نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42

سایات نُوا

بیش از 150 سال است که زندگی پر رمز و راز سایات نُوا مورد تحقیق و پژوهش بسیاری از محققان و دوستداران او قرار گرفته و اطلا عاتی نیز در مورد زندگی و آژار این نویسنده، موسیقی دان و آشوق[1] ارمنی جمعآوری شده است و ظاهراً، پژوهشگران هر دوره ای وظیفهٔ خود دانسته اند که بر اساس تفکرات و نگرش های ادبی زمانشان به شرح و تفسیر آژار وی بپردازند اما به راستی سایات نُوا کیست و چرا تا به این حد در مرکز توجه نسل های متوالی پس از خود، که به نوعی دستی در هنر شعر و موسیقی داشته اند، قرار گرفته؟

سایات نُوا، هاروطون (آروتین) صیادیان، در1722 م، در شهر تفلیس گرجستان، دیده به جهان گشود.[2] پدرش، ماهدِسی[3] کاراپت، در آدانای ارمنستان غربی متولد شده بود اما بعدها خانواده اش به شهر حلب در سوریه کوچ کرده بودند. ماهدِسی کاراپت در جوانی به تفلیس رفت و با سارا، دختری از اهالی محلهٔ هاولابار تفلیس، ازدواج کرد که ژمرهٔ ازدواجشان آروتین یا سایات نُوا بود.

خانوادهٔ پدری آروتین و از جمله پدرش، ماهدِسی کاراپت، به موسیقی گرایش داشتند و از صدای خوبی نیز برخوردار بودند. هنگامی که آروتین دوازده سال بیشتر نداشت پدر و مادرش او را به فراگیری صنعت بافندگی گماردند و او در مدتی کمتر از دو سال تمامی رموز و فنون این صنعت را فرا گرفت تا آنجا که توانست دستگاهی جدید برای بافندگی بسازد.

آروتین از کودکی علاقه ای خاص به هنر شعر و خصوصاً، موسیقی داشت. او از همان سال ها توانایی خود را در نواختن انواعی از سازهای زهی نشان داد و به ویژه، تبحری خاص در نواختن کمانچه داشت. خواندن و نوشتن را در مکتب های آن دوره آموخته بود و حداقل به چهار زبان ارمنی، گرجی، ترکی و فارسی تسلط کامل و با الفبای عربی آشنایی داشت.

بنا بر شواهدی که در منابع مختلف آمده در لشکرکشی های نادر شاه افشار به هندوستان طی سال های1738 -1739 م سایات نُوا در سمت نوازنده حضور داشته است و به این ترتیب، موفق شده تا در عنفوان جوانی (1736-1742 م) به کشورهای مختلف از جمله ایران، هندوستان و کشورهای زیر سلطهٔ امپراتوری عثمانی سفر کند. قابل ذکر است در این لشکرکشی ها هراکل، ولی عهد گرجستان، نیز شرکت داشته و در همین جا بوده که با پرداخت بهای آزادی سایات نُوا (1741-1742 م)[4] وی را به سمت نوازنده و سفیر مخصوص خود در دربار گرجستان منصوب داشته. سایات نُوا بارها در مقام سفیر مخصوص هراکل باتیزهوشی خاص خود گرجستان را از خطر جنگ با ایران و دیگر همسایگانش رهانید.

در دربار گرجستان سایات نُوا به عشق بزرگ زندگی اش برخورد؛ عشقی که مبدل به منشائ واقعی الهامات وی برای سرودن اشعار وتصنیفاتش شد. معشوق او آنا بادوناشویلی،[5] خواهر پادشاه گرجستان، بود. این دلدادگی نقطهٔ عطفی در زندگی پر رمز و راز سایات نُوا به حساب میآید چرا که او به عشقی گرفتار شده بود که هیچ امیدی به سرانجام آن نداشت؛ عشقی که الهام بخش او برای خلق آژاری زیبا و ماندگار شد. در واقع، اکثر شعرهای سایات نُوا دربارهٔ فاصلهٔ طبقاتی موجود بین او و معشوق و عشق بی سرانجامش است.

اولین شعر سایات نُوا به زبان ترکی بوده که در دیباچهٔ اشعارش نیز در1742 م به ژبت رسیده. در واقع، او از سن بیست سالگی رسماً به هنر آشوقی روی آورد و برای اینکه به منزلهٔ یک آشوق یا گوسان کار خود را آغاز کند به رسم تمامی گوسان ها یا موسیقی دانان کهن ارمنی به زیارت کلیسای کاراپت مقدس[6] در استان موش ارمنستان غربی رفت و در همین هنگام نیز نام سایات نُوا [7] را به منزلهٔ لقب هنری خود برگزید. او تا سی سالگی تمامی فنون هنر آشوقی را فراگرفت و در این سال ها هم زمان به نوشتن اشعاری به زبان مادری اش (ارمنی) پرداخت. او در مسابقاتی که بین استادان این هنر برگزار می شد شرکت کرد و توانست ایشان را مغلوب هنر خویش سازد.

