نویسنده: آرپی مانوکیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61

ماتناداران[2] در معنای لغوی به مجموعه ای اطلاق می شود که مکانی برای نگاهداری اسناد، متون خطی و کتا ب های دست نویس قدیمی یا چاپی است. این مجموعه، علاوه بر حفاظت از این متون، فعالیت های علمی دیگری از قبیل جمع آوری،ترمیم، طبقه بندی، تحقیق و نشر آنها را نیز برعهده دارد. [3]

موزۀ ماتناداران

موزۀ ماتناداران ایروان، که به نام سورپ مسروپ ماشتوتس[4] نام گذاری شده است، مجموعه ای غنی از متون خطی و دست نویس قدیمی را در قفسه های خود جای داده. اهمیت این متون از لحاظ قدمت و ارزش تاریخی به اندازه ای است که امروزه ماتناداران را در ردیف یکی از خزانه های بزرگ فرهنگ بشری قرار داده. تا 1959م، قریب به یازده هزار متن خطی به زبان ارمنی قدیم (گرابار) و دیگر زبان های کهن مشرق زمین در آن نگاهداری می شده که امروزه بر شمار آن افزوده شده و رقم تقریبی هفده هزار نسخه را در بر می گیرد. این مجموعۀ عظیم و ارزشمند، که با وقاری خاص در میان قفسه ها قرار گرفته اند، نمایانگر بخش هایی از فرهنگ و هنر و در برگیرندۀ افکار و اندیشه های مؤلفانی است که با قلم خود برگ هایی گران بها از تاریخ و فرهنگ بشری را برای آیندگان به میراث گذاشته اند. [5]

تا پیش از ابداع حروف الفبای ارمنی مؤلفان این حوزه متون خود را به زبان آشوری یا یونانی می نوشتند. از این رو، ابداع حروف ارمنی به دست مسروپ ماشتوتس در اوایل قرن پنجم میلادی نخستین گام برای ثبت آثار خطی به زبان ارمنی بود. [6]

خیلی زود نویسندگان ارمنی نگارش به زبان ارمنی را آغاز کردند و طی دهه های نخست فعالیت آنها، علاوه بر اینکه آثار با ارزشی با موضوعات دینی،تاریخی و فلسفی از زبان های دیگر به ارمنی ترجمه شد، متون و کتاب های بسیاری نیز به دست مؤلفان ارمنی درزمینه های یاد شده به ثبت رسید. دیری نپایید که کاتبان، خوش نویسان و نقاشان کار رونویسی، تزیین و تکثیر این متون را بر عهده گرفتند و از این زمان به بعد در مراکز فرهنگی ارمنستان مکان ها و کتابخانه هایی برای نگهداری و حفاظت این آثار ایجاد شد.

مسروپ ماشتوتس و ساهاک پارتو در حال تدریس به شاگردانشان

متون خطی و کتاب های دست نویس ارمنی در کلاف پیچ در پیچ حوادث و وقایع تاریخی می بایست راهی سخت را می پیمود و برای آنکه بتواند وجود خویش را از گزند نابودی حفظ کند ناگزیر به دفعات، بار سفرها و کوچ های اجباری مردمانش شد که مسیرهایی بس طولانی را برای رسیدن به مکانی امن و آرام طی می کردند. مسلماً، از این گذرگاه صعب العبور تنها شمار اندکی از متون یاد شده توانستند به سلامت عبور کنند و به مقصد کنونی برسند. در میان این متون، آثار تاریخی با ارزشی نیزوجود داشت که نه تنها شامل تاریخ قوم ارمنی بود بلکه دربرگیرندۀ بخش هایی از تاریخ دیگر ملل نیز می شد و جزوی از گذشته ها و میراث بشری محسوب می گردید اما هرگز به مقصد نرسید و تنها نام و یادی از آنها در آثار دیگر مؤلفان بر جای ماند. [7]

اطلاعات ما دربارۀ سابقۀ تاریخی ماتناداران در ارمنستان به قرن پنجم میلادی بازمی گردد. بر اساس سندی تاریخی، که متعلق به یکی از مورخان نامی این دوره به نام قازار پاربتسی[8] است، مشخص می شود که در این تاریخ در اجمیادزین[9] کتابخانه ای موجود بوده که متون و اسناد مهم را در آن نگاهداری می کردند. [10] اگرچه اطلاعات اندکی در خصوص صحت این مسئله وجود دارد اما امروزه محققان بر این باورند که از آغاز کتابت ارمنی و ایجاد مدارس تمامی نسخه های خطی از مراکز مختلف فرهنگی جمع آوری و در کتابخانه ای جامع در اجمیادزین نگهداری می شده.

از قرن سیزدهم میلادی، خطاطی، نقاشی و تزیین کتب وارد مرحلۀ نوینی شد. خطاطان این دوره، که در میان آنها بانوان نیز حضور داشتند، علاوه بر هنر خطاطی و نقاشی می بایست بر مسائل و موضوعات کتاب هایی که رونویسی و تزیین می کردند نیز اشراف می داشتند. از این رو، همگی پس از گذراندن دوره هایی در مدرسه ها و مکتب ها ی علمی آن زمان و با تکیه بر دانش، استعداد و تجربیات هنری خویش کار رونویسی کتاب ها را به انجام می رساندند. [11] بر اساس یک سند تاریخی، در اوایل قرن پانزدهم میلادی، 132 نسخه کتاب به دست یکی از خوش نویسان آن دوره رونویسی و به کتابخانۀ اجمیادزین، که از 1441م کتابخانه ای منسجم از متون و کتاب های خطی داشته، اهدا شده است. [12] این مجموعه، در قرن هفدهم میلادی با تلاش جمعی از روحانیان کلیسای ارمنی، که تمام سعی خود را صرف جمع آوری متون خطی موجود کرده بودند، بسیار پر بار تر شد و به جرئت می توان گفت که از این تاریخ، اجمیادزین صاحب ماتنادارانی منظم بوده که بسیاری از متون و کتاب های خطی را در خود جای داده.

از 1828م، پس از الحاق ارمنستان شرقی به روسیه،[13] تاریخ ماتناداران اجمیادزین وارد مرحلۀ نوینی شد. به همت بسیاری از روحانیان و شماری از محققان با بررسی متون و کتاب های خطی موجود در ماتناداران اجمیادزین نخستین فهرست از متون خطی موجود استخراج شد. این فهرست، که تعداد 312 نسخۀ خطی را شامل می شد، به زبان های فرانسوی و روسی ترجمه شده و در پترزبورگ به چاپ رسیده است. این رقم با جمع آوری تعداد بسیاری از متون خطی موجود در مجموعۀ کلیساهای ارمنستان غربی تا 1915م به 4,060 نسخۀ خطی افزایش یافت.

در طی این سال ها، برای آنکه متون یاد شده از گزند احتمالی پیامدهای جنگ جهانی اول در امان بمانند، بخش اعظمی از نسخه های خطی موقتاً به مسکو انتقال یافتند. در این تاریخ، بسیاری از متون خطی متعلق به مراکز آموزش عالی ارمنیان در مسکو و تفلیس نیز به مجموعۀ موجود اضافه شدند.

در 17 دسامبر 1921م مجموعۀ موجود در ماتناداران اجمیادزین به  ایروان منتقل شد و در اندک زمانی، علاوه بر حفاظت و نگاهداری از متون مذکور، مرکزی تحقیقاتی نیز برای بررسی نسخه های موجود ایجاد شد. [14] از آن تاریخ تا کنون، مجموعۀ ماتنادران ایروان یکی از مراکز تحقیقاتی مهم، به ویژه، در زمینۀ متون و نسخه های خطی است و علاوه بر اینکه بخشی جداگانه به این دسته از اسناد تاریخی اختصاص یافته گروه تحقیقاتی ماتناداران نیز، در راستای مطالعات گستردۀ علمی، موفق به انتشار کتاب های علمی فراوانی در خصوص این بخش از گنجینۀ فرهنگی خود شده که از ارزش علمی و مطالعاتی بسیاری برخوردار است. [15]

تاریخچۀ متون خطی و هنر کتابت ارمنی

متون خطی شامل تمامی اسناد، نسخه ها و کتاب های دست نویس می شود. این متون علاوه بر نوشتارها دارای تزیینات، ترسیمات، طراحی ها و نقاشی هایی نیز هستند که در جای جای آنها نمود یافته.

بر اساس اسناد موجود تعداد 24,000 نسخۀ خطی به زبان ارمنی در کل دنیا موجود است. این آثار، که بیشتر آنها مربوط به هنر کتابت ارمنی در قرون وسطاست، علاوه بر ماتناداران ایروان در سایر مراکز فرهنگی ارمنیان به ویژه در ونیز، وین، برلین، پاریس و مجموعۀ کلیسای آمناپرکیچ[16] جلفای نو اصفهان نگهداری می شوند.

