نویسنده: آرموند سیمونیانس


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66

فلات ایران از هزاران سال پیش درتاریخ ها و فرهنگ های گوناگون به منزلۀ مهد تمدن و سرزمین ادیان خوانده شده است. ایرانیان از دیرباز به خدای واحد اعتقاد داشتند و اندیشۀ نیک را سپنتا مینو و اندیشۀ بد را اهریمن می خواندند.

نمای کلی کلیسای مریم مقدس تبریز

تاریخ، حضور مسیحیان را در این سرزمین پهناور از گذشته های دور به ثبت رسانده است و وجود کلیسا هایی متعلق به فرقه های کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس و به ویژه، ارمنیان گریگوری بر صحت این مدعا می افزاید.

طی سده های گذشته، ارمنیان در ایران کلیساهای بسیاری ساخته اند آن چنان که در هیچ کشور مسلمان دیگری این تعداد کلیسا وجود ندارد. کلیسای مریم مقدس تبریز، که یکی از چند صد کلیسایی است که در ایران بنا شده، پس از زلزلۀ ویرانگر تبریز در 1158ش (1780م)، با استناد به کتیبۀ نصب شده در آن، در 1161ش (1782م) به سبک دوران صفویه بازسازی شده است. تعمیرات و بازسازی هایی که به قصد حفظ بنا، اما بدون توجه به گذشتۀ تاریخی آن، صورت گرفته اصالت تاریخی بنا را مخدوش کرده.

این پژوهش در صدد است تا با توجه به شواهد موجود و نمونه های مشابه و هم دورۀ این بنا در سه منطقه ارمنستان، ترکیه و آذربایجان ایران و با استناد به متون تاریخی نیمۀ پنهان و تاریخ مخدوش شدۀ آن را آشکار سازد.

کلیسای مریم مقدس بزرگ ترین و قدیمی ترین کلیسای موجود در تبریز است و مراسم بزرگ ملی و مذهبی ارمنیان گریگوری اعم از اعیاد، جشن ها و مجالس دینی در این کلیسا برگزار می شود.

کلیسای مریم مقدس در انتهای خیابان شریعتی (شهناز شمالی)، نبش میدان نماز واقع شده و دارای حیاطی مشجر و وسیع است که پیش تر موزۀ کلیسا های ارمنیان آذربایجان و اولین چاپخانۀ تبریز در آن واقع بوده.

محل کلیسا بر روی نقشه

بنای اولیۀ این ساختمان، بر طبق قدیمی ترین سنگ قبر موجود در آن، به حدود سال های 879 ـ 979ش (1500ـ1600م) باز می گردد. کلیسا دارای سردر سنگی منحصر به فردی است که با توجه به تزیینات، نوع قوس و ویژگی های معماری به کار رفته در آن می توان قدمت آن را به قرن هفتم هجری (1200 ـ 1300م) و هم دوره با حکومت ایلخانان مغول در ایران نسبت داد.

در دورۀ حکومت پهلوی به منظور پیشرفت و ارتقای کیفیت زندگی و به علت گسترش روزافزون شهر تدابیری اندیشیده شده بوده که از جملۀ آن ها، عریض سازی خیابان ها جهت سهولت در رفت و آمد درشکه و وسایل نقلیۀ موتوری بوده است.

از جملۀ این موارد، که با کلیسای مریم مقدس تبریز ارتباط پیدا می کند، خیابان تربیت است. این خیابان، با نام اصلی میرزا محمدعلی خان تربیت، که به اسم شهردار وقت آن دوران نام گذاری شده است، خیابانی است کوتاه و کج در مرکز شهر که خیابان فردوسی را به خیابان شریعتی متصل می سازد.

شهردار وقت هنگامی که از وجود کلیسای تاریخی مریم مقدس و گذشتن این خیابان از میان این بنای تاریخی اطلاع یافت دستور توقف طرح و ایجاد مسیر انحرافی را صادر کرد.

کلیسای مریم مقدس تبریز زیر نظر خلیفه گری آذربایجان اداره می شود. خلیفه گری ارمنیان آذربایجان تا 1224ش (1845م) در کلیسای طاطاوس مقدس مستقر بود اما در این سال به کلیسای مریم مقدس تبریز انتقال یافت و بعد ها به خیابان شریعتی جنوبی نقل مکان کرد.

خلیفه گری ارمنیان در 1345ش، در کنار کلیسای مریم مقدس، موزه ای به نام موزه کلیسا های ارمنیان آذربایجان تأسیس کرد. عبدالعلی کارنگ، نویسندۀ کتاب آثار باستانی آذربایجان، در مورد این موزه می نویسد:

« در این موزه انواع آثار از قبیل کتاب ها، تابلو های نقاشی، ظروف چینی، بلورجات، پارچه های ترمه ای، پشمی، ملیله دوزی، مجسمه ها، آثار هنری چوبی منبت و خاتمی و ده ها اثر دیگر نگهداری می شود. این موزه زیر نظر شورایی اداره می شده که ریاست آن را نایب خلیفه در شهر تبریز بر عهده داشته است».[2]

در سالیان بعدی با هدف گسترش فضا، این موزه تعطیل و تا به امروز همچنان تعطیل مانده است.

تصویر کلیسای مریم مقدس تبریز به همراه اولین و قدیمی ترین چاپخانه تبریز در دهه 1350ش

کلیسای مریم مقدس تبریز دارای حیاط مشجری است که نخستین چاپخانۀ تبریز نیز در آن ساخته شده است[3]. در 1267ـ1268ش (1889م) به کوشش اسقف استپانوس مختیاریان، خلیفۀ ارمنیان آذربایجان، یک دستگاه ماشین چاپ برای رفع نیاز های مدرسۀ آرامیان تهیه شد. این چاپخانه پس از هشت سال تحت نظارت خلیفه گری ارمنیان آذربایجان قرار گرفت و چاپخانۀ خلیفه گری نامیده شد، که در واقع نخستین چاپخانۀ تبریز است. در1281 ـ 1282ش(1903 م ) ارمنی خیری به نام میرزاجان میرزابگیان یک دستگاه ماشین چاپ به خلیفه مرادیان اهدا کرد. این ماشین چاپ به تبریز آورده شد و حدود هشتاد سال مورد استفاده قرار گرفت. محل این چاپخانه در داخل محوطۀ کلیسای مریم مقدس بوده. چاپخانه در 1369ش تعطیل و ساختمان آن تخریب شد. ماشین آلات چاپخانه اکنون در محل موزۀ خلیفه گری آذربایجان نگهداری می شود. [4]

کلیسای مریم مقدس تبریز به سبک معماری ارمنی ساخته شده. این شیوۀ ساخت مربوط به سده های هفتم تا نهم میلادی در ارمنستان است. این بنا با داشتن مصالح و شیوه های ساخت متفاوت معرف چندین دورۀ ساخت است؛ دیوار ها و ستون های بنا از سنگ و آجر و طاق و تویزه های آن آجری است و نمای خارجی آن از سنگ نتراشیده و آهک، نما کاری شده است.

همان طور که در ابتدای مقاله ذکر شد، در 17 دی 1158ش (7 ژانویۀ1780م) پس از زلزله ویرانگر تبریز، این کلیسا نیز مانند سایر ساختمان های شهر به صورت کامل تخریب و به ویرانه ای تبدیل شد و کلیسای فعلی بر روی همان بنای قبلی و با استفاده از مصالح باقی مانده از آن بار دیگر، مطابق پلان اولیه اما به سبک صفویه ساخته شد. ساخت بنای مجدد کلیسا در 1161ش(1782م)، آغاز و در 1164ش(1785م)، پایان یافت و از آن تاریخ تا به امروز به طور مداوم بازسازی و مرمت و بخش های جدیدی به آن اضافه شده است که از جملۀ آن ها می توان به دو بازو و ورودی های شمالی و جنوبی، جلوخان، ایوان طبقۀ دوم و پوشش آلومینیومی گنبد اشاره کرد.

