نویسنده: دکتر ایوت تجریان / ترجمۀ رافی آراکلیانس


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80

دربارۀ نویسنده

ایوت تجـریان

ایوت تجـریان در سـال 1354ش در تـهران به دنیا آمد و تحصیلات ‏ابتـدایی و متوسطه را به ترتیب در مدارس عالیشان، کوشش و ‏ماری مانوکیان ارمنیان تهران به پایان رساند. ‏

علاقـۀ او به هنـر و به ویژه، نقـاشی را از دوران کـودکـی بایـد پی گرفت. در سال های بعد، او آثار خود را در یازده نمایشگـاه ‏جـمعی دولتی و خـصوصی و یک نمایشگاه انفرادی در تـهران به نمایـش ‏گذاشت. تجـریان، به دلیل علاقۀ وافر به هنر ارمنی، تحصیلات خود ‏را در رشتـۀ نقاشی در دانشگاه آزاد تهران نیمه تمام گذاشت و به ‏ارمنستان مهاجرت کرد. ورود او به ایروان با تأسیس کرسی ‏نظریه و تاریخ هنر ارمنی یونسکو و بخش هنرشناسی در دانشکدۀ ‏تاریخ دانشگاه ملی ایروان هم زمان بود. تجریان در 1996م وارد ‏بخش هنرشناسی شد. در 2000م، مدرک ‏کارشناسی و در 2002م، با دفاع از پایان  نامۀ خود با موضوع «‏زندگی و آثار آنتوان  سوروگین، عکاس ایرانی»، مدرک کارشناسی ‏ارشد خود را دریافت داشت. وی در 2006م موفق به اخذ درجۀ ‏دکتری در رشتۀ علوم هنرشناسی از فرهنگستان ملی علوم جمهوری ‏ارمنستان شد. او از این تاریخ در سمت دانشیار کرسی نظریه و ‏تاریخ هنر ارمنی یونسکو در دانشگاه ملی ایروان مشغول تدریس ‏است.‏

از فعالیت های تجریان می  توان به تدریس در کودکستان کوشش ‏تهران و همکاری با سازمان میراث فرهنگی تهران اشاره کرد. به ‏کوشش وی و با حمایت سازمان میراث فرهنگی، از20بهمن تا 6 ‏اسفند1380ش، نماشگاهی از نقاشی های آندره سوروگیان در موزۀ ‏کاخ گلستان در تهران برگزار شد. ‏

دکترتجریان با قبول دعوت هووسپ توکات،[1] هنرمند ارمنی ‏ساکن لس آنجلس، نویسندۀ کتاب استادان نقره  کار ارمنی،[2] ‏برای تکمیل مطالب بخش مربوط به هنرمندان ایرانی به ایران ‏آمد. وی مدتی را برای گردآوری مطالب به تهران، اصفهان، تبریز ‏و ارومیه سفر کرد.‏

تمرکز تجریان در سال های اخیر بر میراث هنری آندره سوروگیان و ‏آنتوان سوروگین بوده است. با همکاری او کتابی مشتمل بر ‏مجموعه ای ازآثار عکاسی و نقاشی این دو هنرمند که در سال های 2008 تا 2009م در شهرهای فرانکفورت و ماینتس آلمان به ‏نمایش در آمده بود، به چاپ رسید. با پیگیری های مستمر دکتر ‏تجریان در 2014م  بخش قابل ملاحظه  ای از میراث هنری متعلق به ‏امانوئل سوروگیان[3] از آلمان به ارمنستان منتقل شد و در ‏بخش تحقیق دست نویس های قدیمی موزۀ مسروپ ماشتوتس[4] مقدس(ماتناداران) ‏در ایروان جای گرفت. زحمات او، که از 2013م در  مقام ‏پژوهشگر ارشد در این بخش فعالیت دارد، منجر به تدوین و چاپ ‏دو کتابچه شامل آثار آندره سوروگیان و آنتوان سوروگین ‏در ماتناداران (مخزن ملی اسناد دست نویس ارمنستان) شد.دکتر ‏ایوت تجریان در طول سال  های تحصیل و تحقیق در بیش از بیست ‏نشست علمی شرکت و بیش از سی مقالۀ علمی به زبان  های ارمنی، ‏فارسی منتشر کرده و در رسانه  های مکتوب و مجلات  علمی به چاپ ‏رسانده است.‏

