نویسنده: النا مسیحی


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28

لوریک میناسیان

از زمانی که شاه عباس گروه هایی از ارمنیان را، با در نظر داشتن تدابیری خاص، به اجبار از ارمنستان به مناطق گوناگون ایران کوچاند، ارمنیان با حضور چشمگیر خود در زمینهٔ سیاست، علم، ادبیات و غیره، به خصوص در صد سال اخیر، در هنرهایی همچون نگارگری، معماری، موسیقی، تئاتر، و سینما همواره مطرح بوده اند.

در سینمای ایران، که اندکی بیش از صد سال از عمر آن می گذرد، صدها تن از ارمنیان در زمینه های فنی و هنری فعالیت داشته اند و دارند. از جمله این هنرمندان می توان به خانم لوریک میناسیان اشاره کرد، که همواره حضور پررنگی در عرصهٔ سینما و تئاتر ایران داشته است.

لوریک میناسیان (یوسفیانس) در سال1322 ش در تهران متولد شد. پدرش آرمان (آرامائیس هوسپیان) یکی از چند بازیگر شاخص در دهه های 1330 و1340 ش ایران بود. وی نخستین نقش سینمایی اش را در اولین فیلم ساموئل خاچیکیان به نام بازگشت ایفا کرد و سپس در بسیاری از فیلم های خاچیکیان، همچون دختری از شیراز، چهارراه حوادث، خون و شرف، طوفان در شهر ما، فریاد نیمه شب، و دلهره حضور یافت. آرمان علاوه بر بازیگری، از سال1344 ش با کارگردانی و تهیه کنندگی فیلم عروس دریا این زمینه ها را نیز تجربه کرد که حاصلش پنج فیلم بود. آرمان در سال1358 ش در گذشت.

لوریک به دلیل حرفهٔ پدرش خیلی زود با تئاتر و سینما آشنا شد و از سال1338 ش در نمایشنامهٔ خداوندگان کهن با گروه تئاتر گاسپار ایپگیان بیروت، به صورت جدی وارد عرصهٔ تئاتر شد و پس از آن در نمایشنامهٔ طعمهٔ دریا نوشتهٔ علی نصیریان و به کارگردانی جعفر والی ایفای نقش نمود.

وی از سال1340 ش با گروه تئاتر تازه تأسیس آرمن در باشگاه ارامنهٔ آرارات تهران شروع به همکاری کرد. هنرمند فقید شاهین سرکیسیان، که در آن زمان مدیر هنری ‹‹گروه هنر ملی›› ایران بود، کارگردانی گروه آرمن را به عهده داشت.

لوریک علاوه بر هنر بازیگری، سال ها معلم بود و در دههٔ1340 ش درس های زبان و علم الاشیا را تدریس می کرد. وی در سال1348 ش با مهندس رازمیک میناسیان ازدواج کرد؛ حاصل این ازدواج دو فرزند به نام های آرمن و آرگ است. همسر لوریک با دیدن عشق و علاقهٔ وی به هنر، همواره مشوق او در کارهایش بود.

بر صحنه نمایش

از سال1354 ش کار تئاتر کودکان را در مدارس ارمنیان تهران آغاز کرد که در ادامه منجر به تأسیس گروه تئاتر کودکان ‹‹آرگ›› در انجمن فرهنگی ارامنهٔ چهارمحال در سال1368 ش و تئاتر کودکان ‹‹نارک›› در انجمن فرهنگی ارامنهٔ نائیری گردید که فعالیت این گروه تا سال1378 ش ادامه داشت. حاصل این دوره فعالیت 25 ساله اجرای بیش از پنجاه نمایش کودکان، و تربیت چندصد تن هنرآموز خردسال تا نوجوان بود. گفتنی است در مواقعی اعضای این گروه ها برای بازی در فیلم های سینمایی نیز دعوت شده اند که به عنوان نمونه می توان به فیلم سینمایی مریم و می تیل کار فتحعلی اویسی اشاره کرد.

