در دنیای مسیحیت، حفر عبادتگاه در داخل صخره ها، به خصوص در مناطق غرب آسیا، که مهد گسترش مسیحیت محسوب می شود، متداول بوده است. هرچند حفر کلیسا در داخل صخره دشوار تر از ساخت آن با سنگ و دیگر مواد است اما انگیزۀ ایجاد چنین بناهای صخره ای را در ارمنستان باید در یک دورۀ سیصد سالۀ مسیحیت ستیزی حاکمان منطقه جست و جو کرد. نفوذ و گسترش مسیحیت در ارمنستان به نیمۀ نخست قرن یکم میلادی باز می گردد.به روایتی آبگار، حاکم بخش جنوبی ارمنستان، پس از اطلاع از معجزات حضرت مسیح وی را به ارمنستان دعوت کرد اما آشنایی مستقیم مردم ارمنستان با دین مسیحیت به دوران پس از ورود تادئوس و برتولمای مقدس، دو تن از حواریون حضرت مسیح، به ارمنستان بازمی گردد، که البته هردوی آنان به همراه گروهی از نو مسیحیان در سال های 66 و 68م به دست حاکمان وقت ارمنستان دستگیر شدند و به شهادت رسیدند. این دو حواری در مدت کوتاهی توانستند پیروانی به دست آورند و کلیسای ارمنستان را بنیان نهند. با آنکه متون تاریخی ارمنی گواه این موضوع اند اطلاعات بسیار اندکی در مورد چگونگی گسترش مسیحیت در بین مردم ارمنستان و ساختار سازمانی کلیسا در آن دوره و چگونگی تبلیغ مسیحیت در بین مردم به دست آمده که علت آن نابودی ده ها هزار جلد کتاب دست نویس به دست مهاجمان به خاک ارمنستان است. متون دست نویس به دست آمده از سده های چهارم و پنجم میلادی اطلاعات کامل تری را در خصوص وضعیت مسیحیان ارمنستان در دورۀ حکومت تیرداد سوم (287ـ330م) و وقایع منجر به، به رسمیت شناخته شدن دین مسیحیت در 301م در ارمنستان بیان می کنند اما از پیش از این تاریخ، یعنی از نیمۀ دوم قرن یکم تا نیمۀ دوم قرن سوم میلادی اطلاعات بسیار اندک و مبهمی در دست است و بیشتر این اطلاعات نیز مطالبی در خصوص راهبه های ساکن امپراتوری روم را شامل می شود که در نیمۀ دوم قرن سوم میلادی از روم گریخته و به مسیحیان ارمنستان پناه آورده بودند، که البته همگی آنان به دستور پادشاهان ارمنستان تحت تعقیب قرار گرفتند و در نقاط مختلف به شهادت رسیدند.[1] هرچند در یک دورۀ دو قرن و نیمه مسیحیان ارمنستان تحت تعقیب حکومت قرار داشتند و مجبور بودند تا به طور مخفیانه و دور از چشم حکومت به انجام فرایض دینی خود و تبلیغ مسیحیت بپردازند پناه آوردن راهبه های روم به آنان گواه این مطلب است که مسیحیت در این دوره توانسته بوده طرف داران بسیاری در ارمنستان به دست آورد و دارای تشکیلاتی برای حمایت از پیروان خود بوده است. بنابر گواهی تاریخ نویسان ارمنی قرن پنجم میلادی دین مسیحیت دارای طرف داران بسیاری در ارمنستان بود و تحت رهبری واحدی نیز اداره می شد که نام هشت تن از این رهبران طی دوره ای از 68 ـ270م به ثبت رسیده است. استپانوس اوربیلی،[2] مورخ قرن سیزدهم میلادی، در کتاب تاریخ سیونیک می گوید که برتولمای مقدس فردی را به منزلۀ جانشین خود در منطقۀ سیونیک تعیین کرده بود. این روند در سیونیک تا زمان رسمیت یافتن دین مسیحیت در ارمنستان ادامه داشت که خود بیانگر وجود ساختار سازمانی رهبری مسیحیان منطقه و هدایت آن به دست روحانیان مسیحی در دورۀ خفاست. مسیحیان در دورانی که تحت تعقیب حکومت ها قرار داشتند برای انجام فرایض مذهبی خود نیازمند گرد آمدن در مکان هایی امن و به دور از چشم دشمنانشان بودند. آنچه مسلم است اینکه آنان نمی توانستند اقدام به ساخت کلیساها کنند و در عین حال آن را به دور از چشم حکومت نگاه دارند. بنابراین، امکان وجود کلیسا به شکل ساختمان در این دوره منتفی است، به ویژه آنکه تا