از دیگر اسناد موجود در مورد بازسازی های اخیر این کلیسا می توان به کتیبه ای در قسمت جلوخان کلیسا، در سمت چپ، بر روی دیوار، اشاره کرد. هزینۀ بازسازی در 1375ش(1996م) از طرف یک ارمنی خیر پرداخت شده است.

نازار گورویان،[5] سفرنامه نویس ارمنی، که در 1277ش (1898م) از ایران دیدن کرده، معتقد است در زمان های گذشته به جای این کلیسا، کلیسای دیگری وجود داشته. این ادعا مبنتی بر روایتی است که به زبان ارمنی قدیم بر روی سنگ یادبودی در سمت راست در ورودی نوشته شده. این سند مکتوب می تواند اثباتی بر ساخت دوبارۀ کلیسا در همین مکان باشد. [6] ترجمه متن کتیبه به این قرار است: «کلیسای قدیمی بر اثر زلزلۀ 1744م [1123ش] [7] («ՌՃՂԻ»حروف ابجد ارمنی) تخریب شده و به فرمان قازار گاتوغیگوس و جاثلیق زکریا در 1782م [1161ش] کلیسای جدیدی برای مردم ارمنی شهر در آن محل ساخته شده است».

تصویر کلیسای مریم مقدس در دهه 1340ش

گورویان در جایی دیگر از سفرنامۀ خود می نویسد:

«این کلیسا در 1744م [1123ش] بر اثر زلزلۀ آن سال فرو ریخته است و از این تاریخ تا زمان زلزلۀ ویرانگر1780م [1159ش] تبریز این کلیسا بلااستفاده مانده و با زلزلۀ ویرانگر 1780م [1159ش] به صورت کامل تخریب شده است».[8]

کتیبه ای در خصوص بازسازی کلیسا در بالای سردر ورودی صحن کلیسا مربوط به 1782م (1161ش) نصب شده که ترجمۀ آن به این قرار است: «کلیسای مریم مقدس در 1782م [1161ش] («ՐՄԼԱ» حروف ابجد ارمنی) به دست جاثلیق غوگاس و پشتکارکشیش هوسپ ملیک آوانسیان و با کمک مردم با ایمان ساخته شد».

گورویان در سفرنامۀ خود می نویسد :

«کشیش غوگاس، پس از زلزله در شرایط بسیار سختی قرار گرفته است. وی بعد از این واقعه به تمامی اهالی شهرهای ارمنی نشین قارص، تیگراناکرت، وان، خوی، سلماس و تمامی شهر های دور و نزدیک، به خصوص شهر تبریز، فتوایی با مضمون کمک به خلیفه گری آذربایجان در جهت ساخت مجدد این کلیسا صادر می کند. این کمک ها می توانند از همه نوع کمک، اعم از کمک مالی و نذورات و صندلی و حتی فرش برای کلیسا، باشند».[9]

از این نوشتۀ گورویان مشخص می شود که زلزلۀ 1158ش(1780م) تبریز به قدری شدید و ویرانگر بوده که تمامی کلیسا و حتی وسایل آن ها هم از بین رفته و یا به گفتۀ گورویان غارت شده است. وی در ادامه می نویسد:

«به تمامی کسانی که به کلیسا یاری رسانده اند در ازای تمامی کمک هایی که به کلیسا شده است، اعم از نذورات و کمک های مالی، رسید داده شده است و تمامی این رسید ها و کمک های مردمی نزد خانوادۀ کشیش غوگاس نگهداری شده است».[10]

گورویان در بخشی دیگر از سفرنامۀ خود ابعاد و مصالح کلیسا را چنین توصیف می کند:

«این کلیسا از سنگ تراش ساخته شده. عرض آن پانزده متر و طول خارجی آن 23 متر است. کلیسا شش ستون سنگی دارد که ارتفاع آن از کف تا بالای گنبد هشت متر و ارتفاع ستون ها پنج متر است».[11]

ابعادی که گورویان در سفرنامۀ خود ثبت کرده تقریباً با ابعاد فعلی کلیسا همخوانی دارد و به احتمال زیاد، بنا از آن تاریخ تاکنون تغییرات چندانی نداشته است. فقط، در مورد طول و ارتفاع گنبد اندکی جای تأمل وجود دارد. زیرا وی طول کلیسا را 23متر و ارتفاع گنبد آن را هشت متر اعلام کرده این در حالی است که ابعاد فعلی به ترتیب 25 متر و سیزده متر است. به احتمال زیاد، تغییرات کنونی در ابعاد کلیسا طی یک صد سال گذشته صورت گرفته است.

گورویان در بخش دیگری از سفرنامۀ خود از پرده های نقاشی بسیار زیبا و نفیسی سخن به میان می آورد که صحنه هایی از انجیل را به تصویر کشیده اند اما هیچ نام و علامت خاصی از نقاش و خالق آن بر روی آن ها وجود ندارند. او می نویسد:

«این تابلو ها به قدری زیبا هستند که گویی واقعی اند. به گمانم، امروزه تعداد کسانی که در کل ممالک شاهنشاهی ایران چنین نقاشی های زیبایی می کشند به ده نفر نرسد».[12]

متأسفانه، امروزه از این پرده ها هیچ خبری نیست.

از دیگر پرده های نقاشی شده در داخل کلیسا می توان به دو پردۀ باقی مانده از چهار پرده ای که در زیر گنبد و بالای چهار ستون اصلی در پاطاق[13] گنبد نصب شده بودند اشاره کرد که هم اکنون بر روی دیوار شمالی و جنوبی قرار دارند اما دو پردۀ دیگر بر اثر رطوبت سقف به صورت کامل از بین رفته است. سبک مینیاتوری تصاویر متعلق به سال های 1179ش (1800م) به بعد در ایران است.

پس از از بین رفتن پرده های یاد شده به درخواست خلیفه گری آذربایجان در زمان خلیفۀ مرحوم، نشان توپوزیان، استادکاری به نام آندرانیک سیمباریان از ارمنستان به ایران دعوت شد و از روی پرده های قدیمی چهار پردۀ جدید فعلی کلیسا را به تصویر کشید که تا به امروز در کلیسا وجود دارند و در زیر گنبد در قسمت پاطاق نصب شده است.

چلچراغ بسیار زیبای زیر گنبد نیز احتمالاً سرنوشتی مانند پرده های نقاشی دارد زیرا هیچ نام و نشانی از اهدا کنندۀ آن وجود ندارد و گورویان نیز در سفرنامۀ خود صحبتی از آن به میان نیاورده اما احتمالاً این چلچراغ هدیه ای از طرف فرقۀ لورین های مسیحی بوده. [14] صلیبی که در بالای آن به صورت نیمه پنهان نصب شده است به فرقه گریگوری تعلق ندارد بلکه متعلق به فرقه ای از مسیحیان کاتولیک است.

قدمت این چلچراغ، که قبلاً دارای شمعدان هایی نیز بوده، در حدود صد تا 150 سال است. بعد ها، با آمدن برق به شهر تبریز این چلچراغ ها را برقی کردند و البته کوشیده اند تا آن جا که ممکن است شکل ظاهری آن از میان نرود.

محوطۀ کلیسا شامل زمینی است که در قرن نوزدهم میلادی(سیزدهم شمسی) مدرسۀ آرامیان در آن واقع بوده. در حیاط این مدرسه، سنگ قبرهای متعددی وجود داشته که پس از بسته شدن مدرسه و تخریب ساختمان شماری از آن ها به داخل کلیسا آورده و در دیوار های دور تا دور میراث خانۀ شمالی و جنوبی و صحن کلیسا نصب کرده اند.