لوریک در سال1365 ش با دعوت گروه شاهد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در فیلم یاد باد که دربارهٔ نقش ارمنیان در دفاع مقدس، بود شرکت کرد. وی در سال1368 ش با فیلم پردهٔ آخر به کارگردانی واروژ کریم مسیحی، به طور حرفه ای وارد عالم سینما شد و همزمان آموزش تئاتر به کودکان، بازیگری در تلویزیون و تئاتر را نیز ادامه داد.

لوریک میناسیان در 21 خرداد ماه 1383 ش، بر اثر عارضهٔ قلبی دار فانی را وداع گفت.

به مناسبت در گذشت این هنرمند محبوب روزنامه های ایران با نوشتن مطالب و خاطراتی از لوریک یاد او را گرامی داشتند که در اینجا گزیده ای از این خبرها می آید:

پیکر هنرمند فقید لوریک میناسیان به خاک سپرده شد

دیروز، سه شنبه 26 خرداد، جمعیت انبوهی از سوگواران در کلیسای مریم مقدس تهران تجمع کرده بودند تا با هنرمند محبوب خود، لوریک میناسیان وداع کنند.

در این مراسم جمع کثیری از نمایندگان دولت و ارگان ها، هنرمندان، دوستان، بستگان، و کسانی که لوریک را دوست داشتند و هنرش را می ستودند، حاضر بودند.

اسقف اعظم سبوه سرکیسیان، خلیفهٔ ارامنهٔ تهران، پس از انجام مراسم مذهبی، با اشاره به زندگی پرژمر لوریک میناسیان فرمودند: هنر لوریک استعدادی بود ذاتی که از پدرش آرمان، به ارث برده بود، کسی که همواره در جهت رشد و ترقی فرهنگ سینما در ایران فعالیت می کرد.

جناب آقای میشا هایراپتیان، به نمایندگی از طرف انجمن فرهنگی ورزشی آرارات، ضایعهٔ فقدان دوست و همکار هنرمندش را تسلیت گفت. وی نقش برجستهٔ خانم میناسیان را در پرورش نسل جوان در زمینهٔ تئاتر ارمنی یادآور شد.

رئیس سازمان صدا و سیما، جناب آقای ضرغامی، که در این مراسم حضور داشت، ضمن تجلیل از هنرمند فقید، خانم لوریک میناسیان، درگذشت وی را به ایرانیان ارمنی تسلیت گفت.

در پایان مراسم خاکسپاری، نمایندهٔ ارامنهٔ تهران و شمال در مجلس هفتم شورای اسلامی، جناب آقای گئورک وارطان، ضمن ابراز همدردی در غم ازدست دادن انسان شریفی چون لوریک، گفت: لوریک میناسیان زندگی خود را وقف هنر و خدمت به تئاتر و کودکان ارمنی نمود و هنوز راه درازی در پیش داشت تا اطرافیانش را بیشتر از پیش شیفتهٔ هنر خویش کند.

آلیک، چهارشنبه 27 خرداد 1383

مادر مرد، از بس که جان ندارد

بر صحنه نمایش

هنوز در سینمای دنیا و حتی همین سینمای کوچک خودمان، هستند بازیگرانی که اگر از آنها سؤال کنی چطور نقشی را ایفا می کنند، نمی توانند پاسخ علمی بدهند، اما همان نقش چنان بر دل تماشاگران می نشیند که این بازیگران را جزیی از خانوادهٔ خود می انگارند. لوریک میناسیان نیز جزو همین بازیگران بود. او اگرچه به صورت مستقیم برای تماشاگر قصه تعریف نمی کرد، اما در قالب یک مادربزرگ دوست داشتنی، می توانست با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. او رفت. نمی خواستم غمنامه ای در سوگش تحریر کنم. اما همین که بازیگرانی از جنس میناسیان از سینما به تلویزیون می آیند و ارتباطی گسترده تر با مردم برقرار می کنند، نشان می دهد در بین مردم مقبول اند و در حد کاری خودشان موفق. پس لازم نیست سراغ تکنیک های مختلف برای تبیین موفقیت بازیگری مثل میناسیان برویم. او غریزی بازی می کرد و مثل خیلی های دیگر با مخاطب به شکل گسترده ارتباط برقرار می کرد. خدایش بیامرزد و روحش را قرین رحمت کند.

