نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68

اشاره

در شمارۀ 67 نشریۀ پیمان به نقش ارمنیان در هنر معماری امپراتوری عثمانی پرداختیم. در این شماره، کوشیده  ایم که به نقش ارمنیان در هنرها و صنایع دستی ـ شامل سفالگری، جواهرسازی، طلاکاری، نقره  کاری، نقاشی و کنده  کاری و غیره ـ بپردازیم. بدون اغراق، این مختصر به هیچ  وجه گویای نقش انکارناپذیر ارمنیان در پیشرفت  های صنعتی، علمی و فرهنگی امپراتوری عثمانی نیست و چه  بسا هریک از رشته  های یادشده نیازمند تألیف یک یا چند جلد کتاب باشد.

تودروف،[1] دانشمند بلغاری، می گوید:

«تا پایان قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی ترکان عثمانی اساساً نقشی در امور تولیدی نداشتند و این مهم را اقوام تحت سلطه، به خصوص ارمنیان، که در تمام رشته  های علمی، صنعتی، هنری و … نقشی انکارناپذیر داشتند و از این طریق زمینۀ پیشرفت و تکامل حکومت عثمانی و ترکیۀ فعلی را فراهم کردند، بر عهده داشتند».[2]

ارمنیان در رشته  های پشم  ریسی، پارچه  بافی، خیاطی، پوستین  دوزی، کلاه  دوزی، جواهرسازی، نقره  کاری، منبت  کاری، آهنگری، مسگری، سفالگری، قفل  سازی، کفاشی، نقاشی، فرش  بافی و گلیم بافی و بسیاری از هنرهای دستی دیگر مهارت داشتند. [3] لازم به ذکر است که آنان در هریک از رشته  های ذکر شده دارای تشکیلات صنفی و همچنین، کارگاه  ها و بنگاه  های مجهز مربوط به آن رشته بودند. اگر به این مجموعه مؤسسات تجارتی و صادراتی مربوط به گسترش اولیۀ دوران سرمایه  داری را نیز اضافه کنیم، نقش ارمنیان چشمگیرتر و نمایان  تر خواهد شد.

ارمنیان، که با پیشرفت  ها و مراحل صنعتی شدن اروپا آشنایی کامل داشتند، نوآوری  های فراوانی را در رشته  های کشاورزی و صنعتی، مانند به کارگیری دستگاه  ها و ابزارهای پیشرفته و تأسیس کارخانجات نوین به سبک اروپایی، وارد نظام صنعتی حکومت عثمانی کردند. [4]

ارمنیان ساکن امپراتوری عثمانی به رغم وضعیت بسیار دشوار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هیچ  گاه از سنت  ها و آداب و رسوم خود دست نکشیدند. آنان که شهرت خود را نه به دلیل سکونت در محلی خاص بلکه به دلیل نوع کسب و کار خود به دست آورده بودند، هیچ  گاه هنر و صنعت آبا و اجدادی خود را فراموش نکردند و با کوشش در راه تکامل آن، این صنایع را به نسل  های بعدی منتقل ساختند.

از اقدامات مؤثر ارمنیان در اوضاع بسیار نامناسب سیاسی و اقتصادی آن دوران ترتیب دادن نمایشگاه  ها و مراکز عرضۀ کالا و تولیدات برای خانواده  ها بود. در میان این نمایشگاه  ها بازار آماسیا[5] از معروفیت خاصی برخوردار بود. شرکت  کنندگان در این نمایشگاهِ عرضۀ محصولات کشاورزی و دامپروری، علاوه  بر داد و ستد محصولات خود با رقابت در زمینه  های مختلف می  توانستند جوائزی نیز کسب کنند.

در این نمایشگاه  ها علاوه  بر عرضۀ محصولات تولیدی مسابقات کشتی  ، اسب  سواری، مسابقات هوش، موسیقی، خوانندگی، قصه  گویی و گویندگی داستان  های اساطیری و نمایش  های عروسکی نیز برگزار می  شد.

