نویسنده: شاهن هوسپیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68

سارگون دوم،[1] پادشاه آشور،[2] در 714 ق  م، به سرزمین  های ماننا[3] و سپس اورارتو[4] لشکرکشی کرد و هم  زمان اقوام کیمر[5] نیز از شمال به فلات ارمنستان هجوم آوردند. [6] ‏سارگون پس از غارت این دو سرزمین و در نهایت، غارت و تخریب معبد موسسیر،[7] که از ‏معابد مهم اورارتو بود، با غنایم و اسرای فراوان به سرزمین خود بازگشت. در لوحه  هایی که از ‏کاخ دورشاروکین[8] به دست آمده او از مقادیر فراوان سلاح  های مختلف، سپرهایی از جنس ‏طلا، جواهرات اهدایی به معبد موسسیر، 162 لوح از جنس نقره و 3,600 لوح از جنس برنز ‏ یاد کرده که با خود به آشور برده است. [9] این لشکرکشی عظیم خسارت سنگینی برای اورارتو ‏به دنبال داشت، به خصوص آنکه مردم بسیاری از مناطق جنوب دریاچۀ وان به اسارت برده ‏شدند.‏

دریاچه وان و مکان آیانیس

آرگیشتی دوم،[10] پادشاه اورارتو، دوران حکومت خود را به بازسازی خسارت  های جنگ و ‏مهار اقوام کیمر، که در مرزهای شمالی مستقر شده بودند، سپری کرد اما روسای دوم،[11] ‏جانشین آرگیشتی دوم، کوشید تا با تقویت نیروی نظامی مناطق از دست رفته را دوباره به تصرف درآورد. او ‏کیمرها را برای هجوم به آسیای صغیر یاری کرد تا ضمن مشغول کردن دشمنانش، به خصوص ‏آشور، آنان را از لشکرکشی مجدد به فلات ارمنستان باز دارد و در این بین، سپاهیان وی موفق ‏به بازپس  گیری سرزمین ماننا از آشور شدند. او برای جلوگیری از تکرار هجوم همسایگان ‏اقدام به ساخت قلعه ـ شهرهایی همچون تیشبانی،[12] روساردو،[13] کیف  کالسی[14] کرد و ‏ساخت روساخینیلی،[15] پایتخت جدید، را نیز به پایان رساند. او همچنین زنجیره  ای از دژهای ‏کوچک در جنوب دریاچۀ وان بنا نهاد که تعداد آنها به بیش از پنجاه دژ می  رسید.‏ [16]

دوران پادشاهی روسای دوم هم  زمان بود با آغاز قدرت گرفتن مادها که در 673 ق‏م موفق شدند تا با کمک سکاها[17] به تسلط آشور بر سرزمینشان پایان دهند. روسا، که ‏نگران افزایش قدرت روز افزون مادها و هجوم سکاها بود، اقدام به تقویت مناطق مرزی ‏کرد. او برای تقویت موقعیت دو پایتخت اورارتو در ساحل شرقی دریاچۀ وان، یعنی شهرهای ‏روساخینیلی (توپراق قلعه) و توشپا،[18] شهر روساخینیلی را، که امروز با نام آیانیس[19] ‏شناخته می  شود، در شمال آنها بنا کرد.‏ [20]

ساخت کلیۀ قلعه  ها و شهرهای اورارتویی در نوک بلندی  ها به منزلۀ یک اصل در بنای تمامی این مکان  ها رعایت شده است. قلعه  ها شامل دژهای کوچکی می  شدند که به تعداد بسیار در سطح کشور پراکنده بودند و وظیفۀ ‏دیده  بانی، حراست و مقابله با هجوم دشمن را بر عهده داشتند و شهرها، که خود قلعه  هایی با ‏ابعاد بزرگ  تر بودند، مراکز سیاسی، مذهبی و اقتصادی اورارتو محسوب می  شدند که تعدادشان کمتر از دژها بود.‏

با در نظر گرفتن کاربرد هریک از این شهرها آنها را می  توان به چهار گروه تقسیم ‏کرد. شهرهایی که محل سکونت پادشاه و مرکز سیاسی بودند و در واقع، پایتخت محسوب می  شدند مانند شهرهای آرزاشکو،[21] توشپا و روساخینیلی (توپراق قلعه). ‏گروه دوم شهرهایی که کاربرد اداری ـ اقتصادی داشتند و بیشترین تعداد شهرها را تشکیل ‏می  دادند. در این شهرها، کارگاه  های گوناگون برای رفع نیازهای مختلف فعالیت داشتند. در ‏خارج از دیوارهای این شهرها نیز شبکۀ گسترده  ای از مجاری آبیاری برای مزارع و باغات اطراف ‏کشیده شده بود و روستاهای بزرگ و کوچک بسیاری در حومۀ این شهرها قرار داشتند. از این ‏گروه می  توان شهرهای آرگیشتی خینیلی،[22] تیشیبانی و آلتین تپه[23] را نام برد. شمار اندکی ‏از شهرها کاربرد نظامی داشتند و در مکان  های استراتژیک بنا شده بودند و در آنها پادگان  های نظامی ‏مستقر بود. در این شهرها، اصطبل  های بسیاری برای نگهداری اسب  ها وجود داشت.همچنین، در ‏آنها ارابه  های جنگی و انواع سلاح  ها انبار شده بود. این گونه شهرها دارای سه ردیف دیوار ‏دفاعی و خندقی در اطراف شهر بودند که می  توان از جملۀ آنها اربونی،[24] آرگیشتی اونا[25] و ‏کالانیا[26] را نام برد. گروه چهارم شهرهایی هستند که دارای اهمیت مذهبی بودند و معابد ‏خدایان اوارتو، به خصوص، سه خدای اصلی آنان در این مکان  ها قرار داشت که شهرهای ‏موسسیر و کومنو[27] از این گروه  اند.‏

