نویسنده: گریگور آراکلیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65

اشاره

جلد کتاب سیاه

کتاب سیاه به قلم آلبرت ایسویان، در 2011م، به مناسبت نزدیک شدن به یادوارۀ یک صدمین سال نژادکشی ارمنیان به دست سلاطین امپراتوری عثمانی و ترک های جوان عضو حزب اتحاد و ترقی ترکیۀ نوین، در 517 صفحه، از سوی انتشارات هایاگیتاک در ارمنستان به چاپ رسید و ظرف یک سال گذشته به زبان های انگلیسی، روسی و ترکی ترجمه شد و در اختیار پژوهشگران اجتماعی و سیاسی جهان قرار گرفت. برگردان کتاب به زبان فارسی نیز هم زمان با برگزاری مراسم یادبود یک صدمین سال نژادکشی ارمنیان، چاپ و تقدیم تشنگان حقیقت خواهد شد.

مؤلف کتاب معتقد است که مجموعۀ یادداشت ها، نامه ها، گزارش ها و متون سخنرانی های سفیران و سیاست مدارهای اروپایی، مددکارهای اجتماعی، معلمان خارجی، خبرنگاران و نظامیان، در قالب مجمعی بین المللی، توانسته است واقعیت چند لایه، نفوذناپذیر و چند وجهی سیاست غرب را معرفی کند.

نوشته ها و افکار منعکس شده محدود به زبان و قلم حامیان ارمنیان و ارمنستان نیست و طیف وسیعی از متفکران سیاسی ـ اجتماعی، نویسندگان، محققان و ادیبان بی طرفی را شامل می شود که دیدگاه هایشان در خصوص اولین نژادکشی قرن بیستم تاکنون به سمع و نظر جهانیان نرسیده است.

وسواس و دقت افراط گونه در انتخاب اشخاص مرجع و گزینش آثار مکتوب منتسب به آنان کتاب ایسویان را به مرجعی شاخص در معرفی نظریات کارشناسانه و موشکافانۀ بیش از یک صد متفکر شناخته شده به پژوهشگران ارمنستانی و خارجی تبدیل کرده.

کتاب سیاه یک اثر ارزشمند و استثنایی در زمینۀ عرضۀ اسناد محکمه پسند و اصیل، مبتنی بر  منابع حقیقی دربارۀ وقایع کشتار ارمنیان ساکن ترکیۀ عثمانی در فاصلۀ زمانی 1895 ـ 1923م، تحریف این وقایع دهشتناک و انکار مستمر نژادکشی از سوی دولت کنونی ترکیه است.

اسناد و متون  ارائه شده  در این کتاب، که بسیاری از آنها  تا  کنون حتی در اختیار  خوانندگان ارمنستانی  نیز نبوده، متعلق است به قلم، زبان و اندیشۀ انبوهی از متفکران، سیاست مداران و محققان نامداری چون هنری مورگنتاوو، سفیر وقت امریکا در امپراتوری عثمانی؛ فیودرداستایفسکی و لئو تولستوی، نویسندگان شهیر روسی؛ وینستون چرچیل و ویلیام گلادستون، سیاست مداران طراز اول انگلستان؛ مارک تواین و ارنست همینگوی، نویسندگان مشهور امریکایی؛ یوهان لپسیوس، باستان شناس و زبان شناس آلمانی؛ امیل دیلون، خبرنگار و زبان شناس نامی ایرلندی؛ لئون تروتسکی، نظریه پرداز  مارکسیست؛ جوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی؛ جیمز برایس، تاریخ نویس و سفیر انگلستان در ایالات متحدۀ امریکا؛ ولادیمیر سولوفیوف، فیلسوف معروف روس؛  ولادیمیر کورولنکو،  نویسنده، خبرنگار و مدافع حقوق  بشر روس؛ امیل  ورهارن، شاعر بنام بلژیکی و بسیاری اشخاص نام آشنای دیگر.

