نویسنده: سایات بابومیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42

ارمنستان در قرون وسطا به لحاظ ا وضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وضعیت چندان مناسبی نداشت. از نظر سیاسی استقلال خود را از دست داده بود و کراراً مورد تاخت و تاز اقوام بیگانه قرار می گرفت که سعی در پیشی گرفتن بر یکدیگر در غارت و چپاول ارمنستان داشتند، از نظر اقتصادی نیز روز به روز ضعیف تر می شد به طوری که ساکنان آن برای ادامهٔ زندگی ناچار به ترک وطن و گذران زندگی در شرایطی توائم با فقر و تنگدستی در دیگر سرزمین ها می شدند. این اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی بر فرهنگ ارمنستان نیز تائژیر گذارد و انبوهی از واژگان ترکی، عربی، روسی و فارسی به زبان ارمنی راه یافتند به نحوی که حتی در گویش های مختلف زبان ارمنی نیز مشهودند. گوسان سایات نُوا از شاعران بنام این دوره است که او نیز از تائژیرات دگرگونی ها و وقایع این مقطع بی بهره نبوده.

شاعر، موسیقی دان و آوازه خوان شهیر ارمنی، هاروطون صیادیان، متخلص به سایات نُوا، در اواخر قرون وسطا، در1712 م، در تفلیس، متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی و بیشتر سال های عمر خود را در تفلیس گذراند. در دوازده سالگی پدرش او را برای شاگردی به بافنده ای سپرد و او در مدتی کوتاه صنعت بافندگی را آموخت و در منزل خود دستگاه بافندگی منحصر به فردی را طراحی کرد و ساخت.

سایات نُوا تحصیلا ت رسمی نداشت اما در طول عمر خود همواره به مطالعه و کسب دانش و هنر مشغول بود. زبان های فارسی، ترکی، گرجی و ارمنی را به خوبی می دانست و به این زبان ها شعر می سرود. علاقهٔ او به موسیقی و آواز از همان آغاز نوجوانی مشهود بود و در این علاقه و گرایش احتمالاً تشویق والدین او نیز بی تائژیر نبوده. سایات نُوا در سی سالگی بافندگی را رها کرد و به آوازه خوانی و نوازندگی روی آورد. نواختن کمانچه در دستگاه های مختلف را فراگرفت و در این هنر به استادی رسید. دیری نگذشت که به خوانندگی و نوازندگی شهره شد و از آن پس دست به مسافرت های فراوانی زد و در تمامی شهرهای بزرگ آن زمان در هندوستان، ایران، ترکیه و ارمنستان هنر خویش را عرضه داشت. دستاورد این سفرها شهرت فراوان وی در منطقهٔ قفقاز بود.

با مشهور شدن سایات نُوا دربار گرجستان از وی برای آوازه خوانی دعوت کرد و او مدت ده سال در این سمت باقی ماند. در اواخر خدمت خود در دربار گرجستان مورد غضب پادشاه و درباریان قرار گرفت و از دربار اخراج شد. سایات نُوا از آن پس در دیری به لباس روحانیان درآمد و به زندگی خود ادامه داد. وی در زمان حملهٔ آغا محمد خان قاجار به گرجستان به علت نپذیرفتن پیشنهاد خوانندگی در دربار او در1795 م به قتل رسید.

سایات نُوا آخرین شاعر و خوانندهٔ ارمنی قرون وسطاست. پس از او این هنر در بین ارمنیان به تدریج از میان رفت و شاعران ارمنی، دیگر به خوانندگی و نوازندگی نپرداختند.

او طعم تلخ بی عدالتی های اجتماعی زمانهٔ خود را چشیده بود و زندگی دنیوی را حیاتی گذرا می دانست. سایات نُوا، که دنیا را به درستی می شناخت، آن را به صورت منظره ای از پشت پنجره مجسم کرده است.