ارمنیان ساکن هر منطقه با توجه به نوع کسب و کار و هنر خود مشهور بودند. از جمله اصنافی که ارمنیان در آنها شهرت فراوان داشتند عبارت بودند از:

روسری  بافان (یازماچی)، مسگرها (گلایچی)، آهنگرها و قفل  سازان (چیلینگیر)، نانواها (اکمکچی)، شیروانی  کارها (تنکچی)، خیاط  ها (درزی)، دوزندگان لباس  های محلی (آپاچی)، پرورش  دهندگان کرم ابریشم (تکماچی)، ابریشـم  بافــان (ایپکچی)، پشم ریس ها (هلاج)، سازندگان شانه های حلاجی (تاراکچی)، حلواپزها (حلواچی)، قنادها (شکرچی)، کباب پزها (کباب چی)،آسیابان ها (دیراپینچی)، ذوب  کـنندگــان فلــزات (دوکومچی)، قهوه خانه داران (قهوه  چی)، گرمابه داران (حامامچی)، مسافرخانه داران (خانه چی)، جعبه  سازان (کوتوچی)، کفاشــان به سبــک اروپــایی (گونتوراچی)، سوزن دوزها (ناخچی)، باغبان ها (باغچیوان)، چاقوسازان (پچاگچی)، نقاشان ساختمانی (بویاچی) و … .

در کلیۀ زمینه  های تولیدی چه از نظر به کارگیری تجربه  های داخلی و اروپایی و چه از نظر تأسیس مراکز تولیدی (کارگاه  ها و کارخانجات) و واردات آخرین فناوری اروپایی نقش متخصصان و بازرگانان ارمنی چشمگیر بود.

ارمنیان در زمینۀ کشاورزی مانند کشت گندم، توتون  ، انگور و توت و نیز جنگل  کاری، صنایع غذایی و همچنین، پرورش کرم ابریشم و ابریشم  کاری، پنبه  کاری و صنایع نساجی، معدن و سنگ  های قیمتی بسیار فعال و ممتاز بودند.

در ادامه به شماری از زمینه  های هنری، که ارمنیان در آنها مهارت داشتند، نگاهی مبسوط  تر می  افکنیم.

ـ  سفالگــری

نخستین نمونه  های سفال در قرن دوم میلادی در بابل و نینوا دیده شده است. ورود صنایع سفال به اروپا به دوران جنگ  های صلیبی بازمی  گردد. ایران در توسعه و ترویج سفالگری نقشی اساسی داشته است.

در امپراتوری عثمانی نیز، ارمنیان در زمینۀ کاشیکاری و سفالگری دارای نقشی مهم بوده  اند. در نواحی وان و آزناوور[6] به نام استادان سفالگری چون ماردیروس[7] و آیواز[8] برمی  خوریم که با به کارگیری مادۀ اولیه  ای به نام خاک رس ارمنی و اسید آهن شاهکارهای فراوانی از خود به جای گذاشته  اند. این سبک خاص به «ارمنی کیلی» (گِل ارمنی) معروف است. در این زمینه می  توان از استادانی چون داوید هوانسیان، آرتین میناسیان، حاجی کاراپت میناسیان و دیگران نام برد.

اولیا چلبی[9] در کتاب معروف خود به نام سیاحت  نامه، که مربوط به 1630م است، نام بیش از 250 سفالگر ارمنی را یادآور شده. چلبی در بخش دیگری از خاطرات خود از دو منطقۀ یزنیک[10] و کوتاهیا،[11] از مسیحیانی نام می  برد که در این هنر تبحر داشته  اند. با توجه به ارمنی  نشین بودن این مناطق، افراد یاد شده قطعاً از ارمنیان آن منطقه بوده  اند. در این مناطق استادان ارمنی به ساخت اشیایی از جنس سفال می  پرداختند که برخی از آنها به قیمت سیزده سکۀ طلای آن زمان به فروش می  رسید.

در دوران زمامداری سلطان محمد دوم (معروف به محمد فاتح، 1432 ـ 1481م)، این صنعت با درهم آمیختن سبک بیزانسی، چینی و شرقی و استفاده از نقش  هایی برگرفته از هنر اسلامی پیشرفت فراوانی کرد. از جمله هنرمندان این دوره می  توان آبراهام (بابا نقاش)، اوستا آدام، آرتین میناسیان و داوید هونانیان را نام برد.