بخش اسناد دست  نویس عربی  زبان (در حدود 20،280 سند) ‏ماتناداران یا مخزن ملی اسناد دست  نویس تاریخی ‏ارمنستان در بر دارندۀ مجموعۀ اسناد کتابخانه های خلیفه  گری ‏اجمیادزین و بخش شرق  شناسی موسسۀ علمی لازاریان مسکو است. این ‏مخزن اسناد به طور مستمر با دریافت هدایایی، مشتمل بر کتاب  های قدیمی دست  نویس و اسناد منقوش و تاریخی از صاحبان ‏مجموعه  های خصوصی در حال توسعه و تکمیل است. شاهنامۀ دست  نویس ‏مربوط به دوران قاجار، که به شمارۀ 535 در این مجموعه به ثبت ‏رسیده،  نمایشگر هنر والای نگارگری با ترکیبی همگون از چندین ‏مکتب سنتی نقاشی است. نقد گستردۀ نقش قاجار در تاریخ نوین ‏ایران نشانگر آن است که دوران استیلای پادشاهان قاجار بر ‏ایران شاهد فراز و فرودهای گوناگونی بوده که در گزارش ‏تحقیقی ـ تحلیلی آس. شاه نظریان بدان اشاره شده است. نقاش ‏نگارگری  های شاهنامۀ 535 در قرن نوزدهم میلادی و در دورانی از ‏حکومت قاجار، می زیسته که هنر نقاشی دوران افول خود را می  گذرانده. در این دوران، نقاشی  های با ارزش به جای مانده از ‏دوران صفویه بی  رحمانه نابود می  شدند و نقاشی  های دیواری را در ‏زیر لایه  هایی از گچ مدفون می  کردند. در این دوران، وی موفق ‏شده که تا حد امکان به مکتب نقاشی رایج در دوران صفویه در ‏قرون شانزدهم و هفدهم میلادی[5] وفادار بماند.‏

دوران قاجار آبستن تحولات اساسی از جمله جهش ترقی  خواهانه از قید ‏و بندهای سنتی به قواعد رفتار اروپایی در همۀ ابعاد زندگی ـ ‏اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ـ بود. سرچشمۀ هنر عهد ‏قاجار را باید در سده  های شانزدهم و هفدهم میلادی پی گرفت. ‏کمال  الدین بهزاد (854 ـ942ق) و رضا عباسی (حدود 980ـ‏‏1044ق)، نگارگران پیرو مکتب واقع  گرایی،[6] مشهورترین ‏نقاشانی بودند که با حفظ میراث سنت  های کهن، انقلابی در هنر ‏نقاشی ایران به وجود آوردند. شاگردان این دو  بعدها ‏کوشیدند تا با به کار گرفتن ترکیب  های سایه ـ روشن تغییراتی ‏را در سبک نقاشی استادان خود از نظر بزرگی صحنه و القای ‏حرکات و نمایش بعد، در پردۀ نقاشی ایجاد کنند.  ‏

محمد زمان (1639ـ 1708م)، دیگر نقاش عهد قاجار، را به ‏دلیل گرایش وی به فرهنگ اروپا در تاریخ هنر نقاشی ایران در ‏جایگاهی ویژه قرار می  دهند. برخی بر این باور بودند که ‏محمد زمان در مقطعی برای آشنایی با هنر اروپاییان به ‏ایتالیا رفته و پیش از بازگشت به ایران و ادامۀ فعالیت در ‏زمینۀ هنری، به دین مسیحیت گرویده. بر خلاف این نظر، کریم ‏زادۀ تبریزی، منتقد هنری، معتقد بود که محمد زمان هرگز ‏ایران را ترک نکرده بلکه از تهران به اصفهان رفته و مدتی در ‏جلفا با هنرمندان جامعۀ ارمنی همنشین بوده است. جامعۀ ارمنی ‏اصفهان در آن زمان به دلیل داشتن روابط تجاری و فرهنگی گسترده ‏با اروپا به طور اعم و ونیز ایتالیا به طور خاص زمینه  هایی ‏را برای رشد و رواج تدریجی هنر تزیینی شرقی و هنر نگارگری ‏غربی به وجود آورده بود. آنچه مسلم است اینکه هنر نقاشی ‏با استفاده از رنگ و روغن در روزگار محمد زمان در ایران ‏پا گرفته و ورود وسایل نقاشی مربوط از جمله بوم، قلم و رنگ ‏روغن از اروپا به ایران نیز در زمان او آغاز شده است. ‏

فرهنگ ایران در قرن هجدهم میلادی و به ویژه، در دوران سلطنت ‏کریم خان زند شاهد هماهنگی بیش از پیش هنر شرق و غرب و نیل ‏به اوج این هماهنگی در دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار بود. ‏بر همین اساس، مکتب نقاشی رایج در روزگار این دو سلسله را ‏می  توان تحت عنوان واحد زندیه ـ قاجاریه نامید. هنرمندان ‏نقاشی چون میرزا بابا،  مهر علی، آقا صادق، ابوالحسن غفاری ‏‏(صنیع الملک)، محمد حسن و محمد علی را می  توان از شاگردان ‏این مکتب دانست. [7]

فتحعلی شاه قاجار بر خلاف سلف خود، آغا محمد خان، که تمام ‏توان خود را در جنگ با  همسایگان و گسترش قلمرو پادشاهی خود ‏صرف کرده بود، اهمیتی خاص برای فرهنگ و هنر و دست  اندر‏کاران آن قائل بود و گهگاه خود را به منزلۀ مدل نقاشی در ‏اختیار نقاشان هنرمند قرار می  داد. از جملۀ این موارد می  توان ‏به تصویری از فتحعلی شاه اشاره کرد که در 1813م به قلم مهر ‏علی کشیده شده است. ‏

