نویسنده: ایساک یونانسیان

سمبات دِر کیورقیان[1] در1292ش در خانواده ای ارمنی، در جلفای اصفهان، چشم به جهان گشود. پدرش هوانس و مادرش تاگوهی نام داشتند. سمبات در دو سالگی پدرش را از دست داد و وظیفۀ تربیت او به مادرش و پدربزرگش، که در آن زمان در اصفهان کشیش بود، سپرده شد.

سمبات دِر کیورقیان،کالیفرنیا 1990م

علاقۀ سمبات به نقاشی و استعداد هنری اش از همان دوران کودکی، زمانی که هفت سال بیشتر نداشت، مورد توجه خواهر بزرگش، سیریک، قرار گرفت. سیریک نخستین بار هنگام بازگشت خانواده از تعطیلات از یکی از روستاهای اطراف اصفهان متوجه دفترچۀ تکالیف سمبات شد که مملو از نقاشی هایی متعدد از مناظر اطراف دهکده،حیوانات و اعضای خانواده بود. سیریک این نقاشی ها را به مدرسه برد و آنها را به معلم نقاشی سمبات نشان داد. معلم با دیدن نقاشی ها گفته بود که آنها محشرند و نمی توان از این نقاشی ها برای کودکی به این سن ایرادی گرفت. تشویق های خواهر سمبات و علاقۀ فراوان خود وی به نقاشی سبب شد تا در کنار تحصیل در مدرسه اولین آموزش های حرفه ای نقاشی را نیز نزد استادان نامی آن روزگار، یعنی یقیا یقیجانیان و هاکوپ وارتانیان که حاصل این آموزش ها نخستین نمایشگاه نقاشی های سمبات در 11 سالگی (1303ش) در مدرسه بود که جایزۀ نخست مسابقات مدرسه را برای او به ارمغان آورد.

سمبات در کنار تحصیل و نقاشی شروع به فراگیری زبان انگلیسی در کالج انگلیسی اصفهان کرد اما فشار زندگی سبب شد تا نقاشی را رها کند و مشغول به کار شود.

نقطۀ عطف زندگی هنری سمبات و علت بازگشت دوبارۀ وی به هنر مورد علاقه اش ورود سرکیس خاچاطوریان، نقاش ارمنی معروف مقیم پاریس، به اصفهان بود. خاچاطوریان در 1308ش به اصفهان آمد تا از روی دیوارنگاره‌های عالی‌قاپو و چهل‌ستون نقاشی کند.

او، که برای این منظور نیاز به یک شاگرد و همراه جوان داشت، پس از تحقیق در مورد نقاشان اصفهان سمبات را انتخاب کرد و از او خواست تا به وی کمک کند. سمبات کار خود را با استاد خاچاطوریان آغاز کرد و طی نزدیک به سه سال همکاری با استاد بیش از پیش به راز و رمز نقاشی پی برد. او از مهارت خاچاطوریان در استفاده از قلم‌مو و انتخاب رنگ و از دانسته‌های وی دربارۀ آثار هنرمندان غرب، هند، ژاپن و آفریقا بسیار آموخت. او طی این دورۀ کوتاه همکاری با استاد خاچاطوریان شیفتۀ مکتب هنری اصفهان شد و به مطالعۀ دقیق آن روی آورد. خاچاطوریان با دیدن استعداد کم‌نظیر سمبات کوشید تا زمینۀ تحصیل وی را در پاریس فراهم کند اما به دلیل مشکلات مالی این تلاش به ثمر ننشست و سمبات در اصفهان ماند و به فعالیت خود ادامه داد.

پس از رفتن خاچاطوریان، سمبات، که حالا نقاشی زبردست شده بود، به فکر تأسیس نگارخانۀ شخصی خود افتاد و آن را در 1309 ش، در خیابان چهارباغ اصفهان، با نام نگارستان سمبات افتتاح کرد. مدتی بعد نیز، در 1321ش، با آراکس آفتاندیلیان پیمان زناشویی بست که حاصل آن پسری به نام آرمن و دو دختر به نام های سیرانوش و تاگوش بود. آرمن، که هم اکنون استاد دانشگاه برکلی امریکاست، کتابی دربارۀ زندگی و آثار پدر چاپ کرد که شامل 172 صفحه و دویست نقاشی است.

