سال بیست و پنجم | بهار 1400 | 236 صفحه
جهت مشاهده و ورق زدن صفحات
روی تصویر زیر کلیک کنید.
در این شماره می خوانید:
1- موزه ها
- سلما کویومجیان و خانه موزه مقدم | گریگور قضاریان
- موزه مردم شناسی ارمنیان جلفای اصفهان | ریما سیمونیان – اوهانیان و کارین درماردیروسیان / ترجمه:آرگین آبنوسیان
- نگاهی به گنجینه موسیقی ارمنیان جلفای نواصفهان | زویا خاچاطور
2- مقاله ها
- چهارنسل خاندان سحاب بیش لز یک سده در خدمت دانش جغرافیا و نقشه نگاری ایران | رافی آراکلیانس
- نقشه بزرگ جهان به خط و زبان ارمنی | محمد رضا سحاب
- آناتولی کجاست؟ | روبن گالیچیان / ترجمه: رافی آراکلیانس
- کاوش های باستان شناسی در تیگراناکرت قراباغ | شاهن هوسپیان
3- چهره ها
- جهان بینی آرا گیولر از درون دوربین عکاسی | دکتر ایوت نجریان / ترجمه:آرا اوانسیان
- من آرا گیولر هستم | سوفیا هاکوپیان / ترجمه:آرا اوانسیان
- در کنار (چشم استانبول) | گریگور قضاریان
4- معرفی کتاب
- معرفی کتاب:ارمنستان در نقشه های تاریخی جهان | روبن گالیچیان
5- نگاهی به رسانه ها
- روایت زندگی | سمانه پوربهلول
ســرمقــاله
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
هیئت تحریریه و دستاندرکاران فصلنامه پیمان، همانند دیگر آحاد جامعه ایرانیان ارمنی، لحظاتی فرساینده را از سر میگذرانند. توان پرداختن به فرهنگ و آرمانهای انساندوستانه آن کاستی گرفته. آنچه این روزها در بخشی از آرتساخ (قراباغ سابق) میگذرد ورای تصور انسان است. انهدام فرهنگی در برابر چشم جهانیان در حال وقوع است. حضور کارشناسان یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) و خبرنگاران خارجی در کلیساها و مراکزی که دربردارنده آثار کهن ملی ـ مذهبی ارمنیان در آرتساخ هستند منع شده و ردپای فرهنگ هزارساله بومیان ارمنی منطقه در حال نابودی است.
قواعد نانوشته در بخش سیاه تاریخ حق مسلم فاتحان میدانند که غنائم جنگی را غارت و آنچه را از بازندگان به جای مانده از اساس نابود کنند اما آنچه اکنون در بخش اشغالی آرتساخ در حال وقوع است نه تنها غارتگری که نژادکشیای تمام عیار است.
آثار تمدنی کهن به یغما میرود.
حکومت نوخاسته جمهوری آذربایجان برای ورود به خانواده جهانی در پی نوشتن تاریخ، تولید فرهنگ و صدور شناسنامهای دیرهنگام برای خود است. جمهوری آذربایجان، که بخشی از آرتساخ را با اسلحهبرادران عثمانی خود و مطابق با خوی خودمحور آنان اشغال کرده، تجاوز به داراییهای معنوی اقوام بومی آرتساخ را سرلوحه اقدام جنگی خود قرار داده. اگر حکومت عثمانی ـ که عامل نخستین نژادکشی بزرگ قرن بیستم است ـ هزار سال پیش در غرب قفقاز شکل گرفت، از تشکیل این نخستین حکومت تاتارتبارها در شرق قفقاز تنها صد سال میگذرد. بانیان این پدیده نوخاسته، در فقدان اصالت و عزت نفس ناشی از آن، از همان آغاز به دنبال دستاندازی به جان و مال و داراییهای معنوی قوم ارمن بودهاند، قومی که هشت هزار سال پیشتر از ترکهای عثمانی و تاتارهای آذربایجانی پایهگذار فرهنگ شرق و غرب قفقاز و تاریخ سراسر این منطقه بوده.
جمهوری آذربایجان جنگ قراباغ را به کمک پهپادهای اسرائیلی و مزدوران سوری ترکیه، با نیت اجرای نژادکشی فرهنگی، به پایان برد. بیرون راندن ارمنیان از خانههایشان، خشکاندن منابع اقتصادی خاستگاه آنان، دستدرازی به جان و مال ساکنان ارمنی و از همه مهمتر، کوشش برای محو آثار بهجایمانده از تمدن بومیان ارمنی، به قصد تصاحب فرهنگ و تاریخ آنان، ابزارهای لازم و کافی برای عملی ساختن یک برنامهنژادکشی ازپیش طراحی شدهاند.
