ارمنیان ساکن ارمنستان و چهارگوشه جهان، پیرو کلیسای حواری ارمنستاناند (2) اما مذاهب دیگر مسیحی نیز در بین آنان پیروانی دارند. مسیحیت به سه مذهب کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس (کالسدونی یا خالکدونی)، تقسیم شده است که کلیسای حواری ارمنستان ذیل مذهب ارتدوکس قرار میگیرد. پس از رسمیت یافتن دین مسیحیت در ارمنستان، در 301م، کلیسای حواری ارمنستان، که کلیسایی مستقل و یکی از پایههای حفظ هویت ارمنیان است، طی هفده سده با مشکلاتی فراوان روبهرو شد که گاه استقلال آن را به خطر انداخته است. طی این مقاله، بدون ورود به بحثهای دینی و مذهبی، تاریخ کلیسای کالسدونی ارمنیان و چالشهای به وجود آمده بین این کلیسا و کلیسای ارمنستان را بررسی میکنیم اما قبل از شروع لازم است نگاهی کوتاه به تاریخ کلیسای مسیحیت، به خصوص چگونگی شکلگیری و تحولات بعدی مذهب ارتدوکس، بیندازیم. پیش از زمان رسمیت یافتن مسیحیت در کشورهای مختلف و پس از آن، برای تدوین قوانین کلیساهای ملل واقوام گوناگون مسیحی، هفت شورای دینی تا سده پنجم میلادی تشکیل شد. وضع قوانین و رسمیت دادن به مراکز دینی جدید، به دست رهبران کلیساها(3) در این شوراها صورت میگرفت. مهمترین این شوراها، شورای نیقیه(4) در 325م، شورای قسطنطنیه(5) در 381م، شورای افسس(6) در431م(7) و شورای خلقیدونیه در451م است که با نام شورای کالسدونی(8) نیز معروف است. شورای کالسدونی به دستور مارکیانوس(9)، امپراتور بیزانس، تشکیل شد و جلسات را نمایندگان وی اداره میکردند. این شورا با حضور630 نفر پرجمعیتترین شورا در بین شوراهای تشکیل شده و به دلیل دخالت مسائل سیاسی در تصمیمگیریها، بحثبرانگیزترین آنها بوده است. تا پیش از تشکیل شورای کالسدونی، کلیه کلیساهای جهان مسیحیت به دست چندین روحانی ارشد مستقل از یکدیگر اداره میشد که از قوانین مشترک تبعیت میکردند.(10) پس از شورای خلقیدونیه، وضعیت تغییر کرد. رهبران کلیساهای ارمنستان، ایبریا(11) (گرجستان)(12) ، اران، اتیوپی، آشوری، قبطی و مالابای هندی قوانین وضع شده در شورای کالسدونی را نپذیرفتند. لئو اول(13)، رهبر کلیسای روم، نیز با تصمیمات شورای کالسدونی موافق نبود. او تحت فشار امپراتور بیزانس سکوت اختیار کرد اما آن را تأیید هم نکرد ـ به خصوص اینکه طبق ماده 28 قدرت و اختیارات رهبر کلیسای بیزانس، مستقر در قسطنطنیه، بیشتر از رهبران دیگر کلیساها شد. پس از شورای کالسدونی، کلیساهای مسیحی به دو گروه موافق و مخالف این شورا تقسیم شدند. از این تاریخ به بعد، مخالفان با نام مذهب ارتدوکس شرق و گاهی هم کلیسای شرق نامیده شدند. در واقع، اولین جدایی بزرگ در مسیحیت پس از شورای کالسدونی به وقوع پیوست. گفتنی است کلیسای ایران پس از شورای افسس در 431م با قبول عقاید اسقف نسطوریوس(14) کلیسای نسطوری را پایهگذاری کرد که منجر به طرد آن از سوی دیگر کلیساها شد. برخی از عقایدی که اسقف نسطوریوس مطرح کرد به تصمیماتی که بیست سال بعد در جلسه خلقیدونیه گرفته شد بسیار نزدیک است. در بین مخالفان،کلیسای ارمنستان از همه مهمتر و بزرگتر بود زیرا به دلیل پایهگذاری آن به دست دو تن از حواریون حضرت مسیح(15) جایگاهی خاص در دنیای مسیحیت داشت و همچنین، کلیساهای ایبریا و اران از آن تبعیت میکردند. در آن دوره، قدیسان هر سه کلیسا مشترک بودند. ازجمله این قدیسان میتوان به نینو(16) مقدس و شوشان(17)، دختر وارطان مامیگونیان، اشاره کرد. رهبران این دو کلیسا را نیز جاثلیق کلیسای ارمنستان منصوب میکرد.(18) این موضوع در منابع غیر ارمنی نیز آمده، از جمله زاکاریا میتلینتسی(19)، روحانی و مورخ آشوری سده ششم میلادی، در کتاب خود به این موضوع اشاره کرده.(20) هرچند منطقه کولخیس همسایه ایبریا و ارمنستان بود از جاثلیق کلیسای انطاکیه تبعیت میکرد. پس از تصرف این منطقه به دست امپراتوری بیزانس، نفوذ کلیسای انطاکیه در آن کمتر شد و جای خود را به کلیسای بیزانس داد و به طبع، کلیسای کولخیس از قوانین شورای کالسدونی پیروی کرد.(21) مقر رهبری کلیسای ایبریا، که با نام کلیسای کارتلی نامیده میشد، در شهر متسختا(22)، پایتخت ایبریا و مقر رهبری کلیسای اران در شهر بارداو(23) قرار داشت. بررسی معماری کلیساهای این دوره در گرجستان و اران نه تنها بیانگر تأثیرپذیری آنها از معماری ارمنی بلکه نشانگر پیروی آنها از اصول کلیساسازی ارمنیان است؛ برای نمونه، میتوان کلیسای جواری(24) در شهر متسختا، کلیسای سیون مقدس(25)در روستای آتنک(26) در نزدیکی شهر گوری(27) کلیسای نینوتسمیندا(28)، کلیسای سیون در شهر بولنیس(29)و بسیاری دیگر از کلیساها در گرجستان را نام برد.(30) این بناها به غیر از شباهتشان با کلیساهای همدوره در ارمنستان همگی کتیبههایی به زبان ارمنی در خصوص بنای آنها به دست معماران ارمنی داشتهاند.(31) این کتیبهها طی سه دهه اخیر به عمد نابود شدهاند. هرچند جاثلیق کلیسای ارمنستان یا نمایندگان وی در شورای کالسدونی شرکت نکرده بودند تعدادی از اسقفهای کلیساهای ارمنستان و ایبریا از مناطق تحت نظارت امپراتوری بیزانس در جلسات حضور داشتند و گروهی از آنان با تصمیمات شورای کالسدونی موافق بودند. بنابراین، برای مشخص شدن موضع نهایی سه کلیسای منطقه، نیاز به تشکیل جلسه بود. به خصوص اینکه نمایندگان رسمی این سه کلیسا به علت جنگ ارمنستان با ایران در 451م در جلسات آن شورا حضور نداشتند و به دنبال آن، شورش ارمنیان علیه ایران ساسانی به فرماندهی واهان مامیگونیان و شورش گرجیها به فرماندهی واختانگ گورگاسال(32) در 481م بررسی تصمیمات شورای کالسدونی را به تأخیر انداخته بود. در نتیجه، در 506م به دستور جاثلیق بابکن اول وتمستی(33) جلسهای با حضور روحانیان این سه کلیسا در شهر دوین(34) تشکیل و تصمیمات شورای کالسدونی به بحث گذاشته شد. نتیجه این جلسه، رد تصمیمات شورای کالسدونی بود.(35) متن تصمیم نهایی و اسامی شرکتکنندگان در جلسه را جاثلیق وتمتسی نگاشته که تا به امروز حفظ شده است.(36) در این جلسه سیمئون بیت آرشاماتسی(37)، روحانی بنام کلیسای آشوری،نیز به همراه چند روحانی دیگر آشوری حضور داشت. او از مخالفان سرسخت شورای کالسدونی بود و با کلیسای نسطوری مشکلات فراوانی داشت.(38) برخی از تحلیلگران تاریخ معتقدند که جنگ دلیل عدم بررسی به موقع قوانین کالسدونی نبوده و رهبران کلیسای ارمنستان به این بهانه سعی کردهاند با به تعویق انداختن این بررسی منتظر تحولات بعدی منطقه در جهت ضعف امپراتوری بیزانس بمانند اما جلسه سال 506م بر اثر فشارهای امپراتوری بیزانس و نسطوریان ایران بر کلیسای ارمنستان برای همسویی با آنها با حضور روحانیان ارشد کلیساهای ارمنستان، اران، ایبریا و آشوری تشکیل شد. در این جلسه، سندی به دو زبان ارمنی و پارسی تهیه کردند. در قسمت اول این سند، روحانیان چهار کلیسا درخواست امپراتوری بیزانس را برای قبول قوانین کالسدونی رد و در قسمت دوم آن، عقاید نسطوریان را نفی کردند.(39) امپراتوری بیزانس، که سالیان طولانی با ایران در جنگ بود، از دین همچون ابزاری برای مقابله با ایران استفاده میکرد و جدا شدن کلیساهای شرق و ضدیت آنها با کلیسای غرب وضعیت این امپراتوری در شرق را به خطر میانداخت. بنابراین، تمام تلاش خود را به کار بست تا آنها را بار دیگر با کلیسای غرب متحد کند. درخواستهای مکرر رهبران کلیسای بیزانس از کلیساهای ارتدوکس شرق برای قبول تصمیمات شورای کالسدونی باعث شد تا بار دیگر در 554م، به فرمان نرسس دوم باگروانتسی(40)، جاثلیق کلیسای ارمنستان، جلسهای با حضور روحانیان ارمنی، گرجی و ارانی؛ 35 نفر از حاکمان مناطق مختلف ارمنستان؛ و اسقف آبدیشو، از کلیسای آشوری، در دوین برگزار شود. در این جلسه تصمیمات گرفته شده در شورای 506م باردیگر تأیید شد و امپراتوری بیزانس به هدف خود نرسید.(41) علت مقاومت کلیسای حواری ارمنستان تنها اعتقادات مذهبی نبود و موضوع استقلال آن و حفظ نفوذ بر کلیساهای ایبریا و اران نیز مطرح بود. پس از رسمیت یافتن دین مسیحیت در ارمنستان، نخستین گام در جهت استقلال کلیسای ارمنستان در زمان پادشاهی اشکانیان ارمنستان در 373م برداشته شد. طبق دستور پادشاه، از این تاریخ به بعد شورای اسقفهای کلیسای ارمنستان جاثلیق را انتخاب میکردند. گام دوم در 405م با همت مسروپ ماشتوتس(42)، روحانی ارمنی، برداشته شد. او ابتدا برای ارمنیان و سپس، برای گرجیها و ارانها الفبا ابداع کرد.(43) پس از آن، کتاب مقدس ترجمه شد و هر ملتی فرایض دینی را به زبان خود انجام داد زیرا تا آن تاریخ در کلیساهای منطقه از زبانهای یونانی، سریانی و لاتین استفاده میشد و باعث افزایش روزافزون نفوذ کلیسای بیزانس میشد. اهمیت حفظ استقلال کلیسای ارمنستان، پس از سقوط حکومت مستقل ارمنستان در 428م، بیشتر شد زیرا وظیفه حفظ یکپارچگی کشور و هویت ارمنیان را نیز به عهده گرفت. هرچند امپراتوران بیزانس کوشیدند رهبران کلیسای بیزانس را متقاعد کنند تا با انجام اصلاحاتی در قوانین تدوین شده در شورای کالسدونی شرایطی به وجود آورند که برای کلیساهای ارتدوکس شرق نیز پذیرفتنی باشد تا بتوانند باردیگر آنها را با کلیسای غرب متحد کنند اما تلاشهایشان ناموفق بود و کلیسای بیزانس همچنان مقاومت میکرد. بنابراین، تصمیم گرفتند به روشهای مختلف از جمله فشار نظامی قوانین شورای کالسدونی را به کلیسای شرق تحمیل کنند.(44) ایران ساسانی، که از کلیسای ارمنستان به دلیل مخالفت با شورای کالسدونی حمایت میکرد، تلاشهای امپراتوری بیزانس را خطری برای خود میدانست. بنابراین، تصمیم گرفت که باردیگر سیاست یزدگرد دوم (438ـ 457م) را اجرا کند. این تصمیم به جنگ آوارایر(45) در451م انجامید. در 564م خسرو انوشیروان (531 ـ 579م) فردی از نزدیکان خود را با نام سورن ویشتاسب، مرزبان ارمنستان، کرد. به گواهی منابع ارمنی و آشوری(46)، او پس از رسیدن به ارمنستان شروع به احداث آتشکدههای متعدد کرد و از هوانس دوم گابغنتسی(47)، جاثلیق ارمنستان، خواست تا دین زرتشت را قبول کند. او به خوبی میدانست که با تغییر دین ارمنیان به راحتی میتواند دین گرجیها و ارانها را نیز تغییر دهد. فشارهای مرزبان برای تغییر دین ارمنیان باعث شورش آنها به رهبری وارطان مامیگونیان، معروف به گارمیر وارطان(48)، شد. در جنگی که در اطراف شهر دوین رخ داد، مرزبان شکست خورد و کشته شد. جاثلیق و وارطان به خوبی میدانستند که خسرو انوشیروان سپاهی برای سرکوب شورش به ارمنستان خواهد فرستاد. بنابراین، برای دریافت کمک نظامی از امپراتور بیزانس به قسطنطنیه رفتند. امپراتور ژوستینین دوم(49) از فرصت پیش آمده استفاده کرده و به شرط قبول تصمیمات شورای کالسدونی از سوی جاثلیق و وارطان و اتحاد کلیسای ارمنستان با کلیسای غرب به آنان قول کمک نظامی داد. جاثلیق و وارطان به ناچار شرط را در 571م پذیرفتند اما مراکز دینی ارمنستان، ایبریا و اران این تصمیم را قبول نکردند. به نظر میرسید با درگذشت جاثلیق در شهر قسطنطنیه در 574م موضوع خاتمه یابد اما چنین نشد. چهار سال بعد، به فرمان تیبریوس(50)، امپراتور بیزانس، جلسهای با حضور روحانیان کلیساهای غرب و کلیساهای ارتدوکس شرق در شهر قسطنطنیه با هدف قانع کردن کلیسای ارتدوکس برای قبول قوانین شورای کالسدونی به منظور الحاق به کلیسای غرب تشکیل شد اما نتیجهای دربر نداشت. در بین شرکتکنندگان، روحانیانی بودند که به امید کسب حمایت بیزانس در مقابل ایران ساسانی با اتحاد این سه کلیسا با کلیسای بیزانس موافق بودند اما نتوانستند کاری از پیش ببرند.