از دیگر آثار می توان به دو خاچکار (سنگ صلیب) نصب شده بر روی دیوار شمالی، در داخل محوطه، اشاره کرد که طبق بررسی انجام شده قدمتی پانصدساله دارند. قدیمی ترین سنگ قبر موجود در داخل کلیسا، که گورویان تاریخ آن را بازخوانی کرده، سنگ قبری است مرمری با تاریخ 1668م و قدیمی ترین سنگ قبر ی هم که وی توانسته در داخل محوطه پیدا کند سنگ قبری است با تاریخ 1661م.

گورویان همچنین به سنگ قبری اشاره کرده که به گفتۀ مردم متعلق به فردی به نام رستم بیک، سردار دلیر و شجاع، بوده. از نوشته های گورویان چنین به نظر می رسد که فرد متوفی از جایگاه خاصی در میان مردم تبریز برخوردار بوده و این امکان وجود دارد که وی پسر مقصود و نوۀ اوزون حسن، پادشاه مقتدر آق قویونلوها، بوده باشد.

به دلیل وجود تناقضات بسیار در تاریخ پر فراز و نشیب تبریز و نوشته های گورویان به بازنگری دوبارۀ تمامی سنگ قبر ها، کتیبه ها و خاچکار های (سنگ صلیب) موجود در داخل کلیسا و محوطه پیرامون آن پرداختیم. از این بررسی نتایج زیر به دست آمده است.

ـ تعداد کل سنگ قبر ها: 65 عدد

ـ تعداد کل سنگ قبر ها در داخل کلیسا: 48 عدد

ـ تعداد کل سنگ قبر ها در محوطه کلیسا: 17 عدد

ـ تاریخ قدیمی ترین سنگ قبر به دست آمده در داخل کلیسا: 1666م

ـ تاریخ قدیمی ترین سنگ قبر به دست آمده در محوطۀ کلیسا: 1695م

ـ تاریخ جدید ترین سنگ قبر به دست آمده در داخل کلیسا: 1951م

ـ تاریخ جدید ترین سنگ قبر به دست آمده در محوطه کلیسا: 1890م

ـ تعداد سنگ قبر های متعلق به افراد مسیحی ارمنی: 60 عدد

ـ تعداد سنگ قبر های متعلق به افراد مسیحی غیر ارمنی: 3 عدد

ـ تعداد کل سنگ قبر های نامشخص در داخل کلیسا: 4 عدد

ـ تعداد کل سنگ قبر های نامشخص در محوطه کلیسا: 8 عدد

ـ تعداد کل کتیبه ها: 12 عدد

ـ تعداد کل خاچکار ها: 2 عدد

ـ تعداد کل سنگ قبر های داخل کلیسا که تزیینات دارند: 27 عدد

با بررسی اطلاعات فوق چنین به نظر می رسد که کلیسا در 1129ش (1750م) و 1229ش (1850م) بیشترین و در طی 1045 ـ 1079ش (1666 ـ1700م)، 1129 ـ 1229ش (1750 ـ 1850م) و 1279 ـ 1329ش (1900 ـ 1951م) کمترین کاربری را داشته است.

از بررسی کلیۀ سنگ قبر ها و مقبره های موجود، به جز قبر رستم بیک که در بازنگری ها و همچنین مطالعات میدانی اثری از آن یافت نشد، می توان به قبر و سنگ قبری اشاره کرد که متعلق به خلیفۀ بزرگ استپانوس است. وی یکی از خلفای بزرگ ارمنیان بوده که صلیب کلیسای مریم مقدس تبریز بعد از بازسازی مجدد توسط وی نصب شده. تاریخ وفات وی 1270ش (1892م) است.

زیباترین سنگ قبر موجود در کلیسا به کشیش هوسپ ملیک آوانسیان تعلق دارد که با تزیینات بسیار زیبا و منحصر به فردی آراسته شده است. به احتمال بسیار زیاد وی از جایگاه بسیار والایی در نزد مردم تبریز برخوردار بوده است.

در جلوی در اصلی، روی هشت ستون سنگی، اتاقکی با طاق کجاوه برای استقرار سه ناقوس کلیسا تعبیه شده است. این قسمت، مطابق کتیبۀ نصب شده بر روی آن، که در حال حاضر نیز موجود است، در 1234ش(1855م) به کلیسا اضافه شده و جزو الحاقات بنا است.

پلکان رو به روی جلوخان از الحاقاتی است که در سال های اخیر، پس از تعمیرات کلیسا، صورت پذیرفته و با ساختن سکویی در مقابل در ورودی از ورود آب باران به داخل بنا جلوگیری شده است.

گنبد این کلیسا برروی چهار ستون اصلی قرار گرفته است. قطر گنبد پنج متر است و محراب تقریباً هشتاد سانتیمتر از کف کلیسا بلندتر و به وسیله نرده ای چوبی از سایر قسمت ها جدا شده.

ابعاد محراب تقریباً دوازده متر مربع است و دسترسی به آن از طریق دو ردیف پلکان از دو طرف محراب و دو ردیف پلکان دیگر از داخل اتاق های میراث خانه های دو طرف میسر می شود. در قسمت پشت محراب، حد فاصلی وجود دارد که کلیسا را از خیابان جدا کرده است. این اقدام به منظور جلوگیری از نفوذ رطوبت از طرف میدان نماز و راستۀ کوچه در تعمیرات سال های بعد صورت گرفته و دسترسی به این حد فاصل از طریق درب کوچکی از قسمت میراث خانه امکان پذیر است.

در قسمت چپ محراب، اتاقک زیبایی از چوب گردو برای استقرار اسقف اعظم در حین مراسم ساخته شده است و قدمت آن را به بیش از یک صد سال نسبت می دهند.

از دیگر الحاقات کلیسا می توان به ایوانی در قسمت انتهای غربی بنا اشاره کرد. این ایوان به عرض چهار متر و به طول پانزده متر برابر با عرض کلیسا ساخته شده که محل استقرار دستۀ کُر در هنگام اجرای مراسم مذهبی است. دسترسی به این مکان از طریق پلکانی در کنار درب اصلی کلیسا میسر می شود.

حوضچۀ غسل تعمید، که در ضلع شمالی بخش سکوی واعظ کلیسا قرار دارد و دارای دو لنگه در چوبی است و به دست یک ارمنی اهل ترکیه به نام سنرچیان، که از ارمنیان متشخص و خیر تبریز بوده، در 1277ش(1898م) احداث شده. داخل حوضچه فضایی است که درون آن را از آب و روغن مقدس پر کرده و طفل توسط کشیش تطهیر داده و نام گذاری می شود.

از طاقچه های موجود در کلیسا می توان به یک طاقچۀ برروی دیوار های قسمت جنوبی و بخش سکوی واعظ و رو به روی طاقچۀ غسل تعمید کلیسا اشاره کرد.

دو طاقچۀ دیگر در حد فاصل راهروی شمالی و جنوبی و در زیر گنبد، قرار دارد که ممکن است طاقچه های شمالی و جنوبی ورودی های جانبی کلیسا بوده باشند که در حال حاضر مسدود شده اند. از فضای داخلی ورودی ها به منزلۀ طاقچه استفاده شده و به جای آن، دو در در انتهای غربی دیوار شمالی و جنوبی، تعبیه شده است که فاقد سردر سنگی است.

جابه جایی دو در از قسمت میانی به قسمت انتهایی بنا باعث جابه جایی عناصر معماری در این بنا شده است.

در طراحی بنا های مذهبی به ویژه، کلیسا هر عنصری جایگاه مخصوص به خود را دارد. برهم زدن این جایگاه های تعریف شده سبب برهم خوردن سیرکولاسیون[15] فضایی و کم رنگ شدن ارتباط معنوی میان مؤمنان و فضای محراب و مخدوش شدن ارتباط ادراکی و روانی و در نتیجه، فاصله گرفتن مؤمنان از فضای روحانی کلیسا می شود.

از پیامد های این گونه دخل و تصرف ها می توان به تجمع مؤمنان در بخش ورودی بنا، پیدایش حد فاصلی تهی در زیر گنبد و فاصله گرفتن مؤمنان از محراب در هنگام مراسم مذهبی و اغتشاش در بخش ورودی و خروجی بنا اشاره کرد. در پلان های زیر این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.