هنر نقاشی بر روی بوم را در عهد قاجار هنر درباری نامیده  ‏اند. علت آن است که از سویی نقاشی چهره در خارج از دربار ‏از نگاه دین مکروه محسوب می  شد و از سوی دیگر، این تنها ‏شاهان و درباریان متمول بودند که می  توانستند نقاشی چهرۀ ‏خود را،  بنا بر سلیقه و میزان تجمل  پرستی شخصی  شان سفارش ‏دهند و دستمزد نقاش  ها را نیز متقبل شوند. هنرمندان نقاش ‏این دوره نیز، که سفارش دهنده  ای خارج از محدودۀ دربار و ‏درباریان نداشتند، برای کسب معاش تن به خواسته  های ‏درباریان می  دادند و آثار خود را مطابق با توقعات آنان به ‏تصویر می  کشیدند تا موضوع نقاشی  های این دوران ریشه در ‏دربار داشته باشد.‏

خلق شاهنامۀ مذهب 535  ماتناداران به روزگار فتحعلی شاه ‏قاجار باز می  گردد، به روزگار حکومت شاهی که اصرار در ‏بازسازی عادت  ها و سنت  های مرسوم در دوران شکوفا  و پر جلال ‏شاهان گذشتۀ ایران داشت. ‏

دیباچه پایانی شاهنامه 535،سند شماره 384 ب

فاصله گرفتن نقاشان روزگار قاجار از قوانین خاص هنر ‏نگارگری ایران در دوران قرون وسطا در روزگار قاجار کاملاً ‏محسوس است. نگارگران کتاب های قدیمی دست نویس نیز خود را تا ‏حدی خودساخته و رها از قید و بندهای هنر نقاشی در قرون ‏وسطا می دانستند. سفارش دهندگان متمول آثار تذهیب شده ‏در این دوره به خود اجازه می  دادند که از نگارگر انتظار ‏داشته باشند تا سلیقۀ شخصی آنان را اعمال کند. اما در تذهیب ‏نوشته ها و نقاشی های عهد قاجارشاهد ترکیب خواسته  های ‏سفارش دهنده  های ثروتمند با سلیقۀ هنری نقاش هستیم که ‏برخاسته از دیدگاه او نسبت به فرهنگ و ادب ایران در قرون وسطاست. همین تلفیق سبب شده که امکان تشخیص نکات مشابه و متفاوت ‏هنری در اسناد دست  نویس تذهیب شده در روزگار قاجار به ‏سادگی فراهم نباشد. ‏

تعداد انگشت شماری از دست  نویس های تذهیب شدۀ روزگار قاجار ‏را می توان در مجموعه های سراسر جهان یافت. از آن بین می ‏توان آثار با ارزشی چون شاهنامۀ کلالۀ خاوری  (دارای ‏‏52 نگارگری)، شاهنامۀ داوری اثر محمد بن وصال داوری و چند نسخه ‏از شاهنامه هایی را نام برد که در موزۀ رضا عباسی تهران ‏نگهداری می شود. [8] بررسی نسخۀ شاهنامۀ دست  نویس و تذهیب ‏شدۀ شماره 535 ماتناداران از 2012م در دستور کار قرار ‏گرفته است. از همان آغاز مشخص شد که این نسخۀ کمیاب از نظر ‏رنگ پریدگی در جای جای سند و بخش آسیب  دیدۀ جلد، در قسمت بالا و ‏قسمت زیرلاکی آن، نیازمند ترمیم جدی است.

بنا بر دیباچۀ کتاب ‏می  توان این نسخه شاهنامۀ عهد قاجار را همردیف شاهنامۀ ‏بایسنقری دانست. شاهنامۀ بایسنقری با حمایت بایسنقر میرزا[9] در ‏‏833 ق نوشته شده و یک نسخه  از آن در موزۀ کاخ گلستان در ‏تهران ( به شمارۀ 716)  نگهداری می  شود. شاهنامۀ بی  نظیر ‏بایسنقری را در ردیف شاهنامه  های معروف دموت [10] (ایلخانی ‏بزرگ)  و شاه طهماسب[11] قرار می دهند. ‏

دیباچه  ای کاملاً خوانا در انتهای این نسخه (به شمارۀ 384ب[‏‎384 բ‎‏]) به ‏وضوح تاریخ نگارش شاهنامۀ ماتناداران را 1245ق مشخص می  کند. کاتب نام خود را در زیر دست  نویس این چنین نگاشته: ‏محمد حسین بن علی محمد خان آقا ولی،بندۀ ناچیز محمد کریم خانی ‏بید شهری. نام نگارگر و محل نگارش ذکر نشده است. ‏

شاهنامه شامل390 برگ در ابعاد 5/22 × ‏35 سانتی  متر و هر برگ ‏به چهار ستون 27 سطری به ابعاد 2 ×‏ ‏19 سانتی  متر مساوی با دو ‏حاشیه تقسیم شده. عنوان هر صفحه به خط نسخ با رنگ قرمز و ‏نوشته  های صفحات به رنگ سیاه و به خط نستعلیق شکسته خطاطی ‏شده.شمارش و بررسی صفحه  ها حاکی از وجود بی  کم و کاست ‏آنهاست. با این حال، اندکی به هم ریختگی در ترتیب صفحات به ‏چشم می  خورد. عدم پیوستگی مفهومی آخرین کلمۀ هر صفحه با ‏کلمۀ نخست صفحۀ بعد شاهدی بر این نقص است. ‏

