فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۱

نگاهی به سالروز یکصدمین سال نژادکشی ارمنیان در ۱۹۱۵م

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان

ماردیروس ماردیروسیان
ماردیروس ماردیروسیان



اشارۀ مؤلف

پدربزرگم، ماردیروس ماردیروسیان، که در ۱۸۹۸م در ارمنستان غربی در ناحیۀ ارزروم[۱] دیده به جهان گشوده بود، در ۱۹۱۵م به صورت معجزه‌آسایی از تیغ ‏جلادان عثمانی جان به در برد و مانند بسیاری ارمنیان نجات یافته از نژادکشی که در اقصا نقاط دنیا ‏پراکنده شدند، سرنوشت او را راهی ایران کرد،او در ایران با مادربزرگم (که از ایرانیان ارمنی بود) ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند بود: دو دختر و دو پسر، که اینک هیچ کدام در قید حیات نیستند.‏ مادرم، که فرزند ارشد خانواده بود در ۱۳۰۱ش، در تهران، دیده به جهان گشود و در واقع، من ‏نسل سوم از بازماندگان نژادکشی ارمنیان هستم.‏

پدربزرگ در ۱۹۴۸م /۱۳۲۶ش در حالی که اسرار بی رحمانه‌ترین نژادکشی اوایل قرن بیستم را در سینه داشت دارفانی را وداع گفت.‏ یکی از معدود خاطرات او به نقل از مادرم چنین است که او دارای سه خواهر و دو برادر بوده که همگی به اتفاق پدر ‏و مادر و بسیاری از اقوامشان «ناپدید شدند» و او، یعنی پدربزرگ، تا پایان عمر نتوانست کوچک‌ترین اطلاعی از آنان ‏به دست آورد.‏

در سال‌های نوجوانی، یعنی زمانی که با فاجعۀ نژادکشی بیشتر آشنا شدم، بارها از مادرم سؤال کردم که پدربزرگ از آن سال‌های ‏سیاه چه می‌گفت؟ و مادر در جواب می‌گفت:‏

‏ـ پدربزرگت کمتر از فاجعۀ نژادکشی سخن می گفت و بیشتر سکوت می کرد و اگر خیلی اصرار می‌کردیم به گوشه‌ای می‌رفت و در خفا می‌گریست.‏

اما بغض پدربزرگ من و بسیاری پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، مادرها،پدرها، فرزندان و ۵/۱ میلیون انسان بی‌گناه باردیگر در یکصدمین سال نژادکشی ترکید و نسل‌های سوم، چهارم و …‏ ارمنیان به جهان متمدن هشدار دادند که «فراموش نکرده‌ایم و حق می‌طلبیم».‏

قرن بیستم شاهد سه نژادکشی عظیم بود. نژادکشی ارمنیان در امپراتوری عثمانی در ۱۹۱۵م، نژادکشی یهودیان به دست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم و نژادکشی توتسی‌ها به دست هوتی‌ها در رواندا در ‏‏۱۹۹۴م. البته، کماکان نژادکشی‌های دیگری نیز در ابعاد گوناگون در جهان در حال وقوع است.‏

معروف است که هیتلر وقتی فرمان نژادکشی یهودیان را در اروپا صادر کرد گفت: «چه کسی نژادکشی ارمنیان ‏را به دست حاکمان عثمانی به یاد دارد؟ پس درنگ نکنید و با آسودگی به کار خود ادامه دهید».‏

سال ۲۰۱۵م مصادف است با یکصدمین سالگرد نژادکشی ارمنیان. دربارۀ جوانب گوناگون این نژادکشی مقالات، ‏کتاب ها، اسناد تاریخی، فیلم ها و … به ویژه در سالیان اخیر تدوین و تهیه شده است که هیچ گونه شک و تردیدی را دربارۀ وقوع آن باقی نمی‌گذارد.‏

نژادکشی ارمنیان به دست ترکان عثمانی در واقع از ۱۸۹۴م شروع شد و در ۱۹۰۹م کشتارهای آدانا[۲] به وقوع پیوست. اما اوج این کشتارها، که با برنامه ای هماهنگ و از پیش تعیین شده صورت گرفت، سال ۱۹۱۵م بود که تا سال‌های ۱۹۲۳م ـ و شاید ‏بیشتر ـ ادامه یافت.‏

در ۲۴ آوریل ۲۰۱۵م، مصادف با یکصدمین سال نژادکشی، ارمنیان سرتاسر جهان، که بسیاری از آنان از نسل هایی هستند که به دلیل اعمال ناجوانمردانۀ ‏حاکمان عثمانی در اقصا نقاط جهان پراکنده شده‌اند، یکصدا فریاد بر آوردند: «فراموش نکرده‌ایم و حق ‏می طلبیم».‏

ارمنیان، برخلاف حاکمان ترکیه، که برای انکار نژادکشی هزینه‌های هنگفتی را متحمل شده‌اند (از ‌جمله برگزاری سالروز نبرد ‏گالیپولی و هم زمان کردن آن با سالروز ۲۴ آوریل ۱۹۱۵م)، هزینه‌ای متحمل نشدند ‏زیرا هر ارمنی در هر جای دنیا که متولد شود ۲۴ آوریل سال ۱۹۱۵م همزاد اوست.