سایات نُوا در دربار هراکل به سبب موقعیت خاص خود در مقام سفیر و نوازندهٔ مخصوص پادشاه، حسادت بسیاری از درباریان را برانگیخت. او با شعرهای زیرکانهٔ خود درباریان را مورد حمله و اعمال آنان را مورد تردید قرار می داد. این موضوع سبب شد تا دشمنانش با دستاویز قرار دادن عشق سایات نُوا به خواهر پادشاه وی را در دیدهٔ هراکل خار سازند. بدین ترتیب، او در1752 م از دربار رانده شد. اخراج وی از دربار دو سال (تا1754 م) به طول انجامید. در این زمان سایات نُوا با نوشتن شعری خطاب به هراکل از بارگاه وی درخواست عفو و از او خواهش کرد تا مجدداً وی را در دربار خود بپذیرد تا بیگناهی اش را اژبات کند.

او در1754 م بار دیگر به دربار راه یافت.1754 -1759 م را می توان بهترین سال های شکوفایی هنر وی نامید. او که شاعری برخاسته از قشر محروم جامعه بود نمی توانست ظلم و ستمی را که درباریان بر مردم روا می داشتند نادیده انگارد. او در این سال ها اقدام به سرودن شعرهایی در انتقاد از اعمال درباریان و در برخی مواقع حتی خود پادشاه کرد. هنگامی که بار دوم و در واقع، آخرین بار از دربار اخراج شد برای آنکه بیشتر او را از معشوق زیبا و الهام بخشش دور سازند، وی را مجبور کردند تا به کسوت روحانیان درآید. بدین ترتیب، سایات نُوا در1759 م بر اژر فشارهای هراکل رسماً به لباس روحانیان درآمده و نام کشیش ستپانوس را برای خود برگزید. وی، که در این زمان تنها 37 سال از عمرش می گذشت، مجبور شد بقیهٔ عمر خود را در لباس روحانیان سپری کند.

در پی این وقایع، سایات نُوا را به ازدواج زنی از اهالی تفلیس به نام مارمار درآوردند. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های ملیک سِت، اوهان، ماریام و سارا بودند. در1761م به بندر انزلی تبعید شد. او در کلیسای محل خدمت خود شروع به خطاطی و کتاب های بسیاری را رونویسی کرد که از آن جمله است کتاب نارک گریگور نارگاتسی. این دست نوشته در حال حاضر در موزهٔ کتاب های خطی در ماتناداران ایروان نگه داری می شود و در معرض نمایش عمومی گذاشته شده است.

سایات نُوا حتی زمانی که به لباس روحانیان درآمده بود به سرودن شعر ادامه داد. بارویر سواک در این مورد می نویسد:

((باور این موضوع که شخصی با روحیه و توانایی سایات نُوا، که پر از شور و عشق به زندگی بود، زمانی که به لباس روحانیان درآمده از سرودن شعر و ترانه دست بردارد بسیار دشوار است)).

از اطلاعات به دست آمده مشخص می شود که او نه تنها ازسرودن شعر دست برنداشت بلکه در مسابقات آشوقها نیز شرکت می کرد.

مقبره سایات نُوا،تفلیس

در1768م همسرش دار فانی را وداع گفت. دیگر هیچ چیز او را به دنیای بیرون متصل نمی ساخت. این اتفاق انگیزه ای شد تا سایات نُوای کشیش به روحانیان ترک دنیا گفتهٔ صومعهٔ هاغباط بپیوندد اما از آنجا که این صومعه در حالت نیمه ویران بود اسقف و دیگر روحانیان هاغباط به تفلیس نقل مکان کردند. در1778م، که روحانیان کلیسا مجدداً بازگشتند و کلیسای گئورگ مقدس، واقع در مجتمع هاغباط، را به منزلهٔ کلیسای جامع مورد استفاده قرار دادند، سایات نُوا در سمت مسئول روشنایی کلیسا به کار خود ادامه داد. در1786م، وقتی لزگی ها، که از اقوام قفقاز بودند، به گرجستان لشکرکشی کردند ساکنان صومعهٔ هاغباط بار دیگر به تفلیس رفتند، تا1792م در آنجا ماندند و در1793م به هاغباط برگشتند. در1795م آغا محمد خان قاجار با لشکری بزرگ به منطقهٔ قفقاز لشکر کشید. ساکنان هاغباط این بار نیز برای جلوگیری از پیشامدهای ناگوار به تفلیس نقل مکان کردند. سایات نُوا برای حفظ جان خانوادهٔ خود فرزندانش را به موزدوک فرستاد اما خودش برای دفاع از صومعه در هاغباط باقی ماند. در دوازدهم سپتامبر همان سال لشکر ایرانیان به تفلیس حمله کرد. در این حملات و طی یک هفته نبرد سخت سایات نُوا، که اکنون روحانی ای کهن سال بود، جان خود را در راه دفاع از دین و ملتش از دست داد. جسد او را در همان مکان، در حیاط کلیسای گئورگ مقدس، به خاک سپردند که امروزه به زیارتگاه دوستداران شعر، موسیقی و هنر سایات نُوا تبدیل شده و هر ساله در ماه مه خیل عظیمی از دوستداران او طی مراسمی به نام وارطادُن یاد و خاطرهٔ او را گرامی می دارند.

