نویسنده: بهروز خان محمدی


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28

پیشگفتار

استان آذربایجان غربی به لحاظ داشتن شرایط مناسب اقلیمی و ویژگی های خاص جغرافیایی از گذشته های دور تاکنون یکی از مناطق مستعد و مناسب برای زندگی و استقرارهای تمدن بشری است و درطول تاریخ نقش ارزنده ای در تکامل تحولات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی منطقه داشته است. برخی از محوطه های باستانیِ شناسایی شدهٔ استان، به علت کشف آثار استثنایی از نقطه نظر باستان شناسی، معماری، و هنری در ردیف مهم ترین کشفیات محققان در سده های اخیر به حساب می آیند که هر کدام برگ زرینی در تاریخ و هنر معماری این مرز و بوم است. علاوه بر کثرت آثار باستانیِ شناسایی شده، این استان، به لحاظ همسایگی با کشورها و تماس با اقوام مختلف، از دیرباز نقش ویژه ای در تبادل و تکامل امور فرهنگی و تمدن داشته است، چنان که از آذربایجان غربی به عنوان چهارراهی برای عبور ملل نام برده اند. در گسترهٔ این منطقهٔ وسیع، علاوه بر کلیساهای بزرگ و عمده ای چون تادئوس (قره کلیسا) و استپانوس مقدس، کلیساهای گمنام فراوانی دیده می شوند که به لحاظ نداشتن طرح و نقشهٔ بارز معماری، و تزیینات ویژه، و ساخته شدن با مصالح معمولی، چندان مورد توجه و پژوهش قرار نگرفته اند، حال آن که همین بناهای گمنام و از نظردورمانده، می توانند گوشه های تاریک و مبهمی از تاریخ ایران زمین را بر ما روشن کنند. یکی از این کلیساهای پرارزش اما گمنام و ناشناخته، کلیسای سرکیسِ مقدس روستای صورمانآباد ارومیه است که در این مقاله به آن پرداخته می شود.

اطلاعات جغرافیایی و موقعیت مکانی

تصویر 1: دورنمای کلیسای سورپ سرکیس صورمان آباد

در حدود هفتاد کیلومتری شمال غرب شهرستان ارومیه و چند کیلومتری مرز ایران و ترکیه، بر حاشیهٔ جادهٔ اصلی که به سمت شمال کشیده شده، روستای کوچک صورمانآباد واقع شده است. برای رسیدن به این روستا، باید از چهارراه پاسگاه سِروُ وارد جادهٔ آسفالته ای شد که به سمت روستای گنگچین امتداد دارد، و بعد از طی کردن روستاهای گنگچین، گنبد، جلغران، هشتیان، و قصریک، می توان به روستای صورمان آباد رسید که بر جانب غربی جاده و بر دامنهٔ کوه کم ارتفاعی واقع شده است. این روستا حدود شصت خانوار ساکن دارد که همگی کُرد و از طایفهٔ شکاک هستند و اکثریت آنها به کار دامپروری و کشاورزی اشتغال دارند. در حاشیهٔ غربی روستا و خارج از آن، بر بلندی نسبتاً مسطحی، کلیسای تاریخی حضرت سرکیس واقع شده است (تصویر1).[2]

در حدود 150 متری کلیسا چشمهٔ آب شیرینی وجود دارد که آب آن برای استفاده روستاییان به صورت جویباری به درون روستا کشیده شده است. در کنار چشمه و بر صخره های طبیعی کوه صلیب های متعددی کنده شده و آثار اندکی از بناهای مسکونی و قبرستان مسیحی[3] در حاشیهٔ کلیسا دیده می شود که حاکی از اسکان ارمنیان در دوره های گذشته در این منطقه است.[4]