باربد برزویه

ایران، چهارشنبه 27 خرداد ماه1383

تجلیل رئیس سازمان صدا و سیما از لوریک میناسیان

گروه رسانه: رئیس سازمان صدا و سیما با شرکت در مراسم ختم لوریک میناسیان از حضور هنرمندان اقلیت در عرصهٔ هنر کشور تجلیل کرد.

به گزارش خبرگزاری شبکهٔ خبر، مهندس عزت الله ضرغامی، پس از مراسم ختم، در جمع خبرنگاران به حضور فعال لوریک میناسیان در حوزه های سینما و تلویزیون اشاره کرد و گفت: خانم میناسیان از هنرمندان خوب کشور بود و من فقدان او را به هموطنان ارمنی و جامعهٔ هنری کشور تسلیت می گویم.

وی گفت: حضور فعال هنرمندان ارمنی در حوزه های مختلف هنری از جمله بازیگری، کارگردانی و همچنین فعالیت منتقدان سینمایی ارمنی در حوزه های فکری، بیانگر آن است که جمهوری اسلامی فضای بسیار مناسب، با نشاط و آزادی را فراهم کرده است.

جام جم، پنجشنبه، 28 خردادماه1383

مادام نازنین من رفت

مادام شیرین و نازنینم را از دست دادم. همین چند روز پیش با او تلفنی حرف زدم، چقدر خوشحال بود از این که سریالش دوباره پخش می شد همهٔ مردم او را می شناختند و در کوچه و خیابان صمیمانه و خودمانی مادام صدایش می کردند… خوشحال بود از این که کارهای پیچیدهٔ اداری اش به احترام مادام بودنش، به سرعت و بی دردسر انجام شده بود. خوشحال بود از این که کارمند ادارهٔ مالیات به سفارش زنش به او تخفیف داده بود. همسر کارمند ادارهٔ مالیات به شوهرش گفته بود: ‹‹شمسی به اندازهٔ کافی مادام رو اذیت می کنه، تو دیگه اذیتش نکن!››. مادام عزیزم که رفت… خداوند به پری امیرحمزهٔ عزیزم سلامتی و عمر طولانی بدهد و به همهٔ همنسلانش، که هر چه داریم از آنها داریم.

مرضیه برومند

سینما، چهارشنبه27 خردادماه1383

ملاقات میان ابر و آفتاب

امروز دوشنبه ششم دی ماه هشتاد و یکه و خیلی خوشحالم، خانم لوریک میناسیان، که با شما گفت وگو می کنم… مادام قبل از جواب سرفه ای می کند. حالا یادم آمد، مادام آن روز کمی سرماخوردگی داشت. سینه اش خس و خس می کرد.

روی نوار، صحبت ما ادامه پیدا کرده است، دربارهٔ تئاتر و این که چرا دیگر روی صحنه نیست و این که مجبور است در تلویزیون و سینما کار کند و گرنه تئاتر را ترجیح می دهد.

… مادام می رود و با آلبوم عکس برمی گردد. عکسی از عروسی اش در آلبوم است با داماد کنار هم نشسته اند. پسری جوان و دخترکی لاغراندام که باورم نمی شود همین زن تنومند باشد که الان روبه رویم نشسته است. در آلبوم، عکس هایی از آرمان (پدرش) هم هست. مادام می گوید: مهم ترین چیزی که پدرم به من یاد داد، این بود که دروغ نگویم. من تعجب می کنم. چطور بعضی آدم ها دروغ می گویند و روی دروغشان قسم هم می خورند!

پرسیدم: به خاطر این راستگویی ضرر نکرده اید؟

ـ من دروغ نمی گویم، اما همیشه کلاهم پس معرکه است. یعنی از همه عقب افتاده ام. چه به لحاظ موقعیت، چه به لحاظ مالی. اما راضی ام.