ویلیام گلادستون (1809ـ 1898م)،[2] دولتمرد انگلیسی و از فعالان حزبی، بارها به منزلۀ نمایندۀ مجلس انگلستان برگزیده و در چهار دوره[3] نیز ریاست دولت بریتانیای کبیر را عهده دار شد. وی، که از حامیان ارمنیان در دورۀ کشتارهای اواخر قرن نوزدهم میلادی بود، در زمان قتل عام و کشتار ارمنیان به دست عبدالحمید سخنرانی هایی علیه دولت ترکیه ایراد و اقدام به دادخواهی برای ارمنیان کرد. او عبدالحمید را قاتلی بزرگ نامید و به گوش همۀ جهانیان رساند که خدمت به ارمنستان به مفهوم خدمت به تمدن بشری است. به پاس تلاش های پیگیرانۀ این پیر خردمند (معاصرانْ این شخصیت برجسته را به این نام می شناسند) و به دلیل اعتبار وی مسئلۀ ارمنیان طرف داران و حامیان بسیاری به دست آورد اما متأسفانه تلاش های او و پیروانش برای کمک به ارمنیانی که تحت یوغ ظالمانۀ دولت عثمانی به سر می بردند کافی نبود.

ویلیام گلادستون

در 26ژوئیۀ 1895م، گلادستون نطقی ایراد کرد که در واقع از واپسین فعالیت های او در امر کمک رسانی به ارمنیان محسوب می شود. این نطق به زبان های مختلف ترجمه شده است از جمله به زبان روسی در کتابی تحت عنوان کمک برادرانه ،تألیف گ. گانشیان،  که در 1898م به چاپ رسید.

پس از درگذشت گلادستون، انجمن نشریات ارمنیان تفلیس قطعه ای ادبی را به قلم لئو، تاریخ نگار نامی ارمنی، دربارۀ زندگی نامۀ گلادستون در سلسله انتشارات موسوم به زندگی نامه ها[4] منتشر ساخت.

در ادامه، بخش هایی از کتاب سیاه شامل نطق گلادستون در 1876م، نامۀ گلادستون خطاب به پروفسور فردریک گرین (برگرفته از کتاب مبارزات ارمنیان برای بقای خود، تألیف ای ترتریان) [5] و خلاصه ای از نطق گلادستون در ژوئیه 1895م (برگرفته شده از سلسله نشریات قتل عام ارمنیان در امپراتوری عثمانی)، [6] ارائه شده است.

بخشی از نطق گلادستون در 1876م

اجازه می خواهم به طور خلاصه دربارۀ ماهیت قوم ترک صحبت کنم. پس از آن روز سیاهی که ترک ها نخستین بار قدم به خاک اروپا گذاشتند و خود را به منزلۀ نمونه ای زنده و منحصر به فرد از اقوام ضد انسانی برای تمام بشریت معرفی کردند بر سر راه خود همه جا را به خاک و خون کشیدند و در هر جا که حاکمیت خود را برقرار کردند آثار تمدن از آنجا رخت بر بست.

آزادی ملت ها از یوغ ترک ها یگانه راه نجات خجسته و تنها مکافات برای ترک هاست. پس به یاد شمار زیاد قربانیان، به خاطر پاکی از دست رفتۀ زنان و کودکان و به خاطر فرهنگ وتمدنی که در حق آن بی حرمتی شده قیام کنیم.

نامۀ گلادستون خطاب به پروفسور فردریک گرین به مناسبت انتشار کتاب بحران ارمنیان در ترکیه

آقای محترم، خوشحالم از اینکه اثر شما به زودی به چاب خواهد رسید زیرا بر این باورم که کتاب شما به طور قابل ملاحظه ای افکار عمومی را در خصوص آخرین وحشی گری هایی که در ارمنستان رخ داده تحریک خواهد کرد. به تصویر کشیدن این وحشی گری ها غیر ممکن است. این اعمال لکۀ ننگی پاک نشدنی بر پیکر ترکیه، سلطان آن و همۀ افسران و عسگرانی است که جنایت های خود را انکار می کنند.

