اشکانیان پس از به قدرت رسیدن در ایران، در قرن سوم پیش از میلاد، سیاست سلوکیان را در قبال ارمنستان ادامه دادند، سیاستی که سبب وقوع درگیری های نظامی میان دو طرف شد اما با پررنگ شدن حضور روم در آسیای صغیر و گسترش نفوذ آن در ارمنستان و بین النهرین منافع ایران در منطقه مورد تهدید قرار گرفت و این وضعیت سبب تغییر رویۀ اشکانیان در قبال ارمنستان و در نتیجه، نزدیکی روابط آن دو شد. این دوستی به دلیل اشتراکات فرهنگی عمیق تر شد و پس از سقوط حکومت خاندان آرتاشسیان (189ـ1 ق م) در ارمنستان، نفوذ اشکانیان در ارمنستان گسترش بیشتری یافت و منجر به تشکیل یک اتحاد نظامی مستحکم علیه روم شد. در پی شکست روم از سپاه مشترک ایران و ارمنستان در نبرد راندیا، در 62م، روم پادشاهی تیرداد، برادر بلاش اول (51 ـ77م)، را بر ارمنستان به رسمیت شناخت. این پادشاه در تاریخ ارمنستان به نام تیرداد اول (64 75م) و به منزلۀ سرسلسلۀ خاندان اشکانیان ارمنستان و یا بنا به قول مورخان ارمنی خاندان آرشاکونیاتس شناخته می شود. اشکانیان ارمنستان در تمامی دوران حکومت خود با قبول فرهنگ، زبان و مذهب ارمنیان و با وصلت با اشراف ارمنی ارتباطی نزدیک با مردم بومی منطقه برقرار کردند آن چنان که هیچ گاه ارمنیان آنان را حاکمانی غیر بومی ندانسته اند. تأثیرگذاری حکومت اشکانیان ارمنستان در گسترش روابط نظامی و فرهنگی میان ایران و ارمنستان را در هیچ دوره ای از تاریخ روابط مشترک این دو ملت نمی توان یافت. در دوران حکومت این خاندان بر ارمنستان، دو واقعۀ بسیار مهم روی داد که تأثیری عمیق بر تاریخ سیاسی و اجتماعی این سرزمین گذاشت و اهمیت این خاندان را در تاریخ ارمنستان بیشتر کرد. اولی در دوران حکومت تیرداد سوم (287 ـ330م) بود که به دستور وی دین مسیحیت در 301 م به منزلۀ دین رسمی ارمنستان پذیرفته شد و دیگری در دوران حکومت ورامشاپوه (389 ـ 414م) که با حمایت های وی حروف زبان ارمنی به دست مسروپ ماشتوتس مقدس در 406م ابداع و متعاقب آن انجیل به زبان ارمنی ترجمه شد. پادشاهان آرشاکونیاتس (سلسلۀ اشکانی ارمنستان) پس از مرگ در قلعۀ آنی کاماخ[1] در ارتفاعات منتها الیه مرز غربی ارمنستان، از مکان های مقدس ارمنیان، دفن می شدند. انتخاب این مکان، که پیش از قبول مسیحیت محل استقرار معابد کلیۀ خدایان مورد پرستش ارمنیان بوده، خود بیانگر احترام عمیق آنان نسبت به پادشاهان آرشاکونیاتس است. روایتی دیگر علت دفن این پادشاهان را در قلعۀ آنی کاماخ، در منطقه ای که هم مرز با امپراتوری روم بوده، حفظ کشور از هجوم روم عنوان می کند. این قدرت اسطوره ای را نه تنها ارمنیان بلکه پادشاهان ساسانی نیز باور داشتند، که طی این مقاله به آن خواهیم پرداخت. با سقوط حکومت اشکانیان در ایران و قدرت گرفتن ساسانیان روابط ایران با ارمنستان تغییر کرد و جنگ های طولانی بین آنان آغاز شد. در زمان حکومت آرشاک دوم (350ـ 368م) در ارمنستان، شاپور دوم ساسانی (309 ـ 379 م) بیش از بیست بار برای تصرف ارمنستان با سپاه ارمنستان به فرماندهی واساک مامیگونیان جنگید. [2] در یکی از این لشکرکشی ها، زمانی که سپاهیان ارمنستان در آترپاتاکان منتظر رویارویی با نیروهای شاپور بودند، سپاهیان وی از بین النهرین وارد مناطق غربی ارمنستان شدند و توانستند قلعۀ آنی کاماخ را به تصرف درآورند. به دستور شاپور کلیۀ استخوان های پادشاهان آرشاکونیاتس از قبرها خارج و به ایران فرستاده شد. پاوستوس بیوزاند، مورخ ارمنی قرن پنجم میلادی، در فصل 24 دبیری چهارم کتاب تاریخ ارمنیان، از قول شاپور علت به اسارت بردن این استخوان ها را چنین بیان می کند: «استخوان شاهان ارمنی را از آن روی به خاک خود می بریم که شکوه و بخت و دلاوری شاهان این سرزمین را نیز به همراه استخوان های پادشاهان به خاک خود ببریم».