بسیاری از ارامنه ـ مخصوصاً آنهایی که در مدیوم هنر بودند ـ در سال های پس از انقلاب مهاجرت کردند، اما مادام نرفت. وقتی بحث به مهاجرت می رسد، می گوید: اینجا را دوست دارم. چرا باید بروم؟ من خودم را در ایران یک اقلیت نمی دانم. من هم ایرانی هستم. اما اگر قرار باشد یک روز از اینجا بروم، می روم ارمنستان.

برای اینکه سنش را کشف کنم، به شوخی پرسیدم: لابد شما هم مثل همهٔ خانم ها نمی خواهید بگویید متولد چه سالی هستید؟ سکوت نکرده، بلافاصله گفت: من متولد 1322 هستم. من با کمال افتخار می گویم متولد 1322 هستم چون به زور رسیده ام به اینجا. آنقدر در زندگی پستی و بلندی کشیده ام تا پنجاه ونه سالم شده، حالا منکرش بشوم؟

… صبح با صدای رسیدن یک SMS از خواب بیدار می شوم. نفیسه است. نوشته:. raft.bichareh madam…

منصور ضابطیان

شرق، دوشنبه 1 تیر1383

«مادام›› کارآگاه شمسی از دنیا رفت. لوریک میناسیان هنرمند محبوب تئاتر، سینما و تلویزیون، دختر مرحوم آرمان، هنرپیشهٔ قدیمی فیلم های ایران، روز پنجشنبه بر اثر عارضهٔ قلبی، دار فانی را وداع گفت.

وقایع اتفاقیه، دوشنبه 25 خرداد 1383

لوریک میناسیان درگذشت

لوریک میناسیان بازیگر ارمنی و نام آشنای تلویزیون و سینما دارفانی را وداع گفت.

فعالیت های سینمایی میناسیان با فیلم پردهٔ آخر واروژ کریم مسیحی آغاز و با فیلم های دیگری نظیر زندانی 77 و بودن یا نبودن کیانوش عیاری ادامه یافت. وی برای بازی در فیلم بودن یا نبودن کاندیدای بهترین بازیگر نقش دوم زن شد.

میناسیان در طی سال های فعالیت هنری خود حضور نسبتاً فعالی در تلویزیون داشت که از نقش های به یاد ماندنی اش می توان به نقش مادام در سریال تلویزیونی کارآگاه شمسی و دستیارش مادام اشاره کرد.

همشهری، سه شنبه 26 خرداد 1383

مادام رفت، کارآگاه شمسی تنها ماند

لوریک میناسیان، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون کشور درگذشت. مراسم ترحیم این هنرمند، ساعت 14 فردا در کلیسای مریم مقدس واقع در خیابان جمهوری، خیابان میرزا کوچک خان، برپا می شود.

گروه ادب و هنر روزنامهٔ هم وطن سلام در گذشت این هنرمند را به خانوادهٔ وی و جامعهٔ هنری کشور تسلیت می گوید.

هم وطن سلام، دوشنبه 25 خرداد1383

فهرست فعالیت های هنری لوریک میناسیان

ـ فعالیت های تئاتری

1340:کشتی ای به نام پایداری (نویسنده: شارل ویدراک، کارگردان: شاهین سرکیسیان)؛ آرمِنوهی (نویسنده: آلکساندر شیروان زاده، کارگردان: شاهین سرکیسیان).

1341:چاخو (نویسنده: رافائل بادکانیان، اقتباس برای صحنه: آربی آوانسیان، کارگردان: شاهین سرکیسیان)؛ تلف شدگان (نویسنده: لنو رمان، کارگردان: شاهین سرکیسیان)؛ شکار لالوار (نویسنده: واهان میراکیان، اقتباس برای صحنه: آربی آوانسیان، کارگردان: شاهین سرکیسیان).