محققان بر این باورند که با توجه به پیشینۀ فرهنگی قوم ارمنی شمار آثار دست نویس متعلق به این ملت به مراتب بسیار بیشتر از رقم موجود بوده است اما نگاهداری متون در شرایط نامناسب و حملات فراوان مهاجمان، به ویژه، از قرن دوازدهم میلادی، که آسیب هایی جدی به مراکز فرهنگی ارمنستان وارد کرده، سبب نابودی بخش اعظمی از متون خطی شده است. [17]

نسخه های خطی موجود در ماتناداران به مراکز فرهنگی مختلف ارمنستان تعلق دارند. به جرئت می توان گفت تقریباً از تمامی مکتب ها ، مدارس و دوره های مختلف فرهنگ و هنر ارمنی نسخه ای خطی در ماتناداران نگاهداری می شود. علاوه بر ارمنستان، آثار خطی مربوط به ارمنیان فراسوی مرزها، از اروپای شرقی تا خاور دور نیز در ماتناداران به چشم می خورند.

از زمان ابداع حروف الفبای ارمنی کتابت و خطاطی نیز پدید آمد. خطاطان و خوش نویسان، که به اهل قلم شهرت داشتند، افرادی بودند که در امر خطاطی، تزیین، ترسیم و نقاشی مهارت و تبحر منحصر به فردی داشتند. وظیفۀ اصلی این افراد رونویسی از کتاب ها و تکثیر آنها بود که زمانی طولانی و چه بسا سال های بسیاری را به  این کار اختصاص می دادند.

آنچه اهمیت کار خطاطان را دو چندان می سازد اطلاعات تاریخی با ارزشی است که برخی از آنان در صفحات مربوط به یادداشت های شخصی خویش، در لا به لای صفحات متونی که رونویسی کرده اند، نگاشته اند. این صفحات که اکثر آنها با عنوان یادنامه مشخص شده اند علاوه بر اینکه در برگیرندۀ اطلاعاتی در مورد زمان و مکان نگارش اثر هستند در مواردی نیز شرح بخشی از حوادث آن زمان را شامل می شوند. نمونه هایی از این متون وجود دارد که در حین رخدادهای تاریخی مختلف نگاشته شده اند و به بازگویی بخشی از حوادث تاریخی روی داده در آن زمان می پردازند. این نوشته ها در پاره ای موارد که خطاط خود شاهد عینی رویدادها بوده و یا به دلایلی در بطن آن حضور داشته از ارزشی دو چندان برخوردار می شود و مسلماً می توان آن را به منزلۀ سندی تاریخی برای درک بهتر وقایع، مورد مطالعه و بررسی قرار داد. [18]

خطاطان در بخش یادنامه ها قسمت هایی را نیز به ارائۀ راه هایی برای حفاظت از متون اختصاص داده اند. در این بخش، راهنمایی هایی از سوی خطاطان برای چگونگی حفاظت از نسخه های خطی آمده از جمله اینکه آنها را از گزند، آب و آتش دور نگاه دارند و از قرار دادن متون در اماکن تاریک، که رطوبت را در خود می پرورانند، خودداری ورزند. نیز، راه هایی برای جلوگیری از جویدگی صفحات به وسیلۀ حیوانات موذی نگاشته و در موارد بسیاری عنوان شده که پیش از استفاده و مطالعه دست ها کاملاً شسته و تمیز باشند. [19]

خطاطان در مکتب های مخصوص این رشته به تحصیل می پرداختند. مسلماً، استعداد و ذوق هنری از شرایط لازم برای تحصیل در چنین مکتب ها یی بوده. مدرسان علاوه بر تدریس هنر خوش نویسی، تزیین، تذهیب و نقاشی به انتقال دانش های روز، به ویژه، در حوزۀ الهیات، ادبیات، تاریخ، جغرافیا و فلسفه نیز به دانش آموزان خود می پرداختند زیرا برای رونویسی از متون و کتاب ها داشتن آگاهی و درکی صحیح از اطلاعات مندرج در آنها از ضرورت خاصی برخودار بود. از آنجایی که آموختن هنر خطاطی و دانش های یاد شده و پروراندن آنها نیاز به زمانی طولانی و کسب تجربه و مهارت فراوان داشت بنابراین اهالی قلم معمولاً در سنین میان سالی به مقام استادی دست می یافتند و اجازۀ رونویسی و تزیین کامل یک اثر را از استادان پیش کسوت خود کسب می کردند.

بیشتر متون خطی ارمنی بر روی کاغذ و پوست نوشته می شد. صفحات پوستی را، که ماگاقات[20] نامیده می شدند، از حیواناتی چون گوسفند و بز تهیه می کردند و بهترین نوع آن از پوست برۀ نوزاد به دست می آمد. البته، برای نوشتن متونی با حجم زیاد به تعداد فراوانی از چنین پوست هایی نیاز بود و بعضاً به یک گلۀ کامل از این چهارپایان احتیاج می شد که البته هیچ گاه نیز امکان تهیۀ آن از یک گله وجود نداشت زیرا شرایط زندگی اجتماعی و اقتصادی ارمنستان در دوره های مختلف نشان داده که پرورش دام کاری بسیار سخت بوده و معاش اصلی بخش اعظمی از مردمان آن را تشکیل می داده. از سوی دیگر، عدم دسترسی خطاطان به منابع مالی کافی تهیۀ پوست را بسیار دشوار می ساخت و این امر تنها در طی سال ها و با جمع آوری نمونه هایی اندک امکان پذیر می شد. دسترسی به کاغذ نیز بسیار سخت بود. این مسئله از قرن سیزدهم میلادی، که هنر خطاطی دچار تحولی شگرف شد و نیاز به کاغذ افزایش یافت، دشوار تر نیز شد. [21]

در سال های نخست هنر خطاطی و فن کتابت ارمنی بیشتر خطاطان و خوش نویسان تنها به کار رونویسی آثاری از این دست می پرداختند و بخش های مربوط به طراحی، تزیین و نقاشی به استادان نقاش واگذار می شد. با پیشرفت زمان و شکل گیری تحولاتی در فن کتابت، هنر خطاطی و نقاشی، به ویژه، مینیاتور جزئی جدایی ناپذیر از یکدیگر شدند و استادان بزرگی که شماری از آنها بانی سبک و شیوۀ نگارشی نوین و منحصر به فرد بودند پا به عرصۀ فرهنگ ارمنی نهادند. [22]

پس از پایان کار رونویسی، تزیین و ترسیم نوبت به صحافی می رسید. صحاف می بایست تمام صفحات متن را با دقت و ظرافت فراوان بر روی یکدیگر می چید و سپس، جلدی متناسب با ضخامت کتاب تهیه می کرد. این جلدها معمولاً از پوست تهیه می شد و بر روی آنها تزییناتی نیز صورت می گرفت. برای محافظت بیشتر از کتاب بر روی جلدها دکمه هایی آهنی دوخته می شد که با بندی ضخیم پشت و روی جلد را به یکدیگر متصل می کرد.

تهیۀ متون خطی بسیار گران تمام می شد. به ویژه،  اینکه جوهرهای رنگی و طلا، که در هنر مینیاتور از آنها بسیار استفاده می شد، نیز ارزش مادی متون خطی را چند برابر می کرد و از آنجایی که در دورۀ قرون وسطا مینیاتور هنری دشوار بود که تنها عدۀ معدودی از هنرمندان به آن می پرداختند و هنرمندان مینیاتورساز نیز مبلغ قابل توجهی را در قبال کارخود طلب می کردند تهیۀ متون خطی ای از این دست برای هر کسی امکان پذیر نبود. بنابراین، بسیاری از متون خطی به فرمان یا سفارش پادشاهان، اشراف و یا افراد با نفوذ در دیوان اداری ارمنستان تهیه و هزینۀ سنگینی نیز برای آنها پرداخت می شد. از این رو، اهالی قلم جزئی از یادنامه های خود را به ذکر نام و ستایش فردی اختصاص می دادند که متون مذکور را بنا به تقاضا و سفارش او تهیه کرده بودند. البته، در موارد بسیار نادری متونی نیز وجود دارند که به سفارش افرادی از قشرهای متوسط جامعه تهیه شده اند.

در میان سفارش دهندگان، شمار بسیاری از زوج هایی که صاحب فرزند نمی شدند نیز دیده می شوند که پس از سفارش و تهیۀ متون خطی آنها را به کتابخانه ها و مدارس واقع در کلیسا ها هدیه می کردند. باور بر این بوده که  این متن خطی به جای فرزند نداشته شان می تواند همچون یادگاری با ارزش سالیان سال باقی بماند و میراثی برای نسل های آتی و وسیله ای برای آموزش آنها باشد. [23]

بررسی موضوعی فهرست متون تاریخی

بخش اعظمی از آثار خطی تاریخی رونویسی هایی است که در طی قرون مختلف و به ویژه، درطی قرون وسطا به دست خطاطان و نگارگرهای این عصر صورت پذیرفته. بر اساس برخی اسناد، نسخه های اصلی آثار مؤلفان در زمان هایی خاص در اختیار خطاطان قرار داشته و چندین نسخه از آنها رونویسی شده است. اکثر نسخه های اصلی به دلایل مختلفی در طی زمان از میان رفته اند و فقط تعداد اندکی از نسخه های رونویسی شدۀ هر اثر باقی مانده که در خلال قرون وسطا مورد توجه قرار گرفته و بار دیگر با شیوه و تزییناتی متفاوت کتابت شده اند. تقریباً، تمامی متون خطی موجود در ماتنادران نمونه های رونویسی شدۀ آثار اصلی مورخان اند. البته،  این امر تنها به فرهنگ و هنر کتابت ارمنی اختصاص ندارد بلکه تمامی ملت هایی که تاریخی پر تلاطم را پشت سر نهاده اند نیز چنین وضعیتی داشته اند.