ارمنیان سراسر جهان هم‌اکنون و مصادف با یکصدمین سال این ‏واقعۀ شوم خواستار عدالت هستند.‏ آنان تنها یک سؤال از انکارکنندگان نژادکشی دارند: بیش از ۵/۲میلیون سکنۀ ارمنی در امپراتوری عثمانی، که دو ‏میلیون تن از آنان در نه استان ارمنستان غربی ساکن بودند، هم‌اکنون کجا هستند؟

گریگور ظهراب، نویسنده و متفکر ارمنی و نمایندۀ ارمنیان در مجلس دوران سیاه عثمانی، که برای اعتراض به اعمال ‏خشونت‌بار حکومت در قبال ارمنیان و دادخواهی نزد طلعت‌پاشا، وزیر کشور وقت حکومت عثمانی، رفته بود به رغم پذیرایی و خوش رویی طلعت به کام مرگ فرستاده شد. طلعت در پاسخ به نگرانی او و دیگر ارمنیان از وقایع آن دوران با ‏خونسردی پاسخ داده بود: «تمام این اعمال برای آسایش ارمنیان است و دلیلی برای نگرانی وجود ندارد زیرا ‏ما می‌خواهیم آنان را به نقاط امن هدایت کنیم» اما گریگور ظهراب اندکی پس از خروج از دفتر کار طلعت دستگیر و ‏به همراه دیگر متفکران ارمنی به راه بدون بازگشت مرگ فرستاده شد.‏

به روبن سِواک، پزشک، نویسنده، متفکر و شاعر ارمنی، که در ارتش عثمانی خدمت می‌کرد پیشنهاد کردند: «اگر ارمنی ‏بودن خود را انکار کنی و خود را ترک عثمانی بدانی نجات خواهی یافت و به زندگی باسعادت خواهی رسید» که با مخالفت قاطع سواک مواجه شدند و به این ترتیب، او نیز به خیل شهدای ۲۴ آوریل ۱۹۱۵م پیوست.‏

حاکمان عثمانی در ادعاهای ضد و نقیض خود می‌گویند که مردان مسلح ارمنی از فرصت به دست آمده در جنگ اول ‏جهانی سود بردند و بر ضد حکومت عثمانی شوریدند. بنابراین، لازم بود که ما آنان را مهار کنیم و سر جای خود بنشانیم. ما در واقع ‏پاسخ لازم را به آنان دادیم.‏

با فرض آنکه که گروهی از ارمنیان بر ضد حکومت عثمانی شورش کرده بودند آیا جزای مردان، زنان و کودکان بی‌گناه ‏کوچ اجباری، گرسنگی و سرانجام نابودی بود؟‏

آیا این ادعای بدون پشتوانه پذیرفتنی است که گفته شود: «بله، در سال‌های جنگ جهانی اول شورش‌های فراوانی از سوی ارمنیان در حمایت از بیگانگان و به قصد خیانت به امپراتوری صورت گرفته و در این درگیری‌ها بسیاری از سربازان ‏عثمانی نیز کشته شدند». آیا این اقلیت قادر بود که عثمانیان مقتدر و بی‌رحم را با درگیری‌های محلی و حتی منطقه‌ای از بین ببرد؟!

در نژادکشی ارمنیان، دو سوم جمعیت ۵/۲ میلیونی ارمنی، که در نه استان منطقۀ آناتولی ساکن بودند، محو و نابود شدند. ‏جان به در بردگان از این فاجعۀ انسانی به ارمنستان شرقی، نقاط مختلف خاورمیانه، لبنان، سوریه و شمال افریقا، مصر ‏و …، همچنین، مناطق مختلف اروپا، کشورهای امریکای شمالی و امریکای جنوبی مانند برزیل، آرژانتین، نیکاراگوئه و … پناه برده و جوامع ‏کوچک و بزرگ ارمنی را بنا نهادند.‏ آیا مورخان عثمانی دلیل موجهی برای چنین مهاجرت گسترده ای دارند؟

تاریخ سازی رسمی ترکیه براین عقیده استوار است، تا کشتارهای ارمنیان را، به ویژه در سال های ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶م، یک واکنش دفاعی از سوی دولت ترکیه عثمانی قلمداد کند.

برمبنای این روایت، در ۱۹۱۵م، کمیته های انقلابی ارمنی، که به منزلۀ ستون پنجم دولت روس محسوب می شدند، موجودیت دولت عثمانی را به مخاطره انداخته بودند. به این دلیل، دولت عثمانی تصمیم گرفت تا بخشی از ارمنیان، یعنی هفتصد هزار تن از ساکنان ناحیۀ آناتولی، را به مکان های مطمئن منتقل کند. این طرح را عثمانی ها تهجیر[۳] نامیدند. نزدیک به نیمی از این افراد در نتیجۀ وضعیت نامساعد آب و هوا، قحطی، بیماری و یورش راهزنان جان باختند. بر این مبنا ادعا می شود که دولت عثمانی را نمی توان مسئول مرگ آنان دانست.