دو ورودی شمالی و جنوبی توسط دو چهار طاق[16] مشخص و با استناد به کتیبه ای که بر روی آن نصب شده هزینۀ ساخت آن توسط یک ارمنی خیری به نام سرکسیان در 1335ش (1956م) پرداخت شده است.

ورودی اصلی کلیسا درب چهار لنگه ای است که دولنگۀ آن به سمت داخل و دو لنگۀ دیگر به سمت خارج باز می شود. دو لنگۀ داخلی شیشه ای اما دو لنگۀ خارجی چوبی اند.

در اصلی دارای سردر سنگی بسیار با ارزش و با تزییناتی خاص و اسلوب معماری ارمنی است. با مشاهدۀ نوع تزیینات خاص، شکل معماری و نوع قوس به کار رفته در این سردر این فکر به ذهن می آید که ممکن است سردر کلیسای مورد مطالعه سردری باقی مانده از دوران ایلخانان مغول باشد.

برای یافتن پاسخ این پرسش مطالعات و بررسی هایی در این زمینه صورت گرفت که خلاصه ای از نتایج بدست آمده از آن در زیر می آید.

در ابتدا، به منظور مشخص شدن علائم، تزیینات، ابعاد و اندازۀ سردر سنگی برداشتی یک به یک از آن صورت گرفت تا نقش هایی که از بین رفته بود و یا در زیر لایه های رنگ پنهان شده بود مشخص شود.

عبدالعلی کارنگ به نقل از رساله دکتـر داریوش نخعی[17] می نویسد:

«دربارۀ بنای این کلیسا افسانه ای در بین عوام ارمنیان شایع است. می گویند عمارت این کلیسا شب هنگام ساخته شده است، زیرا دولت وقت با ساختن کلیسا در شهر اسلامی تبریز مخالفت می نموده و مانع از کار ساختمانی آن می شده است».[18]

در بررسی سردر سنگی مشخص شد که این افسانه زیاد به دور از واقعیت نیست زیرا سنگ های شمارۀ 2 و6 به جای یکدیگر قرار گرفته اند و نقوش جابه جا نصب شده است.

در مرحلۀ بعد، به بررسی شکل شناسی سردر کلیسای مریم مقدس تبریز پرداخته شد که خلاصه ای از نتایج به دست آمده به شرح زیر است:

  1. قدیمی ترین آثار به دست آمده از سردر های کلیساهای ارمنستان، دارای حالتی به شکل نیم دایره با شیروانی ساده بر روی سردر از سده های چهارم و پنجم میلادی آغاز می شود.
  2. پس از این دوران در سده های ششم و هفتم میلادی، شکل شیروانی اشاره شده در بالا حذف و با اضافه شدن دو یا چند ستون به هم چسبیده، در زیر طاق، سردر ها به شکل ساده تری تبدیل شدند.
  3. در سده های هشتم و نهم میلادی و در دوران تسلط عرب ها، تقریباً درحدود دو و نیم قرن هر نوع فعالیت ساختمانی متوقف شد و ویرانی ها و خرابی های بی شماری در ارمنستان به وجود آمد. در این دوران تحول خاصی در شکل سردر ها رخ نداده و شاهد تکرار اشکال گذشته هستیم.
  4. از قرن دهم به بعد تعداد بسیار زیادی کلیسا همراه با تزیینات سنگین در ارمنستان ساخته و با نزدیک شدن به دوران گوتیک سردر ها با تزیینات پوشیده شد.
  5. در سده های یازدهم و دوازدهم میلادی تزیینات ساده تر شده و بازگشت به شکل های اولیه همراه با تزیینات نمادین است. سردر ها، مانند سده های چهارم و پنجم میلادی با اضافه شدن یک قاب مستطیل شکل بر روی ورودی ها حالت تعریف شده تری پیدا کرده اند. از دیگر تغییرات این دوره می توان به اضافه شدن تزیینات و اشکالی نمادین از مریم مقدس و حضرت مسیح همراه با نقوشی اسلیمی از گیاهان و نباتات و اشکالی انتزاعی از صلیب در بخش بالای سردر اشاره کرد. تا قبل از این دوره، قسمت بالای ورودی و در زیر کمان سردر به صورت ساده یا با نوشته های از کتاب مقدس ساخته می شد.
  6. در قرن سیزدهم میلادی دو ستون نگاه دارندۀ قوس با اغراق بیشتری نشان داده شده و کمان سردر نیز با نقوش اسلیمی تزیین شده است. از بهترین نمونه هایی که شباهت بسیار زیادی به سر در کلیسای مریم مقدس تبریز دارد کلیسا های هاووتس تار ساخته شده در قرن یازدهم م و ماکارا وانک ساخته شده در قرن سیزدهم میلادی است.

از دیگر مشخصه هایی که براساس آن سردر سنگی مورد بحث را به قرن سیزدهم میلادی نسبت داد نوع قوس به کار رفته در کمان آن است. بنابر مطالعات صورت گرفته بیشترین استفاده از این نوع قوس، در سردر ورودی، متعلق به قرن سیزدهم میلادی است.

با در نظر گرفتن توضیحات ارائه شده به نظر می رسد سردر سنگی کلیسای مریم مقدس تبریز متعلق به سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی باشد. این تاریخ هم زمان است با حکومت ایلخانان در ایران و با توجه به تزیینات خاص این سردر احتمال دارد که آن متعلق به کلیسایی از دوران ایلخانان باشد، و متعلق به دوره ای است که ایلخانان مغول تغییر مذهب داده و مسیحی شده بودند.

با تطابق فرم موجود با سردر های مشابه و هم دوره احتمال می رود سردر سنگی در دوران اولیۀ ساخت به شکل زیر بوده باشد.

در مورد سردر ورودی کلیسای مریم مقدس تبریز دو نظریه را می توان مطرح ساخت. نخست آن که این سردر متعلق به کلیسای قدیمی تری است که در این مکان واقع بوده و دوم این که سردر مورد بحث متعلق به کلیسای دیگری است که بعد ها به این جا آورده شده و بر سردر ورودی نصب شده است.

اثبات چنین فرضیه ای نیازمند بررسی های دقیق تری اعم از بررسی های میدانی و باستان شناختی و همچنین، مطالعات تاریخی است. به همین منظور، در قسمت پایانی این مقاله به بررسی وقایع تاریخی در تبریز از بدو ورود ایلخانان مغول تا 1161ش(1782م) (تاریخ ساخت کلیسا بنابر کتیبۀ نصب شده بر سردر ورودی) پرداخته ایم.

به منظور مطالعات دقیق تر به تطابق پلان کلیسای مریم مقدس با کلیسا های سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی در سه منطقۀ ارمنستان، ترکیه و آذربایجان ایران پرداخته ایم که نتایج زیر حاصل شد.

از بهترین بنا هایی که شباهت بسیار زیادی به پلان کلیسای مریم مقدس در تبریز دارد کلیسای مرن[19] در منطقۀ ایگدیر[20]  ترکیه است. این کلیسا در قرن هفتم میلادی ساخته شده و به شکل صلیب است. کلیسا پلانی مستطیل شکل دارد و دارای گنبدی هشت ضلعی، یک ورودی از سمت غرب و دو ورودی دیگر یکی از سمت شمال و دیگری از سمت جنوب است.

از دیگر نمونه های موجود، که شباهت بسیار زیادی به پلان کلیسای مریم مقدس تبریز دارد کلیسای معروف گایانه در ارمنستان است. این کلیسا در 630 میلادی به جای یک کلیسای قدیمی بنا شده است و مانند کلیسای مرن پلانی مستطیل شکل دارد که به شکل صلیب است. در جلوی در ورودی کلیسا، ایوانی سه دهانه بنا کرده اند.

