نویسنده: لیدا بربریان
ترجمه از متن ارمنی: واراند


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77

در بیـن نقاشان معمار ارمنـی ایران، ادمان آیوازیان جایگاهـی ویژه دارد. آشنایـی با شرح حـال ایـن نقاش، گرافیست و ‏مهندس معمار، بار دیگر این واقعیت را به اثبات می  رساند که هرگاه انسانی از اوان زندگـی  اش در نهاد خـود وظیفـه  ای ‏را برای به مقصد رساندن هنـری احساس کند مـی تواند به جایگاهی که سرنوشت برای او معین ساخته دست یابـد. ‏ادیـک آیوازیـان، در مـرداد 1311ش/ اوت 1932م، در تهران، متولد شد. پدرش را خیلی زود از دست داد و اطرافیان او ‏را به مدرسۀ شبانه  روزی (کانانیان) ارمنیان جـلفا، در اصفـهان، سپردند. او دربارۀ این دوره از زندگی  اش می  گوید:‏

اِدمان آیوازیان در سنین جوانی

‏«کتاب های درسی می نوشتم و آنها را مصور می  ساختم. زمان امتحان نقاشی، به جای همۀ شاگردان ‏کلاس نقاشی می  کردم و در ازای آن کشمش و آجیل دریافت می  کردم». ‏

چند سال بعد او را مجدداً به تهران منتقل کردند و به دبیرستان تمدن سپردند اما تحصیل در این مدرسه هم ‏دیری نپایید چراکه او مجبور شد، به علت وضع مادی نابسامان خانواده، تحصیل در دبیرستان را رها کند و به منزلۀ ‏تابلونویس نزد گاسپاریان تابلوساز مشغول به کار شود. او خود در این مورد می گوید:‏

‏« با وجود اینکه تابلونویسی می کردم هنر نقاشی به طرز مقاومت ناپذیری مرا به سوی خود جلب می  کرد. در این دوره بود که با هاروتیون میناسیان نقاش آشنا شدم. او خیلی به من کمک کرد. او همیشه رنگ و ‏بوم و قلم مو به من می  داد. پدر دختری که از دوستانم بود، به نام هاکوب وارتانیان (نقاش آبرنگ کار)، نیز ‏مرا خیلی تشویق می  کرد. ‏

در مدرسۀ تمدن، من و سیراک ملکونیان دوستان نزدیکی شده بودیم. اغلب با هم به خارج از شهر می  رفتیم و نقاشی می  کردیم که حالا می  فهمم کارهایمان طرح  های مقدماتی  ای تحت تأثیر تابلوهای رپین،[1] ‏سوریکوف[2] ‏و لویتان[3]‏ (نقاشان واقع  گرای روس) بود. اما تابلوی ذوب شـدن برف، اثر گئـورگ باشینجاقیان،[4] ‏به ‏گونه  ای مرا جـذب کرده بود که هنوز هم آن را به یاد می  آورم و دوست دارم. در سال  های بعد من و سیراک ‏با هم کار تابلوسازی می  کردیم. ‏

حرکت اصلی نقاشی از سال  های دهۀ 30 شمسی (دهۀ 50 میلادی) در ایران شروع شد. در این حـرکت و ‏آشنایـی با هنـر معاصر غـربی مارکـو گریگـوریان خیلی به ما کمک کرد. البتـه، آموختن و جذب کلیۀ مطالب در ‏عرض شش ماه در محضر گریگوریان کار ساده  ای نبود».‏

البته، این کار دشواری بود اما نه برای آیوازیان که در شانزده سالگی برندۀ جایزۀ نقاشی مسابقۀ بیـن  المللی جـوانان ‏شـد و در 26 سالگـی پـرده  ای با مضمونی ایرانی به شیوۀ اکسپرسیونیستی[5] کشید که جایزۀ وزارت فرهنگ ایران را در ‏نخستین دوسالانۀ تهران ازآن وی ساخت (1337ش) و پس آن نیز به دوسالانۀ بین المللی ونیز راه یافت.‏

