نویسنده: الیپس مسیحی


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42

سایات نُوا

از قرن هفدهم میلادی به بعد در هنر موسیقی مردمی ارمنی طبقهٔ جدیدی از موسیقیدانان معروف به آشوق ها ظاهر شدند. آشوق ها خوانندگان حرفه ای اند (معمولاً دوره گرد) که هم شاعر و هم مصنف، و هم خوانندهٔ آهنگ هایشان هستند که با سازشان همراهی می کنند.

کلمهٔ آشوق (همچنین آشیق، عاشیق، عاشق) از واثهٔ عاشق عربی گرفته شده و معادل خنیاگر و رامشگر فارسی، مینسترل[2] و مسترسینگر[3] انگلیسی، ثنگلُر[4] و ترووِر[5] فرانسوی،تروبـادور[6] ایتالیـــایی، مایسترزینگر[7] آلمـــانی و مینـــه زینگر[8]اتریشی اســت و به شاعرـ موسیقیدان های دوره گرد قرون وسطا اشاره دارد که به تدریج با قوت گرفتن موسیقی علمی تعدادشان رو به کاهش گذاشت و تا قرن نوزدهم ناپدید شدند. البته، هنوز هم، اگرچه به ندرت، در سرزمین های آسیای شرقی، خاورمیانه و خاور نزدیک آشوق ها وجود دارند. در ارمنستان و جوامع ارمنی خارج از آن به آ شوق های دوران معاصر واثهٔ ارمنی گوسان (مشتق از گُسَن پهلوی) اطلاق می شود.[9] این واثه با م­گُسَنی گرجی و اُزان آذری ارتباط دارد.

خاستگاه آشوق های ممالک شرقی کشور عربستان است. شاعرـ خواننده های غِنایی عربستانِ قبل از اسلام در مکه و شهرهای دیگر مسابقاتی برگزار می کردند. برندهٔ این مسابقات را مردم ارج و منزلت بسیاری می نهادند و قطعاتی از اشعارشان بر روی پارچه های ابریشمی زردوزی و از سردرهای شهر آویخته می شد. پس از اسلام، این هنر در قالب مدیحه خوانی و صوفی گری به حیات خود ادامه داد و واثهٔ عاشق، که اشاره به عشق وجدآمیز به خداوند داشت، از صدر اسلام مطرح شد. هنر آشوقی به تدریج، با حفظ قالب های عروضی اشعار و فنون آشوقی عربی، از عربستان به دیگر ممالک شرقی نفوذ کرد و رنگ و بوی هنر آن سرزمین ها را گرفت. البته، لازم به ذکر است که در همین دوران رامشگران ایران باستان نیز در دربار ساسانی شعرهای بداههٔ خود را با لیر (نوعی چنگ کوچک) همراهی می کردند.

پیشینهٔ تروبادورهای اروپا به یونان باستان بر می گردد که شاخص ترین غزل سرای آنان هومِر [10] نابینا بود که با چنگ خود به شهرهای گوناگون سفر می کرد و ساخته های خود را برای مردم می خواند. پینداروس حماسه سرای بزرگ دیگری بود که هم در نزد مردم و هم نزد بزرگان یونان و مقدونیه مقامی والا داشت و همنشینی با وی مایهٔ افتخار بود.

آشوق های ممالک شرق در گذشته از نظر موقعیت اجتماعی به سه طبقه تقسیم می شدند: دستهٔ اول خوانندگان والامقامی بودند که در دربار شاهان و سلاطین زندگی می کردند و هنرشان در خدمت تفریح و خوشی درباریان بود. آنها معمولاً در مدح سرورانشان یا رشادت و زیبایی شاهزادگان و ملکه ها غزل سرایی می کردند و غالباً، از اوضاع زندگی تودهٔ مردم بی اطلاع و منفک بودند. البته، در میانِ این آشوق های درباری شاعران برجسته ای نیز وجود داشتند مانند فضولی (وفات 967 ه ق) سلطان الشعرای دربار سلطان سلیمان اول، آشوق کشیش اوغلی ارمنی در دربار سلطان مجید و ناقاش هوناتان [11] و سایات نُوا در دربار سلاطین گرجستان.

دستهٔ دوم آشوق ها در شهرها یا شهرستان های بزرگ ساکن بودند و در کنار هنر آشوقی پیشهٔ دیگری نیز مانند خیاطی، زرگری، سنگ تراشی و غیره داشتند و لذا گاهی تخلصی متناسب با حرفه شان مانند زرگر، خیاط و شامچی برای خود بر می گزیدند. حیطهٔ فعالیت این آشوق های شهری به آوازخوانی در قهوه خانه ها محدود می شد. البته، گاهی نیز به منزلهٔ مُطرب و ((سازَندر)) به مجالس عروسی و شادی دعوت می شدند.

طبقهٔ سوم آشوق ها آشوق های روستایی بودند که معمولاً نابینا بودند و با دوره گردی در روستاها و شهرها اشعار پندآمیز و حکیمانهٔ خود را به گوش همه می رساندند و از راه دریافت کمک ها و هدایای مردم امرار معاش می کردند. سروده های این آشوق ها احساسات پاک و صادقانهٔ آدمی را به بی آلایش ترین صورت ممکن بازنمایی و ترویج می کرد.

موسیقی آشوقی چند تفاوت عمده با موسیقی مردمی دارد:

اول آنکه پدیدآورندگان موسیقی مردمی خودِ مردم هستند که با استعداد جمعی خود به تصنیف ارزش و ماهیتی عمومی می دهند. حال آنکه خالق یک قطعهٔ موسیقی آشوقی خودِ آشوق است که با داشتن شخصیت و نبوغ بارز و منحصر به فردش به تصنیف ارزشی شخصی و اغلب غنایی می بخشد.

دوم آنکه اشعار و آهنگ قطعات موسیقی مردمی را اغلب چندین نفر خلق یا تکمیل می کنند که در نتیجه ممکن است قطعه انسجام خود را از دست بدهد در حالی که آهنگ های آشوقی به دلیل هویت برجستهٔ خالقشان، که به صُور مختلف در بند آخر شعر نمایان می شود، دستخوش تغییر نمی شوند.

