نویسنده: گریگور قضاریان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69

خانم دکتر امیلیا نرسیسیانس[1] دانشیار و مدیر پیشین گروه انسان شناسی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. وی دارای مدرک کارشناسی در رشتۀ تاریخ فرهنگ تطبیقی از دانشگاه دماوند، دو کارشناسی ارشد در رشته های جامعه شناسی و انسان شناسی، از دانشگاه سالفورد[2] انگلستان و جامعه شناسی تعلیم و تربیت از دانشگاه سنچری[3] ایالات متحدۀ امریکا و مدرک دکترای جامعه شناسی تعلیم و تربیت از همین دانشگاه (سنچری) است.

دکتر امیلیا نرسیسیانس

از جمله زمینه های تحقیقاتی ایشان می توان به موضوعاتی در حوزۀ زبان شناسی اجتماعی، انسان شناسی جنسیت، نشانه شناسی ‏فرهنگی،‎‎‏ انسان شناسی تعلیم و تربیت، موضوعات دوزبانگی و چندزبا نگی از دیدگاه انسان شناسی اشاره کرد.‏

خانم دکتر نرسیسیانس مؤلف و مترجم کتاب های فراوانی در زمینه های مطالعاتی خود هستند. وی در سمینارهای بین المللی ‏فراوانی نیز مقالاتی با موضوعات «شناخت و عاطفه»، «زبان و مدل سازی شناختی»، «زبان و اجتماعی شدن»، «مردم شناسی ‏جنسیت»، «مردم شناسی زبان شناختی»، «مردم نگاری ارتباطات زنان ارمنی» و ده ها مقالۀ علمی دیگر ارائه و منتشر کرده است. ‏وی مسئولیت طرح های تحقیقاتی مختلفی از جمله «کنفرانس بین المللی علوم و مهندسی سیستم ها»، «طرح تحقیقاتی بررسی ‏چندزبانگی در شهر تهران»، «سمینار دوزبانگی» (در سمت دبیر سمینار)، «طرح توسعۀ همکاری های علمی و تحقیقاتی با دانشگاه دولتی ‏ایروان» و طرح های بی شمار دیگری را برعهده داشته است. ‏

در خصوص دیگر خدمات علمی و اجرایی خانم دکتر نرسیسیانس می توان به مواردی چون مدیریت گروه مطالعات ‏انسان شناسی فرهنگی انجمن جامعه شناسی ایران، عضویت در کارگروه های مربوط به انتخاب سؤالات کنکور در مقاطع کارشناسی، ‏کارشناسی ارشد و دکترا در رشته های مختلف و ریاست ادارۀ خدمات آموزشی دانشکدۀ علوم اجتماعی اشاره کرد. ‏

دکتر نرسیسیانس در 1332ش در تهران به دنیا آمد. او همسر دانشمند ایرانی ـ ارمنی و پدر علم رباتیک ایران، مرحوم ‏کارو لوکاس، است. [4] حاصل ازدواج این دو شخصیت فرهیختۀ علمی پسری به نام آرمان است که هم اکنون در فرهنگستان علوم ارمنستان در مقطع دکتری مشغول تحصیل است. ‏

به منظور آشنایی هرچه بیشتر با زندگی و فعالیت های دکتر نرسیسیانس و معرفی ایشان به خوانندگان فصلنامۀ پیمان گفت و گویی صمیمانه و اختصاصی با این بانوی فرهیخته در دفتر کار ایشان در دانشگاه تهران ترتیب دادیم که امیدواریم مورد توجه خوانندگان عزیز فصلنامه قرار گیرد.

گریگور قضاریان: دکتر نرسیسیانس کمی از خودتان برای خوانندگان بگویید.