در این دوره، هریک از استادان ارمنی با نقش  های مخصوص به خود معروف بودند، برای مثال می  توان به استادانی که فنجان قهوه می  ساختند و تعدادشان بیش از بیست نفر بود اشاره کرد. فنجان  های ساخته شده با توجه به نقش  های روی آنها، که شامل نمای کلیساها و جملاتی از کتاب مقدس بود، نام استادکار آن را مشخص می  کرد.

ـ فـرش و فـرش  بافـی

تاریخچۀ فرش ارمنی به دوران پیش از مسیحیت باز می گردد. فرش یا قالی ارمنی شامل انواع متنوعی از بافته ها می شود. بنابر منابع عربی بیشتر مناطق بافت قالی ارمنستان در اثر حملۀ سلجوقیان در 1071م از بین رفت و این هنر تنها در بخش غربی ارمنستان یا ارزروم پابرجا ماند.

فرش در فرهنگ ارمنی به طور سنتی به منظور پوشش کف یا به منزلۀ زینت برروی دیوارها، نیمکت  ها، صندلی  ها و تخت  ها به کار می  رود. این رسم تاکنون نیز برجای مانده و فرش همچنان برای تزیین محراب کلیساها، درهای ورودی  و پوشش طاقچه  ها به کار می  رود.

بافتن قالی و گلیم برای دختران و زنان ارمنی به منزلۀ شغل مرسوم بوده و هم اکنون نیز در نقاط مختلف ارمنستان این رسم پابرجاست.

نقش های به کار رفته در قالی  های ارمنی بسیار منحصر به فرد است چنان که با یک نگاه به فرشی می  توان تشخیص داد که بافتۀ دست استادکاری ارمنی است. در بافت بیشتر این فرش  ها از نماد  های مذهبی استفاده شده است.

در ارمنستان غربی، فرش ارمنی تحت سلطۀ امپراتوری عثمانی به حیات خود ادامه داد و نام خود را با عنوان «صنعت فرش ارمنی» در تاریخ ثبت کرد. در کنار فرش  بافی، صنایعی مانند پشم  ریسی، تهیۀ رنگ ـ که از منابع مختلف گیاهی و حیوانی تهیه می  شد ـ و دیگر صنایع مرتبط با فرش  بافی مانند ساخت دارقالی، شانه و … نیز پیشرفت کرده و تکامل یافت.

این هنـر عموماً نسل به نسل منتقـل می  شد تا اینـکه در قرن نوزدهـم میـلادی، با پیشرفت  های صنعتی، صنعت فرش و فرش  بافی از روستاها خارج شد و در کارگاه  های فرش  بافی احداث شده به دست سرمایه  داران، در نقاط مختلف امپراتوری عثمانی گسترش یافت.

در این راستا همچنین مراکز بسیار مهمی برای تدریس و آموزش فرش  بافی تأسیس  شد و استادان فراوانی در آن به تعلیم این هنر پرداختند. از جملۀ این مراکز هنرستان فرش  بافی زاره را می  توان نام برد که در محلۀ کوم  کاپی به تعلیم دختران 12 ـ 15 سال می  پرداخت. [12]

ـ پارچـه  بافـی

بافت پارچه، سوزن  دوزی، دوخت لباس  های زینتی، ملافه و … نیز از جمله تخصص  های ارمنیان بود. دست  اندرکاران این صنایع برای آموزش کارکنان خود اقدام به افتتاح مدارس مخصوصی می کردند که به طور مرتب توسعه می  یافت. از جملۀ این آموزشگاه  ها می  توان از آموزشگاه بریا [13] (1886م) نام برد.

نخ  های مخصوص جهت سوزن  دوزی و طلادوزی عمدتاً از انگلستان و روسیه وارد می  شد. با توجه به وجود کارگران بسیار ارزان، که بیشتر از دختران روستایی مناطق ارمنی  نشین بودند، این صنعت توسعۀ فراوانی یافت چنان که سفارت  خانه  های انگلستان، فرانسه و روسیه اقدام به تأسیس کارگاه  هایی در مناطق روستایی ارمنی  نشین کردند و از صادرات محصولات آنها به اروپا به سودهای کلانی دست یافتند. به خصوص، در منطقۀ کوتاهیا، که حتی در فقیرترین خانه  های روستایی نخ  های طلایی، نقره  ای و دستگاه  های بافندگی وجود داشت، خانواده  های ارمنی به طور مرتب سفارش  هایی برای تهیۀ عمدتاً پارچه  های پرده  ای ـ سفره  ای، دستمال  و … دریافت می  کردند.

