نویسنده: آرپنا مسروپیان / ترجمه آرمینه آراکلیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65

یادداشت مترجم

 «خدا با زبان ارمنی با دنیا سخن راند».

 لرد بایرون

جرج گوردون بایرون،[1] مشهور به لرد بایرون، شاعر شهیر انگیسی اوایل قرن نوزدهم میلادی و مخالف سرشناس ظواهر زندگی ماشینی، ملی گرایی، سیاست و تجملات اشرافی، درسال های اقامت در ایتالیا به فرا گرفتن زبان کهن و جدید ارمنی همت گماشت و با تألیف فرهنگ ارمنی ـ انگلیسی خدمتی گران بها به هردو فرهنگ ارمنی زبان و انگلیسی زبان ارائه کرد.

وی در 22 ژانویۀ 1788م، در لندن، در خانواده ای اشرافی چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در محل تولد گذراند و برای تحصیلات بالاتر به دست نخبگان تعلیم و تربیت آن روزگار سپرده شد.

شاید ضعف پای چپ او، که از هنگام تولد همراه وی بود، یکی از دلایلی بود که جرج جوان را به فردی عاصی، جسور و فراری از اعتدال گرایی اشرافی مدرسه تبدیل کرد.

نویسندۀ جوان اشعار بلند و داستانی پرطرف دار دن ژووان[2] و ماجراهای شاهزاده هرولد[3] در 1816م سر به طغیان برداشت و بقیۀ عمر خود را در تبعیدی خود خواسته در خارج از انگلستان به سر برد.

جوان شاعر مسلک و سودازدۀ عضو مجلس لردهای انگلستان و فراری از زندگی پر تجمل و گرفتار در چنگ شایعات لندن در 28 سالگی جلای وطن کرد و راهی ایتالیا شد. مخالفت ذاتی او با عرف روز و علاقه اش به اندیشه و فرهنگ شرقی، که زاییدۀ عصیان او نسبت به شیوۀ تفکر غربی بود، وی را به سوی فرهنگ شرقی، غنی و قدیمی ارمنی سوق داد.

در آغاز این تبعید خود خواسته، به قازار مقدس (سن لازارو)، [4] مجتمع صومعه و کلیسای ارمنیان در جزیره ای به همین نام در نزدیکی ونیز ایتالیا رسید و ساعت های بی شماری را در کنار راهب ها و محققان کلیسای مجتمع مخیتاریان،[5] به فراگیری زبان، ادبیات و تاریخ ارمنی پرداخت.

فرهنگ ارمنی ـ انگلیسی و متعاقب آن کتاب راهنمای انگلیسی زبان او دربارۀ دستور زبان ارمنی ماحصل استعداد فوق العادۀ او در فراگیری زبان های مختلف و علاقۀ وصف نشدنی او به زبان و ادبیات ارمنی، در 1819م، است.

لرد بایرون در هم اندیشی ها و کلاس های متعددی در صومعۀ قازار مقدس شرکت کرد و در کنار تألیف لغت نامه و راهنمای دستور زبان و آشنایی با تفکرات آزادی خواهانۀ ارمنیان طی ادوار تاریخ و ظلمی که از سوی ترک ها بر آنها رفته بود اقدام به ترجمۀ فصل هایی از تاریخ نامۀ موسس خورناتسی(موسی خورنی) [6] و نوشته های نرسس لامبروناتسی،[7] ادیب مشهور ارمنی، کرد.

بایرون تا حدی مجذوب غنا و کارایی زبان ارمنی شده بود که در یادداشت هایش نوشت: «خدا با زبان ارمنی با دنیا سخن گفته است» و اینکه با جرئت می توان داستان حماسی هایک ناهاپت،[8] پدر حماسی ملت ارمنی، را به جای داستان هابیل و قابیل درکتاب مقدس مسیحیان جای داد.

جرج گوردون بایرون،)1788-1824l(

جرج گوردون بایرون، غمگین، دل زده از اجتماع لندنی ها و تشنۀ تغییر و تسلی، سرانجام در 28 سالگی انگلستان را ترک و در جست و جوی فضایی مناسب خلق و خوی خود به بروکسل، کلن و شهرهای سوئیس سفر کرد و چون به خواسته اش نرسید، در11 نوامبر 1816م به ونیز پناه برد تا در محیطی کاملاً متفاوت زندگی گذشته و به ویژه، ازدواج های ناموفقش را به دست فراموشی سپارد.