اما اسناد مشخص تاریخی به هیچ روی این داستان ساختگی را تأیید نمی کند. حقیقت این است که تار و مار شدن عثمانی ها در جبهۀ روسیه ارتباطی به فعالیت کمیته های دفاعی ارمنیان نداشته است زیرا فعالیت این کمیته ها بسیار محدود بوده و در چهارچوب مناطق بسیار کوچک محلی صورت می گرفته. گذشته از آن، طرح کوچاندن ارمنیان در مناطقی صورت گرفت که فرسنگ ها با جبهۀ روسیه فاصله داشت. نمونۀ بارز رد این ادعا جمع آوری و قتل عام بیش از هفتصد تن از نخبگان ادبی، سیاسی و فرهنگی ارمنی در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵م است.

از دیگر ادعاهای تاریخ نگاران عثمانی این است که بخش عمدۀ قربانیان از گرما، بیماری و گرسنگی ناشی از وضعیت جنگی جان باختند که این ادعا نیز کاملاً مردود است.

به گفتۀ خلیل برکتای،[۴] مورخ ترک، درصد عمدۀ مرگ و میر ارمنیان ناشی از عوامل طبیعی نبوده بلکه بیشتر آنان به دست راهزنان، اعضای تشکیلات مخصوصه،[۵] ژاندارم ها و در مواردی ارتش به قتل رسیدند.

پس از شکست سنگین لشکر سوم عثمانی در ساری قمیش[۶] در برابر ارتش روسیه در ژانویۀ ۱۹۱۵م قتل عام ارمنیان در دستور کار هیئت رهبری کمیتۀ حزب اتحاد و ترقی قرار گرفت. در سپتامبر۱۹۱۵م، حاکمان محلی عثمانی به طلعت پاشا، وزیر وقت کشور، اطلاع دادند که در مناطق ازمیر، اسکی شهیر، سُنقرولو، قیصریه، و قره حصار دیگر نشانی از ارمنیان دیده نمی شود. دکتر رشید، والی دیاربکر، به طلعت پاشا اطلاع داد که از ۱۲۰ هزار ارمنی مقیم منطقۀ دیاربکر حتی یک نفر هم باقی نمانده است.

در ۱۹۴۴م، دولت ترکیه بخشی از اسناد دورۀ سیاه عثمانی را در رد ادعای نژادکشی ارمنیان منتشر کرد که بیشتر آن، به رغم ادعاهای آنان، نشان از آمادگی دستگاه های اجرایی عثمانی برای نابودسازی ارمنیان داشت. هدف از نابودی ارمنیان پاک سازی قومی یا به عبارتی «یکدست کردن بافت جمعیتی آناتولی» بود. عملیات نابودسازی ارمنیان در سه مرحله صورت گرفت:

ـ کوچ و کشتار ارمنیان ساکن شرق عثمانی و ناحیۀ آناتولی در طی ماه های آوریل ۱۹۱۵ ـ ژانویۀ ۱۹۱۶م

ـ تهجیر ارمنیان دیگر نواحی آناتولی و بخشی از منطقۀ اروپایی ترکیه از اوت ۱۹۱۵ تا ژانویۀ ۱۹۱۶م

ـ از بین بردن و کشتار ارمنیان در اردوگاه های مستقر در کرانۀ رود فرات از فوریۀ ۱۹۱۵ تا ژانویۀ ۱۹۱۶م.

ابعاد این نژادکشی آن چنان پردامنه بود که مدت ها جنازه های قربانیان بر آب های رود فرات شناور بود، چنان که سرانجام طلعت پاشا در تلگرامی دستور داد که جنازه ها را در رودخانه ها رها نکنند و کنار جاده بیندازند.

کاروانیان اگر از گرما، گرسنگی و بیماری جان به در می بردند، به دست راهزنان کرد و تشکیلات مخصوصه، که در ۱۹۱۳م به دستور حکومت و حزب اتحاد و ترقی تشکیل شده بود، ازبین می رفتند.

هم زمان با کوچاندن ارمنیان اموال و دارایی های آنان نیز مصادره می شد. گفته می شود که بخشی از هزینه های شرکت عثمانیان در جنگ جهانی اول از طریق مصادرۀ اموال و دارایی های ارمنیان تأمین شد.

از دیگر پیامدهای تهجیر و کشتار ارمنیان از هم پاشیدن خانواده ها در پی قتل عام مردان بود. شمار بسیاری از ارمنیان بازمانده نیز ناگزیر و به اجبار مسلمان شدند. در اوت ۱۹۱۵م، دولت عثمانی در فرمانی مقرر کرد «دختران ارمنی مسلمان شده باید به عقد مسلمانان درآیند» و در ۳۰ آوریل ۱۹۱۶م، به مردان مسلمان اجازۀ ازدواج با بیوه زنان ارمنی داده شد.

قتل عام ارمنیان در همان زمان نیز زبانزد همگان بود و در گزارش های دیپلمات های خارجی مقیم حکومت عثمانی به آن اشاره شده است. حتی، دیپلمات ها و نظامیان آلمانی به رغم اتحاد رسمی با حکومت عثمانی سیاست نژادکشی عثمانی ها را نکوهش کرده اند.