در ماتناداران، آثار رونویسی شدۀ بیش از نود مورخ ارمنی از قرن های پنجم تا هجدهم میلادی و هزاران نسخۀ خطی دیگر با محتوای تاریخی موجود است. لازم به توضیح است که در این بین علاوه برآثار مورخان ارمنی حدود ششصد نسخه از آثار مورخان ایرانی، عرب، ترک و کرد نیز نگهداری می شود و البته تعداد بی شماری نسخۀ لاتین و ترجمه هایی از نسخه های اصلی به زبان ارمنی نیز موجود است که محتوای آنها بخش اعظمی از تاریخ ایران، بیزانس، اروپا، امپراتوری عثمانی، خاور دور و خاورمیانه را طی قرن های سیزدهم الی نوزدهم میلادی دربرمی گیرد.

تا پیش از قرن دوازدهم میلادی هیچ نسخۀ خطی ای با دستخط مورخ آن و یا حتی نمونۀ رونویسی شدۀ آن به دست ما نرسیده؛ برای مثال از قرن پنجم میلادی، قرنی که دورۀ شگرف ثبت تاریخ به دست مورخانی چون موسس خورناتسی،[24] یقیشه،[25] قازار پاربتسی و دیگر تاریخ نگاران بزرگ این عصر است، هیچ اثر اصلی و یا رونویسی شده ای، مربوط به سدۀ مذکور و دوران حیات خالقان آن، وجود ندارد و بیشتر آثار خطی تألیفات این دوره، رونویسی هایی است که توسط کاتبان در سده های آتی و از قرن دوازدهم میلادی به بعد انجام شده.

یکی از مهم ترین نسخه های خطی موجود کتابی است اثر کوریون،[26] مؤلف قرن پنجم میلادی، با عنوان رفتار ماشتوتس،[27] که بنابر نظر محققان ارمنی نخستین اثر تاریخی به زبان ارمنی است. [28] نگارندۀ این کتاب، که خود از شاگردان ارشد ماشتوتس است، علاوه بر اینکه سرگذشت استادش را به رشتۀ تحریر در آورده اطلاعات جامعی دربارۀ چگونگی ابداع حروف الفبای ارمنی و نیزگرجی ارائه کرده است.

این اثر به دلیل آنکه مؤلف خود در بطن وقایع و رخدادهایی که اقدام به نگارش آنها کرده حضور داشته و نیز به دلیل به تصویر کشیدن چگونگی ابداع الفبای ارمنی به دست ماشتوتس، که یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ ارمنستان محسوب می شود، ارزشی دو چندان می یابد.

اگرچه هدف اصلی کوریون از نگارش این اثر ثبت زندگی پربار استادش بوده اما در مواردی نگاهی نیز به وقایع و رویدادهای داخلی، اجتماعی و سیاسی ارمنستان داشته و مطالب جالب توجهی را، که از اهمیت تاریخی خاصی برخوردارند، عنوان کرده.

بخش پایانی این اثر شامل گاه نگاری است که به دوران دشوار زندگی ماشتوتس و زمانی که در پی ابداع حروف ارمنی رنج های بسیاری را متحمل شده مربوط و نخستین گاه نگاری ارمنی محسوب می شود. [29] از این اثر نسخه های خطی موجود است که در فاصلۀ قرن های سیزدهم الی پانزدهم میلادی، رونویسی شده اند.

کتاب تاریخ آگاتانگغوس[30] از دیگر متون خطی موجود متعلق به سدۀ پنجم میلادی و در واقع، نخستین متن کامل تاریخی است که در برگیرندۀ تاریخ ارمنستان است[31] و به نقل رخدادهای مربوط به قرن سوم و چهارم میلادی می پردازد. متن آگتانگغوس سرشار از نقل قول های شاهدان و شرح وقایع و رویدادهایی است که از سندیت تاریخی بسزایی برخوردار است. این اثر رویدادهای تاریخی ارمنستان را از دوران سلطنت واقارش[32] از سلسله خاندان آرشاگونی آغاز می کند و تا زمان پادشاهی تردات دوم[33] و دوران ثبات حکومت در ارمنستان ادامه می دهد. متن مذکور همچنین حوادث و برخوردهای روی داده در ارمنستان را، که وارث پادشاهی اشکانی ایران بوده، با حکومت تازه تأسیس ساسانی شامل می شود و اطلاعاتی جامع دربارۀ این دوره ارائه می دهد.

چگونگی ورود و پذیرش مسیحیت در ارمنستان نیز از مهم ترین موضوعات دیگری است که مؤلف به بازگویی آن پرداخته و از این رو، متن آگاتانگغوس، به منزلۀ نخستین اثری که اطلاعاتی جامع دربارۀ حوادث ارمنستان مسیحی به ثبت رسانده، در ردیف یکی از مهم ترین منابع تاریخ ارمنی این دوره قرار می گیرد. [34]

بیش از بیست نسخۀ دست نویس از این اثر در ماتناداران موجود است که قدیمی ترین آنها متعلق به 1220م است و به دست کاتب مخیتار رونویسی شده.

از آثار تاریخی مربوط به  این دوره کتاب معروف مورخ ارمنی، پاوستوس بوزاند[35] است که تعداد انگشت شماری از نسخه های رونویسی شدۀ آن در ماتناداران موجود است. این کتاب خطی با عنوان و موضوع تاریخ ارمنستان حوادث و رویدادهای 330 ـ 387م در بر می گیرد. [36] کتاب بوزاند جزئیات قابل توجهی دربارۀ ساختار اجتماعی و سیاسی ارمنستان در دوران حکومت خاندان آرشاگونی دارد و البته، انبوهی از اطلاعات مربوط به سرزمین های هم جوار و اقوام ساکن در شرق ارمنستان را نیز در خود گنجانده است. [37] قدیمی ترین متن خطی رونویسی شدۀ این اثر متعلق به قرن هفدهم میلادی است که به دست یکی از کاتبان ارمنی قسطنطنیه صورت گرفته.

کتاب دربارۀ وارطان و نبرد ارمنیان[38] از آثار مهم تاریخی محسوب می شود که هجده نسخۀ خطی از آن در ماتناداران موجود است و قدیمی ترین آنها، با قلم کاتب داویت، در 1172م رونویسی شده. علاوه بر این نسخه ها، چهل اثر خطی دیگر نیز وجود دارد که بخش هایی از اثر مذکور را در خود جای داده اند. [39] این کتاب متعلق به یقیشه، مورخ قرن پنجم میلادی، است که به بازگویی یکی از نبردهای مهم تاریخ ارمنستان با سپاه ساسانی در 451م[40] می پردازد. علاوه بر این، اطلاعاتی که مؤلف دربارۀ وضعیت داخلی ارمنستان در طی سال های مورد بحث ارائه داده سبب شده تا این اثر بدل به یکی از منابع مهم تاریخ ارمنستان شود. شرح و توصیف یقیشه دربارۀ سپاه ساسانی و ساختار آن و توضیحاتی که دربارۀ سازمان سیاسی سلسلۀ ساسانی می دهد از مهم ترین نکات قابل توجه در این کتاب است. [41]

اما نخستین متن کاملاً علمی تاریخ ارمنی ازآن پدر تاریخ نگاری ارمنیان، موسس خورناتسی، است. 31 نسخۀ خطی از این اثر در ماتناداران وجود دارد که قدیمی ترین آنها متعلق به قرن نهم میلادی است. اثر خورناتسی حوادث و رویدادهای تاریخی ارمنستان را از دوران کهن تا انقراض سلسلۀ پادشاهی آرشاگونی ارمنستان، یعنی حدود 428م، دربر می گیرد.

خورناتسی نخستین مورخی است که به دلیل تحصیل در یکی از مراکز فرهنگی بزرگ دورۀ خویش و تسلط بر علوم و زبان های مختلف امکان تحقیق و استخراج اطلاعات از منابع مهم آن زمان را داشته و با تطابق آنها سعی کرده تا رویدادها و وقایع را با سندیت تام به رشتۀ تحریر در آورد. [42]

این متن تاریخی نه تنها یکی از مهم ترین منابع تاریخ ارمنستان است بلکه دربارۀ تاریخ سرزمین ها و تمدن های همجوار نیز مأخذی مهم محسوب می شود که برخی از اطلاعات موجود در آن برای نخستین بار و با دقت و ظرافت فراوان نگاشته شده. این اثر در طی قرن های مختلف به منزلۀ یکی از کتاب های اصلی تاریخ در مدارس و مکتب های ارمنی تدریس می شده و حتی امروز نیز یکی از مهم ترین منابع مطالعاتی تاریخ ارمنستان محسوب می شود. [43]

در ماتناداران دو نسخۀ خطی از کتاب تاریخ ارمنستان اثر مورخ نامی، قازار پاربتسی، وجود دارد. مؤلف در این کتاب تاریخ ارمنستان را بین 387 ـ 486م به تصویر کشیده. همچنین، نیم نگاهی به حوادث روی داده در مرزهای امپراتوری بیزانس و گرجستان داشته است. [44]

قرن پنجم میلادی را باید آغاز نهضت ترجمه در ارمنستان دانست که در پی آن بسیاری از آثار مورخان نامی از زبان یونانی به ارمنی ترجمه شد. از میان این دسته از متون باید به گاه نگاری،[45] اثر اوسبیوس قیصری،[46] اشاره کرد که تنها یک نسخۀ خطی از آن در ماتناداران موجود است. نکتۀ قابل توجه دربارۀ این نسخۀ خطی این است که بخش اعظمی از نسخۀ اصلی این متن به زبان یونانی در همان سال های نخست تألیف به کلی از میان رفت و بعدها، در قرن هجدهم میلادی با تلاش های گورک دبیر،[47] یکی از سندشناسان مشهور این دوره، شناسایی شد. او در طی یکی از سفر های علمی اش یک نسخۀ خطی از ترجمۀ ارمنی این اثر را، به صورت کاملاً اتفاقی، در خانۀ محل اقامتش در ایجوان[48] یافت و آن را به دنیای علم تاریخ نگاری ارائه کرد.