دکتر امیلیا نرسیسیانس: من در خانواده ای اهل کتاب و فرهنگ متولد شدم. فضای خانه، تأثیر عمیقی بر من گذاشت و زندگی و آیندۀ من نیز ادامۀ همین فضای فرهنگی موجود در خانواده بوده است. من در 1332ش در خیابان لاله زار تهران متولد شدم و از اینکه می گویم در لاله زار متولد شده ام بسیار خوشحالم. تحصیلات ابتدایی را در مدرسۀ بوستان، که در نزدیکی منزلمان بود، گذراندم و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان کوشش مریم ارمنیان ادامه دادم. پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان برای ادامۀ تحصیل رهسپار امریکا شدم و رشتۀ انسان شناسی را برای ادامۀ تحصیل انتخاب کردم. مدتی پس از شروع تحصیل در امریکا مجبور شدم انتقالی بگیرم و به ایران بازگردم. دلیل بازگشت من تمام شدن مدت بورسیۀ همسرم از دانشگاه تهران و اخذ مدرک دکتری ایشان از دانشگاه ایالتی برکلی ‏در امریکا بود. در ایران، تحصیلاتم را در دانشکدۀ دماوند در رشتۀ تاریخ فرهنگ تطبیقی، که نام دیگر رشتۀ انسان شناسی بود، در مقطع کارشناس ادامه دادم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران انقلاب فرهنگی فارغ التحصیل شدم. این رشته در آن سال ها در ایران رشتۀ جدیدی بود و برایم جالب بود بدانم با این مدرک در چه زمینه هایی می توانم فعالیت کنم. بنابراین، مشغول جست و جو شدم و در آزمون استخدامی  نهادهای مختلفی شرکت کردم و بالاخره در سازمان آموزش و پرورش منطقۀ یک به منزلۀ دبیر تاریخ و زبان انگلیسی در یکی از مدارس راهنمایی یکی از روستاهای فشم استخدام شدم. هنوز چند ماهی از آغاز کارم نگذشته بود که فهمیدم در آزمون استخدامی مجتمع فنی سمیه نیز قبول شده ام. بنابراین، کارم را در مدرسۀ راهنمایی فشم با معرفی دبیر جایگزین ‏نیمه کاره رها کردم و در مجتمع فنی سمیه مشغول به تدریس شدم. در همان حین از طریق  یکی از دوستانم مطلع شدم که می توانم در دانشگاه تربیت معلم نیز تدریس کنم. تدریس در دانشگاه تربیت معلم نخستین تجربۀ تدریس من در محیط دانشگاه بود. اما کم کم به این نتیجه رسیدم که مدرک کارشناسی نمی تواند جوابگوی کار دانشگاهی باشد. بنابراین، نیاز به پیشرفت و ادامۀ تحصیل دارم. در این دوران، به همسرم، کارو، کاری در لیبی پیشنهاد شده بود. او کار رابرای تأمین هزینۀ تحصیلات دانشگاهی من‏ پذیرفت و ما راهی لیبی شدیم و حدود یک سال تحصیلی در آنجا زندگی کردیم. ‏

دکتر امیلیا نرسیسیانس

بخت یاری کرد و در  فرصت پیش آمده برای ادامۀ تحصیل راهی انگلستان شدم. در دانشگاه سالفورد، در رشتۀ ‏جامعه شناسی انسان شناسی با نگارش پایان نامه ای تحت عنوان  «مشارکت فرهنگی اقلیت ها در ایران» موفق به  اخذ مدرک  ‏کارشناسی ارشد شدم. پس از اتمام تحصیلاتم در انگلستان به ایران بازگشتم و با توجه به اینکه پایان نامۀ من در مورد ارمنیان ‏ایران بود با ارزشیابی وزارت علوم مدرک کارشناسی ارشد انسان شناسی اقوام به من اعطا شد. ‏

فرصت مطالعاتی همسرم در امریکا باعث شد که به امریکا برویم و من در آنجا از طریق مکاتبه با دانشگاه سنچری توانستم در ‏رشتۀ جامعه شناسی تعلیم و تربیت مدارک کارشناسی ارشد و دکترا را  اخذ کنم. رزومۀ خوبی برایم درست شد و پس از بازگشت ‏به ایران عضو هیئت علمی دانشگاه تهران شدم و هم اکنون نیز مدت 25 سال است که در دانشگاه تهران با پایۀ 27 و در سمت ‏دانشیاری مشغول تدریس و تحقیق هستم.  ‏