تفاوت سوم موسیقی مردمی و آشوقی در آن است که آهنگ های مردمی معمولاً وابسته به محلی که سرایندگانشان به آن تعلق دارند، مانند ده، دشت، چشمه یا محصولات آن محل هستند، و دارای ساختاری ساده اند به طوری که همگان می توانند آنها را به طور جمعی بخوانند، لیکن ماهیت مضامین موسیقی آشوقی فراگیرتر از چارچوب محلی و مشتمل بر مضامین غِنایی، پندآمیز و جهانی است. همچنین از نظر ساختار موسیقایی، موسیقی آشوقی پیچیدگی بیشتری از موسیقی مردمی دارد و دارای کیفیت و ارزشی برتر است. مثال زیر تفاوت ریتمیک و ملودیک دو قطعهٔ مردمی و آشوقی را نشان می دهد. اولی نمونهٔ بارز یک قطعهٔ مردمی است که ساختاری بسیط و ساده دارد و موتیوهای[12] ریتمیک و ملودیک آن در طول شش میزان قطعه، با اندکی تغییر، تکرار می شوند. تحرک و طراوت موسیقایی این قطعه به تدریج از میزان اول گسترش می یابد، در آخر میزان چهارم به اوج خود می رسد، و پس از آن به تدریج تا پایان قطعه رو به افول می گذارد.

در زیر نمونه ای از یک آهنگ آشوقی به طول ده میزان را می آوریم که ریتم هر میزان منحصر به فرد و فاقد ساختار منظمی در طول قطعه است. در اینجا ریتم و ملودیِ هر میزان نیروی درونی ویثهٔ خود را دارد و با همپوشانی با ریتم و ملودی میزان های دیگر ساختاری پیچیده و منحصر به فرد را پدید می آورد که شخصیت، هویت و سبک آشوق از میان آن متجلی و آشکار می شود.

سایات نُوای آشوق

آشوق سایات نُوا (با نام اصلی هاروطون یا آروتین، 1722 ـ 1795 تفلیس) از کودکی شیفته آواز و موسیقی بود و احتمالاً این علاقه را پدر و مادرش به وی القأ کرده بودند. وی تا سن سی سالگی با فراگیری نغمه ها و ضرب های ساده و ترکیبی و سرودن تصنیف ها با ترکیب نغمه های خاص و اجرای آنها در جشن ها و اجتماعات به هنر آشوقی تسلط کامل یافت. او با سیاحت در خاور نزدیک، ایران، هندوستان و سرزمین های تحت سلطهٔ امپراتوری عثمانی و زیارت کلیسای حامی آشوق ها؛ یعنی، کاراپِت مقدس در شهر موشِ اُستان تارون (واقع در ترکیهٔ کنونی)، به شهرتی فراگیر دست یافت و به نام سایات نُوا (مأخوذ از سیّد نَوا: سروَر آهنگ، یا به عقیدهٔ برخی صیاد نَوا: شکارچی آهنگ و یا صیاد­ نَوه: نوهٔ صیاد) ملقب شد.

در کسب دانش و مهارت آشوقیِ سایات نُوا آثار آشوق های ارمنی ماورای قفقاز و همچنین آثار شاعران ارمنی قرون وسطا به خصوص آثار ناقاش هوناتان و تصنیف های آشوق دُستی[13]، تأثیری بسزا داشتند. سایات نُوا بنابر سنت مرسوم اولین آثارش را با خلق تصنیف هایی به زبان آذری شروع کرد و بعد ها آثاری به زبان های ارمنی و گرجی سرود.

با وقوف کامل به نقش و اهمیت نام آشوق ـ شاعر و با این باور که ((خداوند همه را یکسان خلق کرده))، ((نوکر خلق))، سایات نُوا، افکار زیبا و کمال گرایانه و پیام های نوع دوستانهٔ خود را در تصنیف هایش طرح و آنها را همه جا و برای تمام اقشار جامعه، بدون تبعیض نثاد و طبقه، ارأه کرد.

قدیمی ترین اثر شناخته شدهٔ سایات نُوا ((زُوِن یِلاتس تانگ مارکارید او مارجان))[14] به سال 1742 میلادی تعلق دارد، گرچه احتمالا ً در میان آثار وی اثری قدیمی تر از این هم وجود دارد. آخرین تصنیف مشهور سایات نُوا ((آشخارهس می پانجارایه))[15] در اوایل آوریل 447 کرونیکُن[16]، که معادل است با آوریل 1759 میلادی، سروده شده است.

سایات نُوا در ادبیات آشوقی ارمنیان و گرجی ها، به خصوص، در زبان شعری آنها انقلابی بزرگ به وجود آورد. در حقیقت، اولین سروده های آشوقی به زبان های مادری ارمنی و گرجی به تصنیفات وی بر می گردد. او اولین کسی است که با استفاده از قالب های شعری فارسی تصنیف های گرجی سرود و آنها را اجرا کرد. به همین خاطر هم او را به دربار گرجستان دعوت و در مقام نوازندهٔ مخصوص هِراکلیوس دوم[17]، پادشاه گرجستان، منصوب کردند. او در دربار مورد محبت و ستایش پادشاه و اطرافیانش قرار گرفت، به طوری که خود وی در این مورد می گوید: ((هنگامی که پادشاه ما خوانندگان را به مجلسی دعوت کرد من شعری به زبان گرجی با آهنگی پارسی سرودم. این بسیار مورد پسند پادشاه قرار گرفت و خلعتی به من پیشکش کرد. از آن به بعد خیلی ها از من پیروی کردند)).

سایات نُوای شاعرـ موسیقی دان حدود ده سال، تا 1759 میلادی که از دربار رانده شد، با درباریان در تماس و دأماً بین شهرهای تفلیس و تِِلاو[18] در حال سفر بود. او اشعارش را برای مردم می سرود و با اجرایش آنها را شاد می کرد. سایات نوا با ستودن عدالت و نجابت و محکوم کردن تقلب، چاپلوسی، دنأت، نیرنگ و سیاهی های اخلا قی، روحی و اجتماعی همواره شأن و منزلت والای خود را حفظ کرده است:

هرکس را یارای نوشیدن آب من نیست، که آبِ دگر است،

هر کس را توان خواندن کلامم نیست، که کلامی دگر است،

بنیادم را شن مپندار، که سنگِ سترگ است، خاراست.

* * *

رسالت سایات نُوا آشوقی و عاشقی است. در سروده هایش نقش عاشق جان باخته را دارد و به خاطر عشق پاک و مقدس حاضر است همه نوع رنج و محرومیت را تحمل کند.

