نویسنده: دکتر عبدالحسین فرزاد


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32

به نظر می رسد که هرودت نخستین بار تاریخ[1] را به معنای گزارش به کار برده است. اینکه آیا مقصود از گزارش جنبهٔ ژورنالیستی آن است یا نه، چندان دانسته نیست زیرا خود هرودت هم در بسیاری موارد همچون ابوالفضل بیهقی، نویسندهٔ تاریخ بیهقی، به تحلیل رخدادهای تاریخی، برمبنای رویکردهای خودش، دست زده است.

جلد کتاب پاوستوس بوزند تاریخ ارمنیان،ترجمهٔ گارون سارکسیان

به گمان من مورخ اگر بدون در نظر داشتن پویایی تاریخ به گزارش دست یازد به اشتباه می افتد زیرا چنان خواهد پنداشت که آنچه او اکنون ارائه می دهد عنصری ایستا است؛ زیرا جامعهٔ انسانی در هر شرایطی هم که باشد در ذات خود، پویاست. اما این پویایی ممکن است در جامعه ای سریع و در جامعه ای کند باشد. در هر حال پویایی تاریخ ذاتی آن است. برای رسیدن به دریافت پویایی تاریخ بی تردید باید مورخ و تحلیلگر اجتماعی دست مایهٔ کارش را از واقعیت برگیرد وگرنه در قیف لغزندهٔ ذهنیت گرایی گرفتار می شود. این گونه ذهنیت گرایی ها مورخ را به سوی ایده آلیسمی خطرناک پیش می برد تا آنجا که او را به انکار واقعیت ها می کشاند. حکومت های توتالیتر[2](تمامیت خواه) معمولاً جامعه را به صورت عنصری ایستا می بینند و می خواهند. آنان می پندارند آن توان را دارند که با اِعمال دیکتاتوری، تاریخ را از حرکت بازدارند. اگر جامعه ای به زور سرنیزه به ظاهر تغییری در آن احساس نشود، دگرگونی های جبری تاریخ در ذهن آن جامعه به حرکت خود ادامه می دهد و در لحظهٔ مناسب، خود را آشکار می سازد.

مطالعهٔ تاریخ با توجه به رویکرد پویایی آن به پژوهشگر این آگاهی را می دهد که تحولات اجتماعی، خلق الساعه و یا تصادف و حادثهٔ ناگهانی نیست و به وجود یا عدم وجود برخی شخصیت های سیاسی یا اجتماعی وابسته نیست. افراد ممکن است حرکتی را تند یا کند کنند، اما خود عامل اصلی آن نیستند، زیرا حرکت پویایی تاریخ به رشد تضادهای اقتصادی  اجتماعی وابسته است و به راه خود ادامه می دهد.

در همان بخش آغازین کتاب تاریخ ارمنیان نوشتهٔ پاوستوس بوزند، مورخ سدهٔ پنجم میلادی، در می یابیم که او به اهمیت تاریخ سخت واقف است و نسبت به تأثیر رویکردهای مختلف مورخان، در گزارش و تحلیل تاریخ، بی تفاوت نیست:

«دربارهٔ رویدادهای دیرین گذشته و داستان زندگانی پارسایان و همچنین مخالفان و ستیزندگان ایشان از زمان موعظه های تادئوس رسول و مرگ و شهادت وی، تا پایان حکمت آموزی گریگور و مرگ او، و از ساناتروک، پادشاه رسول کش، تا به یکباره گرویدن تیرداد شاه، به دین [مسیح] و مرگ او، همگی به دست دیگران نوشته شده است. اما ما نیز در تاریخ خویش، از برای نگاه داشت رسم نیکو، کمابیش نگاشتیم و آن را ناگفته نگذاشتیم. زیرا در نوشتهٔ ما چیزی است که در آغاز آمده و چیزی است که در پایان. و آنچه میان این دو است اینک به دست دیگران نوشته شده است اما برای آنکه در تاریخ ما گسستگی دیده نشود، اندک اشاره ای به آن داشتیم، چونان خشتی که در دیوار کار گذاشته می شود تا ساختمان به پایان رسد. پس از این کار،هر چه پس از آن روی داده است، در اینجا به ترتیب بازخواهیم گفت››(ص 35و36).

