فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۶۱
وُسکان یِروانتسی
نویسنده: هاسمیک خاچاطوریان
«چون کتاب عشق است عزیزم
اما دشمنان ما آن را نفهمیدند»
وُسکان یرِوانتسی به خاطر آرمان والای خود با فدا کردن خوشبختی و عشق دوران جوانی، به منزلۀ مشعل دار خستگی ناپذیر هنر و صنعت چاپ، در دوران تاریکی و خفقان و سانسور با سپری کردن سال های پر از رنج و محنت و گذر از کورۀ برافروختۀ دشمنان، پرچم پرافتخار صنعت چاپ ارمنی را از غرب به شرق و از جلفای اصفهان تا هلند و آمستردام و سواحل بین النهرین به اهتزاز درآورد.
وُسکان یرِوانتسی ناشر ادبی، کارشناس امور چاپ، فعال ادبی، زبان شناس و روحانی بلندمرتبۀ کلیسای ارمنی، در ۱۶۱۴م در جلفای اصفهان از پدر و مادری ارمنی، که به دست شاه عباس صفوی از ارمنستان به ایران کوچ داده شده بودند، متولد شد. تحصیلات اولیه را نزد خادم کشیش کلیسای محله آموخت و سپس در کلیسای آمِناپرگیچ اصفهان و سپس در مدرسۀ خاچاطور کِساراتسی به تحصیلات خود ادامه داد. در ۱۶۲۹م، به ارمنستان و اِجمیادزین مقدس رفت و پس از تکمیل تحصیلات به جلفا بازگشت.
یروانتسی در ۱۶۳۴م با پذیرش دعوت اسقف اعظم پیلیبوس آقباکتسی باردیگر به اِجمیادزین مقدس رفت و در آنجا با پائولو پیرو ماللی، راهب کلیسای دومینیکن، آشنا شد. این آشنایی به یک رابطۀ استادی و شاگردی انجامید. وُسکان از ماللی زبان لاتین، فلسفه، هندسه و ارقام نجومی را فراگرفت و در مقابل به او زبان ارمنی را آموزش داد. چندی بعد هم به همراهی یکدیگر دست به ترجمۀ کتاب مقدس زدند. وُسکان در ارمنستان به سرپرستی دیر اوشی و کلیسای سارکیس مقدس گمارده شد.
اسقف اعظم جلفای اصفهان، هاکوپ جوقایتسی، با شناختی که از شخصیت، توانایی ها و اندیشه های والای وُسکان یروانتسی داشت به او پیشنهاد کرد تا به آمستردام رود و چاپخانه ای را که با ورشکستگی و مرگ زارتسی از رونق افتاده و به حال خود رها شده بود بازسازی کند و ریاست آن را برعهده گیرد و کتاب مقدس را در آن به چاپ رساند.
در ۲۷ سپتامبر ۱۶۶۲م، وُسکان رهسپار آمستردام شد و در خلال این سفر در ایتالیا با برادر بزرگ خود، آوِتیس، ملاقات کرد. آوِتیس، که بازرگان بزرگی بود، به وُسکان اطلاع می دهد که امتیاز چاپخانۀ زارِتسی را خریده و آن را به وُسکان واگذار می کند. سرانجام پس از گذشت شش ماه و پیروزی بر مشکلات فراوان یروانتسی به آمستردام رسید و با نشانی هایی که داشت ساختمان چاپخانه را پیدا کرد. چاپخانه در طبقۀ دوم یک ساختمان فرسوده قرار داشت که در طبقۀ اول آن افراد بی بضاعت فراوانی زندگی می کردند. وُسکان، پس از بازسازی و مرمت چاپخانه آن را آمادۀ کار ساخت. دو تن از شاگردان یروانتسی، که همواره در کنار وی بودند، یعنی کاراپت آدریانتسی و اوهان یروانتسی، در زمینۀ نقاشی و حکاکی روی چوب مهارت داشتند و همچنین تبحری خاص در آماده سازی رنگ برای تزیین و نقاشی صفحات کتاب مقدس داشتند. در ۱۱ مارس ۱۶۶۶م، یروانتسی به کمک شاگردانش شروع به چاپ کتاب مقدس کرد و پس از حدود دو سال، در ۱۶۶۸م، آن را به پایان رساند.