او ستایشگر زیبایی و کمال و منادی مقدس ترین و لطیف ترین احساسات بشری است، اگرچه تشبیهات و صورت هایی که برای توصیف آنها به کار برده نظیر پارهٔ آفتاب، اسب رخش، تخت طاووس، فرنگ نما و غیره بسیار زیاد و بعضاً، غیر عادی اند. دراماتیزم عمیق و کشمکش های روحی از ویثگی های آوازهای عاشقانهٔ وی هستند که نه تنها از عشق بی سرانجام او منبعث شده اند بلکه از تضادهای لاینحل واقعیات زندگی، اختلاف های طبقاتی و پایمالی زیبایی ها نیز نشأت گرفته اند.

ذهن سایات نُوا همواره مشغول مقولاتی مانند زیبایی و کمال معنوی انسان، انحطاط دنیا و زمانه و علل سقوط انسان و انسانیت بود؛ سؤالاتی که نهایتاً هم بی پاسخ ما ندند.((انسانِ در بند نیازهای جسمانی نباید عمل به ارادهٔ روح را فراموش کند)). این تفکر در سروده های ((آشخارهس می پانجارایه))، ((آری، اینز آگانج کال))[19]، ((آری هاموو غولوغ آرا))[20]، ((آرانتس کِز اینچ گُنیم؟))[21] و غیرهٔ او به طرز استادانه ای بیان شده است.

سایات نُوا در خلق تِم های گوناگون و ترکیب های صدایی متنوع استادی بی همتاست. سروده های وی، ولو غم انگیز و دلشکن، گاه با اقتباس از کتب امثال حضرت سلیمان،

هایسم آوورک[22]، داستان یُت ایماستاسِرنِر[23]و پندها و سخنان حکیمانهٔ عامیانه به روح انسان آرامش می بخشند و گاه با بازآفرینی تصویر ذهنی از کمال وجود باعث شعله ور شدن تخیل آدمی می شوند. زبان سایات نُوا گویش ارمنیان تفلیس هم عصر خود اوست که با وام گیری مضامین شرقی و ارأهٔ جلوه های تفکر مردمی توسعه و غَنا داده شده است.

سایات نوا در زمینهٔ شکوفایی فرهنگ دینی و ادبیات دوران رنسانس ارمنی خدمات ارزنده ای کرده و بر قلهٔ ادبیات آشوقی و غزل سرایی مردمی ارمنی قرار دارد. او هنرمندی است با استعداد ذاتی وافر که توانست هنر آشوقی اصیل ارمنی را که به علت وضعیت سیاسی نابسامان آن زمان دچار فروپاشی و رخنهٔ فرهنگ های دیگر شده بود احیأ کند و با متحول ساختن سبک و محتوای قرن شانزدهمی آن این هنر را در مسیری تازه سوق دهد. او توانست با سرودن تصنیف های دلنشین به زبان ارمنی نفوذ سرودهای آذری و دیگر اقوام بی موطن قفقاز و خاور نزدیک را در ادبیات آشوقی ارمنی خنثی سازد و با خلق سروده های ارمنی در وصف عواطف عمیق انسانی بین اشعار قرون وسطایی و سبک جدید غزل سرایی، که تازه در حال شکل گیری بود، ارتباط برقرار کند.

سایات نُوا اولین شاعر ارمنی است که با سرودن اشعار چند زبانه در تحکیم وحدت فرهنگی بین اقوام ساکن قفقاز نقشی بسزا ایفا کرد. از نیمهٔ دوم قرن هجدهم میلادی بسیاری از آشوق ها و شاعران گرجی، آذری و ارمنی تحت تأثیر آثار سایات نُوا قرار گرفتند. وی در فرهنگ غزل سرایی گرجستان نیز جایگاهی ویثه دارد. سایات نُوا ضمن آنکه مبدع سبک شعر نوین است مبلغ عشق و عدالت، شاعر، موسیقی دان، سراینده و نوازندهٔ برجسته ای نیز به شمار می آید.

ملودی در آثار سایات نُوا

متأسفانه، ملودی های اکثر تصنیف های سایات نُوا فراموش شده و از بین رفته اند. او با حفظ سبک و سیاق آشوق ناقاش هوناتان، عمدهٔ سرودهایش را با ملودی های ابداعی خود زینت بخشیده است، مانند ((دیبا و ینگی دنیا)) و ((گولیس آنگین))[24]. البته، گاهی نیز آهنگ های سنتی آشوقی را با ملودی های آثار ناقاش هووناتان و آشوق دُستی، آشوق غاریب و سایرین به منزلهٔ تِم اشعارش به کار برده است، مانند واریاسیون دوم ((هیس می غاریب بلبولی پِس)) که در این موارد توضیحاتی راجع به ملودی به صورت حاشیه نویسی به شعر ضمیمه کرده است. هر دو نوعِ این آهنگ ها به صورت شفاهی به ما رسیده اند. نغمه های 27 تصنیف ارمنی او را موشِغ آقایان و شارا تالیان، موسیقی دان های ارمنی قرن بیستم، آوا نگاری کردند و در سال های 1946 و1963 میلادی در ایروان به چاپ رساندند.

ملودی های اکثر آثار سایات نُوا سبک خاص خود را دارند. در اشعار او ترجیع بندها و کلمات یا قافیه های تکرار شونده به تَبَع و تناسب آهنگ مربوط مشاهده می شوند.

شالودهٔ نغمه های ابداعی سایات نُوا را موسیقی مونوتُنیک[25] ارمنی ـ از سرودهای فولکلوریک و آشوقی گرفته تا دعاهای قرون وسطایی و آهنگ های سازی و آوازی شهری ـ تشکیل می دهد. فراز و فرودهای موجود در این موسیقی ها و نظام آوایی آنها با ویثگی های خاص خود مایهٔ اصلی تشکیل دهندهٔ ملودی های او هستند. از نمونه ملودی های کِش داری که در آنها از عناصر سرودهای قرون وسطایی و موسیقی سازی آشوقی استفاده شده واریاسیون دوم آهنگ ((مه خوسک اونیم ایلتیماسوو))[26] است:

هنر آشوقی سایات نُوا برخی عناصر و سبک های خاص موسیقایی را از فرهنگ روزمره و بومی شهر تفلیس، که در آن زمان ملغمه ای از سنت های اقوام مختلف خاور نزدیک بود در خود جای داده است. تمامی عناصر فوق الذکر، چه در سروده های خودِ سایات نُوا، و چه در آهنگ های سنّتیِ به عاریه گرفته شده، مطابق طبع و سلیقهٔ او ویرایش و تدوین شده و به شکلی واحد و یکدست درآمده اند که سبک سایات نُوا نام گرفته است.

