«از همان منزل اول با گروه های زیاد از ارمنیان مواجه شدیم. دختران جوان از بیم هتک حرمت موهای خود را تراشیده بودند. فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد می دیدیم که در کنار جاده افتاده، مرده یا در حال جان دادن بودند. ما که خط سیرمان در ساحل غربی فرات بود، روزی نمی گذشت که نعش هایی را در رودخانه نبینیم که آب با خود می برد. روزهای عجیبی را گذراندیم، حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی به مناسبتی بر وجودم تسلط پیدا می کند». اینها بخشی از مشاهدات محمدعلی جمالزاده از کشتار ارمنیان توسط دولت وقت عثمانی است که در سفری که سال 1915م از برلن به بغداد داشت تحت عنوان مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول ثبت کرده است. بعد از گذشت قریب به صد سال در حال حاضر دولت ترکیه وقوع نژادکشی ارمنیان را انکار می کند. کشورها و سازمان های مختلفی نیز به صورت های مختلف همدردی خود را با بازماندگان این جنایت نشان داده اند و آن را به رسمیت شناخته اند. روایات مختلف و گاه متضاد از هر دو طرف دعوی بیان شده است. اما هر چه هست بازخوانی وقایع تاریخی که کشورها در صحنۀ بین المللی درگیر آن هستند به کیفیتی که تا حد ممکن به حقیقت نزدیک باشد دشوار خواهد بود. جی سالمون، حقوقدان بلژیکی، در کتاب خود بیان می کند که دستکاری وقایع تاریخی برای کشورها تا چه حد آسان است و چقدر این کار تقریباً در تمام اختلافات بین المللی رواج دارد. کشورها تا جای ممکن سعی می کنند قوانین مورد پذیرش حقوق بین الملل را رعایت کنند یا دست کم این طور می نمایانند اما در برخورد با این قوانین و ارزش های جهانی، وقتی کشورهایی متهم به زیر پا گذاشتن این گونه قواعد بین المللی می شوند منکر واقعیت ها می شوند و آنچه گذشته است را طور دیگری بازخوانی می کنند. اگر به اسناد چهل یا پنجاه سال گذشته رجوع کنیم می بینیم که هیچ کشوری نپذیرفته است که قواعد مورد قبول عموم را زیر پا گذاشته. شاید بتوان گفت قوانین و هنجارهای بین المللی بیشتر از آنکه توانسته باشد قهراً قدرت کشورها را محدود و آنها را پاسخگو کند، شکلی انتزاعی و ارزشی پیدا کرده است اما نکته اینجاست که چه چیزی به همین الگوهای حتی صرفاً ارزشی قدرت بازدارندگی بخشیده است؟ افکار عمومی داخلی و بین المللی را به عنوان عاملی قاطع، می توان بخشی از این نیروهای بازدارنده دانست. هیچ سیاست مداری نمی تواند نسبت به قضاوت اجتماعی بی اعتنا باشد. دولت ترکیه در سال های اخیر سیاستی را در پیش گرفته است که بتواند جایگاه و وجهه سیاسی و فرهنگی خود را در منطقه و سطح بین الملل ارتقا بخشد. شاید پذیرش نژاد کشی ارمنیان ورای منفعت سنجی های سیاسی و اقتصادی، در نظر دولتمردان ترک نافی آرمان های تاریخی پیوسته و شعارهای مترقی شان می نماید و به این جهت از آن سر باز می زنند. اما آنچه به آن توجهی نمی شود پروسۀ جهانی شدن و شکل گیری جامعۀ جهانی است. همبستگی جهانی، احساس هویت گسترده ایی را شکل داده است که از مرزهای ملیت، فرهنگ، جامعه یا مذهب فراتر می رود. در این جهان امروز، اطلاعات و اسناد ثبت شده به طور گسترده و برابر در اختیار همه قرار می گیرد و فرزندان حاکمان عثمانی یا بازماندگان قربانیان ارمنی در این جهان به شکلی مشابه وقایع گذشته را قضاوت و رفتارهای امروز را ارزش گذاری می کنند. از این حیث، سر باز زدن از مواجهه با تاریخ در جهان امروز کاری عاقلانه نخواهد بود. پی نوشت: 1ـ علی موقر، «جسارت مواجهه با تاریخ»، اعتماد (4 اردیبهشت 1392): 16. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63
|