نویسنده: تانر آکچام / ترجمه: آرمنوش آراکلیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63

چرا ما ترک ها به انکارنژادکشی ارمنیان ادامه می دهیم یا به عبارتی دیگر، چرا ما ترک ها هربار که سخن از نژادکشی ارمنیان پیش می آید استخوان هایمان به لرزه می افتد؟

تانر آکچام

از 1990م تا کنون بیش از بیست سال به بررسی موضوع نژادکشی ارمنیان پرداخته ام و پیوسته، بارها و بارها، این سؤال را از خود پرسیده و سعی کرده ام پاسخی برای آن بیابم. هرچه زمان پیش رفته پاسخ من نیز به این سؤال تغییر کرده است.

در ابتدا سعی داشتم مسئلۀ انکار را در قالب استمرار و تداوم دولتی شرح دهم که از امپراتوری عثمانی تا جمهوری ترکیه کماکان ادامه دارد. موضوع را می توان دوراهی[2] تبدیل قهرمانان به اراذل نیز نامید. موضوعی بس ساده زیرا که جمهوری ترکیه به دست حزب اتحاد و ترقی، همان طراحان نژادکشی ارمنیان در 1915م، پایه گذاری شده است. بیشتر بانیان جمهوری ترکیه از اعضای حزب اتحاد و ترقی بودند که در نژادکشی ارمنیان مستقیماً دست داشتند و با تصاحب اموال و دارایی ارمنیان به پول و ثروت رسیده اند اما در عین حال، آنها قهرمانان ملی ما بوده اند، پدران بانی ملتمان. اگر ترکیه واقعۀ نژادکشی ارمنیان را بپذیرد، باید قبول کنیم که شماری از قهرمانان ملی و پدران بانی ملتمان قاتل، دزد و یا هر دوی آن هستند. دوراهی واقعی همین جاست.

در مدارس به ما آموخته اند که این بانیان « ملت و حکومت ما را از هیچ ساخته و بنا نهاده اند». آنها نماد هویت و موجودیت ما هستند و این حقیقتی است نه تنها برای نسل گذشته بلکه همچنین برای جنبش های مخالف ترکیه، از جمله تنها جنبش مترقی – مردم سالاری در تاریخ ترکیه یعنی جنبش دانشجویان معترض سال 1968م. نمایندگان این جنبش و سازمان های سیاسی هویت خود را عمیقاً با بانیان جمهوری ترکیه یکی دانسته اند و مانند پدرانشان حتی خود را جبهۀ ملی دوم[3] نامیده اند، نامی که فقط مختص بنیان گذاران جمهوری ترکیه است. نه تنها نسل جنبش 1968م بلکه دیگر گروه های فعال ترکیه مانند ملی گرایان، اسلام گرایان یا جناح های راست گرا نیز بر این باورند.

بنابراین، در شرایط کنونی پذیرش نژادکشی برای ما حکم حاشا کردن هویت خودمان را دارد، مسئله ای بس دشوار، تقریباً غیر ممکن و به شدت مخرّب. خودتان فکر کنید که به جای پذیرفتن نژادکشی و درگیر شدن با معضلات هویتی و عواقب عاطفی و سیاسی ناشی از آن آیا صرفاً انکار نژادکشی راحت تر نیست؟

بعدها به نکته ای دیگر برخوردم و پاسخم را به سؤال «چرا ترک ها نژادکشی را انکار می کنند» کامل تر کردم. موضوع ساده است، ترکیه با به رسمیت شناختن نژادکشی مجبور به پرداخت غرامت خواهد شد که عواقبی وسیع تر و پیچیده تر از قبول لفظ نژادکشی در پی خواهد داشت.

لحظه ای فرض کنیم که وقایع 1915 م در ترکیه نژادکشی نبوده اند. حزب اتحاد و ترقی ارمنی ها را از مناطق سرد و خشک کوهستانی به نقاط حاصلخیز جابه جا کرده است لیکن همۀ دارایی های این مردم در این میان غصب شده و در عوض پشیزی جبران نشده است. وقایع 1915م را حتی اگر نژادکشی محسوب نمی کنید مجبورید این واقعیت را بپذیرید که ترکیۀ امروز بر مال و اموال تصاحب شدۀ ارمنیان بنا شده و بر روی آن ثروت نشسته است. پذیرفتن هر نوع بی عدالتی ای که در 1915م در ترکیه رخ داده منجر به پرداخت غرامت خواهد شد. پس به صرفه تر نیست که نژادکشی انکار شود؟

نکتۀ دیگر پدیده ای است که در اثر تکرار دروغ حاصل شده است. در زندگی عادی نیز چنانچه دروغی می گویید، قطعاً برگشتن از آن کار ساده ای نیست. چه برسد به دروغ بافی دربارۀ نژادکشی ای که ده ها سال قدمت دارد و دیگر مثل سنگ سفت شده است.