اکثر ملودی های آوازهای سایات نُوا که امروزه مشهورند حاصل استادی مسلم وی هستند. این آثار از نظر ماهیتِ کلی آشوقی اند و با بهره گیری از تمهیدات موسیقایی و کلامی در قالب های قافیه ای ،که بر اساس اصول کم و بیش مشابه بسط و گسترش می یابند، تنوع درونی قابل ملاحظه ای را آشکار می سازند. گاهی ملودی ها از اتصال ترکیبی موتیوها در دستگاه های متفاوت جریان می یابند، مانند آهنگ ((بلبولی هید)) [27]:

از جمله موتیوهای مورد علاقهٔ سایات نُوا می توان به عبارت موسیقاییِ

اشاره کرد که آن را با اندکی تغییر در چند تصنیف خود به کار برده است مانند تصنیف ((آمِن سازی مِچن گُوادز)):[28]

یا در ((هیس می غاریب بلبولی پِس)):[29]

و یا در ((مه خوسک اونیم ایلتیماسوو)):

او گاهی با خلق واریاسیون های دارای ساختار ملودیک یکسان ترکیبات گسترده ای به وجود می آورد، مانند آهنگ ((دون اِن گلخِن ایماستونیس))[30] که ملودی آن به طور سنتی از تصنیف ((ایی ننجمانِد آرکایاکان))[31] سرودهٔ باغداسار دبیر[32]، موسیقی دان، عالم، شاعر و خوانندهٔ متولد ارمنستان غربی، گرفته شده است.

سایات نُوا از موسیقی ایرانی نیز تأثیر پذیرفته است. او ملودی های ایرانی را وارد کارگان ارمنی کرد که پیش از آن معادل های ارمنی هم داشتند. او به این دلیل آوازهای ایرانی را ترجیح می داد که موسیقی ایرانی در زمان و مکان حیات او؛ یعنی در تفلیس سدهٔ هجدهم میلادی، باب بود. چند نمونه از مُدهای تصنیفات او عبارت اند از:

– ((مه خوسک اونیم ایلتیماسوو)) در دستگاه اصفهان؛

– ((چیس آسوم تِه لاتسیس اِلی))[33]در دشتی؛

– ((بلبولی هید)) در همایون؛

– ((اینچ گُنیم هِکیمِن))[34]در سه گاه؛

– ((دون اِن گلخِن ایماستونیس)) در چهارگاه؛

– ((کانی وور جانیم))[35]در مُد فریژین[36]؛

– ((آرانتس کِز اینچ گُنیم)) در مُد هیپوفریژین[37]؛

– ((مِجلومی بِس گُراو یارِس))[38]در مُد میکسولیدین[39]؛

– ((دون اِن هورین ایس))[40]در مُد لیدین [41]ترکیب شده با مُد أولیَن[42].

لازم به توضیح است که مُد های کلیسایی قدیم در دوران هِلِنی از یونان به فرهنگ موسیقی ارمنی راه یافتند و قالب هایی رایج بودند.

تمام سروده های سایات نُوا احساسی هستند، درست آن طور که برازندهٔ سرود های آشوقی است. به خصوص در نمونه های رِچیتاتیو[43] (دکلمه ای)، هنر شعرسرایی به حد اعلای بلاغت و تأثیرگذاری خود می رسد، مثلاً در ((آرانتس کِز اینچ گُنیم)):

یا در ((آشخارهس می پانجارایه)):

هر چند تعداد سروده های به جا مانده از سایات نُوا کم است، ولی همین تعداد هم در برگیرندهٔ تمام انواع مهم ریتم ها و پرده های تصنیف های آشوقی ارمنی هستند. در عین تعلق به سبک واحد سایات نُوایی، هر یک از آهنگ ها منحصر به فردند و مشخصه های خاص خود را دارند. از این نظر، سایات نُوای ترانه سرا در مقام شامخ تری نسبت به آشوق های دیگر ـ که صرفاً سرایندهٔ آهنگ هایی با نغمه های سنتی (و گاه تکراری) با چند واریاسیون محدود روی تم آنها هستند ـ قرار دارد.

سایات نُوا صدای دلنشینی داشت و نوازنده ای ماهری بود. او سرود هایش را نخست همراه ساز[44]، بعد تنبور و چُنگور[45]و بالأخره همراه با ساز دوست داشتنی اش، کمانچه، اجرا می کرد. او با هنر خود نه تنها گُل مجالس بود بلکه نزد خاص و عام شهرت و محبوبیتی بسزا داشت. وی در پیشرفت هنر آشوقی ماورای قفقاز نقشی بزرگ داشته و در اعتلای هنر آهنگ سازی این ملل نیز بسیار تأثیرگذار بوده است.

ریتم در آثار سایات نُوا

از نظر ویثگی های ریتمیک، در آثار سایات نُوا انواع تصنیفات آشوقی با ضرب های متنوع و ترکیبی و مختلط مشاهده می شوند، از جمله تجنیس ها، غزل ها، تسلیب ها، وارساق ها، بیت ها و دو بیتی ها، چهاربیتی ها (بیاتی ها)، قافیه دارها، زنجیره ای ها، عاشقانه ها، نصیحت ها، الهی ها (یا عرفانی ها)، باریتاوُر ها (یا موجدارها) و اوچ لاما ها (سه بار تکرار شونده ها) که همگی گواه بر تسلط کامل او به هنر آشوقی اند. در زیر با برخی از قالب های معروف و پرکاربرد تر آشنا می شویم.

بیتی ها (بایتاوُر) کوتاه ترین قالب شعری (ریتمی) آهنگ های آشوقی اند و با وزن عربی ((متفاعِلُن))، که 5 هجایی است، مشخص می شوند. تصنیف ((کانی وور جانیم)) با همین وزن سروده شده است:

بیاتی ها (بایاتی) قالبی است متشکل از 7 = 4 + 3 هجا که از موسیقی مردمی برگرفته شده و با وزن عربی ((مَفاعیلُن فَعولُن)) متمایز می شود. مثالی دیگر از سروده های سایات نُوا در این وزن عبارت است از:

غزل (گازِل) از معروف ترین و محبوب ترین قالب های عروضی آشوقی است که مورد علاقهٔ سایات نُوا نیز بوده. غزل از 16 = 4 + 4 + 4 + 4 هجا تشکیل می شود و بر وزن ((مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن مَفاعیلُن)) عربی استوار است. آهنگ ((دون اِن گلخِن ایماستونیس)) بر این وزن سروده شده است:

نوع 15 هجایی غزل نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

باریت آوور شعری است قابل مقایسه با موج دریا با ساختمانی پیچیده. این قالب بر مبنای شکل خاصی از وزن 8 = 4 + 4 هجایی ساخته شده است. باریت آوور به لحاظ تنوع گسترده، غِنای قافیه ها و کمال تأکیدهای ریتمیک سرآمد است.

