نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42

بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد موسسه هور

مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور، که در1361 ش با هدف شناساندن هر چه بیشتر فرهنگ، ادبیات، تاریخ و تمدن غنی ارمنیان به دست شماری از روشنفکران ارمنی بنیان نهاده شده، طی سال ها فعالیت توانسته است از طریق همکاری های متقابل با دیگر نهادها و شخصیت های فرهنگی، برگزاری جلسات سخنرانی، ترتیب نمایشگاه، تهیهٔ فیلم، ترجمه و چاپ کتاب های متعدد و… گام هایی مثبت در این زمینه بردارد.

از مهم ترین اقدامات مؤسسه تلا ش در جهت گرد آوردن روشنفکران و محققان به منظور استفاده از کمک و هم فکری آنان در مسیر فعالیت های مؤسسه بوده است و امروز مفتخریم که شمار کثیری از محققان و مترجمان بنام ایران زمین با این مؤسسه همکاری فعال و پویا دارند.

طی 25 سال گذشته فعالیت های مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور بازتاب گسترده ای در بسیاری از رسانه های خبری کشور داشته اما عمده دستاورد این مؤسسه از نظر ما جایگاهی است که به منزلهٔ مرکزی قابل اطمینان برای پژوهشگران و خدمت گزاران به تاریخ، فرهنگ و ادب کسب کرده.

عمده فعالیت های مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور تا به امروز عبارت است از:

ـ  برگزاری مراسم ویژهٔ بزرگداشت دست اندرکاران ارمنی سینما و تلویزیون ایران،1371.

ـ چاپ فصلنامهٔ پیمان با هدف معرفی مشترکات فرهنگی ایرانیان و ارمنیان و بزرگان دانش و فرهنگ آنان،1375. در حال حاضر 41 شماره از این فصلنامه به چاپ رسیده و به منزلهٔ مرجعی معتبر در کتابخانه های دانشگاه های ایران مورد استفادهٔ محققان و دانشجویان است.

ـ  برگزاری جلسهٔ معرفی مینیاتوریست های ارمنی و برپایی نمایشگاهی از آثار آنان،1380.

ـ برگزاری برنامه ای در خصوص نقش ارمنیان در بنیان گذاری معماری نوین ایران و برپایی نمایشگاهی از آثار معماران ارمنی،1381. این نمایشگاه در موزهٔ معماری ایروان در ارمنستان نیز برگزار شد.

ـ تهیهٔ فیلم 30 دقیقه ای کاوُس به وسیلهٔ خانم مرجان اشرفی زاده، در خصوص نسل کشی ارمنیان. این فیلم در جشنواره های ایرانی و خارجی نیز به نمایش درآمده است.

ـ برگزاری نمایشگاهی از عکس های مربوط به ابنیهٔ تاریخی و کلیساهای ارمنستان غربی و گزارش وضعیت نابسامان این بناهای تاریخی،1382.

ـ برگزاری نمایشگاه عکسی در خصوص کلیساهای ایران،1383.

ـ برگزاری همایشی در مورد تاریخچهٔ صنعت چاپ و مطبوعات ارمنیان ایران،1385.

ـ برگزاری جشن دهمین سالگرد انتشار فصلنامهٔ پیمان،1385.

ـ همکاری با مجلهٔ بخارا در برگزاری ((شب ادبیات ارمنی)) از سلسله شب های ((بخارا))، در خانهٔ هنرمندان ایران،1386.

ـ برگزاری نمایشگاهی در خصوص آثار منتشر شده در مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور، در دانشگاه تهران،1386.

ـ برگزاری همه سالهٔ مراسم یادبود شهدای نسل کشی ارمنیان در1915. این مراسم همواره پذیرای جمع کثیری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، روشنفکران و محققان ایرانی بوده است.

www. arir. org:ـ راه اندازی پایگاه اینترنتی به نشانی

مراسم بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد تأسیس مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور 24 آذر ماه 1386 در محل انجمن اجتماعی ارامنهٔ تهران برگزار و با نمایش فیلمی در مورد تاریخچه و فعالیت های مؤسسه و قرأت شعری از شاعر بنام ارمنی، بارویر سواک، با عنوان ((سلام))، با ترجمه ٔ احمد نوری زاده و دکلمهٔ ساموئل خدادادیان، از هنرمندان باشگاه فرهنگی آرارات، آغاز شد.

سپس ژاله صادقیان، مجری مراسم و از هنرمندان با سابقهٔ صدا وسیما، سخنان خود را این گونه آغاز کرد:

آفرین جان آفرین پاک را

آن که جان بخشید و ایمان خاک را

((با نام و یاد خدا سلام عرض می کنم خدمت فرد فرد شما میهمانان ارجمند. مقدم شما را در مراسم بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد تولد مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور گرامی می داریم. باعث خوش وقتی است که همهٔ ما شاهد عمری پر بار به اندازهٔ یک ربع قرن برای یک مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق در کشورمان هستیم و جا دارد که در همین جا نه فقط به دست اندرکاران مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور بلکه به همهٔ کسانی که در زمینهٔ فرهنگ و تحقیق و ترجمه در کشورمان فعالیت می کنند تبریک و تهنیت بگوییم و رسالت این مؤسسه را که همانا گردآوری اندیشمندان و محققان از گوشه و کنار در جهت نیل به اهداف خود و استفاده از اطلاعات و معلومات آنان است ارج نهیم. ان شأ الله سالیان سال بتوانیم شاهد فعالیت های این مؤسسه و مؤسسه هایی از این دست باشیم)).

وی در ادامه با تبریک سال نو مسیحی به هم وطنان مسیحی از روبرت بگلریان، نمایندهٔ ارامنهٔ اصفهان و جنوب در مجلس شورای اسلا می، برای ایراد سخنان خود در مورد بیست و پنجمین سالگرد تأسیس مؤسسه دعوت کرد.

