نویسنده: گریکور آراکلیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60

ایرانیان دربارۀ رویدادهای اوایل قرن بیستم در ارمنستان غربی تحت سلطۀ امپراتوری عثمانی اطلاعاتی جسته و گریخته دارند ولی همگی به اتفاق با ارمنیان همدرد هستند. البته، دلیل آشنا بودن ایرانیان با غم بزرگ ارمنیان آن است که ایرانی ها همه ساله در 24 آوریل شاهد برگزاری مراسم ویژه ای هستند و از طرف دیگر، احترام متقابلی که بین برادران مسیحی ارمنی و مسلمانان وجود دارد باعث شده تا آنان خود را در غم و شادی یکدیگر شریک بدانند. همان طور که ارمنیان در مراسم عاشورای حسینی مانند مسلمانان ماتم می گیرند.

در ایران بسیاری از روشنفکران و صاحبان قلم به نحوی از انحا به موضوع نژادکشی ارمنیان پرداخته اند و جالب توجه آن که روز به روز بر شمار چنین افرادی افزوده می شود.

یکی ازا ین شخصیت ها اسماعیل رائین است که نتیجۀ بررسی های علمی خود را در قالب کتابی موسوم به قتل عام ارمنیان به رشته تحریر در آورده.

 اسماعیل رائین، مؤلف کتاب معروف فراموشخانه و فراماسونری در ایران، چندین کتاب دیگر نیز دربارۀ ارمنیان تحت عناوین ایرانیان ارمنی؛ میرزا ملکم خان، زندگی و کوشش او؛ یپرم خانِ سردار و غیره به چاپ رسانده است.

وی دربارۀ کشتار ارمنیان در خاک ارمنستان غربی می نویسد:

«دولت عثمانی سعی می‌کرد به این فجایع و تجاوزات، عنوان “مهاجرت” بدهد. آنان بسیاری از آبادی‌ها را یک جا وادار به تخلیه می‌کردند و حتی مسئولان و مقامات محلی برای آنان آرزوی موفقیت و سفری خوش می‌کردند. بسیاری از این ساده دلان هم که نمی‌دانستند چه بر سر دیگران آمده و چه بر سر خودشان خواهد آمد به امید آنکه اگر زادگاه و سرزمین مادری خود را به اجبار ترک می‌کنند، جای دیگری را اگرچه سالیان دراز طول بکشد، آباد خواهند کرد».

به گفتۀ نویسندۀ کتاب علی رغم ادعای مقامات ترک عثمانی، که ارمنیان را به جنگ مسلحانه علیه عثمانی متهم می کردند، ارمنیان برای دفاع از خود فقط در دو مورد امکان مقاومت مسلحانه یافتند. یکی مورد موفقیت آمیز انطاکیه که در آن کشاورزان ارمنی به تپه‌ها رفتند و مدت هفت هفته پشت به دریا جنگیدند تا آنکه تقریباً به طرزی معجزه آسا توسط ناوگان فرانسه نجات یافتند[2] و مورد دیگر، عملیات قهرمانانه و در عین حال نومیدانۀ شابین قره حصار ـ شهری واقع در اراضی پشت ساحل ترابوزان ـ که در آنجا چهار هزار ارمنی با شنیدن خبر تبعید خود اسلحه به دست گرفتند و از اواسط ماه مه تا آغاز ژوئیه با سربازان عثمانی به زد و خورد پرداختند. در برابر این مقاومت، عثمانی‌ها به اعزام افراد و مهمات پرداختند و شهر را با آتش توپخانه تصرف کردند.

از دیگر محققان ایرانی که موضوع نژادکشی ارمنیان را مورد بحث قرار داده و نظرات ارزشمند خود را ارائه کرده است عباس مقدم نام دارد. او، که در تبریز متولد شده و بیشترین سال های زندگی خود را در زادگاهش گذرانده، وظیفۀ خود دانسته تا خطراتی را که هدفشان نابودی وحدت اقوام ایرانی است به هم ولایتی های خود یاد آور شود. با این هدف مقالۀ جالبی را تحت عنوان «رشد ارمنی ستیزی و ناسیونالیسم قومی ترک زبانان در ایران» منتشر ساخته.