ـ جواهرسـازی، نقـره  کاری و طلاکـاری

از جمله هنرهایی که در امپراتوری عثمانی به طور قطع در انحصار ارمنیان قرار داشت طلاکاری، نقره  کاری و ساخت انواع زیورآلات شامل انگشتر، دستبند، کمربند، گردنبند و غیره بود. گواه این مدعا آثار بسیار ارزشمند به جای مانده در موزه  ها و مراکز نگهداری و فروش عتیقه  جات در ترکیۀ کنونی و دیگر نقاط جهان است.

تحقیقات هوسپ توکاتی[14] و کارو کیورمان[15] و دیگران نشان  دهندۀ گسترش این فن و وجود سبک  های مختلف آن در اقصا نقاط امپراتوری عثمانی است. از مناطق عمدۀ گسترش این هنر می  توان از قیصریه،[16] مالاتیا،[17] وان،[18] ترابوزان،[19] یرزنکا ـ خاربرت،[20] استانبول،[21] حلب،[22] ازمیر[23] ازمیت،[24] دیاربکر،[25] بیتلیس،[26] سیواس[27] و … را نام برد. از جمله جواهرسازان قدیمی می  توان از هاکوپ شاهمیری (1671م) و کاراپت مالخاس (1691م) نام برد.

از 1534م سلاطین عثمانی کوشیدند تا با شناسایی هنرمندان طلاساز در اقصا نقاط امپراتوری، آنان را به استانبول منتقل کنند که از آن جمله می  توان به استادان طلاساز گاسپار و باهازنون کازاکیان[28] اشاره کرد. این روند به طور مرتب ادامه داشت چنان که در 1790م از 103 نفر جواهرساز استانبول پنجاه تن ارمنی بودند.

ـ سـاعت  سـازی

در کنار طلاسازی، نقره  سازی و جواهرسازی، ارمنیان در صنعت ساخت ساعت نیز تبحر حیرت  انگیزی داشتند. از ساعت  سازان معروف دربار عثمانی می  توان به هوسپ (یوسف)چلبی(1680 ـ 1750م)، معروف به ساعتچی باشی، بنیان  گذار خاندان یوسفیان اشاره کرد. از دیگر ساعت  سازان معروف این خاندان هاکوپ یوسفیان و برادرش سرکیس یوسفیان بودند که به جز دریافت هزینۀ ساخت ساعت برای دربار به فرمان سلطان مقرری مخصوصی نیز دریافت می  کردند. آنها همچنین مفتخر به استفاده از کلاه و شال مخصوص از پوست سمور بودند.  از دیگر ساعت  سازان معروف مگردیچ گالافیان (1837 ـ 1910م) است که موفق به اختراع ساعتی شده بود که با یک  بار کوک کردن به مدت ده سال کار می  کرد.

هنرهای جواهرسازی، نقره  کاری و ساعت  سازی پس از گذشت چند قرن هنوز هم در بین ارمنیان رواج فراوان دارد و امروزه، نسل  های بعدی این استادکاران ارمنی در نقاط مختلف جهان، به ویژه در اروپا، دارای کارگاه  های طلاسازی، نقره  کاری و ساعت  سازی هستند و محصولات خود را با نشان  های تجاری معروف در سراسر دنیا عرضه می  کنند.

ـ صنعـت چـوب

از دیگر صنایع مطرحی که ارمنیان استادکاران فراوانی در آن داشتند صنعت چوب بود که  شامل منبت  کاری، کنده  کاری و ساخت انواع میز، صندلی، کمد و تخت  خواب  های مدرن منبت  کاری شده بود.