1342:بانوی سپیده دم (نویسنده: کازونا، کارگردان: شاهین سرکیسیان)؛ قوی تر (نویسنده: آگوست استریندبرگ، مترجم: آربی آوانسیان، کارگردان:شاهین سرکیسیان)؛ قبل از ناشتایی (نویسنده: یوجین اونیل، مترجم: آربی آوانسیان، کارگردان: شاهین سرکیسیان)؛ برای شرف (نویسنده: آلکساندر شیروان زاده، کارگردان: شاهین سرکیسیان).

1346:گدایان بزرگوار (نویسنده: هاکوپ بارونیان، کارگردان: آربی آوانسیان).

1348:در راه (نویسنده: لئون شانت، کارگردان: آربی آوانسیان).

از دیگر فعالیت های تئاتری لوریک میناسیان می توان به آثار زیر اشاره نمود:

وارازداد (نویسنده: لودویک میکائیلیان)؛ نابخشودنی (نویسنده: گئورک دارفی)؛ ازدواج (نویسنده: گوگول)؛ شگفتی های طلاق؛ قلب معماست؛ دایی وانیا (نویسنده: چخوف)؛ همسران خوشبخت؛ بازرس (نویسنده:گوگول)؛ بومرنگ؛ چنین است گر چنین می پندارید (نویسنده: پیراندلو)؛ آری دنیا برگشته است؛ برو بمیر تا دوستت داشته باشم؛ داماد خارجی؛ گل سنگی؛ آنوش.

ـ فیلم های سینمایی

پردهٔ آخر(واروژ کریم مسیحی،1368)؛ دو نفر و نصفی (یدالله صمدی،1370)؛ مجسمه (ابراهیم وحیدزاده،1371)؛ تماس شیطانی (حسن قلی زاده،1371)؛ جادهٔ عشق (رجب محمدین،1372)؛ بوی خوش زندگی (ابوالحسن داوودی،1373)؛ بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمی کیا،1374)؛ بالا تر از خطر(سعید عالم زاده،1375)؛ بودن یا نبودن* (کیانوش عیاری،1377)؛ مرد عوضی (محمدرضا هنرمند،1377)؛ دختری با کفش های کتانی (رسول صدرعاملی،1377)؛ آن شب که باران آمد (همایون اسعدیان،1377)؛ مرد 212 (رضا حیدرنژاد،1377)؛ شب بی پایان (حمید تمجیدی،1378)؛ بوی کافور، عطر یاس (بهمن فرمان آرا،1378)؛ شوخی (همایون اسعدیان،1379)؛ زندانی 707 (حبیب اله بهمنی،1379)؛ تکیه بر باد (داریوش فرهنگ،1379)؛ جوجه اردک من (امیر فیضی،1381)؛ عشق شیشه ای (رضا حیدرنژاد)

ـ سریال های تلویزیونی

هدف گمشده (مهدوی،1372)؛ فروشگاه (احمد بهبهانی،1374)؛ شب روباه(همایون اسعدیان،1375)؛ بازی با مرگ (حمید تمجیدی،1375)؛ فردا آفتابی است (مسعود رشیدی،1375)؛ شن های زیر رودخانه (مهدوی،1376)؛ فردا آفتابیه (رشیدی،1377)؛ محاکمه (حسن هدایت،1378)؛ کاشانه (قاسم جعفری،1378)؛ همسفر(قاسم جعفری،1379)؛ دیوار شیشه ای(مهدی صباغ زاده،1380)؛ بازیگر (رضا صفدری،1380)؛ پلیس جوان (سیروس مقدم،1380)؛ سکوت (حکمت جو،1380)؛ پدر خاک (کجوری،1380)؛ صلیب نقره ای(سلطانیان،1380)؛ زندگی خانواده تمدن (غلام عباس قنبری، سپهر محمدی،1380)؛ کاکتوس (هنرمند،1381)؛ نسیم رویا (1381)؛ کارآگاه شمسی و دستیارش مادام (مرضیه برومند،1381)؛ قصه های شبانه (سعید آقاخانی،1381).

ـ فیلم های تلویزیونی

یاد باد (رایموند هواکیمیان،1365)؛ نقش خیال (زاون قوکاسیان،1370).