پیشینهٔ تحقیقات

پرفسور ولفرام کلایس، سرپرست هیئت باستان شناسان آلمانی محوطهٔ باستانی بسطام، طی بررسی های خود در سال1970 م از این کلیسا دیدن کرده و اطلاعاتی راجع به کلیسا به همراه تصاویر و طرح هایی چند از آن را در مجلهٔ مؤسسهٔ ایران شناسی آلمان در ایران (AMI) به چاپ رسانید که این نخستین گزارش دربارهٔ این کلیسا به شمار می رود.[5] مدتی بعد گروه مهندسان معمار دانشکدهٔ پلی تکنیک دانشگاه میلان ایتالیا به همراه گروهی از دانشکدهٔ معماری دانشگاه ملی ایران (شهیدبهشتی کنونی) طی تحقیقات گستردهٔ خود بر روی معماری کلیساهای ارمنیان در آذربایجان غربی و شرقی، در سال1977 م از این کلیسا دیدن کردند. مدارک مرسوم، شامل طرحی از پلان معماری به همراه چند تصویر از قسمت های مختلف کلیسا توسط این هیئت تهیه شده و به چاپ رسیده است.[6]

تاریخ بنای کلیسا

در این کلیسا کتیبه ای که حاوی تاریخ ساخت یا نام بانی آن باشد دیده نشده است.[7] در مورد تاریخ ساخت آن اطلاعات مکتوب و مستندی در دست نیست، ولی بیشتر محققانی که از کلیسا دیدار کرده اند، تاریخ ساخت آن را قرن هجدهم میلادی می دانند. کلایس قرن هجدهم یا اوایل قرن نوزدهم را پیشنهاد می کند[8] و هیئت ایتالیایی هم تاریخ قرن هجدهم را مطرح ساخته است.[9] نظریهٔ اخیر بیشتر بر اساس شباهت های کلی ای است که از لحاظ مصالح و مواد ساختمانی بین کلیسای سرکیسِ مقدس صورمان آباد با کلیساهای عمدهٔ منطقه همچون کلیسای پطرس روستای قره باغ (قرن های هفدهم و هجدهم) کلیسای فنایی (قرن هجدهم) و کلیسای مهلذان (قرن هجدهم) وجود دارد؛ این نظریه مقبول تر به نظر می رسد. در قرن هجدهم میلادی تنها در دهستان صومای ارومیه، به غیر از کلیسای سرکیس مقدس صورمانآباد یازده کلیسای دیگر نیز ساخته شده بود، که متأسفانه همگی آنها، به دلیل مهاجرت ارمنیان و عدم توجه، به مرور زمان از بین رفته اند. این کلیساها عبارت اند از کلیسای40مانوک روستای هشتیان، تادئوس روستای هوسن، هاروتیان روستای قصریک، سرکیس روستای قوچامیش، گئورک روستای گنبد، هاکوب روستای قونه، پرکیچ روستای ممکان، بارطولمیوس روستای ماستکان، سرکیس روستای سین آباد، اروردوتیان روستای بردوک، و حضرت مریم روستای گنگچین.[10] از این میان تنها کلیسای سرکیس مقدس صورمانآباد، آن هم به واسطهٔ توجه، استحکام و دقتی که در ساخت آن شده است، از گزند حوادث طبیعی و غیرطبیعی نسبتاً سالم باقی مانده و ترکیب اولیهٔ خود را تا به امروز حفظ کرده است.