دولتی که نود سال مدام به دروغ تکیه زده به سادگی نمی تواند از آن برگردد. حتی اگر بدانید که گفته های شما خلاف واقعیت اند، به مرور زمان دروغ تصویر و جلوه ای واقعی به خود می گیرد.

تا اینجا به دلایلی اشاره کردم مبنی بر اینکه چرا دولت ترکیه به انکار نژادکشی ادامه می دهد. با گذشت سال ها متوجه شدم که به کار بردن عبارت « انکار ترک ها»گویای کامل اوضاع نیست چرا که کلمۀ ترک ها مفهوم تمامیت یکدستی را می رساند که هم مردم و هم دولت ترکیه را در بردارد در حالی که باید بین این دو تفاوت گذاشته شود.« انکار کردن» سیاست دولت ترکیه است ولی مردم ترکیه بیشتر از روی ناآگاهی،امتناع،بی تفاوتی، تقدیرگرایی و سکوت با مسئله برخورد می  کنند.

جامعۀ ترکیه یکپارچه نیست. به قطاری شباهت دارد که از واگن های مختلف تشکیل شده و هر کدام با اعتقادات فرهنگی – قومی متفاوتی با وقایع 1915م برخورد می کنند. بارها اظهار داشته ام که بخش مهمی از کردها، درسیمی ها و علوی ها رخدادهای 1915م را پذیرفته اند اما مشکل اصلی آنجاست که نتوانسته اند حرف خود را راسخ و قطعی و به ویژه به صورت مکتوب بیان کنند. وقتی در بالا به واژه های سکوت و امتناع اشاره کردم منظورم نه تنها توصیف وضعیت برخورد قشرهای گوناگون جامعه با مسئله بود بلکه برای گفتن این نکته بود که آنها در مقابل سخنان رسمی دولت به طور علنی موضع گیری نمی کنند. البته، همۀ این تفاوت ها برای درک روند رشد جامعۀ مدنی ترکیه بسیار حائز اهمیت است ولی هنوز برای توضیح اینکه چرا انکار نژادکشی بر عرصۀ فرهنگی ترکیه این چنین حکم فرماست کافی نیست.

به تازگی، بار دیگر دیدگاهم را تغییر داده ام. نه به این منظورکه گفته های قبلی ام اشتباه اند، درست برعکس هنوز معتقدم که این عوامل نقش مهمی در انکار نژادکشی ارمنیان دارند اما اکنون به این نتیجه رسیده ام که موضوع ریشه ای بس عمیق در رابطه با هستی و موجودیت ما دارد که دولت و جامعه هر دو را شامل می شود. جواب سؤال در وجود داشتن یا نداشتن نهفته است به قول هملت در « بودن یا نبودن». معتقدم که هستی ما به عنوان دولت و جامعه به منزلۀ نبودن یا فنای آنها، یعنی مسیحیان آناتولی، است. پذیرفتن آنچه در 1915م گذشت حکم بقا و وجود آنها، یعنی مسیحی ها، در قلمرو ترکیه را دارد، چیزی که عملاً اعلام نیستی ماست، برای اینکه هستی ما به بهای نیستی آن هاست.

برای توضیح بیشتر به نظریۀ هابرماس[4] اشاره می کنم که می گوید میان لایه های جامعه و نهادهای اجتماعی نوعی « خشونت پنهان» نهفته است که نوعی ساختار ارتباطی تولید می کند و هویت آن جامعه را شکل می دهد. بدین ترتیب، محدودیت ها و ممنوعیت های برخی موضوعات در جامعه نهادینه و مشروع به شمار می رود. البته، باید گفت که این ساختار از طرف حاکمان بر جامعه تحمیل نمی شود بلکه این خود جامعه است که آن را می پذیرد و از آنِ خود می داند. نوعی توافق خاموش در جامعه حکم فرما می شود.