در مورد نمونه های موجود در ایران باید خاطر نشان کنیم که بیشتر کلیسا های ارمنیان در ایران برداشتی از نمونه های ارمنستان هستند و از لحاظ شکل پلان تغییری نداشته اند. تنها در برخی موارد، به دلیل شرایط اقلیمی ایران، این تفاوت در نوع مصالح به کار رفته شده دیده می شود. در ایران، به دلیل شرایط اقلیمی متفاوت، در ساخت کلیسا ها بیشتر از تلفیق آجر و سنگ به همراه گچ، ساروج و ملات کاهگل استفاده شده است که می توان آن را نوعی سبک منحصر به فرد و خاص مناطق ایران دانست.

از دیگر بنا های داخل ایران، که شباهت بسیاری با پلان کلیسای مریم مقدس تبریز دارد، می توان به کلیسا های گئورگ مقـدس مرکان، متعلق به قرن شانزدهـم میلادی ؛ هریپسیمۀ مقدس موجومبار، ساختـه شده در 1069ش(1691م)؛ و مریم مقدس منطقۀ دَره شام آذربایجان، ساخته شده در 896 ش (1518م)؛ که به دست ارمنیان ساکن آن منطقه ساخته شده است، اشاره کرد.

تطابق نوع پلان و مصالح استفاده شده در این کلیسا ها بسیار زیاد بوده و شکل پلان و حجم فعلی کلیسای مریم مقدس تبریز را می توان وارث کلیسا های سده های چهاردهم و پانزدهم میلادی دانست.

از نمونه های ایرانی، که در بالا نیز به آن اشاره شد و شباهت بسیار زیادی به کلیسای مریم تبریز دارد، می توان به کلیسای گئورک مقدس مرکان، در شهرستان ماکو در آذربایجان غربی، اشاره کرد که پلانی متأثر از کلیسای گایانه در ارمنستان دارد. این کلیسا، که در منطقۀ حفاظت شدۀ مرکان قرار دارد و از نمونه های دست نخورده و اصیل در ایران است، می تواند شاهدی بر فرم اولیۀ کلیسای مریم مقدس تبریز باشد. تطابق بسیار بالای پلان و شکل داخلی این کلیسا ـ اعم از تعداد پنجره ها، طاقچه های محراب، تعداد ستون ها و ورودی ها با کلیسای مریم مقدس ـ می تواند اثباتی بر شکل پلان اولیۀ کلیسای مریم مقدس تبریز از آن دوران باشد. شباهت این دو کلیسا از نظر تناسبات معماری به قدری زیاد است که شاید بتوان آن را کلیسای مریم مقدس مرکان نامید.

از تطابق دو پلان کلیسای مرکان و کلیسای مریم مقدس تبریز نتایج بسیار ارزشمندی حاصل می شود که عبارت اند از:

  1. افزوده شدن ضخامت دیوار های کلیسای مریم مقدس در نتیجه استفاده از سنگ نتراشیده در نمای بنا.
  2. تفاوت شکل طاق های کلیسای گئورک مقدس مرکان با شکل طاق و تویزه های کلیسای مریم مقدس تبریز. در کلیسای گئورک مقدس شکل طاق ها نیم دایره است اما در کلیسای مریم مقدس این شکل تبدیل به طاق تیزه دار شده که می تواند حاصل بازسازی مجدد کلیسای مریم مقدس پس از زلزلۀ سال1159ش تبریز و تأثیرپذیری از شیوۀ ساخت دورۀ صفویه باشد. این امر به نوبۀ خود باعث به وجود آمدن اختلاف ارتفاع در بنا نیز شده است. در تصاویر زیر، خلاصه ای از مطالعات صورت گرفته در این خصوص به صورت گرافیکی نمایش داده شده است.
  3. اضافه شدن دو چهار طاقی بر روی ورودی های شمالی و جنوبی کلیسای مریم مقدس در 1335ش (1956م).
  4. اضافه شدن پلکان ورودی جلوخان در کلیسای مریم مقدس در1373ش(1994م).
  5. اضافه شدن جلوخان به بنای کلیسای مریم مقدس در 1234ش(1855م)
  6. اضافه شدن ایوان طبقۀ دوم به کلیسای مریم مقدس برای استفادۀ خوانندگان گروه کر کلیسا.
  7. اضافه شدن شکل نیم دایره در قسمت میراث خانۀ کلیسای مریم مقدس.

 همان گونه که مشاهده می شود به دلیل مخدوش بودن پلان پس از زلزلۀ 1159ش تغییراتی در شکل اتاق های میراث خانه و محراب روی داده است. اتاق های میراث خانه از حالت مستطیل شکل به حالت نیم دایره تغییر یافته و افزایش جرز شرقی باعث خارج شدن پلان از ابعاد و تناسبات طلایی و هندسی در بنا شده است که در پلان های زیر این تغییرات کاملاً مشخص است.

  1. بالا آمدن هشتاد سانتی متری محراب از کف کلیسای مریم مقدس و اضافه شدن پلکان از قسمت میراث خانه به داخل محراب طی باز سازی های پس از زلزله.
  2. مخدوش شدن سیرکولاسیون فضایی به علت جابجایی ورودی ها از قسمت میانی به قسمت غربی پلان. با مقایسۀ سیستم نورپردازی بنا مشخص می شود که افزایش ارتفاع گنبد به دلیل استفاده از طاق تیزه دار و قوس پنج و هفت تند سبب پیدایش اختلاف ارتفاعی شده و ارتفاع گنبد را از هشت متر به سیزده متر رسانده است که باعث مخدوش شدن نوردهی فضای داخلی شده است.

بررسی وقایـع تاریخـی تبریز از بـدو ورورد ایلخانان مغول تا زلزلۀ ویرانگر 1159ش (1780م)

651 ق/ 631ش، یعنی سال حرکت هولاکوخان به ایران، مبداء تاریخ ایلخانان در ایران محسوب می شود. [21]  مادر هولاکو مذهب مسیحی داشت و همسرش دوقوز خاتون، نیز مسیحی ای مؤمن بود و هولاکو احترام او را نگاه می داشت. لذا، به امر وی برای ایشان کلیسا هایی ساخته شد. [22]  پس از مرگ هولاکو، همسر مسیحی او، آبِقاخان،[23]  پسر بزرگ هولاکو، را در 663 ق/ 643ش بر تخت سلطنت نشاند. این ایلخان نیز با وجود بودایی بودن به کیش مسیح تعلق خاطر داشت و مریم، دختر امپراتور روم شرقی (بیزانس)، میخائیل پالئولوگ، را به همسری اختیار کرده بود و چنین مشهور بود که پیش از ازدواج با مریم به خواهش او آداب تعمید به جا آورده و قبول مسیحیت کرده. [24]  

هولاکوخان و آبِقاخان هر دو در دامان مادری مسیحی پرورش یافته بودند و همسرانی مسیحی داشتند. مسیحیان ایران نیز در پرتو حمایت و پشتیبانی دوقوز خاتون (همسر هولاکو و مادر آبِقا) و مشاور ارمنی او، جاثلیق وارطان، از نفوذ و اعتبار روز افزون برخوردار بودند. [25]

دکتر منوچهر مرتضوی، ایلخان شناس بزرگ و بنام ایران، در کتاب مسائل عصر ایلخانان به روابط بسیار نزدیک ایلخانان و مسیحیان تا پیش از به قدرت رسیدن غازان خان اشاره کرده است.

وجود مسیحیان با نفوذ در دربار ایلخانان، تغییر مذهب بسیاری از درباریان و گرویدن آنان به آیین مسیح، مسیحی بودن همسران دو تن از پادشاهان ایلخانی زنان قدرتمندی که دارای سربازانی برای خود بودند و همچنین انتخاب تبریز به منزلۀ پایتخت ایلخانان و معاف کردن مسیحیان از پرداخت مالیات همگی نشان از روابط دوستانه با مسیحیان در آن دوران دارد. در مقابل تمامی این بخشش ها، ایلخانان مغول تنها خواستار دعای خیر از طرف کلیسا برای شخص منگو و خانوادۀ وی بودند. با وجود چنین شرایطی در پایتخت و دربار ایلخانان مغول نمی توان نیاز به وجود کلیسایی برای انجام مراسم مذهبی را در پایتخت و نه در روستا های اطراف انکار کرد.