تسلیب شباهت هایی به دوبیتی و کردستانی دارد و مانند آنها از بندهای 4 مصرعی با مصرع های 8 هجایی تشکیل شده است. این قالب یک مصرع ترجیع بند در انتهای بند دارد که مدام تکرار می شود. سایات نُوا تقریباً تمام آوازهای 8 هجایی را، با وجود تفاوت در طرح بندیِ قالب ها، تسلیب نامیده است، مانند تصنیف (( هیس کو قیمِتن چیم گیدی))[46].

الهی شعری با محتوای مذهبی و معمولاً نیایشی به درگاه خداوند است. این شعر در 5 بند 4 مصرعی ساخته می شود و وزن آن 15 = 7 + 8 هجایی است.

مخمس (موخَمَّز) شاخص گروه بندی های 5 مصرعیِ بندهاست. بیشتر آوازهای موخَمَّز سایات نُوا بندهای 4 تا 5 مصرعی دارند. او در قالب موخَمَّز استاد بود و قالب 15 هجایی را در کنار قالب 16 هجایی به کار بست چرا که این دو صدایی عمیق و پر طنین دارند.

اوچ لاما از 3 تا 5 بند دارای 4 مصرع 11 = 3 + 4 + 4 هجایی تشکیل شده است.

وارساق به لحاظ وزن، تعداد بندها و مصرع ها با اوچ لاما خویشاوندی دارد و سایات نُوا گاه آن را به منزلهٔ بَدلِ اوچ لاما به کار می برد. مصرع های 11 هجاییِ این شعر دارای قافیه های کوتاه 1 یا 2 هجایی هستند و می تواند 4 یا 5 بندِ 4 مصرعی داشته باشد.

رباعی دوبِیتی کلاسیکی است که از 4 مصرع با وزن های مختلف تشکیل شده است. سایات نُوا رباعی را با 3 نوع وزن می ساخت: یک بند با مصرع های 7 = 4 + 3 هجایی، یک بند با مصرع های 14 = 6 + 4 + 4 هجایی و یک بند با مصرع های 11 = 3 + 4 + 4 هجایی. این قالب در ترکیب با بایاتی ـ تسلیب ظاهر می شود و یک توالی سه وزنی را تشکیل می دهد.

از ابداعات جالب سایات نُوا در ریتم می توان به موارد زیر اشاره کرد:

ـ ترکیب چندین قالب شعری و ارأهٔ انواع وزن ها، بندها و قافیه های گوناگون در یک شعر واحد.

ـ ایجاد نمونه هایی با ضرب آهنگ پویا، مانند تصنیف ((عشقن وار گراگه))،[47]با اتصال ضرب های لنگ 8/8 و 8/7.

ـ ارأهٔ تعابیر متفاوت (دو بخشی و سه بخشی) از ضرب های یکسان در نغمه های با ریتم رقص گونه، مانند ((بادگیرکت قالاموو کاشاتز)).[48]

ـ نشستن موسیقی به طرزی صحیح و متعادل بر روی ضرب، ریتم و آکسان ها، مانند ((پاهرادِن مِراتز))[49]، ((کانی وور جانیم)) و غیره.

حاصل کوشش های سایات نُوا در پیچیدگی قالب های سروده هایش بازتاب یافته است. او سبکی جدید به وجود آورد که سمت و سویی تازه در زیبایی شناسی ادبی ایجاد کرد. لیکن این ویثگی به پیروان او منتقل نشد زیرا هنر او بیشتر ریشه در یگانگی و بی همتایی شخصیتش داشت. با این حال، سایات نُوا همچنان نمایندهٔ شاخص روح باروک[50] در قرن هجدهم به شمار می آید.

میراث برجای مانده

متأسفانه، زندگی هنری ـ آشوقی سایات نُوا در نیمه های1759 میلادی؛ یعنی، سالی که او در پی دسیسه چینی حسودان از دربار شاه هراکلیوس دوم اخراج شد به پایان رسید. وی تحت فشار و اجبار پادشاه به کسوت کشیشی (به نام پدر اِستِپانوس) در آمد و به بندر انزلی فرستاده شد. در انزلی توبه و در سال های بعد متون مذهبی فغان نامهٔ نارِکاتسی و بخش هایی از کتاب مقدس را نسخه برداری کرد[51]. در 1768 میلا دی همسرش، مرمر، دار فانی را وداع گفت و 4 فرزند خُرد به نام های سارا، مِلیک سِت، ماریام و هُوانِس (اوهان) برای او باقی گذارد. پس از آن سایات نُوا با نام داویت وارتابِد در مقام یک روحانی در دِیرهای تفلیس و هاغباط خدمت کرد تا اینکه در سپتامبر 1795 میلا دی طی حملهٔ سپاه آغا محمد خان قاجار به تفلیس در صحن کلیسای گئورگ مقدس کشته شد. با توجه به اینکه سایات نُوا 36 سال آخر عمر خود را در دِیر و کلیسا گذرانده بود عمدهٔ تصنیفات او هنگام مرگش از اذهان مردم پاک شده بودند و او به منزلهٔ روحانی ای گمنام از دنیا رفت. این گَرد فراموشی نزدیک به یک قرن زدوده نشد تا اینکه پزشکی ارمنی، ساکن تفلیس، به نام گئورگ آخوِردیان (حق وِردیان) (متولد1818 م) برای بررسی آثار و احیای مجدد سروده های فراموش شدهٔ سایات نُوا کمر همت بست.

به لطف کوشش های آخوِردیان آثار مکتوب سایات نُوا به طور کلی در دو دفتر اصلی و بطور جزئی به شکل دستنویس هایی پراکنده بر جای مانده است.