نخستین چیزی که توجه خوانندهٔ تاریخ ارمنیان را جلب می کند تأکید زیاد بوزند بر واقعیت است. اگرچه او یک مؤمن مسیحی است و به معجزات و کرامات قدیسان اعتقاد دارد، اما در بیان تاریخ واقعگراست. همین مسئله باعث شده است تا مورخان روزگاران بعد او را یکی از قابل اعتمادترین مورخان ارمنی بدانند:

آلفرد گوتشمید، دانشمند آلمانی، پاستوس بوزند را نخستین مورخ راستین ارمنی می داند. ولادیمیر مینورسکی، اثر او را مرجع ارمنی قابل اعتماد می شمارد. کریستن سن می گوید کتاب بوزند کتابی نسبتاً معتبر است. استاد عبدالعظیم رضایی تاریخ ارمنیان بوزند را کتابی ارزشمند دانسته است. استاد گرانقدرم مرحوم دکتر محمد جواد مشکور (که تاریخ ایران و نیز اشعار جاهلی عرب را نزد او خواندم) کتاب تاریخ بوزند را با عنوان سند معتبر مورد تأیید علمی قرار داده است.

پاوستوس بوزند که برخی به غلط او را بیزانسی دانسته اند از مورخان طراز اول ارمنی در سدهٔ پنجم میلادی است. لقب او، بوزند، به معنای مفسر و تحلیلگر است. کتاب معروف بوزند، تاریخ ارمنیان، در حقیقت چهارمین کتاب به خط ارمنی است:

کتاب نخست که به خط ارمنی نوشته شده است، ترجمهٔ کتاب مقدس است؛ کتاب دوم، زندگی مسروب ماشتوتس؛ کتاب سوم، تاریخ ارمنیان اثر آگاتانگغوس؛ و سرانجام کتاب چهارم، تاریخ ارمنیان اثر پاوستوس بوزند که اکنون ترجمهٔ فارسی آن را در اختیار داریم.

اگر توضیحات ارزشمند مترجم فرزانه گارون سارکیسیان نبود، بی پرده بگویم من به عنوان خواننده مطلب چندانی دستگیرم نمی شد. اما این توضیحات، کتاب را دلپذیر می کند و خواننده با آگاهی و اشراف کامل بر کتاب آن را با حوصله به پایان می برد.

کتاب تاریخ ارمنیان بوزند، از دفتر سوم آغاز می شود و از دو دفتر پیشین اطلاعی در دست نیست. اما چنان که مترجم می نویسد از آنجا که این اثر ادامهٔ تاریخ ارمنیان اثر آگاتانگغوس، نخستین مورخ ارمنی، است بوزند دو بخش نخست کارش را زائد دیده و برای جلوگیری از دوباره کاری، حذف کرده است. همان طور که لازار پارپی، مورخ ارمنی سدهٔ پنجم، پس از پاوستوس بوزند، تاریخ او را ادامه داده است.

محتوای تاریخ ارمنیان بوزند رویدادهای دوران شش پادشاه ارمنستان؛ یعنی خسرو دوم، تیران، آرشاک دوم، پاپ، ورازدات و آرشاک سوم است.

تقریباً بیشتر رویدادهای این کتاب معاصر با روزگار شاهنشاهی شاپور دوم ساسانی معروف به شاپور ذوالاکتاف است.

از بخش های مهم و اساسی تاریخ ارمنیان بوزند درگیری ایران و روم بر سر ارمنستان است. شایان ذکر است که ارمنستان در زمان پادشاهی تیرداد سوم ارمنی (298330م) به مسیحیت گروید. تیرداد سوم به مسیحیان چندان خوش بین نبود و آنان را مورد آزار قرار می داد. مورخان می گویند گریگوار، مبلغ مسیحی، با موعظهٔ خود تیرداد سوم را به دین مسیح مؤمن ساخت. گریگوار ایرانی الأصل و از خاندان پارتی سورن بود که در رأس کلیسای ارمنستان قرار گرفت.

هجوم ایرانیان به ارمنستان پیشرفت مسیحیت را در مشرق تهدید می کرد. از این رو، مسیحیان ارمنی از کنستانتین کبیر، قیصر روم، که خود مسیحی شده بود، برای سرکوب ایرانیان کمک خواستند.