نژادکشی ارمنیان در روزنامه های ایرانی آن زمان همچون روزنامه های رعد، تبریز، عصرجدید و ایران نیز بازتاب یافت؛ برای نمونه روزنامۀ عصرجدید در ۱۸ذی حجه ۱۳۳۳ق/۱۹۱۵م در مقاله ای با عنوان «اضمحلال ارامنه» بر مبنای مقاله ای از روزنامۀ تایمز لندن چنین نوشته است که«ژون ترک ها (ترک های جوان) قصد دارند که ریشۀ ارمنیان را به کلی کنده و به این ترتیب، خاطر خود را از این ناحیه آسوده سازند. قتل عام های ۱۸۹۴ ـ ۱۸۹۶م و ۱۹۰۹م نسبت به کاری که اکنون می کنند بی اهمیت است».

روزنامۀ رعد نیز در شمارۀ ۱۲۵ (۲۹ ربیع الثانی ۱۳۳۴ق / ۵مارس ۱۹۱۶م) چنین می نویسد: «ترک ها از ابتدای جنگ حاضر تا کنون بنا به تعلیمات و تحریکات آقایان خود، یعنی آلمانی ها، متجاوز از هشتصد هزار نفر از ارمنیان بی گناه را از بین برده اند».

از میان آثار منتشر شده در دوران جنگ و پس از آن سه کتاب اهمیت خود را تا به امروز حفظ کرده اند:

۱.کتاب آبی انگلستان: این کتاب حاوی گزارش هایی دربارۀ سرنوشت اندوهبار ارمنیان عثمانی است که در ۱۹۱۶م زیر نظر آرنولد توینبی،[۷] تاریخ نگار بلندآوازۀ انگلیسی، انتشار یافت.

خاطرات هنری مورگنتاو[۸]: این کتاب حاوی خاطرات هنری مورگنتاو، سفیر ایالات متحدۀ امریکا در عثمانی (۱۹۱۳ ـ ۱۹۱۶م)، است. این نوشته در ۱۹۱۸م نخست به صورت پاورقی و سپس، به شکل کتاب منتشر شد. کتاب براساس یادداشت های روزانۀ مورگنتاو در استانبول نوشته شده و حاصل مشاهدات و گفت و گوهای رسمی و غیررسمی با مقام های عثمانی بوده است. خاطرات مورگنتاو به محض انتشار با استقبال خوانندگان رو به رو شد و تهیه کنندگان هالیوود تصمیم به ساخت فیلمی از روی این یادداشت ها گرفتند. با وجود آنکه مورگنتاو پیش نویس فیلم نامه را نیز نوشته بود پس از مشورت با ویلسون، رئیس جمهور وقت امریکا، از این کار صرف نظر کرد.
سرگذشت و کار جمال زاده : در این کتاب روایت کشتار و آوارگی ارمنیان از زبان محمد علی جمال زاده نقل شده است. جمال زاده، که از او با عنوان پدر داستان نویسی معاصر ایران یاد می شود، از ۱۹۱۵ ـ ۱۹۳۰م در برلن به سر برده است. وی در طول اقامت خود در برلن با نوشتن گفتارهایی تحقیقی و گاه با امضای مستعار (شاهرخ) با مجلۀ کاوه، به مدیریت حسن تقی زاده، همکاری می کرد.
جمال زاده، که در ۱۹۱۵م به ایران بازگشته بود، پس از اقامتی شانزده ماهه دوباره راهی آلمان شد. او در مسیر بازگشت با کاروان های مرگ ارمنیان برخورد کرد.

جمال زاده در آوریل ۱۹۱۵م از بغداد حرکت و در ۱۸ مه همان سال به برلن رسید. روزهای مسافرت جمال زاده مصادف بود با زمانی که منابع ارمنی از آن به نام دوران نژادکشی ارمنیان یاد می کنند. مطالب زیر بخش هایی از روایت جمال زاده از سفرش است که در کتاب سرگذشت و کار جمال زاده آمده است:

«کاروان های مرده های متحرک

… بعد از ظهر بود که به جایی رسیدیم که ژاندارم ها به یک کاروان از این مرده های متحرک در حدود چهارصد نفر قدری مهلت استراحت داده بودند. مرد و زن هرچه کهنه و کاغذ پاره پیدا کرده بودند با نخ و قطمه [ریسمان کلفت] و طناب به جای کفش به پاهای خود بسته بودند به طوری که هر پایی مانند یک طفل قنداق شده به نظر می رسید.

مرد و زن مشغول کاوش خاک و شن بودند تا مگر ریشۀ خار و علفی به دست آورده، سدجوع نمایند. زنی به من نزدیک شد و دو دختر هجده ساله و نوزده سالۀ خود را نشان داد که موی سر آنها را، برای اینکه جلب نظر مردان هوس باز را نکند، تراشیده بودند و به زبان فرانسه گفت:

ـ چیزی به ما بده بخوریم تا از گرسنگی نمیریم.

