج2، ص1302.

10- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص673؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص46؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص53؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص202.

11- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص517؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص150؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج4، ص2441؛

http://dic.abadis.net/word/Fa‎

12- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج1، ص525؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص53؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص152؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج4، ص2455؛ کریستیان بارتولومه، فرهنگ ایرانی باستان به انضمام ذیل آن (تهران: اساطیر، 1383)، ص511؛ هانس رایشلت، رهیافتی به گاهان زرتشت و متن  های نو اوستایی، ترجمۀ جلیل ‏دوستخواه (تهران: اساطیر، 1383)، ص533؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه  شناختی فعل  های زبان پهلوی (تهران: آثار، 1384)، ص 453.‏

13- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج3، ص32؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج4، ص2925؛ هانس رایشلت، رهیافتی به گاهان زرتشت و متن  های نو اوستایی، ترجمۀ جلیل ‏دوستخواه (تهران: اساطیر، 1383)، ص514؛هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، 1381)، ج2، ص99.

14- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج3، ص143؛ محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج3، ص2014؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه  شناختی فعل  های زبان پهلوی (تهران: آثار، 1384)، ص 453؛ د.ن. مکنزی، فرهنگ کوچک پهلوی. ترجمۀ مهشید میرفخرایی (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی ‏و مطالعات فرهنگی، ‏‎1373‎‏)، ص 75؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، 1381)، ج2، ص79.

15- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج4، ص261؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص165؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص691؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج3، ص1664؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری ‏سوسیالیستی ارمنستان، ‏‎1944‎ ـ ‎1945‎‏)، ج4، ص254؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی. «شرح واژگان و دستور زبان» (تهران: اساطیر، 1381)، ج2، ص178.

16- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج2، ص607؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص412؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج4، ص2261؛ استپان مالخاسیانتس، فرهنگ توصیفی ارمنی (ایروان: انتشارات دولتی جمهوری ‏سوسیالیستی ارمنستان، 1944 ـ 1945)، ج4، ص450.

17- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج3، ص342؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص48؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص114؛حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج4، ص2663.

18- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج3، ص434؛ هانس رایشلت، رهیافتی به گاهان زرتشت و متن  های نو اوستایی، ترجمۀ جلیل ‏دوستخواه (تهران: اساطیر، 1383)، ص549؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج4، ص2144.

19- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج4، ص24؛ یدالله منصوری، بررسی ریشه  شناختی فعل  های زبان پهلوی (تهران: آثار، 1384)، ص 312.

20- Hyunkiarbeyendian

21- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج4، ص37؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص80؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص145؛گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص624.

22- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج4، ص110؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص153؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج2، ص 692.

23- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج4، ص165؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص56؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص160؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان،‏‎1914‎‏)، ص 327؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص665.

24- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج3، ص495؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص55؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص131؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص518.

25- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج4، ص365؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص18 و 19؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص719؛

  1. Kent,Old Persian.(New Haven:American Oriental Society,1953), p. 186.

26- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج3، ص593؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص116؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص784؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج1، ص122.

27- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج4، ص318؛ کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص32؛  ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص172؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان،‏‎1914‎‏)، ص 346.

28- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج2، ص406؛ ه. تیریاکیان، فرهنگ آریایی ارمنی (وین: مخیتاریان،‏‎1914‎‏)، ص 185؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص343؛ حمید حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی (تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1393)، ج2، ص1132.

29- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج2، ص401؛  کشیش گیود آ آقانیانتس، نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان (تهران: بخش تعلیمات ‏ مسیحی شورای ‏خلیفه  گری  تهران، 2010)، ص83؛ کریستیان بارتولومه، فرهنگ ایرانی باستان به انضمام ذیل آن (تهران: اساطیر، 1383)، ص1596؛‏ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص342؛ هنریک ساموئل نیبرگ، دستورنامۀ پهلوی،شرح واژگان و دستور زبان (تهران: اساطیر، 1381)، ج2، ص32.

30- هراچیا آجاریان، فرهنگ ریشه  ای ارمنی (ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏)‏، ج2، ص421؛ ماریا آیوازیان(ترزیان)، وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی (تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،‏‎1371‎‏)، ص82؛ گئورگ جاهوکیان، فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی (ایروان: آسوقیک، 2010)، ص349.