روی جلد زیر لاکی کتاب، تصاویری از میدان  های نبرد دیده می  شود.‏

در مرکز داخل جلد، که به رنگ قرمز تیره رنگ  آمیزی شده، ‏ترنجی (نشانی حاوی تصویری از گل و مرغ) به چشم می  خورد.   ‏

این شاهنامۀ  بایسنقری نیزهمچون دیگر نسخه های بایسنقری ‏ده صفحۀ نخست را به توصیف بخش های ارزشمندی از زندگی فردوسی ‏اختصاص داده. لازم است یادآوری کنیم که اطلاعات عنوان شده در ‏این مقدمه نه نوشتۀ فردوسی است و نه چکیده  ای از قلم کاتب ‏این شاهنامه بلکه مجموعه  ای از سخنان مردم عادی را شامل می شود که در سدۀ نهم هجری و به هنگام کتابت شاهنامۀ  تحت حمایت ‏بایسنقر سینه به سینه نقل می  شده. [12]

شرح بخش حماسی این نسخه از صفحۀ 007ـ ب(‏‎007-բþ) آن شروع می  شود. ‏کاتب مانند مقدمۀ صفحۀ 002عنوانی برای  صفحۀ 007ـ ب ننوشته در ‏حالی که نگارگر، در بالای صفحه، محلی را برای عنوان باز ‏گذاشته است. مقدمه با فهرستی از نام پهلوانان، امیران و ‏پادشاهان و تاریخ به قدرت رسیدن آنان به پایان می  رسد. این ‏فهرست با نقاشی  هایی بی  نظیر همراه است.

ویژگی های سبک نگارگری در ‏شاهنامۀ 535‏

شاهنامۀ ماتناداران ارمنستان حاوی 56 نگارگری است که نخستین ‏بار در گزارشی با عنوان «شاهنامۀ 535،  نمونه  ای از هنر عهد ‏قاجار در مجموعۀ آفرینش»[13] چاپ شده است. ترتیب و شمارۀ ‏تصاویر به شرح زیر است:‏

تص.42/1ب، تص. 48/2الف، تص.63/3 الف، تص.63/4ب، تص. 68/5ب، ‏تص.81/6 الف، تص.91/7ب، تص.11/8 الف،تص. 112/9ب، تص.117/10ب،‏ تص.121/11ب، تص. 123/12ب، تص. 125/13ب،  تص. 126/14، تص. 127/15، ‏تص.132/16، تص. 133/17ب، تص. 153/18ب،  تص.154/19ب،  تص.157/20،  ‏تص.167/21الف، تص. 182/22 الف، تص.  201/23الف،  تص. 216/24ب،  ‏تص.223./25ب،  تص.230/26ب،  تص.237/27،  تص.247/28 الف،  تص.‏‏263/29 الف،  تص.277/ 30،  تص.294/31 الف، تص. 328/32الف،  ‏تص. 336/33 الف، تص. 336/34ب، تص.340/35ب،  تص. ‏‏347/36 الف،  تص.348/37 الف، تص.350/38،  تص. 354/39الف، تص. ‏‏354/40ب، تص. 356/41ب، تص.357/42ب، تص.359/43الف،  تص. ‏‏361/44الف،  تص. 361/45ب،  تص. 362/46الف،  تص. 362/47ب،  ‏تص. 364/48ب،  تص. 366/49الف،  تص.366/50ب،  تص.‏‏369/51الف، تص.370/52ب، تص. 372/53الف، تص. ‏‏375/54الف،  تص. 378/55الف،  تص. 379/56الف.‏

فهرست مرجع صفحه  ها برای سهولت کار کسانی که به ماتناداران ‏مراجعه می  کنند عیناً به زبان ارمنی در زیر نویس آمده ‏است.‏ [14]

صحنه  پرداز این شاهنامه مطابق روال نگارگری عهد قاجار بر ‏زندگی پر از تجمل دربار در حضور شخصیت  های اشرافی، ‏نوازندگان و رقصندگان بزم  های درباری تأکید دارد. ‏

نگاه شخصیت  ها در برخی تصویرها رو به بیننده است. نقاش در ‏بیشتر تصویرها به ارائۀ تنها سه چهارم صورت شخصیت  ها بسنده ‏کرده است. زن  ها بنا بر عرف نقاشی در این عهد صورتی گرد ‏دارند که با خط  های پر رنگ احاطه شده. در بیشتر موارد، نیز ‏خالی بر گردن یا صورت خود دارند. خال و وصف شاعرانۀ آن را ‏بر سر و صورت زن  ها در بیشتر نقاشی  ها و آثار ادبی عهد ‏قاجار و سدۀ سیزدهم هجری شاهد هستیم. گوش زن  ها در زیر ‏گیسوان مواج پنهان شده اما گوشواره  های ساده حتماً به نمایش ‏درآمده اند

حالات صورت شخصیت  ها خبر از راز درون آنان ندارند و خط  ها و ‏سایه  ها از خلق و خوی و حالت شخصیت در لحظه حکایت نمی  کند.  ‏