آغوش بازتر ونیزیان، برای پذیرش افکار رمانتیک، این امکان را به دست می داد تا غبار خاطرات تلخ را از ذهن خود پاک سازد و خزانۀ آن را با اندیشه هایی دیگر پر کند.هوش و توان ذهنی فوق العاده، جرج گوردن بایرون را در مسیر جدید و نا متعارف فراگیری زبان کاملاً ناآشنای ارمنی قرار داد.

ارتباط لرد بایرون را با راهب ها و دانشمندان ارمنی در مجتمع و صومعۀ مخیتاریان در جزیرۀ قازار مقدس شهر ونیز و وابستگی او به تاریخ و فرهنگ ارمنی را می توان در مجموعه ای استثنایی درکتابخانۀ جان اس میفیلد[9] دانشگاه سیراکیوس، که منزلگاه بیش از پنجاه هزار جلد کتاب نادر است، پی گرفت.

صومعۀ ارمنیان در جزیرۀ قازار مقدس به دست یک کشیش کاتولیک ارمنی به نام مخیتار سباستاتسی،[10] در1717م، بنیان گذاری شده است. در حال حاضر، راهبان محقق ساکن صومعه، ضمن هدایت یک مدرسه و یک چاپخانه، بخش عمدۀ زندگی خود را صرف مدیریت و حفاظت کتابخانه و مرکز اسناد بسیار نادر آن کرده اند و جهانگردان را با غرور و افتخار به بازدید از اتاقی دعوت می کنند که چند صباحی محل کار، مطالعه و تحقیق لرد بایرون بوده است.

اتاقی که از طرف صومعه در اختیار لرد بایرون قرار داده شده بود

شیء گران بهای این اتاق، دست نوشتۀ لرد بایرون است که در 27 نوامبر 1816م، هنگام نخستین حضورش در جزیرۀ قازار مقدس، آن را با خط خود نوشته و امضا کرده.

بایرون، که عاشق ونیز شده بود، در نامه ای که در 25 نوامبر 1816م به جان موری،[11] مدیر انتشاراتش نوشت، محیط جدید خود را چنین معرفی کرد:

«ونیز را دوست دارم. این همان محلی است که انتظارش را داشتم. ونیز را همان طور دیدم که حتی مدت ها قبل از رسیدن به آن در ذهنم متصور شده بود. روح خود را بعد از شرق در اینجاست که آزاد می بینم».

لرد بایرون در 1809 و 1810م به شرق (ترکیه و یونان) سفری کرده بود و برای خاطرات فراموش نشدنی آن ارزشی خاص قائل بود.

او در نامه ای دیگر در تاریخ 4 دسامبر 1816م خطاب به موری از فعالیت جدیدش خبر می دهد:

« قبلاً از ونیز برای شما گفته ام و نیازی به تکرار نیست. فقط، باید از فعالیت جدیدم بگویم. هر روز به جزیرۀ قازار مقدس می روم و در مجتمع فرهنگی ارمنیان آنجا، به کمک یک پدر روحانی دانشمند به فراگیری زبان ارمنی مشغول می شوم.

باید بگویم که تا به حال به اطلاعات فراوانی در مورد این قوم اصیل شرقی دست یافته ام. زبان ارمنی، که به دو صورت قدیم و جدید استفاده می شود، قدری مشکل به نظر می رسد اما مطمئنم که برای من شکست ناپذیر نیست. من این کار مشکل و غریب را ادامه خواهم داد. احساس می کردم که نیازی حیاتی برای اشتغال ذهنم داشتم و این تصمیم من آب سردی بر روی آتش درونم خواهد پاشید. در حدود نود راهب دانشمند در این مجتمع فعالیت می کنند. آنها در مجتمع یک مدرسه و یک چاپخانه دارند و از هر کوششی برای روشنگری و تنویر افکار ارمنیان استفاده می کنند».