دفتر اول ـ این دفتر که در بخش سایات نُوای موزهٔ ادب و هنر یقیشه چارنتس ایروان به شمارهٔ ثبت 1 نگه داری می شود دارای 140 صفحه به اندازهٔ5/16 x 22سانتی متر است. این دفتر را آخوِردیان در 1848 میلادی از دوست پزشکش، هُوانِس پُندُویان، گرفت که او هم آن را از نوهٔ سایات نُوا، کشیش موسِس گرفته بود. از یادداشت های آخوِردیان چنین بر می آید که دفتر در آن موقع هم ناقص و دارای 73 برگ چهارلا ( 146صفحه) بوده است. نسخهٔ فعلی موجود در موزهٔ علوم ایروان 7 آهنگ کم تر دارد. این دفتر شامل یک دفتر اصلی به خط خود سایات نُوا و دفترچه های ضمیمه است که، هُوانهٔ پِندِلی[52]،کاتب پادشاه گرجستان، آنها را تأیید کرده. دفتر با 115 شعر به زبان آذری شروع می شود که در ابتدای کار با خط ارمنی و سپس به گرجی نوشته شده اند. پس از آن نیز اشعاری به زبان ارمنی آمده که به خط گرجی نوشته شده اند. در حاشیه های اشعار یادداشت هایی مشاهده می شود مبنی بر اینکه این اشعار از سروده های آروتین یا سایات نُواست و غیره. هیچ کدام از سروده های آذری یا ارمنی به ترتیب سال نگارش مرتب نشده اند. در انتهای دفتر، تاریخ نگارش آن 453 کرونیکُن، معادل 1765 میلادی، به ثبت رسیده است.

پس از آنکه آخوِردیان 46 آهنگ از دفتر اول را در1852 میلادی در مسکو به چاپ رساند دفتر به وراث سایات نُوا برگردانده شد. در1913 میلادی انجمن نویسندگان ارمنی تفلیس به ریاست نویسندهٔ بزرگ ارمنی، هُوانِس تومانیان، به مناسبت دویستمین سالگرد تولد سایات نُوا سلسله سخنرانی هایی را در بارهٔ وی ترتیب دادند و در 1914 میلادی مجموعهٔ کامل تصنیفات ارمنی او را به چاپ رساندند. در این سال همچنین از سنگ قبر سایات نُوا در کلیسای گِئوُرگ مقدس تفلیس پرده برداری و دفتر مجدداً از وراث وی باز پس گرفته شد و بعدها به موزهٔ علوم ایروان تحویل داده شد.

دفتر دوم: این دفتر در بخش دستخط های گُرجی موزهٔ آسیایِ دانشکدهٔ شرق شناسی سِنت پترزبورگ با شمارهٔ ثبت21 ـ Hنگه داری می شود. دفتر در 1832 میلادی به زبان گرجی نوشته شده و دارای یادداشتی به این مضمون است: ((این دفتر متعلق به شاهزادهٔ گرجستان تیموراز است که اوهان[53]، فرزند سایات نُوا، به یاد پدرش سایات نُوا کتابت کرده)). این دفتر را اولین بار آکادمیسین مارر در1889 میلادی و پس از او گ. آساطور در 1892 میلادی مطالعه و 8 آهنگ ارمنی دیگر را کشف و در1903 میلادی منتشر کردند.

دفاتر متفرقه: به جز دو دفتر فوق تعداد کمی از سروده های سایات نُوا در دفاتر شخصی متفرقه وجود دارند. پیش از کشف دو دفتر اصلی، آهنگ های گرجی زبان سایات نُوا از دفاتر متفرقه استخراج و چاپ شده بودند. آخوِردیان نیز چنین دفاتری را در اختیار داشته و اغلب از آنها استفاده می کرده است.

به طور کلی، صورت تصنیفات سایات نُوا عبارت است از: 66 تصنیف به زبان ارمنی، 36 تصنیف به زبان گرجی، 125 تصنیف به زبان آذری (که 7 عدد آنها ناقص هستند) و 5 تصنیف به زبان های مختلط که مجموعاً بالغ بر 230 تصنیف می شود.

قسمت اعظم این تصنیفات برگرفته شده از دو دفتر اصلی است و بخشی دیگر از آنها در نوشته ها و آثار ادبی محققان و نویسندگان مختلف آورده شده و یا سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و بعدها تدریجاً به رشتهٔ تحریر در آمده و به چاپ رسیده است. تمامی تصنیف های ارمنی و گرجی و در حدود نیمی از تصنیف های آذری چاپ شده اند.

نخستین دیوان نسبتاً کامل آثار سایات نُوا مرهون کوشش های موروس حسرتیان است که در سومین ویرایش مجموعهٔ تصنیفات ارمنی، گرجی و آذری سایات نُوا، 32 آهنگ گرجی و 85 آهنگ آذری وی را ترجمه و به همراه توضیحات مختصر دفترها و تعبیر و تفسیر واثه های به کار رفته در اشعار در 1963 میلادی منتشر ساخت. بعداً در سال1987 ، هنریک باخچینیان بقیهٔ آهنگ های گرجی و آذری ترجمه نشده را با قلم شیوایش به لهجهٔ ارمنی تفلیسی ترجمه و به همراه آهنگ های ارمنی در دیوان کاملی گردآوری و به چاپ رساند.

تأثیر سایات نُوا بر متأخران

سایات نُوا بر آشوق های تفلیسی پس از خود مانند آشوق کیچیک نُوا، شامچی مِلکو و دیگران تأثیری ثرف داشته است. برای نمونه، آشوق کیچیک نُوا، که در قرن هجدهم می زیست، اکثر اشعار ارمنی خود را به خط گرجی و به سبک و سیاقی متأثر از سایات نُوا سروده است. پس از مرگ او در سال1834 میلادی، همسرش تمام دفترهای شعر او را سوزاند تا فرزندش دنباله روی پیشهٔ پدر نشود. قطعهٔ زیر به نام ((آنومِد هایدنی چیم آنوم))[54]یکی از معدود سروده هایی است که تا به امروز از وی باقی مانده:

Ինձ նահախ մի՛ սպանի Մեջլումի դիվանի նման

مرا به ناحق نکُش، چون دیوانهِٔ مجنون،

համաշա պտուտ կու գամ գլխիդ փարւանի նման

همیشه دور سرت می گردم، چون پروانه، ֆդսֆս

զորբայութիւն ես անում ռուստամ ղահրամանի նման

زورمندی می کنی چون رستم قهرمان،

քո գովասանքն իմ անում էսպէս գովասանքնի նման

وصف تو را می سرایم، چُنین وصفی،

զահէլ ես քիչիկ նովա շատ խաղ կու հանիս գովելի

جوان هستی، کیچیک نُوا، می سرایی آهنگ های زیاد، ای ستوده شده.