در این مراسم علا وه بر روبرت بگلریان دکتر اونیک ساهاکیان، وکیل دادگستری، نویسنده، مترجم، محقق و از بنیان گذاران مؤسسه در خصوص هدف و چگونگی تأسیس مؤسسه؛ سیف الله گلکار، وکیل دادگستری، محقق، مترجم کتاب وارطان اسب، اثر آنری وِرنوی، به سفارش مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور از زبان فرانسه به فارسی (1384) و کاوه بیات، نویسنده، مورخ و محقق توانا، از همکاران 25 سالهٔ مؤسسه، در خصوص چگونگی همکاری با مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور؛ و علی دهباشی، سردبیر و مدیر مسئول مجلهٔ وزین بخارا، سردبیر فصلنامهٔ تازه تأسیس سیمیا در زمینهٔ ادبیات نمایشی، برگزارکنندهٔ شب های ((بخارا))[1]، مترجم، محقق و از همکاران مؤسسه، که در سال های اخیر همکاری صمیمانه ای با مؤسسه داشته، نیز به ایراد سخنرانی پرداختند.

در مراسم بیست و پنجمین سالگرد تأسیس مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور همچنین قطعاتی از موسیقی فولکلور ارمنی به نام های زیزرناک، هُوی نازان، آرماوِنی و آشخارهومس آخ چیم کاشی (اثر سایات نُوا) با هنرمندی وازریک منصوریان (پیانو) و سرپوهی میکألیان (کانُن) به اجرا در آمد.

حسن ختام مراسم شعری بود از هوشنگ ابتهاج با اجرای ژاله صادقیان.

در این مجال، فرصت را مغتنم می شماریم و تشکر می کنیم از ثاله صادقیان، هنرمند توانا که با اجرای دلنشین خود به این محفل دوستانه گرمی و لطافتی خاص بخشیدند، سپاس بیکران از همکاری شان. در ادامه، متن سخنان سخنرانان مراسم بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور را تقدیم می داریم.

* * *

سخنرانی روبرت بگلریان

((قبل از هر چیز، ضمن تبریک به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد آغاز به کار و بنیان گذاری مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور سلام و درود عرض می کنم خدمت همهٔ میهمانان عزیز، سروران، اساتید، محققان و پژوهشگران گرامی. واقعیتش قبل از اینکه بخش اصلی سخنانم را شروع کنم باید بگویم، خدای ناکرده نه از سر تواضع بیهوده و بی جا، احساس می کنم این سنت که همیشه ما، دست اندرکاران امور سیاسی، آغازگر چنین مراسمی هستیم، به هر حال، ظلمی در حق بزرگواران اهل فرهنگ، به ویژه، بزرگان حاضر در این جلسه است. لذا، وظیفهٔ خود می دانم در عین حال که تشکر می کنم عذر هم بخواهم. به هر حال، خوب یا بد، این لطفی است که شامل حال ما می شود اما آنچه وظیفهٔ من و امثال من است اینکه حتی الامکان فضایی مساعد برای تداوم خدمات و آفرینشگری شما بزرگواران فراهم آوریم که امیدوارم خدا یاری کند و بتوانیم تا حدودی این وظیفه را انجام دهیم.

روبرت بگلریان

من از فراز این به قول معروف سخنگاه هم چهره های جوان را می بینم و هم چهره های سالخورده و میان سال را و می دانم که همه سال هایی دراز برای فرهنگ این مرز و بوم، این ملت بزرگ و این کشور تاریخی و کهن تلاش کرده اید. پیش از هر چیز مجدداً تشکر می کنم و آرزوی سلامت و تداوم فعالیت هایتان را دارم.

همچنان که مستحضرید تمدن ایرانی با آن سابقهٔ دیرینه و کهن سالش همواره ارمنستان را بخشی از حوزهٔ تمدنی خود دانسته و از جمله تبادلات فرهنگی و تاریخی بین این دو قوم نتیجه اش حضور دیرین ارمنیان در ایران بوده که سابقه اش به پیش از چهارصد سال پیش به کوچ بزرگ ارمنیان در زمان شاه عباس اول باز می گردد.

تا آنجا که حافظهٔ من یاری می کند ما حتی در قرن های دهم و یازدهم هجری در سلطانیهٔ قدیم اسقف نشین داشته ایم و این نشان می دهد که ارتباطات فرهنگی، تمدنی، تجاری و حتی به نحوی دینی هم وجود داشته. به طور حتم در آن ناحیه جامعه ای ارمنی نشین بوده که کلیسای ارمنی نیاز به تأسیس و داشتن اسقف نشین را احساس کرده است.

مورد دیگری که نشان از ارتباطات تمدنی و فرهنگی ارمنیان با دیگر اقوام و ملل دارد هنر معماری است. کلیسای وانک هم از هنر اسلا می و هم از هنر اروپا و به خصوص، ایتالیا تأثیر پذیرفته. نمای بیرونی کلیسا گنبدی خشتی است با دیوارهایی بلند متأثر از سنت معماری ایرانی و در معماری داخلی هم شاهد کاشی کاری هایی با نقش و نگارهای رنگین متعلق به هنر اسلا می هستیم. درون گنبد و دیوارها نیز مزین به نقاشی هایی بی نظیری متأثر از هنر اروپا و به ویژه، ایتالیاست. در آن مقطع زمانی ارمنیان به دلیل سیاست های مختلف فرهنگی و دینی حق نداشتند گنبد کلیساها را بلندتر بسازند یا آنها را منقوش سازند به همین دلیل تزیینات تنها در فضاهای داخلی صورت می گرفت.

طی سال ها ارمنیان علا وه بر خلق آثار بدیع هنری در دیگر زمینه ها نیز پیش رفت هایی چشمگیر کردند و در حوزهٔ اقتصاد و دیگر حوزه های اجتماعی نیز دست به نقشآفرینی زدند. ارمنیان ایرانی در همهٔ زمینه ها خلاق بوده اند و قطعاً، این امر بدون وجود فضایی مملو از ایمان و ایمنی امکان پذیر نبود. فرهنگ غنی این مردم و حکومت هایی که طی این سال ها بر سر کار آمدند فارغ از تعلقات دینی و دغدغه هایشان، که گاه برخاسته از منافعشان بوده و البته، طبیعی و قابل درک است، فضای این آفرینندگی را ایجاد کردند؛ موضوعی که گاه به دلیل تلاطم ها و فراز و نشیب های سیاسی و تبلیغات درست و غلط آن رافراموش می کنیم.