(51) در شورای روحانیان، که در 584م در شهر دوین تشکیل شد، گامی دیگر در جهت استقلال کلیسای ارمنستان برداشته شد. در این سال، استفاده از تقویمی که مسیحیان از آن استفاده میکردند و مبنای بیزانسی داشت کنار گذاشته شد و تقویمی مستقل برای کلیسای ارمنستان ابداع شد که مبنای آن سال551م بود. به گواهی مورخان ارمنی سدههای نهم و دهم میلادی، موسس دوم یغواردیتسی(52)، جاثلیق ارمنستان، در 595م کئورون اول(53) را، که اسقف کلیسای جامع شهر دوین بود، به سمت رهبر کلیسای ایبریا منصوب کرد.(54) این انتصاب با لشکرکشی موریس (582 ـ 602م)، امپراتور بیزانس به ایران هم زمان بود. پس از عقد پیمان صلح میان امپراتور بیزانس و خسرو پرویز (590 ـ 628م)، مرزهای جدید بین دو امپراتوری مشخص شد و در نتیجه آن قسمت بزرگی از ارمنستان به همراه مناطق کولخیس و ایبریا تحت سلطه امپراتوری بیزانس درآمد. به این ترتیب، موریس کاری را که تیبریوس نتوانسته بود با تشکیل جلسات برای قانع کردن رهبران کلیساهای شرق به نتیجه برساند با تحمیل خواستهاش به سرانجام رساند. او با هدف اتحاد مسیحیان ارمنستان و ایبریا با کلیسای بیزانس به کلیسای ارمنستان دستور داد که تصمیمات شورای کالسدونی را بپذیرد. این تصمیم شامل منطقه اران و شرق ارمنستان، که تحت سلطه ایران ساسانی بود، نمیشد. جاثلیق یغواردیتسی با فرمان موریس مخالفت کرد. از آنجایی که مقر جاثلیقی در شهر دوین، در منطقه تحت سلطه امپراتوری ساسانی بود موریس نتوانست او را مجبور به اطاعت کند. بنابرین، هوهانس باگارانتسی(55)، یکی از روحانیان ارشد کلیسای ارمنستان، را در مقام جاثلیق کلیسای کالسدونی ارمنستان و بالطبع، ایبریا منصوب ساخت.(56) مقر وی در کلیسای جامع مریم مقدس در منطقه آوان(57) بود. پس از کشته شدن موریس در 602م، جنگ میان ساسانیان و امپراتوری بیزانس آغاز شد. جاثلیق یغواردیتسی از این فرصت استفاده و فرمان لغو دستور موریس مبنی بر قبول تصمیمات شورای کالسدونی و برکناری جاثلیق هوهانس باگارانتسی از سمتش و تبعید وی به شهر کارین(58)را صادر کرد. پس از تصرف منطقه به دست سپاه ساسانی، جاثلیق باگارانتسی به همراه بسیاری از اهالی کارین به همدان منتقل شد(59) و سرانجام، در611م در این شهر درگذشت. اما کئورون، رهبر کلیسای ایبریا، روحانیان طرفدار شورای کالسدونی را در کلیساهای حوزه خود برکنار نکرد. این موضوع باعث بروز اختلاف با جاثلیق یغوارتسی شد و در این خصوص، نامهنگاریهایی متعدد بین آنان صورت گرفت. شرح کامل آنها در کتاب تاریخ ارمنستان به قلم اسقف اوختانس(60)، مورخ ارمنی سده دهم میلادی، آمده است.(61) جاثلیق یغوارتسی در 604م درگذشت. پس از سه سال، آبراهام اول آغباتانتسی(62) به سمت جاثلیقی انتخاب شد. در جلسه انتخاب جاثلیق، پنجاه اسقف و بیش از 390 روحانی از ارمنستان، ایبریا و اران حضور داشتند. برای اسقف ورتانس(63) ـ که مسئول امور جاثلیق قبلی بود و به مدت سه سال، امور مربوط به رهبری کلیسای ارمنستان را اداره کرده بود ـ فرصت انتخاب وجود داشت اما به علت درگیریهای او با کئورون حاضران در جلسه ترجیح دادند به منظور حل مشکل به وجود آمده شخصیتی آرام همچون آغباتانتسی را انتخاب کنند. هوانس دراسخاناکرتسی(64)، جاثلیق و مورخ ارمنی سده دهم میلادی، مینویسد که برای حل و فصل مسائل اداری و مذهبی جلسه اسقفها در شهر دوین با حضور روحانیان هر سه کلیسا برگزار شد(65) اما برای تنبیه کئورون، که از اجرای دستور جاثلیق برای دور کردن روحانیان وفادار به کلیسای کالسدونی تمرد کرده بود، به این جلسه دعوت نشد. در این جلسه، علیه روحانیانی که از کلیسای کالسدونی پیروی میکردند تصمیماتی گرفته شد.(66) همچنین، نه سمت برای ردههای مختلف روحانیان تعیین کردند. بالاترین آنها جاثلیق(67) بود که به رهبر کلیسای ارمنستان تعلق گرفت. پس از آن، به ترتیب سمت اسقف اعظم به رهبر کلیسای اران و سمت متروپولیتن(68) به رهبر کلیسای ایبریا داده شد. از این میان، کئورون، که خود را همتراز جاثلیق ارمنستان میدانست، از سمت خود ناراحت شد و به مخالفت پرداخت. در این جلسه، به جاثلیق اختیار داده شد تا کئورون را مجبور به اجرای تصمیمات جلسه شورای کلیسا در شهر دوین کند. باردیگر، نامهنگاری بین جاثلیق آغباتانتسی و کئورون آغاز شد که نتیجهای دربر نداشت. موسس کاغانکاتوتسی(69)، مورخ ارمنی سده هفتم میلادی، در کتاب تاریخ اران مینویسد که کئورون مقام خود را بالاتر از مقام رهبر کلیسای اران میدانست. توضیحات جاثلیق ارمنستان مبنی بر اینکه مردم اران زودتر از گرجیها مسیحیت را پذیرفتهاند و کلیسای اران زودتر از کلیسای ایبریا تشکیل شده و بنابراین، سمت بالاتر باید به رهبر کلیسای اران تعلق داشته باشد، نتیجه نداد و کئورون آنها را نپذیرفت.(70) به ناچـار، جاثلیق آغـاباناتسی در 609م نامـهای به کئـورون نوشت و او را برای سرپیچی از تصمیمات روحانیان کلیسای ایبریا در جلسه شهر دوین، در 506م، سرزنش کرد(71) و طی اعلامیهای دستور منزوی ساختن وی و قطع ارتباط کلیه اسقفها با او صادر کرد(72) اما کئورون از این دستور سرپیچید و با حمایت کلیسای بیزانس ارتباط خود را با کلیسای ارمنستان قطع کرد. از آنجایی که کلیسای بیزانس کئورون را مورد حمایت قرار داده بود او به ناچار اصول شورای کالسدونی را پذیرفت و به کلیسای بیزانس پیوست. با در نظر گرفتن اصول شورای قسطنطنیه، در 381م جاثلیق آغاباناتسی نمیتوانست برای جدا کردن کلیسای ایبریا از کلیسای ارمنستان تصمیم بگیرد. کئورون نیز با در نظر گرفتن اصول شورای انطاکیه در 264م، بدون تصمیم شورای کلیساها، اجازه جدا شدن از کلیسای ارمنستان را نداشت اما در هر صورت با حمایت امپراتوری بیزانس کلیسای ایبریا را از کلیسای ارمنستان جدا و خود را جاثلیق اعلام کرد. مـورخـان گرجـی درباره پیروی نکـردن کئـورون از اصول شورای انطاکیـه و بیان واقعیـت در خصوص دلایل جدایی کلیسای ایبریا از کلیسای ارمنستان سکوت کردهاند. تنها، ایوان جاواخیشویلی(73)، تاریخنگار گرجی سده بیستم میلادی، در کتاب خود این واقعه را به شکلی دیگر مطرح ساخته. او قطع ارتباط کلیسای ایبریا را با کلیسای ارمنستان و اتحاد با کلیسای بیزانس این طور نقل کرده که کئورون اول به منظور استقلال کلیسای ایبریا و پیروی از قوانین شورای کالسدونی صلاح کار را در چنین تصمیمی دید.(74) خسرو پرویز برای پایان دادن به نفوذ کلیسای بیزانس بر کلیساهای شرق به خصوص، کلیسای نسطوری ایران در 615م جلسهای با حضور نمایندگان کلیه مسیحیان مناطق تحت سلطه ایران در شهر تیسفون برگزار کرد. به فرمان خسروپرویز تصمیمات چهار شورا باردیگر به بحث گذاشته شد. تصمیمات سه شورای اول مورد تأیید قرار گرفت و منشور شورای کالسدونی رد شد.(75) بررسی تحولات کلیساهای غرب آسیا نشان میدهد که مخالفت با شورای کالسدونی در واقع مخالفت با نفوذ امپراتوری بیزانس بود و این چیزی بود که خسروپرویز به آن نیاز داشت. بر این اساس، دستور داد تا کلیه کلیساهای مناطق تحت سلطه ایران ساسانی از تصمیمات شورای روحانیان تیسفون پیروی و از جاثلیق کلیسای ارمنستان تبعیت کنند. این وضعیت چندان به درازا نکشید و به دلیل تحولات در کلیسای نسطوری ایران، در 618م دستور رهبری کلیسای ارمنستان بر کلیه کلیساهای منطقه لغو شد.(76) در نیمه اول سده هفتم میلادی، تغییرات بزرگی در منطقه رخ داد. عربها با شکست ساسانیان منطقه میانرودان را تصرف کردند. سپس، طی حملاتی در چند مرحله سرانجام، در 642م ساسانیان را شکست دادند و ایران را تصرف کردند.(77) امپراتوری بیزانس از فرصت به دست آمده بهره برد و غرب ارمنستان و تمامی گرجستان امروزی را تصرف کرد و مناطق شرقی ارمنستان را نیز تحت نفوذ خود درآورد. امپراتور هراکلیوس(78) از غیبت ایران در منطقه استفاده و با هدف اتحاد کلیساهای ارتدوکس شرق با کلیسای بیزانس جلسات بحث و گفت وگویی با روحانیان کلیساهای مختلف برگزار کرد. هدف از این جلسات، که خود هراکلیوس هم در آنها حضور داشت، متقاعد کردن کلیساهای شرق و شاید، بهتر است بگوییم مجبور کردن آنها برای پذیرش خواستههایش بود. این جلسات با کلیساهای قبطی در شهر حلب در 630م، هییراپولیس(79) در 631م، اسکندریه در 633م و با کلیسای ارمنستان در کارین در 633م برگزار شد. به فرمان امپراتور، یززر پاراژناکرتسی(80)، جاثلیق ارمنستان، به همراه چند تن از روحانیان به شهر کارین نزد وی رفت. جزئیات جلسات مشخص نیست و مورخان تفسیرهای مختلفی از آن کردهاند. آنچه مسلم است برای امپراتوری بیزانس اتحاد کلیسای ارمنستان با کلیسای بیزانس، با هدف تسلط سیاسی بر ارمنستان، از قبول قوانین شورای کالسدونی مهمتر بود اما از آنجایی که این اتحاد بدون پذیرش قوانین امکانپذیر نبود، امپراتور بر این پذیرش اصرار داشت و روحانیان و جاثلیق نیز مجبور به قبول آن شدند و اتحاد کلیسای ارمنستان با کلیسای بیزانس را اعلام کردند.(81) هرچند پذیرش قوانین شورای کالسدونی در کلیسای ارمنستان بیش از یک سده طول نکشید مشکلاتی برای آن به وجود آورد که عواقب آن تا به امروز ادامه دارد. در ادامه به این مشکلات خواهیم پرداخت. در خصوص اتحاد کلیسای ارمنستان و بیزانس، کتاب دستنویسی به زبان یونانی وجود دارد(82)که در 1648م بازنشر شده است. به عقیده کارشناسان، این کتاب، که روابط دو کلیسا را از 325 ـ 700م به دست فردی ارمنی پیرو کلیسای کالسدونی، که تسلط کافی به زبان یونانی نداشته، در ابتدای سده هشتم میلادی نوشته شده است. با بررسی مطالب این کتاب روشهای امپراتوری بیزانس برای تسلط بر کلیسای ارمنستان و از بین بردن استقلال آن مشخص میشود.(83) پس از آنکه جاثلیق اعلام کرد تصمیمات شورای کالسدونی را پذیرفته، گروهی از اسقفهای کلیسای ارمنستان به مخالفت برخاستند.(84) یکی از مخالفان سرسخت، اسقف هوهان مایراگومتسی(85) بود که به دستور جاثلیق به همراه شاگردانش به دیری در دامنه کوه آراگاتس(86) تبعید شد.