بی تفاوتی نگاه و حالت چهره ها بر اساس قوانین نانوشتۀ هنر ‏نگارگری در عهد قاجار ترسیم شده. در مواردی، خاص تنها با ‏ایجاد تغییر در خطوط ابروان حالت روحی شخصیت را نشان می ‏دهند. رنگ  های خاکستری و بلوطی تیره و روشن و گاه در ‏ترکیب با سایه های آبی، سبز و بنفش، زمینۀ نگاره  ها را با ‏بیشترین شباهت به طبیعت پر کرده. نگارگر در بیشتر موارد ‏رنگ قرمز و سایه های نارنجی و آجری آن را در جای جای صحنه ‏به کار برده  و تنها به کمک رنگ  های طلایی و قرمز کوشیده تا ‏توازن را در رنگ  آمیزی پردۀ نقاشی حفظ کند. ‏

نگارگر شاهنامۀ 535، برخلاف نگاره  های به کار رفته در تذهیب ‏نسخه  های دست  نویس قدیمی، به عامل بعد توجه کامل داشته، ‏عمق مناسب صحنه  ها را رعایت کرده و در نتیجه، موفق شده ‏نوعی هماهنگی بین نگاره  های گوناگون به وجود آورد.‏

قوانین سنتی نگارگری ایرانی در قرون وسطا تا حدی رعایت شده ‏اما نگارگری  های شاهنامۀ 535 بیشتر تحت تأثیر مکتب نقاشی قاجاری ‏است. از بررسی نازک  بینانۀ مجموعۀ نگاره  های شاهنامه می  توان ‏رد قلم بیش از یک نگارگر را پی گرفت. در حالی که نامی از ‏چند نقاش برده نشده به نظر می  رسد که استادی ماهر نگارگری ‏نخستین گروه از نقاشی  های مجموعه را در دست داشته در حالیکه ‏شاگرد یا شاگردان او موفق به تکمیل کار در حد هنر استاد ‏خود نشده  اند. ترکیب رنگ  ها با سایه  هایی ملایم از آبی ‏آسمانی و بنفش و خاکستری مایل به سبز در نخستین نقاشی  ها ‏عموماً رعایت شده. گذر روان و نرم از سایه  های تیره به روشن ‏با قلمزنی ظریف نقاش و با لطافت صورت گرفته تا ابعاد در ‏صحنه به وضوح نمایان شوند. نگارگر در مقاطعی با استفاده از ‏رنگ طلایی موفق به مرزبندی نقش  ها و حفظ توازن رنگ  ها شده ‏است.

رد پای مشارکت شاگرد یا شاگردان استاد نگارگر را می  توان ‏در تناقض نسبی سبک رنگ  آمیزی و نوع قلمزنی نگارگری  ها پی ‏گرفت. این گروه از نقاشان پریشانی و شتاب خود را در اتمام  ‏کار با قلمزنی نسبتاً خشن، خطوط نا همگون و رنگ  های تیره  تر ‏و غلیظ در مرز بندی شکل  ها و تغییر نرم و یکنواخت رنگ در ‏حین عبور از یک زمینه و شکل به زمینه و شکلی دیگر بروز ‏داده  اند. تفاوت سبک مشهود در تصویر های شاهنامۀ 535 هم  زمان ‏گویای دقت مخصوص نقاشان ایران در قرون وسطا و سهل  ‏انگاری عمومی در رعایت قوانین متعارف نگارگری است.

تفاوت محسوس در سبک خوش  نویسی، نوعی دوگانگی را در نگارش ‏نشان می  دهد. در دیباچۀ کتاب تنها از یک خوش  نویس نام برده ‏شده اما از آغاز تا صفحۀ 195ب ( þý195 բ‎‏) و از صفحۀ 265 الف ( ‏‎265 աýþ) تا پایان دست  خط متعلق به استادی ماهر است در حالی ‏که خطاطی صفحات بین این دو صفحه  سبکی متفاوت دارد.  متن ‏هردو قسمت به خط نسخ ولی با دو دست  خط گوناگون است و ‏عنوان  ها نیز با یک قلم و به خط نستعلیق شکسته نگاشته شده. ‏از بررسی دقیق خوش  نویسی سراسر کتاب مشخص می  شود که استاد ‏خوش  نویس قسمت خود را با ظرافت و همگون و با رعایت قوانین ‏ظریف خط پارسی نگاشته در حالی که شاگرد یا شاگردان وی با ‏دست  خطی درشت  تر،که جای دادن کامل کلمات و حروف را در محدودۀ ‏ستون  ها را مشکل و حتی نا ممکن می  سازد، توازن و زیبایی ‏مجموعه را تا حدی به هم ریخته  اند.