به وجود آمدن صنعت چاپ، فعالیت های فرهنگی و هنری، پیش رفت موسیقی، تنوع معماری و تعدد بناهای ساخته شده، تأثیرپذیری از دستاوردهای تمدنی و فرهنگی غرب و تأثیرگذاری بر فرهنگ وتمدن ایران و جهان همگی نشان از ظرفیت بالای این ملت و فرهنگ آنان دارد و نیز حاکی از آن است که طی این سال ها امکان ارتباط و فضای ذهنی مناسب وجود داشته و درست به همین دلیل و نیز به دلیل وجود ریشه های تاریخی مشترک ایران سرزمینی است متمایز از سایر کشورهای منطقه.

بنیان گذاری فصلنامهٔ پیمان برخاسته از نیازهایی جدی در جامعهٔ ایران بوده است. تا قبل از انقلاب اسلا می ایران با توجه به فضای موجود فرهنگی و بین المللی ارمنیان احساس نمی کردند لازم است به گونه ای دیگر با جامعهٔ ایران گفت وگو کنند یا مخاطب ها را بشناسند. البته، در حوزه هایی مثل ترجمه یا نقاشی ارمنیان حضور داشتند اما بعد از انقلاب ما با یک جا به جایی فرهنگ بین نسلی مواجه شدیم و بر کسی هم پوشیده نیست که دیدگاه های مذهبی ای که بعد از انقلاب پدید آمد و نگاه به فرهنگ، سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقوام و ادیان طبیعتاًً با دیدگاه ها و سیاست های پیش از انقلا ب متفاوت بود. این تحولا ت هم به جامعهٔ ارمنیان ایران کمک کرد که به نوعی خود شناسی و بازآفرینی هویت ایرانی و ارمنی خود روی آورند و هم آنها را ملزم به برقراری ارتباط ساخت. آنها را ملزم ساخت مخاطبان جدید، فرهنگ جدید و نسل جدید را بشناسند. البته همهٔ ما در کنار مسیحی بودن، مسلمان بودن یا داشتن هر مذهب دیگری وجهٔ دیگری هم داریم و آن ایرانی بودنمان است. به هر حال، این ارتباط لازم بوده و ایجاد هم شده.

به نظر من نمی توان مؤسسهٔ هور را بدون پیمان تصور کرد چرا که پیمان به ارتباطی دو سویه ایجاد و کمک کرده که ما هم اطلاعات بگیریم هم اطلاعات بدهیم اما دوام 25 سالهٔ مؤسسهٔ هور و ان شأ الله تداوم فعالیتش نشان دهندهٔ آن است که در کنار فعالیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کار فرهنگی هم باید تداوم پیدا کند زیرا فرهنگ همواره نیاز به آبیاری دارد، نیاز به نو شدن دارد، نیاز به زایایی دارد، نیاز به استفاده از ابزارها و رسانه های جدید دارد و البته، نسل تازه ای که پدید میآید هم سؤال های تازه ای خواهد داشت و این مسئله همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.

فرهنگ ارمنی با وجودی که همواره زایا و آفریننده بوده و به امید خدا آفرینندگی آن استمرار خواهد داشت در عین حال هیچ گاه از برقراری و تداوم ارتباط و در واقع، گرفتن خوراک فکری از فرهنگ ایرانی بی نیاز نبوده و نخواهد بود. برقراری این ارتباط و استمرار آن در همهٔ حوزه های اجتماعی و فرهنگی لا زم است. حداقل فایدهٔ این کار می تواند این باشد که بازخوردی از وضعیت موجود اجتماع، ساختارها و نیازهای متفاوت فرهنگی و سیاسی به ما می دهد.

در انتهای کلام باید بگویم به زعم من مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور نیاز به فعالیت های جدی تری در عرصهٔ اطلا ع رسانی دارد و باید بکوشد در عرصهٔ فرهنگ بیشتر دهنده باشد تا گیرنده. البته، نمی توان تمدن بزرگ ایرانی و تاریخ کهن سال آن را نادیده گرفت و به واقع، باید در برابر این فرهنگ و تمدن غنی تواضع کرد.

باید بکوشیم تا شناخت بیشتری از دغدغه های فکری هم وطنان ایرانی مسلمانمان، از دغدغه های تمدنی آنها، از دغدغه های ثئوپولیتیکی ایران و نیازهای فرهنگی در عصر جهانی شدن داشته باشیم و برای این منظور باید تاریخ کهن ایران را دقیق تر بشناسیم و بیشتر از آن بیاموزیم.

مؤسسهٔ ترجمه وتحقیق هور در تمامی این زمینه ها نیاز به فعالیت جدی دارد. ایران کشوری است گسترده با فرهنگ های متفاوت که حفظ تمامیت و یکپارچگی آن کاری است سترگ و در این گسترهٔ فرهنگی وظیفهٔ هور آن است که شناخت بیشتری در حوزه های دینی و مذهبی ایجاد کند و با اقشار مختلف واهالی فکر و فرهنگ این سرزمین ارتباط برقرار سازد.

در پایان، تشکر می کنم از همهٔ بزرگوارانی که در این جلسه حضور دارید و از همهٔ اساتیدی که در کنار این مؤسسه برای ارتقای فرهنگ جامعهٔ ارمنیان ایران تلا ش کرده اید و آرزوی سرزندگی و زایندگی دارم برای فصلنامهٔ پیمان و مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور)).

سخنرانی دکتر اُنیک ساهاکیان[2]

دکتر اُنیک ساهاکیان

((مجلس امروز با سلا م شروع شد و مثل اینکه من هم با سلا م باید ادامه بدهم، بنده هم خدمت میهمانان محترم، سروران گرامی، دوستان و همکاران عزیز سلا م عرض می کنم. بنده از طرف خودم و دو نفر از دوستانی که با همدیگر اقدام به تأسیس و ثبت مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور نمودیم یعنی آقای دکتر لِوُن داویدیان و مهندس ویگن باغومیان خدمت کارکنان، مسئولین امور و همه دوستان تقرب ایران مسلمانان و ارمنیان تبریک عرض می کنم و از زحمات و فعالیت ثمربخش همه دست اندرکاران تشکر می کنم.