(87) مورخان ارمنی از او به عنوان روحانی دانشمند و پایبند به اصول کلیسای ارمنستان یاد میکنند اما آرسن ساپارتسی(88) جاثلیق و مورخ گرجی سده نهم میلادی، او را دشمن مسیحیت معرفی کرده و در منابع بیزانسی(89) نیز ضمن انتقاد از جاثلیق پاراژناکرتسی به علت زنده گذاشتن او و شاگردانش، آنان را عاملی در بازگشت کلیسای ارمنستان به وضعیت قبلی در سده بعد و دور شدن از کلیسای کالسدونی میدانند .(90) ارمنستان از 633 ـ 726م ازکلیسای کالسدونی تبعیت کرد. طی این دوره، شش جاثلیق مسئولیت کلیسای ارمنستان را به عهده گرفتند اما به علت اختلافات داخلی هیچگاه نتوانست همچون کلیسای ایبریا تحت نظارت کلیسای بیزانس درآیند و قوانین شورای کالسدونی را به طور کامل به اجرا درآورند.(91) هرچند کلیسای ارمنستان در آن دوره همچون کلیسای ایبریا از قوانین شورای کالسدونی پیروی میکرد و هر دو متحد کلیسای بیزانس بودند در بین آنها رقابت وجود داشت زیرا کلیسای ایبریا ارمنیان استانهای شمالی ارمنستان را به پیروی از کلیسای خود و جدا شدن از کلیسای ارمنستان ترغیب میکرد. این موضوع در زمان جاثلیق ساهاک دزوروپورتسی(92) به اوج خود رسید و او برای جلوگیری از این اقدامات مجبور به بیرون راندن روحانیان گرجی از منطقه شد.(93) مشکل دیگر نفوذ روز افزون روحانیان کلیسای بیزانس بود که باعث تضعیف موقعیت کلیسای ارمنستان در منطقه میشد. عربها پس از تصرف ایران سه بار طی سالهای640 ـ 650م به ارمنستان حمله کردند. ارمنستان از این دوره تا 705م، که به طور کامل به تصرف عربها درآمد، گاهی کشوری مستقل و گاه تحت نفوذ خلیفه عربها یا امپراتور بیزانس بود و به طبع، بر حسب وضعیت سیاسی کشور نفوذ کلیسای بیزانس بر کلیسای ارمنستان تغییر میکرد. ژوستین دوم(94)، امپراتور بیزانس، که از وضعیت به وجود آمده نگران بود، با هدف تحکیم اتحاد کلیسای ارمنستان با کلیسای بیزانس، جاثلیق دزوروپورتسی را به همراه پنج تن از اسقفهای اعظم به شورای ترولی(95)دعوت کرد و مباحث شورای کالسدونی را باردیگر به بحث گذاشت.(96) در شورای ترولی، که در 692م در قسطنطنیه تشکیل شد، قوانینی به تصویب رسید که کلیسای ارمنستان ملزم به رعایت آنها در مراسم مذهبی بود.(97) در واقع، بدین وسیله میخواست اهمیت حفظ اتحاد دو کلیسا را به جاثلیق یادآوری کند زیرا کلیسای بیزانس به خوبی به این واقعیت واقف بود که کلیسای ارمنستان با تضعیف امپراتوری بیزانس در منطقه از کلیسای بیزانس جدا خواهد شد. جاثلیق پس از بازگشت به ارمنستان، بر خلاف زمان جاثلیق یززر پاراژناکرتسی که اتحاد دو کلیسا را در شورای روحانیان کلیسای ارمنستان به بحث نگذاشت، برای مشروعیت دادن به قوانین ترولی دستور داد تا شورای روحانیان ارشد برگزار شود. گروهی از روحانیان مخالفت خود را مطرح کردند اما کاری از پیش نبردند و قوانین به اجرا گذاشته شد. سده هفتم میلادی مصادف است با شکوفایی معماری ارمنستان که مورخان آن را سده طلایی مینامند. در این دوره پرتلاطم، کلیساهایی منحصر بفرد ساخته شد که تعدادی از آنها تا به امروز نیز پابرجاست. چنان که گفتیم، سده هفتم میلادی مصادف بود با رهبری کوتاه مدت کلیسای ارمنستان بر مسیحیان امپراتوری ساسانی و همچنین، پذیرش قوانین شورای کالسدونی و اتحاد با کلیسای بیزانس. شماری از مورخان این وقایع را سبب شکوفایی معماری ارمنستان میدانند به خصوص اینکه کلیساهای بنا شده از نظر ابعاد بسیار بزرگتر و از نظر حجاری بسیار ظریفتر و زیباتر از دوره قبل است. با این حال، تأثیر شرایط سیاسی و مذهبی این دوره بر معماری ارمنی موضوعی است که نیاز به بررسیهای جداگانه دارد. از کلیساهای این دوره، که هنوز پابرجا هستند، میتوان کلیساهای هریپسیمه مقدس(98) ( 618م)، تئودوروس مقدس در شهر باگاران (624م)، مرن(99) (638م)، گریگور مقدس آروج(100) (662م)، کلیساهای روستاهای ایریندی(101) و گارناهوید(102) در منطقه تالین ( نیمه سده هفتم میلادی)، باناک(103) در منطقه ارزروم (652م)، ایشخان(104) در منطقه تورتوم(105) (نیمه سده هفتم میلادی) و … نام برد. عربها پس از تصرف کامل ارمنستان، ایبریا، کولخیس، آبخازیا و اران، در ابتدای سده هشتم میلادی از این مناطق استانی با نام ارمینیه تشکیل دادند. مرکز حکومت نماینده خلیفه در شهر دوین بود که عربها آن را با نام دبیل مینامیدند.(106) منطقه آبخازیا مدتی طولانی در تصرف عربها باقی نماند و در نیمه دوم سده هشتم میلادی، با کمک امپراتوری بیزانس موفق به کسب استقلال شد. در اران، نیز تحولات دیگری رخ داد. اهالی مناطق شرق اران دین اسلام را پذیرفتند و کلیسای اران در 706م از کلیسای ارمنستان جدا شد اما همچنان اصول کلیسای ارمنستان را حفظ کرده و جاثلیق انتخابی آنها میبایست برای کسب مشروعیت از سوی جاثلیق ارمنستان تأیید میشد. در 719م، جاثلیق هوهان اودزنتسی(107) توانست با مذاکره با خلیفه عمر بن عبدالعزیز(99ـ 101 ق) در شهر دمشق موافقت وی را برای به رسمیت شناختن دین مسیحیت در ارمنستان به دست آورد. این موافقت از آن جهت اهمیت داشت که امپراتوری بیزانس همیشه با توسل به مذهب (108) کالسدونی سعی داشت تا استقلال کلیسای ارمنستان را، با هدف تسلط بر این سرزمین، از بین ببرد اما به رسمیت شناختن مسیحیت از سوی خلیفه سبب رفع بسیاری از مشکلات این کلیسا شد و توانست بار دیگر موقعیت برتر خود را در بین کلیساهای منطقه به دست آورد.(109) جاثلیق پس از بازگشت از دمشق جلسهای با حضور روحانیان در شهر دوین تشکیل داد. در این جلسه، قوانینی در خصوص مراسم مختلف مذهبی در 32 ماده به تصویب رسید که تا به امروز در کلیساهای ارمنستان اجرا میشود. جاثلیق کلیه این قوانین را با توضیحات کامل در کتابی با نام کتاب قانون ارمنیان(110) آورده است.(111) تدوین این قوانین سبب شد تا قوانین ترولی کنار گذاشته شود و سرآغازی برای استقلال مجدد کلیسای ارمنستان بود.(112) پس از بازگشت کلیسای ارمنستان به وضعیت قبلی، نام جاثلیق یززر پاراژناکرتسی در مکتوبات به نشانه خیانت وی به عقاید کلیسای حواری ارمنستان به صورت وارونه نوشته میشد.(113) شاید، کلیسای ارمنستان درباره جاثلیق پاراژناکرتسی عدالت را رعایت نکرده. جاثلیق دزوراپورتسی با تشکیل شورای روحانیان به تصمیم خود مشروعیت داد اما پاراژناکرتسی با تشکیل ندادن شورای روحانیان پس از قبول مذهب کالسدونی کوشید تا در خفا از روحانیان مخالف حمایت کند. هر چند رهبران کلیسای ارمنستان خواستار جدا شدن از کلیسای کالسدونی بیزانس بودند نگران قطع ارتباط با دنیای مسیحیت نیز بودند.(114) جاثلیق اودزونتسی سعی کرد وضعیتی به وجود آورد که کلیسای ارمنستان پس از بازگشت به وضعیت قبل از 633م، کمترین لطمه را متحمل شود به ویژه آنکه مذهب کالسدونی در بین ارمنیان پیروانی داشت. در 726م، جاثلیق با حضور روحانیان مناطق مختلف ارمنستان و جاثلیق کلیسای آشوری جلسهای در شهر ملازگرد تشکیل داد. در این جلسه، پس از رفع اختلافات با کلیسای آشوری رهبران هر دو کلیسا قوانین شورای کالسدونی را رد و تأیید کردند که تولد حضرت مسیح در روز ششم ژانویه است. کلیسای غرب این روز را به 25 دسامبر تغییر داده بود. بدین ترتیب، رسماً کلیسای ارمنستان از کلیسای کالسدونی جدا شد. مورخان ارمنی و آشوری از اقدامات اودزنتسی، که با هدف استقلال دوباره کلیسای ارمنستان صورت گرفت، به نیکی یاد میکنند و از مقدسان کلیسای ارمنستان محسوب میشود اما مورخان بیزانسی و گرجی، همچون آرسن ساپارتسی، از او به بدی یاد و او را عاملی در جهت تفرقه در دنیای مسیحیت معرفی کردهاند. کلیسای کالسدونی در دوران تسلط خود بر کلیسای ارمنستان در مناطق غربی و شمالی ارمنستان، که هم مرز با امپراتوری بیزانس و گرجستان بود، پیروان بیشتر و در مناطق مرکزی، شرقی و جنوبی پیروان کمتری به دست آورد. حوزه گسترش هنر خاچکار(115) بر این موضوع صحه میگذارد. این هنر خاص ارمنیان و کلیسای حواری ارمنستان است که از سده نهم میلادی در بسیاری از مناطق فلات ارمنستان به ویژه مناطق مرکزی و جنوبی به وفور یافت میشود در حالی که در مناطق غربی و شمالی، که پیرو کلیسای کالسدونی بودند، تعداد آنها بسیار اندک است. امپراتور بیزانس سفیرانی نزد جاثلیق اودزونتسی فرستاد تا او را به بازگشت به کلیسای کالسدونی مجبور کند اما جاثلیق، که با تلاشهای فراوان موفق شده بود پس از حدود یک سده استقلال کلیسای ارمنستان را به آن بازگرداند، نمیتوانست خواسته امپراتور را برآورده سازد به ویژه اینکه اتحاد با کلیسای بیزانس دشمنی عربها را بر میانگیخت. در نتیجه، امپراتور به ساکنان مناطقی از ارمنستان که در تصرف امپراتوری بیزانس بود اجازه نداد که از کلیسای ارمنستان پیروی کنند اما در عین حال، همچون سال 602م، رهبری هم برای کلیسای کالسدونی ارمنیان تعیین نکرد و آنان را تحت نظارت کلیسای بیزانس قرار داد و برای کلیساهای آنان اسقفهای یونانی فرستاد. براساس منابع بیزانسی(116)، کلیه تلاشهای بعدی امپراتوران بیزانس برای اتحاد دوباره کلیسای ارمنستان با کلیسای بیزانس بینتیجه ماند زیرا منافع ملی و پایبندی به اصول مذهبی ارمنیان مانع از آن بود.(117) وضعیت کلیسای ارمنستان، پس از بازگشت به وضعیت قبلی، مانند قبل از 633م نبود. آن قسمت از اهالی استانهای گوگارک،(118) تایک(119) و شمال آرارات، که پیرو کلیسای کالسدونی بودند، حاضر به ترک مذهب خود نشدند. در نتیجه، کلیسای حواری ارمنستان مبارزه علیه ارمنیان پیرو مذهب کالسدونی را آغاز کرد و چالشی بلند مدت بین پیروان دو مذهب شروع شد. ارمنیان پیرو مذهب کالسدونی برای حفظ مذهب خود دو راه بیشتر نداشتند. پایهگذاری کلیسای کالسدونی ارمنستان که قاعدتاً در تقابل با کلیسای ارمنستان قرار میگرفت و قدرت کافی برای مقابله نداشت یا پیروی از کلیسای بیزانس به امید حمایت امپراتوری بیزانس، که روش دوم را انتخاب کردند. در دوره تسلط عربها تعدادی از خاندانهای ارمنی که در دوره ساسانیان قدرتمندتر از دیگر خاندانها بودند همچون مامیگونیانها، کامساراکانها و … از صحنه سیاسی ارمنستان حذف شدند و جای خود را به خاندانهای دیگری همچون باگرادونی و آرتزرونی دادند. از سده هشتم میلادی شاخههای مختلف خاندان باگرادونی موفق شده بودند در مناطق مختلف ارمنستان و گرجستان حکومت های محلی همچون شیراک(120)، ایبریا، تارون(121) و تایک و … تشکیل دهند. در اوایل سده نهم میلادی، آشوت باگرادونی(122)، که موفق شده بود حکومت منطقه تایک را از دست خاندان مامیگونیان خارج کند، در 809م با کمک امپراتوری بیزانس به تسلط عربها بر منطقه تحت حکومت خود و منطقه کولخیس پایان داد. او، که متحد امپراتوری بیزانس بود، لقب کئوراباغاد(123) را از امپراتور دریافت کرد و حکومتی مستقل تحت حمایت امپراتوری بیزانس به پایتختی قلعه آرتانوج(124) تشکیل داد. در منابع گرجی، از او با نام آشوت کبیر یاد شده است. او نه تنها حاکمیت امپراتوری بیزانس را قبول کرد بلکه برای حفظ حمایت بیزانس از کلیسای کالسدونی