اشاره: گفت وگویی که می خوانید به دعوت مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور به مناسبت 24 آوریل1915 م سالروز قتل عام ارمنیان توسط دولت ترکیه، با آقای کاوه بیات، محقق و نویسنده انجام شده است پیمان |
س. جناب آقای بیات با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار داده اید سؤالاتمان را با این پرسش آغاز می کنیم: در سال1948 م سازمان ملل پیمان نامه ای را به تصویب رساند برای پیشگیری و مبارزه با جنایت نسل کشی، تا به امروز این پیمان نامه تا چه اندازه ضمانت اجرایی داشته است؟ بیات: نفس پیمان نامه خیلی مهم بود و برای این که اصولاً کشورها، اقوام و مللی که مشمول چنین حوادثی شدند، از نقطه نظر دادخواهی و ثبت آن رخداد جنایتبار بتوانند محملی داشته باشند یک مبنای حقوقی هم فراهم کرده است. ولی اصولاً این موضوع هنگامی اهمیت پیدا می کند که در واقع حوادث تأسفبار بعدی و مشابه، یادآور وجود چنین قطعنامه ای شود، مثلاً در حال حاضر سالگرد دهمین سال کشتار روآندا است و در رسانه های غرب همزمان با آن واقعه، بحث قتل عام، بحث تدابیر لازم برای جلوگیری از تکرار یک چنین مضامینی و حتی اذعان بعضی از مقامات ذیربط مثل دبیر کل سازمان ملل به این که می توانسته کاری بکند و شاید بهتر بود سریع تر کاری مطرح می شد. به هر حال این نوع حوادث نفس وجود پیمان را اهمیت بیشتری داد، کما این که در تنش های اخیر کوزوو، یک سرعت عمل فوق العاده دیدیم سازمان ملل خیلی سریع وارد کار شد و سعی کرد از بروز مجدد تنش بین آلبانیایی ها و صرب ها جلوگیری کنند. س. دولت ترکیه در ابتدای قرن بیستم یکی از دهشتناک ترین و دردآورترین جنایات را علیه ارمنیان به کار بست و بیش از 5/1 میلیون نفر از آنان را به قتل رساند. طی سه دههٔ اخیر تعداد زیادی از دولت ها، پارلمان ها و مجامع و سازمان های بین المللی، به نوعی، جنایات سازمان یافته علیه ارمنیان توسط ترکیه را به طور رسمی شناختند و آن را محکوم کردند، ولی این موضوع از سوی بعضی از دولت های بزرگ از جمله امریکا و انگلیس با سیاست دوگانه ای مواجه گردیده، علت آن را در چه می دانید؟ بیات: علت طبیعتاً در روابط سیاسی ای است که با ترکیه دارند و این موضوع به هر حال تحت الشعاع این پدیده قرار گرفته و از شناسایی رسمی این مطلب اکراه دارند. در مورد علل سیاسی، به هر حال بحث و تردیدی نیست و به خصوص با توجه به واکنشی که معمولاً دولت ترکیه نسبت به این نوع بیانیه ها و قطعنامه ها نشان داده است، مثل مورد اخیر، یعنی شناسایی قتل عام در سوئیس که با واکنش شدید دولت ترکیه مواجه شد. یک چنین محاسبات و معادلات بین المللی اگر چه قابل درک است، ولی قابل توجیه نیست. ولی به طور کلی من تصور می کنم که اصولاً وقوع مکرر جنایات و رخدادهای مشابه هم بی تأثیر نبوده است، یعنی ما از فروپاشی شوروی به بعد بروز و سرریز انواع نسل کشی ها و خشونت ها را شاهد بوده ایم و من احساسم این است، وجه سمبولیک و به نوعی نادر و استثنایی قتل عام ارمنیان در حافظهٔ جمعی و وجدان جهانیان تحت الشعاع قرار گرفته است. به هر حال تا سال ها قتل عام ارمنیان بود و بعد نسل کشی یهودی ها و یکی دو مورد مشابه که تحت عنوان نسل کشی قرار می گرفت. ولی از فروپاشی شوروی و بلوک شرق به بعد و مسائلی که چه در قاره آفریقا داشتیم و چه در بالکان، تصور می کنم که اذهان عمومی به آن شدت و حدت سابق نسبت به قتل عام ارمنیان حساسیت ندارد و قتل عام و نسل کشی به یک پدیدهٔ عادی و معمولی تبدیل شده است. س. اتخاذ سیاست انکار و تکذیب نژادکشی ارمنیان توسط دولت ترکیه ناشی از اهداف استراتژیک است یا ایدئولوژیک؟ بیات: مسئولیت قتل عام ارمنیان هیچ گاه از سوی ترکیه مورد پذیرش قرار نگرفت، اما به هر حال در اوایل فروپاشی عثمانی در پایان جنگ اول تلاش های مختصری برای رسیدگی به این مسئله صورت گرفت که می توانست سرآغاز محاکمهٔ عاملان کشتار در محاکم رسمی دولت عثمانی باشد، ولی بعد با نهضت مقاومتی که به رهبری مصطفی کمال آغاز شد و بهره برداری کاملی که از تمام عناصر و عوامل درگیر قتل عام در بازسازی دولت ترکیه به صورت دولت جدید جمهوری ترکیه رخ داد، با یک نوعی عفو عمومی نانوشته روبه رو شدیم، و مسئلهٔ قتل عام به یکی از تابوهای اصلی دولت مصطفی کمال تبدیل شد و تا مدت ها اصولاً صرف بروز این واقعه اذعان نمی شد. حتی گفته نمی شد که کشتاری صورت گرفته، چه رسد به آن که آن را به عنوان genocide و نسل کشی قبول کنند. به هر حال با توجه به تحقیقات تاریخی فوق العاده گسترده ای که ارمنیان صورت دادند و در کنار آن واکنش های سیاسی مختلف که در طول ادوار مختلف نسبت به این قضیه نشان داده شد، اولاً موضوع فراموش نشد، ثانیاً بعد از مدتی لااقل دولت ترکیه وقوع کشتار را اذعان کرد، هر چند که هنوز از پذیرش مسئولیت دولت دراین واقعه، که آن را از لحاظ حقوقی تبدیل به نسل کشی می کند، اجتناب می کند. به هر حال اینک ترک ها قبول دارند که در سال1915 م تعداد زیادی از ارمنیان به زور کوچانده شدند، تعداد زیادی جان باختند، مالشان و جانشان را از دست دادند؛ این را قبول دارند، معهذا تحت پوشش آن که در آن جنگ به تمام طرفین خساراتی وارد شده و کشتارهایی صورت گرفته، سعی دارند که موضوع را به نوعی لوث بکنند، ولی مسئله و قتل عام ارمنیان وجه دیگری دارد. اگر چه کشتار مختلفی در طول جنگ صورت گرفت، مثلاً در ایران، یا در جنگ جهانی اول بخش انبوهی از جمعیت ایران مخصوصاً در نواحی شمال غربی از گرسنگی، قحطی و تا حدودی در خلال جنگ های مختلف جان باختند، کشته شدن و نابود شدن در جنگ به طور کلی با تدارک و دستور کشتار ـ به گونه ای که در1915م روی داد ـ تفاوت ماهوی دارد. با این حال با تلاش ارمنیان در پیگری این موضوع و تحولاتی که در محافل دانشگاهی و تحقیقی ترکیه جریان دارد، احتمالا ً تا شناسایی قتل عام ارمنیان توسط ترکیه به عنوان نسل کشی فاصلهٔ زیادی نداریم. س. آرزوی دیرینهٔ ترکیه عضویت در اتحادیهٔ اروپا است، ولی یکی از چالش های ترکیه در این راه پذیرش نسل کشی ارمنیان در سال1915 م است. به نظر شما دولت ترکیه به چه صورت با این مسئله کنار خواهد آمد؟ بیات: تصور فعلی من آن است که دولت ترکیه سعی دارد این مسئله را به نوعی تحت پوشش ایجاد رابطه با جمهوری ارمنستان تحت الشعاع قرار دهد؛ بازگشایی مجدد مرزها و توسعهٔ روابط با جمهوری ارمنستان به نوعی می تواند این ظن را تقویت کند که شاید دولت ترکیه تصور می کند با ایجاد چنین مناسباتی فشار ارمنیان به ویژه فشار رسمی دولت ارمنستان برای واداشتن آنها به پذیرش این موضوع را کمتر بکند. به هر حال واقعاً نمی شود پیش بینی کرد که این موضوع چه شکل مشخصی خواهد یافت؛ آیا اتحادیهٔ اروپا صرفاً به همان باز شدن مرزها که به هر حال خواستهٔ دولت امریکا هم هست، یعنی رفع تحریم اقتصادی از ارمنستان رضایت، خواهد داد یا اصرار خواهد کرد که موضوع نسل کشی در رائس فهرست دیگر خواسته ها باقی بماند. س. دولت ترکیه پیش شرط بازگشایی مرزها و ایجاد مناسبات اقتصادی میان دولت ارمنستان و ترکیه را عدم طرح موضوع نسل کشی ارمنیان و حل مسئلهٔ قره باغ به نفع آذربایجان قرار داده است. تصور می کنید دولت ارمنستان در آینده چه سیاستی را اتخاذ خواهد کرد؟ بیات: تصور می کنم که هم در مسئلهٔ نسل کشی و هم در مسئلهٔ قره باغ افکار عمومی ارمنیان بسیار قوی تر از آن است که بشود به صورت آشکار با این دو موضوع، که به نوعی با هویت تاریخی و سیاسی و اجتماعی ارمنیان به طور کلی پیوندخورده اند، بازی کرد، ولی به هر حال شرایط منطقه ای و جهانی هم در حال قلیان است و دگرگونی ها بسیار تند و سریع. نمی دانیم امواج حوادث تا چه حد بر این موضوع تأثیرگذارند. س. دولت ترکیه واندالیسم گسترده ای علیه میراث فرهنگی ـ تاریخی در اراضی اشغالی ارمنستان شروع نموده، ولی مجامع بین المللی هیچ واکنش جدی ای از خود نشان نداده اند، به طوری که طبق گزارش سال1974 م یونسکو بعد از نژادکشی1915 م از 913 بنای برجا مانده 464 بنا کاملاً منهدم گردیده و 252 بنا به ویرانه تبدیل گشته است. جامعهٔ جهانی در قبال این اعمال چه نقشی می تواند داشته باشد؟ بیات: واقعاً نمی دانم. واقعیت های سیاسی روزگار خودمان را می بینم؛ هزارها و هزاران انسان کشته می شوند، قتل عام می شوند و مجامع به کندی واکنش نشان می دهند، چه رسد به مضامینی از این دست. تخریب نشانه های برجای مانده از فرهنگ ارمنی را در یک گسترهٔ کلی تر تعبیر و تحریف تاریخی هم می بینم. جزیی از روند کلی است که خیلی هم رایج شده است و تا زمانی که جامعهٔ جهانی در مورد این مسائل کلی تر نتواند تصمیم بگیرد و مواضعی را اتخاذ کند، ما این مشکلات را خواهیم داشت. مثلاً ما به هر حال با تغییر اسامی جغرافیایی روبه رو هستیم مانند تحریف نام خلیج فارس به خلیج عربی یا در مورد قفقاز تبدیل نام اران به آذربایجان در ترکیه. در جمهوری ترکیه یک مکتب تاریخی رسمی وجود دارد که اصلاً موجودیت هیچ قوم، نژاد و فرهنگ غیرترک را در آناتولی یا ترکیه فعلی به رسمیت نمی شناسد. وقتی شما در تاریختان بیزانس را به رسمیت نشناسید، هلنیزم ماقبل آن را به رسمیت نشناسید، طبیعی است که فرهنگ و هویت تاریخی ارمنیان را در بخش های وسیعی از این سرزمین به رسمیت نشناسید و لهذا آثار تاریخی و باستانی به جای مانده از آنها را هم به رسمیت نمی شناسید. موضوع تخریب اماکن تاریخی و باستانی به جای خود، اینک با تخریب و تحریف گستردهٔ کلی فرهنگ ها و تاریخ ها روبه رو هستیم، بدون این که در جامعهٔ جهانی مرجعی مسئول رسیدگی به این موضوع باشد و مسئولیتش را هم به نوعی پذیرفته باشد. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 27
|