سال بیست و یکم | تابستان 1396 | 217 صفحه
جهت مشاهده و ورق زدن صفحات
روی تصویر زیر کلیک کنید.
در این شماره می خوانید:
1- مقاله ها
-
- خاچکار | شاهن هوسپیان
- نگاهی به مجموعه نسخه های خطی و ایناد تاریخی ماتناداران | مجید کریمی
- شاهنامه ماتناداران؛نمونه ای از هنر عهد قاجار در مخزن ملی اسناد دست نویس ارمنستان | دکتر ایوت تجریان / ترجمه رافی آراکلیانس
2- سفرنامه ها
- سفر به ایران؛خاطرات مارتیروس ساریان،نقاش نامی ارمنی | ترجمه ادوارد هاروطونیانس
3- تاریخ معماری
- بررسی ویژگی های معماری | کلیساها ناره دِرآوانسیان / آلینا کریم مسیحی
4- ادبیات
- کارو دردریان،شاعر فریادها؛به مناسبت نودمین سال تولد وی | ایساک یونانسیان
- روایت نگارگران | دِرنیک دِمیرجیان / ترجمه هاسمیک خاچاطوریان
سرمقاله
نخستین مقالۀ این شماره با عنوان «خاچکار» به ماهیت یکی از بارزترین نمادهای کلیسای مسیحی مرسلی ارمنی می پردازد که شاهدی بر ترکیب موفق معنویات و امور دنیوی است. ارمنیان از هزاران سال پیش برای یادبود بزرگانی که خدماتی به ملت ارمنی و آیین مسیح ارائه کرده بودند؛ در گورستان ها، اماکن عمومی و صحن و محراب کلیساها خاچکار برپا می کردند. خاچکار، که در فرهنگ فارسی به چلیپا سنگ معروف شده، نمایشگر ترکیبی خاص از دین مسیحیت و فرهنگ ارمنی است که اساس مذهب مسیحی مرسلی ارمنی را تشکیل می دهد.خاچکار شکلی ازیک یا چند صلیب را به تصویر می کشد که مهم ترین نماد مسیحیت در جهان است. در چلیپا سنگ نماد صلیب در نهایت ظرافت بر روی قطعاتی مسطح از سنگ بازالت، در ابعاد گوناگون، کنده کاری و با نقش های تزیینی برجسته احاطه می شودکه بیشتر از طبیعت الهام گرفته.
آخرین مقالۀ این شماره نیزبا عنوان «روایت نگارگران»، حکایت تجلی غیر منتظرۀ ذوق هنری در ذهن زلال کودکی است که اطرافیانش آن را درک نمی کنند. در نهایت، هنر خدادادی او در تجسم ماوراء الطبیعه نزد روحانی ای فرهیخته در یک صومعه متبلور می شود.
هر دوی این مقاله ها به نماد هایی از یک مذهب خاص اختصاص دارد. درک فلسفۀ وجودی این نمادها نیازمند شرحی بیشتر در بارۀ دین و مذهب است. دین به مجموعه ای از باورهای لاهوتی و مذهب به ماحصل تفسیر مفاهیم مربوط به آن باورها گفته می شود.چنانچه بپذیریم که مذهب برآیندی از تطبیق فرایض دینی با امور دنیوی مانند سنت ها، عادت ها و صفات ویژۀ هر قوم است، با سهولتی بیشتر با ویژگی های اقوام ـ و از آن جمله ارمنیان ـ آشنا خواهیم شد.گفتنی است که مذهب در این تعریف، از قالب امور ناسوتی صرف خارج شده و حضور عامل دین را در شالودۀ خود الویت بخشیده.
دین ارمنیان مسیحیت و مذهب یا آیین آنان مسیحی مرسلی ارمنی است.
مسیحیت، ارمنیان را هم ردیف دیگر ملت های مسیحی جهان قرار می دهد. حال آنکه آیین مسیحی مرسلی ارمنی با ترکیبی خاص از دین و فرهنگ شاخص انحصاری ملت ارمنی و قوم کهن ارمن است. این آئین ریشه در تاریخ هزار سالۀ قوم ارمن در زادگاهشان و هویت ارمنیان دارد.
سرزمین ارمنستان، زادگاه قوم ارمن، بنا بر موقعیت جغرافیایی خود از زمان های دور تا نفوذ تدریجی مسیحیت در آن، در واپسین سال های سدۀ سوم میلادی، به طور مداوم در معرض تهاجم همسایگان قدرتمند و تجاوز اقوام کوچ نشین بود. این واقعیت نقشی تعیین کننده در شکل گیری هویت قوم ارمن داشته و موجبات انسجام اجتماعی هرچه بیشتر، تشدید وابستگی های قومی، ایجاد تعلق خاطر محض به زادگاه و بعدها، انزوای ملی را فراهم آورده است.
مسیحیت، که به وسیلۀ حواریون عیسی مسیح به سرزمین ارمنستان رسیده بود، در 301م به منزلۀ دین رسمی کشور پذیرفته شد.تطبیق باورهای دین جدید با فرهنگ و اعتقادات و سنت های پیشین سبب محو تدریجی برخی از رسوم گذشته و دگردیسی و جایگزینی برخی دیگر با رسوم جدید و در نتیجه، ظهور آیین مسیحی مرسلی ارمنی شد. پذیرش آیین جدید در کنار موهبات الهی، مشکلات جدیدی نیز به همراه داشت. مذهب مرسلی ارمنی با مذهب کاتولیک امپراتوری روم همخوانی نداشت. اصرار ارمنستان و روم هریک به حفظ آیین منتخب خود، ارمنستان را به انزوا کشاند و توان آن را برای مقابله با اقوام و امپراتوری های غیر مسیحی مانند ترک ها، تاتارها و عرب هاو عثمانی ها به حداقل رساند. اختلاف آیین کاتولیک و آیین مسیحی مرسلی ارمنی در تاریخ ظهور مسیحیت و چگونگی اقتباس از رهنمودهای پیامبر و رسولان قدیس او و تطبیق آن با فرهنگ خاص قوم خود است.