من فکر می کنم فعالیت بیست و پنج ساله مؤسسه هور ثابت نموده که واقعاً نیاز طبیعی در این زمینه وجود داشته و برای پاسخ گوئی به این نیاز طبیعی واقعاً لا زم بود که مؤسسه ای تأسیس و آغاز به فعالیت کند. جای تعجب نیست زبان های ارمنی و فارسی، دو شاخه متمایز و مشخص گروه زبان های هند و اروپأی هستند. زبان هایارمنی و فارسی دارای سیزده هزار واثه هم ریشه هستند. بیش از سه هزار سال است که با یکدیگر وارد عرصه تاریخ شدند و همراه یکدیگر دارند حرکت می کنند و پیش می روند. پس ایجاد مؤسسه نیاز طبیعی و لا زمی بوده که انجام شده. امروز ما جمع شده ایم تا بیست و پنجمین سالگرد آغاز و ادامهٔ فعالیت این مؤسسه را جشن بگیریم. همانطور که عرض کردم بیش از سه هزار سال می گذرد از روزی که ارمنیان و ایرانیان وارد عرصهٔ تاریخ شدند ـ ـ ـ ـ  شواهد را بعداً خدمتتان عرض می کنم ـ ـ ـ ـ  ولی آنچه مسلم است غیر از برادری، همسایگی و دوستی حتی دو سه قرن در زمان اشکانیان ما دارای حکومت واحدی بودیم. از اشکانیان یک برادر در ایران سلطنت می کرد و یک برادر در ارمنستان و مسلم است که در این مدت ارتباطات معنوی و فرهنگی خیلی نزدیکی بین این دو قوم بوجود آمده است. 2800 سال پیش سه واقعه تاریخی، یکی در اروپا و دو واقعه دیگر در فلا ت ایران رخ داد که از لحاظ تاریخی خیلی مهم است. 2803 سال پیش، پایتخت امپراطوری روم پایه گذاری شد. سه سال بعد یعنی 2800 سال پیش پایتخت ارمنستان، ایروان که در ابتدا اربونی نامیده می شد توسط آرگیشتی دوم پادشاه معروف پایه گذاری شد. در همین حدودها داریوش سوم در سنگ نوشته های بیستون کرمانشاه برای اولین بار اسمی از ارمنستان برده است. در احصا و شمارش کشورهایی فتح کرده این چنین اشاره کرده است… که من با جنگ های ممتد توانستم 28 کشور را زیر سلطه حکومت خودم در بیاورم. جزو این 28 کشور سخت ترین کشور که من توانستم فتح کنم ((ارمنیه)) بود و باین ترتیب اسم ((ارمنیه)) 2800 یا 2700 سال پش در یکی از سنگ نوشته های بیستون آمده است و در حقیقت این اولین بار است که نام ارمنستان در کتیبه های کهن ثبت شده است.

در سال 1926 میلا دی (تقریباً 82 سال پیش) وقتی بنیتو موسولینی پایه گذار ایدئولوثی فاشیسم رهبر و زمامدار ایتالیا شده بود و خواب و خیال احیأ عظمت و اقتدار روم باستانی را می دید برای اینکه توجه مردان و زنان ایتالیا را به عظمت گذشته جلب کند دستور داد در یکی از بزرگ ترین چهار راه های شهر روم به نام خیابان امپراطوری (VIA IMPERIO) دو لوحه سنگی بزرگ یکی در سمت شمال و دیگری در سمت جنوب چهار راه نصب کنند. لوحهٔ اول نمایانگر نقشه جغرافیایی و سیاسی دنیا در سالی که شهر روم بنیان گذاری شده بود (تقریباً 2803 سال پیش) در این نقشه کشورهای معدودی مثل امپراطوری روم، یونان، مقدونیه، کارتاث، فنقیه، مصر با ماهیت قدیمی اش، انتاکیه، کلده و آشور و نینوا بود. در شمار این کشورها نام های ایران و ارمنستان نیز می درخشیدند. نقشه دوم نمایانگر وضعیت جغرافیایی و سیاسی دنیای سال 1926 بود. در این لوحه سنگی کشور های قدیمی بسیاری از صفحه روزگاران محو شده بودند و جای آنها را کشورهای جدید بسیار گرفته بودند. معذلک در لوحه سنگی دوم دو نام ایران و ارمنستان کماکان می درخشیدند و این واقعیت بزرگ ترین افتخاری است که از قدیمی بودن، با سوابق تاریخی و فرهنگی درخشان ایرانیان و ارمنیان حکایت می کرد. سه سال بعد از بنیان گذاری شهر روم در کشور ارمنستان نیز شهر ((اربونی)) توسط آرگیشتی دوم پادشاه وقت ارمنستان بنیان گذاری شد (صحت این موضوع ثابت شده است) که به مرور زمان نام ((اربونی)) به ((ایروان)) تبدیل شد.

این قدمت تاریخی و همسایگی و هم زیستی نمی توانست بی اثر و نتیجه بار بماند و از این لحاظ ایرانیان و ارمنیان واقعاً دو ملت برادر و هم قوم و هم فرهنگ و دوستان دیرینه هستند که انشااله تا ابد هم چنین خواهند بود.

به قول شاعر نامی ما ((ثبت است برجریده عالم دوام دوستی ما)) و امیدوارم که این دوام سال های سال و قرن ها ادامه پیدا کند و ما به کمک مؤسساتی مثل هور و گسترش فعالیت های دو جانبه بتوانیم بهتر از پیش همدیگر را بشناسیم و قدر همدیگر را بدانیم و با هم بتوانیم به سوی آیند ه ای درخشان پیش برویم. انشااله)).