ارادتمند و جان نثار شما، ویلیام گلادستون
20 آوریل 1895

سخنرانی گلادستون در تجمع 26 ژوئیۀ 1895م

حدود نیم سال پیش، به جای اینکه مسئلۀ ارمنیان را در تجمعات به بحث گذارم، موفق شدم در حضور شمار محدودی از شنوندگان به آن بپردازم. در آن زمان به خود اجازه دادم که بگویم باید از جمع بندی های عجولانه بپرهیزیم. در آن زمان هنوز دنیا اطلاعات بی غرضانه و معتبری از رویدادهایی که به نام کشتار ساسون مشهور بود نداشت، منظور رویدادهایی است که به قول یکی از شاهدان عینی، زیر سایۀ بی توجهی، کمرنگ شده و در مقایسه با اتفاقات دهشتناکی که هر ماه، هر هفته و هر روز در ارمنستان به وقوع می پیوندد اهمیت خود را از دست می دهد. ما الزاماً می بایستی از داوری های عجولانه اجتناب می ورزیدیم و فکر می کنم توانستیم این کار را انجام دهیم. ما نظرات خود را خیلی محتاطانه بیان می کردیم. سرانجام با پیگیری های بی غرضانه ای که صورت گرفت، در آن موقع کاشف به عمل آمد که در این پیگیری ها ما شاهد فقدان موضوعی هستیم که اصولاً در چنین مواقعی ضروری به نظر می رسد و آن لزوم گریز از مبالغه گویی هاست، مسئله ای که در این پرونده یا اصلاً از آن خبری نبود یا کمتر به آن اشاره شده است. هر کسی که شخصاً با مدارک موجود آشنا شود یقین حاصل خواهد کرد که زبان از بیان آنچه که واقعاً رخ داده و در حال وقوع است قاصر است و حتی اگر ما رغبتی به اغراق و مبالغه گویی هم داشته باشیم از عهدۀ این کار بر نخواهیم آمد.

وظیفۀ سنگینی بر دوش ما گذاشته شده است و تنها احساس وظیفه قادر بود ما را در این اتاق گرد آورد. فقط این احساس می توانست من را بر آن دارد که در این سن و سال، که مجبورم دیگر مشکلات موجود را هم در نظرگیرم، مدتی از خواب و استراحت، که جزو آخرین نعمت های دنیوی است و دسترسی به آن برایم آسان نیست، دست کشم و شما را برای پرداختن به این موضوع به اینجا دعوت کنم. من با طرح این موضوع به هیچ عنوان نمی خواهم شما را به بررسی جزئیات دهشتناک این رویدادها وادار کنم. من سعی نخواهم کرد شما را وارد این مهلکه وحشتناک کنم ولی خانم ها و آقایان من شما را مخاطب قرار می دهم و می گویم که امیدوارم همۀ شما، به فراخور امکانات خود، با مستندات موجود در خصوص این موضوع آشنا شوید. می دانم که در این مورد خاص با رد امکان اغراق و مبالغه گویی نظریۀ جسورانه ای را بیان می کنم اما مطمئناً کسانی که با مستندات آشنا شوند گفتۀ اینجانب را عادلانه تلقی خواهند کرد. ما باید به چه شواهدی استناد کنیم. من اصرار می ورزم که محتویات شواهد اصلاً مهم نیست زیرا همۀ این شواهد با هم مطابقت دارند. شش یا هشت ماه پیش زمانی که قرار شد صحبت کنم تنها با گزارش های اشخاصی سر و کار داشتیم که دارای ماهیتی غیر رسمی بودند، هرچند بعدها هم موفق به کشف اسناد رسمی پر محتوا نشدیم. با این حال، اطلاع داریم که صحت همۀ گزارش های مهمی که از شنیدن آن خون در رگ انسان منجمد می شود به اثبات رسیده است.