خجالت کشیدم چون آذوقۀ ما هم کافی نبود. آنچه توانستم به او دادم. در آن لحظه، مرد مسنی نزدیک شد و با فرانسه ای بسیار عالی گفت:

ـ من در دانشگاه استانبول معلم ریاضیات بودم و حالا، پسر ده ساله ام جلوی چشمان من از فرط گرسنگی در حال تلف شدن است. تو را به خدا به من بگو این جنگ [جنگ جهانی اول] کی به آخر می رسد؟

جوابی نداشتم به او بدهم ولی در دل می دانستم که با وجود انسان های گرگ صفتی که نام خود را اولاد آدم و اشرف مخلوقات گذاشته اند، جنگ ها هرگز پایانی نخواهند داشت.

همان روز، وقتی به آبادی کوچکی رسیدیم، پیاده شدیم. آذوقۀ ما تقریباً تمام شده بود و هرکجا ممکن بود هرچه به دست می آوردیم می خریدیم. آن شب جایی منزل کرده بودیم که گروهی از ارمنیان را مانند گوسفندان در صحرا رها کرده بودند. با مشکلات فراوان توانستیم از اعراب محلی گوسفندی خریده همانجا سر ببریم و کباب کنیم. همین که شکمبه گوسفند را خالی کردند مایعی نیمه غلیظ و سبز رنگ که بخاری از آن بر می خواست بر زمین ریخت. بلافاصله گروهی از ارمنیان برروی آن ریخته و با ولع عجیبی مشغول خوردن شدند».[۹]

واژۀ ژنوسید (جنوساید)، [۱۰] به معنای نژادکشی، را نخستین بار رافائل لمکین،[۱۱] حقوق‌دان و یاری‌دهندۀ ارمنیان بازمانده از جنایات ‏هولناک جلادان امپراتوری عثمانی، به کار برد. شمار قتل عام شدگان و شیوۀ اجرای آن، این نژادکشی را از نظر ‏سرعت و ابعاد نابودسازی قومی به بزرگ ترین نژادکشی تاریخ مبدل ساخته است.‏

با توجه به حقایق و اسناد تاریخی زوایای وقایع مربوط به نژادکشی هولناک ارمنیان کاملاً ‏روشن است اما با وجود این کلیۀ حکومت‌های ترکیه، از بدو تأسیس جمهوری ترکیه به دست کمال آتاتورک تا به امروز، نژادکشی ارمنیان را انکار کرده اند. دلیل آن بسیار ساده است زیرا معماران ترکیۀ جدید آن را بر اساس ملت یکدست ترک و ‏نفی و سرکوب بی رحمانۀ هر نوع تنوع ملی، قومی، مذهبی و فرهنگی بنا کرده اند که نمونۀ بارز آن ترور ‏هراند دینک[۱۲] است.‏

حکومت‌های ترکیه، پس از آتاتورک، بر مبنای پان‌ترکیسم طراحی شده اند و هم‌اکنون نیز رجب طیب اردوغان، رئیس ‏جمهور ترکیه، در فکر احیای حکومت با عظمت عثمانی است و از ۲۰۱۴م در کاخی که به کاخ سفید مشهور و دارای ۱۱۵۰ اتاق است ساکن شده است!!!. نقش جغرافیایی و سیاسی ترکیه به منزلۀ گذرگاهی بین غرب ‏و شرق، به ویژه، پس از تنش‌های به وجود آمده در مورد بحران اکراین سبب شده است که دولت‌های امریکا، ‏انگلستان، آلمان، اسرائیل و دیگر متحدان آنان از پذیرش اولین و بزرگ ترین نژادکشی قرن بیستم، که با وجود مدارک ‏تاریخی هیچ گونه تردیدی در آن وجود ندارد، سرباز ‌زنند.‏

باراک اوباما، رئیس جمهور کنونی ایالات متحدۀ امریکا، در دورانی که سناتور بود، اعلام کرد: «دربارۀ نژادکشی ارمنیان در ‏امپراتوری عثمانی هیچ گونه تردیدی وجود ندارد» اما پس از آنکه به ریاست جمهوری رسید، برخلاف وعده‌های پیشین، برای جلب رضایت حاکمان ترکیه، از به رسمیت شناختن نژادکشی ارمنیان سرباز زد.‏

دولت انگلستان نه تنها از شناسایی نژادکشی ارمنیان خودداری می کند بلکه پرنس چارلز، ولیعهد خود را برای برگزاری هرچه ‏باشکوه‌تر جشن یکصدمین سال نبرد گالیپولی روانۀ ترکیه ساخت.‏

دولت اسرائیل نیز، که وارث وقایع دردناک نژادکشی یهودیان در اروپاست، همچنان سکوت اختیار می‌کند.‏

نژادکشی ارمنیان هم اکنون نیز ادامه دارد. ارمنیان مقیم سوریه، که پس از تحمل رنج و غم فراوان نسل‌های سوم، چهارم ‏آنان با آرامش زندگی می‌کردند، بار دیگر در معرض نژادکشی هستند منتها از نوعی دیگر، یعنی ترک خانه، کاشانه، ‏زمین‌های زراعی و مراکز صنعتی. آنها هم‌اکنون آوارۀ نقاط مختلف دنیا شده‌اند. مقصر اصلی کیست؟‏