نخستین حضور سمبات در یک نمایشگاه حرفه ای در 1323ش با شرکت در نمایشگاه انیستیتو آنجلو ایران در اصفهان و پس از آن در نمایشگاه دوسالانۀ تهران اتفاق افتاد. سمبات نخستین نمایشگاه انفرادی خود را نیز در 1327 ش با حمایت باشگاه فرهنگی صنعت نفت در آبادان برپا کرد که سبب شهرت بیشتر وی و دریافت سفارش های بسیاری شد.

سمبات تا 1350ش در اصفهان به فعالیت هنری خود ادامه داد. سپس به تهران عزیمت کرد و در 1351ش نگارستان خود را در خیابان کریم خان زند بنا نهاد و تا 1359ش، که به امریکا مهاجرت کرد، در تهران به کار نقاشی پرداخت.

سفرهای سمبات به خاورمیانه و اروپا

سمبات در حال نقاشی در کنار دریاچه تاهو،کالیفرنیا 1981م

مسافرت‌های سمبات طی سال‌های 1328 ـ 1329ش دامنۀ موضوعات مورد توجه او را گسترده‌تر کرد. دیگر تنها تصاویر اصفهان یا حتی ایران نبود که با حرکات موزون قلم‌موی سمبات بر روی کاغذ نقش می بست. عراق، سوریه، عربستان، لبنان، انگلستان، ایتالیا، سوئیس و فرانسه با مناظر و مکتب‌های نقاشی‌شان بر آثار سمبات تأثیر گذاشتند اما ایران و به ویژه اصفهان، برای همیشه در کانون نقاشی‌های سمبات باقی ماندند، حتی هنگامی که همراه با همسرش به امریکا رفت و به فرزندانش در لس آنجلس پیوست.

سمبات در امریکا نگارستان خود را در 1359ش در کالیفرنیا تأسیس کرد و سرگرم کشف چشم‌اندازها و شیوه‌های تازۀ نقاشی شد اما نگارستان امریکایی او هم رنگ و بوی ایرانی داشت و ایران، ایرانیان و آیین‌هایشان را به طور مصور به هنردوستان امریکایی معرفی می‌کرد.

سفر سمبات به ارمنستان در 1370ش بهانۀ آغاز فصلی دیگر از نقاشی‌های او شد. او با سفر به روستاهای دوردست کشور اجدادیش شیفتۀ رنگ‌های طبیعت ارمنستان شد. آفتاب‌سوخته، رنگ خاکی، زرد براق، سبز روشن…، رنگ‌هایی که در کالیفرنیا به چشمش نمی‌خورد. کلیساهای قدیمی ارمنستان نیز در شمار موضوعات محبوب او قرار گرفت.

سمبات آخرین بار در پاییز 1373ش به ایران سفر کرد. ارمنیان ایران با برگزاری برنامه‌هایی ویژه از کارهای او تجلیل کردند و در زمان حضورش در جلفا نمایشگاهی از آثار وی را برپا داشتند. به گفتۀ آرمن، پسر سمبات، خاطرات شیرین واپسین دیدار او از زادبومش، تا آخرین روزهای زندگی، تسلای خاطر وی بوده است.

تحلیل آثار سمبات دِر کیورقیان

نقاشی‌های آبرنگ سمبات از باروها، پل ها، کاخ ها، میدان ها، کوچه ها و بازارهای اصفهان بیشتر گردشگران غربی را به سوی خود می‌کشید. نگاه سمبات به محیط و انسان های اطرافش، با اینکه از درون بود، در عین حال نگاهی بود از دور. گویی سمبات از چشم یک غربی به اشیا و افراد نگاه می‌کرد و آن را به گونه‌ای می‌دید که تا کنون نقاشان بومی ایران ندیده بودند. آبرنگ‌های سمبات، بیان «غربیانۀ» مضمون‌های ایرانی است. از این رو، نقاشی‌های او بی‌درنگ به چشم و دل بازدیدکنندگان غربی نگارستانش می‌نشستند و به فرنگستان راه می‌یافتند. البته، تعداد بسیاری از آثار او را مشتریان ایرانی می‌خریدند.

نگارستان سمبات مملو از تصاویر اصفهان بود: مسجد شاه، سی و سه پل، پل‌های خواجو و مارنان و….