اکنون می توانم اعلام کنم که حالا دیگر نه تنها با مستندات اروپایی ها بلکه با گزارش های امریکایی ها هم سر و کار داریم و محتویات مستندات امریکایی ها کاملاً با مندرجات گزارش های اروپایی ها مطابقت دارند. دوست گرامی ام، مک کل،[7] هم شهادت خواهد داد که هیچ گونه مغایرتی بین مستندات اروپایی ها و امریکایی ها وجود ندارد. من در اینجا به گزارش های یکی از آخرین شاهدان عینی در خصوص این پرونده اشاره خواهم کرد. این شخص آقای دیلون[8] است که این روزها مقالۀ بسیار مبسوطی در کونتمپوراری ریویو[9] به قلم او به چاپ رسیده اما احتمالاً شما هم مانند من خواهید پرسید که این آقای دیلون کیست؟ می توانم با کمال افتخار این شخص را چنین معرفی کنم: دکتر دیلون کسی است که به منزلۀ خبرنگار ویژۀ دیلی تلگراف[10] چند ماه پیش، با انجام اقدامات پیشگیرانه و با تحمل زحمات و نادیده گرفتن خطرات، به ترکیه رفت و سپس، با پنهان کردن اهدافش خود را به ارمنستان رساند تا شخصاً از اوضاع مطلع شود. او نتایج مطالعات خود را، پیش از آنکه آنها را در گزارش های رسمی بگنجاند، به صورت جزوه ای جداگانه به چاپ رسانده بود و اکنون، صحت اطلاعات او با مطالعات دولت های انگلستان، فرانسه و روسیه کاملاً به اثبات رسیده است. او با به خطر انداختن جان خود توانسته بود جلب اعتماد کند و گزارش خود را، که از اعتباری کامل برخوردار است، ارائه دهد . هرچند با وجود غیر محتمل بودن آن دلیلی برای باور نکردنش نداریم بدبختانه آنچه که به نظر ما غیر محتمل می نماید در دنیای عجیب و غریب ما امکان پذیر است. بنابراین، ما مجاز هستیم تا در مورد شخصیت هایی که در مقالۀ آقای دیلون عرض اندام می کنند اصطلاح زشت خو و دیو صفت را به کار بریم.

ماهیت این مقالۀ جالب را، که صحت مطالب آن همان طور که پیش تر هم گفته ام، با گزارش های شاهدان عینی به اثبات رسیده، می توان به کمک این چهار کلمه ادا کرد: غارت، کشتار، تجاوز و شکنجه. هر یک از استنادات مقاله با یکی از این واژه ها یا با کلیت همۀ این کلمات تطابق می کند. غارت و کشتار به تنهایی وحشت آورند اما این اتفاقات در مقابل مستندات به تصویر کشیده شده به دست آقای دیلون درمورد تجاوزهای به اثبات رسیده کمرنگ می شوند. من وارد جزئیات وقایع مشروح این مقاله نخواهم شد اما توجه شما را به نکته ای جلب می کنم و از شما می خواهم تا آن را پیش از اینکه مستندات مربوط را ارائه کنم باور کنید. هنگامی که در موارد عادی خبری از یک جنایت می شنویم، حتی وحشتناک ترین جنایت ها، مانند خبری که این اواخر دربارۀ کشتار در بخش هایی از کشور به دستمان رسید، می گوییم: «در همۀ کشورها متأسفانه جنایتکار، غارتگر و آدمکش پیدا می شود» اما در این مورد خاص اشخاصی که آقای دیلون به شرح اعمال آنها پرداخته کاملاً با افراد دیگر فرق دارند.

منظورما به هیچ عنوان اعمال افرادی که به گروه های خطرناک جامعه تعلق دارند نیست. ما در نظر داریم رفتار دولت قسطنطنیه و کارگزاران آن را مورد بررسی قرار دهیم و نه اعمال افراد جنایتکار جامعه را. به جرئت می توان گفت که مسئولیت تمام جنایت هایی که در خاک ارمنستان رخ داده، از لحاظ اخلاقی، به گردن دولت قسطنطنیه است. حال ببینیم چه کسانی در زمرۀ کارگزاران دولت هستند؟ اجازه می خواهم در چند کلمه برایتان توضیح دهم.

آنها به سه طبقه تقسیم می شوند. اول از همه کردهای وحشی هستند. بدبختانه، کردها با ارمنیان، که جزو کهن ترین ملت های تمدن مسیحی محسوب می شوند و در زمرۀ صلح طلب ترین، مبتکرترین و باهوش ترین ملت های دنیا هستند، همسایه اند.