دشمنان در حملات خود به سرزمین اورارتو می کوشیدند تا از شهرهای نظامی دوری کنند ‏و نیروهای خود را برای تصرف شهرهای اداری ـ اقتصادی و مذهبی، که ثروت فراوانی در آنها ‏جمع شده بود، متمرکز سازند.‏

این شهرها، که همانند دژها در بالای بلندی  ها ساخته شده  اند، شامل دو قسمت  اند ‏که هر یک دارای دیوارهای دفاعی مجزایی هستند. در مرتفع  ترین بخش بلندی، قلعۀ بزرگ و ‏مستحکمی بنا می  شد و در اطراف آن و دامنه  های تپه،   خانه  های مسکونی قرار داشتند. ‏ارتفاع دیوارهای دفاعی قلعه تا 29 متر و دیوارهای دفاعی شهر تا پانزده متر می  رسید و پهنای آنها بین  3 ـ 3/5‏‏ متر بود. گاهی نیز بر اثر گسترش دوبارۀ شهر در خارج از دیوارها اقدام به بنای ‏دیوار دفاعی دوم، مانند شهر بسطام یا دیوار سوم، مانند شهر هایکابرد،[28] می  کردند.‏

در بین دیوارهای قلعه، واقع در بالای شهر، ساختمان  های متعددی با سه کاربرد مختلف ‏بنا می  شد. ساختمان  هایی برای اقامت نمایندۀ حکومت، ساختمان  هایی با کاربرد مذهبی و ‏انبارهایی متعدد برای انباشتن آذوقه  ای که به منزلۀ مالیات از اهالی منطقه جمع  آوری می  شد.‏

انبارها از اتاق  های بزرگ و کوچک متعددی تشکیل می  شد که در کف تعدادی از ‏آنها کوزه  های بزرگی با گنجایشی تا ششصد لیتر قرار داشت. از آنجایی که مذهب یکی از رکن  ‏های اساسی حکومت اورارتو بود، بنابراین، در کلیۀ شهرهای بزرگ و کوچک ساختمان  هایی با ‏کاربرد مذهبی ساخته می  شد که مهم  ترین قسمت آن معبد بود. برخی از این شهرها، مانند آیانیس، دارای ‏یک معبد و برخی دیگر، مانند هایکابرد، دارای سه معبد بودند.‏

پادشاهان اورارتو، که اعتقاد داشتند حکومت از سوی خالدی[39] به آنان اعطا می شود، در ‏معبد مخصوص وی تاج  گذاری می  کردند. آنان همچنین پیش از آغاز جنگ، شخم زدن زمین های ‏کشاورزی، برداشت محصول و به طور کلی هرآنچه در زندگی انسان اهمیت دارد مراسم خاص ‏مذهبی و اعطای قربانی را برای سه خدای اورارتو انجام می  دادند.‏

شهر آیانیس،[30] که در 35 کیلومتری شمال شهر وان، در شمال غرب روستای آگارتی[31] ‏و ساحل شرقی دریاچۀ وان قرار دارد، با آغاز قدرت گرفتن مادها در 673 ق  م و استقرار سکاها در حوزۀ رودخانۀ کورا[32] و جنوب رودخانۀ ارس به دستور روسای دوم بر بالای بلندی ایدورو،[33] ‏ساخته شد. احتمالاً، برروی این بلندی معبد خدایی با همین نام وجود داشته زیرا در کتیبۀ ایشپوئینی[34] واقع در ‏حومۀ شمالی شهر وان[35] نام وی به منزلۀ خدایی غیر اورارتویی ذکر شده است. ساخت آیانیس‏در 654ق  م خاتمه یافت، یعنی هم  زمان با آغاز حملات سکاها به دشت آرارات.‏

بررسی  های باستان  شناسی در آیانیس از 1989م به دست باستان  شناسان ترکیه آغاز شد و ‏پس از یافتن معبد منحصر به فرد آن، باستان  شناسان امریکایی و سالوینی،[36]باستان  شناس و ‏اورارتوشناس معروف ایتالیایی، نیز از 1995م به آنان پیوستند. این بررسی  ها تا به امروز همچنان ادامه دارد.‏

طی بررسی  های اولیه  ای که بر روی تپه صورت گرفت سکه  های بیزانسی و بقایای دیوارهای ‏قلعه  ای مربوط به قرن دهم میلادی، به جای مانده از دوران حکومت خاندان آرتزرونی،[37] در بلندترین نقطۀ ‏تپه به دست آمد. باستان  شناسان با کنار زدن حجم عظیمی از خاک در اطراف تپه به دیوارها و ‏دروازۀ قلعه رسیدند و بررسی  های اولیه نشان داد که این شهر پس از درگذشت روسای دوم و در نخستین‏سال به حکومت رسیدن ساردوری سوم[38] در 645 م بر اثر حملۀ سکاها سقوط ‏کرده و به آتش کشیده شده است.‏

قلعۀ شهر آیانیس در بالای تپه  ای مرتفع بنا شده که 1,866 متر از سطح دریاهای آزاد ‏ارتفاع دارد و طول و عرض آن 400 × 150 متر است. شیب تپه در سمت جنوبی و ‏شرقی ملایم  تر از قسمت  های دیگر است.‏

خانه  های مسکونی، که در اطراف قلعه به خصوص دامنۀ جنوبی آن قرار داشته  اند، حدود هشتاد ‏هکتار وسعت دارند. از کل محوطۀ شهر باستان  شناسان تاکنون موفق به خاک  برداری و بررسی ‏دیوارهای شرقی و جنوبی قلعه، دروازۀ اصلی آن، قسمتی از انبارها و ساختمان  های دارای کاربرد ‏مذهبی واقع در بلندترین نقطۀ قلعه و شماری از خانه  های مسکونی در دامنۀ جنوبی قلعه شده  اند.‏