آنچه در تاریخ ارمنیان، بوزند را بیشتر قابل اعتماد می کند نزدیکی زمان زندگی او با زمان رویدادهایی است که او در کتابش آورده است. با این حال، به نظر می رسد آنچه بوزند در باب جنگ ایران و روم بر سر ارمنستان، آورده با آنچه مورخان دیگر نوشته اند اندکی تفاوت دارد. او شاهنشاه ایران را به جای شاپور ذوالاکتاف، نرسی معرفی و ظاهراً، قیصر وقت روم را نیز کس دیگری ذکر می کند. به هر حال، چنین مسامحاتی از ارزش کار او نمی کاهد.

بوزند می نویسد پس از صلح میان ایران و روم شاه پارسی، ارشاک، پسر تیران شاه، را بر تخت ارمنستان نشاند و به دنبال این صلح پایدار:

«جمله پنهان شدگان، و گریختگان و ناپدیدشدگان خاک ارمن گرد آمدند. سپس آسوده در پناه آرشاک شاه زندگی کردند. کشور نیز میان دو پادشاه قرار و سامان یافت و آرام گرفت. پس از آن همگان در جای خویش از آسایش برخوردار گشتند››(ص103).

در جای جای کتاب به واژهٔ ‹‹ناخاراری›› برمی خوریم، ظاهراً، این واژه برابر با فئودال یا تیول دار است. اینها زمین داران بزرگ بودند که پس از تحولات جامعهٔ ارمنی در قرون سوم و چهارم میلادی و بروز فئودالیسم ارمنی، در این سامان ظهور کردند. شاید، بتوان گفت که سرانجام با قدرت گرفتن همین ناخارارها ارمنیان توانستند گاهی از زیر سلطهٔ ساسانیان رها شوند.

در بخش های پایانی کتاب تاریخ ارمنیان بوزند، دبیری ششم (بوزند هر بخش کتابش را یک دبیری نامیده است)، بوزند به دوپاره شدن ارمنستان اشاره دارد که میان ایران و روم تقسیم گردید:

«پادشاهی آرشاک از پس مرگ سردار امانوئل، نتوانست چنان که باید قرار یابد از ناخارارهای ارمنی بسیاری (از حکومت) جدا شدند و نزد شاه پارس رفتند. آنان خاک ارمن را به او سپردند و از وی شاهی ارشکانی خواستند. پس نوجوانی به نام خسرو از همان دودمان یافت تاج بر سرش نهاد و خواهر خویش زروان دخت، را به همسری او درآورد. آرشاک شاه چون ایشان را دید به پس نشست و به سوی مرزهای روم رفت. آرشاک را شاه روم، پشتیبان گشت و خسرو را شاه پارس…» (ص295)

لازم به ذکر است که ارشکانیان شاخه ای از اشکانیان ایران بودند که در ارمنستان حکومت داشتند چنان که ارمنیان آنان را از خود پذیرفته بودند. در حقیقت آنان را می توان ارمنی شده پنداشت.

در دبیری ششم، پس از رویداد دوپاره شدن ارمنستان بوزند به شرح اسقف ها و برخی راهبان می پردازد.

بخش های پایانی کتاب در حقیقت بیشتر جنبهٔ اعتقادی و به معجزات قدیسان اختصاص دارد:

«…گیند مقدس و همراهان او سرشار از روح القدس بودند و اینان نیز چون او دست به معجزه ها و شگفتی های بزرگ می زدند و با نام عیسی مسیح، بیماران را شفا می دادند. به سرزمین های دوردست بسیار و دیار مشرکان می گشتند و بسیاری را از گمراهی باز می گرداندند. و دانش زندگی (معنوی) و راه حقیقت را به ایشان می آموختند. گیند مقدس، بیابان ها را سراسر با گوشه نشینان و آبادی ها را با صومعه ها پر می ساخت…›› (ص 306)

در حقیقت، گیند مقدس و یارانش نقش مسیونرهای مذهبی قرن نوزده اروپا را بازی می کردند که برای ترویج دین به همه جا سفر می کردند.