سایات نُوا از شاعران اواخر قرون وسطای ارمنی خصوصاً ناقاش هُوناتان و عاشوق دُستی و دیگر شعرای قفقاز تائژیر بسیار گرفته است. او به دلیل سبک شعری خاص و توانایی اش در سرودن شعر به چند زبان از زبان های قفقازی جایگاهی ویژه در بین این ملت ها دارد چنان که می توان او را اولین شاعر ارمنی ای دانست که در شکوفایی هنر شعر در بین ملت های قفقاز نقش بسزایی داشته است.

پوستر فیلم،رنگ انار،کارگردان سرگئی پاراجانوف

او در شعرهای خود از ادبیات مردمی ارمنی و دیگر ملت های قفقاز و فرهنگ شرقی الهام گرفته و بهرهٔ بسیاری از آنها برده. از سایات نُوا قریب به 120 شعر ترکی، سی شعر گرجی و هفتاد شعر به زبان ارمنی بر جای مانده است.

او شاعری از نوع دیگر است؛ شاعری که به هنر آشوقی نیز می پرداخت. با وجود آنکه با موسیقی خود وسیله ای برای شادی مردم فراهم آورده یکی از وظایف اصلی خود را سرودن شعر در مورد عشق و زیبارویان می دانست. از این رو، شهرت او بیشتر در زمینهٔ شعرها و تصنیف های عاشقانه است. اگرچه ناله های عاشقانهٔ او دردناک و غم انگیز است شاعری افسرده و نا امید نیست. هوانس تومانیان، از شعرای نامی ارمنیان و از سایات نُوا شناسان بنام، در بارهٔ او می گوید:

((او احساس می کند در آتش عشق در حال سوختن و تمام شدن است. با این حال، روحیهٔ انسانی خود را حفظ کرده، دوستدار بزرگ خلق و مردم می ماند. ناراحت و دلگیر می شود ولی از کسی کینه به دل نمی گیرد و کسی را به دلیل ظلم هایی که به او روا شده نفرین نمی کند)).

از آنجایی که سایات نُوا از طبقهٔ مظلوم جامعه برخاسته بود به خوبی با وضعیت آنها آشنایی داشت. او سرایندهٔ نیکی و زیبایی، محکوم کنندهٔ فاصله های طبقاتی و دوستدار آزادی بود و همواره در شعرهای خود در مورد بی عدالتی ها داد سخن سر می داد، ظالمان زمانه را محکوم می کرد و آنان را مورد انتقاد قرار می داد. او در مقام شاعری متعهد شعرهایی بی شمار در مورد عدالت و واقعیت های زندگی سروده که در آنها همواره خود را نوکر خلق نامیده.

در1968 م، فیلمی با عنوان رنگ انار به کارگردانی سرگئی پاراجانوف، کارگردان شهیر ارمنی، دربارهٔ زندگی آشوق سایات نُوا ساخته شد. در این فیلم، کارگردان زندگی سایات نُُوا را در قالب فیلمی نمادین از دوران طفولیت در کارگاه ریسندگی تا جوانی پر شور و کهن سالی اش در لباس روحانیان به تصویر کشیده است. فیلم رنگ انار، در نوع خود، از شاهکارهای سینمای ارمنی محسوب می شود.

شعرهای سایات نُوا طی سال ها تازگی خود را به لحاظ موضوع و موسیقی از دست نداده است و قلب سرشار از عشق او امروزه نیز مایهٔ سوز و گداز عاشقان است؛ قلبی که توانسته نسل های متوالی ارمنیان را همچنان با شعرها و آوازهای خود عجین سازد. سایات نُوا امروزه نیز مقام و منزلتی والا در میان ارمنیان دارد و هنوز هم الهام بخش آشوق های جوان ارمنی است.