از او سؤال کردم که چرا این شیوه را ادامه نداد پاسخ داد که شاید علتش این بود که نقاشی  های آن سال  ها ‏خیلی سریع شبیه یکدیگر در آمدند. با این وصف، پرسیدم که چه جست  و  جوی جدیدی را شروع کردید و او در ‏پاسخ توضیح داد که:‏

‏« در این دوره من اغلب به روستاهای ارمنی  نشین می  رفتم. زندگی روستاییان بخش فَریدن (در استان اصفهان) اغلب موضوع کارهایم بود. تابلوی زنان در حال سوزن  دوزی اکنون نیز جزو مجموعۀ فرمانفرماییان است. عروسی ارامنه در ماهنامۀ هنر سوویت (شوروی) (چاپ ایروان) انتشار یافت. نور و ایمان در موزۀ سن لازار ‏ونیز نگهداری می  شود. تابلوی دیگری نیز در مجموعۀ انجمن فرهنگی ایران و امریکای سابق دارم. کتابترجمۀ فارسی اشعار تومانیان[6] با نام یادنامۀ تومانیان را مصور کردم. سال  ها نقوش قالی  ها و گلیم  های ارمنی  باف را مورد مطالعه ‏قرار دادم. هدفم این بود که به  کمپوزیسیون انتزاعی جدیدی دست یابم ولی پس از دو سال کار متوجه شدم ‏با تمام کوششی که به کار برده بودم موفق نشدم با یک خط، فکرم را ارائه دهم. در من گسیختگی بزرگی ‏وجود داشت چیزی که نزد قالیباف  های ما نبود. نزد آنها حقیقت بزرگی وجود داشت که رسیدن به آن برایم ‏دشوار بود. درست است خطوط من ساده بود ولی خطوط آنها کمال بیشتری داشت. کارهای من تزیینی در ‏آمده و عاری از صمیمیتی بود که انگیزۀ به وجود آمدن نقوش آن قالی  ها برای استفادۀ روزمره بود».‏

‏«سبک کلاسیک کهن ارمنی همواره توجه مرا به خود معطوف داشته. با مطالعه در این زمینه در نظر ‏داشتم به نتایج جدیدی دست یابم، برای مثال، پردۀ محراب کلیسای ارمنیان اهواز را با چنین هدفی نقاشی ‏کردم ولی خشن در آمد. در 1339ش/1960م، با سفارش فرمانفرماییان کار متفاوتی کردم. در سالن طبقۀ اول ‏ساختمان شرکت ملی نفت ایران (وزارت نفت کنونی)، یک نقاشی دیواری از چاه  های نفت با موزاییک ساختم. ‏در این نقاشی دیواری، کاشی  های لعابی اصفهان را، که قبلاً‌ پخته و ساییده بودم، به کار بردم. البته، این ‏کارها را با هدف جست و جو می  کردم. سال  ها بعد به اروپا رفتم و در رشتۀ معماری، نقاشی و طراحی داخلی ‏تحصیل کردم. دو رشتۀ اخیر را تا سطح عالی طی کردم. پنج عدد از کارهایم نیز در مجموعۀ دانشگاه لندن ‏نگهداری می  شود». ‏

آیوازیان پس از اتمام تحصیل در رشتۀ معماری به ایران بازگشت و طرح  های متعددی را به اجرا در آورد. از جمله ‏طرح  های هتل گاجره و مدرسۀ طوماسیان. او به موازات معماری به طراحی داخلی نیز پرداخت. معماری داخلی ‏موزۀ عبدالعزیز در ریاض از کارهای او در این زمینه است. تحصیل و مطالعه در ایتالیا در زمینۀ کنده  کاری درهای ‏چوبی و زمینه  های سرامیکی سالن  ها، کمک بسیاری به وی کرد.‏