زبان ارمنی کهن در نیمۀ دوم قرن نوزدهم عقب نشینی را آغاز کرد و به تدریج جایش را به زبان روز و عامیانۀ امروزی سپرد. در روزگار لرد بایرون ساختار قدیمی زبان در جزیره حاکم بود و پدر روحانی بایرون یا پدر پاسکواله اوچر،[12] که آموزش لرد را بر عهده گرفته بود، خود با ترجمۀ سنگین کتاب بهشت گم شده، نوشتۀ جان میلتون،[13] نویسندۀ انگلیسی قرن هفدهم، وزنه ای به گنجینۀ ارمنی کهن افزوده بود.

پدر پاسکواله اوچر در یادداشت های خود از لرد بایرون به منزلۀ «جوانی هوشیار و اجتماعی با چشمان آتشین» یاد کرده.

لرد در نامۀ مورخ 5 دسامبر 1816م، خطاب به دوستش، توماس مور،[14] می نویسد:

«… من برای تغییر هم که شده در یک صومعه مشغول فراگیری جدی زبان ارمنی شده ام. احساس کرده بودم که برای سرکوب احساسات سرکش خود نیاز به صعود به بلندای صخره ای صعب العبور دارم» .

در نامه های جداگانه ای که بایرون در هفدهم، هجدهم و نوزدهم همان ماه به دوستانش نوشته بدون استثنا از هیجان خود در فراگیری این زبان مشکل یاد کرده:

«… اگر از من دلیل دل بستگی به این زبان را جویا شوید، خواهم گفت به همان دلیل که آن را به غایت مشکل، اصیل و شرقی یافته ام، که آن هم ـ همان طور که می دانید ـ زاییدۀ فکر شرقی و ماجراجوی من است» .

فقط چند هفته پس از شروع برنامۀ فراگیری زبان جدید، در 19 دسامبر 1816م، در نامه ای به دوستش، جان کم هاب هاووس[15] می نویسد:

«…همچنان به فراگیری زبان ارمنی مشغولم و تاکنون توانسته ام به فراگیری سی حرف از 38 حرف سرگیجه آور مسروپ ماشتوتس،[16] مبدع حروف ارمنی و چند کلمۀ ساده فائق آیم.

درس من از روی نوشته های کتاب مقدس است و پدر پاسکواله، در این راه مشکل مرا همراهی می کند. از آنجا که جبران زحمات او را با پول خارج از عرف و ادب می دانستم پرداخت هزینۀ چاپ فرهنگ ارمنی ـ انگلیسی او را، که زیر چاپ است، برعهده گرفتم.

چاپ پانصد جلد از این کتاب دو زبانه، برای نخستین بار، هزینه ای بالغ بر هزار فرانک را در برخواهد داشت که با پرداخت آن مطمئن هستم که خدمتی به مجتمع خواهم کرد».

در نامۀ مورخ24 دسامبر خطاب به توماس مور می نویسد:

«… هرروز با گوندولا[17] به جزیره می روم تا با زبان الکن ارمنی خود در نوشتن دستورزبان ارمنی به انگلیسی با یکی از راهب های صومعه، که از مدتی پیش با این کار سخت در گیرشده است، همکاری کنم».

در نامۀ مورخ 27 دسامبر 1816م لرد بایرون خطاب به موری نوشته شده است:

«هر روز صبح به صومعه می روم و به تدوین بخش انگلیسی کتاب دستور زبان ارمنی، که در چاپخانۀ مجتمع قازار مقدس در حال چاپ است، مشغول می شوم. سرپرست صومعه، اسقف سالخورده ای به نام پاسکواله اوچر است. این مرد مهربان، که دانشمند پارسایی است و معلم معنوی من نیز هست، دو سال از عمر خود را در انگلستان گذرانده».

ونیزی ها ظرف چند هفتۀ متوالی به برنامۀ روزانۀ لرد بایرون عادت کردند و لرد با اصرار و پایمردی در فراگیری این زبان سخت، طی ماه های اول 1817م، با کمک پدر پاسکواله موفق به ترجمۀ منتخبی از نوشته ها شد که به ارمنی کهن تحریر شده بودند.

نتیجه کتابی است با عنوان اشعار و تمرین های لرد بایرون، در قطع 10 × 15 سانتی متر و در 167 صفحه، که در چاپخانۀ مجتمع به چاپ رسیده. دو نسخۀ اصل از این کتاب با جلد کاغذی و شیرازۀ پارچه ای در گنجینۀ کتاب میفیلد نگهداری می شود. لرد بایرون برای ترجمۀ بخشی از نوشته های موسس خورناتسی، مورخ ارمنی قرن ششم میلادی، نرسس لامبروناتسی، عالم الاهیات وخطیب شهیر ارمنی قرن دوازدهم میلادی، بخش هایی از انجیل مقدس، ترجمۀ اشعار خود به زبان ارمنی و متن برخی از نامه های خود را به دو زبان انگلیسی و ارمنی برگزیده بود.