من متن اصلی کتاب تاریخ ارمنیان اثر بوزند را ندیده ام و اگر هم ببینم سودی ندارد زیرا ارمنی نمی دانم. در هر حال به نظر می رسد که متنی پاکیزه و استوار باشد؛ زیرا مترجم عزیز هم متنی را که برای ترجمهٔ خود برگزیده متنی نسبتاً کهن است و آمیزه ای است از نثر امروز و اوایل عصر قاجار که گاهی با روزگار سعدی هم انطباق پیدا می کند:

«… آن گاه ناخارارهای بزرگ در جایی گرد آمدند و انجمن شدند و رأئی زدند و پادشا را خشنود ساختند کا دانیل پیر را به لشکرگاه خود آوردند تا او را مهتر و رهبر خویش بگمارند و او بر تخت هایراپتی، بنشیند…›› (ص75)

این نثر که مترجم برای اثر بوزند برگزیده سبک اصلی او را به ما القا نمی کند، زیرا چندان دانسته نیست که آیا در زبان بوزند این حالت بوده یا نه؟ شاید هم نثر او نثری ساده و علمی بوده است.

اگر سخن کروپه پاتیکان را، که می گوید متن اصلی ‹‹تاریخ پاوستوس›› به زبان آسوری بوده و پس از آن به ارمنی ترجمه شده است، درست بدانیم دانسته نیست که آیا پس از ترجمه سبک نگارش و زبان پاوستوس در آسوری حفظ شده است یا نه؟

در هر صورت، مترجم کوشیده است جنبه های آرکائیک زبان بوزند را، از طریق باستانگرایی در نثر ترجمه شده به فارسی، به ما القا کند که جای سپاس دارد. مترجم فرزانه در مقدمه می گوید:

«…آکادمیسین استپان مالخاسیان، در سال1947 م به تصحیح و انتشار علمی آن همت گماشت و آن را نخستین بار از زبان ارمنی کهن به زبان ارمنی نوین برگرداند و توضیحات سودمندی بر آن افزود. این ترجمه در سال های1968 و1987 م تجدید چاپ شد. ترجمهٔ فارسی کنونی از روی چاپ سال1987 م دانشگاه دولتی ایروان که هم ترجمهٔ ارمنی نوین و هم متن ارمنی قدیم را یک جا دارد، انجام گرفته است» (ص26 ).

آنچه از گفتار مترجم درمی یابم صحت ترجمه است اما برای خواننده ای همانند من که از دیدگاه فنی نیز آثار را از نظر می گذراند، سبک نگارش و سطح بیان بوزند در این کتاب روشن نیست و می توانم آن را یکی از مسامحات مترجم بدانم؛ بی آنکه به اصل کتاب آسیبی برسد.

به گمان من اگر مترجم فاضل، گارون سارکیسیان، متن نوین ارمنی کتاب را اصل قرار می داد بهتر بود و صرفاً به نثر روان امروزی فارسی نیاز داشت اما اکنون که اندکی شیوهٔ آرکائیک در ترجمهٔ فارسی به کار برده است، این نثر مرا می آزارد زیرا بلا فاصله در من این میل ایجاد می شود که کاش سطح و شیوهٔ نثر بوزند را می دانستم زیرا مترجم می گوید این کتاب ارزش ادبی هم دارد. به این عبارت بنگرید:

«… چون قیصر والنس، نگونسار شد اسقفان و شبانانِ تبعید شده که در شهرهای گوناگون می زیستند، به جمله باز آمدند…›› (ص148)

آیا در متن اصلی واژهٔ همسنگ ‹‹نگونسار›› در ارمنی هم واژه ای آرکائیک بوده است؟!

«به جمله باز گشتند››، در متن اصلی به چه صورت بوده که مترجم به جای ‹‹همگی›› واژهٔ ‹‹به جمله›› را آورده است.

بوزند در لابه لای روایت تاریخی خود گاهی داستان هایی می آورد که تاریخی نیستد اما ظاهراً در افواه مردمان بوده اند. او دربارهٔ اسقفی طماع و ریاکار داستانی می آورد که جذاب است:

«…این هوهان اسقف، اگر بتوان او را اسقف نامید… مردی بود ریاکار، که خود را در چشم مردمان، پرهیزگار و خرقه پوش می نمود و حتی پای پوش نمی پوشید و در تابستان (برپاها) بند می پیچید و در زمستان، الیاف تنیده. اما بیش از اندازه در آزمندی فروشده بود و به سبب آزمندی خویش ترس از خدا را از یاد برده بود چنان که دست به کارهای ناشایست و باور نکردنی می زد…›› (ص300)

سپس داستانی را شرح می دهد که اسقف هوهان، به طمع تصاحب یک اسب ارزشمند، صاحب اسب را به زور وادار می کند که کشیش شود و اسب و رختش را برای او بگذارد.