بیزانس نیز پیروی کرد و منطقه تایک تبدیل به مرکز ارمنیان پیرو کلیسای کالسدونی شد. در نتیجه، کلیسای حواری ارمنستان نفوذ خود را در این منطقه از دست داد. او به منطقه تایک بسنده نکرد و تا 826م، موفق شد مناطقی از ایبریا، به جز امیرنشین تفلیس، را نیز تحت سلطه خود درآورد و زمینه تشکیل کشور گرجستان را فراهم کند. در زمان حکومت آدرنرسه(125)، برادرزاده آشوت و پسرش، داوید کئوراباغاد(126)، کلیساهای کالسدونی بسیاری در منطقه تایک بنا شد(127) که تعدادی از آنها تا به امروز پا برجاست. ارمنیان تحت رهبری کلیسای بیزانس از این کلیساها استفاده کردند. از مهمترین این کلیساها اوشک و خاخو(128) است. تعدادی از کلیساهای مهم منطقه نیز ـ که در سده هفتم میلادی به دست نرسس تایتسی(129)، جاثلیق کلیسای ارمنستان، بنا شده بودند ـ همچون بانا و ایشخان(130) به کلیسای پیروان مذهب کالسدونی تبدیل شدند. کلیه این کلیساها در استان ارزروم ترکیه امروزی قرار دارند. در منابع گرجی، بدون در نظر گرفتن اینکه داوید باگرادونی ارمنی بوده، به صرف اینکه او پیرو مذهب کالسدونی بوده است، وی را گرجی معرفی میکنند. کلیسای بیزانس، که به علت جدا شدن کلیسای ارمنستان نفوذ خود را در شرق از دست داده بود، متوجه اقوام ساکن در شمال امپراتوری شد. در سده نهم میلادی مبلغان کلیسای بیزانس توانستند مسیحیت را در بین اقوام اسلاو و روس در اروپای شرقی گسترش دهند. در سده دهم میلادی، مسیحیت در روسیه دین رسمی اعلام شد. رهبر کلیسای آنان را کلیسای بیزانس تعیین میکرد و کلیساهای روسها، بلغارها و دیگر اقوام اسلاو پیرو کلیسای کالسدونی بیزانس بودند. در سده دهم میلادی، جنبش فرهنگی جدیدی از دیر آتون(131) آغاز شد که تا سده یازدهم میلادی تمامی مناطق گرجینشین را دربر گرفت. طی این دو سده، مراکز علمی و دینی گرجیها کوشیدند تا از فرهنگ شرقی دوری و از فرهنگ غربی بیزانسی پیروی کنند که آن را عامل پیشرفت میدانستند. آنها خط جدیدی ابداع کردند و کتابهای خود را براساس این نگرش جدید نگاشتند. کتابهای بسیاری که تحت تأثیر فرهنگ ارمنی نوشته شده بود، براساس این نگرش جدید بازنویسی شد و کتابهای قبلی نابود شد.(132) در880م، آشوت باگرادونی، که حاکم مناطق مرکزی ارمنستان و در بین خاندان خود قدرتمندترین فرد بود، موفق شد حکومت منطقه ارمینیه را، که شامل ارمنستان، غرب اران و ایبری بود، از خلافت عربی بازپس گیرد و پنج سال بعد، خود را پادشاه (885 ـ890م) ارمینیه اعلام کرد. هرچند ایبریا تحت حکومت پادشاهان ارمنی باگردونی قرار داشت کلیسای آن همچنان تابع کلیسای بیزانس بود. موضوع حکومت خاندان باگرداونی ارمنستان بر ایبریا در کتیبه بنای کلیسای جامع شهر آنی(133) بر روی دیوار جنوبی آن آمده است: « به تاریخ 450 ارمنی و 221 رومی (1001م)(134) … در زمان جاثلیقی سرکیس و پادشاهی گاگیگ، پادشاه ارمنیان و گرجیها، من کاترانیده ملکه ارمنستان … » .(135) از آنجایی که داوید باگرادونی، حاکم منطقه تایک، فرزندی نداشت وصیت کرد که سرزمین تحت حکومتش به امپراتوری بیزانس برسد. بنابراین، پس از درگذشت او سرزمینش به تصرف امپراتور بیزانس درآمد اما باگرات سوم (1008ـ 1014م)، حاکم ایبریا، که از خویشاوندان خاندان باگرادونی ارمنستان بود خود را حاکم منطقه تایک اعلام کرد. این موضوع باعث جنگ میان او و سپس، جانشینش، گئورگی دوم (1014ـ 1027م)، با امپراتوری بیزانس شد.گاگیگ اول باگرادونی (989 ـ 1020م)، پادشاه ارمنستان، نیز از گئورگی حمایت کرد. در 1022م، امپراتوری بیزانس در جنگ پیروز شد اما یک سال بعد گئورگی با کمک کاختیها سپاه بیزانس را شکست داد و پس از آزاد کردن سرزمینهایی که پیشتر از دست داده بود، منطقه تایک را تصرف کرد.(136) امپراتوری بیزانس در مبارزه با روحانیان کلیسای ارمنستان در مناطق تحت سلطهاش، طی سدههای دهم و یازدهم میلادی، محدودیتهای شدیدی برای آنها تعیین کرد و گاهی نیز به آزار و اذیت آنها پرداخت چنانکه به ناچار گروههایی از آنها به مناطق تحت حکومت خاندان باگرادونی در ارمنستان مهاجرت کردند و تحت حمایت حاکمان ارمنی قرار گرفتند. آنها دیرهای متعددی بنا کردند که از مهمترین آنها دیرهای هوروموس(137) و نارکاوانک(138) است. در 1045م، امپراتوری بیزانس با تصرف کل ارمنستان به حکومت خاندان باگرادونی خاتمه داد. این واقعه همزمان بود با رسیدن سپاهیان سلجوقی به مرزهای ارمنستان. در 1054م، حادثهای مهم در دنیای مسیحیت رخ داد. کلیسای بیزانس به علت اختلاف با کلیسای روم از آن جدا شد و کلیسایی مستقل تشکیل داد که در تاریخ مسیحیت با نام کلیسای ارتدوکس غرب معروف شد. به طبع، کلیساهای یونان، کولخیس، ایبریا، کلیسای کالسدونی ارمنیان و روسیه تحت رهبری کلیسای بیزانس قرار گرفتند که نزد مورخان ارمنی با نام کلیسای کالسدونی شناخته میشود. در 1064م، سلجوقیان ارمنستان را تصرف کردند. در 1071م، امپراتوری بیزانس با شکست در مقابل سلجوقیان برای همیشه فلات ارمنستان را ترک کرد و ارتباط کلیسای بیزانس با شرق به خصوص کلیسای کالسدونی ارمنیان قطع شد. به دنبال آن، کلیسای کالسدونی گرجستان کوشید تا رهبری مذهب کالسدونی در منطقه را به دست آورد. از وقایع این دوره مهاجرت گسترده ارمنیان به مناطق مختلف گرجستان بود. هر چند به گواهی مورخان ارمنی از سده چهارم میلادی ارمنیان در مناطق جنوب گرجستان سکونت داشتند با آغاز حملات سلجوقیان گروهی بزرگی از آنان به مناطق مختلف گرجستان کوچ کردند و پس از سکونت در مکانهای جدید دست به ساخت کلیساهای خود زدند. امیران سلجوقی و به خصوص، غازان خان، که اجازه فعالیت به رهبران کلیسای ارمنستان را نمیداند، باعث شدند که مقر جاثلیق به منطقه امن کیلیکیه انتقال یابد. کلیسای ارمنستان به ضعیفترین وضعیت در تمامی دوران حیاتش در آمد. دور شدن رهبری کلیسای ارمنستان از سرزمین اصلی و به خصوص نقض قوانین تعیین رهبری در 1113م، که باعث شد نوجوانی به نام گریگور باهلاوونی(139) در مقام جاثلیق انتخاب شود عواقب سنگینی برای کلیسای ارمنستان به دنبال داشت به طوری که در دیر آختامار(140) اسقف داوید تورنیکیان(141) خود را جاثلیق اعلام کرد که در نتیجه گاهی اسقفهای دیرهای مختلف بر حسب شرایط از جاثلیق کیلیکیه و گاهی نیز از جاثلیق آختامار اطاعت میکردند. در 1089م داوید چهارم(142)، پادشاه ایبریا، موفق شد مناطق آبخازیا و کولخیس را از تسلط سلجوقیان خارج سازد و با متحد کردن این مناطق کشور گرجستان را تشکیل دهد. او ارمنیان را تشویق میکرد که در گرجستان ساکن شوند به طوری که اهالی شهر آنی و مناطق مجاور آن به گرجستان مهاجرت و شهر گوری(143) را بنا کردند.(144) وضعیت سیاسی گرجستان در این دوره باعث قدرتمند شدن کلیسای کالسدونی گرجستان شد. در 1105م، به فرمان داوید چهارم شورای اسقفهای کلیسای گرجستان تشکیل و قوانین مشترک برای تمامی کلیساهای گرجستان وضع شد. در این جلسه، اسقفهای گرجی کلیسای ارمنستان را به دلیل دور شدن از اعتقادات کالسدونی نفرین کردند. هدف داوید چهارم از این کار پایان دادن به برتری کلیسای ارمنستان در منطقه بود. پس از این واقعه، کوشیدند تا آثار به جا مانده در کلیساهای ایبریا، از دوره تسلط کلیسای ارمنستان را محو کنند. چنان که گفتیم، کلیسای ایبریا از نظر معماری و اصول کلیساسازی از معماری ارمنستان پیروی میکرد. از این دوره، کوشیدند تا در ساخت کلیساهای جدید تغییراتی صورت دهند و به معماری کلیساهای بیزانس نزدیک شدند. برای روشن شدن این تغییرات به چند مورد اشاره میکنیم. کلیساهای جدید مانند کلیساهای بیزانسی دارای سقف مرتفع هستند. برخلاف سنت کلیساهای ارمنستان، که در آنها دیوارهای داخلی تزیینات کمتری دارند، دیوارهای داخلی کلیساهای ایبریا، مانند کلیساهای بیزانسی، با نقاشیهای دیواری با موضوعاتی برگرفته از کتاب مقدس پوشیده شدهاند. در کلیساهای ارمنستان، محراب دارای سکوی مرتفع و دیوار شمالی دارای حوضچه غسل تعمید است. در کلیساهای ایبریا، با پیروی از اصول مذهب کالسدونی، محراب سکو و حوضچه غسل تعمید ندارد. کلیساهایی که در دوره اتحاد با کلیسای ارمنستان بنا شده بود از اصول کلیساهای ارمنستان پیروی میکرد. در نتیجه، در آنها تغییراتی براساس مذهب کالسدونی داده شد؛ برای مثال، همان طور که در عکس مشخص است، سکوی محراب کلیسای نینوتسمیندا برداشته شده به گونهای که جایگاه جام مقدس در دیوار محراب از قد یک انسان بلندتر و غیر قابل دسترسی است و سنگ بالای میز محراب نیز برای کاهش ارتفاع آن برداشته شده است. در 1122م، داوید چهارم شهر تفلیس را تصرف کرد و کشور گرجستان در مسیر تبدیل شدن به کشوری قدرتمند در منطقه قرار گرفت و کلیسای کالسدونی گرجستان نیز مدعی رهبری مذهب کالسدونی در کل منطقه شد. داوید چهارم و جانشینانش شروع به گسترش مناطق تحت سلطه خود کردند و مناطق شمالی ارمنستان را از تسلط سلجوقیان خارج ساختند. بر اثر آزار امیران سلجوقی، اهالی این منطقه کوچ کرده و بسیاری از کلیساها و دیرهای آن متروکه شده بود. روحانیان گرجی آنها را تحت نظارت خود درآوردند و مراکز مذهب کالسدونی را در این مناطق تشکیل دادند. خاندان گرجی اوربلی(145)، که از سپهسالاران سپاه گرجستان بودند، منطقه لوری(146) ارمنستان را از تصرف سلجوقیان خارج و تعدادی از کلیساهای ارمنیان را در این منطقه بازسازی و تبدیل به کلیسای کالسدونی کردند. مهمترین آنها دیر هنهوانک(147) است که در سده هفتم میلادی بنا شده. براساس کتیبهای که در زیر گنبد کلیسا قرار دارد و با حروف گرجی قدیم(148) نوشته شده، سمبات اوربلی در 1154م دیر را مرمت کرده است. از اواخر سده یازدهم میلادی تا اوایل سده سیزدهم میلادی دوره قدرت گرفتن کشور گرجستان و به طبع، کلیسای کالسدونی است که در تاریخ گرجستان عصر طلایی(149) نامیده میشود. در این دوره، کلیسای کالسدونی گرجستان، که از سوی حکومت حمایت میشد، از فرصت به دست آمده بر اثر دور بودن رهبری کلیسای ارمنستان، استفاده کرد و کوشید تا پیروان بیشتری در میان ارمنیان به دست آورد و در آن سرزمین، گسترش یابد اما کلیسای ارمنستان نه تنها موقعیت خود را در ارمنستان حفظ کرد بلکه هنوز بر ارمنیان ساکن در گرجستان نیز نفوذ داشت. بنای کلیسای گئورگ مقدس(150) در سده دوازدهم میلادی در تفلیس گواه این واقعیت است. از سده دوازدهم میلادی اسقف اعظم کلیسای ارمنستان، که رهبری کلیه کلیساهای ارمنیان و نمایندگی جاثلیق را در مناطق ارمنینشین گرجستان بر عهده داشت، در پایتخت این کشور مستقر شد.(151) در 1178م، در جلسه شورای اسقفها در قلعه هرمکلا(152)ـ که مقر جاثلیقی بودـ روحانیای با نام بارسق حضور داشت که اسقف اعظم ارمنیان گرجستان بود. از او به عنوان یکی از مهمترین اسقفهای جلسه یاد شده است.