از قرن پنجم به بعد تاریخ نگاری ارمنی با یک مرحله تحول رو به رو شد که نتیجۀ آن توسعۀ افق دید مورخان بود و سبب گردید که آنان با نگاهی نافذتر و دقیق تر نه تنها تاریخ ارمنستان بلکه حوادث و وقایع مربوط به دیگر ملل را نیز به رشتۀ تحریر در آورند. از میان مورخان قرن هفتم میلادی سبئوس[49] بخش اعظمی از اثر خود را، که به تاریخ ارمنستان شهرت دارد، به شرح نبردهای هراکلی،[50] امپراتور بیزانس، با سپاهیان ساسانی اختصاص داده. این اثر علاوه بر آنکه اطلاعات قابل توجهی دربارۀ موقعیت سلسلۀ ساسانی در سال های پایانی حکومت این سلسله ارائه می دهد به موضوعات مهم دیگری نیز در مورد موقعیت جغرافیایی قفقاز و سرزمین های واقع در شرق می پردازد.

از دیگر آثار مربوط به قرن هفتم میلادی باید به کتاب هوهان مامیگونیان[51] با عنوان تاریخ دارون[52] اشاره کرد که نسخۀ خطی موجود این اثر به دلیل طراحی های آن از ارزش هنری ویژه ای برخوردار است.

از قرن هشتم میلادی چندین نسخۀ خطی از مورخ ارمنی، قووند،[53] در ماتناداران وجود دارد که قدیمی ترین آنها متعلق به قرن سیزدهم میلادی است. [54] متن تاریخی قووند نخستین بار در اوایل قرن نوزدهم میلادی مورد توجه یکی از مورخان قرار گرفت و به منزلۀ یکی از منابع تاریخ ارمنستان معرفی شد. از این طریق بود که اهمیت مطالب تاریخی مندرج در آن ابتدا از سوی مورخان گرجی و سپس از سوی شماری از مورخان و شرق شناسان غربی تأیید شد.

اثر قووند با عنوان کلی تاریخ وقایع و رویدادهای ارمنستان را در دوران فتوحات اعراب شرح می دهد. وجود مطالبی از کتاب قووند در نوشته های دیگر مورخان و بررسی آنها ثابت می کند که نسخه های خطی موجود از این اثر کامل نیستند و رونویسی هایی که در طی زمان از این اثر صورت گرفته سبب حذف یا تلخیص قسمتی از مطالب آن در بخش آغازین کتاب شده است.

مؤلف در نگارش این اثر از منابع مکتوب اندکی بهره گرفته و مطالب او بیشتر متکی بر دیده ها یا شنیده های وی از حوادث رخ داده است. او در بیان فتوحات اعراب در ارمنستان به جزئیات قابل توجهی حتی در مورد شمار سپاهیان اشاره کرده که از ارزش تاریخی بسزایی برخورداراست. [55]

از قرن نهم تا اوایل قرن دهم میلادی نسخه های خطی چندانی با موضوعات تاریخی به دست ما نرسیده. تاریخ بیت آرتزرونی[56] یکی از مهم ترین نسخه های خطی این دوره است که از اسناد موجود در ماتناداران محسوب می شود. [57]

اگرچه مؤلف این اثر، توما آرتزرونی،[58] اساس کار خود را بر ثبت تاریخ این خاندان قرار داده در لا به لای نوشته هایش اطلاعات دقیق و کاملی از حیات اجتماعی و اقتصادی ارمنستان در آن روزگار ارائه می دهد که در تحقیقات و بررسی های تاریخ ارمنستان در این موضوعات از ارزشی خاص برخوردار است. [59]

از میان نسخه های خطی این دوره متنی تاریخی نیز از مؤلفی گمنام وجود دارد که به زبانی بسیار ساده و عامیانه نوشته شده و دربرگیرندۀ مطالبی دربارۀ شیوۀ زندگی طبقات مختلف اجتماع ارمنستان است.

محققان با بررسی متون تاریخی دریافته اند که در همین زمان مورخی به نام شاپوه باگراتونی[60] وجود داشته که متأسفانه از تألیفات او جز بخش هایی که در آثار مورخان پس از وی نقل شده نسخه ای وجود ندارد. با تطابقاتی که بین نسخۀ خطی فاقد نام مؤلف با بخش هایی از نگاشته های باگراتونی صورت گرفته جمعی از سندشناسان، متن تاریخی باگراتونی را که هیچ نسخه ای از آن موجود نیست با متن تاریخی ای که بی نام مؤلف است و توضیحات لازم دربارۀ آن در بالا داده شد، کاملاً دو نسخۀ مجزا می دانند اما برخی محققان با برابر ی ها و تطابقاتی که از این نسخۀ خطی با بخش هایی از نوشته های باگراتونی، موجود در بطن تألیفات دیگر مورخان انجام داده اند به این احتمال دست یافته اند که مؤلف مجهول این نسخۀ خطی با توجه به شباهت در شیوۀ نگارش و محتوای آن باید همان شاپوه باگراتونی بوده باشد. [61]

ارمنستان، درنیمۀ نخست قرن پنجم میلادی، یکپارچگی خود را از دست داد و خاندان های بزرگ ارمنی، که هر کدام مالکیت بخشی از این سرزمین را در اختیار داشتند، ادارۀ نواحی تحت سلطۀ خویش را در دست گرفتند. در حدود 654م، سپاهیان عرب در پی فتوحات خود درایران از طریق درۀ ارس به سوی محدودۀ مرکزی ارمنستان پیش روی کردند و به مدت دو قرن ارمنستان را تحت سلطه درآوردند. آنان در این مدت تا اندازه ای خود مختاری خاندان های بزرگ ارمنی را، که در حکم امیر نشین های ارمنستان بودند، به رسمیت شناختند. اما در نیمۀ دوم قرن نهم میلادی درایت سیاسی خاندان باگراتونیان،[62]  یکی از بزرگ ترین خاندان های ارمنی، سبب احیای ارمنستان مستقلی شد که قصد آن داشت تا یکپارچگی این سرزمین را به محدودۀ قلمرو آن باز گرداند. مسلماً، ایجاد ارمنستانی مستقل در سرزمینی که به شکل فئودالی اداره می شد و هریک از خاندان های بزرگ امارت ناحیه ای را بر عهده داشتند و در ادارۀ آن تقریباً به شیوه ای مستقل عمل می کردند برای خاندان باگراتونی کاری بسیار دشوار بود. [63]

جملگی حوادث و رویدادهای این دوره سبب شد که مورخان قرن دهم میلادی و دیدگاه های آنان به دو دسته تقسیم شوند. یک دسته کسانی که به پادشاهی باگراتونی و وحدتی که در اثر تلاش این خاندان در ارمنستان ایجاد شد پایبند و وفادار بودند و آن را در نوشته های خود منعکس کردند و گروهی که از خاندان های بزرگ ارمنی و شیوۀ سیاست آنها حمایت و سعی می کردند تا در نوشتارهای خود، با در نظر گرفتن منافع این خاندان ها، به دفاع از موضع مخالف آنها در برابر پادشاهی باگراتونی بپردازند. [64]

ازمورخان دستۀ دوم می توان به هوهانس دراسخاناگرتسی[65]  اشاره کرد که نسخه ای خطی از اثر معروف او، تاریخ ارمنستان، به یادگار مانده است. [66]  اثر او در مقام مورخی با خاستگاه های فئودالی معطوف به روابط سیاسی مربوط به این نظام است و او در کتابش با جریاناتی که  این شیوه از حکومت را در ارمنستان با خطر نابودی مواجه می سازند مخالفت ورزیده. [67]

اما قرن یازدهم میلادی شاهد حضور چهره ای ماندگار در حوزۀ تاریخ نگاری ارمنی است.تاریخ ارمنستان، اثر آریستاکس لاستیورتسی،[68] در برگیرندۀ نبردهای سلجوقیان در قلمرو ارمنستان، حوادث داخلی و سیاست امپراتوری بیزانس در قبال این سرزمین است. این اثر، با ذکر جزئیات و شرح مبسوط مؤلف دربارۀ وضعیت ارمنستان در خلال فتوحات سلجوقیان و نبردهای آنها در نواحی مختلف این سرزمین، مهم ترین منبع مطالعاتی تاریخ ارمنستان در این دوره محسوب می شود. [69]  از نسخه های خطی تاریخ لاستیورتسی، موجود در ماتناداران، بهترین نسخه، متن رونویسی شده ای است که تاریخ 1617م به منزلۀ پایان کتابت اثر در آن به ثبت رسیده است. [70]

ماتناداران گنجینۀ کاملی از نسخه های خطی مورخان قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی را نیز در خود جای داده و تقریباً، از تمامی مورخان این دوره نسخه های خطی متعددی در آن نگهداری می شود.