از جمله استادکاران این صنعت می  توان از اوستا آنتون (1892م، استانبول) نام برد که موفق به اخذ نشان صنعت (سانایی مادالیاسی) [29] از سلطان شد. همچنین، تیکران موسکوفیان (1926م) نیز از استادان معروف این صنعت بود. در اوایل 1900م، کارگاه  های تجاری میهران مرادیان و روبن پاپیکیان آخرین مدل  های صنایع چوبی را، که با نمونه  های اروپایی کاملاً رقابت و برابری می  کرد، تولید و عرضه می  کردند.

ـ نقاشـی

هنرهای نقاشی، مینیاتور و خوش  نویسی در میان ارمنیان قدمتی فراوان دارد. این هنرها در ارمنستان غربی، پیش از تسلط عثمانیان، از اعتبار فراوانی برخوردار بود.

از مینیاتوریست  های معروف آن زمان توروس روسلین[30] (قرن سیزدهم میلادی)، سرکیس پیتزاک[31] (قرن چهاردهم میلادی) و ساهاک وانتسی[32] (قرن چهاردهم و پانزدهم میلادی) را می  توان نام برد که دارای معروفیت جهانی  اند.

مینیاتور، نقاشی و خوش  نویسی در مناطقی مانند وان، قیصریه، سیواس و در مجموع، در نقاط مختلف آناتولی با برخورداری از پیشینۀ درخشان این هنرها، با سبک  های مختلف گسترش یافت. البته، از میان هنرهای یادشده مینیاتور با توجه به تنوع و درخشندگی رنگ  های آن از سایر سبک  ها متمایزتر و برتر بود.

به  رغم آنکه در نیمۀ دوم قرن شانزدهم میلادی صنعت چاپ اختراع شد از رونق هنر دست  نویسی و مینیاتور کاسته نشد. شاهکارهای این هنر را می  توان در نمونه  های کتاب  های مقدس با نقش و نگارهای گوناگون و رنگ  های متنوع الهام گرفته از طبیعت، به ویژه، پرندگان، با برخورداری از رنگ  های مختلف با منشأ گیاهی و حیوانی مشاهده کرد.

این هنر پس از تسلط ترک  های عثمانی بر ارمنستان غربی نیز ادامه یافت و در این دوران، هنرمندان ارمنی وارد عرصۀ جدیدی شدند و در مدتی کوتاه توانستند علاوه  بر خلق شاهکارهای ارزشمند در امپراتوری عثمانی وارد عرصه  های بین  المللی شوند و اعتباری جهانی به دست آورند. از جملۀ این نقاشان اعضای خانوادۀ معروف ماناسیان هستند که در قرن شانزدهم میلادی از منطقۀ قیصریه به استانبول کنونی مهاجرت کردند و طی نزدیک به دویست سال خالق آثاری ماندگار در امپراتوری عثمانی شدند که نمونه  های آن هم اکنون در موزه  های توپ کاپی، کاخ دلماباغچه و سایر نقاط ترکیه دیده می  شود.

بزرگ خاندان ماناس، رافائل ماناس( 1715 ـ 1780م)، از خادمان کلیسا و نقاشی ماهر بوده است. از دیگر نقاشان معروف این خاندان می  توان به بارسق ماناس اشاره کرد، که نقاش دربار سلطان احمد سوم، امپراتور عثمانی، بود. او همچنین تک  چهره  ای از سلطان محمود اول کشیده است. به همت این خاندان پراعتبار استفاده از هنر نقاشی و مخصوصاً تابلوهایی از تک  چهرۀ سلاطین   در میان سلاطین عثمانی رواج یافت. تک  چهره  های سلاطین عثمانی، که به دست نقاشان ارمنی خلق می  شد سبب رونق و اعتبار قصرهای امپراتوری می  شد. گاهی نیز  سلاطین از این نقاشی  ها به منزلۀ هدیه برای دیگر امپراتور  های اروپایی بهره می  جستند.