او معتقد است اگر کسی از ایرانیان بپرسد ارمنیان از کی و چگونه در ایران ساکن شده اند؟ اغلب ما جواب می دهیم که ارمنیان را شاه عباس از ارمنستان به ایران کوچ داد. اما به عقیدۀ محقق این جواب اگرچه غلط نیست کامل و درست هم نیست. چون ارمنیان قبل از کوچ اجباری به دست شاه عباس نیز در ایران می زیسته اند. سپس این محقق با استناد به کتاب های تاریخی، که به دست تاریخ نگاران بی طرف نگاشته شده است، می نویسد:

«ارمنیان یکی از ملت های متمدن و کهن بوده اند که منشأ قومی شان را باید در امپراتوری اورارتو جست و جو کرد. ارمنستانی ها اولین ملتی هستند که به مسیحیت گرویده اند».

عباس مقدم پس از بحثی گذرا پیرامون تاریخ ایران و ارمنستان به دورۀ امپراتوری عثمانی اشاره می کند و باب سخن را دربارۀ قصاوت های اقوام مهاجر و به خاک و خون کشیده شدن بسیاری از سرزمین ها و ملیت ها و تسخیر بالکان و همچنین تهدیدهایی که از جانب این امپراتوری متوجه اروپای غربی بوده و سرانجام نزدیکی امپراتوری عثمانی به زوال خود پس از شش قرن سلطه، در نتیجه مبارزات ملت های تحت ستم، می گشاید.

مقدم در مقالۀ خود اشاره ای دارد به دورۀ جنگ جهانی اول و فرصتی که ترکان جوان در این بحبوحه برای رسیدن به اهداف خود به دست آوردند. وی می نویسد:

«طلعت، انور و جمال، سه پاشای ترک، نه تنها رهبری ترکان جوان را در دست گرفته بودند بلکه قدرت اصلی امپراتوری نیز در دست آنان بود. با وارد شدن امپراتوری رو به زوال عثمانی به جنگ اول جهانی جنبش های رهایی بخش و فروپاشی عثمانی شدت گرفت. ملت های تحت سلطه بسیاری به استقلال دست یافتند اما بازندگان اصلی ارمنیان بودند که با برنامه ریزی دقیق، به دست ژاندارم های عثمانی و کردها و راهزنان و اوباش، قتل عام شدند و تعدادی نیز به عراق و سوریه و لبنان رانده شدند».

مقدم سپس می نویسد:

«در شرق ترکیۀ امروز، که یکصد سال پیش توسط خود عثمانی ها ,ایالت ارمنستان، نامیده می شد، کلیساها و حتی گورستان های ارمنیان نیز همراه ساکنان ارمنی آن نابود شده اند. دیگر هیچ اثری از ارمنستان بر جا نمانده است. همچنین در قفقاز، ایالت ارمنی نشین نخجوان، که همواره بخشی از ارمنستان بوده، با کشتن و تاراندن ساکنان ارمنی این منطقه ازآنِ جمهوری آذربایجان شده است. آنان از سنگ قبر ارمنیان هم نگذشته اند و با تخریب دوازده هزار قبر با سنگ قبرهایی منحصر به فرد، که متعلق به چند قرن پیش بوده و جزئی از میراث فرهنگی ارمنیان به حساب می آمد، هیچ اثری از ارمنی  نشین بودن آنجا به جا نگذاشته اند».

نویسنده در پایان مطالب خود می نویسد:

«به هر حال آنچه که در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد، بنا به اظهار محققان و وقایع نگاران، 5/1میلیون ارمنی در سرزمین آبا و اجدادی خود به فجیع ترین وضعی قتل عام شده اند، قتل عامی که نخستین نژادکشی قرن بیستم به حساب می آید و لکۀ ننگی است بر دامان بشریت».

عنوان نوشتۀ دیگری که عباس مقدم به مسئلۀ ارمنیان و نژادکشی آنان اختصاص داده، که البته عنوانی طولانی دارد، چنین است: «برای منِ آذربایجانی ترک زبان افشای ژنوسید ارمنیان، به دست ترکان عثمانی، وظیفه ای وجدانی است و پاسخی به ندای درون». نگارنده در بخشی از مقالۀ خود نوشته است:

« انکار نژادکشی ارمنیان دیگر کارساز نیست. امروز حتی نژادپرستان کمالیست در ترکیه هم دیگر قادر نیستند مثل گذشته یکه تاز میدان باشند. گرچه جامعۀ ترک، به دلیل گرفتاری در تاروپود ناسیونالیزمِ افراطی، هنوز ظرفیت پذیرش مسئولیت قتل عام ارمنیان را ندارد ولی جامعۀ روشنفکران ترکیه به حرکت درآمده و انکارگران را به چالش طلبیده اند!