«աշխարհը մի փանջարա է»

او به خوبی از رسالت خویش آگاه بود و همواره سعی در شاد کردن مردم داشت چنان که در یکی از شعرهای خود خطاب به کمانچه اش می گوید:

دل های زیادی را تو خوشحال می کنی و به بیماران سلامتی می بخشی

«Շատ տխուր սիրտ կու խնդացնիս կու կտրիս հիւանդի դողը»

یا در جایی دیگر به کمانچهٔ خود می گوید:

سعی کن به دنبال روزهای خوب خوش باشی

«Ղաստ արա էլ լաւ օրերուն եդիւն հասնես քամանչա»

به واقع، جهان بینی سایات نُوا عبارت است از عدالت، شرافت و خدمت به خلق خدا:

«խալխի նո քար Ս.Ն.»

سایات نُوای شاعر و آوازه خوان طرفدار بی چون و چرای فراگیری علم و دانش بود و در اشعارش به این امر مهم اشاره کرده است:

«Գիր սիրէ ղալամ սիրէ դաֆթար սիրէ»

کتاب را دوست داشته باش و قلم را گرامی بدار

اشعار عاشقانهٔ وی نسبت به سایر سروده هایش حجیم تر و پرمنزلت تر است. او در این اشعار احساسات لطیف خود را نسبت به عشق به شکلی ماهرانه و با زبانی شیوا و شاعرانه بیان کرده. اشعار عاشقانهٔ او سرشار از روح زندگی و خالی از هر گونه عیب و نقص است و در آنها عشقی پاک، بی ریا و پرشکوه به تصویر کشیده شده. او در جست و جوی چنین عشقی می گوید:

Ուստի՞ գուքաս, ղա՛րիբ բըլբուլ
Դու մի՛ լաց’լի, յիս իմ լալու
Դու վարդ պըտռէ, յիս` գօզալին
Դու մի՛ լաց’լի, յիս իմ լալու

از کدام دیار میآیی ای بلبل غریب

 تو گریه نکن زیرا من گریه می کنم

تو به دنبال گل خویش بگرد و من بدنبال ماهروی خود

تو گریه نکن زیرا من گریه می کن

سایات نُوا شاعری هنرمند است و این هنرمندی در آژار وی به خوبی دیده می شود. مفاهیمی که وی بدان ها اشاره دارد و مناظری که به تصویر کشیده از ظرافت خاصی برخوردارند. در یکی از اشعارش می گوید:

«Աշուղի լեզուն բլբուլ է, օրհնանք ունի, ի անեծք յ նա֊ լաթ չըկա»

زبان عاشق زبان بلبل است، خیر و برکت میآورد نه لعنت

او در تمجید از هنر خود گفته است:

Ամէն մարդ չի կանայ կարդայ` իմ գիրըն ո՛ւրիշ գըրէն է
Բունիաթըս աւազ չիմանաս, քարափ է, քար ու կըրէն  է

در آثار این شاعر از واژگان فارسی، ترکی و گرجی استفادهٔ فراوان شده که گویای در هم آمیختگی این زبان ها با یکدیگر است. متائسفانه تا کنون پژوهشی در این خصوص صورت نگرفته و جای خالی آن در عرصهٔ پژوهش های فرهنگی همچنان خالی است.

همان طور که قبلا ً گفتیم سایات نُوا در سال های آخر حضور خود در دربار گرجستان مورد بی مهری پادشاه آن دیار و درباریان حسود و بدخواه قرار گرفت و نهایتاً از دربار اخراج شد. او در اشعارش بی پروا دربارهٔ شاه و درباریان کم مایه سخن گفته و به مقایسهٔ آنها با خود و هنرش پرداخته:

گر کنی سر از تن جدا دم بر نیارد ماهی

حنا چه کار آید چهارپایان را

شن های سخت بیابان کی شود نرم چون پنبه

گرچه آن را چون پنبه داخل لحاف جای دهی

جام مس را هرچقدر براق کنی

بیست تای آن هم به یک نقره خریدار نیست

شیشهٔ ناب را قیمت الماس ندهند

گرش نگین انگشتر کنی

هستندکسانی که یار شیطانند

کاش دیوانه شود منزلگاه شیطان

کوزهٔ سفالین نشود تنگ بلور شیراز

گر نهی آن را در طاقچهٔ بالا

سایات نُوا جهان بینی اش را نسبت به دنیا، بشر و روح انسان در قالب شعر و اغلب خطاب به خود سروده است. ظرافت این اشعار در آن است که مخاطب حرف های شاعر دل و جان خود او هستند نه دیگران:

بیا ای دل دیوانه بشنو ز من

حیا پیشه کن و ادب را رعایت کن

دنیا گر آن تو باشد، سرانجام چه خواهی برد

خدا و معرفت را شناس، یار را عزیز دار

آن طور باش که رضای خدا را به دست آوری

همیشه آویز گوش کن اندرز پیشنیان را و

بدان سه چیز را که درخور روح و جسم است

اهل قلم و مطالعه باش و دیوان شعر دوست بدار

بیا ای دل بیا و یکرنگی پیشه کن

حرمت نان و نمک بشناس و حرامی نکن

کاری نکن که مضحکهٔ این و آن شوی

صبر و تحمل پیشه کن و عاقل باش

کبر نکن تا خداوند را خوش آید

سر فرود آور و تواضع کن در مقابل کوچک تران

چون خداوند یکسان آفریده است خلق را

غریب را میهمان و فقیر را نوازش کن

سایات نُوا خوشا بر تو گر چنین کنی

جسم و جانت را فدای روح خود کن

گر خواهی روز قیامت رستگار شوی

 دل به خدا و خانهٔ خدا بسپار و چون سنگ صبور باش

پی نوشت ها:

1- مربی پایه12، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی.

منابع

ادبیات ارمنی.[ بی جا]: آکادمی ارمنستان،[ بی تا]، ج1.

حکیمیان، آ. سایات نُوا. ایروان:[ بی نا]،[بی تا].

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42
سال یازدهم | زمستان 1386 | 136 صفحه
در این شماره می خوانید:

انگاره های ارمنی

نویسنده: وارتگس پطروسیان / ترجمه: ورژیک محمودی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 اسکیزهای ارمنی از مهم ترین نوشته های وارتگس پطروسیان (1923ـ 1994)، نویسندهٔ ارمنی، است. این...

نقش وسپوهران و دهقانان در ساختار سیاسی ایران

نویسنده: شهرام امیری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقدمه بدون شک، ساختار اصلی حیات اشراف بزرگ ایرانی در عصر باستان بر دو عنصر مالکیت و خون استوار بود و تمامی تحولات...

ارمنیان در دوران سلطنت سلوکیان

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقالهٔ حاضر گذری کوتاه به مقطعی دیگر از تاریخ مشترک ارمنیان و ایرانیان است. حکومت سلوکی و روابط و مناسبات این حکومت...

نخستین فضاهای زیستی و عبادی ارمنیان

نویسنده: حسن کریمیان و آرمینه مارقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 به دنبال رشته جنگ هایی سرنوشت ساز میان ایران و عثمانی، در حد فاصل سال های 1602 تا 1620 میلادی شاه...

هازاراشن

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 در ادامهٔ مبحث گستردهٔ کلیساهای تاریخی ارمنیان در آذربایجان، در شماره های پیشین فصلنامهٔ پیمان، چند کلیسا را...

بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد موسسه هور

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور، که در1361 ش با هدف شناساندن هر چه بیشتر فرهنگ، ادبیات، تاریخ و تمدن غنی ارمنیان به...

سایات نُوا،هنرمندی برای تمام نسل ها

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 بیش از 150 سال است که زندگی پر رمز و راز سایات نُوا مورد تحقیق و پژوهش بسیاری از محققان و دوستداران او قرار...

موسیقی سایات نُوا

نویسنده: الیپس مسیحی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 از قرن هفدهم میلادی به بعد در هنر موسیقی مردمی ارمنی طبقهٔ جدیدی از موسیقیدانان معروف به آشوق ها ظاهر شدند. آشوق ها...