ماتئوس اورهایتسی[71] در اثر خود، با عنوان کلی گاهنگاری، دربارۀ حوادث آسیای صغیر بین 952 ـ 1136م مطالب جالب توجهی را از لحاظ بررسی های تاریخی به نگارش درآورده. این اثر جزئیات فراوانی را دربارۀ اقوام ساکن در ماورای قفقاز و نیز یونانی ها، عرب ها و حتی اقوامی چون فرانک ها مطرح ساخته. بخش اعظم این اثر دربارۀ تاریخ نواحی مختلفی از ارمنستان است که در اواخر دورۀ حکومت اعراب بر این سرزمین با استفاده از ضعف دستگاه حاکم، قیام هایی را برای دستیابی به استقلال آغاز کردند. سیاست امپراتوری بیزانس در خلال این حوادث نیز، که سبب شد تا ارمنستان در شرایط دشواری قرار گیرد، از مسائل دیگری است که با درایت و درک فراوان مؤلف مورد نقد و بررسی قرار گرفته.

ارائۀ بخش هایی از تاریخ پادشاهی باگراتونی و شیوۀ کشورداری و روابط این پادشاهی، به ویژه در اواخر دوران حیات آن، بر اساس اسناد و مدارک متقن از مهم ترین مواردی است که مؤلف در نگارش اثر تاریخی خویش به آن پرداخته.

این ویژگی ها سبب شده که بخش هایی از متن اورهایتسی، که دربارۀ تاریخ صلیبیون و نبردهای آنها در حوزۀ ارمنستان است، شامل مطالبی دست اول باشد که پیش تر در هیچ یک از منابع به ثبت نرسیده و حتی بسیاری از مآخذ هم عصر با اثر اورهایتسی نیز فاقد این اطلاعات هستند. از این رو، در قرن نوزدهم، ترجمۀ فرانسوی این اثر از سوی بسیاری از مورخان اروپایی مورد توجه فراوان قرار گرفت و مطالب آن برای شرح و درک بهتر حوادث و رخدادهای مربوط به جنگ های صلیبی، به منزلۀ منبعی ارزشمند، در بطن آثار مورخان اروپایی ای که به شرح وقایع و رخدادهای سلسله جنگ های صلیبی می پرداختند، جای گرفت. [72]

از اثر تاریخی مورخ نامی، وارطان آرِوْئِلتسی،[73] چندین نسخۀ خطی در ماتنادران وجود دارد که قدیمی ترین و بهترین نمونۀ آن مربوط به 1307م است. [74] آرِوْئِلتسی در اثر خود برای بازگویی تاریخ کهن ارمنستان از تألیفات مورخان پیشین استفاده کرده اما رخدادهای روزگار خویش را، به ویژه در خصوص ارمنستان شرقی، بر اساس مشاهدات شخصی به ثبت رسانده. همچنین، مطالب جالب توجهی دربارۀ منگوخان،[75] هولاکو[76] و سایر حاکمان مغول و جنگ های آنها، در محدودۀ قلمرو ارمنستان، به نگارش در آورده. آرِوْئِلتسی، با مطالعۀ حوادث روی داده در سرزمین های هم جوار، در خلال حملات مغولان، موفق به ثبت مقاومت ها و قیام های مردم در برابر تهاجمات مغولان شده و جزئیات با اهمیتی را دربارۀ تاریخ این سرزمین ها، در پی پیشروی مغولان، تألیف کرده. [77]

از آثار مربوط به این دوره، ترجمه ای از متن تاریخ گرجستان،[78] از زبان گرجی به ارمنی، صورت گرفته که چندین نسخۀ خطی از آن در خزانۀ اسناد تاریخی ماتناداران به منزلۀ یکی از مهم ترین اسناد قرن دوازدهم میلادی نگهداری می شود. این اثر، علاوه بر اینکه دربرگیرندۀ تاریخ ملت گرجی است، دربارۀ ارمنیان نیز اطلاعاتی جامع ارائه می دهد که در نوع خود بدیع و از ارزش مطالعاتی خاصی برخوردار است. یکی از بهترین نمونه های خطی این اثر، که در ماتناداران موجود است، به کتابت سارکیس، از خطاطان نامی قرن سیزدهم میلادی صورت گرفته.

متن تاریخی گیراگوس گاندزاکتسی،[79] مورخ قرن سیزدهم میلادی، که حدود سی نسخۀ خطی از آن در ماتناداران نگهداری می شود[80] و قدیمی ترین آنها مربوط به قرن پانزدهم و نسخه ای است که تاریخ پایان کتابت در آن 1494م ذکر شده،[81] از متون بااهمیتی است که از لحاظ هنر کتابت و شناخت بیشتر فرهنگ و تمدن ارمنی ارزش مطالعاتی فراوانی دارد و همواره از سوی شرق شناسان مورد توجه و بررسی قرار گرفته.

گاندزاکتسی در یکی از مقاطع دشوار تاریخ ارمنستان زندگی می کرد، زمانی که  این سرزمین یکپارچگی خود را از دست داده و آماج حملات دهشتناک مغولان بود. از این رو، بخش اعظمی از کتاب خود را به بیان رویدادهای تاریخی دوران حیات خویش اختصاص داده. او در کتابش تاریخ ارمنستان را از دوران های گذشته تا 1265م شرح داده. بخش اخیر در اصل جزء دوم کتاب گاندزاکتسی است که در آن بدون بهره گیری از منبعی مکتوب و تنها با جمع آوری اطلاعات از شاهدان حوادث به نقل مطالب پرداخته و البته با دیدی نقادانه و دقیق آنها را مورد بررسی قرار داده.

شرح تهاجمات و نبردهای مغولان در سرتاسر سرزمین ارمنستان و ذکر جزئیات مربوط به آنها از جمله مطالب خواندنی دیگری است که می توان در متن تاریخی او یافت. نوشته های گاندزاکتسی به حوادث روی داده در پی حملات مغولان در ارمنستان محدود نمی شود بلکه شرح برخی وقایع روی داده در ایران و گرجستان را نیز دربر می گیرد. همچنین اطلاعات جالبی دربارۀ عادات و سنت های مغولان، زندگی اجتماعی، شیوۀ سپاهیگری و باورهای آنان ارائه داده و حدود شصت واژۀ مغولی را، که از معنی خاصی در فرهنگ این قوم برخوردار است، با توضیحاتی مبسوط به ثبت رسانده.

گاندزاکتسی تمام عمر خویش را در سفر به مراکز مختلف فرهنگی ارمنی، نوشتن و مطالعه گذراند. به همین دلیل، خود او نیز شاهد بسیاری از حوادث و وقایع روی داده در نواحی مختلف ارمنستان بوده و اطلاعات با ارزشی را از تاریخ این نواحی به یادگار نهاده. [82]

از اواسط قرن یازدهم میلادی و در پی سیاست های امپراتوری بیزانس گروهی از ارمنیان به سرکردگی نجبای خویش به منطقۀ توروس آمده و در آنجا مستقر شدند. به تدریج بر شمار این گروه از ارمنیان افزوده شد تا جایی که در این منطقۀ کوهستانی چندین امیر نشین ارمنی تشکیل شد. اندکی بعد، جمعی از سپاهیان ارمنی به رهبری شاهزاده روبن،[83] از خاندان باگراتونی، با هدف تشکیل حکومتی مستقل از امپراتوری بیزانس در این ناحیه به توروس مهاجرت کردند. روبن موفق شد در سرزمین کیلیکیه حکومتی مستقل تشکیل دهد که از 1080 ـ 1300م به حیات خود ادامه داد و منشأ شکل گیری مکتب های هنری نوین و دانشمندانی برجسته در زمینۀ علوم مختلف، به  ویژه، علم تاریخ و تاریخ نگاری شد. [84]

به این ترتیب، با تشکیل این دولت آثار تاریخی فراوانی نیز در حوزۀ تمدن کیلیکیه به وجود آمد که امروزه ماتناداران حافظ متون خطی بسیاری از مورخان نامی این حوزه است که بهترین نمونۀ آنها اثری است از مورخ نامی، سمبات اسپاراپت ـ گوندستابل،[85] که نسخۀ رونویسی شدۀ آن، متعلق به قرن هفدهم میلادی، در خزانۀ متون خطی ماتناداران خودنمایی می کند. [86]

