قرن بیستم میلادی را باید قرن انقلابها نامید. مفهوم انقلاب اصولاً خشونت، خیزش و عصیان را در ذهن تداعی میکند. حال آنکه بسیاری از انقلابهای قرن بیستم رخدادهایی بدون خشونت بودند. در دهۀ 1890م شاهد انقلابهای عظیم در زمینۀ علوم بودیم، تحولاتی که نگرش ما را به دنیا و زندگی تغییر دادند، کشف اشعۀ ایکس، رادیو اکتیو، تئوری نسبیت، مطالعات علمی در زمینۀ بهداشت و پزشکی و کشف آنتی بیوتیک به دست انسان که توانست بر بسیاری از بیماریها فائق آید. فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز دستخوش انقلاب شد و تلفن، رادیو و اینترنت زندگی انسان را متحول ساخت. دستاوردهای تکنولوژیک سبب شد تا قرن بیستم یکی از خونینترین سدههای تاریخ بشریت باشد: جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، نژادکشی و … . در این اوضاع و احوال، شاید یکی از مهم ترین دستاوردهای انقلابهای بشری قرن بیستم توسعۀ آزادی انسانها بود. قرن بیستم، قرن نفی استعمار و طرد استبداد است. در این قرن، مفهوم آزادی نیز دستخوش تغییر شد. تا آن زمان، حکومتها آزادیهایی وسیعتر و انسانها و جوامع آزادیهایی محدودتر داشتند. در این دوران مباحث مربوط به آزادیهای فردی، آزادی بیان، آزادی تبادل اطلاعات، تهدید آزادیهای حکام، حقوق فردی، حقوق سیاسی و … مطرح شد. این انقلابها و جریانهای فکری آزادی خواهانه مختص به یک کشور یا یک سرزمین نبود. امواج آن رفته رفته توسعه یافت و بیشتر نقاط کرۀ زمین را از شرق تا غرب درنوردید. جوامع مختلف واکنشهای متفاوتی به این امواج نشان دادند. – در انگلستان از 1867 ـ 1884م مجموعه قوانین اصلاحات تنظیم شد، از جمله قوانین دربارۀ آزادی شرکت در انتخابات و آزادی رأی دادن. – در نتیجۀ سه جنگی که در سالهای 1864 ـ 1871م از سوی آلمان، دانمارک، فرانسه و اتریش صورت گرفت چهار کشور مشروطه ایجاد شد، از جمله جمهوری سوم فرانسه (1875م). – ایتالیا، که به هفت بخش تقسیم شده بود، پس از شورش های 1859 ـ 1870م، سرانجام اتحادیهای به وجود آورد و دارای یک قانون اساسی شد. – در خلال همین سالها، جنبشهای ملی در کشورهای بالکان پدیدار شد و پس از جنگ روس و عثمانی، رومانی به استقلال رسید. نهضت مشروطیت ایران در دهۀ نخست قرن بیستم میلادی تقریباً هم زمان با بسیاری از حرکتهای تاریخی در کشورهای دیگر به وقوع پیوست. این حرکتها و رویدادهای تاریخی اگرچه هریک مستقیماً در وقایع مشروطیت دخالتی نداشتند اما نمیتوان تأثیرات آنها را بر اتفاقات و حوادث مشروطیت نادیده گرفت. در آن دوران، نگرش حاکم بر جامعۀ ایران چنین بود که پیشرفتهای علمی، فنی و نظامی و دیگر جنبههای زندگی سبب برتری اروپا بر ایران شده است و اگر ایران بخواهد به زندگی خود ادامه دهد، به ناچار باید نوسازی هایی در آن صورت گیرد. این نوسازی و نوگرایی بدان معنی بود که امور اداری نو، ارتش نو، نظام مالیاتی نو، آموزش و پرورش نو، وسایل حمل و نقل نو و خلاصه ارزشهای نوین به ایران معرفی شود. برای رسیدن به این هدف از اوایل قرن نوزدهم میلادی روابطی با اروپا برقرار شد، از جمله اعزام دانشجویان به اروپا، استخدام رایزن نظامی از انگلستان و فرانسه، دعوت از اروپاییان برای تدریس و مشاوره و … . به این ترتیب، سیر نوسازی آغاز شد. هم زمان جنبشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز در بسیاری از نقاط دنیا شروع شده بود و ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی خود نمیتوانست در انزوا بماند. جنبشهای مشروطهخواهی، ملتگرایی و استقلالجویی در اروپا، در اواسط قرن نوزدهم میلادی، به اوج خود رسیده بود. این موج، هم زمان با اروپا، ملتهای گوناگونی را از شرق تا غرب کرۀ زمین درگیر ساخت. – در شرق دور و ژاپن، رویدادهای مربوط به مشروطهخواهی، نوسازی و اصلاحات از نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی آغاز (دورۀ امپراتور میجی[1]) و مجلس تأسیس شد و امپراتور در 1889م قانون اساسی کشور را تصویب کرد. – در چین، پس از جنگ اول تریاک و مغلوب شدن چینیها به دست انگلیسها (1839ـ 1842م) و پس از دخالتهای روزافزون انگلستان، فرانسه و ژاپن در امور مهم حکومت، برخی از دانشمندان و روشنگران چینی به این نتیجه رسیدند که دلایل پیروزی بیگانگان و به ویژه، اروپاییان آن است که غرب از پیشرفت فنی و علمی و مخصوصاً نظامی برخوردار است. تقریباً، از 1867م سیر نوسازی اجتماعی و اقتصادی در چین آغاز شد که بعدها در 1911م به انقلاب انجامید، انقلابی با آرمانهای ملیگرایی، مردمسالاری، توسعۀ اقتصادی و برابری. – در همسایگی چین، کشور هند نیز، که تحت استعمار انگلستان قرار داشت، از دهۀ 1850م به بعد چند قانون اساسی تدوین کرد. این قوانین به طور عمده بر اثر شورشهای 1857م پدید آمد که به جنگ اول استقلال هندوستان معروف است.