دلبستگی سمبات به پل‌ها، راه‌ها و جاده‌ها در تمام طول عمر هنری‌اش پیدا بود. گویی می‌خواست تا پلی زند میان امروز و فردا، میان شرق و غرب. علاقۀ او به درآمیختن مضمون‌های ایرانی با شگردهای نقاشی غربی نیز همین پیام را دربر دارد.

سمبات دوستی ای عمیق با طبیعت و جاده داشت. از روستایی به روستای دیگر و از شهری به شهر دیگر به جست وجوی موضوع می پرداخت و همواره با کوله‌باری از موضوعات تازه بازمی‌گشت. معمولاً، یک جا می‌نشست، چتری را بر فراز سرش می‌گسترد و لحظه‌ یا صحنه‌ای را بر روی کاغذ نقش می‌کرد. گاهی هم، عکس موضوع مورد نظر را می‌گرفت و با خود به خانه می‌برد تا سر فرصت و با حوصلۀ تمام تابلویی از آن درآورد. به قول لِوون آبراهامیان، تبارشناس و نویسندۀ ارمنی، سمبات در هنر نقاشی گاه روش‌های مردم‌شناختی را به کار می‌گرفت که عکاسی صحنه برای تدقیق بیشتر از جملۀ همین روش‌هاست.

گذشته از این روش‌ها، تابلوهایی هم هستند که سمبات را به منزلۀ یک نقاش مردم‌شناس معرفی می‌کنند: خانه‌های ارمنی‌ جلفای اصفهان، زنان روستاهای ارمنی نشین فریدن و چهارمحال که دور تنوری نشسته‌اند و لواش ارمنی می‌پزند یا کنار جویباری نشسته‌اند و ظرف و رخت می‌شویند یا اینکه با کوزه از رودخانه ای آب برمی دارند، گروهی از ارمنی‌های شاد که در مراسم عروسی رقص و پایکوبی می‌کنند و…، عکس‌ها و تابلوهایی که به‌راحتی می‌توان از آنها در هریک از پژوهش های مردم‌شناختی دربارۀ ارمنیان ایران بهره برد.

اسقف پاپیان، اسقف ارمنیان جلفا، در وصف سمبات گفته است: «سمبات با نقاشی‌هایش تصویر زندگی روستایی ارمنی‌ها و اصفهان محبوبش را با جلفای نو ارمنی‌نشین آن جاودانه کرده است».

در همین خصوص نوری نظری، نگار گر ایرانی، گفته است: «سمبات درک و فهم عمیقی از خاک و خورشید دارد و انگار به راز فصل ها پی برده است. سمبات روایتگر زندگی ایرانی و مردم ایران است».

با اینکه تصویرهای ارمنی بخشی بزرگ از کارهای سمبات را به خود اختصاص داده‌است آثار گران قدر او به هیچ روی تنها در این موضوعات خلاصه نمی‌شود. زنان چادری چهارباغ اصفهان، آخوندی تسبیح‌ به دست در میدان شاه، نی‌نوازی خیابانی در کنار یک استکان چای، شترهای خسته در زیر طاقی در اصفهان، کودکان در جلوی دروازۀ کاروان‌سرای کهنه، بقعۀ شاهزاده حسین و عشایر و قالی‌بافی‌شان را نیز می‌توان در ده‌ها تابلوی سمبات دید.

سمبات همچنین در کشیدن تک چهره نیز مهارت داشت. تک چهره‌هایی که او از اعضای خانواده‌، دوستان و نزدیکانش یا چهره‌های شناخته‌شده کشیده‌است دال بر تبحر او در این زمینه است.

سبک سمباتیســم

یکی دیگر از یادگارهای هنری سمبات شیوۀ نقاشی موسوم به «سمباتیسم» است. در این سبک سمبات رنگ‌های گوناگون را بر روی پاره‌ای از روزنامه ای ارمنی یا فارسی پخش می کرد و با درآمیختن رنگ‌ها موضوعاتی را شکل می داد که گاه با مضمون سرسخن های روزنامه گره می‌خورد.