(153) این موضوع بیانگر حفظ موقعیت کلیسای ارمنستان در مناطقی است که کلیسای کالسدونی گرجستان قدرتی بیرقیب بود. ملکـه تامـارا، پادشاه گـرجستان (1184ـ 1207م)، حکومـت مناطقی را که در جنوب گرجستان و شمال ارمنستان از زیر سلطه سلجوقیان آزاد شده بود به دو برادر از خاندان زاکاریان به نامهای زاکاره(154) و ایوانه(155) سپرد که اصلیت ارمنی داشتند و نقشی مهم در پیروزیهای ملکه تامارا ایفا کرده بودند. در دوره حکومت این دو برادر شاهد شکوفایی فرهنگی در ارمنستان هستیم. آنها بناهای بسیاری از جمله چندین کلیسا و دیر در ارمنستان بنا کردند. جالب اینکه زاکاره، برادر بزرگتر، که سپهسالار سپاه گرجستان و قدرتمندترین فرد در دربار ملکه تامارا محسوب میشد، پیرو کلیسای حواری ارمنستان بود. مهمترین کلیسایی که به دست وی بنا شده کلیسای دیر هاریجاوانک(156) است که کتیبهای مفصل در این خصوص بر روی دیوار شمالی آن از خود به جا گذاشته است. ایوانـه، برادر کوچـکتر، که وزیر دربار بود، به علـت علاقـهاش به ملکـه تامارا پیـرو مذهب کالسدونی شد. او نیز اقدام به بنای کلیساهای کالسدونی برای ارمنیان مناطق شمال ارمنستان کـرد. هرچـند هر دو برادر در خدمت دربار گرجـستان بودند کلیـه کتیبـههای دو برادر بر روی دیوارهای کلیساها به زبان ارمنی است. سلجوقیان و حاکمان دست نشانده آنها دشمن مشترک ارمنیان و گرجیها بودند. در نتیجه، باعث اتحاد آنها شدند. زاکاره با تشکیل سپاهی مشترک از ارمنیان و گرجیها پیروزیهای بسیار به دست آورد. او به این موضوع واقف بود که اختلاف مذهبی بین دو ملت همسایه باعث کدورت شده. بنابراین، برای حل این مشکل از لئون هتومیان(157) ،پادشاه ارمنستان کیلیکیه و جاثلیق هوانس سستسی(158) اجازه خواست تا دست به اصلاحاتی در کلیسای ارمنستان بزند. در نتیجه، برای بررسی پیشنهاد زاکاره، که در هشت بند تنظیم شده بود، شورای اسقفهای کلیسای ارمنستان در 1204م در شهر سیس(159)، پایتخت کیلیکیه،تشکیل شد. شورا با تغییراتی پیشنهاد زاکاره را پذیرفت اما مراکز دینی در ارمنستان به شدت با آن مخالفت کردند زیرا این اصلاحات را در جهت نزدیک شدن به اصول مذهب کالسدونی میدیدند. به این ترتیب، تلاشهای زاکاره بینتیجه ماند.(160) اگرچه بین ارمنیان و گرجیها اختلاف مذهبی وجود داشت تا زمانی که زاکاره زنده بود این اختلافها به علت قدرت وی در دربار ملکه تامارا علنی نبود به خصوص اینکه جاثلیق کلیسای گرجستان نیز به شدت از او میترسید اما پس از درگذشت وی و جانشینی برادرش، ایوانه، وضعیت تغییر کرد و فشار بر کلیسای ارمنستان آغاز شد. مورخان ارمنی زاکاره را فردی ارمنی معرفی میکنند که فرمانده سپاه مشترک ارمنی و گرجی و حاکم مطلق مناطق ارمنینشین بود اما مورخان گرجی وی را با نام زاکاره مخارگردزلی(161)، فردی گرجی و فرمانده سپاه ملکه تامارا معرفی میکنند و از حضور ارمنیان در سپاه وی نیز سخنی به میان نمیآورند.(162) گفتنی است زاکاره در کلیه کتیبههای خود، که به زبان ارمنی است، خود را سپهسالار سپاه مشترک ارمنی ـ گرجی معرفی کرده. مفصلترین کتیبه با این مضمون در یازده سطر بر روی دیوار شمالی دیر هاریجاوانک قـرار دارد که متعـلق به1201م است.(163) زاکاره در این کتیبـه خـود را چنـین معرفـی میکند: « … من، زاکاره ماندادورتاخورتس(164)، سپهسالار ارمنیان و گرجیها، فرزند سرکیس بزرگ … ».(165) نقش مهم خاندان زاکاریان در تاریخ گرجستان موضوعی مفصل است که در حوصله این مقاله نمیگنجد و بررسی آن را به فرصتی دیگر موکول میکنیم. پس از مدتی، کلیسای بنا شده به دست زاکاره الگویی برای ساخت کلیسای دیر گاندزاسار(166) در 1216م شد. این کلیسا به دستور جلال اول از خاندان حسن جلالیان (1214ـ 1261م)، حاکم منطقه آرتساخ (قرهباغ) ساخته شد. از نیمه سده سیزدهم میلادی مقر جاثلیقی اران به این دیر انتقال یافت. رهبری کلیسای گرجستان در نبود زاکاره سعی کرد تا نفوذ خود را در داخل خاک ارمنستان گسترش دهد. او اسقفهای گرجی را به مناطقی اعزام کردکه ارمنیان پیرو مذهب کالسدونی میزیستند و چهار اسقفنشین در مناطق گوگارک(167)، تایک، باردزر هایک(168)و شمال آرارات تشکیل داد. خاندان زاکاریان تا زمان حملات مغولها به ارمنستان تعدادی کلیسا و دیر(169) در مناطق تحت سلطه خود در شمال خاک ارمنستان برای ارمنیان پیرو مذهب کالسدونی بنا کردند. بررسیها نشان میدهد که تعدادی از این کلیساها متعلق به کلیسای حواری ارمنستان بوده که با تغییراتی آنها را تبدیل به کلیسای کالسدونی کردهاند مانند کلیساهای دیرهای هورومایری(170) . بر روی کلیه این بناها کتیبههایی به زبان گرجی وجود دارد درباره سازنده آنها که از خاندان زاکاریان است. در این کتیبهها، اشتباهات دستوری وجود دارد که بیانگر حک آنها به دست فردی ارمنی و نه گرجی است که تسلط کافی به زبان نداشته. علت استفاده از زبان گرجی و ذکر نام فردی گرجی در مقام اسقف کلیسا در کتیبهها روشن است. کلیسای کالسدونی ارمنیان تحت رهبری جاثلیق کلیسای گرجستان اداره میشد. مسئولان کلیساها را نیز او تعیین میکرد که اسقفهای گرجی بودند اما کشیشها و مراجعه کنندگان و حتی، سازندگان کلیساها از اهالی ارمنی منطقه بودند. سبک معماری در کلیساهای ارمنستان بسیار متنوع است در حالی که در معماری گرجستان محدودیت وجود دارد. این محدودیت بر کلیساهای ارمنیان پیرو مذهب کالسدونی نیز تأثیر گذاشته چنان که سیزده کلیسای کالسدونی که در این مقاله از آنها نام بردهایم، از سه سبک معماری پیروی میکنند. پنج کلیسا به صورت بازیلیک یک ناوی با سقف مرتفع ساخته شده مانند کلیسای تژاروییک(171)، دو کلیسا پلان صلیبی شکل دارند که کلیساهای تبدیل شده هستند و مابقی به صورت بازیلیک گنبددار بنا شدهاند. ارمنستان خاستگاه نوعی از کلیساهای گنبددار است که آن را خاص مذهب کالسدونی میدانند. تفاوت این سبک معماری با معماری دیگر کلیساهای گنبددار این است که در آنها از چهار ستون زیر گنبد دو ستون شرقی در دیوار محراب ادغام شده. قدیمیترین نمونه از این نوع معماری متعلق به سده هفتم میلادی است که به دست جاثلیق آناستاس آکورتسی(172)در کنار روستای آکوری(173)در دامنه شرقی کوه آرارات ساخته شد. این بنا در زلزله 1840م به طور کامل ویران شد.(174) این سبک معماری در دوره قدرت گرفتن کلیسای کالسدونی گرجستان در منطقه، یعنی از پایان سده دوازدهم تا ابتدای سده سیزدهم، الگویی برای ساخت چندین کلیسا شد. در واقع، این سبک معماری را میتوان در منطقه شمال ارمنستان تا ساحل جنوبی رود کورا(175) در داخل خاک گرجستان یافت، منطقهای که تحت حکومت خاندان زاکاریان قرار داشته اما در سمت دیگر رود به ندرت به این سبک بر میخوریم. این موضوع بیانگر تداوم نفوذ معماری ارمنی در ساخت کلیساهای گرجی است. جالب اینکه تمامی کلیساهای متعلق به این سبک فقط در سه دهه بنا شده.(176) همانگونه که گفتیم، پیش از پیروی کلیسای گرجستان از مذهب کالسدونی معماری کلیساهای آنها تحت تأثیر معماری ارمنی بود. پس از قبول مذهب کلسدونی، معماری بیزانسی نیز بر این کلیساها تأثیر گذاشت. در نتیجه، سبک خاص این منطقه به وجود آمد که هم به معماری ارمنی و هم به معماری بیزانسی شباهت دارد. تفاوت کلیساهای کالسدونی ارمنیان با کلیساهای حواری ارمنستان در نداشتن حوضچه غسل تعمید در داخل کلیسا و سکوی مرتفع محراب است. تفاوت دیگر وجود اتاق کوچکی همراه با محراب در مقابل هریک از ورودیهاست مانند کلیسای تژاروییک و اینکه تمامی دیوارهای داخلی با نقاشیهای دیواری پوشانده شده. در سده سیزدهم میلادی ارمنستان و گرجستان به تصرف مغولها در آمد. گرجستان باردیگر یکپارچگی خود را از دست داد و به سه منطقه کارتلی، کاخت و امارات تقسیم شد. در نتیجه، قدرت کلیسای گرجستان در منطقه کاهش یافت. پس از سقوط امپراتوری بیزانس، در 1453م قدرت کلیسای بیزانس، که رهبری کلیه کلیساهای پیرو مذهب کالسدونی را بر عهده داشت بسیار کاهش یافت به طوری که کلیسای ارتدوکس روسیه سیاستی مستقل در پیش گرفت و کوشید تا جایگزین کلیسای بیزانس در کشورهای پیرو مذهب ارتدوکس شود. در دوره تسلط مغولها، کلیسای ارمنستان با چالشی جدید روبهرو شد، مبلغان مذهبی کاتولیک با کسب اجازه از خان مغول مذهب کاتولیک را در منطقه تبلیغ کردند و پیروانی در مناطق جنوبی(177) ارمنستان به دست آوردند. آنان از غیبت رهبری کلیسای کالسدونی در مناطق شمال ارمنستان نیز استفاده کردند و موفق شدند پیروانی در این مناطق به دست آورند و تعدادی از کلیساهای کالسدونی را تبدیل به کلیساهای کاتولیک کنند. کلیساهای روستای مزاوان(178) از این دسته است. بر روی دیوار این بناها، هنوز کتیبههایی به خط گرجی قدیم از دوره مذهب کالسدونی وجود دارد.(179)کلیسای گرجستان با مبلغان مذهب کاتولیک با مدارا برخورد کرد. حاکمان گرجی به امید حمایت نظامی اروپاییها در مقابله با مغولها مانع کار آنها نشدند. در نتیجه، مذهب کاتولیک در بین گرجیها نیز پیروانی به دست آورد. در 1441م، رهبری کلیسای حواری ارمنستان از شهر سیس کیلیکیه به دیر اجمیازین ارمنستان منتقل شد.(180) این موضوع باعث افزایش قدرت آن در ارمنستان شد و مبارزه با مذاهب کالسدونی و کاتولیک ابعاد جدیدی پیدا کرد. در نتیجه، گروهی از پیروان آن مذاهب بار دیگر به مذهب قبلی خود بازگشتند و کلیساها و دیرهای این مناطق مورد استفاده پیروان کلیسای حواری ارمنستان قرار گرفت.(181) گواه این موضوع تغییرات در کلیساهای کالسدونی و وجود خاچکارهای متعلق به سدهپانزدهم تا نوزدهم میلادی در این مناطق است. کلیسای بازیلیک گئورگ مقدس در روستای آکوری در نزدیک شهر وانادزور(182)، که در سده سیزدهم میلادی به عنوان کلیسای کالسدونی ساخته شده، از این دست بناهاست که طی سدههای بعد با تغییراتی در آن مورد استفاده پیروان کلیسای حواری ارمنستان قرار گرفت. با نگاه به محراب کلیسا مشخص میشود که با ساختن سکوی محراب، همان طوری که در تصویر علامتگذاری شده، بخش عمدهای از دو طاقچه مخصوص ظرف مقدس با سکوی محراب پوشیده شده است. یکی دیگر از دلایلی که ارمنیان پیرو کلیسای کالسدونی به مذهب قبلی خود بازگشتند سیاست عثمانی بود. امپراتوری عثمانی بین ارمنیان پیرو کلیسای کالسدونی و یونانیان منطقه پونتوس(183)تفاوتی قائل نبود و آنان را همپیمان بیزانس میدانست. آنها را به رسمیت نمیشناخت و محدودیتهای سختی برای آنها به وجود آورده بود که باعث مهاجرت گروهی از آنان از منطقه شد. گروهی نیز از کلیسای حواری ارمنستان پیروی کردند. گروهی دیگر هم به دین اسلام گرویدند. گروههای کوچکی از آنان در مناطق کوهستانی باقی ماندند که تا سده بیستم میلادی و قتلعام های سال 1915ـ 1922م دوام آوردند. یکی از سندهایی که حضور ارمنیان پیرو کلیسای کالسدونی را در ارمنستان تحت سلطه عثمانی را تأیید میکند کتاب مقدس دیر روستای آکن(184) است که در 1787م به زبان ارمنی رونویسی شده. در بعضی قسمتهای آن و به خصوص، در زیر نقاشیها اسامی قدیسان را به زبان یونانی ذکر کردهاند. این کتاب اکنون در موزه شهر آتن نگهداری میشود.