با اشاره ای دیگر این بار به گفتۀ الیاس سیبرسکی[5] می پردازم که با استفاده از اصطلاح «واقعیت ارتباطی»[6] ویژگی های مهم سازمان های مخفی اطلاعات را تشریح کرده است. او می گوید که این سازمان ها با شیوۀ ارتباطی خاصی اوضاع داخلی را طوری می سازند که از دنیای واقعی کاملاً متفاوت است. در حال حاضر، اوضاع داخلی ترکیه شباهت زیادی به این حالت دارد. جامعه ما شبیه سازمان مخفی است. از بدو پایه گذاری جمهوری ترکیه تا به امروز « واقعیت ارتباطی» ای ساخته ایم که نظام اندیشیدن و زیستن ما را در چهارچوب یک دولت و ملت تعیین می کند، به عواطف، ایمان، اعتقادات و به طور کلی به روابط فرهنگی – اجتماعی ما شکل می دهد؛ یعنی، ما را آن گونه که هستیم و یا دست کم فکر می کنیم که هستیم می سازد. مهم شکاف موجود میان « واقعیت ارتباطی» و واقعیت حاکم بر جامعه است.

سرانجام، این « واقعیت ارتباطی» دنیاهای گفتنی و ناگفتنی به ما داده و یک راز گروهی به وجود آورده است که مانند روکشی تمام جامعه را در بر می گیرد. « حفرۀ سیاه» عظیمی ایجاد کرده. جامعۀ ما امروز دارای « حفرۀ سیاه» است.

وجود « حفرۀ سیاه»، داشتن « راز گروهی»، ایجاد « ائتلاف خاموش»، این کلمات معرّف آن چیزی هستند که ما هستیم، فقط مسیحیت را از این واقعیت حذف کرده ایم. این چنین تاریخ عثمانی را در مدرسه هایمان تدریس می کنیم، این چنین آثار فرهنگی روشنفکرانه دربارۀ جامعه مان تولید می کنیم.

معتقدم رازی که در پشت انکار نژادکشی ارمنیان و ناگفتنی هایش خفته است اینجا باید دنبالش گشت. رخدادهای 1915م راز گروهی جامعۀ ترکیه است و نژادکشی در « حفرۀ سیاه» حافظۀ جمعی ما افکنده شده است. همۀ ما، راست گرا و چپ گرا، مسلمان، علوی،کرد و ترک دربارۀ این موضوع « ائتلاف خاموش» کرده ایم و دوست نداریم که این راز پنهان به ما یادآوری شود، رازی که همچون لحافی گرم و نرم ما را پوشانده است. یادآوری کنندگان مزاحم و محرک اند و ما را دچار ابهام و سردرگمی می کنند و ما نمی دانیم چه بگوییم و چه کنیم.

اگر مجبور شویم با تاریخمان مواجه شویم، همه چیز زیر سؤال خواهد رفت: نهادهای اجتماعی مان، باورها و اعتقاداتمان، فرهنگ و حتی زبانی که به کار می بریم. کل نظام جامعه از بالا تا پایین مورد شک قرار خواهد گرفت. بنابراین، از «یادآوری کنندگان» خوشمان نمی آید. آنها را « قدرت» تلقی می کنیم و واکنش های منفی نسبت به آنها بروز می دهیم. همۀ ما،چه راست گرا و چه چپ گرا، به دنبال بهانه تراشی می گردیم و مانند گروه کُر هم صدا فریاد سر می دهیم که « ما اینجا پی کار خود هستیم، مزاحم کسی نشده ایم که شما از هیچ گاه نمایان شده اید. شما از کجا آمده اید ؟» همانا به منزلۀ یک ملت اعلام می کنیم که « شما سخت در اشتباهید اگر خیال می کنید که ما زندگی اجتماعی و فرهنگی خود را، که طی 95 سال با زحمت ساخته ایم، با یک ضرب قلم نابود خواهیم کرد!».

نژادکشی ارمنیان موضوع کلانی است که با موجودیت ما در ارتباط است. جمهوری و جامعۀ ترکیۀ امروزی بر روی اخراج مسیحیان و نابودی آنها از سرزمینی که ما آن را وطن خود می خوانیم، بنا شده است. تا زمانی که ما زندگی خود را بر نیستی دیگری ساخته باشیم هر گونه ذکر نام او ما را دچار وحشت و اضطراب خواهد کرد. معضل کنونی کشورمان در مورد سخن گفتن دربارۀ مسئلۀ ارمنی از همین دوگانگی هستی – نیستی سرچشمه می گیرد. اگر دنبال مثال می گردید، دور نروید. تاریخ بومیان امریکا در ایالت متحدۀ امریکا نیز شباهت زیادی به این موضوع دارد.