او در ضمن چاپ کتاب مقدس موفق به چاپ شانزده جلد کتاب دیگر در زمینه های دینی و علمی نیز شد. کتاب مقدس چاپ یروانتسی اوج چاپ کهن به شمار می رود. جلد این کتاب از چرم قرمز و چوب ضخیم است و لبۀ صفحات آن از سه طرف طلایی رنگ است و کناره های صفحات گل آذین و منقش با نقش های مختلف، که شامل ۱۵۹ تصویر است، تزیین شده است. نقاشی ها با کمک وان دیک، نقاش معروف آلمانی و همکاری شاگردان وُسکان صورت گرفته است. یروانتسی به منظور چاپ کتاب مقدس اقدام به طراحی و ریخته گری حروف الفبای ارمنی با طرحی متفاوت و با تلفظ مخصوص می کند. در این اثر، کلمۀ کتاب مقدس با حروفی با طرح پرندگان نوشته و دو طرف چپ و راست آن با صورتک های انسانی، که نماد امیدواری هستند، مزین شده است. کتابخانۀ ملی جمهوری ارمنستان از کتاب مقدس یروانتسی پنج نسخه و ماتناداران دوازده نسخه در اختیار دارند.
لِئو، تاریخ نویس بزرگ ارمنی، دربارۀ کتاب یرِوانتسی می نویسد:«کار بزرگی که از مدت ها پیش آرزوی بسیاری از بزرگان ارمنی بوده ولی به صورت رؤیایی محقق نشده باقی مانده بود».
اُرمانیان، مورخ و اسقف اعظم، می نویسد: «شخصیت یرِوانتسی شایستگی احترام و بزرگداشت ملت ارمنی را در جهت ترقی و پیشرفت روشنفکری و تفکر دارد و وی را باید در شمار افتخارات ملت ارمنی به شمار آورد».
افتخار دومین چاپ کتاب مقدس پس از یرِوانتسی به پطروس لاتیناتسی، از اقوام یرِوانتسی، می رسد که با انتقال حروف ساخت یرِوانتسی به استانبول و تأسیس چاپخانۀ شخصی خود در این شهر در ۱۷۱۲م به چاپ کتاب مقدس پرداخت. کتاب وی، با حروف کوچک، به شکل مصور و متشکل از عهد قدیم و جدید، دارای ۱٬۱۵۷ صفحه است.
تلاش های وُسکان یرِوانتسی
یرِوانتسی به منظور تحقق آرمان و وظیفۀ خود رنج ها و مرارت های بی شماری را متحمل شد که شاید در توان هرکسی نباشد. او تا ۱۶۶۹م، کتاب های بسیاری را در آمستردام به چاپ رساند اما سرانجام مجبور به ترک آنجا شد. ترک آمستردام برای وُسکان بسیار تلخ و مشکل بود چراکه پس از تحمل مشقات فراوان زحمات شبانه روزی وی به نتیجه رسیده و توانسته بود امکانات لازم را فراهم آورد و اطمینان مأموران سانسور کلیسای لاتین و هنرمندان دیگر را جلب کند. علت ترک آمستردام مشکلات شدید مالی بود. در ابتدای کار سه تن از بازرگانان ارمنی به وی قول مساعدت مالی داده بودند اما بعدها به دلایلی نامعلوم کمک های خود را قطع کردند. از سوی دیگر، بخشی از کتاب های چاپ وی، که با کشتی به کشورهای شرق فرستاده شده بود، گم شد و ازبین رفت و مبلغ دریافتی از فروش باقی ماندۀ کتاب ها نیز هرگز به دست وُسکان نرسید.
در زیر فشار مشکلات مالی وی مجبور شد چاپخانۀ خود را به ایتالیا انتقال دهد اما در ایتالیا سانسور کلیسای کاتولیک بسیار شدید بود و نشریات کلیسایی غیر از کلیسای کاتولیک کمتر اجازۀ چاپ و نشر پیدا می کردند به طوری که یرِوانتسی در ۱۶۶۹م تصمیم گرفت که طی نامه ای از لودویگوس، پادشاه فرانسه، درخواست کند تا چاپخانۀ خود را به این کشور انتقال دهد. برای کسب اجازه از پادشاه فرانسه، یرِوانتسی به خاطر مشکلات مالی با پای پیاده در سرمای زمستان از ایتالیا رهسپار فرانسه شد. در آنجا نیز دو ماه صبر کرد تا اینکه سرانجام توانست به همراه نمونه ای از کتاب مقدس چاپ خود به حضور پادشاه برسد. او در آمستردام نوزده عنوان و در ایتالیا تنها دو عنوان کتاب چاپ کرده بود.