در میان مورخان ایرانی نیز چنین شیوه هایی رواج داشته است که در دل تاریخ قصه می گویند و از آنها برای پندآموزی مستقیم سود می جویند.

پایان سخن اینکه ترجمهٔ این اثر ارزشمند به زبان فارسی در هر حال گامی ارزنده در آگاهی های تاریخی است که می تواند ما را نسبت به گذشته آگاه تر کند تا آینده را بهتر و سودمندتر بسازیم.

پی نوشت ها:

1-  History

2-  Totalitaire

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32
سال نهم | تابستان 1384 | 136 صفحه
در این شماره می خوانید:

در راه آزادی

نویسنده: آودیس آهارونیان / ترجمه: النا مسیحی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 اشاره آودیس آهارونیان، نویسندهٔ نامدار ارمنی، در سال1866 م به دنیا آمد. پدرش آراکل آهنگر از...

گزارشی از سفر پیشوای دینی ارامنه جهان به ایران

نویسنده: کارینه داویدیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 اشاره ارامنهٔ ایران دارای سه مرکز دینی با عنوان های خلیفه گری ارامنهٔ تهران، اصفهان و آذربایجان، هستند که هر کدام...

ارمنستان اشکانی در روزگار ساسانیان

نویسنده: گارون سارکسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 در 28 آوریل224م، اردوان پنجم، آخرین شاهنشاه اشکانی، در دشت هرمزگان از اردشیر بابکان شکست خورد و کشته شد.[1] با...

تاریخ محکوم می کند

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 در تاریخ 28 خرداد، مراسم معرفی کتاب تاریخ محکوم می کند، محاکمه ٔ عاملان قتل عام ارمنیان، که اخیراً مؤ سسهٔ...

سخنان سیف الله گلکار در مراسم معرفی کتاب وارتان اسب

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 اشاره سیف الله گلکار در سال1319 خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. پس از طی دوران تحصیلات اولیه در سال 1339 به دانشگاه تهران راه یافت و پس...

آنری ورنوی

ترجمه: هرمیک آقاکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 آنری ورنوی «همیشه احساس کرده ام ارمنی ام» اشاره آنچه در زیر می خوانید مصاحبهٔ پروفسور روبن هاروطونیان، رییس دانشکدهٔ...

فرانتز ورفل،یار بزرگ ارمنیان

نویسنده: ماری رُز آبوسِفیان / ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 اشاره فرانتز ورفل[1] (1890- 1945)، شاعر و نویسندهٔ اتریشی، آفرینندهٔ رُمان حماسی...

زبان فارسی من

نویسنده: آرتاک وارتانیان / ترجمه: ادوارد هاروتونیان شیئی غیرعادی را بر طاقچهٔ تنها پنجرهٔ خانه مان جای می دهیم. آن شیئ با خانهٔ قدیمیِ چهار طاقیِ مان با سقف روزن دارِ...

روبرت بگلریان نماینده ارامنه جنوب ایران در مجلس شورای اسلامی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 روبرت بگلریان، نمایندهٔ ارامنهٔ جنوب ایران در مجلس شورای اسلامی، در سال 1340 خورشیدی در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در...

گئورک وارطان نماینده ارامنه تهران و شمال در مجلس شورای اسلامی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 32 اینک پس از گذشت قریب به یک سال از شروع به کار مجلس هفتم به جرئت می توانیم از عملکرد نمایندگان ارمنی مجلس هفتم سخن بگوییم. دو نمایندهٔ...

رویایی که به واقعیت پیوست

نویسنده: اسقف سبوه سرکیسیان / ترجمه: هرمیک آقاکیان به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس مدرسهٔ علوم دینی سیلیسی و دهمین سالگرد رهبری عالیجناب جاثلیق آرام اول، پیشوای...