گردانندگان کنونی نژادکشی ارمنیان با سازمان دهی و حمایت از گروه‌های مرتجع منطقه در واقع مقصر اصلی آوارگی ارمنیان، ‏کردهای ایزدی و دیگر مسیحیان و اقوام منطقه، البته، با قیافه و رفتاری عوام فریبانه اند.‏ این حکومت ادامۀ نظامی است که یکصد سال پیش بزرگ ترین فاجعه انسانی را برنامه‌ریزی و در کمال بی‌رحمی و ‏شقاوت عملی ساخت.‏

این نژادکشی تنها نژادکشی بزرگ قرن بیستم نیست. از اوایل قرن بیستم تا کنون نژادکشی‌های فراوانی در جهان ‏صورت گرفته که آخرین آنها کشتارهای بی‌رحمانۀ داعش در عراق و سوریه و از بین بردن کردهای ایزدی، ‏شیعیان و مسیحیان و تجاوز گروهی به زنان و دختران بوده است.‏ تاریخ ورق خورده اما نژادکشی به بایگانی تاریخ سپرده نشده است بلکه هنوز ادامه ‏دارد.‏

و اما دولت ترکیه، که وارث امپراتوری عثمانی است، همچنان به انکار خود ادامه می‌دهد و وقیحانه سالروز نژادکشی ‏ارمنیان را روز پیروزی ارتش عثمانی بر متفقین (نبرد گالیپولی) نام نهاده و از سران و سردمداران کشورهای ‏مختلف دعوت کرده تا در مراسمی پیروزی ارتش عثمانی را بر ارتش متفقین جشن گیرند تا بلکه بتواند خاطرۀ ‏نژادکشی ارمنیان را کم رنگ تر جلوه دهد و در این مهم تا آنجا پیش رفته که حتی نمی‌تواند نقش افراد غیرعثمانی را در ‏این نبرد پذیرا باشد.‏

تاریخ‌پژوهان وفادار به سیاست‌های دولت ترکیه تاکنون کوشیده‌اند تا نقش مؤثر هزاران تن از عرب ها را، که در نبرد ‏گالیپولی به ارتش ترکیه پیوسته بودند، بی‌اهمیت جلوه دهند.‏ آنها همچنین در تلاش اند تا یک افسر ارمنی توپخانۀ ارتش ترکیه را، که برای نبرد در این جبهه نشان شجاعت دریافت کرده ‌بود، ‏دروغگو جلوه دهند و کتاب خاطرات او را داستانی ساختگی بدانند. حقیقت این است که سروان سرکیس توروسیان ‏برای نبردهای شجاعانۀ خود در نبرد گالیپولی از انورپاشا، وزیر جنگ عثمانی، دو بار نشان شجاعت دریافت کرد.‏

کتاب خاطرات توروسیان با نام از داردانل تا فلسطین نخستین بار در ۱۹۴۷م، در بوستون امریکا، به چاپ رسید. حدود ‏بیست سال پیش آیهان آکتار،[۱۳] استاد علوم اجتماعی دانشگاه بیلگی استانبول، به نسخه‌ای از این کتاب دست یافت که ‏کنجکاوی او را برانگیخت. حضور افسران ارمنی در ارتش عثمانی، با وجود سیاست‌های دولت در ۱۹۱۵م برای نژادکشی و از بین بردن ارمنیان قابل تأمل بود.‏

قابل ذکر است که تانر آکچام،[۱۴] از تاریخ‌پژوهان مشهور ترکیه، برخی از نزدیکان خانوادۀ توروسیان را در امریکا یافته و ‏اسناد این دو نشان را، که نزد نوۀ توروسیان نگهداری می‌شود، مورد بررسی قرار داده است. وی می‌گوید در یکی از اسناد ‏امضای انورپاشا به وضوح قابل شناسایی است.‏

توروسیان در کتاب خاطرات خود جزئیات جنگ‌های گالیپولی را بازگو کرده است. او در پایان نبرد خواهر خود را میان آوارگان ‏ارمنی عازم جاده‌های مرگ می‌یابد و پس از آن، تصمیم می‌گیرد که به جبهۀ متفقین بپیوندد. [۱۵]

احمد داوود اوغلو دو سال پیش از یکصدمین سالگرد نژادکشی ارمنیان گفته بود:

‏«برای آنکه تهمت‌ها و ادعاهای بی‌اساس کشتار ارمنیان را از اذهان پاک کنیم باید خاطرۀ پرشکوه یک ملت را زنده ‏نگاه داریم:گرامیداشت پیروزی در نبرد گالیپولی!!!».‏

در بخش پایانی این مقاله، بخشی از اخبار منعکس شده در مطبوعات و پایگاه های بین‌المللی را پس از برگزاری مراسم ‏باشکوه یکصدمین سالگرد نژادکشی ارمنیان ‏به اختصار ارائه می دهیم:

ـ پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان، کشتار ارمنیان در دوران حکومت عثمانی را اولین «نژادکشی» قرن بیستم ‏توصیف کرده است.‏