: خانم نرسیسیانس شما پژوهشگر و استاد دانشگاه در زمینۀ انسان شناسی هستید لطف می کنید مختصری در مورد این رشته برای خوانندگان ما توضیحاتی دهید مبنی بر اینکه انسان شناسی چیست و در چه زمینه هایی کاربرد دارد؟

دکتر امیلیا نرسیسیانس: انسان شناسی به چهار رشته تقسیم می شود:

  1. انسان شناسی زیستی[5]
  2. انسان شناسی باستان شناختی[6]
  3. انسان شناسی فرهنگی[7]
  4. انسان شناسی زبان شناختی[8]

در علم انسان شناسی هر یک از این چهار رشته تعریف خاص خود را دارند که به صورت مختصر توضیحی در مورد هرکدام می دهم.

ـ انسان شناسی زیستی یا  فیزیکی بیشتر به گوناگونی زیستی انسان در پهنۀ زمان و مکان می پردازد. انسان شناسان زیستی یا ‏فیزیکی معتقدند، ترکیب خصوصیات ژنتیکی و بومی موجب ایجاد گوناگونی در انسان می شود. بنابراین، یکی از دل مشغولی های ‏انسان شناسان زیستی یا فیزیکی بررسی این موضوع است که چگونه انسان خود را با محیط های گوناگون تطبیق می دهد. ‏فرایندهای زیستی و فرهنگی انسان چگونه به رشد، توسعه و رفتارهای گوناگون نوع بشر می انجامد. در این رشته به منشأ ‏زیستی و تکامل انسان، ژنتیک انسانی، سازگاری انسان با محیط زیست و زندگی اجتماعی و رفتار میمون ها نیز پرداخته می شود.  ‏

ـ در انسان شناسی باستان شناختی انسان ها و فرهنگ های باستانی و کهن مورد مطالعه قرار می گیرند. انسان شناسان باستان شناختی، از طریق بقایای به جا مانده از دوران گذشته، سعی در تفسیر روابط اجتماعی افراد در زمان های گذشته دارند.‏

ـ در انسان شناسی فرهنگی الگوهای اجتماعی، آداب و رسوم و آیین های یک فرهنگ، روش اداره کردن جامعه و اینکه انسان ها در ‏چه فضاهای فرهنگی ای به خلق چه معانی و آثاری می پردازند مورد مطالعه قرار می گیرد. انسان شناسان فرهنگی سعی در تبیین ‏و تشریح مشترکات و افتراقات فرهنگی و اجتماعی جوامع گوناگون دارند. آنان از صور زیست شناختی، روان شناختی، اجتماعی و ‏فرهنگی پدیده های جهانی (که در بین همۀ انسان ها مشترک است)، عمومی (که در برخی از گروه های اجتماعی و نه لزوماً ‏همۀ افراد دنیا اعمال می شود) و ویژه( خصوصیاتی که مختص گروه خاصی از انسان هاست) آگاهی دارند.   ‏

ـ در انسان شناسی زبان شناختی به نقش زبان در انسان شناسی و تأثیر آن بر اقوام و فرهنگ های مختلف پرداخته می شود. ‏انسان شناسی زبان شناختی ساختار و نحوۀ استفاده از زبان، تغییرات زبانی و روابط میان زبان، جامعه و فرهنگ را مورد بررسی قرار ‏می دهد. انسان شناس زبان شناختی در پی مطالعۀ زبان در همبافت فرهنگ و جامعه در ظرف زمان و مکان است. برخی از آنان در ‏پی یافتن مشترکات زبانی، بر اساس جهانی های زبانی و بر مبنای همگونی و هم شکلی مغز انسان ها هستند و گروهی دیگر سعی در ‏بازسازی زبانی باستانی از طریق یافتن مشترکاتی با زبان امروزی دارند. عده ای دیگر با بررسی گوناگونی های زبانی سعی می ‏کنند تا علل افتراق را در الگوهای فرهنگی بیابند. مطالعۀ گوناگونی یا واریاسیون های زبانی در بافت اجتماعی یک زبان، جزو ‏وظایف زبان شناسان اجتماعی است. آنان با مطالعۀ کلام[9] که متفاوت از زبان[10] است، پی به انعکاس جنبه ‏های جامعه و فرهنگ بر زبان افراد می برند.‏

در یک جمع بندی کلی می توان گفت در انسان شناسی زیستی تفاوت های ژنتیکی انسان ها و چگونگی توزیع ژنتیکی نوع بشر ‏در سطح کرۀ زمین و ویژگی های اقوام مورد بحث است. ادامۀ این مطالعات از نظر ویژگی های فرهنگ دیرین و گذشتۀ انسان ها ‏در رشتۀ انسان شناسی باستانی و ادامۀ این مطالعات بر اساس فرهنگ ها، نحوۀ زندگی و نحوۀ امرار معاش در انسان شناسی ‏فرهنگی بررسی می شود. در انتها، بحث زبانی این اقوام و فرهنگ ها در انسان شناسی زبانی مورد مطالعه قرار می گیرد. از تلفیق این ‏انواع با یکدیگر و یا با رشته های دیگر انسان شناسی های دیگری به وجود می آید مانند انسان شناسی شهری، انسان شناسی ‏روستایی، انسان شناسی پزشکی و … .‏

بیشتر مطالعات و پژوهش های من در زمینۀ انسان شناسی زبانی و دوزبانگی، چند زبانگی و دادوستد زبانی اقوام است. ‏همان گونه که انسان ها از قدیم تاکنون با هم در تعامل بوده اند، دادوستد بازرگانی و مراودات فرهنگی داشته اند و از یکدیگر تأثیر ‏پذیرفته اند در زمینۀ زبانی نیز دادوستد داشته اند وتأثیراتی بر یکدیگر گذاشته اند. ‏

شاید، در اینجا این سؤال پیش آید که تفاوت جامعه شناسی با انسان شناسی چیست؟ به طور مختصر عرض می کنم در ‏انسان شناسی بیشتر از روش های کیفی استفاده می شود تا کمّی. انسان شناسان برای مطالعه و پژوهش و درک عمیق پدیده ها در مورد ‏جوامع و انسان های مورد مطالعه باید با آنان زندگی کنند و مدتی را با آنها سپری کرده باشند تا به عمق و چرایی مطلب دست یابند  اما ‏در جامعه شناسی، برای تحقیق در مورد یک پدیده با توزیع پرسش نامه و تحلیل های آماری می توان به نتیجۀ دلخواه دست یافت.

: کاربرد و نقش انسان شناسی در جامعه چیست؟

دکتر امیلیا نرسیسیانس: انسان شناسی و زیر شاخه های آن ـ انسان شناسی باستانی، زیستی، فرهنگی و زبان شناختی ـ با عامل فرهنگ در جامعه سروکار دارد. در بررسی ‏فرهنگ ها، پیشینۀ فرهنگی و تأثیرات فرهنگی جوامع از انسان شناسی استفاده می شود. وظیفۀ یک انسان شناس پی بردن به علل ‏و عمق پدیده های اجتماعی و فرهنگی و تحلیل آنهاست؛ برای مثال، در طراحی خودرو یا هر محصول دیگری چه  در ایران و چه ‏در جهان موضوع انسان شناسی می تواند مطرح شود،  اینکه ذائقۀ مشتریان با توجه به جنس، سن، خاستگاه اجتماعی و جغرافیایی ‏در مورد خودرو چگونه است؟ استفاده کنندگان چه خودرویی را بیشتر می پسندند و چرا؟  نگرش مردم این جامعه نسبت به خودرو ‏چیست؟ اینها مسائلی است که پیش از تولید خودرو یک انسان شناس باید روی آنها تحقیق کند و نظرات کارشناسانۀ خود را در اختیار ‏تولیدکنندگان و طراحان قرار دهد. ‏

البته، این رشته آن طور که باید و شاید هنوز شناخته نشده و جا نیفتاده است اما به دلیل قابلیت بالای این علم و جنبۀ ‏میان رشته ای آن، انسان شناسی می تواند در همۀ زمینه ها، در تلفیق با رشته های دیگر، در حوزه های گوناگون از قبیل تجارت، ‏وضع قوانین کشوری، صنعت، بانکداری، بازاریابی ،پزشکی، خوراک و …  کاربرد داشته باشد. ‏

: خانم دکتر لطف بفرمایید و مختصری هم در مورد سابقۀ رشتۀ انسان شناسی در ایران مطالبی در اختیار خوانندگان ما قرار دهید.