غازان خان در 4 شعبان 694 ق/ 5 تیر674 ش(1295م) در لار دماوند، به دست ابراهیم پسر شیخ صدرالدین، مسلمان شد. پس از این واقعه، او دستور داد تا تمام کلیسا ها، کنیسه ها و بت خانه ها را خراب کنند و به احتمال بسیار زیاد این تخریب از پایتخت ایلخانان آغاز شده است.

احتمال می رود سردر کلیسای مریم مقدس تبریز متعلق به کلیسایی باشد که ایلخانان مغول تا پیش از به قدرت رسیدن غازان خان از آن جهت انجام مراسم مذهبی استفاده می کردند. با این حال، تنها با استناد به سردر سنگی نمی توان به طور حتم یقین کرد که کلیسای مریم مقدس تبریز کلیسایی بازمانده از دوران ایلخانان مغول باشد. اثبات چنین نظریه ای نیازمند کاوش های باستان شناسی دقیق است.

از زمان غازان خان به بعد تا زمان حکومت آق قیونلو ها و به سلطنت رسیدن اوزون حسن (حسن پادشاه) وصلتی میان مسیحیان و مسلمانان در رده های حکومتی صورت نگرفت. [26]  

نخستین امیر معروف این طایفه قرا عثمان، ملقب به زالوی سیاه پدر اوزون حسن، بود. وی ارتباط خویشاوندی نزدیک با طرابوزان داشت. حکومت آق قیونلو ها با به قدرت رسیدن اوزون حسن به اوج قدرت خود رسید. وی در 829 ش (1450م) خود را اوزون حسن خواند. [27]  کاترینو زنو[28] خواهرزادۀ همسر اوزون حسن، وی را مردی دلاور و از همه مهم تر مردی سخت آزاده معرفی کرده و نوشته که این خصلتی است که به ندرت در فرمانروایان بزرگ دیده می شود. در آن دوران، بیشتر مردم کشور اصلی اوزون حسن مسیحی بودند.

وی در جوانی و در زمانی که عمارت دیار بکر را داشت زنی مسیحی را به ازدواج خود در آورد که به زبان ارمنی کورا کاترینا (خواهر کاترینا) نام داشت و به ترکی دسپینا خاتون (دختر پادشاه) شهرت یافت. وی دختر کالویوانس،[29]  آخرین امپراتور مسیحی طرابوزان و به خانواده کومننی[30] منسوب بود. کاترینو زنو، تاجر ایتالیایی و سفیر ونیز، این زن را چنین وصف می کند: « این خاتون نه تنها بسیار زیبا، بلکه زیباترین زن عصر خود به شمار می رود و در سراسر ایران شهرت لطف و ملاحت وی منتشر است».[31]

در دوران اوزون حسن، رعب و وحشتی که در سراسر اروپا، به ویژه در ایتالیا، بر اثر حملۀ عثمانی ها به وجود آمده بود باعث شد تا کالویوانس به قصد آن که اوزون حسن در مقابل سلطان محمد فاتح از وی حمایت کند به ازدواج دخترش با این امیر ترکمن رضایت دهد اما با این حق که کاترینا بتواند در دربار مسلمانان همچنان مسیحی بماند و به آداب دین خود عمل کند و همچنین، مجاز باشد که جمعی از کشیشان، راهبان و ندیمان هم کیش خود را به ایران برد. اوزون حسن با این پیشنهاد موافقت کرد و قراردادی در 863 ش (1485م) به طور رسمی منعقد شد. [32] دسپینا پیش از ورود به ایران تعداد بسیاری از دختران باکره و نجیب زادگان را در التزام رکاب خود آورده بود (که همواره در معیت او باقی ماندند) و به خصوص، بسیاری از راهبان و کشیشان و روحانیان را به همراه داشت تا بتواند به صورت صحیح به عبادت های مرسوم به دین مسیح عمل کند زیرا همان گونه که کاترینوزنو، سفیر ونیز در ایران، اظهار می کند او یک مسیحی مؤمن و متدین بود که هرگز از شرکت در مراسم عشای ربانی غافل نمی شد.

اوزون حسن از این زن صاحب یک پسر و سه دختر شد. یکی از آن ها دختری به نام مارتا خاتون بود که بعد ها به عقد شیخ حیدر، پدر شاه اسماعیل صفوی، بنیان گذار سلسلۀ صفویه در ایران در آمد. اوزون حسن در 857 ش(1478م) که تنها 54 سال داشت، دیده از جهان فرو بست. بلافاصله پس از مرگ وی، خلیل پسر دیگر اوزون حسن، مقصود، پسر دسپینا، را به قتل رساند. [33] مقصود پسری داشت به نام رستم بیک.

دکتر مشکور در رابطه با بنا های حسن پادشاه به نقل از پروفسور والتر هینتس[34] و تاورنیه[35] چنین می نویسد:

«از بنا های اوزون حسن می توان مسجد اوزون حسن را نام برد که در یک میدان بسیار بزرگ واقع است و اتاق های بسیار داشته است و در لشکرکشی های سلطان مراد چهارم در 1635م فقط مسجد اوزون حسن دست نخورده باقی ماند. به مسجد اوزون حسن مدرسه ای برای طلاب ضمیمه بود که اوزون حسن را در صحن آن دفن کرده اند. در نزدیکی مدرسه، مسجدی بوده به نام شاه مقصود (مقصودیه). در قسمت جنوبی مسجد، باغ مشجری وجود دارد و در این نزدیکی ها، آثار مخروبۀ کلیسایی نیز وجود دارد و میان ارمنیان مشهور است که هلن مقدس یک قسمت از صلیب عیسی مسیح را به این معبد فرستاده است».[36]

در دوران حکومت آق قیونلو ها و با به قدرت رسیدن اوزون حسن و ازدواج با دختر پادشاه طرابوزان به نام کورکاترینا ملقب به (دسپینا خاتون) که شرط ازدواج وی با اوزون حسن ماندن در کیش عیسوی خود و حق شرکت در مراسم عشاء ربانی در هر یکشنبه و بردن چندین کشیش به ایران برای انجام مراسم بوده است. [37] همراه شدن شخصیت های مذهبی با شخص دسپینا و متدین و مؤمن بودن این زن و غافل نشدن از شرکت در مراسم عشا ربانی در هر هفته وجود کلیسا را در تبریز به اثبات می رساند.

کاترینو زنو، خواهرزادۀ دسپینا و نمایندۀ دربار ونیز در ایران در سفر نامه خود می نویسد:

«اقامت من در دربار اوزون حسن (حسن پادشاه) و ملکه دسپینا باعث شد تا محرم اسرار اوزون حسن باشم و هر وقت که اراده می کردم وارد اندرونی شاه بشوم حتی زمانی که پادشاه در بستر خفته بود».[38]

 وی در ادامه می نویسد:

«هر روز ملکه دسپینا از مطبخ شاهی از طعام مخصوصی که برای شاه تهیه کرده بود برای من نیز می فرستاد».[39]

از صحبت های کاترینو زنو مشخص می شود که ملکه دسپینا در بیشتر مواقع در پایتخت حضور داشته است و این نظریه که ممکن است وی هر هفته برای شرکت در مراسم عشاء ربانی به شهر های اطراف رفته باشد بسیار ضعیف به نظر می رسد.

وجود میدانی بزرگ که مسجد اوزون حسن و ساخت و ساز های بنا های اوزون حسن در آن صورت گرفته است بار ها توسط سفرنامه نویسان، مورخان و باستان شناسان تائید و مورد بررسی و کاووش قرار گرفته است.