پاپ اظهارات فوق را در مراسمی در واتیکان که برای یکصدمین سالگرد این کشتار برگزار شده بود، بیان کرد. پاپ ‏اعظم در مورد کشتار ارمنیان گفته است که این وظیفۀ اوست تا یاد مردان، زنان، کودکان و افرادی را که «بدون هیچ گونه ‏منطقی» به قتل رسیدند گرامی دارد. وی اضافه کرد که این موضوع درواقع زخم بازی است که پس از یکصد سال التیام نیافته و اکنون، زمان آن است که جهان متمدن هرچه سریع تر آن را التیام بخشد. وزارت خارجۀ ترکیه در یک واکنش سریع به اظهارات پاپ سفیر خود را در ‏واتیکان به آنکارا احضار کرد. لازم به یادآوری است که تاکنون بیش از بیست کشور کشتار ارمنیان را در سال‌های جنگ ‏جهانی اول نژادکشی نامیده‌اند.‏

ـ مجلس بلغارستان برای اولین بار در ۲۴ آوریل۲۰۱۵م، هم زمان با یکصدمین سالگرد نژادکشی ارمنیان، این واقعه را «کشتار ‏جمعی» خوانده است.‏

ـ باراک اوباما، که در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸م قول داده بود که کشتار ارمنیان را به نام نژادکشی به ‏رسمیت شناسد باز هم در بیانیۀ خود در روز ۲۴ آوریل حاضر نشد از واژۀ «نژادکشی» استفاده کند و تنها به عنوان کردن ‏‏«یکی از بدترین جنایت های قرن بیستم» بسنده کرد.‏

ـ نمایندگان مجلس اتریش در قطعنامّۀ مشترکی کشتارهای ۱۹۱۵م را نژادکشی خواندند و یک دقیقه به یاد ‏کشته‌شدگان سکوت اختیار کردند.‏

ـ یواخیم گاوک، رئیس جمهور آلمان، نیز کشتار ارمنیان را به دست ترکان عثمانی «نژادکشی» خوانده‌است.‏

لازم به ذکر است که هر دو کشور آلمان و اتریش در سال‌های جنگ جهانی اول از متحدان امپراتوری عثمانی بوده‌اند و ‏هر دو نخستین بار است که از این واژه استفاده می‌کنند.‏

ـ فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه، ضمن شرکت در مراسم یادبود یکصدمین سال نژادکشی ارمنیان در ایروان، گفته است کشتار ‏ارمنیان را باید به نام «نژادکشی» مورد شناسایی قرار داد.‏

ـ ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، که جزو سران کشورهایی بود، که شخصاً در مراسم یادبود یکصدمین سال نژادکشی ارمنیان در ایروان، شرکت ‏کردند اظهار داشت:‏

‏«جهان باید کاری کند تا مانع تکرار رویدادهای فاجعه‌بار سال ۱۹۱۵م شود». پوتین افزود که کشورش عزادار قربانیان ‏‏نژادکشی ارمنیان است و اینکه هیچ توجیهی برای کشتار جمعی انسان‌ها وجود ندارد و نمی‌تواند وجود ‏داشته باشد.

لازم به ذکر است که روسیه و فرانسه جزو کشورهایی هستند که کشتار ارمنیان را نژادکشی ‏ شناخته‌اند.‏

ـ پارلمان اروپا نیز چند روز پس از اعلام موضع پاپ فرانسیس با تصویب قطعنامه‌ای این «کشتار گسترده را نژادکشی توصیف کرد».‏

ـ ارمنیان در بیروت، پایتخت لبنان، روز جمعه ۲۴ آوریل به خیابان‌ آمدند و خواستار به رسمیت شناختن نژادکشی ارمنیان از سوی دولت ترکیه شدند.‏

ـ در تهران بسیاری از ارمنیان در مقابل سفارت ترکیه تجمع کردند و خواستار برقراری حق و عدالت شدند و از دولت ‏ترکیه خواستند تا نژادکشی ۵/۱ میلیون ارمنی را به دست نیروهای عثمانی به رسمیت بشناسند.‏

به دنبال این تحولات احمد داوود اوغلو، نخست‌وزیر ترکیه، اعلام کرد که آنکارا خود را در غم ارمنیان شریک می‌داند اما ‏کشتار ارمنیان را «نژادکشی» نمی‌داند.‏

و اما در ارمنستان…‏

مراسم یادبود یکصدمین سالگرد نژادکشی ارمنیان به دست ترک‌های عثمانی در ۱۹۱۵م، در روز جمعه ۲۴ آوریل ۲۰۱۵م در ‏ایروان، پایتخت ارمنستان، با شکوه فراوان برگزار شد.‏ بسیاری از ارمنی‌ها از سراسر دنیا برای حضور در این مراسم به ارمنستان آمده بودند. مقام‌های کشورهای مختلف ‏از جمله فرانسوا اولاند و ولادیمیر پوتین، رؤسای جمهور فرانسه و روسیه، نیز در این مراسم شرکت و سخنرانی کردند.