رافائل ماناس، بزرگ خاندان ماناس ، تحصیلات خود را در ایتالیا گذرانده بود و لقب چلبی داشت که در آن زمان برای کسانی به کار می  رفت که در رشته  ای از علوم و ادبیات صاحب نام بودند. در این مورد مورادگئا دوسون[33] از رافائل با عنوان «رافائل شرق» نام برده است. [34]

زنوب ماناس[35] (قرن نوزدهم میلادی)، نقاش دربار و خالق چهرۀ محمود دوم بود. او علاوه  بر نقاشی، با توجه به تسلط کامل بر زبان  های فرانسوی و ایتالیایی، از مترجمان معروف زمان خود محسوب می  شد. زنوب به دلیل خدمات خود موفق به دریافت نشان «تصویری همایون»[36] در 1830م از سلطان محمود دوم شد.

آلکساندر (آلکو) ماناس (قرن نوزدهم میلادی)، یکی از چهار فرزند زنوب ماناس، دانش  آموختۀ مدرسۀ هنر وین در 1838م و از اعضای سفارت عثمانی در این شهر بود.

گاسپار ماناس (قرن نوزدهم میلادی)، یکی دیگر از فرزندان زنوب، به مدت 31 سال نمایندۀ امپراتوری عثمانی در پاریس و وین بود.

جوزف (هوسپ) ماناس (1835 ـ 1916م) در 1884م به دعوت سلطان عبدالحمید دوم در مقام نقاش دربار دعوت به کار شد. از کارهای معروف او نقاشی چهرۀ ملکه ویکتوریا (ملکۀ ویلهم دوم، پادشاه آلمان) در 1899م است.

روبن ماناس (1810 ـ 1875م) علاوه  بر نقاشی مترجم و کاردار ارشد امپراتوری در پاریس و میلان بود. از کارهای بسیار معروف او نقاشی تمام قد سلطان عبدالمجید عثمانی است. از دیگر شاهکارهای او نقاشی چهرۀ ویلهلم دوم، پادشاه آلمان و فاطمه، دختر  عبدالمجید، در 1850م است.

سبوه ماناس[37] (1816 ـ 1889م) به مدت سی سال به پیشنهاد هاکوپ کرچیکیان، سفیر امپراتوری در پاریس، به خدمت سفارت در  آمد. سبوه ماناس طراح نشان «تصویری همایون» بود که برای این طراحی نه هزار لیر از سلطان عبدالمجید جایزه دریافت کرد. او همچنین موفق به دریافت نشان «کاوالیه» از پادشاه ایتالیا شد.

از دیگر نقاشان دربار عثمانی، به جز اعضای خانوادۀ ماناسیان، نقاشان معروف زیر مورد توجه  اند:

ـ هوانس اومِد بهزاد (1809 ـ 1874م). بهزاد خالق نقاشی  های متعددی از کتاب مقدس است که با امضای اومِد.ب خلق کرده. آثار او برای تزیین کلیساها و اماکن مذهبی به کار گرفته شده است. او همچنین آثار بسیار نفیسی به سفارش دربار و با امضای ه.اومِد خلق کرده که در آنها نبردهای دریایی را به تصویر کشیده است.

ـ سپون بزیرچیان[38] (1837 ـ 1919م). او، که در اروپا تحصیل کرده و تجربیات فراوانی نیز در همان  جا به دست آورده بود، خالق آثار متعددی به سفارش سلاطین عثمانی از جمله سلطان عبدالعزیز بود که به منظور دادن هدیه به مهمانان و سلاطین خارجی تهیه شده بودند. سپون بزیرچیان از نقاشان قصر دلماباغچه، قصر هونکار، قصر چراغان و غیره بوده است.  او در 1900م در نمایشگاه پاریس غرفۀ ترکیۀ عثمانی را مدیریت کرد که با استقبال فراوانی مواجه شد.

ـ استپان ساکایان (1870 ـ 1947م) و آبراهام ساکایان (1821 ـ 1876م) خالق آثاری شخصی برای سلاطین عثمانی و خانواده  های ثروتمند ترک بودند.

ـ کاراپت شارل آدامیان (1827 ـ 1917م). او شاگرد استاد آنتونیو پائولو ایتالیایی و دانش  آموختۀ هنرستان هنر ونیز بود. وی پس از طی دوران تحصیل در مقام نقاش دربار  منصوب شد اما پس از مدت کوتاهی دربار را ترک کرد و به پاریس بازگشت. آدامیان در پاریس به موفقیت  های شایانی دست یافت و در 1897م، اولین نمایشگاه آثار خود را برگزار کرد. او از دوستان نزدیک آناتول فرانس و گی دوموپاسان و طراح بیش از 150 جلد کتاب بوده است.