کنون بنایی به منزلۀ کلیسا از این دوره به دست نیامده است. از سوی دیگر، بررسی سبک معماری کلیساهایی که در دورۀ آغازین به رسمیت شناخته شدن مسیحیت در ارمنستان، یعنی در 301 م، بنا شده است نشان می دهد که کلیساهای اولیه یا معابدی بوده اند که تبدیل به کلیسا شده اند[3] و یا تحت تأثیر معماری معابد آنها را بنا کرده اند[4] و در هردو حال بیانگر آن اند که در سه قرنی که مسیحیت در خفا بوده معماری خاص کلیساسازی در ارمنستان وجود نداشته است. حال این سؤال پیش می آید که به این ترتیب مسیحیان ارمنستان در چه مکان هایی گردهم می آمدند و به دور از چشم دشمنانشان به عبادت می پرداختند؟ از آنجا که ارمنستان کشوری است کوهستانی و دارای غارهای فراوان، بنابراین، غارها می توانستند امن ترین مکانی باشند که به مسیحیان این امکان را دهند که به دور از چشم حکومت عبادتگاه های خود را در آنها برپا کنند. آگاتانگغوس، مورخ قرن پنجم میلادی ارمنستان، نیز به این موضوع اشاره کرده است. هرچند در فلات ارمنستان کلیساهای بسیاری وجود دارند که در دل صخره ها حفر شده اند و ما در این مقاله به شماری از آنها خواهیم پرداخت به دلیل تغییراتی که طی قرن های بعدی در آنها داده شده است هیچ یک وضعیت اولیۀ خود را حفظ نکرده اند. مسیحیت هم زمان با ارمنستان در مناطق کیلیکیه، شمال بین النهرین، ارمنستان صغیر و کاپادوکیه نیز گسترش یافت. بنابر شواهد موجود در دوران تعقیب و سرکوب مسیحیان در این مناطق کاپادوکیه محل ارتباط بین مسیحیان فلات ارمنستان، آسیای صغیر، سوریه و سرزمین های جنوبی تر بوده و اهمیت آن برای مسیحیان ارمنستان به اندازه ای بوده که به گواهی آگاتانگغوس شش تن از جاثلیق های[5] کلیسای ارمنستان برای گرفتن سمت جاثلیقی به قیصریه[6] رفتند که این موضوع بیانگر ارتباط تنگاتنگ مسیحیان ارمنستان و کاپادوکیه و به احتمال زیاد تأثیر سازمانی متقابل آنها بر یکدیگر است. کلیساهای صخره ای کاپادوکیه،[7] که هنوز وضعیت اولیۀ خود را حفظ کرده اند، می توانند چگونگی شکل گیری کلیساهای صخره ای ارمنستان را در دورۀ خفا روشن سازند زیرا کاپادوکیه منطقه ای هم جوار فلات ارمنستان و دارای شرایط جغرافیایی مانند آن است و مسیحیان آن سرزمین نیز در وضعیتی شبیه به وضعیت مسیحیان ارمنستان به سر می بردند. طی پنج دهۀ گذشته، در منطقۀ کاپادوکیه، بیش از چهل مجتمع بزرگ و کوچک حفر شده در داخل زمین یافت شده که مسیحیان در دورۀ خفا از آنها استفاده می کرده اند. وضعیت اولیۀ این مجتمع ها کماکان حفظ شده است و می تواند تصویری از کلیساهای اولیۀ ارمنستان را ارائه دهد. این مجتمع های حفر شده در دل صخره ها شامل اتاق های متعدد و تالارهای بزرگ و کوچک است که با راهروهایی به یکدیگر متصل می شوند. یکی از این مجتمع ها با نام درین کویو،[8] که در استان نوشهر (نِوشهیر) ترکیۀ امروزی قرار دارد، تا عمق 85 متری زیرزمین حفر شده و شامل هشت طبقه است. در طبقۀ چهارم کلیسای این مجتمع زیرزمینی عظیم قرار دارد که به شکل بازیلیک تک ناوی به طول بیست متر، پهنای نه متر و ارتفاع سه متر حفر شده است. تعدادی تالار نیز در طبقۀ دوم قرار دارد که مرکز آموزش روحانیان مسیحی بوده. گنجایش این مجتمع سه هزار نفر بوده است. هرچند تا کنون مجتمع هایی همچون درین کویو، با حفظ وضعیت اولیۀ آن، در ارمنستان یافت نشده ساکنان این سرزمین، از دوران حکومت اورارتوها، آرامگاه هایی برای پادشاهان و مجتمع های مسکونی بزرگ و کوچکی در صخره های ارمنستان حفر کرده اند که شماری از آنها هنوز در مناطق