پیشرفت خارق العادۀ لرد بایرون را در فراگیری دستور زبان ارمنی در نامۀ مورخ 2 ژانویۀ 1817م او خطاب به موری شاهد هستیم:

«به پیوست این نامه بخش هایی از دستور زبان را که به زبان ارمنی و انگلیسی برای استفادۀ ارمنی زبانان نوشته ام خواهید یافت. کتاب دستور زبان انگلیسی برای ارمنی زبانان به زودی زیر چاپ خواهد رفت.

ضمناً، به کمک پدر پاسکواله هم می روم تا در مقام مترجم زبان ایتالیایی به انگلیسی سهمی در زحمات این پدر روحانی داشته باشم.

خیلی شایق هستم بدانم که آیا حروف ارمنی در چاپخانه های کمبریج، آکسفوردو یا جایی دیگر در انگلستان به کار رفته اند یا خیر؟

می دانم که دو نفر به نام وینستون،[18] سال ها پیش اقدام به چاپ ترجمۀ تاریخ ارمنستان از زبان لاتین کرده اند. تقاضا دارم که با انجام بررسی لازم در محیط علمی خود ما را از وجود چنین کتابی مطلع سازید».

در کتاب پروترو، پاسخ موری خطاب به لرد بایرون، در 22ژانویۀ 1817م، چنین آمده: «تا به حال مطمئن شده ام که چنین حروفی در کمبریج وجود ندارد».

همچنین پروترو یادآور می شود که در سال های پیش از 1820م اشاره ای به دو نوع از حروف ارمنی مطرح بوده است. یکی آنکه بر اساس شواهد تالبوت رید،[19] نویسندۀ تاریچۀ حروف چاپی انگلیسی، اولین بار در 1667م در آکسفورد به دست دکتر فل[20] به کار گرفته شده و دومی حروفی ساخته شده از چوب که در 1736م به دست شخصی به نام کاسلون[21] برای ویستون به منظور چاپ کتاب موسس خورناتسی آماده شده بود.

شاید جالب باشد بدانید که نخستین کتاب با حروف ارمنی، در 1512م، در ونیز به دست فردی ارمنی به نام هاکوپ مقاپارت[22] به چاپ رسیده است.

موری هم چاپخانه دار و هم فروشندۀ کتاب بود و لرد بایرون به همین دلیل پیشنهاد فروش کتاب خود را برای او فرستاد.

«وقتی انشای کتاب دستور زبان من به اتمام رسد چهل نسخه از پنجاه نسخۀ آن را برای شما خواهم فرستاد. قیمت آنها کلاً بیش از پنج یا ده سکه طلا نخواهد بود. آیا می توانید آنها را به فروش رسانید؟ لطفاً به من جواب دهید.

من مطمئن هستم که به فرهیختگانی خواهید رسید که ارزش این کتاب را خواهند شناخت زیرا اصل برخی نوشته های قدیمی، که به زبان یونانی نوشته شده بوده اند، گم شده است.

ارمنیان مردمانی محترم و دانش اندوخته هستند که ادیبان فرانسوی در ایام بناپارت (1769ـ 1821م) با اشتیاق تمام اقدام به ترجمۀ آثارشان به زبان فرانسوی کرده اند».

بایرون در اولین ماه های ورود به ونیز حوصلۀ سرودن شعر را نداشت و در نامه ای که در 2 ژانویۀ 1817م به موری نوشته اعتراف کرده که حتی یک بیت هم نسروده است. لرد بایرون شب های خود را با خوش گذرانی در فصل جشن ها و کارناوال ها، که در ونیز از اوایل ژانویه شروع می شود و تا اواسط ماه فوریه و شروع دوران روزۀ مسیحیان به طول می انجامد، می گذراند و در طول روز به زندگی عادی خود باز می گشت.