شرکت نقاشان ارمنی در نمایشگاه  های اروپایی، مانند نمایشگاه پاریس، 1855، 1867و 1900م؛ نمایشگاه لندن،1851 و 1862م؛  نمایشگاه وین، 1873م؛ نمایشگاه شیکاگو، 1893م؛ و نمایشگاه مونیخ، 1908م نقشی اساسی در پیشرفت و توسعۀ هنر نقاشی در امپراتوری عثمانی داشت. همچنین آثار آبراهام کوچک اغلو، روبن ماناس، آبراهام ساکایان و نکتار سروپیان تاشچیان در نمایشگاه استانبول، در محل مدرسۀ صنعت، در 1873م نمایش داده شده است.

ـ کنـده  کاری

از دیگر هنرهای منحصر به فرد ارمنیان کنده  کاری برروی چوب، شیشه، فلزات (از جمله طلا و نقره) و سنگ  های قیمتی است. این هنر در اواخر قرن هجدهم میلادی در استانبول از رونق ویژه  ای برخوردار بود چنان که در 1794م در شهر باستاردو[39] در ایتالیا مجموعه  ای از این آثار در کتاب توضیحات توپوگرافی از وضعیت کنونی قسطنطنیه[40] منتشر شد.

منابع:

Cosimo Comidas de Carbegnano, Descrizione topografica dello stato presente di Costantinopoli. Italy: Bassano, 1794

‏Ignace Mouradgea d’ Ohsson, Tableau général de l’Empire Ottoman. Paris: Monsieur, 1790. vol. 2.

Н. Тодоров, Балканский город XV – XIX веков. Социально экономическое и демографическое развитие. Москва: Наука, 1976

Karapetian. Hasmik. Hayeri Nerdrumen Osmanakan Kaysrutyunum. yerevan: Yerevani Bedakan Hamalsaran, 2012

Գ.խ. Ստեփանեան, Նկարիչ Մանասեաները. Երևան: Բանբեր ԳԱ Հասարակական Գիտութիւնների, 1963), հ12:

Յարութիւն Մրմրեան, Թուրքահայոց հին վաճառականութիւն եւ վաճառականք Կ.Պոլիս, 1910 ։

پی نوشت ها:

‏Nikolay Todorof1ـ

‏Н. Тодоров, Балканский город XV – XIX веков. Социально-экономическое и демографическое развитие (Москва:2ـ

 Наука, 1976), c 410.

Յարութիւն Մրմրեան, Թուրքահայոց հին վաճառականութիւն եւ վաճառականք (Կ.Պոլիս, 1910), էջ 17 3ـ

4ـ در سال  های اخیر، به منظور جلوگیری از تحریف وقایع از سوی ترکان و برعکس جلوه دادن آن و انتساب  این صنایع به عثمانی  ها مجموعۀ کاملی درمورد نوآوری  های ارمنیان در حکومت عثمانی، از سوی دانشمندان ارمنی در ترکیه منتشر شده است.

‏Amasia5ـ

‏Aznavour 6ـ

‏Mardiros 7ـ

‏Ayvaz 8ـ

‏Evliya chelebi 9ـ

‏Yeznik10ـ

‏Kotahya11ـ

12ـ از نمونه  های دیگر باید به کارگاهی اشاره کرد که در 1910م در شهر ماراش تأسیس شد و در آن بیش از ششصد نفر برروی 150 دار قالی مشغول به کار بودند. در 1900م، نیز مگردیچ آلت پارماکیان، ساکن شهر سیواس (sivas)، موفق شد تا با فرش  های دست  بافت خود در نمایشگاه فرش پاریس شرکت کند.

