به تازگی در ایتالیا چند کتاب بسیار جالب و گیرا دربارهٔ نسل کشی ارمنیان، چاپ و منتشر شده است: نشر ریتسولی کتاب Gil Armeni. 1915-1916: il genocide dimenticato را از ایو ترنون منتشر کرده که در فرانسه کاری شناخته شده است. نشر گوئرینی هم کتاب La vera storia del Mussa Dagh را از مارکو توزاتی و فلاویا آمبیله به چاپ رسانده که هم اکنون در چند شهر ایتالیا پخش و معرفی شده است. اما کتابی که اکنون مورد نظر ماست کتاب سنگ هایی بردل[1] است که به وسیلهٔ انتشارات اسپرلینگ و کوپفر در میلان چاپ و منتشر شده است. این کتاب شرح روایت سوزناکی از آلیس تاشجیان گزارشگر اخبار ارمنستان در رم است. نویسنده فرزند پدر و مادری ارمنی است که از کشتار جان به در بردند و کودکی خود را در پاریس گذراندند. آلیس با کارلو پل گروسی ازدواج می کند و با مهاجرت به کشور ایتالیا در بانیاکاوالّو مستقر می شود. آلیس در کتاب سنگ هایی بر دل داستان مادرش، واروار، را بازگو می کند که شاهد عینی کشتار بوده است. برای درک بهتر زمینه های شکل گیری این کتاب با آلیس گفت وگویی کرده ایم که می خوانید: اخبار ارمنستان: شما در کجا به دنیا آمده اید؟ آلیس: در پاریس به دنیا آمده ام، از پدر و مادری که معجزه آسا از کشتار جان به در برده اند. اخبار ارمنستان: چه زمانی در ایتالیا مستقر شدید؟ آلیس: یک روز پس از ازدواجم با کارلو پل گروسی، نقاش ایتالیایی، از پاریس به ایتالیا آمدم. سال های بسیاری از آن زمان گذشته و گمان می کنم نخستین فرانسوی ای هستم که در آن دوره، پاریس را رها کرده است تا به ایتالیا بیاید. می خواستم زندگی ام را دور از خانواده ام بسازم و با آدم هایی خوشبخت زندگی کنم که شاهد نسل کشی نبوده اند. اخبار ارمنستان: روزگارِ سنگ هایی بر دل چگونه بوده است؟ آلیس: کتابِ من، دفتر خاطرات یک دختربچه است: داستان زندگی واروار و کشتار مردم ارمنی و تبعید آنان در سال های جنگ جهانی اول. واروار در سال1915 م شش ساله بود که دید مردم روستا گروه گروه به وسیلهٔ سربازان ترک تیرباران شدند و چند نفری (و از جمله خود او) با به جا گذاشتن دار و ندار خود، ناچار به راهپیمایی به سوی مرگ شدند. واروار که به گونه ای معجزه آسا از مرگ نجات یافته بود، در همهٔ زندگی خود آن روزهای فاجعه بار را فراموش نکرد و آنچه را که بر سرش آمده بود، در دفترچه هایی یادداشت کرد. پس از مرگ او در سال1990 م من به وجود این دفترچه ها، که به خط ارمنی نوشته شده بود، پی بردم و به آنها دسترسی پیدا کردم: شعرها و خاطراتی که در زمان های گوناگونی نوشته شده بودند… و تصمیم گرفتم آنها را ترجمه کنم و به چاپ برسانم. اخبار ارمنستان: کار شما دربارهٔ ارمنیان شامل چه چیزهایی است؟ آلیس: از سال1993 م کنفرانس ها و نمایشگاه هایی در دبیرستان ها برگزار کردم. کتاب ها و جزوه های آموزشی از این سوگنامه چیزی نمی گویند. من برای شناسایی کشتار ارمنیان، از 33 شهرداری ایتالیا تأییدیه گرفته ام و به یاری آنها پارلمان ایتالیا طرحی را تصویب کرد تا از ترکیه دعوت شود پیش از عضویت در اتحادیهٔ اروپا، کارهای گذشته اش را به رسمیت بشناسد. اخبار ارمنستان: شما انجمنی هم به وجود آورده اید؟ آلیس: درست است. انجمن دوستداران ارمنستان در سال1993 م برای کمک به جوانان ارمنی، که می خواهند در ایتالیا تحصیل کنند، تشکیل شد. کالج مراد رافائلیان در ونیز، دوازده نفر از آنان را که از بخش های ویران شده در زلزلهٔ سال1998 م آمده بودند، پذیرفت. آنان پس از دریافت دیپلم علمی دبیرستان، در دانشگاه های ایتالیا ادامهٔ تحصیل دادند و دورهٔ فوق لیسانس را گذراندند. افزون بر آن، انجمن داروهایی را نیز به ارمنستان فرستاده، و سرپرستی سی یتیم ده ساله از گیومری را بر عهده گرفته است. ما از ارمنستان یک خاچکار[2] دریافت کرده ایم و آن را در شهرداری بانیاکاوالّو گذاشته ایم. هر سال در روز 24 آوریل، با شورای شهر و مردم شهر، به یاد قربانیان نسل کشی، تاج گلی بر آن می گذاریم. گمان می کنم تنها شهرداری ایتالیا که هر سال چنین بزرگداشتی را ترتیب می دهد، شهرداری شهر ماست. اخبار ارمنستان: برای آینده چه طرح هایی دارید؟ آلیس: می خواهم کتابی بنویسم که سومین کتاب من خواهد بود. از بچه هایی سخن بگویم که از کشتار جان به دربرده اند… از زندگی خودم بگویم…. پی نوشت ها: Pietre Sul Cuore 1- 2- معنای تحت اللفظی آن سنگ صلیب است و نباید آن را با صلیب سنگی اشتباه کرد؛ معانی نمادین، فرهنگی، دینی و کارکردهای اجتماعی آن بسی فراتر از آن است که صرفاً به مفهوم صلیب سنگی به کار رود؛ به خصوص که غالباً به شکل صلیب نیست، بلکه تخته سنگی است که به دقت به شکل مکعب مستطیل یا اشکالی نزدیک به آن (و یا به شکل صلیب) و در اندازه های مختلف تراشیده می شده و عمود بر سطح زمین ـ و یا به واسطهٔ سکویی سنگی ـ تعبیه می شده است. قدمت خاچکار به قرن ها قبل باز می گردد. بر سطح اصلی آن، که باید رو به سمت غرب می داشت (و این به دلیل باور مذهبی ظهور مسیح ازشرق است) صلیبی حجاری می شده و اطراف آن صلیب با نقوش مختلف برگرفته از طبیعت، مثل تاک و یا نمادهای مذهبی و اسطوره ای کنده کاری و تزیین می شد. خاچکارها از حیث تنوع طرح ها و نقش ها جلوه هایی بسیار متعدد داشته اند. در بین آنها چه بسیار که آثار هنری ارزشمندی وجود دارد. خاچکارها در گورستان ها (به عنوان سنگ قبر) و یا بر کنارهٔ جاده ها محل انشعاب راه ها، مکان های مقدس و یا بر سر تپه ها و صخره ها برای یادبود یا کارکردهای دیگر نصب می کرده اند. هنر حجاری خاچکار خاص ارمنیان و ارمنستان است و در سرتاسر پهنهٔ ارمنستان قابل رؤیت بوده است و هنوز هم در زمرهٔ هنرهای خاص ارمنیان محسوب می شود و آفرینندگان ویژهٔ خود را دارد ـ فصلنامهٔ پیمان |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 27
|