از آنجا که رسم بر ذکر نام خوش  نویسی است که نگارش کتاب را ‏به پایان می  برد می  توان نتیجه گرفت که محمد حسین بن علی ‏محمد خان آقا ولی، خوش  نویسی بوده که کتابتشاهنامۀ 535 را ‏آغاز کرده و در مرحلۀ دوم به پایان برده است. بررسی کامل ‏سبک و سیاق هنر به کار رفته در شاهنامۀ ماتناداران آشکار می  سازد که دست  خط کتاب متعلق به دو خوش  نویس و نگارگری  ها ‏متعلق به دست کم دو نقاش از یک مکتب واحد است.‏

نگارگری صفحۀ 48الف (‏‎48 ա‎‏) شاهنامۀ 535 تفاوتی عمده با نگاره  های شاهنامه  های دست  نویس موجود دارد و نیازمند بررسی بیشتر است.‏

موضوعی که نگارگر آن را در این اثر پرورش داده به دوران ‏پادشاهی کیکاووس باز می  گردد. صحنۀکشته شدن دیو سفید،[15] ‏که در این اثر به تصویر کشیده شده،یکی از نگاره  هایی است ‏که در بخشی از همۀ شاهنامه  ها، چه آنهایی که نگارگرشان پیرو ‏مکتبی خاص بوده و چه آنهایی که نگاره  هایی معدود را در کل ‏کتاب جای داده اند، عرضه شده است.  تصویر حماسۀ کشته شدن دیو ‏سفید در تلفیقی موفق با نوشتۀ همان صفحه بر موضوع صحنه تأکید ‏دو چندان کرده است.  تصویر در مرکز صفحه ولی بدون رعایت ‏محدودۀ چهارگوش متعارف در پرده  های نقاشی جای داده شده. صحنه ‏در این تصویر خاص، در گوشۀ راست قسمت بالا و دو گوشۀ زیرین، ‏از مرز متعارف نقاشی  ها خارج شده و به محدودۀ دست  خط  های ‏مجاور تجاوز کرده است.  برخورد مشابه نزد دیگر نقاشان متعلق ‏به سبک  های دیگر قرون وسطا نیز نشان از تمایل نقاشان دوره  های گذشته به انحراف از قوانین متعارف دارد. ‏ این تصویر نمایشگر کشته شدن دیو سفید به دست رستم است.  ‏داستان مکتوب حکایت از خشونت بسیار در برخورد رستم با دیو ‏دارد در حالی که نقاش چهرۀ رستم را آرام نشان داده است. در ‏قسمت چپ نقاشی شاهنامۀ 535، به جز رستم، دیو سفید و اولاد ‏مرزبان، شاهد حضور چندین جنگاور و در زیر آنان سه دیو دیگر ‏هستیم. در شاهنامه  های دیگری چون شاهنامۀ شمارۀ 2-1948، موجود ‏در موزۀ فیتز ویلیام دانشگاه آکسفورد،[16] شاهنامۀ دست  نویس ‏معروف به رشیدیه (شمارۀ 2239) موزۀ گلستان تهران،[17] شاهنامۀ ‏بایسنقری (شمارۀ 716) در موزۀ گلستان[18] و شاهنامۀ شمارۀ 176 در ‏مجموعۀ اوسلی معروف به شاهنامۀ سلطان ابراهیمی،[19] تنها ‏اولاد مرزبان،که در عمق صحنه به درخت بسته شده، به جمع رستم و ‏دیو سفید اضافه شده و اثری از دیوهای متعدد و جنگجوها در ‏عمق تصویر نیست.

نگارگرصفحۀ 48الف (‏‎48ա‎‏) شاهنامۀ 535 ماتناداران به طور ‏مشخص در ابداع اثر خود از ترکیب موضوع دیگر نگارگری  ها ‏استفاده کرده. قهرمانان تصویر نه تنها در شکل ظاهری شبیه ‏یکدیگر هستند بلکه در ویژگی های روحی و روانی نیز تکرار ‏یکدیگرند. نگارگر کمتر به تصویر کردن احساسات قهرمانان و ‏شخصیت  های خود پرداخته. تعجب را تنها در یکی از جنگاوران به ‏تصویر کشیده که با چهره  ای غرق در آرامش انگشت نشانۀ خود را ‏در کنار لبانش قرار داده است.  او احساس نگرانی دو جنگاور ‏کناری را در ابروان آنها تصویر کرده در حالی که اولاد ‏مرزبان، که با طناب به بند کشیده شده، به ظاهردر نگرانی ‏عمیق  تری فرو رفته است. ‏

وی با استفاده از سه صحنه در یک تصویر کوشیده تا به ‏تصویر عمق بخشد. او برای قرار دادن قهرمانان خود در دوردست ‏و در عمق تصویر، شکل دیو  ها و انسان  هارا در ابعاد کوچک  تر ‏نقاشی کرده. رنگ  آمیزی ملایم  تر اسب  ها و شکل  ها به نگارگر، ‏برای نشان دادن عمق یاری رسانده است. درختی که اولاد با ‏طناب به آن بسته شده با مقدار نسبتاً فراوانی از رنگ سبز ‏ترسیم شده که مختص نقاشی  های واقع  گرایانۀ برروی بوم در آن ‏زمان بوده. ابرها در تصویر 48 الف ( ‏‎48ա‎‏)  با طرح و رنگ ‏خاص ابرها در تصویرهای دیگر مانند تصویر شمارۀ 42ب،  فرق ‏دارد. ترکیب موفق رنگ  های آبی، سبز و سفید در این تصویر ‏حالتی طبیعی  تر به تکه  های ابر داده است.