یکی دیگر از مشکلات بزرگ وُسکان دشمنی سرسختانه و دیرینۀ شخصی لاتین تبار به نام پیتو بود. پس از چاپ کتاب آراکل داوریژتسی به تحریک شخصی به نام نیکول و با همکاری پیتو اتهاماتی بر خلاف اعتقادات کلیسای کاتولیک به یرِوانتسی زده شد و چنان عرصه بر وی تنگ آمد که تصمیم گرفت که به هر زحمتی شده چاپخانۀ خود را به فرانسه انتقال دهد. سرانجام نیز در ۱۶۷۳م موفق به تأسیس چاپخانۀ خود در مارسی و ادامۀ هدف بزرگ خود شد.
مرگ وُسکان یرِوانتسی
مرگ وُسکان یرِوانتسی را باید پی آمد مشکلات فراوان ایجاد شده از سوی دشمنان قسم خوردۀ وی دانست. ِِیرِوانتسی در شصت سالگی در مارسی در گذشت، یعنی سنی که اعتبار و احترام لازم را برای پیشرفت و ترقی کسب کرده بود، دارای تجربیاتی با ارزش و گران بها بود و می توانست از نتیجۀ تلاش های شبانه روزی خود بیشتر لذت برد و احساس آرامش نسبی داشته باشد.
از کسانی که همواره باعث زحمت و ایجاد مشکلات فراوان برای یرِوانتسی بودند می توان تادئوس هامازاسپیان را نام برد. او، که با تظاهر و حیله گری هم در آمستردام هم در ایتالیا و مارسی همواره در پی نیات پلید خود بود، در مارسی شریک یرِوانتسی شد، شریکی که در واقع برای تخریب چاپخانه و خاموش کردن چراغ علم و معرفت تلاش می کرد. مردم ازمیر معتقد بودند که هامازاسپیان، که خود را خادم کلیسا معرفی می کرد، نه تنها خادم کلیسا نبود حتی ارزش آن را نیز نداشت که مسیحی نامیده شود. با اطمینان می توان گفت در تمام مشکلات ایجاد شده برای یرِوانتسی در آمستردام، ایتالیا و فرانسه دخالت های حیله گرانۀ تادئوس تأثیر فراوان داشت.
در اواخر ۱۶۷۳م، پس از چاپ کتابی جدید از سوی یرِوانتسی، هامازاسپیان نزد مقامات دولتی، یرِوانتسی را متهم به ارتداد و چاپ مطالب خلاف دین کرد. اندکی پس از این اتهام و افترای دروغ، یرِوانتسی در اوایل ۱۶۷۴م درگذشت، مرگی که درواقع از شدت اندوه و رنجی بود که وُسکان در درون خود احساس می کرد. اسقف اعظم اُرمانیان معتقد است: «در واقع وُسکان یرِوانتسی شهید راه صنعت و هنر چاپ شد. وی طی سال ها به طور شبانه روزی در میان گرد و خاک چاپخانه به سر برد در حالی که می توانست مانند برادرانش به کار تجارت پردازد یا مانند روحانیان دیگر در مقام خود زندگی آرام و راحتی را بگذراند».
اهداف و مقاصد یرِوانتسی پس از مرگ تأسف بارش همچون بذری که پراکنده شود به بار نشست و کسانی چون سوقومون لِوُنیان (پسردایی وُسکان)، پطروس لاتیناتسی (از اقوام وی)، نصیب گریگوریان(کارگذار وی) و همچنین ماتووس واناندتسی(حروف چین وی) با تأسیس چاپخانه هایی در شهرهای کشور های مختلف به چاپ کتاب به زبان ارمنی در زمینه های گوناگون علمی و دینی پرداختند.
منابع:
اُرمانیان، ماقاکیا. آزگابادوم. اجمیادزین: مرکز جاثلیقی اجمیادزین،۲۰۰۱. ذیل واژۀ وسکان یروانتسی.
دانشنامۀ ارمنی. ایروان: آکادمی علوم ارمنستان، ۱۹۸۲. ج۸. ذیل واژۀ وسکان یروانتسی.
قوکاسیان، هوهانس. وسکان یروانتسی. ایروان: های بد هرات، ۱۹۶۲.
پی نوشت:
۱ـ مدرس دانش سرای عالی زبان و ادبیات ارمنی.