وان، گوریس،[9] اسپیتاک،[10] خندزورسک[11] و بسیاری مکان های دیگر وجود دارد و احتمال کشف چنین مکان هایی در ارمنستان نیز هست به ویژه آنکه در آناباسیس[12] نیز به این موضوع اشاره شده است. دو مورد دیگری که می تواند تأییدی بر استفاده از کلیساهای صخره ای در ارمنستان در دورۀ خفا باشد عبارت اند از سنتی که قرن ها در بین راهبان ارمنی متداول بوده یعنی ریاضت، دعا و نیایش طولانی مدت در غارها که شاید یادآور دوره ای باشد که مسیحیان در خفا به نیایش می پرداختند و دیگری وجود کلیساهای متعددی که پس از رسمیت یافتن دین مسیحیت در فلات ارمنستان، در داخل صخره ها، حفر شده است و به این ترتیب، سعی شده تا سنت دورۀ خفا حفظ شود. بررسی تاریخچه و معماری این کلیساهای صخره ای بیانگر آن است که قدمت شماری از آنها به دوره های اولیۀ مسیحیت بازمی گردد که البته در دوره های بعد تغییراتی در آنها داده شده است و در نتیجه، شکل اولیۀ خود را از دست داده اند. در ادامه به بررسی شماری از کلیساهای صخره ای واقع در فلات ارمنستان می پردازیم که از آثار ارزشمند معماری ارمنی محسوب می شوند. گغارد[13] در زبان ارمنی به معنی سر نیزه است. این دیر نام خود را از سرنیزه ای که سرباز رومی به پهلوی حضرت مسیح فرو کرد و بعدها تادئوس قدیس، یکی از حواریون حضرت مسیح، آن را به ارمنستان آورد و قرن ها در این دیر نگه داری شد، گرفته است. دیر گغارد در چهل کیلومتری شرق ایروان و در دل کوه های گغاما[14] قرار دارد. بنابر متون تاریخی ارمنی کلیسای اولیه در سال های آغازین قرن چهارم میلادی در این مکان ساخته شد اما آنچه امروز در این مکان وجود دارد مربوط به سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی است. بخش اصلی دیر شامل شش بناست که چهار بنای آن درون صخره ها حفر و دو بنای دیگر در فضای بیرون صخره ها ساخته شده است. تمامی این مجموعه به همراه تعدادی نمازخانه در داخل صخره ها، سنگ صلیب های متعدد، محل سکونت راهبان و ساختمان های دیگری با کاربردهای مختلف در داخل دیواری بلند با برج های نیم دایره ای محصور شده است. کمی دورتر از دیر و در کوه های واقع در شرق آن، غاری وجود دارد که در آن اتاقک ها و سکوهایی حفر شده و محل ریاضت راهبان دیر بوده است. کلیسای گنبددار و صحن چهارستونی دیر در 1215م در جنوب صخره هایی ساخته شده که چهار بنای دیگر نیز در آن قرار دارد به طوری که دیوار شمالی صحن چهار ستونی در داخل صخره ها حفر شده است. اولین کلیسای صخره ای در سمت شمال غربی صحن چهار ستونی قرار دارد که در 1250م حفر شده و دارای گنبد حجاری شدۀ زیبایی شبیه به گنبد صحن چهار ستونی است. در بالای گنبد نورگیری وجود دارد که نور از آنجا به داخل کلیسا می تابد. محراب کلیسای اول رو به شمال شرق و بر خلاف سنت کلیساهای ارمنی ساخته شده است که محراب آنها باید رو به شرق باشد. در زیر دیوار شمالی کلیسا چشمۀ آبی وجود دارد که همواره آب آن جاری است و از دیرباز مکانی مقدس بوده. در 1288م، در شمال کلیسای اصلی، صحن چهار ستونی حفر شده است که بر خلاف صحن کلیساهای ارمنی، که جهت شرقی غربی دارند، در جهت شمال شرقی جنوب غربی قرار گرفته و سطح آن بالاتر از دیگر بناهای حفر شده در صخره هاست. ستون های این صحن در زمان حفر بنا با مهارت تمام و به صورت یکپارچه در دل صخره ها تراشیده شده اند. هرچند صحن چهار ستونی درون همان صخره هایی حفر شده که سه بنای دیگر در آن قرار دارد ورودی آن مجزاست و در بیرون از محوطۀ مجموعۀ اصلی قرار دارد. این صحن چهار ستونی، با راهرویی که