مصالح به کار رفته در کلیۀ بناهای دورۀ اورارتو شامل سنگ خوش  تراش، چوب و ‏خشت است. اورارتویی  ها پی دیوارهای دفاعی تمامی قلعه  ها را بر روی صخره  های هموار شده می  ساختند یا در صورت وجود خاک نرم پی دیوارها را با سنگ پر می  کردند و سپس، بر روی ‏آن ردیف  های اول دیوار را با سنگ  های خوش  تراش و بدون ملات می  ساختند و پس از آن، بقیۀ ‏دیوار را با استفاده از آجرهای خام بنا می  کردند. این شیوۀ ساخت در قلعۀ آیانیس نیز رعایت شده است.‏

ردیف  های پایینی دیوارهای قلعۀ آیانیس به ارتفاع 1/80 ـ 2/15 متر با سنگ  هایی ‏خوش  تراش از جنس بازالت و بدون ملات چیده شده است. هر ‏ردیف بالایی چند میلی  متر عقب  تر از ردیف پایینی چیده شده که در نتیجه شکلی پلکانی به دیوارهای قلعه ‏داده و سبب استحکام بیشتر دیوارها شده است. سپس، بر روی ‏قسمت سنگ  چین، بقیۀ دیوار را با آجرهایی به ابعاد 10 × 34 سانتی  متر و با کمک ملات ‏ساخته  اند. در طول دیوارها، برج  های متعددی با پلان چهار  گوش در ابعاد مختلف قرار دارد که ‏سه ضلع آنها در فضای بیرونی دیوارها و جلوتر از آنها واقع شده و به این ترتیب، به دیوارها شکلی ‏دندانه  ای داده است.‏

پهنای دیوارهای شرقی 4/5 متر و سنگ  های به کار رفته در قسمت بیرونی ‏دیوار بزرگ  تر از قسمت داخلی آن و دارای ابعاد 50  × 60 سانتی  متر است. ‏دیوارهای شرقی قلعه شش برج دارد که پیشانی آنها 2/5 ـ 2/7 متر جلوتر از ‏دیوار قرار گرفته. برج  های واقع در قسمت شمالی دیوار شرقی دارای دوازده متر پهنا و برج  های ‏واقع در قسمت جنوبی دیوار شرقی دارای 6/5  ـ 6/7 متر پهناست که به فاصلۀ 5/5 ـ 5/8 متر ‏از یکدیگر قرار گرفته  اند.‏

دیوارهای جنوبی به طور کامل خاک  برداری نشده زیرا وجود حجم عظیمی از خاک در پشت ‏دیوارها امکان ریزش تپۀ پشت آن را به وجود می  آورد. ابعاد سنگ های به کار رفته در دیوار ‏جنوبی 60  × 80 سانتی  متر است. فواصل و پهنای برج  های دیوارهای جنوبی نظم برج های ‏دیوارهای شرقی را ندارد به گونه  ای که اولین برج پس از دروازه دارای 13/15 متر پهنا است و به فاصلۀ 17/88 متر از آن برج دوم با پهنای 15/60 متر قرار گرفته. پیشانی برج  ‏های دیوار جنوبی شش متر جلوتر از دیوار است.‏

دروازۀ قلعه، که عرض ورودی آن 3/98 متر است، در گوشۀ جنوب غربی ‏قلعه و در بین دو برج دیوارهای شرقی و جنوبی آن واقع شده. این قسمت از تپه شیب ‏ملایم  تری نسبت به قسمت های دیگر آن دارد و مانند دیگر قلعه های اورارتویی، برای ‏جلوگیری از بالا آوردن قلعه  کوب، جادۀ منتهی به دروازه را به صورت پلکانی بنا کرده  ‏اند. همچنین، برای سهولت در دفاع از دروازه، درب  ها را 2/35 متر عقب  تر از دیوار ساختمان ‏دروازه قرار داده  اند.‏

دروازه دارای دو لنگه درب از جنس چوب با روکش آهنی است. سنگ  ‏های کف دروازه از جنس بازالت خوش  تراش  اند که سنگ سوراخ شده  ای برای پاگرد ‏یک لنگه از درب  ها و سنگ سوراخ شده دیگری برای قفل کردن درب  ها با حفظ شکل ‏اولیه هنوز در این قسمت قرار دارند. وجود حفره  های کوچک متعدد در کف قسمت داخلی ‏دروازه، که محل قرار دادن ستون  های چوبی بوده، گواه مسقف بودن این قسمت از ‏بناست. در سمت شرقی دروازه دو اتاقک با یک ورودی وجود دارد که احتمالاً محل ‏استقرار نگهبانان بوده است. باستان  شناسان معتقدند که به غیر از این دروازه درب ‏دیگری نیز باید وجود داشته باشد که با تکمیل خاک  برداری مابقی دیوارهای قلعه نمایان خواهد شد.‏

پس از خاک  برداری کامل ساختمان دروازه، در انتهای راهروی داخلی و بلافاصله پس ‏از درب  های اصلی، بقایای دیوار پهنی نمایان شد که مصالح به کار رفته در آن و ‏چیدمان آن با دیوارهای ساختمان دروازه تفاوت داشت. بررسی  ها مشخص کرد که این دیوار به هنگام جنگ و برای جلوگیری از ورود دشمن، در صورت درهم شکسته شدن دروازه، بنا شده به ویژه آنکه بیشترین باقی  ماندۀ سلاح  ها در این قسمت از قلعه یافت شده است. همچنین، مقادیری چوب   سوخته و ورقه  های آهنی ذوب شده مربوط به درب  های دروازه ‏نیز به دست آمده که همگی این موارد بیانگر تمرکز دشمن بر این قسمت از قلعه بوده است.‏

در نتیجۀ خاک  برداری قسمت بیرونی دروازه و دیوارها و برج  های شرقی و جنوبی تاکنون در ‏مجموع بیش از ششصد قطعه باقی  ماندۀ سلاح  های مختلف شامل سر نیزه و پیکان، شمشیر و سپر ‏از جنس آهن و برنز به دست آمده که بیشتر آنها پس از دروازه و در ‏زیر دیوارهای جنوبی یافت شده به طوری که فقط 110 عدد سرنیزۀ ‏برنزی از این قسمت به دست آمده است. کلیۀ این یافته  ها نشان دهندۀ تمرکز دشمن بر دیوار جنوبی و ‏دروازۀ قلعه است.‏