پروفسور والتر هینتس از بنا هایی که به اوزون حسن منسوب است و در زمان وی ساخته شده است به دو کلیسای ارمنی در ارزنجان، یکی به نام سیمون و دیگری به نام یحیای تعمید دهنده، اشاره می کند. اشاره نکردن والتر هینتس به کلیسایی در پایتخت احتمال وجود کلیسایی فعال، حتی پیش از دوران حکومت اوزون حسن، را افزایش می دهد. [40]

تاورنیه، سیاح فرانسوی، که در 1017ش (1638م) از تبریز دیدن کرده، به مسجد و مدرسه و قصری اشاره می کند که همگی خراب شده اند. وی می نویسد:

«در این نزدیکی ها آثار مخروبۀ کلیسایی نیز وجود دارد و میان ارمنیان مشهور است که هلن مقدس یک قسمت از صلیب عیسی مسیح را به این معبد فرستاده است».[41]

از نوشته های سفرنامه نویس تاورنیه، پروفسور والتر هینتس و دکتر مشکور مشخص می شود که در دوران حکومت اوزون حسن در داخل تبریز به طور حتم کلیسایی وجود داشته و ملکه دسپینا مراسم عشای ربانی را در آن جا به جا می آورده است.

سفرنامه نویس تاورنیه در سفرنامۀ خود ابتدا به مسجد اوزون حسن و مدرسه ای اشاره می کند که در کنار مسجد قرار داشته. سپس، به مسجدی به نام شاه مقصود واقع در همان نزدیکی می پردازد و در ادامه به باغی در قسمت جنوبی مسجد اشاره می کند و در انتها می نویسد: «در این نزدیکی ها آثار مخروبۀ کلیسایی نیز وجود دارد». قید کلمۀ «نزدیکی ها» مشخص می کند که کلیسای مورد بحث چندان هم به مسجد و ساخت و ساز های اوزون حسن نزدیک نبوده و شاید کلیسای مریم مقدس تبریز کلیسایی باشد که وی از آن صحبت به میان آورده.

از قدیمی ترین اطلاعات تاریخی به دست آمده در این مورد می توان ابتدا به سردر سنگی و سپس، به سنگ قبر هایی اشاره کرد که در داخل کلیسا و همچنین، در داخل محوطه وجود دارند. بررسی تاریخ سنگ قبر های موجود مشخص نشان داد که قدیمی ترین آن ها متعلق به 1045ش (1666م) است. اما اشارۀ سفرنامه نویس ارمنی، گورویان، به قبر و سنگ قبری که متعلق به رستم بیک است و تشابه اسمی آن با رستم بیک، پسر مقصود و نوۀ حسن بیک (اوزون حسن) و ملکه دسپینا، احتمال استفاده از این کلیسا در آن دوران را دو چندان می کند.

نتیجه گیری

با توجه به شواهد به دست آمده و بازنگری سنگ قبر های موجود و همچنین، مقایسۀ پلان های کلیسا های سده های مختلف پلان فعلی کلیسای مریم مقدس را می توان معماری کلیسا های سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی دانست. در بررسی تزیینات و گونه شناسی و تطابق سردر با گونه های مشابه و هم دوره مشخص شده است که سردر سنگی کلیسای مریم مقدس تبریز متعلق به سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی است و با توجه به تزیینات خاص آن احتمال دارد که سردر متعلق به کلیسایی از دوران ایلخانان مغول در شهر تبریز بوده باشد. انتظار می رود سردر سنگی ای با چنین تزیینات خاصی، با توجه به گونه های هم دوره و مشابه، متعلق به کلیسایی سنگی با تزییناتی منحصر به فرد بوده باشد.

برای اثبات این احتمال که کلیسای مریم مقدس کلیسایی بازمانده از دوران ایلخانان مغول است و احتمالاً همان کلیسایی است که تاورنیه در مورد آن صحبت کرده و کلیسایی است که در دورۀ حکومت اوزون حسن همسر مسیحی وی از آن استفاده می کرده نیاز به کاوش های باستان شناسی و مطالعات دقیق تری است تا بتوان در این خصوص اظهارنظر دقیقی کرد.

افزون بر آنچه گفتیم نباید فراموش کرد که تبریز در مسیر راه ابریشم و شهری مهم، تاریخی و بین المللی بوده که مدام مورد حمله و تاخت و تاز دشمنان قرار داشته است. همچنین، با در نظر گرفتن زلزله های متعددی که در تبریز اتفاق افتاده و به طور حتم، بازسازی های مکرری که به صورت اساسی یا جزئی در طی دوره های مختلف صورت گرفته و وضعیت کنونی کلیسا ثمرۀ این رویداد ها و دوره های تاریخی است.  

منابع:

اطلس زمین شناسی، اطلس ملی ایران. ،تهران: سازمان نقشه برداری کشور،1382.

امیری، م. سفرنامه های ونیزیان در ایران. تهران: خوارزمی، 1381.

ذوقی، فریبرز؛ نیکنام، لاله؛ ایوب. تبریز در گذر تاریخ. تبریز: یاران، 1374.

پاسدرماجیان، هراند. تاریخ ارمنستان، ترجمۀ محمد قاضی، تهران: تاریخ ایران،1366.

پیوترووسکی، ب. اورارتو.تهران: اندیشۀ نو،1381.

تاورنیه، ژ. باتیست. سفرنامۀ تاورنیه، ترجمۀ ابوتراب نوری. تهران: [بی نا]، 1336.

تاریخ و جغرافی دارالسلطنۀ تبریز. تالیف شاهزاده نادر میرزا. مقدمه، تصحیح و تحشیه غلامرضا طباطبائی مجد. تهران: اقبال، 1351.

توسلی، م. هنر هندسه. تهران: پیام، 1383.

حموی، یاقوت. معجم البدان. بیروت: دار صادر، 1977، ج5.

خوافی، فصیح. مجمل فصیحی. تهران: اساطیر، 1386، ج2.

دروویل، گاسپار. سفرنامۀ دروویل گاسپار. ترجمۀ منوچهر اعتماد مقدم. تهران: شباویز، 1370.

دنبلی، ع. تسلیه الابرار و تجربۀ الاحرار. تهران: دانشکدۀ ادبیات، 1349، ج2.

ذکاء، یحیی. زمین لرزه های تبریز. تبریز: کتاب سرا، 1368.

 رایس، ت. هنر اسلامی. ترجمۀ ماه ملک بهار. تهران: علمی فرهنگی،1384.

زمرشیدی، ح. معماری ایران اجرای ساختمان با مصالح سنتی. تهران: آزاده،1384.

شاطریان ر. اقلیم و معماری.تهران: سیمای دانش، 1388.

عمرانی، ب. ؛ اسمعیلی سنگری، ح. بافت تاریخی شهر تبریز. تهران: سمیرا، 1385.

فاخر، ع. پی سازی. تهران: جهاد دانشگاهی،1374.

فخار تهرانی، ف. «عوامل تأثیرگذار بر روی طاق ها». پایان نامه،دانشکدۀ معماری و شهرسازی،  دانشگاه شهید بهشتی. تهران: [بی تا].

فلامکی، م. شکل گیری معماری در تجارب ایران و غرب. تهران: فضا، 1385.

کارنگ، عبدالعلی. آثار باستانی آذربایجان. تهران: ان‍ج‍م‍ن‌ آث‍ار م‍ل‍ی‌، 1351.

ـ . قدیمی ترین مأخذ دربارۀ نام تبریز، تبریز: دانشگاه ادبیات تبریز، [بی تا].

کربلایی، حافظ ح. روضات الجنان و جنات الجنان. تبریز: ستوده، 1383، ج1.

کسمایی، م. اقلیم و معماری. اصفهان: خاک، 1381.

گاردنر، هلن. هنر در گذر زمان. ترجمۀ م. فرامرزی. تهران: آگاه،1387.