[3] این گفتۀ شاپور بیانگر اعتقاد وی به روایتی است که در آن دوران شایع بوده، همچنین، این واقعیت را بیان می کند که پادشاهان آرشاکونیاتس نقشی مهم در اتحاد و بسیج ارمنیان برای مقابله با دشمن و حفظ استقلال ارمنستان داشته اند. واساک مامیگونیان، فرماندۀ سپاهیان ارمنستان، در 360 م موفق شد سپاهیان شاپور را در مسیر بازگشت به ایران، در دشت آرارات، شکست دهد و نه تنها اسرا بلکه استخوان های پادشاهان آرشاکونیاتس را نیز از چنگ آنان خارج سازد. به دستور واساک در دامنۀ جنوبی کوه آراگاتس، در روستای آغزک،[4] آرامگاهی بنا و استخوان ها در آنجا قرار داده شد. این آرامگاه، که تا به امروز به همان شکل اولیۀ خود باقی مانده است، در روستای آغزک، که امروزه دزوراپ[5] نامیده می شود، در شمال شهر آشتاراک و در مسیر قلعۀ آمبرد[6] قرار دارد. این آرامگاه، که ساخت آن در 364 م خاتمه یافته، از دو بخش قبر و ساختمان کلیسا تشکیل شده. در حال حاضر بنای کلیسا، که به صورت بازیلیک ستون دار است، تخریب شده و تنها ویرانه ای از آن باقی مانده است. قبر در سمت جنوبی کلیسا قرار دارد و در داخل زمین حفر شده و دارای پلانی صلیبی شکل است که با سنگ های خوش تراش و به صورت خشکه چین بنا شده است. ابعاد آرامگاه 2/65 × 3/75 متر و ارتفاع آن 2/60 متر و دارای سقف ضربی است و در سمت شرقی آن، محرابی مانند محراب کلیساهای ارمنی بنا شده. در دو بازوی شمالی و جنوبی آرامگاه، دخمه هایی با ابعاد 1/60 × 2/10 متر وجود دارد، که بر روی دیوارهای خارجی آن تصاویری با موضوعات مذهبی نقش شده و استخوان ها در داخل این دخمه ها قرار دارد. ورودی آرامگاه در سمت غربی و رو به روی محراب واقع شده که با پلکان هایی از سنگ خوش تراش به سطح زمین می رسد. ورودی آرامگاه تنگ و سقف آن پایین است و بر روی سنگ های دو طرف و سنگ سقف آن، نمادهایی با موضوعات مذهبی و ملی، متأثر از فرهنگ ارمنی، نقش شده است. در بین نقش های به کار رفته در آرامگاه، تصاویر چندین صلیب قرار دارد که مربوط به هنر قرون اولیۀ مسیحیت در ارمنستان است. همین نوع صلیب را می توان بر روی دیوارهای کلیساهای بنا شده در قرن چهارم میلادی، در سایر مناطق ارمنستان نیز، مشاهده کرد. با گذشت بیش از 1600 سال از عمر این آرامگاه، کماکان یکی از مکان های مورد احترام ارمنیان است و تا به امروز اهالی منطقه در محراب آرامگاه و در کنار دخمه های آن شمع روشن می کنند و برای آمرزش روح پادشاهان آرشاکونیاتس در داخل آرامگاه دست به دعا بر می دارند. پینوشتها: 1- ویرانه های این قلعه در ارتفات جنوب غربی شهر ارزنجان در ترکیۀ امروزی و در کنار روستای کاماخ (Kemakh) قرار دارد و تا 1915م بیشتر اهالی این منطقه را ارمنیان تشکیل می دادند. 2-پاوستوس بیوزاند، تاریخ ارمنیان، ترجمۀ گارون سارکسیان (تهران: نائیری 1383)، دبیری4، ص 174ـ 194. 3- همان، ص 182. 4-Aghzk 5-Dzorap 6-Ambert منابع: بیوزاند، پاوستوس. تاریخ ارمنیان، ترجمۀ گارون سارکسیان. تهران: نائیری 1383. نگاهی به تاریخ معماری ارمنستان. ایروان: مؤسسۀ علوم ارمنستان، 1964. ماناندیان، هاکوپ. تاریخ ارمنستان ایروان: مؤسسۀ علوم ارمنستان، 1978، ج2. www.armenica.org |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 72
|