در قسمت دروازۀ قلعه، کتیبۀ روسای دوم یافت شده که در چهارده سطر به خط میخی ‏نگاشته شده و ترجمۀ آن به شرح زیر است :‏

«سطر اول تا سوم: برای عظمت خالدی روسا، پسر آرگیشتی، این قلعه را بر روی ‏کوه ایدورو بنا کرده است. سطر چهارم تا ششم: روسا می  گوید: [این] صخره  ها دست نخورده بود. ‏‏[قبلاً] هیچ چیزی بر آن ساخته نشده بود. من معبدی و همچنین، قلعه  ای به طور کامل بر آن ‏بنا کردم. سطر هفتم و هشتم: من مجموعه  ای از تاکستان  ها، باغ  ها و یک شهر جدید در اینجا بنا ‏کردم. سطر هشتم و نهم: من در اینجا موقعیتی مستحکم به وجود آوردم. سطر دهم تا دوازدهم: به ‏خواست خالدی، [من] روسا، پسر آرگیشتی، شاه مقتدر، شاه بزرگ، شاه سرزمین بیاینا،[39] ‏مالک شهر توشپا هستم. سطر سیزدهم و چهاردهم: روسا می  گوید: هر کسی که نام مرا پاک کرده و ‏نام خود را [بر این مکان] بگذارد خالدی و خدای طوفان و خدای خورشید او را نابود کند».‏[40]

از 2003م خاک  برداری انبارهای آذوقه آغاز شده و تا کنون 115 کوزۀ بزرگ سالم ‏به دست آمده است که در تعدادی از آنان هنوز بقایایی از انواع غلات وجود دارد. [41] بر لبۀ کلیۀ ‏کوزه  ها مشخصات مواد انبار شده در آنها به خط میخی حک شده است که ‏اطلاعات ارزشمندی دربارۀ مواد نگهداری شده در آنها می  دهد.‏

بررسی  ها نشان می  دهد که انبارها به عمد به آتش کشیده شده  اند و آجرهای ‏سوختۀ دیوارهای انبارها نیز تا به امروز به خوبی نمایان  اند. این احتمال وجود دارد که در زمان سقوط قلعه، برای جلوگیری ‏از دسترسی دشمن به مواد غذایی، انبارها به دست خود مدافعان به آتش کشیده شده باشد.‏

در نتیجۀ خاک  برداری   از بالاترین نقطۀ تپه، در 1997م، بقایای ساختمان  های ‏مذهبی قلعه نمایان شد. این مجموعه شامل تالار بزرگ ستون  دار، ساختمان معبد و ساختمان  های ‏هم  جوار آن است. بیشترین ضخامت خاک   بر روی ویرانه  های قلعۀ آیانیس در این قسمت ‏بود که بیش از چهار متر ارتفاع داشت و علت آن فرو ریختن دیوارها و سقف خشتی بنا و ‏ویرانه  های قلعۀ قرن دهم میلادی بود.‏

کف تالار، که 4/15 متر پایین  تر از سطح تپه قرار دارد، با آجرهای گلی با پوشش ‏خاک رس کوبیده شده پوشانده شده که پس از خاک  برداری تالار ستون  دار مقادیر ‏بسیاری تیرچه  های چوبی سالم و سوخته بر روی آن پیدا شد. بررسی  ها نشان می  دهد که این تیرچه  ها برای ‏رواق دور تالار استفاده   شده و میانۀ تالار حالت روباز داشته است. تالارهایی با این شکل را ‏ در قلعۀ آلتین تپه نیز می  توان یافت با این تفاوت که در آلتین تپه معبد در وسط تالار اما ‏در آیانیس در قسمت شرقی آن قرار دارد. کلیۀ دیوارهای تالار رنگ  آمیزی شده که بقایای ‏رنگ  های آبی، سفید و قهوه  ای هنوز برجای مانده است.‏

تالار ستون  دار دارای دو ورودی در انتهای غربی ضلع شمالی و انتهای شمالی ضلع ‏شرقی است. بر روی دیوارهای این دو ورودی   لوح  های روسای دوم با خط میخی یافت شده که در آن چگونگی ساخت قلعه به دست اسیران آشوری، هیتی[42] و موشکانی[43] ‏شرح داده شده است.‏

ابعاد تالار ستون  دار 30 × 30 متر و به شکل مربع است و دوازده ستون آن ‏هر یک به فاصلۀ 3/60 متر از دیوارها و شش متر از یکدیگر قرار گرفته  اند. در هر یک ازضلع  های شمالی و جنوبی چهار ستون و در هر یک از ضلع  های شرقی و غربی دو ستون با ‏پلان مربع شکل با ابعاد 2/5 × 2/5 متر قرار دارد. پایه  های ستون  ها، تا ارتفاع 1/35 متر، ‏با سنگ بازالت خوش  تراش ساخته شده است.‏

دیوارهای تالار ستون  دار و قسمت بالای ستون  ها با استفاده از آجر خام بنا و بالای ‏ستون  ها با رنگ سفید و دیوارهای تالار در قسمت پایین با رنگ آبی و در قسمت بالا با ‏رنگ سفید رنگ شده است. در بررسی مواد تشکیل دهندۀ رنگ  ها مشخص شد که مادۀ تشکیل ‏دهندۀ رنگ  دانۀ آبی کلسیوم سیلیکات مس[44] است که تولید آن قرن  ها در انحصار مصریان ‏بود و طرز تهیۀ آن را مخفی نگه می  داشتند اما کشف این ماده و ابزار تهیۀ آن در قلعۀ آیانیس نشان  دهندۀ آن است که اورارتویی  ها به تولید این رنگ  دانه می  پرداخته  اند. [45]