اینک، پس از گذشت نزدیک به یک قرن از قتل عام ارمنیان، روشنفکران و تحصیل کردگان ترکیه با گردن گذاشتن به واقعیت های تاریخی طی فراخوانی مردم خود را برای عذرخواهی از ارمنیان دعوت می کنند. نژادپرستان ترک، دیگر مثل گذشته، فرمانروایان بلامنازع نیستند».

مقالۀ دیگری که عباس مقدم به موضوع ارمنیان اختصاص داده «نژادکشی ها و بی تفاوتی ما ایرانیان» نام دارد که از دو قسمت تشکیل شده است.

نویسنده مقالۀ خود با موضوع تصویب کنوانسیون منع و مجازات قتل عام، که یکی از والاترین قوانین جوامع بشری است، آغاز می کند و می نویسد:

«رافائل لمکین، جوان 21 سالۀ یهودی لهستانی، زمانی که در 1921م دانشجوی رشتۀ زبان شناسی بود، به طور اتفاقی در روزنامه ای خبر محاکمۀ یک جوان ارمنی به نام سوقومون تهلیران را می خواند که در برلین طلعت پاشای ترک را کشته بود. در توضیح خبر نوشته شده بود که این جوان ارمنی موقع قتل عام ارمنیان توسط دولت ترکیۀ عثمانی، در اثر ضربه ای که به سرش خورده بود، بیهوش می شود. زمانی به هوش می آید که تمام افراد خانواده و بستگانش به طرز وحشتناکی سلاخی شده بودند. ضربه ای که باعث نجات تهلیران از قتل عام شده بود برای وی سردرد دائمی و بی خوابی به وجود آورده بود و در اثر همین عارضه هر از چند گاهی نیز دچار حملات صرع می شد».

به گفتۀ نگارندۀ مقاله:

«خبر محاکمۀ سوقومون تهلیران در برلین حس کنجکاوی و عدالت جویی را در رافائل لمکین برمی انگیزد. وی با دنبال کردن موضوع به ابعاد جنایت عثمانی ها در قتل عام ارمنیان، در خلال جنگ جهانی اول، پی می برد. لمکین جوان موضوع را با استاد خود در میان می گذارد و از وی می پرسد: ,چرا ارمنیان پس از قتل عام خواستار دستگیری طلعت نشده اند؟، استادش پاسخ داده بود که هیچ قانونی وجود ندارد تا تحت آن دستگیری طلعت مجاز باشد. ,اینکه تهلیران یک نفر را کشته، جرم محسوب می شود اما این که دولت ستمگر عثمانی بیش از یک میلیون نفر را می کشد جرم محسوب نمی شود؟ واقعاً که خیلی ضد و نقیض است.، لمکین جوان برای استادش دلیل و برهان می آورد و می گوید: ,حاکمیت به این معنا نیست که به خودت حق بدهی میلیون ها انسان بی گناه را به قتل برسانی،.

روند محاکمۀ سوقومون تهلیران در برلین خیلی سریع به محاکمۀ غیر رسمی طلعت نسبت به جنایاتش علیه ارمنیان تبدیل شد. شاهدان زنده و شواهد کتبی ارائه شده در دفاع از عمل تهلیران فجایع عثمانی ها را مثل روز روشن ساخت. در مورد این محاکمۀ جنجالی روزنامۀ نیویورک تایمز نوشت که اسناد ارائه شده در محاکمه یک بار و برای همیشه ثابت می کند که هدف زمامداران ترک جا به جایی و اعزام ارمنیان نبوده بلکه آنها بر نابودی کامل این مردم همت گماشته بودند.

تبرئه شدن تهلیران با استناد به “جنون آنی” لمکین را برآشفته کرده بود. از نظر رافائل لمکین تهلیران پرچم دار ندای وجدان بشریت بود که همانند مأمور قانونی خود گمارده، برای بیدار کردن وجدان بشری، عمل کرده بود».