رئیس جمهور فرانسه در این مراسم از ترکیه خواست تا «نژادکشی» ارمنیان را به رسمیت بشناسد اما این سخنان ‏با واکنش تندی در ترکیه مواجه شد. ترکیه استفاده از واژۀ «نژادکشی» را در مورد کشتار ارمنیان رد می‌کند. با این ‏حال، در روز ۲۴ آوریل شمار بسیاری از شهروندان ترکیه در استانبول تجمع و راهپیمایی کردند.‏ همچنین در ۲۳ آوریل مراسم یادبود فرهیختگانی که در شب ۲۴ آوریل ۱۹۱۵م در استانبول بازداشت شده و به قتل رسیده بودند، در یکی از بزرگ ترین تالارهای شهر، برگزار شد.

یورونیوز در گفت و گویی با ولکان بوژکر، وزیر ترکیه در امور اتحادیۀ اروپا، در مورد آنچه در ۱۹۱۵م رخ داده بود پرسید: «چرا ترکیه مفهوم نژادکشی را رد می‌کند؟».

ترکیه کماکان بر موضع خود مبنی بر اینکه این موضوع باید به جای سیاست مداران از سوی مورخان بررسی شود، پافشاری ‏می‌کند.‏ آیا برای واقعه ای که هزاران مقاله، عکس، خبر و گزارش، به ویژه از سفیران کشورهای بزرگ همچون امریکا و آلمان وجود دارد، بررسی تاریخی لازم است؟

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:

۱- تاریخ ارزروم به زمان اورارتو بازمی گردد و دودمان آرتاشسی در آنجا اسکان داشته اند. ساکنان اولیۀ این منطقه ارمنی ها بودند که شهری به نام کارین (karin) را در آنجا بنا نهادند. این شهر به صورت ارض روم یا ارزنۀ الروم نیز نوشته شده و مرکز استانی به همین نام است.

2- adana ‎

3- Tahjir

پس از اتفاق نظر در جلسۀ سری دربارۀ حل مسئلۀ ارمنی، از طریق انهدام فیزیکی، فرمانی صادر شد که بر اساس آن کلیۀ ارمنیانی که در ناحیۀ آناتولی شرقی و در جوار میدان های جنگ بودند باید به نواحی میان رودهای دجله و فرات و دیرالزور و مناطق دیگر کوچ داده می شدند (البته، برخلاف فرمان صادر شده این قانون در نواخی به دور از مناطق جنگی نیز اجرا شد).

4- Halil Berktay

۵-بین سال های ۱۹۱۳ ـ ۱۹۱۶م انورپاشا، فرماندۀ کل ارتش عثمانی در سال های جنگ جهانی اول، سرویس اطلاعاتی تشکیلات مخصوصه را تأسیس کرد. هدف تشکیلات مخصوصه حفظ وحدت و تمامیت ارضی امپراتوری عثمانی در مبارزه با جدایی طلبان و پیشگیری از عملیات چریکی و نامنظم و جمع آوری اطلاعات و عملیات ضدجاسوسی و ضد اطلاعات بود.

6- Sari Ghamish

7- Arnold Toynbee (۱۸۸۹ ـ ۱۹۷۵)

8- Hernry Morgenthau(۱۸۴۶ ـ ۱۹۵۶)

۹- مهرداد مهرین، سرگذشت و کار جمالزاده (تهران: معرفت، ۱۳۴۲).

10- Genocide

11- Raphael Lemkin

متولد ۱۹۰۰م در لهستان. لمکین نقش مؤثری در کمک به ‏بازماندگان نژاد‌کشی هولناک ارمنیان داشت. او در ۱۹۵۹م در امریکا درگذشت.‏

۱۲- ‏Hrant Dink

مدیرمسؤل نشریۀ دوزبانۀ آگوس، روزنامه نگار و اصلاح‌طلب ارمنی. او معتقد بود که قشرهای گوناگون مردم ترکیه را باید از حقایق نژادکشی مطلع ساخت. دینک در ۱۹۵۴م در ناحیۀ مالاتیای ترکیه متولد شد و در ۲۰۰۷م به دست یک جوان متعصب ترک، به نام اگیون ساماست، ‏در جلوی درب ساختمان نشریۀ آگوس،‎‏ که به دو زبان ارمنی و ترکی حقایق را بیان می‌کرد، به قتل رسید.‏

13- Ayhan Aktar

14- Taner Akcam

۱۵-رابرت فیسک، «قهرمان‌کشی تاریخی برای فراموشی نسل‌کشی ارامنه»، ترجمۀ شیدا قماشچی. به نقل از پایگاه اینترنتی تاریخ ایرانی(http://tarikhirani.ir).

منابع:

فیسک، رابرت. «قهرمان‌کشی تاریخی برای فراموشی نسل‌کشی ارامنه». ترجمۀ شیدا قماشچی (۲۴ تیر۱۳۹۴). به نقل از پایگاه اینترنتی تاریخ ایرانی.

مهرین، مهرداد. سرگذشت و کار جمالزاده. تهران: معرفت، ۱۳۴۲.

http://tarikhirani.ir

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۱
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید