نویسنده: م.پ.جکتاجی
دوست خوبم، روبرت واهانیان، تا به امروز چندین و چند مقاله نوشته و به من سپرده است که همه را در ماهنامۀ تخصصی گیلان شناسی، گیله وا، چاپ کرده ام، بیشتر در ارتباط با حوزۀ کاری خودش، معماری و شهرسازی و چندتایی هم در دایرۀ ذوقی اش، سند و پژوهش های تاریخ معاصر و البته همه در خصوص گیلان پژوهی که محور کار من است. گرفتن مقاله از او، چه با سفارش چه بی سفارش، بسیار سخت است، به دو علت: نخست اینکه کم می نویسد چون کاری را که دست می گیرد باید کار دل باشد و دوم اینکه دقیق و علمی می نویسد. پس، وسواس نشان می دهد و این هر دو کار را سخت می کنند و البته، که از ویژگی های یک نویسندۀ خوب و آگاه همین است. از این رو، هر کاری را که روبرت به من می سپارد بی وقفه و بی محابا چاپ می کنم، اگرچه حکماً و حتماً یک بار می خوانم، به دو علت: اول اینکه لذت آن را پیش از چاپ برده باشم و دوم اینکه نکتۀ اصلی و علمی نهفته در آن را کشف کرده باشم، حالا خواندن از منظر ممیزی و مدیرمسئولی به کنار. تاکنون مقالات زیر را از او به چاپ رسانده ام. فهرست این مقاله ها وسعت دید او را در شکار موضوع به خوبی می نمایاند. منبع همۀ این مقاله ها ماهنامۀ گیله وا ست.
چندباری با روبرت هم سفر بودم. مهم ترین آنها گشت و گذاری برای دیدن کلیساهای هم مرز با جمهوری های نخجوان، ارمنستان و ترکیه، مقارن برپایی مراسم هفدهمین قرن تأسیس نخستین حکومت دینی جهان در ارمنستان، در وانک تادئوس قدیس و بار دیگر در سفر به ایروان و گشت و گذاری در اطراف دریاچۀ سوان، در ارمنستان، برای شرکت در یک همایش علمی ـ پژوهشی. در هر دو مورد، همپا و هم سفری شاد و مطمئن و برنامه ریزی دقیق و مدیر بود و سفر با او به واقع لذت بخش بود. اطلاعات و اشرافی که در مورد موضوع و جغرافیای ناحیه داشت و نیرویی که پای سفر می ریخت مسافرت را شیرین و پر حلاوت می کرد. چه از قدیم گفته اند دوست را در سفر باید شناخت. با دوست خوبم، روبرت، خاطرات خوب و خوش بسیاری دارم. گام هایی که برای شهر من و شهرداری رشت برداشت و گنجینۀ ارزشمندی که از اسناد و مدارک مربوط به رشت و بلدیۀ رشت فراهم آورد بماند که مجال پرداختن به چنین کار بزرگی در این مختصر نیست. ناگفته های دیگر هم بماند که دوستان دیگر رو کنند. پی نوشت: 1ـ پژوهشگر و مدیر مسئول ماهنامۀ گیله وا. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61
|