در بخش دوم مقاله، نویسنده اشاره ای دارد به انعکاس اخبار مربوط به نژادکشی ارمنیان در ایران و می نویسد:

«در آن زمان اخبار این جنایت فجیع در ایران نیز بازتاب پیدا می کرد. این اخبار ضمن اینکه از طریق بازگویی واقعه توسط فراریان ارمنی به ایران در شهرهای مرزی بازتاب پیدا می کرد ولی عمدتاً از طریق مطبوعات اخبار آن به گوش خوانندگان روزنامه ها می رسید. به طوری که در روزنامه های تربیت، ندای وطن، حبل المتین، شمس، عصر جدید، رعد، تبریز، ایران، شفق سرخ و… اخبار قتل عام ارمنیان درج شده است ولی به علت تیراژ کم نشریات و بی سوادی غالب مردم و فراتر از همۀ اینها بی توجهی جامعۀ ایرانی نسبت به مسائل انسانی و عموم بشری سبب آن شد که تا به امروز آن طور که شاید و باید جامعۀ ایرانی نسبت به نخستین نژادکشی قرن بیستم واکنش نشان نداده است. تنها نوشته ای که در بین قشر کتاب خوان نسبتاً مورد توجه قرار گرفته، مطلبی از محمد علی جمالزاده است.

محمد علی جمالزاده، بنیان گذار نثر معاصر، درست در روزهایی که ارمنیان در بیابان ها آواره شده و عفریت مرگ بر فراز سرشان پر و بال می زد از این سرزمین مرگ و جنایت گذشت. وی مشاهدات خود را تحت عنوان ,مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول، به رشتۀ تحریر درآورده است. وی تأکید می کند آنچه در این گفتار آمده همه وقایعی است که به شخصه شاهد آن بوده و به چشم خود دیده است. مشاهدات این نویسنده، همان گونه که خود می نویسد، برایش حکم یک کابوس بسیار هولناکی را پیدا کرده بود که گاهی به مناسبتی بر وجودش تسلط پیدا می کرد و ناراحتش می ساخت و آزارش می داد.

محقق دیگری به نام ریبوار معروف زاده‌ در مقاله ای با عنوان ,نژادکشی، دیپلماسی جهانی، کردها و تعهدات جهانی، با تحلیل سیاستی که منجر به نابودی یک ملت در زادگاه آبا و اجدادی خود شد دو عامل اساسی را علاوه بر تمایز نژادی برای برانگیخته شدن خشم و غضب ترک ها علیه ارمنیان بر شمرده است.

الف) جمعیت ارمنیان‌همچون حائلی مابین ترک های عثمانی و قفقاز قرار گرفته‌ بود و تحقق رؤیای سرزمین توران منوط به‌ برچیدن این دیوار انسانی بود.

ب) دین ارمنیان‌مسیحی بود. امپراتوری عثمانی، که ‌بر مبنای دین اسلام و مذهب سنی تأسیس شده‌بود، به ‌غیر مسلمانان به منزلۀ تهدید می نگریست و دوستی و اعتماد به‌آنان را امری غیر ممکن تصور می کرد.

محمدرضا دبیری، یکی دیگر از محققان و پژوهشگران تاریخ روابط خارجى ایرانی است که به مسئلۀ نژادکشی ارمنیان پرداخته و یادداشتی را تحت عنوان ,کشتار و کوچ اجبارى ارمنیان: نسلکشى یا ضرورت جنگی؟، به چاپ رسانده.

محمدرضا دبیری، پیش از آنکه به تاریخ کشتار ارمنیان بپردازد، به عنوان مقدمه می نویسد: ,اغلب ارمنیان مانند بسیاری از اقوام و ملل ریشه دار در گسترۀ جغرافیایی خاورمیانه، نفوذ و حضور تاریخی خود را، همانند بسیاری از کشورهای منطقه، بعضاً به گونه ای مبالغه آمیز فراتر از قلمرو سرزمین شناخته شدۀ فعلی خود می دانند که البته در پاره ای از این ادعا ها رگه هایی از واقعیت نیز نهفته است. ارمنیان نیز ارمنستان بزرگ را متشکل از ارمنستان غربی و ارمنستان شرقی می دانند. برحسب نوشته های آنان ارمنستان شرقی شامل ایروان و نخجوان و قراباغ همان ناحیه ای بود که در زمان شاه عباس صفوی جزئی از مستملکات ایران به شمار می رفت و بر اثر تحولات بعدی در زمان فتحعلی شاه قاجار، به موجب معاهدۀ ترکمنچای، از ایران منفک و به تصرف روس های تزاری درآمد».