سخنرانی سیف الله گلکار

سیف الله گلکار

((همکاری من با فصلنامهٔ پیمان از 1376 آغاز شد و تا 1384 نوشته هایی چند از ترجمه هایم، که هر یک را با عشق و علاقه به فارسی برگردانده بودم، در پیمان به چاپ رسید. دربارهٔ مارتیروس ساریان دو ترجمه دارم که هنوز هم با هر بار خواندن برایم تازگی دارند.

پسری روستایی، استادی بزرگ شد. نود و دو سال زندگی کرد و از دنیا رفت در حالی که به عنوان میراث دنیایی شگفتآور را برای ما باقی گذاشت؛ دنیای ساریان را.

گاهی از ساریان می پرسیدند پیرو چه مکتبی است؟ و او پاسخ می داد: “من پیرو هیچ مکتبی نیستم. تنها یک آدم هستم”.

و اندیشه ای ثرف است در هر حد و اندازه ای آن گفتهٔ معروف که: “سبک و شیوه یعنی آدم. آری آدم برتر از سبک است، هر سبک و شیوه ای که باشد”.

در این نوشتار پرسش هایی که از ساریان شده و پاسخ های او دریایی از شور و احساس را نشان می دهد: “رنگ، چیست؟ ترتیب و ترکیب رنگ ها؟ رنگ ها آواز می خوانند”.

درباره این مقاله می توان ساعت ها سخن گفت و زمان اندک است. این ترجمه را به استاد دکتر ملیک اصلانیان پیش کش کرده ام. دوستان به یاد دارند که آن هنرمند بی مانند در سنین بالاتر از هشتاد، در تالار رودکی با نواختن پیانو چه غوغایی به پا کرد.

در شمارهٔ 15 پیمان، ترجمه ای دربارهٔ گوهار گاسپاریان، خوانندهٔ پرآوازهٔ ارمنی، دارم. در شمارهٔ24، نوشته ای دارم دربارهٔ اینکه چطور محمد قاضی یک تنه دست به محاصرهٔ فرهنگی عثمانی زد. با بررسی کتاب های استاد محمد قاضی پی بردم آن بزرگ مرد با ترجمهٔ کتاب های نویسندگان معروف یونان، بلغارستان، روسیه، ارمنستان و… به گونه ای درخشان بیدادگری های دولت عثمانی را بر مردم کشورهای همسایه برشمرده و در آنجا ادعا کرده ام محاصرهٔ فرهنگی او برای مردم کتاب خوان درست و کارساز بوده است.

در شمارهٔ25، ترجمهٔ خاطراتی از یک پسر بچهٔ اعجوبه را دارم که دربارهٔ زندگی آرام خاچاطوریان است. در شمارهٔ27، ترجمهٔ گفتاری درباره کتاب سنگ هایی بر دل را دارم نوشتهٔ آلیس تاشجیان به زبان ایتالیایی. آلیس در 1990 یادداشت های مادرش را پیدا می کند و آن را از ارمنی به ایتالیایی بر می گرداند. در شمارهٔ27، همچنین نوشته ای دارم دربارهٔ وارطان اسب. در شمارهٔ29، دربارهٔ هرانت ماتِوُسیان نوشته ای دارم و داستان بی مانند درهٔ سبز او را ترجمه کرده ام. درهٔ سبز با دو داستان دیگر از هرانت ماتِوُسیان به یاری آقای هُوسپیان به شکل کتاب چاپ شده است. در شمارهٔ 31 دربارهٔ دو نوجوان قهرمان ارمنی با استفاده از کتاب چهل روز موسی داغ ترجمهٔ استاد محمد قاضی نوشته ای دارم. در شمارهٔ32، باز هم دربارهٔ وارطان اسب نوشته ای دارم. در ماهنامه های چیستا و دانش و مردم نیز ترجمه هایی دارم دربارهٔ یقیشه چارِنتس، ماریتا شاگینیان، شعرهای سیلوا کاپوتیکیان و شوشانیک مانوچریانتس و چگونگی حقوق بشر در فرانسه نوشتهٔ ثرارد چولاکیان. کتاب های درهٔ سبز و وارطان اسب با یاری مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور چاپ شده است. داستان کوچک و بسیار زیبایی هم از روبِن ماروخیان دارم که امیدوارم به چاپ برسد.

کارهایی نیز از یقیشه چارنتس، گِوُرگ اِمین و دیگران آمادهٔ چاپ دارم. در ادامه، بخشی از شعر گِوُرگ اِمین را می خوانم که به یاری دوستان هور با متن ارمنی سنجیده و درست شده است. گزینش این شعر از آن روست که من آدم را دوست دارم؛ آدم سرافراز را و نه آدم سر به زیر و تو سری خور را و این شعر نماد غرور آدمی است:

سرودی از سرودهای مذهبی

من ارمنی هستم

به کهن سالی آن کوه مقدس

هنوز پایم از طوفان نوح خیس است

نوح، در دیار باستانی من، پا بر خاک گذاشت

بِل بابل از شمشیر من مزهٔ مرگ را چشید

* * *

جای انگشتان نوازشگرم

بر سنگ خزه بسته ای که در دست دارم بر جاست

همان سنگی که با ملاتی از خون من و ساروج،

در جلگهٔ آرارات، به خاک جوش خورده

و سنگ پرستشگاه را ساخته است

* * *

همان پرستشگاه مقدسی که در آن

آتش محراب خالد را افروختم

تا بتوانیم آنجا پنهان شویم

در آن دوران که ماسیس پیش از شنیدن آه

پر از گل و بیشه های کاج بود

* * *

هر درخت و گل این جنگل بهشتی

از خون فرزندان من جان گرفته

هر تپه و تل کوچکش گور پهلوانی نامدار است

هر سنگ آن سنگ بنایی استوار است

* * *

من ارمنی هستم

به کهن سالی آرارات

ضربهٔ صدها نیزه و زوبین بر سپرم نقش بسته

شمشیرهای بسیاری را شکسته ام)).