گرچه این شورشها به پیروزی منجر نشد و سیطرۀ استعمار انگلستان تا 1947م ادامه یافت بر اساس قانون اساسی 1858م انحلال کمپانی هند شرقی اعلام و حاکمیت انگلستان به طور رسمی زیر نظر وزارت خارجه و مجلس برقرار شد. در 1861م، «قانون شورای هندوستان» به نگارش درآمد و طبق آن روابط میان هیئت حاکمه و مردم تنظیم شد. در 1885م کنگرۀ ملی هند به وجود آمد. این کنگره تقریباً پایههای مجلس بومی هند را بنا نهاد که گام بعدی آن ایجاد قانون شورای سال 1892م بود. لازم به ذکر است که ایران و هند از دیرباز سابقۀ مراودات فرهنگی و اقتصادی داشتند و در این برهه نیز، ایرانیان مقیم هندوستان از نزدیک شاهد رویدادهای مربوط به قانون مشروطیت در این کشور بودند. – در 1839م، سلطان عبدالحمید، امپراتور عثمانی، «خط شریف گلخانه» موسوم به فرمان تنظیمات را امضا کرد و به این ترتیب، دورۀ تنظیمات آغاز شد (1839ـ 1876م). این فرمان نقطۀ عطفی در حرکتهای تجددخواهانه در این کشور بود. در 1845م، قانون جدیدی برای آموزش تدوین شد و سازمان اداری به صورت اروپایی درآمد. در 1876م، قانون اساسی امپراتوری عثمانی تنظیم شد. البته، بعدها سلطان عبدالحمید دوم این قانون را لغو کرد و در 1908م با انقلاب ترکان جوان قانون اساسی دوباره احیا شد. – در این دوران تحول عظیمی که در کشور شمالی قارۀ آسیا رخ داد، یعنی انقلاب 1905م روسیه، تأثیر فراوانی بر دیگر کشورهای این قاره گذاشت. زمینههای این انقلاب از دهههای 1860 و 1870م آغاز شده بود. در پی شکست روسیه از ژاپن در جنگ 1904ـ 1905م، گسترش هرج و مرج و فشار انقلابیون، از سوی تزار روسیه، نیکلای دوم، بیانیهای تنظیم شد که شالودۀ اساسی آن مصونیت فردی، آزادی افکار و بیان و تشکیل اجتماعات بود. در این بیانیه تصریح شده بود که از آن پس هیچ قانونی بدون تصویب در مجلس شورا (دوما) ارزش قانونی ندارد. – از دیگر کشورهایی که با جنبش مشروطه خواهی دست به گریبان بود، میتوان از مصر نام برد. در سرتاسر قرن نوزدهم میلادی، از اشغال نظامی ناپلئون به بعد و افول سلطۀ امپراتوری عثمانی، تغییرات گوناگونی در نظام قانون اساسی مصر به وجود آمد، از جمله تأسیس دیوان، که از سوی دستگاه اداری ناپلئون در 1798م پایه گذاری شد. تأسیس مجلس الشوری در 1829م به دست محمدعلی پاشا، بنیان گذار مصر نوین؛ تأسیس مجلس الشوری النواب در 1860م؛ تأسیس مجلس النظار در 1878م و تدوین قانون اساسی در 1882م. در دهه های پایانی قرن نوزدهم میلادی، ایرانیهای بسیاری از جمله برخی از روشنفکران نیز در مصر زندگی میکردند. این روشنفکران به چاپ و توزیع روزنامههای فارسی مشغول بودند. تأثیر این روزنامهها بر جامعۀ روشنفکران و قشر باسواد ایران آن چنان بود که حکومت ورودشان را به ایران ممنوع ساخته بود. بررسی اوضاع کشورهای گوناگون در مقطع تاریخی یاد شده نشان میدهد که آغاز انقلاب مشروطۀ ایران از دیدگاه خارجی دنباله و ادامۀ سیر جنبشهای مشروطهخواهی بود که در بسیاری از کشورهای جهان در حال وقوع بود. به علت همسایگی ایران با دو کشور در حال انقلاب، یعنی روسیه و عثمانی؛ پیوند ایرانیها با مصر و هندوستان؛ و آگاهی از رویدادهای گوناگون سیاسی و اجتماعی در ژاپن و چین اندیشمندان ایرانی درک کرده بودند که نظام حاکم استبدادی در ایران دیگر تحملپذیر نیست. این مردان آغازگر جنبشی شدند که رویدادی مهم در بیداری ایران و تاریخ معاصر آن محسوب میشود. انقلاب مشروطۀ ایران از مهم ترین انقلابهای اجتماعی خاورمیانه و جزئی از نهضتهای جهانی انقلاب در قرن بیستم میلادی است. پینوشتها: 1- Emperor Meiji منابع: حائری، عبدالهادی. تشیع و مشروطیت ایران. تهران: امیرکبیر، 1364. بهنام، جمشید. ایرانیان و اندیشۀ تجدد. تهران: فخران، 1375. غنی نژاد، موسی. تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر. تهران: نشر مرکز، 1377. ورهرام، غلامرضا. تاریخ سیاسی و سازمانهای ایران در عصر قاجار. تهران: معین، 1367. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 78
|