پس از خاک  برداری کامل تالار ستون  دار و اتاق  های جانبی، مقادیر بسیاری سرنیزه، تیر، ‏شمشیر و تعدادی نیز کلاه  خود، تیردان و سپر به دست آمد. بررسی  ها مشخص ساخت که این سلاح  ها ‏مورد استفاده قرار نگرفته  اند. از آنجایی که این ابزارها به همراه میخ  های برنزی در زیر ‏دیوارهای چهار طرف تالار و اتاق  های جانبی یافت شده  اند می  توان نتیجه  گرفت که ‏آنها می  بایست سلاح های اهدایی به خدایان بوده باشند که بر روی دیوارهای تالار نصب شده ‏بودند.‏

در بین سلاح های یافت شده، سپر روسای دوم قابل توجه است که در گوشۀ شمال ‏غربی تالار به دست آمده و بر اثر فشار فرو ریختن دیوارهای این قسمت صدمه دیده. ‏قطر سپر یک متر و از جنس برنز است و در وسط آن سر شیری با وزن پنج ‏کیلو گرم قرار دارد. در اطراف سر شیر، ردیف  های تصاویری از شیر و گاو نر وجود دارد که با ردیفی از ‏تصاویر غنچه  های گل به سه ردیف مجزا تفکیک شده. بر لبۀ سپر نیز نوشته ‏هایی به خط میخی در دو ردیف قرار دارد. در لوح به دست آمده از سارگون، در کاخ ‏دورشاروکین، وی در مورد غنائمی که از معبد موسسیر به دست آورده به سپری با وزن ‏‏25 کیلوگرم از جنس طلا و همچنین، به دوازده عدد سپر از جنس نقره، که در وسط آنها سر ‏شیر قرار داشته، اشاره کرده که یافتن این سپر هم تأییدی بر این مدعای اوست.‏

در وسط تالار ستون  دار و به فاصلۀ 7/5 متر از ورودی معبد، باقی ماندۀ بنای ‏کوچکی با پلان دایره شکل با قطر 3/5 متر قرار دارد که دیوارهای آن با سنگ لاشه و خشت ‏بنا شده بوده و در حال حاضر، تنها هفتاد سانتی متر از آن باقی مانده است. بقایای رنگ موجود بر باقی  ماندۀ ‏دیوارهای این قسمت نشان می  دهد که این بنا با رنگ سفید پوشانده شده بوده. شکل کامل و ‏کاربرد این بنای استوانه  ای شکل تا کنون مشخص نشده است.‏

مهم  ترین قسمت قلعۀ آیانیس، که آن را از دیگر قلعه  های یافت شده از دورۀ ‏اورارتو متمایز می  کند، معبد آن است که در سمت شرقی تالار ستون  دار قرار دارد.‏

پلان کلیۀ معابد دورۀ اوراتویی چهارگوش است که آنها را می  توان به سه گروه ‏تقسیم کرد. معابد با پلان مربع شکل مانند معابد آلتین تپه و آیانیس، معابد با پلان ‏مستطیلی شکل مانند معبد سوسی[46] در اربونی و معابد مستطیلی شکل با رواق ستون  دار ‏مانند معبد موسسیر. معبد آیانیس را به علت ابعاد خارجی 12/45 متر در جهت شرقی ـ غربی ‏و 13 متر در جهت شمالی ـ جنوبی و فضای داخلی[47] آن به ابعاد 4/58 در 4/62 متر باید در گروه معابد مستطیلی شکل قرار داد اما با در نظر گرفتن کشیدگی معابد مستطیلی ‏شکل و جزئی بودن اختلاف اضلاع معبد آیانیس می  توان آن را در گروه معابد با پلان مربع ‏شکل جای داد.‏

احتمالاً ساختمان معبد پس از پایان ساخت تالار ستون  دار بنا شده است. این ‏موضوع را می  توان از وضعیت قرار گرفتن ساختمان معبد، که در بین دو ستون سمت شرقی تالار ‏واقع شده، تشخیص داد. مورد دیگر جهت قرار گرفتن معبد است که شرقی ـ غربی است در حالی ‏که تالار اندکی متمایل به شمال می  باشد و به همین دلیل نیز دیوار شرقی تالار دارای انحراف است.‏

ورودی معبد، به پهنای 1/38 متر، به صورت راهرویی به طول 2/10 متر در ضلع ‏غربی آن قرار دارد که 1/2 متر از ابتدای راهرو 18 سانتی متر از هر طرف تنگ  تر از قسمت دوم ‏راهرو به طول 90 سانتی  متر است. در انتهای قسمت تنگ راهرو و ابتدای قسمت پهن ‏آن، سوارخ پاگرد برای درب چوبی در کف آن قرار دارد. کف راهروهای معبد، بر خلاف دیگر ‏معابد اورارتویی هم سطح کف تالار است و با ورقۀ نازک سنگ مرمر سبز رنگ به ‏ضخامت 18 سانتی  متر پوشانده شده است.‏

بر روی دیوارهای دو طرف ورودی معبد چهار لوح به صورت دو به دو و ‏همچنین، بر روی دیوارهای دو سمت قسمت تنگ راهرو نیز چهار لوح دیگر در ادامۀ لوح  های ‏قبلی به صورت دو به دو قرار گرفته. بر روی هر یک از لوح  ها، که از سنگ بازالت ‏خوش  تراش و به ارتفاع  1/8 متر است، مطالبی به خط میخی در یازده سطر حک شده است.‏

این لوح  ها، که سالوینی آنها را خوانده،‏[48] در ستایش خدایان اورارتو به ‏خصوص خالدی و شرح چگونگی ساخت معبد و قلعۀ روساخینیلی است و مابقی مطالب تکرار ‏لوح  های معابد تیشیبانی در اربونی، آرگیشتی خینیلی و کیف کالسی است.‏