پس از مطالعۀ مقالۀ دیلون، به این موضوع پی خواهید برد که اگر گزارش های نویسنده موثق و مستند نبودند، حتماً او را وادار به انکار همه مندرجات مقاله می کردند. نویسندۀ مقاله افرادی را که در این رخدادها دخیل بوده اند با افشای نام آنان معرفی و به زمان و مکان رویدادها اشاره کرده و به تفصیل جزئیات رویدادها را به تصویر کشیده است. چنانچه دولت ترکیه می توانست دستور تحقیق در مورد موثق بودن این اتفاقات را دهد و در صورت اثبات نادرست بودن مندرجات مقاله نویسنده را در ملأ عام به باد انتقاد می گرفت در صورتی که هیچ یک از نوشته های دیلون رسماً تکذیب نشده است. من به جرئت اطمینان می دهم و اعلام می کنم هرگز از طرف دولت ترکیه تکذیبیه ای که موثق بودن مستندات مبتنی بر مشاهدات شخصی دیلون را مورد شک قرار دهد و بتواند تردیدی در مستند بودن رویدادهای به تصویر کشید شدۀ این محقق ایجاد کند انتشار نخواهد یافت.

این عملکرد امپراتوری عثمانی تازگی ندارد. در 1876م، در مورد بلغارستان هم شیوۀ عمل به همین منوال بود به این معنی که پس از وحشیگری هایی که به وقوع پیوست لرد کرومر بعدها، به نمایندگی از طرف دولت انگلستان، تحقیقاتی را صورت داد و صحت این وقایع را به اثبات رساند. وزیر مختار ترکیه در لندن در آن موقع بخش نامه ای را از طرف دولت متبوع خود فرستاد (من رونوشت این سند را در اختیار دارم). این بخش نامه وحشیگری هایی  را که در بلغارستان به وقوع پیوسته بود قاطعانه انکار می کرد. به گفتۀ وزیر مختار بخشی از جمعیت بلغارستان مقررات را نقض کرده بودند و می بایستی مجدداً نظم برقرار می شد اما وزیر مختار قتل وکشتار را نفی می کرد. اصولاً، انکار مستندات حکم سلاح را برای دولت ترکیه دارد و در استفاده از آن بسیار کوشاست اما دولت ها می دانستند که با چه کسی سر و کار دارند . فرانسه، انگلستان و روسیه هیئتی، متشکل از نمایندگان بی طرف، را تعیین کردند و تحقیقات به عمل آمده از طرف این هیئت اتهام های وارد شده را کاملاً به اثبات رساند اما دولت عثمانی با ارائۀ اطلاعات نادرست و دادن وعده های سرخرمن تنها در صدد کتمان واقعیت برآمد.

دو روز پیش خبر رسید که دولت عثمانی در نظر دارد پیشنهاد مربوط به ارمنستان را رد کند اما آماده است تا کردها را خلع سلاح کند. برفرض، شما این تسامح را قانع کننده بدانید و بگویید: «چون ما نمی توانیم همۀ مطالبات خود را دریافت کنیم پس به بخشی از آن قناعت خواهیم کرد». در این صورت، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ احتمالاً، پنجاه یا صد نفر کرد را خلع سلاح خواهند کرد و سلاح مصادره شده را به راهزنان وحشی تر دیگری خواهند داد.

همان گونه که دولت عثمانی هم به خوبی به این مسئله واقف است ماهیت اصلی مسئله تنها دادن وعده ها نیست بلکه مهم تر از همۀ ضمانت اجرایی این وعده هاست. چند روز پیش، روزنامه ها گزارشی را چاپ کردند مبنی بر اینکه دولت ها از وعده های بی پایۀ ترک ها به ستوه آمده و در صدد پایان دادن به این وضعیت هستند. آنها کاملاً مجاز هستند تا مأمور خود را به ارمنستان بفرستند و از طرف سلطان صلاحیت ادارۀ این سرزمین را به او دهند. روزنامه ای که این خبر را منتشر کرده می نویسد که بعید به نظر می رسد این خبر صحت داشته باشد. من اجازه ندارم در مورد صحت این خبر اصرار بورزم اما با همۀ وجود خواهان عملی شدن آن هستم.