بایرون، که تمام توان جسمانی خود را همراه با پایان فصل جشن ها به پایان برده بود، به بستر بیماری افتاد. او در 3 مارس 1817م به موری نوشت:

«کتاب دستور زبان ارمنی به چاپ رسیده است و من تا خلاصی از شر این سردردها درس و مشق زبان ارمنی را به کناری نهاده ام».

نامۀ 25 مارس او خطاب به موری هم حاوی خبرهای خوشی نیست:

«کتاب اول دستور زبان ارمنی به چاپ رسیده ولی بیماری من مانع تمام کردن کتاب دوم شده است و من فرصت همکاری بیشتر با ارمنیان را نداشته ام».

کتاب دستور زبان ارمنی برای انگلیسی زبانان دو سال بعد به چاپ رسید. در میان یادداشت های لرد بایرون، نوشته ای وجود دارد که گویا قرار بوده به منزلۀ مقدمۀ کتاب مورد استفاده قرار گیرد اما صومعه ترجیح داده که از گنجاندن آن در کتاب خودداری کند.

مقالۀ مزبور حاوی حملات تندی به دولت ترکیه بود و راهب ها با جامعۀ ارمنی ترکیه در تماس دائم بودند و نگران از آنکه مطالبی این چنین سبب تحریک دولتمردان ترک و در نتیجه، تحریک حس انتقام جویی آنها شود.

در مقدمۀ کتاب دستور زبان ارمنی برای انگلیسی زبانان، که در 1832م تجدید چاپ شد، اشارۀ مستقیمی به سهم لرد بایرون در تألیف و تدوین کتاب وجود ندارد.

بر روی جلد این کتاب، که نسخه ای از آن در مجموعۀ میفیلد نگهداری می شود، نام پدر پاسکواله در مقام مؤلف برده شده و مطلبی در صفحۀ دوم به این شرح به چاپ رسیده:

«چاپ اول کتاب دستور زبان ارمنی برای انگلیسی زبانان، در 1819م منتشر شده و چاپ بعدی صحیح تر وکامل تر خواهد بود. این چاپ حاوی شعرهای ارمنی و بعضاً، ترجمۀ آنها به زبان انگلیسی به دست لرد بایرون است.خلاصه ای هم از بهترین آثار نویسنگان ارمنی و ترجمۀ آنها به زبان انگلیسی در آن گنجانده شده است».

چهار قطعه از آثار نویسندگان ارمنی، که به دست لرد بایرون ترجمه شده، برای اولین بار در این کتاب، که به قطع 11×17 سانتی متر و در 230 صفحه همراه با یک فهرست چاپ شده، به خوانندگان عرضه شده است.

بایرون بهار 1817م را در تب گذراند و دیگر به فراگیری زبان ارمنی نپرداخت. مسافرت ها، ماجراهای عاشقانۀ پیچیده و شروع مجدد سرودن شعر ذهن او را به جایی دورتر از راهب های ارمنی معطوف داشته بود.

او در جایی از زندگی نامۀ خود، که در 1821 و 1822م با عنوان یادداشت های پراکنده نوشته است، از ادامه ندادن فراگیری زبان و فرهنگ ارمنی ابراز پشیمانی کرده.

راهب ها او را فراموش نکردند و احتمالاً، در همان دوره از لرد بایرون تقاضای معرفی نامه ای کردند که در 8 ژوئن 1817م با انشایی رسمی و دور از رسوم نوشتاری لرد بایرون خطاب به موری نوشته شد:

« آقای گرامی، این نامه به وسیلۀ دو راهب، که از طریق انگلستان عازم مدرس هند هستند، به دست شما خواهد رسید. آن دو حامل نسخه هایی از کتاب دستور زبان هستند که فکر می کنم شما با دریافت آن موافقت کرده بودید. تقاضا دارم که از ارائۀ هرگونه کمک به آنها از طریق دوستان و ارتباطات خود در نیروی دریایی انگلستان و آشنایان خود در هندوستان دریغ نفرمایید، چراکه آنها و راهبان دیگر صومعۀ قازار مقدس در روزهای اقامت من در ونیز از هیچ گونه مساعدت به من دریغ نکردند.