مؤلف این اثر علاوه بر تاریخ نگاری، سرداری نظامی و سیاست مداری کاردان بوده و جای جای اثرش پر از نامه ها و خاطراتی است که در حین سفرهای جنگی خود به ثبت رسانده. این اثر، با عنوان سالنامه، در برگیرندۀ وقایع و رخدادهای ارمنستان و برخی سرزمین های هم جوار بین 952 ـ 1244م است. [87]

مورخ قرن سیزدهم میلادی، هتوم، نیز از چهره های برجستۀ تاریخ نگاری در حوزۀ فرهنگ و تمدن کیلیکیه است و تألیفی در قالب گاه نگاری دارد که در آن دورۀ حیات امپراتوران بیزانس و فهرست پاپ های کلیسا را مشخص کرده و بخش قابل توجهی را نیز به تاریخ فرانسه و نیز جنگ های صلیبی اختصاص داده. از این متن تاریخی نسخه ای خطی متعلق به قرن پانزدهم میلادی در ماتناداران موجود است. [88]

از اواخر قرن سیزدهم میلادی نیز یکی از مهم ترین آثار تاریخ ارمنی، با عنوان تاریخ سیونیک، اثر مورخ شهیر این دوره، استپانوس اربلیان،[89] به یادگار مانده و نسخه ای خطی از آن، که سند شناسان احتمال می دهند در دورۀ حیات مؤلف از روی نسخۀ اصلی رونویسی شده، در ماتنادران نگهداری می شود. [90]

هدف اصلی مؤلف در نگارش این کتاب، آنچنان که خود او بیان کرده، حفظ نمادهای فرهنگی و گذشتۀ ناحیۀ سیونیک است. از این رو، به شرح تاریخ این ناحیه از دوران های گذشته تا روزگار خویش پرداخته و برای دستیابی به نتیجه ای علمی تر تقریباً تمامی منابع تاریخی ارمنی موجود را مورد بررسی نقادانه قرار داده و از درج مواردی که از دیدگاه او از صحت و سقم کافی برخوردار نبوده خودداری ورزیده.

اطلاعاتی که او دربارۀ مجموعۀ کلیساهای این ناحیه و توانایی اقتصادی آنها ارائه کرده و ذکر شمار روستاهای این ناحیه و تعداد زمین های زراعی موجود در آن، باغ ها و آسیاب ها و در نهایت کارگاه ها از جمله مسائلی است که نه تنها برای شناخت این ناحیه بلکه برای درک هرچه بیشتر تاریخ ارمنستان در این دوره و ساختار فئودالی آن به محققان یاری می رساند. پرداختن به حوزۀ هنر و ارائۀ نمونه هایی از آن، به ویژه، در زمینۀ معماری و بناهای موجود در ناحیۀ سیونیک، به خصوص، در مورد بنای کلیساها اهمیت این متن را دو چندان کرده.

اربلیان در اثر خویش تقریباً دربارۀ تمامی کلیساهای موجود در ناحیۀ سیونیک و تاریخ بنای آنها، با در نظر گرفتن جزئیات ساخت و تزیین بنا، اطلاعات جالب توجهی را به ثبت رسانده است. با گذشت زمان این کلیساها یا به کلی از بین رفته و یا بقایای آنها برجای مانده. از این رو، این اثر یکی از مهم ترین منابع معماران و محققان تاریخ معماری است که بر مبنای آن می توانند به شناسایی و توضیح تاریخی صحیح تری دربارۀ بنای کلیساهای این ناحیه دست یابند.

علاوه بر همۀ این موارد متن تاریخی اربلیان سرشار از اسناد دیوانی، گزارش های دولتی، نامه های رسمی و فرمان هایی است که از جایگاه تاریخی ویژه ای برخوردارند.

از قرن سیزدهم به بعد و بین قرن های چهاردهم تا شانزدهم میلادی تاریخ نگاری ارمنی دچار رکود شد. این شرایط متأثر از وضیعت دشواری بود که در این دوران بر سرزمین ارمنستان سایه افکنده بود. به همین دلیل، جز کتاب تاریخ تیمورلنگ و جانشینان او، اثر توما متزوپتسی،[91] مابقی متون تاریخی این دوره در قالب گاه نگاری است و از این رو، توضیحات اندکی دربارۀ حوادث این دوران در آنها گنجانده شده. در ماتنادران، تنها چند نمونه نسخۀ خطی از هشت اثر با عنوان گاه نگاری متعلق به این عصر در کنار تعدادی متن، به صورت تاریخچه، موجود است که تنها منابع موجود برای تحقیق و درک تاریخ ارمنستان در طی این قرون را تشکیل می دهند. [92]

از اثر تاریخی زاکاریا سارگاواک[93] چندین نسخۀ خطی در ماتناداران موجود است که قدیمی ترین آنها به 1687م تعلق دارد. محتوای این اثر، که با عنوان تاریخنگاری مشخص شده، تاریخ ارمنستان در قرن هفدهم میلادی است و مؤلف آن در بسیاری از موارد به ثبت مشاهدات عینی خود پرداخته. [94]

اما بزرگ ترین شخصیت تاریخ نگاری قرن هفدهم میلادی آراکل داوریژتسی،[95] است. اثر معروف او با عنوان تاریخ ارمنستان یکی از مهم ترین منابع مطالعاتی تاریخ این عصر محسوب می شود. حدود هفت نسخۀ خطی از این اثر در ماتناداران موجود است[96] که قدیمی ترین آنها به قلم کاتب آتاناس[97] در 1663م رونویسی شده است. [98]

محققان بر این باورند که داوریژتسی باید در اواخر قرن شانزدهم میلادی در تبریز به دنیا آمده باشد و به همین دلیل به این نام، یعنی داوریژتسی (تاوریژتسی) [99] ملقب شده. از دوران کودکی او تا زمانی که برای تحصیل به اجمیادزین رفته اطلاع دقیقی در دست نیست اما در اینکه او سفرهای متعددی به شهرهای مختلف ایران از جمله اصفهان و برخی سرزمین های دیگر مانند یونان و شهر های مختلف امپراتوری عثمانی کرده در بین محققان اتفاق نظر وجود دارد. او در این سفرها اطلاعات لازم را برای نگارش اثر تاریخی خویش گردآوری کرده.

کتاب او شامل 57 فصل و دربرگیرندۀ بخش هایی از تاریخ امپراتوری عثمانی، گاه نگاری مربوط به حوادث دوره های مختلف و بررسی دلایل نگارش اثر، تاریخ برخی سرزمین های هم جوار و در نهایت وضعیت ارمنستان در دورۀ شاه عباس اول و ثبت جزئیات کوچاندن ارمنیان به فرمان این پادشاه به  ایران است. در مورد مسئلۀ کوچاندن ارمنیان مؤلف به صراحت اظهار کرده که خود شاهد عینی حوادث و رخدادهایی بوده که در طی این کوچ اتفاق افتاده و آنها را با جزئیات به نگارش در آورده است.

امروزه، محققان در نتیجۀ پژوهش های صورت گرفته بر این باورند که ادعای داوریژتسی مبنی بر اینکه شاهد عینی رخدادهای این دوره بوده صحت دارد و او در این دوره نوجوانی چهارده یا پانزده ساله بوده است. [100]

تاریخ داوریژتسی برای شناخت مبداء تاریخ گروهی از ایرانیان ارمنی و چگونگی کوچ آنها و رخدادهای مربوط به آن، که پیامدهای با شکوهی را در فرهنگ و تمدن ارمنیان به ویژه در جلفای اصفهان در پی داشت، اهمیت بسیار دارد و مهم ترین اثر تاریخی ارمنی مربوط به این دوره محسوب می شود و یکی از باارزش ترین نسخه های تاریخی موجود در ماتنادارن است که همواره مورد توجه محققان و شرق شناسان بوده. [101]

از قرن هفدهم میلادی نسخۀ خطی دیگری، با عنوان روزنگاری، اثر آبراهام یروانتسی[102] در ماتناداران موجود است که محتوای آن برای تحقیق در مورد تاریخ سرزمین های هم جوار ارمنستان و درک بهتر روابط سیاسی، اقتصادی آنها، به ویژه، تجارت و رونق آن در این سرزمین ها از اهمیتی خاص برخوردار است. [103]

از این سده نسخۀ خطی دیگری از اثری بدیع، که بیانگر ارتباطات تاریخی ارمنستان و سرزمین هند است، در بخش اسناد تاریخی خطی ماتناداران، توجه هر محقق کنجکاوی را به سوی خویش جلب می کند. مارتیروس آراکل[104] در این اثر با عنوان گاه نگاری، به اجمال تاریخ هند و مهاجرت ارمنیان به  این سرزمین را به ثبت رسانده. همچنین، مطالب فراوانی دربارۀ ساختار اجتماعی و اقتصادی ارمنیان در شهرهایی چون دهلی، مدرس و بمبئی ارائه داده و البته اطلاعات جالبی را نیز دربارۀ بازرگانان مشهور و ثروتمند ارمنی و چگونگی داد و ستد بین ارمنستان و هند به ثبت رسانده است. [105]

یسائی حاسان جالالیان،[106] مورخ قرن هجدهم میلادی، را باید از آخرین تاریخ نگارانی دانست که آثارش به صورت دست نویس بوده. نسخه های خطی متعددی از بخشی از متون متعلق به او در ماتناداران موجود است. متأسفانه، از اثر تاریخی او تنها یک بخش، که خلاصه ای از تاریخ ایران را شامل می شود، به دست ما رسیده و بخش اعظمی از آن به دلایلی نا معلوم موجود نیست. او در این بخش مطلبی را دربارۀ حوادث زندگی اجتماعی و اقتصادی برخی از نواحی ارمنستان و قراباغ و نیز نکات دقیقی را دربارۀ وضعیت سربازان ارمنی ثبت کرده است. این نسخۀ خطی برای درک تاریخ ارمنستان و قراباغ در اوایل قرن هجدهم میلادی و شیوۀ حکومتی دورۀ قاجار در این نواحی از ارزش مطالعاتی ویژه ای برخوردار است. [107]

با ورود به نیمۀ دوم قرن هجدهم، همگام با افزایش شمار چاپخانه ها، کتابت در ارمنستان پا به مرحله ای نوین گذاشت. از این رو، آثار سیمئون یروانتسی[108] را به منزلۀ پایان نسخه های خطی، با موضو ع علم تاریخ، در ارمنستان در نظر می گیریم.