دیوارهای قسمت پهن راهرو، در ادامۀ سنگ  نوشته  های قسمت تنگ آن، با سنگ ‏بازالت خوش  تراش به ارتفاع 1/8 متر و در ادامۀ آنها نیز کلیۀ دیوارهای داخلی معبد به ‏ارتفاع 1/5 متر با همین نوع سنگ پوشانده شده است. بقیۀ دیوارهای معبد با آجر خام و ‏خشت ساخته شده است. ارتفاع سقف معبد و نوع پوشش آن، با در نظر گرفتن اینکه در این ‏قسمت مانند تالار ستون  دار بقایای تیرچه  های چوبی به دست نیامده، نامشخص است. همچنین، ‏آثاری از رنگ  آمیزی دیوارهای داخل معبد دیده نشده است.‏

کف فضای داخلی معبد با سنگ مرمر به ضخامت 11 ـ 14 سانتی  متر پوشانده شده ‏است و سطح آن 15 سانتی  متر پایین  تر از سطح راهرو قرار دارد. بر روی کلیۀ سنگ  های ‏خوش  تراش دیوارهای داخلی معبد و قسمت پهن راهرو نقوش مختلفی در داخل سنگ با ‏ظرافت بسیار زیادی حکاکی شده که به این دلیل، این معبد اورارتویی را از دیگر معابد کاملاً متمایز ساخته.‏

این نقوش، که دربردارندۀ تصویر خالدی و نمادهای مختلف مربوط به اوست، در قسمت ‏راهرو در سه ردیف و در دیوارهای داخل معبد در دو ردیف حفر شده و شامل نقش های گل ‏هشت  پر، گل با گلدان، خالدی،‏[49] شیر بال  دار، حیوان بال  دار با سر انسان و صلیب‏[50] است.‏

در انتهای معبد و در پایین دیوار شرقی و رو به روی راهروی ورودی، سکویی به ‏ابعاد 0/75 × 1/75 متر قرار دارد که با سنگ مرمری به ضخامت 18 سانتی  متر پوشانده شده ‏است. کاربرد این سکو هنوز مشخص نشده اما احتمال دارد که بر روی آن مجسمه ‏یا شیئی مقدس قرار داشته که هنگام غارت معبد از آنجا خارج شده زیرا هیچ گونه اثری ‏از آن در داخل معبد به دست نیامده است.‏

بر روی دیوارهای اطراف سکو، سوراخ  های متعدد کوچکی قرار دارد که با در نظر ‏گرفتن میخ  های برنزی به دست آمده در کنار آنها و تکه  های ورق از جنس طلا مشخص شده ‏که در این قسمت از سکو، ورقه  هایی از جنس طلا با نقوشی شبیه به نقش  های روی دیوارها نصب شده بوده که به آن جلوۀ خاصی می  داده است.‏

با بررسی داخل حفره  های نقوش روی دیوارها دو مورد جالب دیگر نیز مشخص شده. ‏نخست اینکه در داخل کلیۀ این نقوش سوراخ  هایی وجود دارد که به اندازۀ قطر آنها میخ  هایی از جنس برنز در ‏چهار گوشۀ زیر دیوارهای معبد یافت شده که بیانگر استفاده از این میخ  ها برای نصب شیئی در ‏داخل این نقوش است و دیگر اینکه در داخل این نقوش باقی  ماندۀ قطعات کوچک طلا، برنز و ‏سنگ سبز به دست آمده که باز هم مؤید نصب اشیائی در داخل این نقوش حفره شده است.‏

شواهد نشان می  دهد که در داخل این نقوش مجسمه  هایی به اندازه و شکل همین نقش  ها از ‏جنس طلا، برنز و سنگ سبز قرار داشته که در زمان غارت معبد آنها را از جای ‏خود خارج کرده  اند. صدمات وارد شده بر لبۀ تعدادی از نقوش این موضوع را تأیید می  کند. به عقیدۀ سالوینی احتمالاً نورگیری در بالای سقف وجود داشته که با تابش نور آفتاب به ‏داخل معبد انعکاس زیبایی بر اثر برخورد با این مجسمه  های کوچک به وجود می  آورده است.‏

در بررسی  های صورت گرفته در تالار ستون  دار و داخل معبد شواهدی که بیانگر وجود ‏قربانگاه باشد به دست نیامده و فقط تعدادی ظرف که در آنها روغن  های مخصوص برای انجام ‏مراسم مذهبی نگهداری می  شده به دست آمده است. احتمالاً، قربانگاه در خارج از این ساختمان  ها بوده و یا مکان خاصی برای آن وجود داشته که هنوز مشخص نشده است.‏

بنابر کابرد هر شهر خانه  های اطراف قلعه  ها نیز با یکدیگر تفاوت داشتند، زیرا ‏خانه  هایی که در شهرهایی با کاربرد اداری و اقتصادی بنا شده  اند دارای امکاناتی برای تولیدات ‏مختلف مورد نیاز بوده  اند در حالی که خانه  های اطراف دیگر قلعه  ها به علت کاربرد نظامی یا ‏مذهبی فاقد قسمت  های مربوط به تولیدات اقتصادی هستند. هر چند قسمت مسکونی آیانیس کمتر مورد ‏بررسی قرار گرفته خانه  هایی که تا کنون خاک  برداری شده مشخص کرده که این خانه  ها با ‏اصول شهرسازی دورۀ اورارتو بنا شده و مشابه خانه  های شهر تیشیبانی است. افزون بر اینکه در آن ساختمان  ها کاخ و یا پادگان نظامی یافت نشده و اصرار دشمن برای اشغال شهر نشان  دهندۀ آن است که آیانیس در زمرۀ شهرهایی با کاربرد اداری ـ اقتصادی بوده است.‏

طی این مقاله سعی شد تا با معرفی معبد آیانیس، که بنایی منحصر به فرد از دورۀ ‏اورارتوست و در مقالات و کتاب  های اورارتوشناسی در ایران کمتر به آن پرداخته شده است، ‏توجه علاقه  مندان به موردی کمیاب در تمدن و فرهنگ اورارتو، که زیربنای تمدن و ‏فرهنگ ارمنیان شد جلب شود. امید است در آینده با کاوش  هایی که به دست باستان  شناسان ‏کشورهای مختلف در این مکان صورت می  گیرد پاسخ بسیاری از موارد مبهم در خصوص ‏این مکان، به خصوص معبد آن، روشن شود.‏      ‏

منابع:

هوسپیان، شاهن. «نگاهی مختصر به تاریخ ایروان». پیمان. ش 37. پاییز 1385‏: 29 ـ 71.