(185) بررسی این کتاب خطی نشان میدهد که ارمنیان پیرو کلیسای کالسدونی این منطقه پیرو کلیسای بیزانس در قسطنطنیه بودند اما ارمنیان پیرو کلیسای کالسدونی در نواحی تحت سلطه صفویان به علت غیاب کلیسای بیزانس در این مناطق از کلیسای گرجستان پیروی میکردند. به فرمان پتر اول(186)، تزار روسیه، از آغاز سده هجدهم میلادی تغییراتی در رهبری، کلیسای روسیه صورت گرفت که نتیجه آن دخالت مستقیم حکومت در امور کلیسا بود. به این ترتیب، کلیسای ارتدوکس روسیه تحت سلطه حکومت درآمد. نتیجه نامطلوب این تغییر در انقلاب 1917م نمایان شد. در سده هفدهم و هجدهم میلادی، در بیشتر شهرهای گرجستان اجتماعات بزرگی از ارمنیان تشکیل شده بود که بزرگترین آنها در شهرهای تفلیس، گوری، تلاو(187) و گرم(188) بودند. هریک از این شهرها دهها کلیسا داشتند. ارمنیان این مناطق از کلیسای حواری ارمنستان پیروی میکردند و این شهرها اسقفنشین بودند. هراکل دوم(189)، حاکم کاخت، پس از عقد پیمان گئورگیوسک(190) با روسیه تزاری در 1783م موفق شد با حمایت روسها نخست از زیر سلطه ایران خارج شود و سپس، منطقه کارتلی را به کاخت ملحق کند. این کار باعث لشکرکشی آغامحمد خان قاجار به شهر تفلیس و سرآغاز جنگهای طولانی ایران و روس شد. در 1813م، براساس عهدنامه گلستان سرزمینهای امارت، کارتلی، کاخت، آبخازیا، که کشور امروزی گرجستان را تشکیل میدهند، به روسیه تزاری تعلق گرفت. کلیسای روسیه، که پس از تصرف قسطنطنیه به دست عثمانیها در سده پانزدهم میلادی خود را وارث کلیسای ارتدوکس بیزانس میدانست، کوشید تا رهبری کلیه کلیساهای ارتدوکس را به دست آورد. بنابراین، پس از الحاق گرجستان به امپراتوری روسیه نه تنها نقش کلیسای بیزانس را در رهبری پیروان مذهب کالسدونی در گرجستان بر عهده گرفت بلکه در1811م سمت جاثلیقی را در کلیسای گرجستان حذف کرد و رهبری این کلیسا را به جاثلیق کلیسای روسیه سپرد. طی این دوره، کلیسای گرجستان به دست متروپولیتن یا اسقف اعظم تعیین شده از طرف کلیسای روسیه اداره میشد. این وضعیت تا 1917م ادامه یافت. به دنبال سیاستی که پتر اول در خصوص کلیسای روسیه اعمال کرده بود باعث شد تا کلیسای کالسدونی گرجستان که بیش از یکصد سال تحت نظر حکومت تزاری روسیه قرار داشت، تحت تأثیر ساختار سازمانی آن قرار گیرد. اما روسیه نمیتوانست همین سیاست را درباره کلیسای ارمنستان، که وابسته به هیچ مرکز دینیای نبود، اعمال کند. روسیه به خوبی میدانست که قدرت جاثلیق کلیسای ارمنستان فقط در رهبری امور دینی نیست و نفوذ بسیاری در جامعه ارمنیان دارد که به او قدرت سیاسی نیز داده است. این امر باعث نگرانی روسیه تزاری بود. پاسکویچ(191) طی نامهای به تاریخ 16 نوامبر 1828م این موضوع را به اطلاع دولت روسیه رسانده بود. او با هدف محدود ساختن جاثلیق کمیتهای مخفی در تفلیس تشکیل داد و در آن قوانینی در خصوص محدود کردن اختیارات جاثلیق تدوین شد. در کمیتهای دیگر، در سنپتربورگ، این قوانین تکمیل و با نام قانون بولوژنی تقدیم تزار کردند.در 11 مارس 1836م تزار قانون بولوژنی راتصویب کرد و به اجرا گذاشت. در نتیجه، اختیارات جاثلیق محدود شد.(192) به علت سیاست دین ستیزی در کل دوران حکومت شوروی، همچنین تخریب گسترده مراکز دینی در سالهای 1937و 1938م و قتل روحانیان مخالف نظام، قدرت رهبران دینی ارمنستان و گرجستان بسیار محدود شده بود و تنها نگرانی آنان حفظ حداقل ارتباط مردم معتقد با مراکز دینی بود زیرا با تبلیغات گسترده ضد دینی در جمهوریهای شوروی بسیاری از مردم حالتی منفعل نسبت به مراکز دینی داشتند. پس از سالها تخریب و تغییر کاربری بناهای مذهبی، در دهه 50 ـ 80 سده بیستم میلادی بسیاری از دیرها چه در ارمنستان و چه در گرجستان مرمت شد اما از آنها به عنوان میراث فرهنگی نگهداری میشد و نه مراکز دینی. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مبارزه با ادیان در جمهوریهای شوروی پایان یافت و باردیگر نقش ادیان و به طبع، روحانیان پررنگ شد. در این بین، رهبری کلیسای کالسدونی گرجستان در مدت زمانی کوتاه توانست نفوذ خود را در بین اقشار مختلف مردم آن کشور باز یابد و گامهایی در جهت بازگشت به دوره ملکه تامار بردارد. کلیسای گرجستان در زمان ریاست جمهوری ساآکاشویلی(193) به برنامه گرجیسازی کلیساهای ارمنیان ساکن در گرجستان، به خصوص شهر تفلیس، شتاب بخشید و شروع به گسترش نفوذ خود در خارج از مرزهای کشور کرد که بهطبع با منافع کلیسای ارمنستان در تضاد بود. بر اساس گزارش اداره آمار ارمنستان(194) در 2011م شمار ارمنیان پیرو مذهب کالسدونی در ارمنستان بالغ بر 7,500 نفر است که از کلیسای بیزانس پیروی میکنند اما نبود رهبری مستقل سبب شده تا کلیسای گرجستان، که خود را وارث کلیسای بیزانس در منطقه میداند، نه تنها آنان را بازماندگان جامعه گرجی در منطقه معرفی کند بلکه به صرف وجود کتیبههایی به زبان گرجی کلیساهای آنان را نیز متعلق به کشور گرجستان میداند. البته، تمامی این کتیبهها به زبان گرجی نیست و در برخی از آنها از زبانهای یونانی و ارمنی نیز استفاده شده است مانند دیر ماتوساوانک(195). طبق کتیبه آن به زبان ارمنی(196) در بالای سردر ورودی، این بنا در 1247م تبدیل به کلیسای پیروان مذهب کالسدونی شده است. اگر کلیسای حواری ارمنستان در سده هفتم و پانزدهم میلادی در قبال ارمنیان پیرو کلیسای کالسدونی، که آنها را هوروم(197) به معنی روم مینامیدند، صبوری نشان میداد، آنها نیز مانند کلیساهای ارمنی کاتولیک و پروتستان دارای رهبری مستقل میشدند و کلیسای گرجستان هرگز نمیتوانست چنین ادعاهایی را مطرح سازد و به روابط ارمنستان ـ گرجستان لطمه وارد کند. این ادعاها فاقد هرگونه اساس منطقی است زیرا در هیچ منبعی از سکونت گرجیها در خاک ارمنستان ذکری به میان نیامده و ادعای مالکیت بناها نیز وجهه حقوقی ندارد زیرا ادعای آنان شبیه آن است که کلیسای کاتولیک روم به صرف وجود کتیبههایی به زبان لاتین در کلیساهای ارمنیان کاتولیک آنها را متعلق به واتیکان بداند. بررسی تاریخ کلیسای کالسدونی ارمنیان در این مقاله مشخص ساخت که ارمنیان پیرو این مذهب در واقع به دلیل نداشتن رهبری واحد از دو مرجع، یعنی کلیسای بیزانس و کلیسای گرجستان، پیروی کردهاند و استفاده از خط گرجی در کتیبهها نمیتواند بیانگر تغییر ملیت آنان باشد. چنین استدلالی مانند آن است که کلیه ملل مسلمان غیرعرب را به صرف آنکه کتاب مقدس و کتیبههای مساجدشان به زبان عربی است از نژاد اعراب بدانیم. پس از فروپاشی شوروری، کلیسای گرجستان درباره کلیساهای کالسدونی ارمنیان در خاک گرجستان، ارمنستان و ترکیه امروزی ادعای مالکیت کرد. همچنین، طی سه دهه تعداد بسیاری از کلیساهای متعلق به کلیسای حواری ارمنستان را در خاک گرجستان تخریب کرد. تعدادی را نیز از طریق مراجع قضایی مصادره کرد و با محو کتیبهها و علائم مربوط به ارمنیان و ایجاد تغییراتی آنها را تبدیل به کلیساهای گرجی کرد. اسناد و مدارک بسیاری در این خصوص وجود دارد.(198) پرداختن به این موضوع را به فرصتی دیگر موکول میکنیم. پس از استقلال گرجستان، رهبری کلیسای این کشور، برای کلیساهای کالسدونی و پیروان آن در ارمنستان اسقفنشین منطقه شمال ارمنستان را تشکیل داده، در حالی که در این منطقه هیچ گرجیای سکونت ندارد. کلیساهای بهجا مانده نیز یا متروکهاند یا ارمنیان کلیسای حواری ارمنستان از آن استفاده میکنند. رهبری کلیسای گرجستان برای تحقق هدف خود، به رسمیت شناختن کلیسای حواری ارمنستان در کشورش را، که 300 الی 350 هزار پیرو دارد، مشروط به آن دانسته که مالکیت کلیساهای کالسدونی در خاک ارمنستان و حضور اسقف آن در این کشور به رسمیت شناخته شود. درخواستی که هیچ مبنای منطقی و حقوقی ندارد و باعث تنش بین دو همسایه دیرینه شده است. حمایت گروههای ملیگرای افراطی از این ادعاها نیز سبب شده که گاه موضوع ابعاد سیاسی پیدا کند. در ادامه، بدون ورود به ابعاد حقوقی این ادعاها، به بررسی واقعیتهای تاریخی چند نمونه از این بناهای مورد اختلاف میپردازیم. یکی از کلیساهای ارمنیان در ترکیه، که امروزه کلیسای گرجستان ادعای مالکیت آن را دارد، کلیسای گریگور مقدس در شهر آنی است. این بنا در زمان حکومت خاندان زاکاریان در نیمه اول سده سیزدهم میلادی بنا شده. بر اساس کتیبه مفصلی به زبان ارمنی بر روی دیوار جنوبی آن کلیسا را یکی از بازرگانان این شهر با نام تیگران هوننتس(199)در 1215م ساخته و کلیسا به همین نام نیز معروف است. دیوارهای خارجی بنا با حجاریهایی متأثر از هنر ارمنی و کتیبههای فراوان به زبان ارمنی پوشیده شده است. دیوارهای داخلی کلیسا پوشیده از نقاشیهای دیواری با موضوعات برگرفته از کتاب مقدس است. تصاویر این نقاشیها و وجود کتیبههایی به زبان گرجی در آنها مبنای کلیسای گرجستان برای ادعای مالکیت آن است. اما دلایل بسیاری در رد این ادعا وجود دارد از جمله نقوش دیوارهای خارجی، سکوی مرتفع محراب و از همه مهمتر، کتیبه مفصل سازنده که در آن از سه شورای دینی یاد کرده اما از شورای خلقیدونیه، که تصمیمات آن مبنای تأسیس کلیسای کالسدونی بوده، نامی نبرده است. این موضوع که در دورهای ارمنیان پیرو مذهب کالسدونی از این کلیسا استفاده میکردند صحت دارد اما زمان آن مشخص نیست. به نظر کارشناسان، نقاشیهای دیواری، که در آنها کتیبههایی به زبانهای یونانی، گرجی و ارمنی وجود دارد و همچنین بنای صحن غربی کلیسا متعلق به دهه 1250م است که این تاریخ را باید زمان انتقال کلیسا به پیروان مذهب کالسدونی درنظر گرفت. تصویر قدیسان و حاکمان ارمنی در این نقاشیهای دیواری دلالت بر آن دارد که ارمنیان از این بنا استفاده میکردهاند و نمیتوانسته به گرجیها تعلق داشته باشد. کلیسای گرجستان این ادعا را تنها به دلیل وجود چند تصویر از قدیسان این کلیسا و چند کتیبه به زبان گرجی مطرح کرده است.(200) از بین دهها نقاشی با موضوعات مربوط به هنر و تاریخ ارمنیان بر روی دیوارهای داخلی کلیسای تیگران هوننتس درباره یکی از آنها، که در 1916م به دست میکاییل مازمانیان بازسازی شده، سخن خواهیم گفت. این نقاشی دیواری تیرداد سوم(201) ، پادشاه ارمنستان، را به همراه حاکمان ایبریا و آبخازیا و سربازانشان نشان میدهد. حال، این سؤال پیش میآید که اگر این بنا به دست گرجیها ساخته شده است، بدون در نظر گرفتن حجاریها و کتیبههای دیوارهای خارجی، به چه دلیل در نقاشیهای دیوارهای داخلی از تصاویری با موضوعات مربوط به ارمنیان استفاده کردهاند؟ کلیساهای ارمنیان کالسدونی در منطقه تایک، که گرجیها آن را تائو(202) مینامند، یکی دیگر از کلیساهایی است که گرجستان ادعای مالکیت آن را دارد. قدیمیترین منابع مکتوب درباره این منطقه، همچون یکی از استانهای ارمنستان، مربوط به مورخان سده پنجم میلادی مانند پاوستوس بوزاند و موسی خورنی است که در آثارشان از وجود اسقفنشین کلیسای ارمنستان در این ناحیه سخن گفتهاند. در هیچ یک از متون باستانی، چه ارمنی و چه متعلق به سایر ملل همسایه، اشارهای به سکونت گرجیها در این منطقه نشده . این در حالی است که مراکز علمی گرجستان با استناد به وجود کلیساهای کالسدونی متعلق به ارمنیان و کتیبههایی به زبان گرجی ساکنان این نواحی را گرجی معرفی میکنند تا توجیهی برای گرجیسازی کلیساهای این منطقه باشد. از کلیساهای این منطقه، که به دست کارشناسان گرجی مرمت شده است، میتوان از دو کلیسا نام برد: کلیسای ایشخان، که در سده هفتم میلادی به دست نرسس تایتسی، جاثلیق کلیسای ارمنستان بنا شده و کلیسای اوشک که داوید کئوراباغاد، از خاندان باگرادونی، که در سده دهم میلادی بر این ناحیه فرمان میراندند، آن را بنا کرده است. در این، بین دولت ترکیه میکوشد تا از این موضوع بهرهبرداری سیاسی کند، بهطوریکه مانع مطالعه متخصصان ارمنی در این منطقه شده. در مقابل، متخصصان کشور گرجستان نه تنها اجازه دارند بدون قید و شرط رفت و آمد کنند بلکه اجازه مرمت تعدادی از کلیساهای ارمنیان کالسدونی نیز به آنان داده شده است. هدف ترکیه ایجاد دشمنی بین دو همسایه مسیحی و همچنین، نشان دادن حسننیت خود به جهانیان در مقابل همسایه مسیحیاش است اما مهمترین هدف ترکیه انکار وجود ارمنیان در این منطقه و به طبع، انکار قتلعام آنان است. حضور گسترده گرجیها در این منطقه بدون عواقب نبوده است. پس از قتلعام ارمنیان این منطقه در 1915ـ 1922م، دولت ترکیه سعی کرد تا گرجیها و لازهای مناطق شمال شرق این کشور را با ترکهای منطقه ادغام و آنان را از ریشههای اصلی خود دور کنند اما حضور گرجیها در منطقه و مرمت بناها به دست آنان توجه بازماندگان گرجیها را به خود جلب کرده. جوانان گرجی شروع به کند وکاو در خصوص گذشته خود، نه به عنوان ترک بلکه به عنوان گرجی کردهاند که باعث ایجاد نگرانیهایی برای دولتمردان ترکیه شده است. شاید، به همین دلیل برنامه مرمت تعدادی از کلیساهای شهر باستانی آنی به دست گرجستان به تعویق افتاده است. پینوشتها: Chalcedonian، در منابع ارمنی به صورت کاغکدون( քաղկեդոն,Caghgedon) آمده اما پیروان ارمنی این مذهب خود را اوغاپار (Ուղղափառ,Ughapar ) به معنی ارتدوکس مینامند. Armenian Apostolic Church این مراکز شامل اورشلیم، اسکندریه، آنتاکیه، قسطنطنیه، روم، ادسا، نصیبین، قیصریه و ارمنستان (ابتدا در شهر واقارشاباد سپس دوین) بود. Council of Nicaea Council of Constantinople Council of Ephesus نسطوریوس، اسقف کلیسای انطاکیه، تنها روحانیای بود که با تصمیمات شورای افسس مخالفت کرد و به مصر تبعید شد. Council of Chalcedon Flavius Marcianus (450-457) ՄաթէոսԵպս. Իզմիլեան, Հայ Եկեղեցու պատմութիւն (Էջմիածին, 2008), p. 27 Iberia تا سده دهم و یازدهم میلادی گرجستان از دو کشور مجزا به نامهای کولخیس (Colchis)و ایبریا، که با نام کارتلی(Kartli) نیز معروف است، تشکیل شده بود. Pope Leo I (440-461) Nestorius (386-450) Thaddaeus & St.Bartholomew 16- Saint Nino ، یکی از راهبه هایی که به شهر واغارشاباد ارمنستان پناه آورد و پس از شهادت گایانه مقدس به ایبریا پناه برد و مسیحیت را در آنجا تبلیغ کرد. hushan،همسر حاکم ایبریا و دختر وارطان مامیگونیان، سردار سپاه ارمنستان در جنگ آوارایر،که به دلیل پایداریاش در ایمان به مسیحیت به دست شوهرش شکنجه شد و به شهادت رسید. ՀամլետԴաւթեան, Վրաց Քարթլիիեկեղեցուհարցը Դւինի Գժողովում Zacharias Mytilene Rhetor (465-536) ԶաքարիաՀռետոր, Օտար աղբիւրները Հայաստանի եւ հայերի մասին (Երեւան, 1976), Հատոր 8, p. 313 Հայ Վրացական հարաբերութիւնները,Գիրք 5, p. 47& 48 Mtskheta Bardav ،به زبان ارمنی و Barda به زبان انگلیسی. در متون عربی، به صورت بردعه آمده است. امروزه، در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد. Jvari Sion Atenk Gori Ninotsminda Bolnis برای اطلاعات بیشتر در خصوص این سبک معماری ر.ک: شاهن هوسپیان،«کلیسای بازمانده ای از انهدام فرهنگی»،پیمان،س11،ش 52 (تابستان 1389): 120 ـ ՄելիքսեթԲէկ, «7-րդդարուհայերէնարձանագրութիւններըՎրաստանում», ՀԳԱ, համար 5(1945), p.3-6; Բարխուրդարեան, Vakhtang I of Iberia Gorgasli (440-502) Babken Votmsetsi (490-516) Dvin ،پایتخت ارمنستان که امروزه ویرانههای آن در جنوب ایروان قرار دارد. Սւազեան, «ՀայԱղւանականեկեղեցականհարաբերութիւններըԶդարում», Էջմիածին ամսագիր, Ա (2013): 40. Թուղթ Հայոց ի Պարսս առ ուղափառս Simeon Bet Arshamatsi ՅովհաննէսԽորիկեան, «ՆեստուրականներիեւՄիաբնակներիմիջեւպայքարը», ՀՀԳԱ, Հատոր 12, Պրակ 2, p.159. ԱրմէնՏէրԳրիգորեան, «Դւինիառաջին (506թ) եւերկրոդ (554 – 555թ) եկեղեցականժողովներնուդրանցընդունածորոշումները», Nerses Bagrevantsi (548-557) ՏէրԳրիգորեան, 42- برای اطلاعات بیشتر دراین خصوص ر.ک: ادوارد آقایان، «مسروپ ماشتوتس، پدید آورنده الفبای ارمنی»، ترجمه آناهید هوسپیان، پیمان، س2، ش7 و8 (پاییز و زمستان 1376): 43 5454. ՀրաչեաԱճառեան, «ՄեսրոպՄաշտոցիերրորդքարոզչականգործունէութիւնը», ԵՊՀ (Երեւան, 1984): 6 ՍարգիսՄելքոնյան, «Արևելահռոմեականկայսրությունումտիրողկրոնա-քաղաքականդրությունըԷդարիսկզբիցմինչև 633թ», برای اطلاعات بیشتر در این خصوص ر.ک: مهدی یاراحمدی،«آوارایر، طعم شکست در بوی پیروزی»،پیمان،س16،ش60 (تابستان 1391): 162ـ ՀովհանԵփեսացի, Օտար աղբիւրները Հայաստանի եւ հայերի մասին (Երեւան, 1976), Հատոր 8, p. 357 Hovanes Gabeghentsi (557 – 574) Garmir Vartan Justinian II (565 – 578) Tiberius II Constantine (578 – 582) ՆերսէսԱկինեան ,Կիւրիոն կաթողիկոս վրաց (Վիեննա, 1910), p. 100 Movses II Yeghvardesti (574 – 604) Kyrion I (595 – 610) Ուխտանեսեպիսկոպոս, Հայոց պատմութիւն (Երեւան, 2006), p.108; Ստեփանոս Տրօնեցի Ասողիկ, Hovhanes Bagaranetsi (591- 603) Սեբեոս, Պատմութիւն (Երեւան, 2005), գլուխ ԺԹ, 101 Avan،محلهای درشرق شهر ایروان امروزی Karin،شهرارزرومامروزی Սեբեոս, , գլուխ ԼԳ, p. 147. Ukhtanes Ուխտանեսեպիսկոպոս, Հայոց պատմութիւն (Երեւան ,2006), գլուխ Ի, 136 ـ 165 Abraham Aghbatanetsi (607- 615) Vrtanes Hovhannes Draskhanakertsi (897 – 925) ՅովհաննէսԴրասխանակերտցի, Հայոց Պատմութիւն (Երեւան 1996),75.ՀամլետԴաւթեան, «Վրաց Քարթլիի եկեղեցու հարցը Դւինի Գ ժողովում», Էջմիածին ամսագիր (2013), ԺԲ, 56 67- عالیترین سمت در کلیسای ارمنستان که در زبان ارمنی کاتوغیکوس و در زبان یونانی، کاتولیکوس نامیده میشود. Metropolitan Movses Kaghankatvetsi (900 -?) Մովսէս Դասխուրանցի (Կաղանկատուացի) եւ իր պատմութիւն Աղւանից (Վիեննա, 1970), 213. Սւազեան, «Հայ Աղւանական եկեղեցական հարաբերութիւնները Զ դարում», Էջմիածին ամսագիր (2013), Ա, 40. Ուխտանեսեպիսկոպոս,(2006), գլուխ Հ , p. 206 – 210. Ivane Javakhishvili (1876 – 1940) ՄելիքսէթԲէկ, Վրաց աղբիւրները Հայաստանի եւ հայերի մասին (ԵՊՀ ,2013), 36. Սեբեոս,, գլուխ ԽԶ , p. 235. ՏէրԳրիգորեան, «Պարսկա-բիւզանդական քաղաքականութիւնը Հայ Առաքելական եկեղեցու հանդէպ 7-րդ դարի առաջին կէսին», روزبه زرینکوب،تاریخ سیاسی ساسانیان (تهران: مرکزدایره المعارف بزرگ اسلامی، 1393)،ص Heraclius (610 – 641) Hierapolis Yezr Parajanakertsi (630 – 641) Սեբեոս,, գլուխ ԽԱ , p. 189. Narratio de rebus Armeniae ՀրաչԲարթիկեան, « Հունարէն թարգմանութեամբ մեզ հասած մի հայ քաղկեդոնական սկզբնաղբիւր» ՄաղաքիաԱրք. Օրմանեան, Հայոց եկեղեցին (Երեւան, 2016), 66 & 67 Hovhan Mayragemetsi . Aragats،کوهی در شمال ایروان این دیر که به ناموی نامیده میشود در نزدیکی روستای سولاک (Solak) قراردارد. Arsen Sapartesi Gerard Garitte, «La Narratio de rebus Armeniae», Բանբեր Մատենադարանի (1962), համար 6, 457 – 470 ԱնդրեասԵզեկեան, «Հովհան Մայրագոմեցու կեանքի եւ գործունէութեան շուրջ», Էջմիածին ամսագիր (2018), Զ , 30 ԵրւանդՏէրՄինասեան, Հայոց եկեղեցին (Էջմիածին, 2014), 101&102 Sahak Dzoroportsi (677 – 703) Albert Musheghyan, «On the shorter recensions of Socrates Scholasticus ecclesiastical history and the life of Silvester», Banber Madenadaran,22, p.240 Justinian II (685 – 705) Council of Trullo Musheghyan,ibid., 246. ՍարգիսՄելքոնեան, «Կանոնագիրք Հայոցում յիշատակւող Թէոդոսոպոլիս, Կարինի ժողովի հարցը», Տարեգիրք(Երեւան: ԵՊՀ ,2016), ԺԱ, 165 Hripsimeh Mren Aruj Irindi Garnahovid Banak Ishkhan Tortum برای اطلاعات بیشتر در خصوص ارمینیه ر.ک: شاهن هوسپیان،«سکههای خلفای عرب ضرب شده در ارمنستان»،پیمان،ش 77 (پاییز 1395): 329 ـ Hovhan Odznetsi (717 – 728) ویرانههای کلیسای زوارتنوتس (Zvartnos )،که در 643 م بنا شده است،در نزدیکی اجمیادزین قرار داد. ՍէյրանԶաքարեան, Սուրբ Հովհան Օձնեցի, իմաստասէր կաթողոկոսը (ԵՊՀ, 2019),116.Կանոնագիրք ՀայոցՏեառնՅովհաննուԻմաստասիրիԱւձնւեցւոյմատենագրութիւնք ԳառնիկՅարութիւնեան, « Յովհաննէս Օձնեցին Կանոնագիրք Հայոցի խմբագիր», Վեմ. (2014), Զ տարի, թիւ ԿարինէՄելիքեան, «Քաղաքական եկեղեցական իրադրութիւնը Բիւզանդիայում 7-րդ դարի առաջին կէսին ՎրեժՎարդանեան, Հայոց եկեղեցու պետիրաւական եւ գաղափարական շահերի պաշտպանութիւնը Յովհաննէս Օձնեցու կողմից ( Էջմիածին ,2004), 13. 115- برای اطلاعات بیشتر در این خصوص ر.ک: شاهن هوسپیان، « خاچکار(بخش اول)»، پیمان، ش80 (تابستان1396): 8 ـ 48 و همو، «خاچکار (بخش دوم)»، پیمان، ش81 (پاییز1396): 6 ـ 53 . 116- Garitte, ibid., p. 457- 470. 117- Բարթիկեան, ibid., p. 457. 118- Gugark، از مناطق تحت سلطه امپرتوری بیزانس که با گرجستان هممرز بود. 119- Tayk، استانی در شمال غرب ارمنستان و منطقه ارزروم امروزی ترکیه 120- Shirak، از استانهای هممرز با تایک و آرارات 121- Taron، استانی در غرب ارمنستان و منطقه موش امروزی ترکیه 122- Ashot ، نوه آشوت باگرادونی، فرمانده سپاه ارمنستان در دوره تسلط عربها 123 – Kurabaghat به ارمنی و Kuropalates به لاتین، سمتی عالی در دربار امپراتوری بیزانس درسدههای پنجم تا چهاردهم میلادی 124- Ardanuj ، امروزه در ترکیه شهری با نام اردانوچ وجود دارد. Adrnerseh II (961- 966) David III (966 – 1000) ԼիանաՆազարեան, «Դաւիթ Կիւրապաղատի տոհմաբանութիւնը », Բանբեր հայագիտութեան (2019),1 Oshk, Khakhu Nerses Tayetsi (641- 661) Bana, Ishkhan Athon،در منطقه آبخازیا ی امروزی قرار دارد. Մելքոնեան, ibid.¸(2016), 170. Ani ،پایتخت ارمنستان در دوران پادشاهی خاندان باگرادونی مبنای گاه شماری تقویم در کلیسای ارمنستان از 551مودر کلیسای کالسدونی،که در کتیبه بانام کلیسای رو مذکر شده،از 780م است. Անիքաղաք, Դիվան հայ վիմագրության (Երեվան, 1966), p. 35 ՄարտիրոսյանեւՄկրտումյան,«Քարթլիմատյան», Լրաբեր(1971), p. 80 & 81 138- Horomos ، امروزه ویرانههای دو مجموعه دیر در خاک ترکیه و بر روی خط مرزی با ارمنستان قرار دارد. – Narekavank ، این دیر،که در سال 1960م به طور کامل به دست ارتش ترکیه ویران شد، در جنوب دریاچه وان قرار داشت. Grigor Pahlavuni (1113 – 1166) دیر صلیب مقدس در جزیره آختامار در دریاچه وان ترکیه امروزی David Tornikian (1113 – 1165) David IV Builder (1073 – 1125) Gori ،در شمال گرجستان و نزدیک مرز اوستیا ՄուրադՀասրաթեան, «Թբիլիսիիհայկականեկեղեցիներիճարտարապետութիւնը», Էջմիածին ամսագիր (Յուիս, 2009), p. 67 Orbeli Lori ،منطقهای در شمال ارمنستان امروزی Hnevank ،دیری در نزدیکی روستای کورتان (Kurtan) منطقه لوری ارمنستان در قرون وسطا از این حروف استفاده میشد که با خط امروزی تفاوت دارد و افراد غیر متخصص قادر به خواندن آن نیستند. საქართველოს ოქროს ხანა این کلیسا در 1937م به طور کامل تخریب شد. Հասրաթեան, ibid., p. 67. Hromkla Չամչեան, Պատմութիւն Հայոց (Վենետիկ, 1786), հ.3, p. 132 Zakare (? -1212) Ivane (? -1227) . Harijavank ،این دیر در کنار روستایی به همین نام در شرق شهر آرتیک قرار دارد. Levon Hetumian (1198 – 1219) Hovanes Ssetsi (1203 – 1221) Sis ،در منطقه آدانای امروزی در ترکیه ԱշոտՄանուչարեան, Եկեղեցու ներսում արատաւոր երեւոյթների դէմ պայքարի արտացոլումը Շիրակի վիմագրերում (Գիւմրի: ՀՀԳԱ, 2016), p. 14 Mkhargrdzeli Շահնազարեան, «ԶաքարեանՀայաստանիիրաւականկարգավիճակիհարցըհայեւվրացպատմագի – տութեանմէջ», ԵՍԶԱՔԱՐԷՄԱՆԴԱՏՈՐԹԱԽՈՒՑԷՍ, ԱՄԻՐՍՊԱՍԱԼԱՐՀԱՅՈՑԵՒՎՐԱՑ, ՈՐԴԻՄԵԾԻՍԱՐԳՍԻ, Mandatortakhutses ،عالیترین مقام در دربار گرجستان Դիվան հայ վիմագրության, Շիրակի մարզ (Երեվան, 2012), p. 45 Gandzasar Gugark ،منطقه ای که امروزه بخشی از آن در خاک ارمنستان و بخشی از آن نیز در خاک گرجستان قرار دارد Bardzr Hayk،درخاک ترکیه امروزی قرار داد. Akhtala, Kobayr, Tejaruyk, Khujab, Kirants, Grigor (Kosh), Bgavor, Sedvi, Metzavan, Voskepar, Georgian (Ani), Yeghegndzaor Horomayri Tejaruk،در غرب شهر هرازدان قرار دارد. Anastas Akoretsi (661- 667) Akori Հայկական ճարտարապետութեան պատմութիւն, (Երեան, 2002), Հատոր Բ , p. 251 Kura ،رودخانهای که از وسط گرجستان میگذرد و پس از عبور از کشور آذربایجان، به دریای مازندران میریزد. ԱլեքսանդրՋալալեան, «12-13րդդարերիհայկականքաղկեդոնիկգմբեթաւորեկեղեցիներիճարտարա – պետութիւնը», Կանթեղ, (2017), nO. 3¸ 265 برای اطلاعات بیشتر در این خصوص ر.ک: شاهن هوسپیان، «گریگور داتِواتسی» ،پیمان، ش 62 (زمستان 1391): Mezavan ، روستایی در نزدیکی شهر تاشیر در شمال ارمنستان امروزی که ساکنان آن کاتولیکاند. 179- این کلیسا در سده چهارم از سوی کلیسای حواری ارمنستان بنا شده اما در سده دوازدهم میلادی تبدیل به کلیسای کالسدونی و سپس، 180- برای اطلاعات بیشتر در این خصوص ر.ک: شاهن هوسپیان، « نگاهی به تاریخ شهر اجمیادزین» ،پیمان، ش 86 (زمستان 1397): 6 45. دیرها و کلیساهایی همچون Akhtala, Kobayr, Kirants, Grigor, Kosh و … Vanadzor ،شهری در شمال ارمنستان Pontus ،منطقهای در ساحل دریای سیاه از منطقه ریزه تا سینوپ ترکیه امروزی که دارای ساکنان یونانی و ارمنی بود. Akn ،روستایی در ساحل رود فرات با نام کمالیه در ترکیه امروزی ԳեւորգՂազարեան, «ԱկնիՎանքգիւղի 1787 թւականիհայհոռոմներիաւետարանը», Բանբեր Մատենա – դարանի (Երեւան, 2017), nO. 24 , p. 222 – 232. Peter (1682 – 1725) Telav،از شهرهای منطقه کاخت گرجستان Grem،از شهرهای منطقه کاخت گرجستان Heraclius II (1762 – 1798) Treaty of Georgievsk Ivan Paskevich،فرمانده سپاه روس در جنگ با ایران در 1826ـ 1828م Ալեքսանեան, «Պոլոժենիէիստեղծմանպատմութիւնից», Լրաբեր, համար 4 (1991), p. 3 Mikheil Saakashvili (2008 ـ 2013) Statistcal Committee of the Republic of Armenia Matosavank ،واقع درغرب شهر دلیجان Դիւան հայ վիմագրութեան (Երեւան, 1977 ), Պրակ 6, p.17 Horom علاقه مندان به این موضوع میتوانند به کتابهای زیر مراجعه کنند: Սամւէլ Կարապետեան, Վրաց պետական քաղաքականութիւնը եւ հայ մշակոյթի յուշարձանները(Երեւան: ՀՃՈւԿ, 1998)؛ Կարապետեան , Հայերը Կախեթում (Երեւան: ՀՃՈւԿ, 2004). Tigan Honents ԶարուհիՅակոբեան, «ՀայքաղկեդոնականաւանդոյթներիարտացոլումըԱնիիՍ.Գրիգորեկեղեցուորմ – նանկարներում», Էջմիածին ամսագիր (Ապրիլ, 2018), p. 62. تیرداد سوم از خاندان آرشاگونیاتس که از 287 ـ330م پادشاه ارمنستان بود و نقشی مهم در رسمیت یافتن مسیحیت در ارمنستان داشت. Tao منابع: زرین کوب، روزبه. تاریخ سیاسی ساسانیان.تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1393. Ակինեան, Ներսէս. Կիւրիոն կաթողիկոս վրաց. Վիեննա, 1910 Աճառեան, Հրաչեա. «Մեսրոպ Մաշտոցի երրորդ քարոզչական գործունէութ-իւնը». ԵՊՀ. Երեւան, 1984:6 Ալեքսանեան. «Պոլոժենիէի ստեղծման պատմութիւնից». Լրաբեր. համար 4 1991.p.3 Անի քաղաք, Դիվան հայ վիմագրության. Երեվան, 1966 Բարխուրդարեան. Միջնադարեան հայ ճարտարապետներ եւ քարգործ վար– պետներ. Երեւան, 1963 Բարթիկեան, Հրաչ. «Հունարէն թարգմանութեամբ մեզ հասած մի հայ քաղ-կեդոնական սկզբնաղբիւր». Բանբեր Մատենադարանի.1962. համար 6. p.458 Դաւթեան, Համլետ. «Վրաց Քարթլիի եկեղեցու հարցը Դւինի Գ ժողովում».Էջմիածին ամսագիր. ԺԲ. 2013. p. 60 Դրասխանակերտցի, Յովհաննէս. Հայոց Պատմութիւն. Երեւան 1996 Դիվան հայ վիմագրության, Շիրակի մարզ.Երեւան, 2012 Դիւան հայ վիմագրութեան. Երեւան, 1977.Պրակ 6 Եփեսացի, Հովհան. Օտար աղբիւրները Հայաստանի եւ հայերի մասին. Երեւան,Հատոր 8 1976 եպիսկոպոս, Ուխտանես. Հայոց պատմութիւն. Երեւան, 2006. Եզեկեան, Անդրեաս. «Հովհան Մայրագոմեցու կեանքի եւ գործունէութեանշուրջ». Էջմիածին ամսագիր. 2018. Զ. p. 30 Զաքարիա Հռետոր. Օտար աղբիւրները Հայաստանի եւ հայերի մասին.Երեւան, 1976. Հատոր 8 Զաքարեան, Սէյրան. Սուրբ Հովհան Օձնեցի, իմաստասէր կաթողոկոսը. ԵՊՀ,2019 Իզմիլեան, Մաթէոս Եպս. Հայ Եկեղեցու պատմութիւն. Էջմիածին, 2008 Խորիկեան, Յովհաննէս. «Նեստուրականների եւ Միաբնակների միջեւ պայ-քարը». ՀՀԳԱ. Հատոր 12. Պրակ 2. p.159 Կարապետեան, Սամւէլ. Վրաց պետական քաղաքականութիւնը եւ հայ մշակոյթիյուշարձանները. Երեւան: ՀՃՈւԿ, 1998 ــــــــ . Հայերը Կախեթում . Երեւան: ՀՃՈւԿ, 2004 Հայ Վրացական հարաբերութիւնները. Գիրք 5 Հասրաթեան, Մուրադ. «Թբիլիսիի հայկական եկեղեցիների ճարտարապե -տութիւնը». Էջմիածին ամսագիր.Յուիս 2009. p. 67 Հայկական ճարտարապետութեան պատմութիւն. Երեան, 2002. Հատոր Բ.p.251 Ղազարեան, Գեւորգ. «Ակնի Վանք գիւղի 1787 թւականի հայ հոռոմներիաւետարանը». Բանբեր Մատենադարանի. Երեւան, 2017. nO. 24. p. 222 – 232. Մելիքսեթ Բէկ.«7-րդ դարու հայերէն արձանագրութիւնները Վրաստանում».ՀԳԱ. համար 5. 1945. p.3-6 Մելքոնյան, Սարգիս. «Արևելահռոմեական կայսրությունում տիրող կրոնա-քաղաքական դրությունը Է դարի սկզբից մինչև 633թ». Կանթեղ. no. 4 .2017:150 Մելիքսէթ Բէկ . Վրաց աղբիւրները Հայաստանի եւ հայերի մասին. ԵՊՀ .2013 Մելքոնեան, Սարգիս. «Կանոնագիրք Հայոցում յիշատակւող Թէոդոսոպոլիս,Կարինի ժողովի հարցը». Տարեգիրք. ԺԱ. Երեւան: ԵՊՀ, 2016 Մելիքեան, Կարինէ. «Քաղաքական եկեղեցական իրադրութիւնը Բիւզանդ-իայում 7-րդ դարի առաջին կէսին, հայ եւ բիւզանդական եկեղեցիներիմիութեան փորձը». Պատմաբանասիրական հանդէս. p. 156 Մարտիրոսյան եւ Մկրտումյան. «Քարթլի մատյան». Լրաբեր.1971. p. 80 & 81 Մանուչարեան,Աշոտ. Եկեղեցու ներսում արատաւոր երեւոյթների դէմ պայքարիարտացոլումը Շիրակի վիմագրերում . Գիւմրի: ՀՀԳԱ, 2016 Մովսէս Դասխուրանցի (Կաղանկատուացի) եւ իր պատմութիւն Աղւանից. Վիեննա. 1970 Յարութիւնեան,Գառնիկ. «Յովհաննէս Օձնեցին Կանոնագիրք Հայոցի խմ -բագիր», Վեմ. (2014), Զ տարի, թիւ 2 Յակոբեան, Զարուհի. «Հայ քաղկեդոնական աւանդոյթների արտացոլումըԱնիի Ս.Գրիգոր եկեղեցու որմնանկարներում». Էջմիածին ամսագիր.Ապրիլ 2018. p. 62 Նազարեան, Լիանա. «Դաւիթ Կիւրապաղատի տոհմաբանութիւնը». Բանբերհայագիտութեան. 2019. nO.1 Շահնազարեան, «Զաքարեան Հայաստանի իրաւական կարգավիճակիհարցը հայ եւ վրաց պատմագիտութեան մէջ». Լրաբեր հասարակական գիտութիւններ. p. 84 Չամչեան. Պատմութիւն Հայոց. Վենետիկ, 1786. հ.3 Ջալալեան, Ալեքսանդր. «12-13րդ դարերի հայկական քաղկեդոնիկգմբեթաւոր եկեղեցիների ճարտարապետութիւնը». Կանթեղ. 2017. nO. 3 p.265 Սւազեան. «Հայ Աղւանական եկեղեցական հարաբերութիւնները Զ դարում».Էջմիածին ամսագիր. Ա. 2013. p. 40 Ստեփանոս Տրօնեցի Ասողիկ. «Պատմութիւն Տիեզերական». ԵՊՀ. Երեւան .2000 Սեբեոս. Պատմութիւն. Երեւան, 2005. գլուխ ԺԹ.Սւազեան. «Հայ Աղւանական եկեղեցական հարաբերութիւնները Զ դարում».Էջմիածին ամսագիր .2013. Ա. p. 40 Տէր Գրիգորեան. «Պարսկա-բիւզանդական քաղաքականութիւնը Հայ Առա-քելական եկեղեցու հանդէպ 7-րդ դարի առաջին կէսին».ՄատենադարանԲանբեր. համար 27. p. 97 Տէր Գրիգորեան, Արմէն. «Դւինի առաջին (506թ) եւ երկրոդ (554 – 555թ) եկեղեցական ժողովներն ու դրանց ընդունած որոշումները». Պատմա – բանասիրական հանդէս. համար 3 . 2017: 151 ـ 161 Տէր Մինասեան ,Երւանդ. Հայոց եկեղեցին. Էջմիածին, 2014 Ուխտանես եպիսկոպոս . Հայոց պատմութիւն. Երեւան ,2006. գլուխ Ի.Օրմանեան, Մաղաքիա Արք. Հայոց եկեղեցին. Երեւան, 2016 Վարդանեան, Վրեժ. Հայոց եկեղեցու պետիրաւական եւ գաղափարական շահերիպաշտպանութիւնը Յովհաննէս Օձնեցու կողմից. Էջմիածին , 2004 Garitte, Gerard. « La Narratio de rebus Armeniae». Բանբեր Մատենադարանի համար 6. p. 457 – 470 Musheghyan, Albert. «On the shorter recensions of Socrates Scholasticus ecclesias-tical history and the life of Silvester». Banber Madenadaran. 2015. no.22, p.240. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 94-93سال بیست و چهارم | پائیز و زمستان 1399 | 259 صفحه
|