سخنرانی کاوه بیات

جوانبی چند از مناسبات فرهنگی ایرانیان و ارمنیان

کاوه بیات

((در اشاره به روابط ایرانیان و ارمنیان در سده های معاصر نخست باید از مبانی مادی و فیزیکی بحث سخن گفت؛ از کوچاندن خیل عظیمی از ارمنی ها به داخل ایران در دورهٔ صفوی و آنگاه نقش این جوامع در ارتباط با دیگر اجزای جامعهٔ ارمنی در سایر نقاط جهان در تنظیم و هدایت تجارت جهانی ایران. دگرگونی و تحولی که از بدو کار، در مضمون کهن و باستانی تجارت و بازرگانی، بحث نوآوری و تجدد را نیز تحت پوشش خود گرفت؛ یعنی، فراهم آوردن بخشی از زمینه های آشنایی ایرانیان با مظاهر تمدنی جهان غرب و در نتیجه تلاشی تدریجی برای دستیابی به جوانبی از آن.

از اواخر قرن نوزدهم میلادی تجربهٔ جوامع ارمنی همسایه؛ یعنی، ارمنیان دو حوزهٔ روسیه و عثمانی، که در قیاس با ایران در مراحل پیشرفته تری از تجدد و نوآوری بودند و بازتاب این تجربه در جوامع ارمنی ایران نیز بر ضرب و شتاب این فرایند افزود. علاوه بر این، وقوع مهاجرت های جدید ارمنیان به ایران نیز از لحاظ فرهنگی و سیاسی حیات جدیدی به جامعهٔ ارمنی ایران بخشید که به نوبهٔ خود بر محیط اطراف اثر گذاشت.

در کنار مهاجرت بخشی از ارمنی های جان به در برده از قتل عام1915 م، به ویژه، از مهاجرت گروهی از سرآمدان جامعهٔ ارمنی قفقاز می توان یاد کرد که بعد از سقوط جمهوری اول ارمنستان در1921 م /1300 ش به توطن گروهی از آنها در ایران منجر شد.

هر دوی این تحولات، به رغم ماهیت غمبارشان، در افزایش توانایی جوامع ارمنی ایران نقشی مؤثر داشتند.

در کنار این ترتیب، که از آن به منزلهٔ نوعی زمینهٔ مادی و فیزیکی مناسبات ایرانیان و ارمنی ها در سده های اخیر یاد شد، به تدریج بحث تجدد و نوآوری، که از آغاز نیز به مثابه یکی از ویثگی های این عرصه مطرح شده بود، اهمیتی بیش از پیش یافت.

برآمدن مجموعه ای از سازمان های انقلابی و ترقی خواه در میان ارمنی های عثمانی و قفقاز و در رأس آنها فدراسیون انقلابی ارمنیان در اندک زمانی زمینه ساز نوع جدیدی از همکاری های فرهنگی و سیاسی میان ایرانیان و ارمنی ها شد که نمود آن در خلال انقلاب مشروطه نیازی به توضیح ندارد.

هر چند وجهٔ سیاسی این همکاری و همراهی پس از مدتی شتاب اولیهٔ خود را از دست داد و رنگ باخت وجههٔ فرهنگی آن از تداوم و تأثیر ماندگارتری برخوردار شد، مانند نقش ارمنیان در تحولات فکری و تشکیلات سوسیال دموکراسی ایران که در کتاب نقش ارامنه در سوسیال دموکراسی ایران به قلم آقای محمد حسین خسرو پناه به مراحل اصلی آن اشاره شده است، اگر چه جنبه های متأخرتری از آن هنوز جای تحقیق و بررسی دارند مواردی چون تلاش و تکاپوی مطبوعاتی گریگور یِقیگیان، یادگار سنت سوسیال دموکراتیک پیش گفته یا فعالیت های هرایر خالاتیان در چارچوب نیروی سوم که به نسل بعدی آن سنت تعلق داشت.

موضوع همراهی فدراسیون انقلابی در پاره ای از تحرکات ملی ایرانیان در آن ایام، سال های دههٔ1320 ش و اوایل دههٔ بعد، نیز از جمله نکاتی است که هنوز به درستی بررسی نشده است.

حضور ارمنیان در تحولات اجتماعی ایران در سال های بعد، دو دههٔ 1340 و 1350، نیز کماکان برقرار است، هرچند بنا به اقتضای روزگار بیشتر جنبه ای فرهنگی دارد.

برای نمونه و از منظر یک علاقه مند به مباحث تاریخی به آثار برجای مانده از همراهی نهادهای فرهنگی ارمنی با پژوهشگرانی چون اسماعیل رأین یا فرامرز برزگر اشاره می کنم که در کنار طرح مباحثی نو در زمینهٔ پیوند ملی تاریخی ایرانیان و ارمنی ها و مضامینی مربوط به قتل عام1915 م، به ویژه، از لحاظ روشن ساختن گوشه هایی از نقش ارمنی ها در انقلاب مشروطیت ایران اهمیتی درخور توجه داشتند.

این نکات را از آن روی مطرح می سازیم که اگر اینک دربارهٔ فعالیت مؤسساتی چون موسسهٔ ترجمه و تحقیق هور صحبت می کنیم جایگاه آن در سنت همکاری های دیرین ایرانیان و ارمنی ها روشن باشد.

در دوره ای طولانی از این رشته همکاری های مشترک فرهنگی، همان گونه که اشاره کردیم، بحث تجدد و نوآوری و مدرن و معاصر شدن یکی از شاخصه های اصلی این عرصه را تشکیل می داد. آشنایی با تجدد، با اندیشه های جدید سیاسی و دیگر موارد مشابه ویثگی عمدهٔ آن دوره به شمار می رفت اما از یک مرحله به بعد، از نیمه های قرن بیستم به بعد، با تشکیل تدریجی یک گروه نخبهٔ نسبتاً نیرومند داخلی، که خود در ارتباط مستقیم با تجدد غرب قرار داشت، طبیعتاً این وجه از مناسبات پیش گفته اهمیت خود را از دست داد.

امروزه، نمی توانیم، برای مثال، به گونه ای که در اشاره به یک مقطع تاریخی از تأثیر ارمنیان بر سوسیال دموکراسی ایران صحبت می شود کماکان از تداوم و استمرار چنین عرصه ای سخن بگوییم. این مسئله در مورد پاره ای از دیگر عرصه های فرهنگی همانند تئاتر، سینما، موسیقی، معماری و… نیز صدق می کند اما این مسئله به معنای خاتمهٔ کار و پایان دوره ای طولانی از تعاملات فرهنگی نبوده و نیست.