* * *

بسیاری از موسیقی دان های اتحاد جماهیر شوروی سرودهای سایات نُوا را برای ارکستر یا کُر تنظیم و اجرا کرده اند. آلکساندر اسپِندِریان[55] آهنگساز بزرگ و از پیشگامان موسیقی سمفونیـک ارمنی ـ که سال ها در روسیه تحصیل کرده و چند سالی نیز شاگرد ریمسکی کورساکوف در کنسرواتوار سنت پیترزبورگ بوده و تصنیفاتش را ارکستر بزرگ مسکو با رهبری خود وی و دیگران اجرا می کرد ـ تم آغازین یکی از قطعاتش را در مجموعهٔ سمفونیک ((اتودهای ایروان)) از آهنگ ((دون اِن گلخِن ایماستونیس)) سایات نُوا به عاریت گرفته است:

آهنگساز و پیانیست شهیر ارمنی، آرنو باباجانیان،[56] در 1978 میلادی هنگامی که خبر درگذشت دوست و همکار بزرگ خود، آرام خاچاطوریان، را شنید از شدت اندوه بی وقفه در پشت پیانو مشغول به کار شد و تصنیف ((کانی وور جانیم)) سایات نُوا را با تنظیمی مدرن به قطعه ای بسیار زیبا و غمناک به نام ((اِلگیا))[57]تبدیل کرد[58]:

موسیقی دان معاصر آلکساندر هاروطونیان نیز با استفاده از داستان زندگی و تم های بعضی از آواز های سایات نُوا، اُپرای ((سایات نُوا)) را نوشته است. تصنیف این اپرای سه پرده ای چند سالی طول کشید و نخستین بار در 1969 میلادی در ایروان به روی صحنه رفت و از آن به بعد نیز چندین اجرای موفق و پرشکوه داشته است.

موسیقی دان، آهنگساز و ویولونیست برجستهٔ ارمنی ایرانی لودویک بازیل[59]( 1931همدان ـــ 1990 مونیخ) نیز چندین اثر سایات نُوا را، از جمله ((دون اِن گلخِن ایماستونیس))، ((شَاد سیرون اِس، شاخاتایی))[60]، ((تِکوز کو کاشِن مارکرید دان))[61]و غیره را برای کوارتت زهی تنظیم کرده است. برای نمونه بخشی از آهنگ ((آری، ایند­ز آگانج کال)) را که بازیل تنظیم کرده در زیر می آوریم:

علاوه بر مواردی که بر شمردیم، تنظیم های بی شماری از تصنیفات سایات نُوا برای ترکیب های مختلف سازی و آوازی در جمهوری ارمنستان و جوامع ارمنی سراسر جهان صورت گرفته و اجرا شده است که از آن میان می توان به کارهای ک. زاکاریان، س. برخوداریان، آشوت پادماگریان، گریگور سیونی، روبِن آلتونیان و دیگران اشاره کرد. در سال های اخیر نیز شاهد تنظیم های پاپ موسیقی سایات نُوا بوده ایم.

زندگی سایات نُوا دستمایهٔ آثار ادبی فراوانی در قالب رمان، نُوِل، منظومه، درام، چکامه و قطعات شعری قرار گرفته است. همچنین، سبک ادبی و موسیقایی آثار او مورد مطالعهٔ علمی و عمیق دانشمندان و متفکرانی چون بارویرسواک قرار گرفته، و چندین تئاتر و فیلم نیز براساس زندگی وی ساخته شده و بر روی صحنه رفته است (از جمله فیلم ((رنگ انار)) اثر سرگئی پاراجانوف). تصویرگرانی مانند گ. باشینجاغیان، گ. شاربابچیان، درویش سوروگین و ه. روخیکیان هم تصاویری خیالی از وی خلق کرده و پیکر تراشانی مانند آ. هاروطونیان مجسمهٔ او را تراشیده اند. چندین خیابان، میدان، مدرسه، کالج موسیقی، جشنوارهٔ هنری و مجتمع های عمومی دیگر در جمهوری ارمنستان، روسیه و نقاط دیگر جهان به نام سایات نُوا مزین گشته اند. اشعار سایات نُوا به زبان های روسی، انگلیسی و چند زبان دیگر ترجمه شده است. در 1963 میلادی، شورای جهانی صلح[62] دویست و پنجاهمین سالگرد تولد سایات نُوا را با شکوه فراوان جشن گرفت. در 1976 میلادی نیز، انجمن بین المللی ستاره شناسی[63] یکی از دهانه های آتشفشانی سیارهٔ عطارد (واقع در جنوب دریای مریخ) را سایات نُوا نامید.

سخن آخر آنکه هر بار که موسیقی سایات نُوا دستخوش نقد و تحلیل، تنظیم جدید، تجدید چاپ یا اجرای مجدد می شود و یا هر بار که محلی را به افتخار او نام می نهند، یک بار دیگر این حقیقت که او جزئ لاینفک و جاودان فرهنگ ارمنی، قفقازی و جهانی بوده، هست و خواهد بود تثبیت و تأیید می شود و قطعیتی بیش از پیش می یابد.

پی نوشت ها:

1- استاد دانشگاه تربیت مدرس و رهبر گروه کُر.

2-Minstrel

3-Mastersinger

4- Jongleur

5- Trouvère

6-Troubadour

7- Meistersinger

8- Minnesinger

9- تعداد کل آشوق ها و گوسان های ارمنی در حدود چهارصد و پنجاه می باشد.

10- Homeros

11- Naghash Hovnatan (1661, Agoulis-1722)

نقاش و اولین آشوق ارمنی

12- Motive / Motif (Fr.)

کوچک ترین واحد ملودیک یا ریتمیک قابل تشخیص شامل دو یا چند نُت

13- Dosti

آشوق تفلیسی معاصر سایات نُوا که گفته  می شود معلم او بوده است.

14-Dzoven yelatc tang margarid oo marjan

مروارید و مرجان گران بهای برخاسته ز دریا

15-Ashkharhes mi panjara é

دنیا یک پنجره است

16- Chronicon

دوره های 532 ساله ای در تقویم گرجی که از 5604 ق م آغاز شده اند و عصر سایات نُوا در دورهٔ چهاردهم آن؛ یعنی، از 1312 تا 1844 میلادی واقع بود.

17- Heracles

18- Telav

19-Ari, indz aganj gal

بیا به من گوش بسپار

20-Ari hamov ghulugh ara

بیا کمر خدمت ببند

21- Arantc kez inch gonim?