نام آنها پدر سرکیس سومالیان[23] و پدر سرکیس تئودوروسیان[24] است. آنها به زبان ایتالیایی تسلط دارند. احتمالاً، فرانسه هم می دانند و کمی هم به انگلیسی آشنایی دارند. شاید، معرفی نامه ای به خط شما راه گشای کارهای آنها در هند باشد. البته، نیازی به اشاره به مأموریت آنها نخواهد بود. در خاتمه، بار دیگر تقاضای خود را تقدیم حضور می کنم.

دوست صمیمی شما

بایرون».

وجود نامۀ دومی به تاریخ 27 ژانویه 1818م دلالت بر ارتباط دیگری از سوی راهب های صومعه دارد. این نامۀ دوم با اوضاع خوش لرد بایرون رو به رو می شود.

« آقای گرامی، این درود را به نام پدر پاسکواله، پدر روحانی ارمنی من ـ چرا که خداوند پدر اصلی من است ـ و از طرف راهبان دیگر برای شما می فرستم.

نظر به کشف بخشی از رویدادنامۀ اوزِبیوس سزاریو،[25] تاریخ نویس رومی قرن چهارم میلادی ساکن فلسطین، که تا این اواخر آن را گم شده می انگاشتند و خوشحالی زایدالوصف مترجمان در ترجمۀ متن آن از یونانی به زبان ارمنی شش نسخه از متن ترجمه شده را برای شما ارسال می دارم. از طرف خود و دیگر راهبان صومعه از شما تقاضا داریم که آن را به نظر طالبان معرفت در هر دو دانشگاه برسانید».

احوال خوش بایرون در پاسخ آن نامه مشهود است.

ترجمۀ رویدادنامۀ اوزِ بیوس از ارمنی به انگلیسی وسوسه انگیز بود. بایرون این احساس را قبلاً نیز در مورد ترجمۀ زندگی نامه اسکندر کبیر از روی یک نسخۀ خطی بسیار نادر مرکز اسناد صومعه درک کرده بود.

اما او دل مشغولی دیگری داشت. از فحوای نامه هایی که در بهار 1818م بین لرد و موری رد و بدل شده آشکار است که در آن مقطع زمانی ذهن بایرون معطوف همکاری مالی با انجمن های خیریه بوده.

بایرون علاقه ای مفرط به نامه نگاری داشت و تعلل مخاطبان خود را در هر فرصتی مورد شماتت قرار می داد. نامۀ مورخ 11 آوریل 1818م خطاب به موری شاهدی بر این مدعاست.

«چرا پاسخ نامۀ من در مورد ترجمۀ رویدادنامۀ اوزِبیوس را نمی دهید؟ آیا نامۀ مرا که شش نسخه از ترجمۀ رویدادنامۀ اوزِبیوس به زبان ارمنی و ترجمۀ آن را به زبان فرانسوی به همراه داشته است، دریافت نکرده اید؟ اگر خیر، نسخه های دیگری را برای شما خواهم فرستاد. شما نمی توانید ارمنیان من را نادیده بگیرید».

بایرون در نامۀ 28 مارس 1818م از شهر راونای[26] ایتالیا خطاب به موری می نویسد:

« مایل هستم بدانم که چه برسر متون دو نامۀ پولس مقدس،[27] که من آن را از ارمنی برگردانده بودم، آمده است؟»

بایرون در 9 اکتبر 1821م هنوز پیگیر ترجمۀ نامه های فوق بود. او انتظار داشت که موری آنها را به چاپ رسانده باشد.

از آن پس در نامه های بایرون اشاره ای به صومعۀ قازار مقدس و فرهنگ ارمنیان دیده نمی شود اما در نامه ای مورخ 27 فوریۀ 1823م از ژنو به ناگاه به نامۀ غیر منتظره ای برمی خوریم خطاب به ریچارد بلگریو هاپنر،[28] که از 1814م مقام کنسولی انگلستان را در ونیز بر عهده داشت.

«آقای هاپنر گرامی، لطفاً به پدر پاسکواله بگویید که قیمتی که برای چاپ خواسته شده بیش ازسه برابر عرف بازار است. وقتی در 1816م به هزینۀ خود اقدام به چاپ دستور زبان ارمنی کردم احترام خاصی برای پدر پاسکواله قائل بودم.

لطفاً، پول مرا پس بگیرید و به حساب بانکی من در ژنو واریز کنید. کل مبلغ پیشنهاد شده از سوی ایشان عبارت است از 64 سکۀ طلای ونیزی».