Salvini, Mirjo. The inscriptions of Ayanis (Rusahinili Eiduru – Kai) cuneiform and hieroglyphic. [s.l]: [s.n], 1995.‎

‎Cilingiroglu, Altan; Salvini, Mirjio. Ayanis I  ـ Ten years’ excavations at Rusahinili kai 1989 to 1998 . Roma: [s.n], 2001.‎

Հայկական Ճարտարապետութեան Պատմութիւն. Երեւան: ՀՀ ‎Գիտութիւնների Ակադեմիա 1996.Ա հատոր

منابع تصاویر:

بایگانی عکس نارک هاروطونیان

بایگانی عکس ساموئل کاراپتیان

بایگانی عکس استیون سیم

بایگانی عکس مؤلف

http://www.aktuelarkeoloji.com.tr

پی نوشت ها:

Sargon II (722 ـ 705 BC)1ـ ‎

2ـ تمدنی در بخش میانی رود دجله در هزارۀ اول و دوم پیش از میلاد.

‏Mannea3ـ

تمدنی در شمال غرب ایران.

4ـ ‏تمدنی در فلات ارمنستان در هزارۀ اول پیش از میلاد.

Cimmerians5ـ

‏اقوام ساکن در شمال دریای سیاه که در قرن هشتم پیش از میلاد از کوه  های قفقاز گذشتند و به فلات ارمنستان و سپس، آسیای صغیر ‏هجوم آوردند.

6ـ دان ناردو، امپراتوری آشور، ترجمۀ مهدی حقیقت  خواه (تهران: ققنوس، 1385)، ص 66‏.

‏Musasir7ـ

این معبد احتمالاً در منطقۀ کردستان عراق امروزی قرار داشت که در اوایل قرن نهم پیش از میلاد به دست پادشاهان اورارتو بنا شده بود. تصویر این معبد، پس از فتح آن به دست سارگون دوم، در کاخ دور شاروکین (Dur Sharukin) نقش شده بود که در 1846م هیئت ‏تحت سرپرستی ویلیام کنت، زمین  شناس انگلیسی، آن را پیدا کردند.‏

8ـ این کاخ، که امروزه در کشور عراق قرار دارد، به خسروآباد معروف است و منظور از این لوح  ها همان لوحه  هایی است که در 1846م به دست هیئت تحت سرپرستی ویلیام کنت در ‏کاخ خسروآباد پیدا شد.‏

‎ Boris Piotrovsky, The Ancient Civilization of Urartu (New York: Cowles Book Company, 1969), Chapter III9ـ

‎Argishti II (713 ـ 685 BC)‎10ـ

‎Rusa II (685 ـ 645 BC)‎11ـ

Teishebaini12ـ

واقع در جنوب غرب ایروان

‏Rusardu13ـ

این قلعه ـ شهر در مکان قلعۀ بسطام، در نزدیکی شهر خوی، قرار دارد.‏

‏‏Kef kalesi14ـ

واقع در شمال دریاچۀ وان، نزدیک شهر آدیلسواز.‏

‏‏Rusakhinili15ـ

در مکان قلعۀ توپراق قلعه در شرق دریاچۀ وان.‏

[1].7 Հատոր առաջին, Ճարտարապետութեան պատմութիւն(Երևան: ԳԱԱ, 1999), էջ 88 ـ ‎‎90‎16ـ

Scythians17ـ

‏‏Tushpa18ـ

از پایتخت  های اورارتو که امروزه با نام شهر وان در شرق دریاچۀ وان قرار دارد.‏

‎Ayanis19ـ

20ـ روسا تعدادی از شهرهای بنا شده در زمان خود را روساخینیلی نام نهاده است.

21ـ ‏نخستین پایتخت حکومت اورارتو در شمال دریاچۀ وان.

‏‏Argishtikhinili22ـ

واقع در کنار شهر آرماویر در ارمنستان.‏

‏‏Altintepe23ـ

این شهر در نزدیکی شهر ارزنجان در ترکیۀ امروزی قرار دارد.

‏‏Erebouni‏ ‏24ـ

واقع در جنوب ایروان. این شهر در 782 ق  م به دستور آرگیشتی اول بنا شد. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، «نگاهی مختصر به تاریخ ایروان»، پیمان، ش 37 (پاییز 1385‏): 39 ـ 71.

‏‏Argishtiuna25ـ

واقع در شمال دریاچۀ وان.‏

‏‏Kallania26ـ

واقع در ساحل شمال غربی دریاچۀ وان.‏

‏Kumenu27ـ

واقع در جنوب دریاچۀ وان.‏

‏‏‏Haikabert28ـ

این شهر، که به دست ساردوری دوم بنا شده است، در جنوب شرقی شهر وان قرار دارد و اکنون چاووش تپه نامیده می  شود.