آن نیز در داخل صخره ها حفر شده و دیوارهای آن پوشیده از صلیب های متعدد با نقوش مختلف است به محوطۀ غربی و بیرونی مجموعۀ اصلی راه دارد. کلیسای دوم صحن چهار ضلعی آن در 1283م، در شمال کلیسای اصلی، حفر شده. برای ورود به کلیسای دوم ابتدا باید از صحن آن عبور کرد که ورودی آن در بخش شمال شرقی صحن چهار ستونی کلیسای اصلی قرار دارد. کف صحن پوشیده از قبرهای خانـدان بروشیــان،[15] از خاندان هـای قدرتـمند منطقـه در قرن سیــزدهم میلادی، است که بسیاری از بناهای این دیر در زمان آنان ساخته شده و در بالای دیوار شمالی این بنا هم نشان خانوادگی این خاندان نقش شده است. صحن چهار ضلعی دارای گنبدی نقش دار است و از طریق نورگیری که در بالای گنبد قرار دارد نور به داخل می تابد. در دیوار شرقی صحن، دو ورودی قرار دارد که در وسط آنها نقش صلیب بزرگی حجاری شده است. ورودی سمت راست به نمازخانه ای کوچک و ورودی سمت چپ به داخل کلیسا راه دارد. کلیسا دارای پلان صلیبی شکل و محراب آن اندکی متمایل به شمال شرق و دارای گنبدی حجاری شده و نورگیری در بالای گنبد است. به غیــر از بناهایــی که شرح مختصر آنها آورده شد نمازخانه ها و اتاقک های متعددی نیز در پیرامون مجموعۀ اصلی و در صخره های اطراف حفر شده است. در صخره های واقع در شرق کلیسای اصلی، سه نمازخانه کنار یکدیگر حفر شده که دیوارهای خارجی آنها پوشیده از نقوش صلیب های متعدد است. از دیگر مواردی که به اهمیت این دیر می افزاید وجود سنگ صلیب های بسیاری است متعلق به سده های نهم تا هفدهم میلادی که این مکان را تبدیل به موزۀ سنگ صلیب ها کرده و موقعیت مناسبی را برای علاقه مندان به مطالعۀ این هنر خاص ارمنیان فراهم آورده است. بزرگ ترین شهر زیرزمینی که به دست انسان در فلات ارمنستان و شاید، در کل منطقۀ غرب آسیا حفره شده است در زیر شهر آنی[16] قرار دارد. این شهر، که در سده های دهم و یازدهم میلادی پایتخت ارمنستان بوده و تا قرن چهاردهم نیز همچنان دوران شکوفایی خود را سپری می کرده، در حال حاضر بر روی خط مرزی ارمنستان و ترکیه و در داخل خاک ترکیه قرار دارد. [17] شهر باستانی آنی، بدون در نظر گرفتن حومۀ آن، دارای 52 هکتار مساحت و پلانی مثلثی شکل است و در دو ضلع شرقی و غربی آن دره های عمیقی وجود دارد که از این دره ها غارهای متعددی در زیر شهر، به سمت مرکز آن، حفر شده است. برطبق برآوردهای صورت گرفته مساحت این شهر زیرزمینی می بایست بالغ بر یک سوم مساحت کل شهر بوده باشد اما تا کنون به طور کامل بررسی و از آن نقشه برداری نشده است و اطلاعات موجود تنها در خصوص بناهایی است که در عمق اندکی نسبت به دهانه های ورودی قرار دارند. طی سده های نهم تا یازدهم میلادی بیش از چهارصد خانه در صخره های زیر شهر حفر شده که هریک شامل یک تا پنج اتاق هستند و در برخی موارد نیز بیش از یک طبقه دارند. در قرن سیزدهم میلادی، که دورۀ دوم شکوفایی این شهر زیرزمینی بوده، حدود سی کلیسا نیز در آنی حفر شده است. [18] کلیسـاهای حفر شــده اندازه هــای مختلفی دارند و بیشتر آنها به صورت بازیلیک تک ناوی حفر شده اند و در مواردی نیز دارای صحن، اتاق های جانبی و امانت خانه هستند. محراب کلیۀ کلیساهایی که تا کنون مورد بررسی قرار گرفته در جهت صحیح، یعنی در سمت شرق بنا، واقع شده است. بر روی دیوارهای شماری از آنها نیز نقاشی هایی با موضوعات مذهبی وجود دارد که بیانگر هنر قرن سیزدهم میلادی هستند اما به علت عدم نگهداری از این آثار ارزشمند بسیاری از آنها در حال نابودی هستند. در شهر زیرزمینی