دکتر امیلیا نرسیسیانس: دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران یکی از دانشکده های دانشگاه تهران است که در 1351ش با ادغام دو مؤسسۀ مطالعات و ‏تحقیقات اجتماعی (تأسیس در 1337ش) و تحقیقات تعاون (تأسیس در ‏‏1346ش) تحت عنوان دانشکدۀ علوم اجتماعی و تعاون به عنوان اولین دانشکدۀ مستقل آموزش عالی علوم اجتماعی ‏در ایران ، در محل دانش سرای عالی سابق، واقع در میدان بهارستان، رسماً آغاز به کار کرده است و از آن پس، در دو مقطع کارشناسی و ‏کارشناسی ارشد دانشجو  می پذیرد. پیش از این تاریخ، رشتۀ علوم اجتماعی در دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و تنها ‏در مقطع کارشناسی تدریس می شد. پس از تأسیس دانشکدۀ مستقل، گروه آموزشی علوم اجتماعی به گروه جامعه شناسی ‏تبدیل شد و گروه های آموزشی دیگر، از جمله گروه  آموزشی انسان شناسی، به آن اضافه شد. گروه ‏آموزشی انسان شناسی امسال، برای نخستین بار در ایران، در مقطع دکتری دانشجو پذیرفته است‎.‎‏ دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه ‏تهران از 1371ش به مکان فعلی، واقع در بزرگراه جلال آل احمد، منتقل شده است.

: تا جایی که من اطلاع دارم موضوع نشانه شناسی در انسان شناسی از حوزه های مورد علاقۀ شماست و در این زمینه کتاب و تحقیقاتی نیز دارید. منظور از نشانه شناسی چیست؟

دکتر امیلیا نرسیسیانس: نشانه شناسی دانش جدیدی است. اجازه دهید برای پاسخ به پرسش شما از استعاره، که یکی از ادوات رشتۀ نشانه شناسی است، ‏استفاده کنم تا این موضوع نا آشنا را توضیح دهم. همان طور که هوا همه جا وجود دارد و ما آن را تنفس می کنیم نشانه ها هم همه ‏جا وجود دارند و ما تنها باید علم و آگاهی آن را داشته باشیم تا این نشانه ها را بشناسیم. نشانه ها می توانند به گونه های متفاوتی ‏وجود داشته باشند. موضوع اصلی در نشانه شناسی معنی سازی است. در تعریف کلاسیک باید گفت که یک دال داریم و یک مدلول. ‏در نشانه شناسی دال یعنی فرم و مدلول یعنی محتوا. هر چیزی شکلی دارد و دارای معنی خاصی است که در جامعه معنی می یابد. این شکل ها حتماً لازم نیست که تصویر باشند و ما می توانیم با دیگر حواس خود نیز آنها را درک کنیم یعنی با حواس ‏چشایی، بویایی، شنوایی و لامسه نیز می توان نشانه ها را حس کرد. رابطۀ دال و مدلول خود سبب ایجاد نشانه های مختلف دیگری ‏می شود؛ برای مثال، شکارچیان در روزهای برفی از روی ردپایی که مشاهدۀ می کنند پی به معانی خاصی می برند، مثلاً اینکه این ‏ردپا مربوط به چه حیوانی است. سپس با قرائت و تحلیل عمق ردپا متوجه وزن حیوان می شوند .از طریق  ردپا مسیریابی می کنند.  زمان عبور حیوان و دور و نزدیک بودن آن را را تخمین می زنند. در این نوع از نشانه خود برف حائز اهمیت نیست بلکه ‏نحوۀ تحلیل نشانه ها اهمیت دارد. کوتاه سخن آنکه شکل ها تبدیل به نشانه می شوند و ما معانی را از آنها استنتاج می کنیم. ‏

در انسان شناسی از این نشانه ها نتایج جالبی به دست می آید؛ برای مثال، فرض کنیم شما وارد روستایی می شوید و متوجه ‏می شوید که برخی از خانم های این روستا لباس هایی ساده و تیره و برخی لباس هایی روشن و رنگارنگ پوشیده اند. اگر شما از ‏نشانه شناسی آگاهی نداشته باشد، شاید فکر کنید که هرکس طبق سلیقۀ خود لباسی پوشیده ولی در نشانه شناسی فرهنگی این ‏پدیده مورد تحلیل قرار می گیرد و متوجه می شویم که لباس های روشن و رنگارنگ به تجرد این افراد اشاره می کند پس تفاوت در نوع ‏انتخاب لباس از دیدگاه نشانه شناسی فرهنگی معنا دار است. مدل و رنگ لباس، جنس پارچه، نقش و نگار، زمان و موقعیت ‏به کارگیری لباس، اینکه چه کسی آن را پوشیده، لباس چگونه تهیه شده است، آیا آن را خریداری کرده اند یا کسی آن را دوخته ‏است و … همه می توانند به منزلۀ شاخص هایی در مطالعات نشانه شناسی مد نظر قرار گیرند. ‏

من تحقیقاتی در مورد نشانه شناسی کرده ام که نتیجۀ آنها هم به صورت کتاب و هم در قالب مقاله های متعدد به چاپ رسیده است.

: خانم نرسیسیانس حوزۀ تعلیم و تربیت در انسان شناسی نیز از زمینه های تخصصی مطالعات شماست. در این راستا چه فعالیت هایی انجام داده اید؟

دکتر امیلیا نرسیسیانس: در این خصوص در مورد کودکان دانش آموز دوزبانۀ ارمنی زبان و آذری زبان کار کرده ام و تأثیر دوزبانگی را در رشدشناختی کودکان مورد بررسی قرار داده ام، بچه هایی که در خانه به زبان مادری تکلم می کنند ولی در مدرسه به زبان دیگر. تحقیقات من در ‏این زمینه به این دستاورد رسیده که رشدشناختی در کودکان دوزبانه، نسبت به کودکان تک زبانه، در زبان جدید با تأخیر اتفاق ‏می افتد و همین موضوع باعث افت تحصیلی کودکان به خصوص در دورۀ ابتدایی (به ویژه در استان های دو زبانه) می شود.

: ایران و ارمنستان دو کشور همسایه هستند که سال هاست با یکدیگر مراودات فرهنگی ـ سیاسی و اقتصادی دارند. به منزلۀ یک انسان شناس چه تحلیلی از این پدیده دارید؟

دکتر امیلیا نرسیسیانس: در ایران اقوام مختلفی زندگی می کنند. ارمنیان و ارمنستان از نظر جغرافیایی با استان های آذری نشین همجوار هستند و بیشتر با این قوم مراوده داشته اند و این همجواری تأثیرات متقابلی داشته است.

ارمنیان، گذشته از سابقۀ تاریخی ای که با ایرانیان داشته اند، هنگامی مراودات خود را به صورت مستقیم و همه گیر در تاریخ نوین ایران با قوم فارس آغاز کردند که به ایران و استان های مرکزی تر آن مهاجرت کردند. وقتی در مورد قوم ارمنی و ایرانی و تبادلات فرهنگی ایرانیان و ارمنیان صحبت می کنیم باید مشخص کنیم که تبادلات ارمنیان را با کدام قوم ایران مدنظر داریم چون، همان گونه که پیشتر گفتم، ایران کشوری با اقوام مختلف است.

در بین ارمنیان و آذری های ایران مشترکات فراوانی وجود دارد؛ مثلاً، غذاهایی که می پزند بسیار نزدیک به ذائقۀ یکدیگر است. این تشابه در زمینه های دیگری مثل موسیقی، رقص و غیره  نیز وجود دارد. دلیل اصلی این تشابهات این است که این دو قوم از نظر جغرافیایی نزدیک هم هستند و قرن هاست که با یکدیگر دادوستد فرهنگی و تاریخ مشترک دارند.

: ارمنیان غیر از همسایگی با ایرانیان با ترکیه و ترک ها نیز همسایه و همجوار هستند. ارمنیان در 1915م به دست ترکان عثمانی قتل عام شدند اما بخشی از ترک ها این موضوع را قبول ندارند. به دلیل وقوع این پدیدۀ تلخ ارمنیان نگرش چندان مطلوبی نسبت به ترک ها ندارند. ارزیابی شما در مورد ارتباط این دو ملت به منزلۀ یک انسان شناس چگونه است؟

دکتر امیلیا نرسیسیانس: همان طور که گفتید من یک انسان شناسم و شخصیتی سیاسی نیستم. کارهای سیاسی را دولتمردان انجام می دهند نه انسان شناسان اما از منظر یک انسان شناس باید عرض کنم که ما ارمنیان با ترک ها نیز مشترکات فرهنگی فراوانی داریم و نباید با دیدگاهی مغرضانه و متعصبانه به این قضایا نگاه کنیم. در مقام یک انسان شناس نظر من این است که باید پیوند فرهنگی بین دو ملت ایجاد شود چون مراودات فرهنگی سبب می شود فرصت هایی ایجاد شود تا دو ملت بیشتر یکدیگر را بشناسند و درک عمیق تری از یکدیگر به دست آورند. قبلاً هم عرض کردم که در انسان شناسی به چرایی و علل پدیده ها پرداخته می شود. اگر ترک ها نمی پذیرند که قتل عامی علیه ارمنیان صورت داده اند، دلایل تکذیب و کتمان  را باید هم در سطح ملی و هم در سطح بین المللی جست و جو کرد و تحقیق در مورد  این موضوع به انسان شناسی سیاسی مربوط می شود.‏  

: یک سؤال در مورد زندگی خصوصیتان دارم. شما همسر دانشمند فقید، پروفسور کارو لوکاس، هستید. در بینابین صحبت هایتان بارها به ایشان اشاره کردید. برداشت من این است که زندگی شما بسیار به هم تنیده بوده است.

دکتر امیلیا نرسیسیانس: بله. همان طور که فرمودید زندگی من و کارو به هم تنیده شده بود. من در شانزده سالگی با کارو آشنا شدم. او نیز در آن زمان پسری بیست ساله و جوان بود. ما با هم و کنار هم بزرگ شدیم. مسیر رشد و ترقی زندگی مان را با هم پیمودیم و با هم تربیت شدیم. ما دوستان بسیار خوبی برای هم بودیم. من کلاً آدم سازگاری هستم. سایۀ کارو همیشه روی زندگی من بوده و او همیشه مشوق اصلی من در تمامی امور بوده است.

: به عنوان آخرین سؤال می خواهم ارزیابی شما را به منزلۀ یک شخصیت علمی و دانشگاهی از فصلنامۀ پیمان بدانم.

دکتر امیلیا نرسیسیانس: در یک کلام مایۀ افتخار است. واقعاً مجلۀ خوبی است و مقالات آن از سطح علمی بالایی برخوردارند و کیفیت محتوایی آن را می توان حس کرد. من همیشه آن را به منزلۀ مرجعی معتبر به دانشجویانم معرفی می کنم.

پیمان مجله ای است که دست اندرکاران آن ارمنی هستند ولی مقالات آن به زبان فارسی چاپ می شود. همین مسئله باعث شده که از حوزۀ جامعۀ ارمنی فراتر رود و مخاطب عام پیدا کند. اگر پیمان به زبان ارمنی چاپ می شد، شاید این انعکاس گسترده را، که هم اکنون دارد، پیدا نمی کرد. پیمان وارد دایرۀ بزرگ تری شده و تأثیرگذاری آن نیز بیشتر شده است. پیمان خود را با واقعیت های ما مواجه ساخته و می داند مسائل ارمنیان چیست و چگونه باید مطرح شود.

پی‌نوشت‌ها:

Emilia nercissians 1ـ

University of Salford 2ـ

این دانشگاه در 1824م در شهر منچستر انگلستان تأسیس و در 2004م با دانشگاه علوم و فناوری منچستر ادغام شد.

American Century University 3ـ

واقع در ایالت نیومکزیکو در ایالات متحدۀ امریکا.

Caro Lucas (1949 ـ 2010)4ـ

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این دانشمند برجسته ر.ک: آرمیک نیکوقوسیان، «مروری بر زندگی و فعالیت های علمی دکتر کارو لوکاس»، پیمان، ش53 (پاییز 1389): 39 ـ 52.

Biological Anthropology 5ـ

Archaeological Anthropology6ـ

Cultural Anthropology  7ـ

Linguistic Anthropology 8ـ

speech 9ـ

language 10ـ

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69
سال هجدهم | پاییز 1393 | 264 صفحه
در این شماره می خوانید:

با خوانندگان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 سردبیر محترم مجلۀ پیمان با درود، از طریق دوست گرانمایه ام، خاچیک خاچر، مطلع شدم که در آخرین شمارۀ مجلۀ پیمان مطلب مفصلی دربارۀ صادق هدایت...

به مناسبت رونمایی کتاب تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان از ورای نوشته ها،گفتگو ها و عکس ها

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 نام کتاب: تئاتر و سینمای آربی اُوانسیان از ورای نوشته ها، گفتگوها و عکس ها پژوهش، گردآوری و تدوین: مجید لشکری پیشگفتار:  پیتر بروک ناشر:...

آبیگ آواکیان و سال های سیاه ستم،پریشانی و اندوه

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 در 21 نوامبر 1945م، هیئت وزیران دولت جمهوری شوروی سوسیالیستی ارمنستان، تصویب کرد که به ‏ارمنیان ساکن خارج و متقاضی مهاجرت به ارمنستان پاسخ...

ارمنی دیگر

نویسنده: رافی آراکلیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 اختلال‎ ‎تنش ‎زای‎ ‎پس از رویداد یا فشار عصبی پس از سانحه،[2] نشانگانی[3] ‏است که پس از مشاهده و تجربۀ مستقیم یا...

یرواند نهاپتیان،از بنیان گذاران مکتب نقاشی آبرنگ ایران

نویسنده: مهدی علی اکبر زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 دكتر مهدی علی اكبرزاده در 1344ش، در شهرستان سلماس، در استان آذربایجان ‏غربی، چشم به جهان گشود. ذوق هنری او...

میراث مینیاتور ارمنی

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 در طی سدۀ چهارم میلادی سرزمین ارمنستان شاهد رویدادها و حوادث متعددی بود که در نتیجۀ آن استقلال و ساختار حکومتی آن...

مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های اسلامی و ایرانی)

نویسنده: دکتر صادق سجادی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 اشاره فصلنامۀ پیمان، كه در 1375ش با همراهی جمعی از ارمنیان دوستدار پیوند فرهنگی میان دو قوم پارس و ارمن به ‏جمع...

پزشکان و داروسازان ارمنی در امپراتوری عثمانی

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 اشاره  در شمارۀ 67 فصلنامۀ پیمان به نقش معماران ارمنی در معماری امپراتوری عثمانی و در شمارۀ 68  به نقش ارمنیان...

ارمنیان در سوریه

نویسنده: تیگران گابویان / ترجمه ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 پیشینۀ تاریخی ‏ سابقۀ حضور ارمنیان در خاورمیانه به قرن ها پیش بازمی گردد. نخستین بازتاب...

قفقاز در طی سالیان 1918 – 1921 براساس توافقات حقوقی

نویسنده: دکتر آرا پاپیان | ترجمه گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 69 منطقۀ قفقاز را به طور قراردادی می توان به دو بخش تقسیم کرد: قفقاز جنوبی و قفقاز ‏شمالی....