ویژگی های معماری

نقشه

طرح 1:پلان معماری کلیسای سرکیس مقدس صورمان آباد

کلیسا مشتمل بر نمازخانه ای است مستطیل شکل با ابعاد7/30×13/30متر و ارتفاع باقی ماندهٔ پنج متر (طرح1). این کلیسا، بر خلاف اکثر کلیساهای آذربایجان که به شیوهٔ بازیلیک سه ناوی و ستوندار ساخته شده اند، فاقد ستون است و به شیوهٔ بازیلیک تک ناوی بنا شده است و از لحاظ پلان معماری بیشترین شباهت را با کلیساهای تانات (قرن های چهارم و پنجم) در ناحیهٔ سیسیان و کلیسای کارنوت (قرن پنجم) در ناحیهٔ آخوریان ارمنستان دارد.[11] کلیسا دارای محور شرقی ـ غربی است و از چهار طرف رو به فضای باز است و انتظام اجزا و عناصر بر اساس انطباق با جهت محراب، انجام گرفته است. مصالح اصلی آن شامل سنگ های لاشه ای، قلوه ای، و بعضاً چهارگوش تراشیده شده به رنگ های سفید و خاکستری مایل به سیاه است که بین آنها با ملات گچ، آهک، و شن ریز پر شده است. کلیسا یک ورودی کم ارتفاع و کوتاه با طاق نعلی در ضلع غربی داشته که امروزه از این ورودی چیزی بر جای نمانده است[12](تصویر2). فضای داخلی کلیسا به وسیلهٔ دیوار حائلی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است. ابعاد داخلی هر دو بخش 5/10×4/10متر، و نشان دهندهٔ تأکید معمار بر اصل تقارن در عناصر ساختمانی و فضاسازی است. ارتباط این دو بخش از راه ورودی ای که احتمالاً در قسمت میانی دیوار حائل تعبیه شده بود، امکان پذیر می گردید و به لحاظ کارکردی موقعیت محفوظ تری برای محراب فراهم می آورد که متأسفانه این دیوار ورودی آن نیز به کلی ویران شده است و سنگ های آن در کف کلیسا پراکنده اند. محرابِ نیم دایره ای کلیسا با قوس جناغی و قطر حدود30/3متر در منتها الیه بخش شرقی و در بالاترین قسمت واقع شده است، و به نظر می رسد سازنده برای تفکیک حریم بخش محراب و بخش های دیگر، از عامل اختلاف سطح بهره جسته است، ولی تعیین اختلاف سطح، به دلیل گودال هایی که قاچاقچیان آثار فرهنگی ایجاد کرده اند، دیگر میسر نیست (تصویر3). در جناحین محراب و در ارتفاع حدود1/70متری از کف آن، دو طاقچهٔ سنگی با طاق جناغی به شکل قرینه و روبه روی هم ساخته اند. در کنار طاقچه، تخریب شدهٔ جنوبی نیز محفظه ای مستطیل شکل به ابعاد تقریبی 40×110سانتی متر درون دیوار به وجود آورده اند که احتمالاً برای نگهداری اشیا و وسایل کشیش بوده است. کلیسا تنها یک نورگیر رفیع و باریک در دیوارهٔ شرقی و بالای محراب دارد که به وسیلهٔ سنگ های سیاه رنگ تراش خورده ساخته شده و طاق آن نیز به شیوهٔ رومی اجرا شده است. تعمیدگاه[13] کلیسا در دیوارهٔ شمالی تعبیه شده و شامل طاقچهٔ کوچکی با قوس کولی وار زیبایی به ابعاد 70×110سانتی متر است (طرح2). این طاقچه متشکل از دو قطعه سنگ سفیدرنگ آهکی است که بر بدنهٔ آنها صلیب هایی چند حک شده است. کف این طاقچه نیز تخریب شده و از بین رفته است (تصویر4).

نماها و پوشش

کلیسا، به لحاظ به کارگیری تزیینات معماری، فقیر است. نمای خارجی و داخلی دیواره های کلیسا ساده و فاقد تزیین خاصی است و به وسیلهٔ سنگ های چهارگوش و لاشه ای لایه چینی شده و بین آنها نیز با ملات گچ بندکشی شده است. لایه چینی و جفت و جور کردن سنگ ها در کنار هم، به شیوهٔ بسیار ماهرانه ای صورت گرفته و از این جهت ظرافت و زیبایی خاصی به کلیسا بخشیده است (تصویر5). هنرمند معمار بخش هایی از نمای خارجی دیوارهٔ غربی و محل ورودی را با سنگ های بزرگ سفیدرنگ ساخته است که این کار شاید به انگیزهٔ تزیین و جلوگیری از یکنواختی و سادگی کلیسا صورت گرفته است.

پوشش کف کلیسا طی حفاری های قاچاق به کلی از بین رفته است. ولی به احتمال زیاد می بایست به مانند کلیسای سنگی حضرت پطرس روستای قره باغ، با سنگ های قلوه ای تسطیح شده باشد.

کل کلیسا با طاق ضربی خوش ساختی از لاشه سنگ، پوشیده شده و وزن آن به دیواره های شمالی و جنوبی کلیسا منتقل می شود. ولی این طاق در محل ورودی صدمات فراوانی دیده و قسمت هایی از آن نیز ریخته است و به دلیل شکاف هایی که در قسمت های دیگر طاق به وجود آمده است، احتمال ریزش سقف نیز وجود دارد.