آنی، به غیر از خانه های مسکونی و کلیساها، تعداد بسیاری مغازه، کبوترخانه و حتی قبرستان نیز حفر شده است که کلیۀ آنها با کوچه های بزرگ و کوچک به یکدیگر متصل شده اند. برخی از این معابر آن چنان پهن و سقف آنها به اندازه ای بلند است که گاری نیز به راحتی می تواند از آن گذر کند. برای تأمین روشنایی این شهر زیرزمینی، به غیر از نوری که از دهانه های ورودی و نورگیرهای حفر شده در سمت دره وارد می شود، نورگیرهای متعددی نیز در سقف معابر و خانه ها، رو به بالا، یعنی سطح شهر، در نظر گرفته شده است. در حال حاضر، به دلایل سیاسی، شهر صخره ای آنی قربانی بی توجهی دولت ترکیه شده و نفوذ آب های سطحی، زلزله و به خصوص، تخریب جویندگان گنج و مرمت نکردن این اثر منحصر به فرد سبب شده تا شهر زیرزمینی آنی در حال فرو ریختن باشد که البته شماری از بناهای واقع در سطح شهر را نیز با خطر تخریب مواجه کرده است. در منطقۀ کوهستانی شمال شهر اخلاط،[19] دیر مادناوانک[20] یا ماداوانتس[21] قرار دارد که اوج شکوفایی آن در قرن چهاردهم میلادی و هم زمان با آغاز حفر کلیسای این دیر در داخل صخره ها بوده است. کلیسای مریم مقدس این دیر، که به صورت بازیلیک تک ناوی، به همراه امانت خانه های جانبی آن در داخل صخره ها حفر شده از بیرون دارای صحنی ستون دار بوده و اطراف دیر نیز دیوارهای مستحکمی داشته است. در زمان جنگ های روس و عثمانی، در 1829م، کردهای منطقه از فرصت استفاده کردند و دست به کشتار و غارت اهالی روستاهای ارمنی نشین منطقۀ بیتلیس[22] زدند. اهالی روستاهای اطراف دیر به داخل دیوارهای دیر پناه بردند و مقاومت کردند اما در نهایت مقاومت آنان با کمک ارتش عثمانی درهم شکست و کلیۀ پناهنده ها در داخل دیر قتل عام شدند. از این تاریخ به بعد دیر متروکه شد. مهاجمان کتابخانۀ دیر را نیز، که صدها جلد کتاب دست نویس در آن نگهداری می شد، به آتش کشیدند و به این ترتیب، یکی از مهم ترین مراکز علمی منطقۀ بیتلیس را نابود کردند. [23] در منطقۀ جنوب غربی شهر قارص، قلعه ای به نام ماژانگرد[24] وجود دارد که تا 1915م روستای ارمنی نشینی در نزدیکی آن قرار داشته. در صخره های اطراف این روستا پنج کلیسای حفر شده است اما هیچ یک از آنها به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته و تاریخ حفر آنها نیز مشخص نیست. این کلیســاها، کـه در حـال حاضــر روستاییان ساکن این منطقه از آنها به منزلۀ انبار غله و آغل حیوانات استفاده می کنند، مجزا از یکدیگر، به صورت بازیلیک تک ناوی و در اندازه های کوچک حفر شده اند. بخشی از دیوارهای تعدادی از این کلیساها به دست روستاییان تخریب شده است. دیر هوروم آیری،[25] که به علت مکان ساخت آن بنایی منحصر به فرد محسوب می شود، بر لبۀ پرتگاه درۀ عمیق رودخانۀ دبد[26] در استان لوری[27] و در نزدیکی روستای اودزون[28] قرار دارد. دیر هوروم آیری شامل سه کلیسا، صحن، ناقوس خانه و اتاق های اسکان راهبان است که از سمت غرب به صخره ها تکیه دارد. اولین کلیسای دیر در قرن هفتم میلادی بنا شده اما دو کلیسای دیگر و ناقوس خانه در سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی ساخته شده است. صحن کلیسای شمالی، در 1301م، در داخل صخره هایی حفر شده که بناها به آن تکیه دارند. اتاقک های محل سکونت راهبان و تونلی که از بالای صخره ها به این دیر راه دارد نیز در همین دوره حفر شده اند. در کوه های جنوب شهر وایک[29] و در کنار روستای ماردیروس،[30] دیر مریم مقدس قرار دارد که در 1286م در داخل صخره های نزدیک روستا