از جمله کارهای گرافیکی ماهرانۀ وی می  توان به تابلوی گفت و گو در ایستگاه (لندن، 1353ش/1974م) اشاره کرد ‏که در آن خطوط قوی کم رنگ فضای مه گرفتۀ این شهر باران  خیز را به خوبی القا می  کند. در پردۀ کوردوبا ‏‏(1353ش/1974م) لحظات گذرای حرکات رقصنده  ای اسپانیایی را شکار کرده و آن را با رنگ  هایی سوزان و روشن در ‏برابر دیدگان بیننده قرار داده است. در تابلوی زیبای آرام خاچاطوریان، آیوزایان آهنگ  ساز و رهبر ارکستر نامدار ارمنی ‏را، هنگامی که مشغول تمرین دادن به ارکستر سمفونیک بوده، نقش کرده است. او سال  ها بعد این تابلو را به موزه  ای ‏به همین نام، در ایروان، هدیه داد. دستاورد سال  ها کار و کوشش آیوازیان را در زمینۀ نقاشی می  توان در این تابلوی ‏گیرا مشاهده کرد. در این تابلوی هنرمندانه، آیوازیان  لحظات گذرا را با ضربات قلم مو و بازی  های رنگین آن، که شیوۀ ‏امپرسیونیست  هاست، ثبت کرده، آن را با مبانی کلاسیک هماهنگ ساخته و شخصیت هنری و روحیۀ خاص آرام ‏خاچاطوریان را به تصویر کشیده است.‏

آیـوازیان در مـورد خـلق این اثر می  گـوید: «زمانی که وارد سالن شدم، ارکستر تمرین خود را آغـاز کرده بود. من نیـز تمرین خـود را آغاز کردم. آنها گاهـی مرا وسـط خـودشان می  دیـدند، گاهی طرف راسـت، گاهی طرف چـپ و گاهی در سمت راست میز رهبری و به این ترتیب، من از زوایای مختلف کار خود را انجام می  دادم. آنها در طراحی من یک لب می  دیدند، یک ابرو، یک گوش، کمی مو، حرکات دست یا بخشی از چوب رهبری ولی هیچ  کس هیچ  چیز نمی  فهمید چون تا آن زمان چنین رفتاری را از هیچ نقاشی ندیده بودند. آن روز کار من چندین ساعت طول کشید».

چند روز بعد وقتی خاچاطوریان پردۀ تمام شده اما خشک نشده را دید بلافاصله گفت: «خدای من، این کار موفقیت  آمیز و بسیار مدرن است». هرچند خاچاطوریان شک داشت که در گمرک مسکو اجازۀ عبور این پرده را بدهند ولی به هر شکلی بود این کار مدرن به مقصد رسید».[7]

ادمان آیوازیان در جایی گفته بود: «در سبک کلاسیک زیاد کار می  کنم تا در راه هنر انتزاعی نیرو کسب کنم!». ‏او این شیوه را از سال  ها قبل در پیش گرفته بود. تابلویی که در1340ش/1961م به شیوۀ انتزاعی و با ترکیب نور و سایه ‏و رنگ و خط خلق کرده نمونه  ای از این تجدید نیروست. آفرینش آثار انتزاعی سالیان سال به طول انجامید تا اینکه ‏در 1366ش/1987م آیوازیان با همین شیوه دست به خلق مجموعۀ تابلوهای مربوط به قتل  عام ارمنیان زد که در آنها ‏ماهیت انسان  ها با رنگ  های کدر و تحریف شده و نوزایی آنها با رنگ  های روشن و خطوط واضح بیان شده است. در این ‏آثار هماهنگی رنگ و خط و سادگی هندسی اشکال به شیوه  ای روان و خوش  وزن به ناب  گرایی نزدیک شده است.‏