بایرون اغلب دست و دلباز و خیر است اما هنگامی که به فروش املاک خود در انگلستان، تجارت ساعت و تلسکوپ، که مدتی ذهن او را به خود مشغول کرده بود و هزینۀ چاپ آثارش به دست موری می رسد نازک بینی و حسابگری خاصی از خود بروز می دهد. بحث برسر هزینۀ چاپ پیشنهادشده ازسوی پدر پاسکواله هم باید از این نوع بوده باشد.

در طی ماه های کمی که از زندگی او باقی مانده بود بایرون فضای آرامش بخش جزیرۀ قازار مقدس را به فراموشی سپرد چراکه تمام توان و دارایی خود را در یونان به اخذ استقلال آن کشور و درگیری با حکومت ترک اختصاص داده بود.

راهبان ارمنی دیر قازار مقدس هیچ گاه بایرون را به فراموشی نسپردند و هنگامی که سیل پژوهشگران انگلیسی برای شناخت زوایای تاریک زندگی این شاعر شهیر و کج خلق به ونیز سرازیرشد اقدام به چاپ و ارائۀ کتاب ها، بروشورها و خلاصه نامه های فراوانی به انگلیسی و زبان های مختلف اروپایی کردند.

دو نسخه از این خلاصه نامه ها در کتابخانۀ جان اس. میفیلد نگهداری می شوند. در مجموعۀ میفیلد به این آثار در مورد بایرون برمی خوریم:

ـ لرد بایرون و پدر پاسکواله، اولین معلم زبان ارمنی او[29] (ونیز،1862م). این کتاب حاوی دو صفحه نوشته و تصاویر بایرون و معلمش است.

ـ دیر مخیتاریان جزیرۀ قازار مقدس نزدیک ونیز[30] (ونیز، 1879م)، اثر دکتر جی ایساوردنتس. این کتاب حاوی سی صفحه و شامل شرح اقامت بایرون در جزیره و فراگیری و مطالعۀ زبان ارمنی است.

ـ یک نسخه از اشعار بایرون به زبان ارمنی، از جمله ماجراهای شوالیه هرولد[31] (ونیز1889م). این کتاب حاوی 147 صفحه و شامل متنی به دو زبان ارمنی و انگلیسی است که در صفحات رو به روی یکدیگر چاپ شده اند.

شاعر بخش چهارم بحر طویل ماجراهای شوالیه هرولد را به ایتالیا، ونیز و ایام حضور خود در قازار مقدس اختصاص داده و به همین دلیل شامل شرحی به زبان ارمنی (قدیم) در سه صفحه است. مترجم این بخش پدر قووند آلیشان،[32] شاعر و نویسنده و یکی از معروف ترین دانش پژوهان صومعۀ مخیتاریان و پیشرو سبک رمانتیسم در ادبیات ارمنی است. پدر آلیشان در 1852م به انگلستان رفت و در مدتی که در آن کشور بود، به تقویت دانش زبان انگلیسی خود پرداخت. آلیشان، پس از ترجمۀ چندین شعر از آثار بایرون، بخش چهارم داستان بلند ماجراهای شوالیه هرولد را نیز ترجمه کرد. این ترجمه نخستین بار در 1860م و بار دوم در 1872م به چاپ رسید.

ادیبان ارمنی زبان دیگری هم به ترجمۀ اشعار بایرون پرداخته اند. نوشته های بایرون تأثیر بسزایی بر ادبیات و دوران شکوفایی ادبیات ارمنی در سال های اولیۀ اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ارمنستان داشته است.

ارمنیان رنجدیده و رانده شده از خانه شاید بیش از هرکسی بایرون را، که بخش مهمی از زندگی خود را به اجبار دور از وطن گذراند، درک می کنند. یاد لرد جرج گوردون بایرون همواره در ذهن راهبان و در میان دیوارهای دیر مخیتاریان در جزیرۀ قازار مقدس خواهد ماند.

منابع:

Collaborative Environment) http://surface.syr.edu (The Library at Syracuse University Research Facility And

پانوشت ها:

George Gordon Byron (1788 ـ 1824) 1ـ

Don Juan

Childe Harold’s Pilgrimage

San Lazzaro 4ـ

در ارمنی سورپ قازار (Սուրբ Ղազար). جزیره کوچکی در نزدیکی ونیز.