حفر شده است. این بنا به طور کامل در داخل صخره ها قرار دارد و از بیرون اثری از آن دیده نمی شود. تنها ورودی دیر در کوچکی است که با راهرویی به یک اتاقک کوچک مربع شکل و سپس، به صحنی با پلان مربع شکل راه دارد. کلیسا، که در جنوب مجموعه واقع شده، با راهرویی، که در گوشۀ جنوب غربی صحن قرار دارد، به بازوی شمالی کلیسا وصل می شود. کلیسا دارای پلان صلیبی شکل است و در چهار گوشۀ آن امانت خانه های کوچکی حفر شده. برای تأمین روشنایی صحن کلیسا نورگیر کوچکی در سقف قرار داده شده و کلیسا نیز با نورگیری که در گنبد قرار دارد و دو نورگیر کوچک در دیوار غربی روشن می شود. اسقف گریگور نارکاتسی[31] از قدیسان کلیسای ارمنی، در قرن دهم میلادی، است که نه تنها روحانی ای معتقد بلکه نویسنده، فیلسوف، معلم و موسیقی دان نیز بوده است. از وی کتاب دعایی برجای مانده که تا به امروز در خانه ارمنیان در کنار انجیل مقدس یافت می شود. اسقف گریگور نارکاتسی تمام عمر خود را در دیر نارکاوانک[32] به انجام امور مذهبی و تدریس گذراند اما برای ریاضت، دعا و نوشتن کتاب دعای معروف خود بیشتر وقت خود را در غارهای حفر شده در نزدیکی دیر سپری می کرد. هرچند پس از 1915م منطقه از ساکنان ارمنی کاملاً خالی شد اما این مکان تا به امروز برای ارمنیان مکانی مقدس به حساب می آید. در حدود دو کیلومتری شمال غرب روستای یمیش لیک و 2,100 متر بالاتر از سطح دریا مجموعه ای از غارها[33] در جهت شمال به جنوب در کوه های منطقه و در ارتفاع24 متری سطح زمین حفر شده است که 125 متر طول دارد و در جنوب آن نیز آبشاری بوده که به علت انحراف مسیر رودخانه امروزه دیگر وجود ندارد. [34] هرچند از قرن دهم میلادی این مکان مورد استفادۀ روحانیان دیر نارکاوانک بوده تاریخ دقیق حفر آن مشخص نیست. این مجموعه در سه طبقه در داخل صخره ها حفر شده است و ارتباط آن با خارج از طریق یک ورودی و تعدادی نورگیر کوچک بوده اما به علت نامعلومی در سال های 1950م اطراف ورودی و نورگیرها را تخریب کرده اند و در نتیجه، دهانه های بزرگی به سمت دره باز شده است. در طبقۀ اول مجموعه، تالار بزرگی قرار دارد که احتمالاً محل تجمع زائران بوده و در سمت شمالی آن یک کلیسای بازیلیک تک ناوی حفر شده است. راهروی ارتباطی بین طبقۀ اول و دوم در گوشۀ شمالی محراب کلیسا قرار دارد که به صورت عمودی حفر شده و برای بالا رفتن از آن جاپاهایی در دیوارۀ راهرو حفر شده است. طبقۀ دوم شامل یک تالار بزرگ، چند تالار کوچک و تعدادی اتاق های بزرگ و کوچک است که در کف آنها سکوهایی وجود دارد. این قسمت از مجموعه احتمالاً محل اقامت روحانیان و تالارهای اجتماعات آنان بوده است. طبقۀ سوم، که مهم ترین بخش این مجموعه است، از طریق راهرویی تنگ و به صورت عمودی به طبقۀ پایین متصل شده. این طبقه شامل دو تالار و یک کلیسای بازیلیک تک ناوی در قسمت شمالی است. در گوشۀ شمال شرقی کلیسا، نمازخانۀ کوچکی حفر شده که بر طبق برخی روایت ها محل ریاضت، دعا و نیایش اسقف گریگور نارکاتسی بوده است. در حدود شصت کیلومتری جنوب غربی شهر قارص و یک کیلومتری روستای ارمنی نشین بورود،[35] که پس از 1921م به علت کشتار ساکنان ارمنی آن و کوچ آنها تبدیل به روستای کردنشین چوکورآیوا شد، دیری در کوه های هم جوار روستا وجود داردکه نخستین بار در 1999م دو محقق اسکاتلندی و ژاپنی آن را به دنیا معرفی کردند و متعاقب آن مؤسسۀ تحقیقاتی معماری ارمنیان[36] در دو مرحله در سال های 2008 و 2010م این دیر را مورد بررسی دقیق قرار داد. [37] این دیر، که 