به باور من از سه بعد باید به این موضوع نگاه کرد. اول اینکه باید در مطالبات خود از زیاده خواهی ها بپرهیزید. غیر از ضروری ترین مطالبات نباید چیز دیگری را بخواهید. تاجایی که ما مطلع هستیم این شرط اکیداً در پیشنهادهای دولت ها به اجرا درآمده بود. من بی درنگ خواهم گفت که اخراج ترک ها از ارمنستان می تواند بهترین و کوتاه ترین راه حل باشد. آنها اجازه ندارند در آنجا حضور داشته باشند اما به هیچ وجه نمی توان اطمینان داشت که اروپا یا دست کم دولت های فرانسه، انگلستان و روسیه رضایت خود را برای مشکلات موجود، به گونه ای که ذکر شد، اعلام کنند. پس بهتر است غیر از ضروری ترین مطالبات از بقیۀ درخواست ها چشم پوشی کنیم.

حال اشاره ای خواهم داشت به دو مورد دیگر. نخستین آنها این است که نباید هیچ یک از وعده های ترک ها را بپذیرید زیرا این وعده ها هیچ ارزشی ندارند. ضرر وعده های پذیرفته شده بیشتر از فقدان وعده هاست چون آنهایی که از چگونگی این وعده های بی پایه مطلع نیستند گمراه می شوند زیرا فکر خواهند کرد که دولت ترکیه با دادن این وعده ها مایل است آنها را در عمل به منصۀ ظهور بگذارد. به خاطر داشته باشید هیچ پیشنهادی ارزش ندارد مگر اینکه آن پیشنهاد بر پایۀ وعده های ترک ها استوار نباشد و مبتنی بر تضمین های مستقل باشد.

موضوع دیگری که مایلم به اطلاع شما برسانم این است که اگر شنیدید که هنگام بررسی این مسئله اصطلاحی به کار برده شده که در روابط دیپلماتیک استفاده از آن مجاز نیست مبادا بترسید. این اصطلاح عبارت است از ترکیب «مجبور است». مفهوم این اصطلاح را در قسطنطنیه به خوبی درک می کنند و ارزش خاصی برای آن قائل هستند. این حربه ای است محکم که همواره وقتی ترک ها به آن متوسل می شوند آنها را به هدفشان نزدیک تر می سازد. من تجربۀ کافی در این مورد اندوخته ام وگرنه هیچ گاه بر این گفته تأکید نمی کردم. من می گویم شما اول باید به حقانیت کاری که می کنید ایمان داشته باشید و آن گاه در اجرای هدف خود مصمم شوید. اینجاست که باید کمی به دستور زبان روی آوریم. به خاطر داشته باشید که اصطلاح «مجبور است» هیچ ارزش و اهمیتی در قسطنطنیه ندارد و برعکس مفهوم واژه «باید» را در آنجا خوب درک می کنند. این تجربه ای  است که تأثیر آن را می توان در نقشۀ جغرافیایی اروپا مشاهده کرد و این موضوع حاکی از آن است که به کارگیری به موقع از این اصطلاح همواره تأثیرگذار بوده است.

خانم ها و آقایان، باید به شما بگویم که ما واقعاً در وضعیتی بحرانی به سر می بریم. سه دولت بزرگ اروپایی، که جمعیت ساکن در آنها بالغ بر 209 میلیون نفر و 8 یا 10برابر جمعیت ترکیه است، دولت هایی که امکانات آنها بیست برابر امکانات امپراتوری ترکیه و قدرت و نفوذ آنها بالغ بر پنجاه برابر قدرت ترکیه است، در مورد این مسئله وظایف مشخصی را عهده دار شده اند. اگر آنها به دلیل واکنش های سلطان و دولت عثمانی عقب نشینی کنند، در تمام دنیا رسوا خواهند شد. اینجاست که انگیزه های ناشی از این تعهدات بر دلایلی که دولت های مذکور، برای اعادۀ حیثیت خود دارند، وفق می کند.

اگر در وجود ما کوچک ترین احساس نوع دوستی وجود داشته باشد، اگر نسبت به عزت نفس خود ارزش قائل باشیم، در این صورت پس از اقداماتی که طی دوازده تا هجده ماه گذشته صورت گرفته باید حتماً مداخله کنیم. باید مطالبات خود را محدود کنیم و تنها به عادلانه ترین و ضروری ترین آنها قانع باشیم و تصمیم بگیریم که بر این مطالبات عادلانه و ضروری جامۀ عمل بپوشانیم.