بدون تو چه کنم؟

22- Haysm Avourk

به معنی این روزها، کتاب مذهبی ارمنی قدیمی

23-Yot imastaserner

هفت دانشمند

24-Gulis angin

گُلی گرانبها هستی

25- Monotonic

موسیقی تک صدایی

26- Me khosk ounim iltimasov

سخنی دارم، با التماس

27- Blbouli hid

همراه بلبل

28-Amen sazi mechen govatz

ستوده شده میان تمام سازها (اشاره به کمانچه)

29- Hiss mi gharib blbouli pes

من مانند بلبلی غریب

30- Doun en glkhen imasdun iss

تو به غایت دانا هستی

31- Ee nnjmaned arkayakan

از خواب پادشاهیت

32- Baghdasar Dpir (1700? – 1763)

33- Chis asum te latcis eli

نمی گویی که گریسته ای

34- Inch goni hekimen?

حکیم را می خواهم چه کار؟

34- Kani vur janim

تا وقتی که جان دارم

36- Phrygian mode

یکی از دوازده مُد کلیسایی قدیم

37- HypoPhrygian mode

یکی از دوازده مُد کلیسایی قدیم

38- Mejloumi pes gorav yares

یارم مانند مجنون گم گشت

39- Mixolydian mode

یکی از دوازده مُد کلیسایی قدیم

40- Doun en hourin iss

تو آن حوری هستی

41 – Lydian mode

یکی از دوازده مُد کلیسایی قدیم

42-Æolian mode

یکی از دوازده مُد کلیسایی قدیم

43- Recitative

نوعی عبارت موسیقایی که کلمات با فرم آزاد روی نُت های محدودی دکلمه می شوند و معمولا ً برای نقل

داستان، دیالوگ یا احساسات دراماتیک در اُپرا یا اوراتوریو به کار می رود

44- نوع بزرگ تر و پیشرفته تر چُنگور که دارای یک متر طول و هشت سیم است و هر دو سیم آن یک کوک دارند.

45- سازی که در قرون وسطا مورد علاقهٔ آشوق های ارمنی بوده و تا به امروز نیز استفاده می شود. دارای  چهار سیم است و با زخمه نواخته می شود. طول کل آن حدود هفتاد سانتی متر است و صدایی ملایم و غمناک دارد.

46- Hiss ku ghimeten chim gidi

من قیمتت را ندانم

47- Eshkhen var krak é

عشق آتش فروزان است

48- Badgirkd ghalamov kashatz

گویی [چهره ات] با قلم نقاشی شده

49- Pahraden meratz

فرهادِ مُرده

50- Baroque

51-این نسخه ها در ماتِناداران (موزهٔ نسخه های خطی) ایروان با شماره های4270 و 10838 نگه داری می شوند

52- Hovaneh of Pendel

53- Ohan (1758 – 1823)

54- Anoumed haydni chim anoum

نامت را آشکار نمی کنم

55- Alexander Spendiarian (1871 – 1928)

56- Arno Babadjanian (1921 – 1983)

57- Elegia

58- این قطعه در لوح فشردهٔ  این شمارهٔ پیمان آورده شده است.

59-Ludwig Basil

60- Shad siroun es, Shahkhatai asoghin …

بسیار زیبا هستی، گویندهٔ شاخطایی را …

61- Tekouz ku kashen markrid dan

حتی اگر باندازهٔ وزنت مروارید بدهند

62- World Peace Council

63- International Astronomical Union

منابع:

Abrahamian, Ruben. Sayat Novai Taghere (English Translation:Songs of Sayat Nova).Modern publishing, Tehran, 1943.

Armenian Encyclopedia Publishing House. Sovetakan Hayastani Hanragitaran (English Translation: Armenian Soviet Encyclopedia). Yerevan, 13 Vols. 1974-87.

Dulian, Luduig, Sayat Novai, Baruyr Sevag Publishing, Yerevan, 2004.

Grigorian, Shavigh, Hay Ashughakan Grakanutyan Padmutyun. Zangak-97 publishing, Yerevan, 2002.

Bakhchinian, Henrik, Sayat Nova: A Collection of Armenian, Georgian and Azeri Songs. Sovedakan Grogh publishing,Yerevan, 1987.

Patmagrian, Ashot, Hay Yerge Dareri Mijitc (French Translation: Le Chant Armenien A Travers Les Ages), Beirut, Lebanon, 1973.

Popescu-Judetz, E. “Notes on the poetical and musical art of Sayat-Nova”. Studies of

Oriental Arts. Duquesne University Tamburitzans, Pittsburg, PA. 1981: 39-78.

The Concise Oxford Dictionary of Music, Oxford University Press, London, 1977.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42
سال یازدهم | زمستان 1386 | 136 صفحه
در این شماره می خوانید:

انگاره های ارمنی

نویسنده: وارتگس پطروسیان / ترجمه: ورژیک محمودی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 اسکیزهای ارمنی از مهم ترین نوشته های وارتگس پطروسیان (1923ـ 1994)، نویسندهٔ ارمنی، است. این...

نقش وسپوهران و دهقانان در ساختار سیاسی ایران

نویسنده: شهرام امیری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقدمه بدون شک، ساختار اصلی حیات اشراف بزرگ ایرانی در عصر باستان بر دو عنصر مالکیت و خون استوار بود و تمامی تحولات...

ارمنیان در دوران سلطنت سلوکیان

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقالهٔ حاضر گذری کوتاه به مقطعی دیگر از تاریخ مشترک ارمنیان و ایرانیان است. حکومت سلوکی و روابط و مناسبات این حکومت...

نخستین فضاهای زیستی و عبادی ارمنیان

نویسنده: حسن کریمیان و آرمینه مارقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 به دنبال رشته جنگ هایی سرنوشت ساز میان ایران و عثمانی، در حد فاصل سال های 1602 تا 1620 میلادی شاه...

هازاراشن

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 در ادامهٔ مبحث گستردهٔ کلیساهای تاریخی ارمنیان در آذربایجان، در شماره های پیشین فصلنامهٔ پیمان، چند کلیسا را...

بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد موسسه هور

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور، که در1361 ش با هدف شناساندن هر چه بیشتر فرهنگ، ادبیات، تاریخ و تمدن غنی ارمنیان به...

دنیای گوسان سایات نُوا

نویسنده: سایات بابومیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 ارمنستان در قرون وسطا به لحاظ ا وضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وضعیت چندان مناسبی نداشت. از نظر سیاسی استقلال خود را...

سایات نُوا،هنرمندی برای تمام نسل ها

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 بیش از 150 سال است که زندگی پر رمز و راز سایات نُوا مورد تحقیق و پژوهش بسیاری از محققان و دوستداران او قرار...