امپراتوری روم از دیرباز دارای نیروی منسجم و فرماندهی نظامی قدرتمند بود. در مقابل، ارمنستان نیرو و فرماندهی نظامی متمرکز نداشت. قطع امید ارمنیان از همراهی امپراتوری روم جمعیت آسیب پذیر ارمنی را هرچه بیشتر به کلیسا و متولیان آن نزدیک تر کرده و نقش روحانیت را در رهبری مردم بی دفاع پررنگ تر ساخت.
روحانیت کلیسای مرسلی ارمنی،که خود را تنها مرجع و امید مریدان خود می دید، به تدریج سکان هدایت همه جانبۀ فرهنگ ارمنی را از آداب، اخلاقیات و باورها گرفته تا دانش و هنر به دست گرفت. حتی، به هنگام خطر، صلیب در دست، در درگیری های نظامی پیروان خود با اقوام متجاوزی که دارای فرهنگی متفاوت بودند، در کنار فداییان معدود ارمنی، ایستاد. از آن پس،ادغام آرمان کلیسای مرسلی ارمنی در فرهنگ قوم ارمن ریشه گرفت ومهم ترین نقاط عطف فرهنگ و تاریخ ارمنی در سده های بعدی به نام روحانیان ارمنی ثبت شد.
حروف الفبای ارمنی را یک روحانی فرهیخته[1] در سدۀ پنجم میلادی ابداع کرد. دوران پربار ترجمۀ کتاب های متعدد دینی از زبان های قدیمی مانند یونانی و آشوری به ارمنی به دلیل زحمات بی وقفۀ گروهی از روحانیان ارمنی،[2] عصر طلایی فرهنگ ارمنی نام گرفت. در سدۀ نوزدهم میلادی، مقام برجسته ترین رکن موسیقی کلاسیک ارمنی را در طی ادوار گوناگون یک روحانی فرهنگ دوست[3] به خود اختصاص داد. استاد موسیقی محلی و بومی ارمنیان[4] در نهایت به ندای درونی خود پاسخ مثبت داد و به کسوت روحانیت در آمد. نخستین رسانۀ مکتوب ارمنی زبان را یک کشیش[5] در سدۀ هجدهم میلادی در هندوستان منتشر کرد. نگارش تاریخ ارمنیان را تنی چند از روحانیان فرهیخته[6] در سدۀ پنجم میلادی بر عهده گرفتند. صومعه ها،[7] کلیساها وخلیفه گری ها،[8] در ارمنستان غربی و شرقی، مدرسه و دانشگاه را جزو لاینفکی از ساختار خود قلمداد کردند. نخستین کتاب دینی به زبان ارمنی در ونیز ایتالیا در سدۀ شانزدهم میلادی به دست یک روحانی[9] به چاپ رسید. نخستین چاپخانۀ ایران و خاورمیانه در سدۀ هفدهم میلادی، در جلفای اصفهان به دست یک روحانی[10] تأسیس شد. خلیفه گری کیلیکیه استادان نگارگر[11] را در پناه خود گرفت تا مجموعۀ بسیار نفیسی از کتاب های دینی و تاریخی کیلیکیه را در سده های سیزدهم و چهاردهم میلادی به میراث فرهنگی ارمنیان بیفزایند.
عشق به تأسیس کلیسا، صومعه و مجموعه های دینی ـ علمی، به منزلۀ مأمن و مرجع فرهیختگان در سرتاسر نواحی ارمنی نشین، از قراباغ گرفته تا غرب شبه جزیرۀ آناتولی و تزیین اماکن مذهبی با نمادهای هنری حکایت از ادغام دین و فرهنگ در یکدیگر دارد که سازندۀ ساختار آیین مسیحی مرسلی ارمنی است.
اقوام و ملل بی شماری از هزاران سال پیش در مهد فرهنگ انسانی در آسیای نزدیک و میان رودان می زیستند. بسیاری از آنان در گرداب حوادث تاریخی از میان رفتند یا سرزمینشان در طول زمان به تاراج رفت. سومری ها، آشوری ها، بابلی ها، فنیقی ها، لیدیایی ها و دیگران کم و بیش به تاریخ پیوستند، در حالی که قوم کهن ارمن تا به امروز، به دلیل اتکا به آیین خاص خود، در زادگاه خود زندگی می کند و سهم خود را از فرهنگ بشری پاس می دارد.
پینوشتها:
1- مسروپ ماشتوتس
2- ساهاک پارتو، مسروپ ماشتوتس و شاگردان آن دو.
3- کمیتاس وارتابد
4- سایات نووا
5- هاروتیون شماوونیان
6- قازار پاربتسی و … .
7- صومعۀ آماراس در آرتساخ (قراباغ سابق) در سدۀ پنجم میلادی.
8- مجتمع های خلیفه گری اجمیادزین در ارمنستان و کیلیکیه در لبنان کنونی.
9- هاکوپ مقابارت
10- خاچاتور کساراتسی
11- توروس روسلین و سرکیس پیتزاک