1949 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، شامل یک کلیسا و شش نمازخانه در اطراف آن و ملحقات دیگر است که کاملاً در داخل صخره ها حفر شده و از بیرون هیچ بنایی که نمایانگر وجود دیری در این مکان باشد دیده نمی شود. بر روی دیوارهای کلیسا سه سنگ نبشته وجود دارد که نسبتاً سالم مانده است. بر اساس این سنگ نبشته ها نام دیر زاراکار بوده و طی 952ـ 1028م در داخل صخره ها حفر شده است. بر طبق بررسی های صورت گرفته در خصوص تاریخچۀ این دیر مشخص شده که برخی از قسمت های آن پیش از قرن دهم ساخته شده و قدمت آن به قرن ششم میلادی می رسد. برای مشخص ساختن تاریخ دقیق آغاز حفر این دیر و کاربری بناهای اطراف صخره ها، که بقایایی از آنها هنوز باقی مانده است، نیاز به بررسی هایی کامل تر است که البته در وضعیت کنونی حاکم بر آثار باستانی ارمنیان در خاک ترکیه امکان آن در حال حاضر وجود ندارد. هرچند دوران شکوفایی این دیر تا پایان قرن هفدهم میلادی بوده پس از این دوره نیز مکانی فراموش شده محسوب نمی شده زیرا تا زمان اشغال منطقه به دست ترکیه در 1920م این مکان زیارتگاه ارمنیان بوده. یادگاری های حک شده به دست زائران بر روی صخره های اطراف دیر نیز گواه همین مطلب است. کلیسای دیر، که پلانی صلیبی شکل دارد، دارای حجاری های ساده اما بسیار زیباست و آن چنان استادانه در داخل صخره ها حفر شده که بیننده از داخل تفاوتی بین آن و کلیساهای بنا شده با سنگ احساس نمی کند. کلیسا دارای گنبدی است که در انتهای آن صلیبی با بازوهای مساوی به صورت برجسته حجاری شده. دیوارهای کلیسا و نمازخانه ها با ملات پوشانده شده است که در مواردی آن را با رنگ های مختلف رنگ کرده اند. بزرگ ترین نمازخانۀ دیر در جنوب غربی کلیسا قرار دارد که دارای پلانی صلیبی شکل است اما بر خلاف سنت کلیساسازی ارمنی، که در آن محراب در جهت شرق کلیسا قرار دارد، محراب این نمازخانه در سمت شمال آن واقع شده است. دیوارهای نمازخانه با رنگ آبی فیروزه ای پوشانده شده و حجاری صلیب، که دارای بازوهایی یک اندازه مانند صلیب داخل گنبد کلیساست، با رنگ قرمز رنگ شده. استفاده از این نوع صلیب، که در قرن یازدهم میلادی به صلیب لاتینی[38] معروف شد، در کلیساهای قرن چهارم میلادی ارمنستان و کلیساهای صخره ای کاپادوکیه، در قرن ششم میلادی، رایج بوده است. در جنوب کلیسا و شرق نمازخانۀ بزرگ، صحنی قرار دارد که این دو بنا را به یکدیگر متصل می کند و بر روی سقف آن حجاری ستارۀ هشت پر قرار دارد. صخره های جنوب شرقی این بنا فرو ریخته و دهانه ای بزرگ در این قسمت باز شده است. سه نمازخانۀ دیگر اطراف کلیسا، که هریک به طور جداگانه با کلیسا در ارتباط هستند، دارای پلان بازیلیک تک ناوی اند و داخل گنبد آنها با نقوش هندسی و طرح صلیبی، مانند صلیب کلیسا، نقاشی شده است. کف این نمازخانه ها به قصد یافتن گنج به طور کامل ویران شده و حفره های عمیقی در آنها به وجود آمده است. در جنوب دیر، بقایای نمازخانۀ پنجم قرار دارد که به علت فرو ریختن صخره های این قسمت بیش از نیمی از این بنا، که پلانی صلیبی شکل دارد، از بین رفته است. در شرق دیر و با فاصلۀ اندکی از مجموعۀ اصلی، کلیسایی با پلان صلیبی شکل و گنبدی با همان طرح صلیب در داخل صخره حفر شده که ورودی آن در سمت جنوبی بنا قرار دارد و به داخل صحنی با پلان مربع شکل باز می شود که قسمت جنوبی آن به علت فرو ریختن صخره ها ویران شده است. همان گونه که در ابتدای مقاله ذکر کردیم در حالی که حفر کلیسا در داخل صخره ها کاری بس دشوارتر از