شاید هیچ نقاشی با این تنوع نقاشی نکرده باشد اما این کار نه تنها لطمه  ای به هنر آیوازیان وارد نساخته بلکه ‏حکایت از احاطۀ او به سبک  های گوناگون هنری دارد. تصویرهای کتاب یادنامۀ تومانیان حاکی از احساس ‏عمیق هنرمند و احاطۀ او بر محتوای مطالب است. نقاشی  های دیواری او در کلیساها شناخت او را از نقاشی  های ‏دیواری دورۀ رنسانس نشان می  دهند. نقاشی  هایی از سکونتگاه  ها و اماکن مقدس گوناگون، کلبه  های محقر روستاهای دورافتادۀ ‏ارمنی  نشین، آثار باستانی نظیر دیر تاتو[8] و دیر هووهاناوانک[9] و کلیسایی در شهر گوریس،[10] ‏همگی غرق در رنگ  های ‏گرم مشرق زمین، دستاورد هنر و نبوغ این نقاش معمارند.

سال های 1377 ـ1380ش/ 1998ـ 2001م سال  هایی پربار برای ادمان آیوازیان بودند. در 1377ش/1998م در نمایشگاه ‏گروهی مؤسسۀ نقاشان سلطنتی انگلستان[11] شرکت کرد و یکی از پرده  هایش با عنوان فروشگاه سیار ‏بیشترین رأی بازدیدکنندگان را به خود اختصاص داد و جایزۀ اول جرج گریم از سوی مؤسسۀ نقاشان سلطنتی انگلستان به وی تعلق گرفت. در 1379ش/2000م در نمایشگاه سالانۀ همین مؤسسه تابلوی دیگری از وی، که ‏چشم انداز یکی از میادین تجاری لندن را نشان می  داد، جایزۀ اول بنیاد وینزور و نیوتون[12] را به دست آورد که در ‏نتیجه آیوازیان به عضویت مؤسسۀ نقاشان سلطنتی انگلستان پذیرفته شد. او نخستین ایرانی  ای است که به ‏این موفقیت نایل شده است.‏

در 1380ش/2001م آیوازیان، نمایشگاه وسیعی، به مناسبت هزار و هفتصدمین سال پذیرش مسیحیت به منزلۀ دین ‏رسمی در ارمنستان، با نام گنج  هایی از کشتی[13] در کتابخانۀ ملی انگلستان، بر پا ساخت. این نمایشگاه، که فرزندان ‏آیوازیان یک سال تمام برای تدارک آن به وی کمک می  کردند، به نحوی شایان هنر مسیحی ارمنیان را به بازدید کنندگان ‏می  شناساند. نمایشگاه مذکور به دست رابین کوک، وزیر امور خارجۀ وقت انگلستان، افتتاح شد و در مراسم افتتاح آن ‏وزیر فرهنگ جمهوری ارمنستان نیز حضور داشت. بنابه اظهارات کتابخانۀ ملی انگلستان این نمایشگاه، که گارِگین ‏دوم (رهبر مذهبی ارامنۀ جهان) و بنیاد آلکس مانوکیان آن را سرپرستی می  کردند، از لحاظ وسعت و تعداد ‏بازدیدکنندگان از موفق  ترین نمایشگاه  های سال  های اخیر در این کتابخانه بوده است. ‏

آیـوازیان همـچنین تعـدادی از تابلـوهای خود را به کومیتاس،[14] روحانی و آهنگ  ساز نامدار ارمنی، هدیه کرده که او ‏را مقدس می  نامد. اول بار آربی اُوانسیان، کارگردان سینما و تئاتر، کومیتاس را با این نام ملقب ساخت و پس از او ‏ادمان بود که او را مقدس نامید و تصمیم به اهدای تابلوهایش به او گرفت.‏ ‏