‏beria 13ـ

‏Hovsep Tokati 14ـ

‏Karo Kurman 15ـ

Kesariya 16ـ

‏Malatya 17ـ

‏Van 18ـ

‏Trabuzan19ـ

‏Yerzenka – Kharbert  20ـ

‏Istanbul  21ـ

‏Haleb22ـ

Izmir 23ـ

‏Izmit 24ـ

‏Diarbekir25ـ

‏Bitlis 26ـ

‏Sivas 27ـ

‏Bahaznon Kazakyan 28ـ

Saanayi Madalyasi  29ـ

‏Toros Roslin   30ـ

‏Sarkis Pitzak  31ـ

Sahak Vanetsi 32ـ

‏Ignace Mouradgea d’Ohsson 33ـ

‏Ignace Mouradgea d’Ohsson, Tableau général de l’Empire Ottoman (Paris: Monsieur, 1790), vol. 2, p.243; Գ.խ.34ـ

 Ստեփանեան, Նկարիչ Մանասեանները (Երևան: Բանբեր ԳԱ Հասարակական Գիտութիւնների, 1963), հ12, էջ 77 ـ 82:

‏zenoob manas  35ـ

‏Tasvir – i Humayun  36ـ

‏Sebuh Manas   37ـ

sepon Bezirchyan  38ـ

Bastardo   39ـ

Cosimo Comidas de Carbegnano, Descrizione topografica dello stato presente di Costantinopoli (Italy: Bassano, 1794).40ـ

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68
سال هجدهم | تابستان 1393 | 308 صفحه
در این شماره می خوانید:

ارمنستان،کشور زیبایی ها و عجایب

نویسنده: بهارک مهدی [1] فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 «ارمنستان کشور زیبایی است». این جمله بارها از زبان کسانی که به منزلۀ گردشگر یا برای مدتی ‏طولانی به این کشور سفر...

بررسی مقابر صخره ای استان آذربایجان غربی

نویسنده: نادره شجاع دل / بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 معماری صخره  ای در ایران و جهان قدمتی طولانی دارد و بسیاری از عوامل اقلیمی، تدافعی، فرهنگی و ......

کلیسای مریم مقدس روستای آفتارخانه سلماس

نویسنده: بهروزخان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 درآمد سلماس از شهرهای به نسبت پر جمعیت آذربایجان غربی است که در ‏شمال ارومیه و جنوب خوی قرار گرفته و از غرب به...

معبد آیانیس

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 سارگون دوم،[1] پادشاه آشور،[2] در 714 ق  م، به سرزمین  های ماننا[3] و سپس اورارتو[4] لشکرکشی کرد و هم  زمان اقوام...

یاد مردم نیکونهاد (درگذشت بانوی فرهیخته،ژانت لازاریان)

نویسنده: مسعود عرفانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 ژانت دیگرانوهی لازاریان در 1309ش/ 1930م، در خانواده  ای از ارمنیان نخجوان، که به ‏ایران مهاجرت کرده بودند، در...

تاریخ نگاری پروفسور یرواند آبراهامیان

نویسنده: سید علی مزینانی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 اشاره سید علی مزینانی در 1367ش در شهرستان داورزن سبزوار، در استان خراسان رضوی، ‏چشم به جهان گشود. او در پی عشق به...

چهره هنرمند در تجلی صادق هدایت

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 یکی از داستان  های بسیار زیبا و به لحاظ محتوا منحصر به فرد و عمیق هدایت از مجموعۀ سگ ولگرد، ‏داستان...

فلوت سحرآمیز در تهران نواخته شد

نویسنده: گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 اپرای فلوت سحر  آمیز،[1] از شاهکار  های موتسارت، در روزهای 2 ـ 4 تیرامسال (1393ش) (23 ـ 25 ژوئن 2014م)، به وسیلۀ...

ارمنستان در بیانیه چهارده ماده ای وودرو ویلسون

نویسنده:  دکتر آراپاپیان / ترجمه باگو فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 وودرو ویلسون رهبری سیاسی ایالات متحدۀ امریکا را در برهۀ قهرآمیزی از زمان بر عهده داشت (از 1913 ـ...

شصتمین سالگرد زیارت سالانه کلیسای تادئوس مقدس

نویسنده: ریتا ظزیف نیا فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 تادئوس رسول: «آنگاه عیسی دوازده شاگرد خود را فرا خواند و آنان را اقتدار بخشید تا ارواح پلید را ‏بیرون کنند و هر درد...