نام سایات نُوا همچنان زنده است. یکی از مدارس مهم موسیقی در ایروان و نیز یکی از خیابان های مرکزی شهر به نام این هنرمند برجسته نام گذاری شده. آلکساندر هاروطونیان، آهنگساز نامی، نیز اُپرایی به نام ((سایات نُوا)) ساخته است.

تندیس یادبود سایات نُوا،ایروان

نبوغ سایات نُوا در سرودن شعر هنر آشوقی ارمنیان را ارتقائ بخشید. نگرش خاص و عشق او نسبت به انسانیت و رنجی که برای آن متحمل شد مرز زمان را درهم شکست و از او هنرمندی ساخت برای تمامی نسل ها و برای تمامی ملل قفقاز؛ هنرمندی که در خور مباهات جامعهٔ بشری است. والری بروسُف دربارهٔ وی می گوید:

((این نوع از انسان ها هدایای الهی هستند، هدایایی که خداوند برای پاک کردن سرشت دیگر مخلوقات انسانی خود به زمین می فرستد، هنرمندانی که در نوع خود جایگاهی والا نه فقط برای خود بلکه برای ملتی نیز که از آن برخاسته اند باز می کنند)).

پی نوشت ها:

1- در زبان ترکی، عاشیق؛ در زبان گرجی، مِگوسان؛ آشوق یا گوسان در زبان ارمنی، نامی است که به نوازندگان و خوانندگان دوره گرد در بین مردمان قفقاز گفته می شود.

2- در مورد سال تولد سایات نوا نظرات مختلفی وجود دارد. برخی سال تولد او را1712 ، برخی 1717 و برخی نیز1722 م دانسته اند. بارویر سواک، شاعر و نویسندهٔ نام آور ارمنی ،در کتاب خود، سایات نُوا ، به تفصیل به بحث دربارهٔ این موضوع پرداخته و با آوردن دلایلی قابل توجه1722 م را سال واقعی تولد سایات نُوا دانسته است.

3- ماهدِسی به اشخاصی گفته می شود که به زیارت مقبرهٔ حضرت عیسی مسیح رفته باشند. منزلت اجتماعی ماهدِسی ها در بین ارمنیان همانند حاجی ها در بین مسلمانان است.

4- خانوادهٔ سایات نُوا جزو شهروندان نیمهآزاد گرجستان بودند.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42
سال یازدهم | زمستان 1386 | 136 صفحه
در این شماره می خوانید:

انگاره های ارمنی

نویسنده: وارتگس پطروسیان / ترجمه: ورژیک محمودی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 اسکیزهای ارمنی از مهم ترین نوشته های وارتگس پطروسیان (1923ـ 1994)، نویسندهٔ ارمنی، است. این...

نقش وسپوهران و دهقانان در ساختار سیاسی ایران

نویسنده: شهرام امیری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقدمه بدون شک، ساختار اصلی حیات اشراف بزرگ ایرانی در عصر باستان بر دو عنصر مالکیت و خون استوار بود و تمامی تحولات...

ارمنیان در دوران سلطنت سلوکیان

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقالهٔ حاضر گذری کوتاه به مقطعی دیگر از تاریخ مشترک ارمنیان و ایرانیان است. حکومت سلوکی و روابط و مناسبات این حکومت...

نخستین فضاهای زیستی و عبادی ارمنیان

نویسنده: حسن کریمیان و آرمینه مارقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 به دنبال رشته جنگ هایی سرنوشت ساز میان ایران و عثمانی، در حد فاصل سال های 1602 تا 1620 میلادی شاه...

هازاراشن

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 در ادامهٔ مبحث گستردهٔ کلیساهای تاریخی ارمنیان در آذربایجان، در شماره های پیشین فصلنامهٔ پیمان، چند کلیسا را...

بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد موسسه هور

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور، که در1361 ش با هدف شناساندن هر چه بیشتر فرهنگ، ادبیات، تاریخ و تمدن غنی ارمنیان به...

دنیای گوسان سایات نُوا

نویسنده: سایات بابومیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 ارمنستان در قرون وسطا به لحاظ ا وضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وضعیت چندان مناسبی نداشت. از نظر سیاسی استقلال خود را...

موسیقی سایات نُوا

نویسنده: الیپس مسیحی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 از قرن هفدهم میلادی به بعد در هنر موسیقی مردمی ارمنی طبقهٔ جدیدی از موسیقیدانان معروف به آشوق ها ظاهر شدند. آشوق ها...