او همچنین در صد و چهلمین سال تولد این آهنگ  ساز نابغه و در جشنوارۀ ارمنی، در مونکـتون کانـادا، که از 26 ‏نوامـبر 2009م به مدت چهار روز با محوریت موسیقی کومیتاس برگزار شد، چهارده اثر از تابلوهای خود را، که به ‏کومیتاس تقدیم کرده بود، بار دیگر در ابعاد 200‏×‏100 سانتی  متر بازآفرینی کرد. این آثار را گالری هنری لوئیز و ‏روبن کوهن به مدت چهار روز در دانشگاه مونکتون در معرض دید عموم قرار داد که مورد استقبال فراوان ‏بازدیدکنندگان قرار گرفت. ‏

آثار این هنرمند در حال حاضر در موزۀ سنت لازار ونیز، موزۀ آرام خاچاطوریان در ایروان، موزۀ ملی مرکز تاریخی ‏عبدالعزیز در ریاض، موزۀ آیوازووسکی کریمه، موزۀ معاصر ایروان، شرکت نوتروپ امریکا، شرکت نفت تهران، مجموعه  های شخصی در عربستان سعودی، عمان، ‌بوستون، سالستبوری لندن، همچنین در فرودگاه جده و فهد (نقاشی  های دیواری ‏و طراحی داخلی) و کلیسای سرکیس مقدس تهران و کلیساهای ارمنیان آبادان، اهواز و نارمک و نقاشی  های دیواری، ‏نگهداری می  شود.‏

نمایشگاه ها‏

آیوازیان نخستین بار در 1327ش/1948م در مسابقۀ بین  المللی جوانان شرکت کرد و از آن پس در نمایشگاه  های ‏گوناگونی در تهران مانند نمایشگاه های ‏انجمن فرهنگی مشاکویت، خانۀ فرهنگی شوروی، کلوپ مهرگان، قصر ابیض، انجمن ایران و امریکا، دوسالانۀ ‏تهران، کلوب گارون و موزۀ هنرهای معاصر تهران و نمایشگاه  هایی در خارج از کشور مانند نمایشگاه  های سالن گیلدهال لندن، سیمفروپُل کریمه، هنرمندان امریکایی ارمنی در بوستون، گالری مال لندن (دو بار) و ‏هلینگ سنتر لندن آثار خود را به نمایش گذاشت. ‏

او همچنین در انجمن ایران و امریکا در تهران (دو بار)، سالن گُلبنگیان در لندن، ایروان، گالری روشان، موزۀ ‏یادبود عبدالعزیز، موزۀ ملی ریاض و کتابخانۀ انگلستان (به مناسبت پذیرش مسیحیت در ارمنستان در 1700 سال ‏پیش) نمایشگاه  هایی انفرادی برگزار کرده است.‏

جوایـز

 1- جایزۀ مسابقۀ بین المللی جوانان

 2- اولین جایزۀ هنرمندان معاصر ایران

 3- جایزۀ اولین مسابقۀ سالانۀ وزارت فرهنگ

 4- جایزۀ جرج گریم در نمایشگاه مؤسسۀ نقاشان سلطنتی انگلستان‎(ROI)‎‏ در لندن ‏

 5- جایزۀ اول بنیاد وینزور و نیوتون.

آیوازیان در حال حاضر در لندن اقامت دارد و همچنان به خلق آثار جدید و شرکت در نمایشگاه  های گوناگون مشغول است.  ‏

پی‌نوشت‌ها:

1- Repin‎ ‎‏

2- Surikov ‎ ‎‏

3- Levitan

4- Georg Bashinjaghian (1857 -‎ 1925)‎ ‎‏

نقاش کلاسیک ارمنی.

5-  Expressionism

6- Hovannes Toumanian‎ (1869 -‎ 1923)‎ ‎‏

شاعر ملی ارمنی‏.

7- آلیک (3اگوست 1997)، ص4.

8- Tatev

دیر و کلیسایی قرون وسطایی در مناطق کوهستانی جنوب جمهوری ارمنستان.