نگارنده در پایان یادداشت خود اشاره ای دارد به روند شناسایی رسمی نژادکشی ارمنیان از طرف مجالس کشور های مختلف. آن گاه به موضع گیری رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران پرداخته و می نویسد:

«در ایران، در گردهمایی اعتراض آمیز ارمنیان تهران در 13 آوریل 2002، علیه تجاوزات اسرائیل بر ضد فلسطینیان سید علی اکبرمحتشمی پور و سید هادی خامنه ای ـ دو تن از نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی ایران ـ در سخنرانی خود به موضوع قتل عام ارمنیان نیز اشاره کردند. محتشمی پور در بخشی از سخنان خود گفت: , در آغاز قرن بیستم میلادی شاهد قتل عام ارمنیان مظلوم در ترکیه بودیم که روح و روان بشریت را در طول هشتاد سال گذشته همواره آزرده و بشریت آن قتل عام را محکوم کرده و ما نیز آ ن را محکوم می کنیم،. سید هادی خامنه ای نیز در بخشی از سخنان خود در خصوص قتل عام ارمنیان گفت: ,سلسله جنایاتی که از گذشته تا به امروز صورت گرفته در مقطعی نیز شامل حال ارمنیان تحت امر کشور عثمانی بوده که ما با آنها همدردی کرده و می کنیم. همه ساله صدای عزیزان ما به عنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه عثمانی ها شنیده می شود،».

همچنین در همین سال(1381ش)، سی نفر از نمایندگان مجلس ششم جمهوری اسلامی ایران با امضاى تومارى واقعۀ نژادکشی ارمنیان را در 1915م در ترکیۀ عثمانی محکوم کردند.

سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت جمهورى اسلامی ایران، نیز در سپتامبر 2004م از مجتمع و بنای یادبود قتل عام ارمنیان 1915م ـ زیزرناکابرت ـ واقع در ایروان، پایتخت ارمنستان، دیدن کرد و با نثار گل به قربانیان این فاجعه ادای احترام کرد.

دکتر محمود احمدى نژاد، رئیس جمهور جمهورى اسلامی ایران، در 30 مهر 1386ش هنگام سفر به ارمنستان پس از سخنرانى در دانشگاه دولتى ایروان، در نشست پرسش وپاسخ این دانشگاه در پاسخ به سؤالى در خصوص موضوع قتل عام ارمنیان گفت: «باید براى زندگى بهتر در آینده از تاریخ درس عبرت گرفت و ما ظلم ها را توسط هر کس، در هر کجا و در هر مکان محکوم مى کنیم».

رئیس جمهورى اسلامى ایران با اشاره به اینکه مراسم و تظاهرات گسترده به همین مناسبت هر سال در ایران برگزار می شود افزود: «ما در کنار ملت ارمنستان به آیندۀ روشن پراز دوستى و برادرى بین ملت ها مى اندیشیم».

دراینجا لازم به گفتن است که محمد علی فروغی، یکی از نخست وزیران اسبق ایران، که برهه ای از زندگی اش را در سمت سفیر ایران در ترکیه به سر برده، اقدام به ترجمۀ مطالبی از مقاله های روزنامۀ گلوب چاپ لندن کرده و در این رساله به تفصیل از علل اغتشاش ارمنیان در دولت عثمانی و سبب قتل عام آنها به دست ترک‌ها سخن رانده است. وی در سال های اقامتش در ترکیه با کمال آتاتورک، رئیس جمهور و عصمت اینونو، نخست وزیر و سایر مقامات ترک روابط بسیار حسنه ایی ایجادکرده بود. رسالۀ مورد نظر علاوه بر تاریخ ارمنی، مطالب مفصلی دربارۀ جغرافیای مناطق ارمنی نشین نیز دارد. این رساله را در حال حاضر بهرام طاهری در دست چاپ دارد.

محمد علی فروغی در رساله ای، که فعلاً به صورت نسخۀ خطی است و احتیاج به بازخوانی و تحقیق مفصل دارد، سعی کرده برای این سؤال پاسخ قانع کننده ای پیدا کند که آیا طغیان ارمنیان به خودی خود واقع شده؟ که پس از مطالعه و بررسی مطالب شماره های مختلف روزنامۀ گلوب به این نتیجه می رسد که طرح طغیان ارمنیان در بعضی از باشگاه ها و انجمن های سیاسی لندن ریخته و بعد از آن بر حسب فرمایش مخصوص به محل و مقصد معین خود فرستاده می شد. این نتیجه گیری باعث شد تا محمد علی فروغی، به قول خودش، از سرگردانی بزرگ بیرون آید. البته، این رجل سیاسی در تدوین رسالۀ خود تا آخر هم در سرگردانی به سر برد و نتوانست برای سؤالاتی که مطرح کرده بود پاسخ هایی مبتنی بر مستندات به دست آورد.