نسخه ای خطی از گاه نگاری مارتیروس آراکل

یروانتسی آثار متعددی در زمینۀ تاریخ به نگارش درآورده که از میان آنها کتاب جامبر[109] از جایگاهی ویژه برخوردار است. این کتاب دارای 25 فصل و شامل تاریخ کلیسای ارمنی است. آخرین فصل کتاب به مجموعۀ کلیساهای خان نشین ایروان در اوایل قرن هجدهم میلادی، که شامل 21 کلیسا می شده، اختصاص دارد. این اثر همچنین نکات مهمی را دربارۀ حیات مذهبی، اجتماعی و سیاسی ارمنیان در اوایل این قرن و اطلاعات بدیعی را در ارتباط با کلیساها و مایملک آنها بیان کرده. مؤلف، به منزلۀ یکی از روحانیان و خادمان کلیسا موفق به جمع آوری اسناد و مدارک مذهبی، دیوانی و حکومتی و درج آنها در اثر خویش شده.

یروانتسی، در نیمۀ دوم سدۀ هجدهم، بانی تحولی عظیم در امر کتابت ارمنی شد. او در 1771م، با تلاش  فراوان نخستین چاپخانۀ ارمنی زبان را در اجمیادزین پایه گذاری و چند سال بعد نیز اقدام به ساخت نخستین کارخانۀ کاغذ سازی در ارمنستان کرد. به  این ترتیب، صنعت چاپ، که در میان ارمنیان جهان از چند قرن پیش شناخته شده بود، در ارمنستان نیز توسعه یافت و به کمک مورخان آمد و نسخه های خطی معدود جای خود را به انبوهی از متون چاپی بخشید. [110]

منابع:

پاسدرماجیان،هراند. تاریخ ارمنستان. تهران: زرین، 1377.

پی نوشت ها:

1ـ لازم به توضیح است که از دیدگاه علم تاریخ تمامی نسخه های خطی مورخان در جایگاه خود قابل بررسی است اما از آنجایی که شمار نسخه های خطی موجود از هر سده در خزانۀ ماتناداران از رقم قابل توجهی برخوردار است و سخن گفتن از همگی آنها در این مجال اندک میسر نیست بنابراین از میان این آثار تنها برخی از نسخه ها که ازاهمیت مطالعاتی بیشتری به منزلۀ منابع تاریخ ارمنستان، برخوردار بوده اند را برگزیده و مورد بررسی قرار داده ایم.

Matenadaran 2ـ

3ـ E. B. Aghayan, Ardi Hayereni Batsaderakan Bararan(Yerevan: Hayastan Heradarakchootiun, 1976), P. 952; A. M.

Sookiasyans & Others, Jamanakakits Hayots Lezvy Batsaderakan Bararan(Yerevan: Haykakan SSH Gidootiunneri Academia, 1974), Vol.3, P. 485.

Soorp Mesrop Mashtots4ـ

  1. G. Abrahamyan, Matenadarani Tzeragir Gantzere (Yerevan: Haybedherad, 1959), P. 3. 5ـ

6ـ ر.ک:

Goorgen Sevak, Mesrop Mashtots, Haykakan Ou Matenagerootian Skezbnavoroome(Yerevan:Haybedherad, 1962).

  1. V. Abgaryan, Matenadaran (Yerevan: Hayastani Bedakan Heradarakchootiun, 1969), P. 5 7ـ

Ghazar Parbetsi 8ـ

Melik Bakhshyan, Ghazar Parbetsie «Hay Meshakooitie Neshanavor Gortzichner»(Yerevan: Yerevanie Hamalsaran, 1976), P.87.

Ejmiadzein9ـ

مقر کلیسای ارمنی.

Manook Abeghyan, Hayots Hin Gerakanootian Badmootiun (Antelias,Lebanon: Calouste Gulbenkian Foundation,2004)10ـ

Vol 1, P. 362.

Abrahamyan, ibid, P.7.11ـ

Abgaryan, ibid, P. 7. 12ـ

13ـ  ر. ک:

  1. A. Parsamyan & Others, Hay Joghoverti Badmootiun (Yerevan:Loois, 1967).

Abrahamyan, ibid, P. 13.14ـ

www. Matenadaran.am ; B. Chookaszian, Dzeragereri Ashkharhoom (Yerevan:Sovedakan Gerogh, 1985).15ـ

Amenaperkich 16ـ

17ـ ر.ک:

Stepanos Orbelyan, Siuniki Badmootiun, Targ. A. A. Abrahamyan (Yerevan: Sovedakan Gerogh,1986).

Abrahamyan, ibid, P.20 – 22. 18ـ

Abgaryan, ibid, P.9. 19ـ

Magaghat 20ـ

Abrahamyan, ibid, P.20 – 22. 21ـ

22ـ ر.ک:

Sirarpie Der Nersessian, Miniature Painting In The Armenian Kingdom Of Cilicia From Twelfth To The Fourtheen Century (Washington D.C :Trustees For Harvard University, 1993).

Abrahamyan, ibid, P.20- 24.23ـ

Movses Khorenatsi 24ـ

G.Sarkesyan, Movses khorenatsi«Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer»( Yerevan: Yerevanei Hamalsaranei Heradarakchootiun, 1976 ), p. 70. Yeghishe 25ـ

  1. Der Minasyan, Yeghishe«Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer» (Yerevan: Yerevanei Hamalsaranei Heradarakchootiun , 1976 ), p.59.

Koriun26ـ

Vark Mashtotsi 27ـ

Abgaryan, ibid, P.21&22.28ـ

  1. Der Stepanyan, Koriun «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer»(Yerevan: Yerevanei Hamalsaranei 29ـ Heradarakchootiun, 1976 ), p.19-25.

Aghatangeghos 30ـ

Abgaryan, ibid, P. 22.31ـ

Vagharsh( 186 – 198). 32ـ

Terdat (287- 330). 33ـ

  1. Der Ghevondyan, Agatangeghos «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer» ( Yerevan: Yerevanei 34ـ

Hamalsaranei Heradarakchootiun , 1976 ), P. 26 – 34.

Pavestos Boozand 35ـ

Abrahamyan, ibid, P.35. 36ـ

Pavestos Boozand, Badmootiun Hayots, Targ. Stepan Malkhasyan (Yerevan:Hayastan. 1968). 37ـ

Vasen Vartanants Yev Hayots Baterazmi masin 38ـ

Abgaryan, ibid, P. 22. 39ـ

40ـ این نبرد در متو ن تاریخی ارمنی به آوارایر شهرت دارد.

Yeghishe, Vartani Yev Hayots Baterazmi Masin , Targ.Yervand Der Minasyan (Yerevan: Hayastan ,1994).41ـ

Abgaryan, ibid, P. 22-24 42ـ

Movses Khorenatsi, Hayots Badmootiun.Targ. Neratz. Tzanot.St. Malkhasyants (Yerevan: Hayastan, 1997). 43ـ

St.Melik Bakhshyan, Ghazar Parbetsi «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer» (Yerevan: Yerevanei 44ـ

Hamalsaranei Heradarakchootiun, 1976 ), P. 87.

Chronicon 45ـ

Eusebius Caesariensis 46ـ

Gevork Debir 47ـ

Ijevan 48ـ

[1].1 Sebeos 49ـ

Herakly (610 – 641 AD) 50ـ

Hovhan Mamigonian 51ـ

Daroni Badmootiun 52ـ

Ghevond 53ـ

Abgaryan, ibid, P.25&33. 54ـ

  1. Der Ghevondyan, Ghevond «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer» (Yerevan: Yerevanei Hamalsaranei 55ـ

Heradarakchootiun, 1976 ), P.132-139.

Badmootiun Dannen Artzrooniats 56ـ

Abrahamyan, ibid, P.41.57ـ

Tovma Artzrooni 58ـ

Nersessyan, Tovma Artzrooni «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer» (Yerevan: Yerevanei Hamalsaranei 59ـ

Heradarakchootiun, 1976 ), P. 149-150.

Shapooh Bagratooni 60ـ

Abgaryan, ibid, P.25. 61ـ

Bagratoonian 62ـ

63ـ هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان (تهران: زرین، 1377)، ص 128و 151و 176.