9-Hovhannavank‏ ‏

دیر و کلیسایی قرون وسطایی در مناطق کوهستانی جنوب جمهوری ارمنستان. ‏

10- Goris‎‏

شهری قدیمی در کوهستان  های جنوب جمهوری ارمنستان.

11- ROI‎

12- Winsor & Newton

13- Treasures from the Arc

14- سوقومون سوقومونیان (1869 ـ 1935م)، موسیقی  دان، آهنگ  ساز، پژوهشگر، آوازه  خوان، رهبر دستۀ کر و پایه  گذار مکتب ملی موسیقی  شناسی ارمنی. ‏او توانست نت  نویسی ارمنی (بدون پنج خط حامل) بسیاری از آوازها و تم  های عامیانه و ملودی  های مذهبی را، که فقط به صورت شفاهی حفظ شده ‏بود، نجات دهد و با حک و اصلاح آنها ارزش موسیقایی آنها را ارتقا بخشد. ‏

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77
سال بیستم | پائیز 1395 | 350 صفحه
در این شماره می خوانید:

بیست سالی که گذشت

نویسنده:  آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 بهار 1375خ سرآغاز حیات فصلنامۀ پیمان بود، سرآغازی که اهداف و آرمان های فراوانی را در جهت تعالی فرهنگ و اندیشه با...

پیام های دریافت شده از خوانندگان و همراهان،به مناسبت بیستمین سال انتشار فصلنامه پیمان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 پیام  های دریافت شده از خوانندگان و همراهان، بـه مناسبت بیـستمـین ‏سال انتشار فصلنامۀپیمان هرگاه که اندیشه  ای  به قالب کلام در می آید و...

راه دشواری که پیمان پیمود

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 پیمان، چه نام زیبا و پر معنایی! چه واژۀ کهن و ژرفی! واژه  ای که در هر دو زبان ارمنی و فارسی از گذشته ای...

برآمد ز البرز تابنده هور.هور نخستین ماهنامه دو زبانه فارسی – ارمنی

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 مجلۀ هور، با مطالب تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی در سال  های 1350ـ 1353ش به دو زبان فارسی و ارمنی در تهران...

کمربند مقدس ایران و ارمنستان

نویسنده: دکتر محمود جعفری دهقی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 سرزمین ارمنستان، واقع در غرب آسیا، از شمال به گرجستان، از جنوب به دره  های شمالی دجله، از شرق ‏به دریای خزر...

وام واژه های ایرانی در گنجینه لغات دینی،گویش های زبان ارمنی

نویسنده: هایکانوش مسروپیان / ترجمه ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 باورهای دینی به عنوان بخشی از فرهنگ و نحوۀ درک انسان از واقعیت  های پیرامون، در هر...

واژه های ایرانی میانه غربی در کلیسای ارمنی

نویسنده: آنوشیک ملکی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 ارمنستان نخستین کشور و ارمنیان نخستین ملتی هستند که دین مسیح را رسماً پذیرفته  اند. مسیح ‏به ‏شاگردانش فرمود:‏‎ ‎‏«پس...

هامو واسیلیان،پژوهشگر،مولف و ناشر کتاب های اطلاع رسانی و کتاب شناسی ارمنیان و ایرانیان ارمنی

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 در روزگار ما، با تولید انبوه اطلاعات و نیاز جامعه به اطلاعات گوناگون در همۀ زمینه  ها، روز به روز ضرورت...

پروفسور مانوئل بربریان،چهره ای ماندگار در لرزه شناسی،زمین لرزه ها و دانش زمین ساخت در ایران

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 اشاره یکی از رسالت‌های مهم فصلنامۀ پیمان معرفی چهره‌های ادبی، علمی، هنری و فنی ارمنیان ایران و بیان تأثیرگذاری...

بارون کنستانتین موراد گئادوسُون

نویسنده: دکتر طهمورث ساجدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 77 خاورشناسی علمی فرانسه و نیز مكتب تاریخی آن در نیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی مدیون افرادی بود كه با فراگیری ‏زبان...