سخن آخر

این کلیسا بنای ارزشمندی است که قدمت دویست و چند ساله دارد و شاهد گویایی از معماری سنتی ارمنی در این خطه از کشور است، ولی تاکنون در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده است و هیچ سازمانی یا نهادی از آن حفاظت نمی کند. کلیسا به حال خود گذشته شده، و همین عدم توجه منجر به تخریب های فراوانی در دیوارهای جنوبی غربی و شمالی، سقف و محراب گردیده است. نگارنده این مختصر را تنها برای معرفی کلیسای مذکور فراهم آورده است و از دوستداران و علاقه مندان به فرهنگ، هنر، و معماری ارمنی می خواهد جهت حفظ کلیسای مذکور چاره ای بیندیشند. بجاست مسئولان محترم میراث فرهنگی آذربایجان غربی برای مرمت قسمت های تخریب شده، ژبت در فهرست آثار ملی، تعیین حریم و حفاظت از این بنای ارزشمند اقدامی عاجل انجام دهند، چه اهمال در انجام این کار، باعث می شود کلیسای سرکیس مقدس صورمانآباد هم به سرنوشت نامیمون دیگر کلیساهای منطقه دچار شود و تا چند سال دیگر به کلی ویران گردد و اثری از آن برجای نماند.

پی نوشت ها:

1- دانشجوی کارشناسی ارشد باستان شناسی دانشگاه تهران. نگارنده بر خود لازم می داند از آقای دکتر بهروز عمرانی، مدیریت محترم میراث فرهنگی آذربایجان غربی، آقای بهمن کارگر به خاطر تامین امکانات لازم جهت بازدید از کلیسا، و استادان محترم خانم دکتر هایده لاله و آقای دکتر سیمون آیوازیان، به خاطر راهنمایی های ارزشمند، و نیز خانم مژده ابطحی، برای ترجمهٔ متون آلمانی صمیمانه سپاسگزاری نماید.

2- نگارنده در تاریخ9 /1/ 83از کلیسا دیدن کرده است.

3- ارمنیان برای انجام مراسم مذهبی پیش از دفن کلیساهای کوچکی در قبرستان ها دارند که به آنها مادور می گویند. شاید کلیسای صورمانآباد یکی از مادورهای بی شماری بوده باشد که در سطح آذربایجان پراکنده اند. بنگرید به هویان، آندرانیک، کلیساهای ارمنیان ایران، انتشارات معاونت معرفی و آموزش سازمان میراث فرهنگی، تهران1382، ص16.

4- بنا بر اظهارات ریش سفیدان محل، در این روستا کلیسای دیگری هم در قرن نوزدهم ساخته شده بود، که بعدها به کلی ویران شده است و امروزه از محل دقیق آن اطلاعی در دست نیست

Kleiss, Wolfram. “Bericht über Erkandangsfahrten in Iran im jahre 1970,” AMI, Band 4, 1971, pp.80-82 5-

“Ricerca sall’Architecttura Armena Iran, Facoltadi Architecttura politecnico di Milano”, Italia, No. 17, 1977, 6-

pp.103-105.

7- کلایس در سال 1970 از وجود کتیبه ای در محل محراب خبر می دهد، ولی اشاره ای به متن آن نمی کند. امروزه هیچ اثری از این کتیبه نیست

Kleiss, Ibid, pp.81 8-

“Ricerca sall’Architecttura Armena Iran,” pp103, 135 9-

برای اطلا عات بیشتر بنگرید به

Document of Armenian Architecture, Faculty of Architecture of Milan Poltechnic, Academy of scinces of Armenian S.S.R. Omme edizioni, Milan, Italy  Ibid, pp. 37 10- No.20 sorhal, 1988, pp. 37,52.

11- برای مقایسهٔ بین پلان معماری کلیساها بنگرید ب

Utudjian, Edouard, Armenian Architecture 4th to 17th century, translated by Geoffrey Capner, Paris, 1968, Figs. 18,19.

12- تصویری از این ورودی، قبل از تخریب، توسط کلایس ارائه شده است؛ بنگرید به

Kleiss, Ibid, Tafel 12.