تحولات اخیر منطقه ای و به ویژه، آثار ناشی از فروپاشی امپراتوری شوروی و شکل گیری چندین کشور مستقل در قفقاز عرصه را برای طرح مجموعه ای دیگر از مشترکات فرهنگی و سیاسی گشوده است که اگرچه از دیرباز عناصری از آن در این عرصه وجود داشته و حاضر بوده هیچ گاه جنبه ای فعال و پویا نداشته است.

در اوایل دههٔ1920 م، در آخرین مراحل استقلال جمهوری اول ارمنستان، با تجدید حیات ترک های عثمانی به صورت نهضت مقاومت مصطفی کمال پاشا و به ویژه، همراه شدن این پدیده با تجدید حیات مشابه روسیه، به صورت یک نیروی بلشویکی، برای مدتی کوتاه و آن هم در میان معدودی از مقامات ایرانی این نظر پدید آمد که شکل گیری یک حوزهٔ حأل به صورت یک ارمنستان مستقل در بین این دو نیروی تهدیدگر می تواند به نفع منافع ملی ایران عمل کند.

اگرچه با چیرگی بلشویک ها بر قفقاز و پیش روی ترک ها به سمت مرزهای قدیمی روسیه و عثمانی امکان عملی شدن یک چنین حوزهٔ حألی منتفی شد اندیشهٔ آن از میان نرفت.

چندی بعد، در اواسط دههٔ 1300 شمسی، دکتر محمود افشار در رشته مقالاتی، که در دورهٔ اول مجلهٔ آینده در زمینهٔ وحدت ملی ایران و سیاست های دراز مدتی که تحقق این وحدت می طلبید منتشر ساخت، بر لزوم همراهی بیش از پیش عناصر متفرق جهان ایرانی تأکید کرد.

با آنکه به دلیل پیش آمد مسألی چون بسته شدن فضای سیاسی کشوراز نیمهٔ دوم دههٔ 1300 شمسی، که به توقف انتشار نشریاتی چون آینده منجر شد و همچنین مصالح ناشی از تلاش مقامات وقت برای نزدیکی بیشتر با ترکیه طرح و بحث این موضوع در داخل ایران ادامه نیافت یکی از مهم ترین عناصر این جهان متفرق ایرانی؛ یعنی، ارمنی ها نکتهٔ نهفته در این دیدگاه را دریافتند و پاره ای از جراید ارمنی چاپ خارج مانند هراچ و هوساپار با ترجمه و انتشار نوشته های محمود افشار در سطحی گسترده آن را دنبال کردند.

بحثی که در سال های بعد بیشتر به صورتی حاشیه ای و مکتوم در پاره ای از آرأ پان ایرانیستی آن دوره تداوم یافت کاملاً به دست فراموشی سپرده نشد و اینک و با توجه به تحولات حاصل از فروپاشی اتحاد شوروی زمینه ای جدی و حیاتی برای بروز مجدد یافته است.

بنا به پیشامد مجموعه ای از حوادث و رخدادهای مختلف، که برخی از آنها ریشه ای داخلی دارند برخی نیز مانند شروع دور جدیدی از تحرکات پان ترکی در سال های اخیر زمینه ای خارجی، مدت زمانی است که جهان ایرانی در معرض یک توان آزمایی جدی و اساسی قرار گرفته.

توان آزمایی و مقابله ای که ایران اگر بخواهد از پس آن برآید، قطعاً به تجربه و توانایی جهان ارمنی، یکی از ارکان مهم این جهان، نیاز خواهد داشت؛ توان و تجربه ای که تنها در پی بیش از صد سال مقاومت و رویارویی در خط مقدم این جبهه، آن هم به بهایی سنگین، حاصل شده است.

از این رو، با اشارهٔ مجدد به نکته ای که پیش تر مطرح شد؛ یعنی، پایان گرفتن یک دوره از همسویی و همراهی ایرانیان و ارمنیان در تلاش و تکاپوی تجدد، نوآوری و معاصر شدن اینک از اهمیت یافتن عرصه ای دیگر از این همراهی و همسویی می توان سخن گفت؛ عرصه ای که در آن موضوع پاسداری از موجودیت و هویت جهان ایرانی به معنای اعم کلمه، نه معنای سیاسی فعلی، اهمیتی اساسی دارد و مؤسساتی از نوع مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور می توانند نقشی فعال در آن ایفا کند)).

سخنرانی علی دهباشی

چهارصد سال زندگی با ارامنه

علی دهباشی

((خوشحالم که یک بار دیگر در جمع هم وطنان ارمنی حضور پیدا می کنم. به گردانندگان مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور تبریک می گویم که راه دشوار یک ربع قرن تلاش فرهنگی را پشت سر گذراندند.

بیش از چهارصد سال است که ما ایرانیان با ارمنیان زندگی می کنیم. ما در طول این چهار قرن از یکدیگر تأثیر گرفته ایم. ارمنیان فارسی آموختند و به این زبان آثار مهمی را خلق کردند. ده ها پژوهشگر، نویسنده و شاعر و مترجم که آثارشان را حتماً مطالعه کرده اید برگی زرین به گنجینهٔ فرهنگی ما افزودند.

ارمنیان به علت روحیهٔ تسامح و تساهل شاه عباس خیلی زود موفق شدند در جامعهٔ ایرانی جای خود را باز کنند و به نوعی عامل اصلی در ارتباطات بازرگانی و تجاری ما ایرانیان با دنیای غرب بودند. همچنین ارامنه از نخستین پیشگامان آموزش پزشکی و مهندسی در ایران بودند. این موسیو جان داوود ارمنی بود که به عنوان فرستادهٔ میرزا تقی خان امیر کبیر به وین رفت تا معلمان و استادان رشته های پزشکی و علمی را استخدام کند.