Mekhitarist Order5ـ

Movses Khorenatsi (410 ـ 490) 6ـ

Nerses Lambronatsi (1153 ـ 1198)7ـ

Hayk Nahapet

John S. Mayfield 9ـ

Mekhitar Sebastatsi10ـ

John Murray11ـ

Pasquale Aucher12ـ

John Milton 13ـ

Thomas Moore14ـ

John Cam Hobhouse 15ـ

Soorp Mesrop Mashtots 16ـ

17ـ کرجی ونیزی.

Whiston18ـ

Talbot Reed 19ـ

Fell20ـ

Caslon 21ـ

Hakop Meghapart 22ـ

Sarkis Somalian23ـ

Sarkis Theodorosian24ـ

Eusebius Caesarea (260 ـ 340)25ـ

تاریخ نویس و مفسر مسیحیت، اسقف کلیسای شهر قیصریه در شمال بیت المقدس.

Ravenna26ـ

Saint Paul27ـ

Richard Belgrave Hoppener 28ـ

Lord Byron and Father Paschal Aucher, His Teacher of the Armenian Language29ـ

Dr. J. Issaverdenz, The Island of San Lazzaro or The Armenian Monastery Near Venice30ـ

Childe Harold’s Pilgrimage31ـ

Ghevond Alishan (1820 ـ 1901)32ـ

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65
سال هفدهم | پاییز 1392 | 222 صفحه
در این شماره می خوانید:

نخست نامه نخستین کتاب درسی زبان فارسی برای نوآموزان دوره ابتدایی

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 نخست نامه، تألیف ماطه‌وُس (ماطاوس) خان ملیکیانس، نخستین كتاب درسی فارسی برای نوآموزان سال اول ابتدایی است كه در...

انقلاب اجتماعی

نویسنده: دکتر کارن خانلری / ترجمه روبرت بگلریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 « ما انقلاب را نیافریده ایم، انقلاب ما را آفریده است ».               ...

اتحادیه دینی و فرهنگی مخیتاریست ها

نویسنده: کلارا آبولیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 در 7 فوریۀ 1676م در زمان حکومت محمد چهارم، امپراتور عثمانی، در سباستیای آسیای صغیر، کودکی به دنیا آمد که او را...

نژادکشی ارمنیان در پرتو احکام صادر شده دادگاه محاکمات ترک های جوان

نویسنده: دکتر نیکلای هوهانیسیان / ترجمه گارون سارکسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 دربارۀ نویسنده پروفسور نیکلای هوهانیسیان چهره  ای سرشناس در عرصۀ تاریخ، خاورشناسی و...

نگاهی به زندگی و آثار دکتر آرمن کُچاریان

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 در  پی  چاپ  سلسله  مقالاتی  در  فصلنامۀ  پیمان  دربارۀ  استادان  و  محققان  دانشگاهی  جامعۀ  ارمنیان  ایران ...

نقاش بزرگ دریاها

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 نیمۀ نخست قرن هجدهم میلادی همراه با مهاجرت شمار بسیاری از ارمنیان ساکن در محدودۀ امپراتوری عثمانی بود که به دلیل...

سارکیس خاچاتوریان،نقاش نوآور ارمنی در جلفای اصفهان

نویسنده: مهدی علی اکبرزاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 سارکیس خاچاتوریان[2] (1886ـ 1947م)، هنرمند ارمنی، از تأثیرگذاران و طرف داران نقاشی مدرن در قرن بیستم بود. نقاشی...

آبیگ آواکیان،چهره پرداز ستم دیدگان

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 زندگی  آبیگ  آواکیان[1]  در  یکی  از  بحرانی  ترین  دوران  های  تاریخ  ایران  و  به  گفتۀ  هراند ...

سکه های ساسانی ضرب شده در ارمنستان

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 با  سقوط  حکومت  اشکانیان  و  قدرت  گرفتن  ساسانیان  در  ایران  فصلی  جدید  در  روابط  ایران  با  ارمنستان  آغاز ...

سکه شاپور دوم با نقش صلیب

نویسنده: دکتر آرمینه ظهرابیان / ترجمه: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 در  293م،  پیمان  نصیبین  بین  ایران  ساسانی  و  روم  منعقد  و  براساس  آن  به  مدت ...