منابع:

ابوالقاسمی، محسن‎.‎‏ زبان فارسی و سرگذشت آن. تهران: هیرمند، ‏‎1374‎.‏

آجاریان، هراچیا. فرهنگ ریشه  ای ارمنی. ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ‏‎1926‎‏. (به زبان ارمنی)‏

آقانیانتس، کشیش گیود آ. نظام پرستشی کلیسای مقدس ارمنستان. تهران: بخش تعلیمات  مسیحی شورای ‏خلیفه  گری تهران، 2010. (به زبان ارمنی)‏

آیوازیان(ترزیان)، ماریا. وام  واژه  های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی. تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1371.‏

بارتولومه، کریستیان. فرهنگ ایرانی باستان به انضمام ذیل آن. تهران: اساطیر، 1383.‏

تیریاکیان، ه. فرهنگ آریایی ارمنی. وین: مخیتاریان، ‏‎1914‎‏. (به زبان ارمنی)‏

جاهوکیان، گئورگ. فرهنگ ریشه  شناسی ارمنی. ایروان: آسوقیک،2010. (به زبان ارمنی)‏‎.‎

حسن دوست، محمد. فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی،  1393‎‏. (در5 جلد).‏

داودیان، تیگران. فرهنگ ارمنی فارسی. ایروان: آنگیوناکار، 2011.‏

رایشلت، هانس. رهیافتی به گاهان زرتشت و متن  های نو اوستایی. ترجمۀ جلیل ‏دوستخواه. تهران: اساطیر، ‏‎1383‎‏.‏

سرکیسیان، اسقف سبوه. پیدایش و تشکیل کلیسای ارمنستان در قرون اول تا چهارم ‏میلادی، تهران:[بی  نا]، 2000.‏

مالخاسیانتس، استپان. فرهنگ توصیفی ارمنی. ایروان: انتشارات دولتی جمهوری ‏سوسیالیستی ارمنستان، ‏‎1944‎ ـ ‎1945‎‏. ‏‏(به زبان ارمنی)‏

مکنزی، د.ن. فرهنگ کوچک پهلوی. ترجمۀ مهشید میرفخرایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی ‏و مطالعات فرهنگی، ‏‎1373‎‏.‏

منصوری، یدالله. بررسی ریشه  شناختی فعل  های زبان پهلوی، تهران: آثار،1384.‏

نیبرگ، هنریک ساموئل. دستورنامۀ پهلوی. جلد دوم: شرح واژگان و دستور زبان. تهران: اساطیر، ‏‎1381‎‏.‏

Kent,R.Old Persian.New Haven:American Oriental Society, 1953. ‎

http://dic.abadis.net/word/Fa‎

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77
سال بیستم | پائیز 1395 | 350 صفحه
در این شماره می خوانید:

سکـه های خلفای عرب ضرب شده در ارمنستان

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 در نیمۀ اول قرن هفتم میلادی، قبایل عرب که دین اسلام آنان را متحد کرده بود، موفق شدند در سال 15ق/636م امپراتوری...

سیری در کتاب ارامنه جلفای نو در عصر صفوی

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 نام کتاب: ارامنۀ جلفای نو در عصر صفویه به کوشش:  دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی، با همکاری کلیسای وانک (جلفای...

رونمایی از مجموعه روزنه آبی،نکوداشت شاهین سرکیسیان،پایه گذار تئاتر نوین ایران

روابط عمومی موسسه ترجمه و تحقیق هور فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 شنبه 25 دی ماه 1395ش تالار نمایش کومیتاس باشگاه فرهنگی ـ ورزشی آرارات تهران میزبان ‏مراسم نکوداشت...

یادی از شاهین سرکسیان

نویسنده: ایساک یونانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 فلک به مردم نادان دهد زمام مراد‏ تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس‏«حافظ»‏ دربارۀ شاهین سرکیسیان شـاهیـن ملیـک...

اندیشه های نقاش نور و سایه و رنگ

نویسنده: گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 ادمـان آیـوازیـان هنـرمنـدی است کـه در نقاشی هـای وی، نیـاز بـه شناخـت طبیعت وجه غالـب را دارد. این نیاز در او...

رنگ های سرزمین مادری ام،نمایشگاه آثار نقاشی و معماری داخلی اِدمان آیوازیان در فرهنگسرای نیاوران

نویسنده: آرا اوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 روزهای دوازدهم تا بیستم شهریور ماه امسال(1395ش) تالار نمایشگاه  های فرهنگسرای نیاوران پذیرای ‏علاقه  مندان آثار...

اِدمان (ادیک) آیوازیان،نخستین نقاش ایرانی عضو موسسه نقاشان سلطنتی انگلستان

نویسنده: لیدا بربریانترجمه از متن ارمنی: واراند فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 در بیـن نقاشان معمار ارمنـی ایران، ادمان آیوازیان جایگاهـی ویژه دارد. آشنایـی با شرح حـال...

بارون کنستانتین موراد گئادوسُون

نویسنده: دکتر طهمورث ساجدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 خاورشناسی علمی فرانسه و نیز مكتب تاریخی آن در نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی مدیون افرادی بود كه با فراگیری ‏زبان...

پروفسور مانوئل بربریان،چهره ای ماندگار در لرزه شناسی،زمین لرزه ها و دانش زمین ساخت در ایران

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 اشاره یکی از رسالت‌های مهم فصلنامۀ پیمان معرفی چهره‌های ادبی، علمی، هنری و فنی ارمنیان ایران و بیان تأثیرگذاری...

هامو واسیلیان،پژوهشگر،مولف و ناشر کتاب های اطلاع رسانی و کتاب شناسی ارمنیان و ایرانیان ارمنی

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 در روزگار ما، با تولید انبوه اطلاعات و نیاز جامعه به اطلاعات گوناگون در همۀ زمینه  ها، روز به روز ضرورت...