Baptistery 13-

بخشی از کلیسا یا یک بنای مجزا برای برگزاری مراسم غسل تعمید. بنگرید به دی چینگ، فرانسیس، فرهنگ تصویری معماری، ترجمهٔ محمد احمدی نژاد، انتشارات خاک، تهران 1381 ص240.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28
سال هشتم | تابستان 1383 | 148 صفحه
در این شماره می خوانید:

مراسم یادبود آوریل ۱۹۱۵ هشتاد و نهمین سالگرد نژاد کشی ارمنیان

نویسنده: آرتین بابایانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 مؤسسهٔ هور با همکاری شورای خلیفه گری ارامنهٔ تهران، امسال نیز همچون سال های گذشته، در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه با...

دومین همایش دو سالانه انجمن مطالعات جوامع فارسی زبان ایروان

نویسنده: عسکر بهرامی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 انجمن مطالعات جوامع فارسی زبان (ASPS) سازمانی غیردولتی و غیرسیاسی است که در سال1996 م به منظور ایجاد زمینهٔ همکاری...

بنفشه آلپی

نویسنده:  آکسل باگونتس / ترجمه: سونا خواجه سری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 اشاره آکسل باگونتس نویسنده، مترجم، ادیب و فعال اجتماعی مشهور ارمنی در سال 1899م در شهر...

ادوارد فیتز جرالد و ادبیات فارسی

نویسنده: پروین لولویی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 پیشگفتار خیام شهرت جهانگیرش را مدیون ادوارد فیتزجرالد[2] است که برای اولین بار رباعیات وی را به زبان انگلیسی...

نقش خیال با لوریک نازنین و عزیزم نقش خیال شد

نویسنده: زاون قوکاسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 سال1369، زمانی که به ساختن فیلمی از زندگی زنده یاد یسائی شاهی جانیان فکر می کردم، فیلم پردهٔ آخر ساختهٔ واروژ کریم...

لوریک میناسیان، هنرمندی که دیر شناخته شد

نویسنده: آلفرد قهرمانیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 گفت و گو با مرضیه برومند، کارگردان سینما و تلویزیون سرکار خانم برومند! در ابتدا توضیحات مختصری دربارهٔ فعالیت...

مادرم شیوه مهرورزی را به من آموخت

نویسنده: آرگ میناسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 قصد دارم شخصیت مادرم، لوریک میناسیان، را در کانون خانواده و از دید یکی از فرزندانش، به طور خلاصه توصیف کنم. این کار...

یادی از لوریک میناسیان

نویسنده: النا مسیحی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 از زمانی که شاه عباس گروه هایی از ارمنیان را، با در نظر داشتن تدابیری خاص، به اجبار از ارمنستان به مناطق گوناگون ایران...

جشن های مشترک میان ارمنیان و ایرانیان

نویسنده: ماریا آیوازیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 ناواسارد این واژه هم ریشهٔ واژهٔ navasard ایرانی مرکب از واژهٔ اوستایی ـ nava   «نو» و sareδa «سال» است و در ارمنی...

درآمدی بر چگونگی حیات اجتماعی و فرهنگی ارمنیان قزوین

نویسنده: ناصر تکمیل همایون فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 اشاره ناصر تکمیل همایون، در سال 1315 خورشیدی در قزوین تولد یافت و پس از پایان تحصیلات ابتدایی در زادگاه خود و...

ارمنستان تولدی دیگر

نویسنده: فرانک ویویانوی/ ترجمه: مهشید تولایی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 مشعل بنای یادبود فاجعهٔ نژادکشی ارمنیان همواره در ایروان فروزان است. این بنا به مناسبت...

کوچاندن ارمنیان به ایالات مرزی ایران

نویسنده: محمد علی موسوی فریدنی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 مقدمه ارتباط خانوادهٔ من با ارمنیان به چند دهه پیش از تولد من باز می گردد. پدرم از خرده مالکان فریدن و...

امشاسپندان و ایزدان در تاریخ اساطیری ایران

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 28 واژهٔ اسطوره اسطوره کلمه ای معرب است که از واژهٔ یونانی هیستوریا[2] به معنی ‹‹جست وجو، آگاهی و داستان›› گرفته شده است. [3] برای بیان مفهوم...