ـ فیلم های کوتاه ـ سینمای جوان

حسرت (عذرا اینچه درگاهی1377)؛ بچه مگس (آل احمد،1379)؛ آیه های زمینی (داریوش یاری،1379).

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28
سال هشتم | تابستان 1383 | 148 صفحه
در این شماره می خوانید:

مراسم یادبود آوریل ۱۹۱۵ هشتاد و نهمین سالگرد نژاد کشی ارمنیان

نویسنده: آرتین بابایانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 مؤسسهٔ هور با همکاری شورای خلیفه گری ارامنهٔ تهران، امسال نیز همچون سال های گذشته، در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه با...

دومین همایش دو سالانه انجمن مطالعات جوامع فارسی زبان ایروان

نویسنده: عسکر بهرامی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 انجمن مطالعات جوامع فارسی زبان (ASPS) سازمانی غیردولتی و غیرسیاسی است که در سال1996 م به منظور ایجاد زمینهٔ همکاری...

بنفشه آلپی

نویسنده:  آکسل باگونتس / ترجمه: سونا خواجه سری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 اشاره آکسل باگونتس نویسنده، مترجم، ادیب و فعال اجتماعی مشهور ارمنی در سال 1899م در شهر...

ادوارد فیتز جرالد و ادبیات فارسی

نویسنده: پروین لولویی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 پیشگفتار خیام شهرت جهانگیرش را مدیون ادوارد فیتزجرالد[2] است که برای اولین بار رباعیات وی را به زبان انگلیسی...

نقش خیال با لوریک نازنین و عزیزم نقش خیال شد

نویسنده: زاون قوکاسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 سال1369، زمانی که به ساختن فیلمی از زندگی زنده یاد یسائی شاهی جانیان فکر می کردم، فیلم پردهٔ آخر ساختهٔ واروژ کریم...

لوریک میناسیان، هنرمندی که دیر شناخته شد

نویسنده: آلفرد قهرمانیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 گفت و گو با مرضیه برومند، کارگردان سینما و تلویزیون سرکار خانم برومند! در ابتدا توضیحات مختصری دربارهٔ فعالیت...

مادرم شیوه مهرورزی را به من آموخت

نویسنده: آرگ میناسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 قصد دارم شخصیت مادرم، لوریک میناسیان، را در کانون خانواده و از دید یکی از فرزندانش، به طور خلاصه توصیف کنم. این کار...

جشن های مشترک میان ارمنیان و ایرانیان

نویسنده: ماریا آیوازیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 ناواسارد این واژه هم ریشهٔ واژهٔ navasard ایرانی مرکب از واژهٔ اوستایی ـ nava   «نو» و sareδa «سال» است و در ارمنی...

درآمدی بر چگونگی حیات اجتماعی و فرهنگی ارمنیان قزوین

نویسنده: ناصر تکمیل همایون فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 اشاره ناصر تکمیل همایون، در سال 1315 خورشیدی در قزوین تولد یافت و پس از پایان تحصیلات ابتدایی در زادگاه خود و...

ارمنستان تولدی دیگر

نویسنده: فرانک ویویانوی/ ترجمه: مهشید تولایی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 مشعل بنای یادبود فاجعهٔ نژادکشی ارمنیان همواره در ایروان فروزان است. این بنا به مناسبت...

کوچاندن ارمنیان به ایالات مرزی ایران

نویسنده: محمد علی موسوی فریدنی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 مقدمه ارتباط خانوادهٔ من با ارمنیان به چند دهه پیش از تولد من باز می گردد. پدرم از خرده مالکان فریدن و...

امشاسپندان و ایزدان در تاریخ اساطیری ایران

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 واژهٔ اسطوره اسطوره کلمه ای معرب است که از واژهٔ یونانی هیستوریا[2] به معنی ‹‹جست وجو، آگاهی و داستان›› گرفته شده است. [3] برای بیان مفهوم...

کلیسای سرکیس مقدس در صورمان آباد

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 پیشگفتار استان آذربایجان غربی به لحاظ داشتن شرایط مناسب اقلیمی و ویژگی های خاص جغرافیایی از گذشته های دور تاکنون...