از دیگر نکته هایی که می تواند یادآور زندگی مشترک فرهنگی ما ایرانیان و ارمنیان باشد معماری است. معماری ساختمان های مهم در تهران به دست توانای معماران ارمنی شکل گرفته است؛ مثلا ً، عمارت پستخانه، که هنوز هم پا بر جاست، کار معمار ارمنی، ادگار گالستیانس، است که متولد اصفهان است. ساختمان وزارت خارجه هم کار دو معمار ارمنی است که یکی از آنها گابریل گورکیان، آرشیتکت برجستهٔ ارمنی، است. طرح کاخ دادگستری نیز از همین معمار است.

نگاهی سریع به کتاب ارزشمند دانشنامه ایرانیان ارمنی، تألیف ثانت لازاریان صدها مورد از حضور و همکاری ارامنه در کارهای بنیادی در عرصه های گوناگون در ایران را گواهی می دهد.

یکی دیگر از زمینه های حضور ارامنه در زندگی فرهنگی و هنری ایرانیان موسیقی است. از مادام یلنا آودیسیان تا لوریس چکناووریان صدها هنرمند ارمنی در عرصهٔ موسیقی با آثار درجهٔ اول ظهور پیدا کردند. چهره های آشنای دیگری از ارامنه نیز در موسیقی بوده اند که در اینجا باید از امانوئل ملیک اصلانیان و از نسل معاصرتر از ویگن یاد کنم.

اگر بخواهیم فقط فهرست وار رئوس تبادلات فرهنگی و هنری ارامنه و ایرانیان را بر شماریم، شاید ساعتی از وقت مجلس ما را به خود اختصاص دهد. از موسیقی سخن گفتم حیف است از عکاسی و هنرمندان درجهٔ اول ارمنی در این رشته یاد نکنیم از جمله آنتوان سروگین عکاس بزرگ قاجاریه که بخش مهمی از تاریخ عکاسی ایران با نام او همراه است.

وجهی دیگر از حضور ارامنه در زندگی اجتماعی ایرانیان شرکت آنان در مبارزات آزادی خواهانهٔ مردم ایران در صدر مشروطیت و دیگر مقاطع تاریخی است که داستان حماسه هایی را که آفریدند از جمله در دفاع ملت ایران در مقابل متجاوزان بعثی شنیده و خوانده اید.

آنچه را بیان کردم فقط و فقط اشاراتی بود به برخی از سرفصل هایی که هر کدام می تواند جلسه ای را به خود اختصاص دهد اما در اینجا قصد ما بیشتر یادآوری فرازهایی از زندگی مشترک ما با ارامنه بود.

اکنون که این مجلس به خاطر بزرگداشت بیست و پنجمین سال تأسیس مؤسسهٔ هور بر پا شده است. باید در مقام یک همکار مطبوعاتی از تلاش، همت و پایمردی دوستان و همکاران مؤسسهٔ هور تجلیل کنیم که چگونه با همت والای خود توانستند از فراز انبوه مشکلا ت بگذرند و این نهال را آبیاری کنند و به 25 سالگی برسانند.

مؤسسهٔ هور با 25 سال خدمت فرهنگی توانسته است جایگاهی ویژه در جامعهٔ علمی و فرهنگی داخل و خارج کشور پیدا کند. امروزه نمی شود بدون کتاب های مؤسسهٔ هور کار تحقیقات ارزشمندی را به پایان برد و این همه مدیون تک تک همکاران این مؤسسه است که کار درجهٔ اول منتشر کردند و در کارهای پژوهش دقتی فوق العاده به کار بردند و آثار منتشر شدهٔ این مؤسسه در کتابخانه های معتبر ایران و جهان مورد مراجعه است. امیدواریم شاهد برپایی جشن پنجاه سالگی مؤسسهٔ هور باشیم)).

پی نوشت ها:

1- عنوان مجموعه نشست هایی به همت علی دهباشی، در زمینه های گوناگون فرهنگی، با هدف معرفی شخصیت های برجستهٔ ایران و جهان.

2- متن سخنرانی دکتر اُنیک ساهاکیان عیناً و بدون ویرایش ارائه شده است.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42
سال یازدهم | زمستان 1386 | 136 صفحه
در این شماره می خوانید:

انگاره های ارمنی

نویسنده: وارتگس پطروسیان / ترجمه: ورژیک محمودی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 اسکیزهای ارمنی از مهم ترین نوشته های وارتگس پطروسیان (1923ـ 1994)، نویسندهٔ ارمنی، است. این...

نقش وسپوهران و دهقانان در ساختار سیاسی ایران

نویسنده: شهرام امیری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقدمه بدون شک، ساختار اصلی حیات اشراف بزرگ ایرانی در عصر باستان بر دو عنصر مالکیت و خون استوار بود و تمامی تحولات...

ارمنیان در دوران سلطنت سلوکیان

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 مقالهٔ حاضر گذری کوتاه به مقطعی دیگر از تاریخ مشترک ارمنیان و ایرانیان است. حکومت سلوکی و روابط و مناسبات این حکومت...

نخستین فضاهای زیستی و عبادی ارمنیان

نویسنده: حسن کریمیان و آرمینه مارقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 به دنبال رشته جنگ هایی سرنوشت ساز میان ایران و عثمانی، در حد فاصل سال های 1602 تا 1620 میلادی شاه...

هازاراشن

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 در ادامهٔ مبحث گستردهٔ کلیساهای تاریخی ارمنیان در آذربایجان، در شماره های پیشین فصلنامهٔ پیمان، چند کلیسا را...

دنیای گوسان سایات نُوا

نویسنده: سایات بابومیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 ارمنستان در قرون وسطا به لحاظ ا وضاع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وضعیت چندان مناسبی نداشت. از نظر سیاسی استقلال خود را...

سایات نُوا،هنرمندی برای تمام نسل ها

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 بیش از 150 سال است که زندگی پر رمز و راز سایات نُوا مورد تحقیق و پژوهش بسیاری از محققان و دوستداران او قرار...

موسیقی سایات نُوا

نویسنده: الیپس مسیحی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 42 از قرن هفدهم میلادی به بعد در هنر موسیقی مردمی ارمنی طبقهٔ جدیدی از موسیقیدانان معروف به آشوق ها ظاهر شدند. آشوق ها...