نکات ریز مختص نگارگری های قرون وسطا و نقاشی عهد ‏قاجار، مانند ریزه  کاری  های رعایت شده در پوشش و تزیینات ‏خاص آن دوره، در این تصویرنیز دیده می شود ولی به طور کلی ‏قوانین به کار گرفته شده در نگارگری های شاهنامۀ 535 با سبک ‏و سیاق به کار گرفته شده در نگارگری های ایران در دوران ‏قرون وسطا تفاوت دارد. نوع پوشش قهرمانان تصویرها و موضوع ‏صحنه های گوناگون تصاویرکه بر اساس نحوۀ زندگی روزمرۀ دوران ‏خود به پرده کشیده شده (126ب / ‏‎126բ‎‏)، نشان می دهند که ‏نگارگری پرده ها درسده های هجدهم و نوزدهم میلادی انجام ‏گرفته است. گفتنی است که در دورۀ قاجار نوگرایی در هر ‏زمینه ای تشویق می شد و نقاشانی که هنگام رونوشت برداشتن از ‏آثار پیشین چیزهای نویی به کار می افزودند می توانستند ‏رابطۀ حماسه و نگارگری آن را مستحکم  تر کنند.

نسخۀ دست  نویس و مذهب شاهنامۀ 535 ماتناداران ارمنستان را ‏با سبک و سیاق خاص خود می  توان آیینۀ دوران قاجار خواند. ‏نگارگری های این شاهنامه را می  توان پیروی از نوگرایی همراه با ‏برداشت  ها و راهکارهای استثنایی هنری دانست. امید است که با دست  یابی به کتاب  های قدیمی دست  نویس و زرنگاری دیگرمتعلق به دورۀ ‏شاهنامۀ 535 ماتناداران، نوری بر نقاط تاریک باقی مانده تابانده ‏شود.‏

پی‌نوشت‌ها:

1- Hovsep Tokat

2- انتشارات تیگران مِتز (Tigran the Great)، ایروان، ارمنستان‎ ‎.

3- Emanuel Sevrougian‎

نوۀ پسری آندره سوروگین.

4- Mesrop Mashtots

ابداع کنندۀ الفبای ارمنی.

5- آس. شاه نظریان، نمونه ای از شاهنامۀ دست  نویس، مجموعۀ منتشر ‏شده به مناسبت هزارمین سال تولد فردوسی ( ایروان:بی  نا، ‏‏1934م)، ص 152.‏

6- Realism

7- رویین پاکباز، نقاشی ایران از دیرباز تا امروز (تهران: زرین و ‏سیمین، 1387)، ص141‏.

8- علی تقوی و ابوالقاسم رادفر، «تأثیر و حضور شاهنامه در برخی ‏از هنرهای ایرانی»، کهن  نامۀ ادب پارسی. س 1، ش 2 (پاییز ‏و زمستان، 1389)، ص 5 و 6‏.

9- بایسنقر میرزا نوۀ تیمور لنگ، بانی مکتب نگارگری هرات در ایران ‏بود و خدمات چشمگیری در ترویج هنر نگارگری در سطحی جهانی صورت ‏داد. نک: دیوید تالبوت رایس، هنر اسلامی، ترجمۀ ماه ملک بهار (تهران: علمی و فرهنگی، ‏‏1381)، ص 236 و237.‏  ‏

10- تجمیع قطعات این شاهنامه به سختی و در نهایت به طور ناقص ‏صورت گرفت زیرا دموت، که موفق به فروش مجموعۀ کامل خود در غرب ‏نشده بود، نسخۀ شاهنامه را به قطعات جدا از هم تقسیم و ‏در نقاط گوناگون عرضه کرده بود.‏ نک: عبدالمجید شریف زاده، تاریخ هنر نگارگری (تهران: کمال ‏هنر، 1383)،  ص73.‏

11- این شاهنامه در عصر شاه اسماعیل اول، پایه  گذار سلسلۀ صفویه، در ‏حدود 928 ق نوشته شده.‏

12- ایرج گلسرخی، روایت شاهنامه به نثر (تهران: علم،1381)، ص23.‏

13- ایوت تجریان، از مجموعۀ مقالات  آنتار ترنندوتس ( ایروان: بی نا، ‏‏2015)، ص 523 ـ531.‏

14- ‏1þý/42բ, նկ. ýþ2þý/48ա, նկ. ýþ3þý/63ա, նկ. ýþ4þý/63բ, նկ. 5/68բ, նկ. 6/81ա, նկ. 7/91բ, նկ. 8/111ա, նկ. 9/112բ,  ýնկ. 10/117բ, նկ.11/121բ, նկ. 12/ýþ12þý3բ, 13/125բ, նկ. 14/126բ, նկ. 15/ýþ127þբ, նկ.16/132ա, նկ.17/ýþ133þբ, ýնկ. 18/153բ, նկ. 19/ýþ154þբ, նկ. 20/157բ, նկ. 21/ýþ167þա, նկ. 22/182ա, նկ. 23-/ýþ201þա, նկ. 24/216բ, նկ. ýý2ýþ5þý/ýþ223þբ, նկ. 26/230բ, նկ. 27/ýþ237þբ, նկ. 28/247ա, նկ. 29/ýþ263þա, նկ. 30/277ա, նկ. 31/ýþ294þա, նկ. ýý32/328ա, նկ. 33/ýþ336þա, նկ. 3ýþ4þý/ýþ336þբ, նկ. 35/340բ, նկ. 36-/ýþ347þա, նկ. 37/348ա, նկ. 38/ýþ350þա, նկ. 39/ ýý354ա, նկ. 40/ýþ354þբ, նկ. 41/356բ, նկ. 42/ýþ357þբ, նկ. 43/359ա, նկ. 44/ýþ361þա, նկ. 45/361բ, նկ. ýý46/ýþ362þա, նկ. 47/362բ, նկ. 48/ýþ364þբ, նկ. 49/366ա, նկ. 50/ýþ366þբ, նկ. 51/369ա, նկ. 52/ýþ370þբ, նկ. ýý53/372ա, նկ. 54/ýþ375þա, նկ. 55/378ա, նկ. 5ýþ6þý/ýþ379þբ:ý