29ـ ‏اورارتویی  ها خدایان بسیاری داشتند اما از آن میان سه خدا برتر از دیگر خدایان بودند. خالدی (‏Khaldi‏) در رأس خدایان قرار داشت ‏و سپس، تیشیبا (‏Teisheba‏) و شیوینی (‏Shivini‏) بودند.‏

‎‎N 38° 42′ 29.91″, E 43° 12′ 41.90″30ـ

‎‎Agarti31ـ

‏‏‏Kura32ـ

رودخانۀ تشکیل  دهندۀ مرز شمالی فلات ارمنستان که امروزه در کشورهای گرجستان و آذربایجان جاری است و به همراه ‏رود ارس به دریای مازندران می  ریزد.‏

‎‎Eiduru33ـ ‎

‎‎Ishpuini (825 ـ 810 BC)‎‎34ـ

35ـ ‏ارمنیان این سنگ  نوشته را دروازۀ مه  هر(meher) می  نامند و روایتی جالب دربارۀ آن نسل به نسل در میان آنان نقل شده است. امروزه، این کتیبه با نام ‏چرخ و فلک شناخته می  شود.‏

‎‎Mirjo Salvini36ـ

‏‏‏Artzruni37ـ

از خاندان  های قدیمی و قدرتمند ارمنستان که در 908م موفق شدند پادشاهی مستقلی در حوزۀ دریاچۀ وان و مناطق ‏شرقی آن تشکیل دهند. این پادشاهی در 1021م به دست امپراتوری بیزانس سقوط کرد.‏

‎‎Sarduri III (645 ـ 620 BC)‎38ـ

‏‏‏‏Biainili39ـ

اورارتویی  ها فلات ارمنستان را  به این اسم می  نامیدند.‏

Mirjo Salvini, ‎‎‎The inscriptions of Ayanis (Rusahinili Eiduru – Kai) cuneiform and hieroglyphic(s.l: s.n,1995), p. 251 & 25240ـ ‎

Tuğba Solmaz & Emel Oybak, Archaeobotanical studies at the Urartian site of Ayanis in Van Province, eastern Turkey 41ـ

(Ankara: Hacettepe University, 2013‎).

‎Hittiti   42ـ

‎Mushki  43ـ

Egyptian Blue Cake 44ـ

www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0305440313002227‎45ـ

‎‎Sousi 46ـ

‎‎Cella 47ـ

Mirjo Salvini,ibid., p. 253 & 26248ـ ‎‎‎‎

49ـ اشکالی مشابه آنچه در معبد آیانیس به صورت انسان بال  دار و حیوان بال  دار با سر انسان یافت شده در حجاری  ها و ظروف ‏مختلف مربوط به دورۀ اورارتو، که منصوب به خالدی یا تیشیباست، به دست آمده. با در نظر گرفتن این واقعیت که روسای ‏دوم در لوح  های مختلف موجود در آیانیس از بین خدایان اورارتو بر نام خالدی تأکید کرده و همچنین، با توجه به مقادیر فراوان سلاح  های ‏یافت شده در تالار ستون  دار، که به خالدی اهدا شده، مؤلف بر این باور است که تصاویر موجود در معبد ‏آیانیس تنها به خالدی و نمادهای منصوب به وی اشاره دارد و معبد اساساً برای وی بنا شده است.‏

‎Swastika ‎‎‎‎50ـ

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68
سال هجدهم | تابستان 1393 | 308 صفحه
در این شماره می خوانید:

ارمنستان،کشور زیبایی ها و عجایب

نویسنده: بهارک مهدی [1] فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 «ارمنستان کشور زیبایی است». این جمله بارها از زبان کسانی که به منزلۀ گردشگر یا برای مدتی ‏طولانی به این کشور سفر...

بررسی مقابر صخره ای استان آذربایجان غربی

نویسنده: نادره شجاع دل / بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 معماری صخره  ای در ایران و جهان قدمتی طولانی دارد و بسیاری از عوامل اقلیمی، تدافعی، فرهنگی و ......

کلیسای مریم مقدس روستای آفتارخانه سلماس

نویسنده: بهروزخان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 درآمد سلماس از شهرهای به نسبت پر جمعیت آذربایجان غربی است که در ‏شمال ارومیه و جنوب خوی قرار گرفته و از غرب به...

یاد مردم نیکونهاد (درگذشت بانوی فرهیخته،ژانت لازاریان)

نویسنده: مسعود عرفانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 ژانت دیگرانوهی لازاریان در 1309ش/ 1930م، در خانواده  ای از ارمنیان نخجوان، که به ‏ایران مهاجرت کرده بودند، در...

تاریخ نگاری پروفسور یرواند آبراهامیان

نویسنده: سید علی مزینانی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 اشاره سید علی مزینانی در 1367ش در شهرستان داورزن سبزوار، در استان خراسان رضوی، ‏چشم به جهان گشود. او در پی عشق به...

چهره هنرمند در تجلی صادق هدایت

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 یکی از داستان  های بسیار زیبا و به لحاظ محتوا منحصر به فرد و عمیق هدایت از مجموعۀ سگ ولگرد، ‏داستان...

فلوت سحرآمیز در تهران نواخته شد

نویسنده: گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 اپرای فلوت سحر  آمیز،[1] از شاهکار  های موتسارت، در روزهای 2 ـ 4 تیرامسال (1393ش) (23 ـ 25 ژوئن 2014م)، به وسیلۀ...

ارمنستان در بیانیه چهارده ماده ای وودرو ویلسون

نویسنده:  دکتر آراپاپیان / ترجمه باگو فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 وودرو ویلسون رهبری سیاسی ایالات متحدۀ امریکا را در برهۀ قهرآمیزی از زمان بر عهده داشت (از 1913 ـ...

شصتمین سالگرد زیارت سالانه کلیسای تادئوس مقدس

نویسنده: ریتا ظزیف نیا فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 تادئوس رسول: «آنگاه عیسی دوازده شاگرد خود را فرا خواند و آنان را اقتدار بخشید تا ارواح پلید را ‏بیرون کنند و هر درد...

نگاهی اجمالی به نقش ارمنیان در پیشرفت و تکامل هنرها و صنایع دستی در امپراتوری عثمانی

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 68 اشاره در شمارۀ 67 نشریۀ پیمان به نقش ارمنیان در هنر معماری امپراتوری عثمانی پرداختیم. در این شماره، کوشیده  ایم...