 در آخر بجاست فقط پنج مصرع از شعر بلندی به نام شبگرد، از ناظم حکمت، را برای شما بخوانم. این شعر در مورد نژادکشی ارمنیان گفته شده است. این پنج مصرع، که سبب شد تا ناظم حکمت تحت پیگرد قرار گیرد، هرگز اجازۀ چاپ نیافت. وی که یکی از برجسته ترین شخصیت های ادبی، در سطح جهان، به حساب می آید به خاطر افکار آزادی خواهانه اش در کشور خود از طرف دولتمردان ترک سلب تابعیت شد. وزارت فرهنگ ترکیه نیز کلیۀ اشعار حکمت را منتشر ساخت بی آنکه اشاره ای به این پنج مصرع داشته باشد. ولی روزنامۀ نکته در اقدامی متهورانه این پنج مصرع را منتشر کرد:

affetmedi bu ermeni vatandaş»

kürt dağlarında babasının kesilmesini

fakat seviyor seni

çünkü sen de affetmedin

 «bu karayı sürenleri Türk alanına. halkının

«این هموطن ارمنی نبخشید

بریده شدن سر پدرش را در کوه های کردستان

فقط تو را دوست دارد چون تو هم نبخشیدی

این سیاهی را از پیشانی مردم ترکیه».

پی نوشت ها:

1ـ متن سخنرانی گریگور آراکلیان، سفیر فوق العاده و تام الاختیار جمهوری ارمنستان در جمهوری اسلامی ایران، در جمع دانشگاهیان اصفهان، 23 مه 2012م.

2ـ بر اساس همین مقاومت رمان چهل روز موسی داغ، به دست نویسندۀ مشهور اطریشی، فرانتس ورفِل، در 1933م خلق شد.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60
سال شانزدهم | تابستان 1391 | 204 صفحه
در این شماره می خوانید:

معبد گارنی

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 اسکندر مقدونی پس از پیروزی سرنوشت ساز خود بر امپراتوری هخامنشی، در قرن چهارم پیش از میلاد، این واقعیت را دریافت که...

آوارایر،طعم شکست در بوی پیروزی

نویسنده: مهدی یاراحمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 بسیاری از متخصصان تاریخ جهان باستان هنگام توصیف قلمروی سیاسی شاهنشاهی ایران در دورۀ باستان تمایل دارند تا فلات...

سرزمین و تاریخ پارس به روایت موسس خورناتسی

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 آثار مُوْسس خورناتسی[1] در زمرۀ مهم ترین کتاب هایی است که به ویژه، در زمینۀ تاریخ وجغرافیا، از ارزش بسزایی برخوردار...

بررسی تاثیرات مارکار قرابگیان در هنر معاصر ایران

نویسنده: مهدی علی اکبرزاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 مقدمــه جدال بین هنرمندان نوگرا (مدرن) و طبیعت گرا (دانش آموختگان مدرسۀ کمال الملک) در دهۀ 20 شمسی به حدی بود...

سرسکه های یافته شده از دوره صفوی در ارمنستان

نویسنده: آرمینه ظهرابیان / مترجم: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 اشـاره آرمینه ظهرابیان در 1958م در ایروان، پایتخت ارمنستان، چشم به جهان گشود. تحصیلات...

پژوهش های باستان شناسی و باستان ژئوفیزیکی در قره کلیسا

نویسنده:  بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 از همان نخستین روزهای حضور در مجموعۀ جهانی قره کلیسا، در شهریور 1387ش، بارها از بقایای حصار واقع در شمال غربی...

جک گورکیان،معروف به “دکتر مرگ”

نویسنده: رافی آراکلیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 «كاشكی سرنوشت پدران ما شباهتی داشت به سرنوشت یهودیان در روزهای جنگ جهانی دوم چرا كه اگر یهودیان را فقط در اتاق های...

آذربایجان در اطلس و متون رسمی عثمانی

نویسنده: دکتر کارن خانلری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 مقدمه در27 مه 1918م کشوری به نام «آذربایجان» اعلام استقلال کرد. شماری از شواهد و مدارک تاریخی مؤید آن  است که...

پیشینه فرش های ارمنی و بازتاب نماد و انگاره در اصالت نقش های آن

نویسنده: آرمینه آ.کاراپتیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 60 ارمنیان، که جزو نخستین پیروان رسمی مسیحیت (از 301م) هستند، میراث کهن انگاره ها و نمادهای فرهنگ و سنت خود را با...