منابع:

Իսոյան, Ալբերտ. Սև գիրք. նշանավոր օտարերկրացիները թուրքական ոճիրների և Հայոց Ցեղասպանության մասին.  խմբագիր  Պետրոս Հովհաննիսյան. Երեւան: Հայագիտակ, 2011

پی نوشت ها:

Ալբերտ Իսոյան, Սև գիրք. նշանավոր օտարերկրացիները թուրքական ոճիրների և Հայոց Ցեղասպանության մասին1

խմբագիր Պետրոս Հովհաննիսյան Երեւան: Հայագիտակ,2011

William Ewart Gladstone2

3ـ در سال های (1868 ـ 1874)، (1880 ـ 1885)، 1886 و (1892 ـ 1894).

4ـ شمارۀ 163.

5ـ ای ترتریان، مبارزات ارمنیان برای بقای خود (تهران: بی نا، 1957)، ص 165 ـ 167.

6ـ قتل عام ارمنیان در امپراتوری عثمانی(ایروان:1991)، ص 98 ـ 106.

Mack Kell  7ـ

Dillon  8ـ

Contemporary Review       

Daily Telegraph10ـ

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65
سال هفدهم | پاییز 1392 | 222 صفحه
در این شماره می خوانید:

سکه شاپور دوم با نقش صلیب

نویسنده: دکتر آرمینه ظهرابیان / ترجمه: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 در  293م،  پیمان  نصیبین  بین  ایران  ساسانی  و  روم  منعقد  و  براساس  آن  به  مدت ...

سکه های ساسانی ضرب شده در ارمنستان

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 با  سقوط  حکومت  اشکانیان  و  قدرت  گرفتن  ساسانیان  در  ایران  فصلی  جدید  در  روابط  ایران  با  ارمنستان  آغاز ...

آبیگ آواکیان،چهره پرداز ستم دیدگان

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 زندگی  آبیگ  آواکیان[1]  در  یکی  از  بحرانی  ترین  دوران  های  تاریخ  ایران  و  به  گفتۀ  هراند ...

سارکیس خاچاتوریان،نقاش نوآور ارمنی در جلفای اصفهان

نویسنده: مهدی علی اکبرزاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 سارکیس خاچاتوریان[2] (1886ـ 1947م)، هنرمند ارمنی، از تأثیرگذاران و طرف داران نقاشی مدرن در قرن بیستم بود. نقاشی...

نقاش بزرگ دریاها

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 نیمۀ نخست قرن هجدهم میلادی همراه با مهاجرت شمار بسیاری از ارمنیان ساکن در محدودۀ امپراتوری عثمانی بود که به دلیل...

نگاهی به زندگی و آثار دکتر آرمن کُچاریان

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 در  پی  چاپ  سلسله  مقالاتی  در  فصلنامۀ  پیمان  دربارۀ  استادان  و  محققان  دانشگاهی  جامعۀ  ارمنیان  ایران ...

نژادکشی ارمنیان در پرتو احکام صادر شده دادگاه محاکمات ترک های جوان

نویسنده: دکتر نیکلای هوهانیسیان / ترجمه گارون سارکسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 دربارۀ نویسنده پروفسور نیکلای هوهانیسیان چهره  ای سرشناس در عرصۀ تاریخ، خاورشناسی و...

لردبایرون در دیر ارمنیان مخیتاریست

نویسنده: آرپنا مسروپیان / ترجمه آرمینه آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 یادداشت مترجم  «خدا با زبان ارمنی با دنیا سخن راند».  لرد بایرون جرج گوردون بایرون،[1]...

اتحادیه دینی و فرهنگی مخیتاریست ها

نویسنده: کلارا آبولیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 در 7 فوریۀ 1676م در زمان حکومت محمد چهارم، امپراتور عثمانی، در سباستیای آسیای صغیر، کودکی به دنیا آمد که او را...

انقلاب اجتماعی

نویسنده: دکتر کارن خانلری / ترجمه روبرت بگلریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 65 « ما انقلاب را نیافریده ایم، انقلاب ما را آفریده است ».               ...