گلابچی، م. درک رفتار سازه ها. تهران: دانشگاه تهران،1387.

گورویان، نازار. ارمنیان ایران. تهران: مدرن، 1368.

مارکوپولو. سفرنامۀ مارکوپولو. ترجمۀ حبیب الله صحیبی. تهران: نشر کتاب، [بی تا].

مدد، محمد. اطلس زمین شناسی. تهران: سازمان نقشه برداری کشور، 1382.

مستوفی، حمدالله. نزهت القلوب. تهران: دبیر سیاقی، 1336.

مشکور، محمد جواد. نظری به تاریخ آذربایجان. تبریز: کهکشان، 1375.

ـ .تاریخ تبریز تا پایان نهم هجری. تبریز: انجمن آثارملی، 1352.

ملکونیان، ل.کلیسا های ارمنیان ایران. تهران: [بی نا]، 1380.

معماریان، غلام حسین. سیری در مبانی نظری معماری. تهران: سروش دانش، 1384.

مرتضوی، م. مسائل عصر ایلخانان. تبریز: آگاه، 1358.

ناصر خسرو. سفرنامۀ ناصر خسرو. به کوشش نادر وزین پور.تهران: علمی و فرهنگی، 1382.

واهرامیان، ه. هنر معماری در ارمنستان.تهران: آلیک، 1346.

هوویان، آندرانیک. ارمنیان ایران. تهران: هرمس، 1384.

هینتس، و. تشکیل دولت ملی در ایران. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.

پی نوشت ها:

1ـ کارشناس مرمت و احیای بنا های تاریخی از دانشگاه آزاد بیرجند.

2ـ  عبدالعلی‌ کارنگ‌، آثار باستانی‌ آذربایجان‌ (تهران: انجمن‌ آثار ملی‌، 1351)، ص192.     

3ـ همان جا.      

4ـ همان جا.      

Nazar Gorooian5ـ

سفرنامه نویس ارمنی که در عصر قاجار از ایران بازدید کرد و مشاهدات خود را از تبریز در کتابی با نام ارمنیان ایران به رشتۀ تحریر در آورد.

6ـ نازارگورویان، ارامنۀ ایران (تهران: مدرن ، 1368)، ص 119 ـ 121.        

7ـ لارم به ذکر است که زلزله های متعددی در آن دوران در تبریز روی داده که این کلیسا ابتدا طی زلزلۀ 1123ش (1744م) به صورت نیمه ویران در آمده وسپس با زلزلۀ 1158ش (1780م) به طور کامل تخریب شده اشت. 

8ـ همان جا.                  

9ـ همان جا.      

10ـ همان جا.                 

11ـ همان جا.                 

12ـ همان جا.                 

13ـ سطحی که قوس یا طاق از آن شروع می شود.  

Oxford Paperback Encyclopedia(New York:Oxford University Press, 1998).14ـ

15ـ الگوی رفت و آمد در یک محوطه یا ساختمان یا طرحی که رفت و آمد روان و کم‌اتلاف را در ساختمان تأمین می‌کند.

16ـ سقف یا گنبدی که بر روی چهار پایه بنا شده و چهار طرف آن باز باشد.        

17ـ دکتر داریوش نخعی، پژوهشگر معاصر.   

18ـ کارنگ، همان، ص186.           

Meren19ـ

 Iğdir20ـ

21ـ  م. مرتضوی، مسائل عصر ایلخانان (تبریز: آگاه‌، 1370)، ص 10.       

22ـ همان جا.     

23ـ نام آِبقا در رده بندی درجۀ روحانیت در میان روحانیان ارمنی آخرین مرحله از روحانیت است که در آن فرد روحانی حق ازدواج و وابستگی به متعلقات زمینی را دارد. پس از این مرحله، فرد روحانی تارک دنیا می شود و راه خود را از وابستگی های زمینی جدا می کند.         

24ـ مرتضوی، همان، 175.

25ـ محمد جواد مشکور، تاریخ تبریز تا پایان نهم هجری( تهران: انجمن آثارملی، 1352)، ص452.     

26ـ مشکور، همان، ص703.          

27ـ م . امیری، سفرنامه های ونیزیان در ایران (تهران: خوارزمی، 1381)، ص 219 و 220.   

Caterino Zeno 28ـ

Kaloïōannēs29ـ

Komnenos 30ـ

31ـ  امیری، همان جا.      

32ـ والتر هینتس، تشکیل دولت ملی در ایران (تهران: وزارت و فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1377)، ص 42.      

33ـ امیری، همان، ص322.

Walther Hinz (1906 – 1992)34ـ

از دانشمندان شاخص در میان ده ها ایران‌شناس بزرگ آلمانی.

Jean – Baptiste Tavernier (1605 – 1689)35ـ

جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی که در عصر صفوی بار ها به ایران و مشرق زمین سفر کرد. سفرنامۀ او در شرح وقایع دورۀ صفویه و وقایع دربار صفوی دارای اهمیت بسیار است.

36ـ مشکور، همان، ص742.          

37ـ مشکور، همان، ص709.          

38ـ امیری، همان، ص219.

39ـ همان جا.     

40ـ هینتس، همان، ص143.         

41ـ مشکور، همان، ص742.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66
سال هفدهم | زمستان 1392 | 296 صفحه
در این شماره می خوانید:

با خوانندگان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 برقراری ارتباط با خوانندگان همواره از اهداف فصلنامۀ پیمان بوده و هیئت تحریریه برآن است که از این پس، در صفحات محدود خود، منعکس کنندۀ آن...

داستان های محلی و ریشه یابی های مردمی از چند اسم مکان در ارمنستان

نویسنده: بهارک مهدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 «جای  نام» یا «اسم  مکان»[2] عبارت است از نام  های گیتا شناختی و جغرافیایی مانند نام کشور ها، شهر ها، دریا ها، رود ها،...

راه راندیا

نویسنده: مهدی یاراحمدی و صادق کریمی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 اشاره نبرد راندیا[3] یکی از سرنوشت  ساز ترین نبرد ها میان ایران و روم بود که تأثیرات سیاسی، اجتماعی و...

در شب سرد زمستانی با استپان زوریان

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 استپان زوریان،[1] نویسندۀ نامدار ارمنی، که پیوسته و فروتنانه از نوشتن شرح حال خود به بهانۀ خودداری از...

دکتر ادنا زینلیان

نویسنده: دکتر حسین فرخی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 وقتی صدای گرم او را از تلفن شنیدم و برایم گفت که قرار است مراسم بزگداشتش را در خانۀ هنرمندان برگزار کنند نا...

قالی یتیمان ارمنی

نویسنده: رافی آراکلیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 مادامی كه تركیه به نژادكشی ارمنیان در 1915م اعتراف نكرده و دولت امریكا[2] آمادگی لازم را به دست نیاورده است تا با...

انجمن دانشگاهیان ارمنی ایران هفتاد ساله شد

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 در سال  های دهۀ1320ش در محدودۀ خیابان  های استاد نجات  اللهی و سپهبد قرنی، که آن روز  ها در حاشیۀ شمالی تهران...

بررسی ریشه شناختی واژه های آرامازد،اهورامزدا و ماشتوتس

نویسنده: آنوشیک ملکی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 آریایی  ها، که  در اصطلاح  آن  ها  را  اقوام  هند  و  اروپاییان  می  نامند،  در  حدود  دو  هزار  سال  پیش  از  میلاد ...

تاریخ نگاری ارمنی

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 پرورش و رشد دیدگاهی متفاوت دربارۀ چگونگی بررسی رشته   های مختلف علمی، همراه با تکیه بر توانایی   ها و درایت مدرسان...

تاریخچه و معماری کلیسای مریم مقدس تهران

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 66 کلیسـای مریم مقـدس تهـران و مجتمع آموزشی ـ فرهنگی پیرامون آن اشـاره زندگی اجتماعی جوامع ارمنی از گذشته های دور...