شگفت‌انگیز است که نقاشی چون سمبات دِر کیورقیان در ایران نام چندان آشنایی نیست. نقاشی‌های آبرنگ او را از اوایل دهۀ 1309ش تا اواخر دهۀ 1360ش نمی توان به فراموشی سپرد. نقاشی‌های سمبات را هم اکنون نیز می توان در بازارهای مجازی‌ای چون ایبِی (eBay) دید که با قیمت‌هایی گزاف به فروش می‌رسند. اما در ایران، که زادبوم سمبات است، این نقاش را بیشتر هم‌تبارانش و برخی از دست‌اندرکاران هنر نقاشی می‌شناسند در حالی که به جرئت می‌توان گفت سمبات از برجسته‌ترین نقاشان آبرنگ اصفهان و ایران بوده‌ است.

سمبات دِر کیورقیان تابستان 1378ش / 1999م در امــریکــا درگذشت. وی در طول 66 سال فعالیت هنری اش بیش از ده هزار طرح و نقاشی از خود بر جای گذاشت. آثار او اکنون در گالری‌ها، موزه‌ها و مجموعه‌های شخصی گوناگون در سراسر جهان یافت می‌شوند. در ایران نیز آنچه برجای مانده، به منزلۀ میراث ملی نگهداری می‌شود.

آثار برجستۀ سمبات دِر کیورقیان

کاروان شتر کنار پل شهرستان

استراحت ساربانان کنار برج کبوتر

مجلس عروسی ارمنیان روستایی(فریدن)

روحانی تسبیح ‌به دست در میدان شاه

نی‌نوازی خیابانی کنار یک استکان چای

شترهای خسته زیر طاقی در اصفهان

کودکان در جلوی دروازه کاروانسرایی کهنه

خانه‌های ارمنی‌ جلفا و اصفهان

زنان چادری چهارباغ اصفهان

کاروان در شب

آبگیری با کوزۀ آب

عصاری

عشایر

کارگاه قالی بافی زنان

زنان روستایی کنار چشمه

سیمای یپرم خان

نمایشگاه ها

مهم ترین نمایشگاه هایی که سمبات در آنها شرکت داشته عبارت اند از:

ـ ده نمایشگاه در شهرهای اصفهان،آبادان،اهواز و مسجد سلیمان بین 1323ـ1342ش

ـ نمایشگاه گروهی گالری پرستو، 1343ش

ـ نمایشگاه هنری گروهی آنجلو فرانسه، لندن، 1329ش

ـ دو نمایشگاه انفرادی در عربستان سعودی، 1344ش

ـ نمایشگاه گروهی دوسالانۀ تهران، 1350ش

ـ نمایشگاه انفرادی در هالیوود کالیفرنیا، 1354ش

ـ نمایشگاه انفرادی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، 1359ش

ـ نمایشگاه گروهی در ایروان، 1370ش

و شرکت در بیش از بیست نمایشگاه انفرادی و گروهی در شهرهای لس آنجلس، نیویورک، بوستون، تورنتو، سان فرانسیسکو، پاسادنا و…. 

پی نوشت:

[1]. نگارگر ایرانی اهل جلفای اصفهان و پایه گذار سبک سمباتیسم (شیوه های بدیع نقاشی آبرنگ در ایران).

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61
سال شانزدهم | پاییز 1391 | 280 صفحه
در این شماره می خوانید:

سکه های تیگران دوم

نویسنده: شاهن هوسپیان تیگران دوم[1] همان نقش را در تاریخ ارمنستان ایفا کرده است که کوروش برای ایران. بنابراین، به مناسبت هم زمانی سال 2010 م با دوهزار و صد و پنجاهمین...

جیوان گاسپاریان،دودوک

نویسنده: رافی آراکلیانس موفقیت بزرگ جیوان گاسپاریان[1] در كنسرت مركز باربیکن[2] لندن، در 28 سپتامبر 2012م (7 مهر 1391ش)، نشانگر پیروزی عشق به نوای دودوك و سنت های وطن...

دوست من روبرت واهانیان

نویسنده: م.پ.جکتاجی دوست خوبم، روبرت واهانیان، تا به امروز چندین و چند مقاله نوشته و به من سپرده است كه همه را در ماهنامۀ تخصصی گیلان شناسی، گیله وا، چاپ كرده ام، بیشتر...

روبرت واهانیان،معمار و گیلان شناس

نویسنده: فرامرز طالبی سرآغاز اول بار نامش را در مجلۀ گیله وا دیدم، با مقاله ای نو در ادبیات معماری گیلان: «شهرسازی رشت». با همان مقاله نامش در ذهنم ماند و بعد از آن...