Abgaryan, ibid, P.25&26. 64ـ

Hovhanes Deraskhanakertsi 65ـ

Abrahamyan, ibid, P.40.66ـ

Hovhanes Draskhanakertsi, Hayots Badmootiun, Targ. G.B. Tosoonyan (Yerevan:Yerevani Hamalsarani 67ـ

Heradarakchootiun, 1996).

Aristakes Lastivertsi 68ـ

Aristakes Lastivertsi, Badmootiun, Targ. V.A. Gevorgyan (Yerevan:Hayastan, 1971). 69ـ

Abrahamyan, ibid, P.42. 70ـ

Mateos Oorhayetsi 71ـ

72ـ ر.ک:

Mateos Oorhayetsi, Jamanakagerootiun, Targ. Hrach Bartikyan (Yerevan:Hayastan, 1973).

Vartan Areveltsi73ـ

Abrahamyan, ibid, P.44.74ـ

75ـ منگو خان (648 ـ 657 ه ق).

76ـ هولاکو (651 ـ663 ه ق).

  1. Antabyan, Vartan Areveltsi «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer» (Yerevan: Yerevanei Hamalsaranei 77ـ Heradarakchootiun, 1976), P. 305- 307.

Kartlis Tskhovreyba 78ـ

Giragos Gandzaketsi 79ـ

Abgaryan,, ibid, P.29. 80ـ

Abrahamyan, ibid, P.43&47. 81ـ

P.Antabyan,Giragos Gandzaketsi «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer»(Yerevan: Yerevanei Hamalsaranei82ـ

Heradarakchootiun, 1976), P. 296-305.

Rouben(1080-1095)83ـ

84ـ پاسدرماجیان، همان، ص 233ـ253.

Sembat Sparapet – Goondstabl85ـ

Abgaryan,, ibid, P. 30. 86ـ

  1. Sookiasyan, Sembat Sparapet «Meshakooitei Neshanavor Gortzichner V-VXII Darer» (Yerevan: Yerevanei 87ـ

Hamalsaranei Heradarakchootiun, 1976), P.314.

Abrahamyan, ibid, P.41.88ـ

Stepanos Orbelian 89ـ

Stepanos Orbelian, ibid.90ـ

Tovma Metzopetsi 91ـ

Abgaryan, ibid, P.31. 92ـ

Zakaria Sargavak 93ـ

Abrahamyan, ibid, P. 45. 94ـ

Arakel Davrijhetsi 95ـ

Abgaryan, ibid, P.32. 96ـ

Atanas 97ـ

Abrahamyan, ibid. 98ـ

99ـ به معنی تبریزی (اهل تبریز).

Arakel Davrijhetsi, Badmootiun, Targ. Varag Arakelyan (Yerevan: Sovedakan Gerogh, 1988), P. 3-5. 100ـ

Abrahamyan, ibid. 101ـ

Abraham Yerevantsi 102ـ

Abrahamyan, ibid,P.45& 46 103ـ

Martiros Arakel 104ـ

Abrahamyan, ibid, P. 49. 105ـ

Yessaie Hassan Jalalian 106ـ

  1. Svazyan, Yessaie Hassan Jalalian «Haykakan Sovedakan Hanragidaran» (Yerevan:Haykakan SSH Gidootiunneri107ـ Academia, 1977), Vol 3, P. 549.

Simeon Yerevantsi 108ـ

Jambr 109ـ

Abgaryan ,P. 32 ; www. hsearch. em ; www.lusamut.net110ـ

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61
سال شانزدهم | پاییز 1391 | 280 صفحه
در این شماره می خوانید:

سکه های تیگران دوم

نویسنده: شاهن هوسپیان تیگران دوم[1] همان نقش را در تاریخ ارمنستان ایفا کرده است که کوروش برای ایران. بنابراین، به مناسبت هم زمانی سال 2010 م با دوهزار و صد و پنجاهمین...

جیوان گاسپاریان،دودوک

نویسنده: رافی آراکلیانس موفقیت بزرگ جیوان گاسپاریان[1] در كنسرت مركز باربیکن[2] لندن، در 28 سپتامبر 2012م (7 مهر 1391ش)، نشانگر پیروزی عشق به نوای دودوك و سنت های وطن...

سمبات دِر کیورقیان

نویسنده: ایساک یونانسیان سمبات دِر کیورقیان[1] در1292ش در خانواده ای ارمنی، در جلفای اصفهان، چشم به جهان گشود. پدرش هوانس و مادرش تاگوهی نام داشتند. سمبات در دو سالگی...

دوست من روبرت واهانیان

نویسنده: م.پ.جکتاجی دوست خوبم، روبرت واهانیان، تا به امروز چندین و چند مقاله نوشته و به من سپرده است كه همه را در ماهنامۀ تخصصی گیلان شناسی، گیله وا، چاپ كرده ام، بیشتر...

روبرت واهانیان،معمار و گیلان شناس

نویسنده: فرامرز طالبی سرآغاز اول بار نامش را در مجلۀ گیله وا دیدم، با مقاله ای نو در ادبیات معماری گیلان: «شهرسازی رشت». با همان مقاله نامش در ذهنم ماند و بعد از آن...

نگاهی به زندگی و آثار علمی دکتر مگردیچ تومانیان

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان ریاضیات نوعی زبان علمی است. مهندسان، فیزیک دانان و سایر دانشمندان به طور دائم از این علم بهره مند می شوند. سایر کارشناسان نیز، که به مطالعۀ...

نگاهی به روابط عرب ها و ارمنیان از گذشته تا حال

نویسنده: نیکولای هوُهانیسیان / ترجمه مسعود احمدی و تورج خسروی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 خلاصه ای از فعالیت ها و آثار نویسنـده نیكولای هوْهانیسیان، در 1930م، در...

برگی از زندگی من

نویسنده: آراکس آوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 اشاره افسوس که بسیار کم از خودش نوشته. خاطراتش را می خوانم و می گویم که حیف کاش بیشتر نوشته بود ولی خاصیت...

دیاسپورا،کتاب،مهاجرت

نویسنده: روبرت صافاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 حکایت پانصد سالگی کتاب چاپی ارمنی حکایت بیمار سالخوردۀ رو به موتی است که برایش جشن تولد می‌گیرند و بزرگش می‌دارند...

گذر تاریخ با نائیری

نویسنده: دکتر داریو فرینی / ترجمه دکتر مهرداد مومنی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 سال 1335ش است. ارمنی ها هم مثل بقیۀ مردم سرگرم کار و زندگی شونن و می گذرونن! من نیستم؛...

مروری کوتاه بر تاریخچه سالنامه های ارمنی

نویسنده: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 تألیف و تدوین سالنامه ها، که بخشی جداگانه از ادبیات ارمنی است، با توجه به محتوای آنها ـ که به طور عمده...

نشریات ارمنی زبان در خدمت کودکان

نویسنده: لیا خاچیکیان مطالبی که از سوی اولیای تربیتی كودكان برای مطالعه در اختیار آنها قرار می گیرد همواره دارای اهمیتی ویژه بوده است و از اصلی ترین برنامه های زیرساختی...

دکتر آلکساندر آتابگیان و دو ماهنامه هاماینک

نویسنده: آرمن بیگلریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 دربارۀ نشریه ای به نام هاماینک،[1] که ظاهراً در رشت چاپ می شده، دیدگاه های متفاوتی از سوی محققان و دست اندرکاران...

نگاهی به تاریخچه مطبوعات ارمنیان ایران

نویسنده: آرمن بیگلریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 تاریخچۀ نشریه ها و روزنامه های ارمنی زبان از شهر مدرس در هندوستان آغاز شده است. در نیمۀ دوم قرن هیجدهم میلادی، شمار...

وُسکان یِروانتسی

نویسنده: هاسمیک خاچاطوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 «چون کتاب عشق است عزیزم  اما دشمنان ما آن را نفهمیدند» وُسکان یرِوانتسی به خاطر آرمان والای خود با فدا کردن...

تاریخ صنعت چاپ ارمنی در ایران

نویسنده: تئودیک / ترجمه آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 جلفای اصفهان چاپخانۀ کلیسای وانک جلفا شهرستانی است در مجاورت اصفهان، شهری که زمانی پایتخت ایران...

تئودیک،نخستین محقق در زمینه تاریخ صنعت چاپ ارمنی

نویسنده: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 تئودوروس لاپجینجیان (تئودیک) مؤلف، نویسنده و ناشری پرکار بود. او در 5 مارس 1873م، درمحلۀ اسکیوتاری قسطنطنیه...

تاریخچه صنعت چاپ ارمنیان

ترجمه: آنوشیک ملکی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 قدیمی ترین پیوند ارمنیان با صنعت چاپ به قرن چهاردهم میلادی و به زمانی بازمی گردد که ناخدای ارمنی اهل ونیز، آنتون...

به مناسبت پانصدمین سال صنعت چاپ ارمنی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 61 جاثلیق اعظم آرام اول، رهبر حوزۀ دینی کیلیکیه، پس از نام گذاری سال های گذشته به نام موضوعات مختلف، سال2012م را نیز که مصادف است با پانصدمین...