با سپاس فراوان از آقای جهانگیر هدایت برای ابراز توجه مستمر به مفاد این فصلنامه، در زیر عین نوشتار ایشان را به نظر خوانندگان می رسانیم. آقای هدایت به شیوۀ خاص خود، نوشتۀ آقای دکتر رضوی زاده به نام «افسانۀ قزل ماما» را که در بخش ادبیات شمارۀ 82 فصلنامه به چاپ رسیده بود، تحلیل کرده اند. |
جناب آقای دکتر قوام الدین رضوی زاده با درود داستان «افسانۀ قزل ماما» را خواندم و خلاصۀ نظرم را اکنون ارسال می دارم: «افسانۀ قزل ماما» مجموعۀ بسیار جالبی است از یک محیط روستایی چوپانی با تمام رفتارها، سنت ها و عهدها و میثاق هایی که در چنین روستاهایی ساری و جاری است. برخوردها و چاق سلامتی ها و دیالوگ های داستان دقیقاً روستایی و متأثر از فرهنگ عامیانۀ مردم این مملکت است. در میانۀ آنچه به طور طبیعی در روستا می گذرد دو اتفاق توازن ها را تا حدی به هم می زند. یکی جنگ است،موشک و بمباران و مرگ و خرابی. البته، واقع شدن یک زایمان هم جای خود را دارد ولی چوپانی که می رود و باز نمی گردد و بخش مهمی از داستان را در خود فرو می برد. خواننده بسیار نگران است که چه شده و چه می شود و درست آنچه انتظارش را ندارد اتفاق می افتد. بلا از آسمان نازل می شود و چوپان و گله و همه را در جای خود خشک می کند. داستان زیبایی است. نگارش خوب، موضوع جالب و ملموس و واقعی برای ما ایرانی ها.شرح طبیعت زیبا و صلابت کوه های بلند. روابط انسان ها که هنوز ساده و انسانی و بدون غل و غش است. از خواندن این داستان بسیار لذت بردم و برای شما موفقیت بیشتری آرزو دارم. با احترام جهانگیر هدایت. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 83
|