نگاهی به زندگی و آثار علمی دکتر مگردیچ تومانیان

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان ریاضیات نوعی زبان علمی است. مهندسان، فیزیک دانان و سایر دانشمندان به طور دائم از این علم بهره مند می شوند. سایر کارشناسان نیز، که به مطالعۀ...

نگاهی به روابط عرب ها و ارمنیان از گذشته تا حال

نویسنده: نیکولای هوُهانیسیان / ترجمه مسعود احمدی و تورج خسروی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 خلاصه ای از فعالیت ها و آثار نویسنـده نیكولای هوْهانیسیان، در 1930م، در...

برگی از زندگی من

نویسنده: آراکس آوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 اشاره افسوس که بسیار کم از خودش نوشته. خاطراتش را می خوانم و می گویم که حیف کاش بیشتر نوشته بود ولی خاصیت...

دیاسپورا،کتاب،مهاجرت

نویسنده: روبرت صافاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 حکایت پانصد سالگی کتاب چاپی ارمنی حکایت بیمار سالخوردۀ رو به موتی است که برایش جشن تولد می‌گیرند و بزرگش می‌دارند...

گذر تاریخ با نائیری

نویسنده: دکتر داریو فرینی / ترجمه دکتر مهرداد مومنی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 سال 1335ش است. ارمنی ها هم مثل بقیۀ مردم سرگرم کار و زندگی شونن و می گذرونن! من نیستم؛...

مروری کوتاه بر تاریخچه سالنامه های ارمنی

نویسنده: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 تألیف و تدوین سالنامه ها، که بخشی جداگانه از ادبیات ارمنی است، با توجه به محتوای آنها ـ که به طور عمده...

نشریات ارمنی زبان در خدمت کودکان

نویسنده: لیا خاچیکیان مطالبی که از سوی اولیای تربیتی كودكان برای مطالعه در اختیار آنها قرار می گیرد همواره دارای اهمیتی ویژه بوده است و از اصلی ترین برنامه های زیرساختی...

دکتر آلکساندر آتابگیان و دو ماهنامه هاماینک

نویسنده: آرمن بیگلریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 دربارۀ نشریه ای به نام هاماینک،[1] که ظاهراً در رشت چاپ می شده، دیدگاه های متفاوتی از سوی محققان و دست اندرکاران...

نگاهی به تاریخچه مطبوعات ارمنیان ایران

نویسنده: آرمن بیگلریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 تاریخچۀ نشریه ها و روزنامه های ارمنی زبان از شهر مدرس در هندوستان آغاز شده است. در نیمۀ دوم قرن هیجدهم میلادی، شمار...

وُسکان یِروانتسی

نویسنده: هاسمیک خاچاطوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 «چون کتاب عشق است عزیزم  اما دشمنان ما آن را نفهمیدند» وُسکان یرِوانتسی به خاطر آرمان والای خود با فدا کردن...

تاریخ صنعت چاپ ارمنی در ایران

نویسنده: تئودیک / ترجمه آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 جلفای اصفهان چاپخانۀ کلیسای وانک جلفا شهرستانی است در مجاورت اصفهان، شهری که زمانی پایتخت ایران...

تئودیک،نخستین محقق در زمینه تاریخ صنعت چاپ ارمنی

نویسنده: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 تئودوروس لاپجینجیان (تئودیک) مؤلف، نویسنده و ناشری پرکار بود. او در 5 مارس 1873م، درمحلۀ اسکیوتاری قسطنطنیه...

تاریخچه صنعت چاپ ارمنیان

ترجمه: آنوشیک ملکی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 قدیمی ترین پیوند ارمنیان با صنعت چاپ به قرن چهاردهم میلادی و به زمانی بازمی گردد که ناخدای ارمنی اهل ونیز، آنتون...

به مناسبت پانصدمین سال صنعت چاپ ارمنی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 جاثلیق اعظم آرام اول، رهبر حوزۀ دینی کیلیکیه، پس از نام گذاری سال های گذشته به نام موضوعات مختلف، سال2012م را نیز که مصادف است با پانصدمین...

ماتناداران و میراث خطی مورخان ارمنی

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 ماتناداران[2] در معنای لغوی به مجموعه ای اطلاق می شود که مکانی برای نگاهداری اسناد، متون خطی و کتا ب های دست نویس...