زبان از بیان آنچه امروز در بخش اشغالشدهآرتساخ میگذرد قاصر است. ششصد و پنجاه هزار جلد کتاب در کتابخانههای شهرهای آرتساخ؛ بیش از هزار و هفتصد چلیپاسنگ و سنگواره باستانی که هریک تکهای از تاریخ را در دل خود دارند؛ دهها کلیسای بهجای مانده از هزار سال پیش از جمله صومعهآماراس، نخستین محل تدریس زبان ارمنی در سدهپنجم میلادی؛ نمادهای زندگی درگذشتگان ارمنی در سالهای نهچنداندور؛ و بقایای تاریخ معاصر آرتساخ همگی در معرض تغییر هویت و نابودیاند. نیروهای اشغالگر جمهوری آذربایجان سنگ قبرهای آرامستانهای ارمنیان را از جا میکنند و تاریخ نهفته در آنها را در زیر لایهای از آسفالت جادهها مدفون میسازند. بخل، کینه و انزجار در هر گامی که اشغالگران برمیدارند آشکار است. دولتمردان کشوری که خاکش زادگاه پانترکیسم است و سیاستمدارانش مریدان آن، زمان درازی را صرف کاشتن بذر نفرت از ارمنیان در ذهن نسل معاصر خود کردهاند.
انزجار از اقوامی که از تبار ترکها و تاتارها نیستند رکن اصلی آرمان افراطگرایان پانترکیست است. نفرت نهادینهشده از دین، فرهنگ و تاریخ کهن ارمنیان، دولتمردان آذربایجان را بر آن داشته که در پی اشغال خاستگاه ارمنیان آرتساخ به سیاستهای تفرقهافکنانه خود، در همهشئون، شتابی بیشتر دهند. آنان برای رهایی از هرآنچه نشانی از هویت ارمنیان دارد دست به دامان قوم اودی شدهاند، قومی که تا چندی پیش همچون دیگر اقوام بومی قفقاز منفور حکومت جمهوری آذربایجان بود. دولتمردان آذربایجان پس از اشغال بخشی از آرتساخ در پاییز 2020 و دستیابی به کلیساها و مراکز فرهنگی ارمنیان منطقه، برای نابودساختن حضور معنوی هزاران ساله ارمنیان، تمامی آثار فرهنگی موجود در آرتساخ را متعلق به آلبانیاییهای قفقازدانستند، قوم اودی را بانی مسیحیت در قفقاز قلمداد کردند و تولیت اماکن مذهبی آرتساخ را به نمایندگان معدود این قوم سپردند. حسادت به داراییهای معنوی ارمنیان و شرم از بیمایگی خود،سردمداران حکومت آذربایجان را بر آن داشت که پس از رهایی از بند اتحاد جماهیر شوروی سراسیمه دست بهکار ساختن تاریخ و فرهنگی نو شوند. غافل از اینکه این دو را نمیتوان یکشبه و بهزوروضرب ثروت حاصل از فروش نفت ساخت.
اراده جهانیانی که سیاستگذاران این منطقهاند به استقرار آرمان پانترکیسم در سرتاسر مرز شمال ایران از ماکو و پلدشت گرفته تا شیروان و راز و جرگان و قطع رابطهتاریخی ـ فرهنگی بین ارمنستان و ایران و تثبیت منابع نفتی مورد نیاز شرکتهای انگلیسی و … را به سیاستمداران وا میگذاریم و تنها از جامعهبشری انتظار داریم که در پاسداری از نمادهای فرهنگی ارمنیان در آرتساخ و احقاق حقوقی که تاریخ مدافع سرسخت آن است همراه ما باشند.
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
این نوشته میتوانست سر مقالهاین شماره پیمان به شمار آید اگر پایان نگارش آن با هفتم خرداد، سالروز تأسیس اولین جمهوری ارمنستان در 103 سال پیش، مصادف نمیشد. ارمنیان ـ تنها قومی که چند هزار سال در گسترهای شامل قفقاز، آسیای صغیر و شمال میانرودان زیستهاند ـ درست در چنین روزی، در 28 مه 1918م، حکومت آزاد و مستقل خود را در خاستگاهشان و بر روی بقایای نژادکشی ارمنیان به دست عثمانیها بنا نهادند. اشتیاق ارمنیان برای کسب آزادی و حفظ تمدن کهنشان تاریخ را وادار به تکرار خواهد کرد. اعتقادمان بر این است که این بار نژادکشی ارمنیان به دست تاتارها بستر تأسیس جمهوری آرتساخ را فراهم خواهد آورد. این باور قلبی، دستاندرکاران فصلنامهپیمان را بر آن داشته تا بیش از پیش به فرهنگ، تنها سلاح کهنهای که هنوز هم میغرد، مجهز شوند. اهالی پیمان همچنان بر آناند که با شناختن و شناساندن اشتراکات تمدنی دو قوم کهن پارس و ارمن و رسوم همسایگی و همزیستی آنان گامی مثبت در راه دوستی ملتهای منطقه بردارند. هیئت تحریریه فصلنامه، در پی کوشش برای احیای روند فعالیت عادی خود و با اتکا بر باور مصونیت فرهنگ در برابر هرگونه تعرض شیطانی، مقالههای این شماره را از میان نوشتههای همراهان خود دربارهفرهنگ، هنر و تاریخ برگزیده است.