15- خوان هفتم،  یکی از هفت خوانی که رستم مجبور به عبور از آنها ‏بود.‏

16- Firuza ‎Abdullaeva, Charles Melville, ‏‏Fitzwilliam Museum, Cambridge MS 22-1948, fol. 23v, The Persian Book of Kings: Ibrahim Sultan’s Shahnama (Oxford: Bodleian Library, University of Oxford , 2008), p. 80‎

17- محمد حسن سمسار و فاطمه سراییان ، کاخ گلستان (آلبوم  خانه) (تهران: کتاب آبان، 1390)، ‏ص121.‏

18- همان، ‏ص95.‏

19- ‏‏MS Ouseley Add. 176, fol. 71r.(181*182mm), Firuza Abdullaeva & Charles Melville,  ibid. , p. 79.‎

منابع:

بخش اسناد عربی زبان در ماتناداران، مخزن ملی اسناد ‏دست نویس ارمنستان.

پاکباز، رویین. نقاشی ایران از دیرباز تا امروز. تهران: زرین و ‏سیمین، 1387.

تجریان، ایوت. از مجموعۀ مقالات  آنتار تزنندوتس.ایروان: [بی  نا]، ‏‏2015.

تقوی، علی و رادفر، ابوالقاسم. «تأثیر و حضور شاهنامه در برخی ‏از هنرهای ایرانی». کهن نامۀ ادب پارسی. س 1، ش 2.پاییز ‏و زمستان، 1389.

رایس، تالبوت. هنر اسلامی. ترجمۀ ماه ملک بهار. تهران: علمی و فرهنگی، ‏‏1381.‏

سمسار، محمد حسن و سراییان، فاطمه. کاخ گلستان (آلبوم  خانه) . تهران: کتاب آبان، 1390.

شاه نظریان، آس. نمونه  ای از شاهنامۀ دست نویس. مجموعۀ منتشر ‏شده به مناسبت هزارمین  سال تولد فردوسی. ایروان:بی  نا، ‏‏1934.          

شریف زاده، عبدالمجید. تاریخ هنر نگارگری. تهران: کمال ‏هنر، 1383.

گلسرخی، ایرج. روایت شاهنامه به نثر.تهران: علم،1381.

Abdullaeva, Firuza ‎ & Melville, Charles. The Persian Book of Kings: Ibrahim Sultan’s Shahnama. Oxford: Bodleian Library, University of Oxford , 2008.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80
سال بیست و یکم | تابستان 1396 | 217 صفحه
در این شماره می خوانید:

خـاچـکـار

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80 با رسمیت یافتن مسیحیت در ارمنستان، در ابتدای قرن چهارم میلادی، تغییری بزرگ در زمینه  های فرهنگی به خصوص ‏معماری و...

نگاهی به مجموعۀ نسخه های خطی و اسناد تاریخی ماتناداران

نویسنده: مجید کریمی [1] فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80 «ای خوانندۀ کتاب، از تو عاجزانه می خواهم به من قول دهی هنگامی که کتاب من را بر ‏می داری از آن مراقبت کنی و آن را...

سفـر بـه ایــران خاطرات مارتیروس ساریان، نقاش نامی ارمنی

ترجمه: ادوارد هاروطونیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80 زندگی  نامه مارتیروس ساریان، هنرمند برجستۀ ارمنی، استاد نگارگری گل  ها و رنـگ  ها و تصویر  گـر طبیعت سرزمین...

بررسی ویژگی‏های معماری ‏کلیساها

نویسنده: ناره دِرآوانسیان[1] / آلینا کریم ‏مسیحی[2] فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80 چکیده انسان از ابتدای خلقت گرایشی عمیق به عبادت داشته و ‏همواره حس پرستش‎ ‎با او همراه...

کـارو دردریـان، شاعـر فـریادها به مناسبت نودمین سال تولد وی

نویسنده: ایساک یونانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80 سخن نویسنده قرن ما صدف نیست،‏ ماسه است ...‏ غزل نیست ...‏ حـماسـه اسـت ... کارو[1] برای نسل من و نسل های پیش از...

روایت نگارگران

نویسنده: دِرِنیک دِمیرجیان / ترجمۀ هاسمیک خاچاطوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 80 دربارۀ نویسنده [1] گاه نویسنده  ای برای آنکه  در عرصۀ ادبی شناخته شود مسیر دور و دراز...