ساخت آن است اما تأثیر ساخت این نوع بناها، در دورۀ خفا، در معماری ارمنی بسیار عمیق بوده و ارمنیان هیچ گاه این سبک از ساخت کلیساها را، حتی پس از به رسمیت شناخته شدن مسیحیت در ارمنستان، به فراموشی نسپردند و کلیساهای معرفی شده بیانگر همین واقعیت اند. با بررسی فضای داخلی کلیساهای سده های چهارم تا سیزدهم میلادی به راحتی می توان تأثیر کلیساهای صخره ای را بر معماری این دوره مشاهده کرد. دیوارهای داخلی کلیساهای بنا شده در این دوره فاقد هرگونه تزیینات اند و بیشتر آنها دارای نورگیرهایی کوچک هستند که به نمازگزار در زمان حضور در آن احساسی همانند قرار گرفتن در داخل کلیساهای حفر شده در دل صخره ها را القا می کند. منابع: Ministry of Diaspora of the republic of Armenia. Ani (Dedicated to the 1050th anniversary of proclaiming Ani capital of Armenia). Yerevan: RAA, 2011 Duty of Soul . Yerevan: RAA, 2011, No.4 & 5 Յակոբեան. Անի մայրաքաղաք. Երեւան: Երեւանի Պետական Համալսարանի հրատարակչութիւն, 1988 Հայաստանի Համառօտ Հանրագիտարան . Երեւան: 1999 منابع تصاویر: بایگانی شخصی مؤلف www.armenica.com www.virtualani.org www.armenianarchitecture.am www.virtualarmenia.am پی نوشت ها: 1ـ آرامگاه سه تن از این راهبه ها در زیر محراب سه کلیسای واقع در شهر اجمیادزین، مزار باربارای مقدس در کوه های جنوب ارمنستان و آرامگاه نینوی مقدس، مؤسس کلیسای گرجستان، نیز در کشور گرجستان قرار دارد. Stepanos Orbellian (1250 -1305)2ـ 3ـ کلیسای سرکیس مقدس، در منطقۀ دیگور و دزیزرناوانک، در منطقۀ سیونیک. 4ـ کلیسای کاراپت مقدس، در یریروک و کاساخ، در آباران. 5ـ عالی ترین مقام در کلیسای حواریون ارمنستان. Kayseri6ـ واقع در منطقۀ کاپادوکیه در ترکیۀ امروزی. Cappadocia7ـ منطقه ای کوهستانی در شرق آسیای صغیر. Derinkuyu 8ـ Goris 9ـ Spitak 10ـ Khndzoresk 11ـ 12ـ کتاب تاریخی گزنفون، مورخ قرن پنجم پیش از میلاد. Geghard 13ـ Geghama 14ـ Broshians 15ـ Ani 16ـ 17ـ برای اطلاعات بیشتر ر.ک: آرپی مانوکیان، «آنی، اسطوره ای ناکام»، پیمان، س12، ش 46 (زمستان 1387): 64 ـ 89. Յակոբեան, Անի մայրաքաղաք (Երեւան: Երեւանի Պետական Համալսարանի հրատարակչութիւն 1988), էջ 82 – 84.18ـ Akhlat19ـ شهری در استان بیتلیس ترکیۀ امروزی که بیشتر ساکنان آن را تا 1915م ارمنیان تشکیل می دادند. Madnavank 20ـ Madavants 21ـ Bitlis 22ـ Հայկական Համառօտ Հանրագիտարան (Երեւան: Հայկական հանրագիտարան, 1999), հ3, էջ 596.23ـ Majankert 24ـ Horomayri 25ـ Debed 26ـ Lori 27ـ از استان های شمالی جمهوری ارمنستان. Odzun 28ـ Vayk29ـ شهری در استان وایوتس دزور جمهوری ارمنستان. Mardiros30ـ Grigor Narekatsi (951-1003 AD) 31ـ Narekavank32ـ دیری در جنوب دریاچۀ وان، در کنار روستای ارمنی نشین ناِرک، که پس از 1915م تبدیل به روستایی کردنشین با نام یمیش لیک شد. این دیر در سال های 1950م به دست ارتش ترکیه کاملاً منهدم شد چنان که اثری از آن برجای نمانده است. برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به: شاهن هوسپیان، «نابودسازی فرهنگی»، پیمان، س9، ش 31 (بهار 1384): 5 ـ 23. N 38° 18′ 24.13″, E 42° 54′ 03.27″33ـ Duty of Soul (Yerevan: RAA ,2011), No.5, p. 21 – 32 34ـ Burud 35ـ Research of Armenian Architecture 36ـ Duty of Soul ibid., No.4, p.29 – 4737ـ Zarakar*ـ Cross Patee 38ـ |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 67
|