در پایان، فکر می کنم که سؤال باید وارونه عنوان شود. سؤال اصلی آن نیست که چرا ترکیه نژادکشی را انکار می کند بلکه این است که آیا ما مردم ترکیه، به منزلۀ دولت و ملت،حاضریم وضع کنونی موجودیت خود را انکار کنیم؟ ظاهراً، تنها راه حل همین است که از روال گذشته که در پیش گرفته ایم دست برداریم و تاریخ جدیدی از چگونگی موجودیت خود بسازیم. آیا قادر به این کار هستیم؟ سؤال اصلی همین است.

منابع:

The Armenian Weekly, December 15, 2012.

پی نوشت ها:

1ـ این مقاله متن سخنرانی تانر آکچام ارائه شده در همایشی با عنوان «overcoming Genocide denial» در 4 دسامبر2012 در مرکز عدالت و حقوق بین المللی لایتنر دانشگاه حقوق فوردهام است و در 15 دسامبر2012م در سایت www. armenianweekly تحت عنوان «Turkey and the Armenian Ghost» به چاپ رسیده است.

این مقاله همچنین مقدمه کتاب ترکیه و شبح ارمنیان، نوشته لور مارشان و گیئوم پریه است که انتشارات اکتس سود(Actes Sud) آن را در مارس 2013 به چاپ رسانده.

Dilemma 2ـ

Kuvayi-Milliyetciler 3ـ

Jurgen Habermas, «Die Ütopie des guten Herrschers», Habermas, Kultur and Kritik (Frankfurt a.M., 1973), p. 386 ـ 3874ـ    Elias Siberski, Untergrund und Offene Geselschaft, Zur Fragen der strukturellen Deutung des sozialen Phaenomens

(Stutgart, 1967), p. 51.

«Die kommunikative Wirklichkeit»6ـ

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63
سال هفدهم | بهار 1392 | 224 صفحه
در این شماره می خوانید:

زبان ترکی خود را تقدیم می کنم تا زبان عدالت را از دهان شما بشنوم

نویسنده: خاچیک مورادیان / ترجمه: آرمینه آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 خاچیک مورادیان، سردبیر هفته نامۀ آرمنین ویکلی، چاپ بوستون، مسئول هماهنگی برنامه های مربوط...

قربانیان و بازماندگان نژادکشی ارمنیان

نویسنده: رافی پطروسیان / ترجمه: آرمینه آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 هنگامی كه كشورهای ارمنستان و تركیه بر سر شمار كشته شدگان ارمنی، طی نژادكشی 1915م، مجادله...

جسارت مواجهه با تاریخ

نویسنده: علی موقر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 «از همان منزل اول با گروه های زیاد از ارمنیان مواجه شدیم. دختران جوان از بیم هتك حرمت موهای خود را تراشیده بودند. فاصله...

مراسم یادبود نود و هشتمین سالگرد نژادکشی ارمنیان

نویسنده: ایساک یونانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 24آوریل، سالروز اولین نژادکشی قرن بیستم است که اساساً از طرف ارمنیان یاد آوری می شود. ارمنیان هر ساله، به منظور...

رویاهای سنگی

نویسنده: سدیک داوتیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 نام کتاب: رؤیاهای سنگی نویسنده: اکرم آیلیس لی مترجم: آرداک وارطانیان انتشارات گرابِر، ایروان، 2013م اشاره رؤیاهای...

نقش ارمنیان در حکومت عثمانی

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 نام کتاب: نقش ارمنیان در امپراتوری عثمانی نویسنده: هاسمیک استپانیان انتشارات دانشگاه دولتی ایروان، ایروان، 2012م...

واهه کاچا و حماسه یک ملت

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 اشاره به گمانم کاری دشوارتر از نگارش دربارۀ خود نباشد. تولد من در شهریور 1327ش در تهران و در خانواده ای...

نظرات تنی چند از صاحب نظران جهانی در مورد نژادکشی ارمنیان

نویسنده: گریکور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 پروفسور ویلیام شاباز پروفسور ویلیام شاباز[2] استاد دانشگاه، محقق، متخصص جرائم بین المللی و کارشناس برجستۀ جهانی در...

فرایند شناسایی جهانی نژادکشی ارمنیان در دوره تحکیم حکومت مستقل ارمنستان (1990 – 2001م)

نویسنده: ادوارد بوغوسیان / ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 اشاره: ادوارد و. بوقوسیان در 1954م در ایروان زاده شد. در 1971م، پس از اتمام دورۀ...

کشتارگاه در ارمنستان

نویسنده: فائز الغصین / ترجمه: رافی آراکلیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63 سخن مترجم سید فائز بن زعَل اَلغُصَین، شیخی متشخص از عشایر عرب صحرای حُوران در شمال كشور سوریۀ...