فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۰

گفتگو با احمد نوری زاده

در مجله تحقیقی و آموزشی نمایه پژوهشی که مسئول و سردبیر آن جناب آقای احمد مسجد جامعی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند مصاحبه مبسوطی با آقای احمد نوری زاده مترجم، شاعر و دوست فرهنگ و تمدن ارمنی انجام گرفته است که ذیلاً ارائه می شود.

شاعر و نویسنده ارمنی نیز به مثابه شهروند جامعه جهانی دغدغه انسان و معاصر را دارد.

 

احمد نوری زاده

ادبیات ارمنی به مثابه فرهنگ معنوی و حاصل عرقریزان روحی بهترین و فرهیخته ترین فرزندان این ملت باید درکنار دیگر فرهنگ ها جای شایسته خود را داشته باشد.

بسیاری از آیین های ملی و حتی اسامی خاص و عام ارمنی ها به عاریت گرفته شده از ایرانی ها است که به همان صورت اصلی و نخستین خود در زبان ارمنی محفوظ مانده اند.

سه دهه خلاقیت ادبی و تولید فرهنگی چهره آشنایی از احمد نوری زاده، شاعر، پژوهشگر، مترجم و روزنامه نگار معاصر ترسیم می کند. نوری زاده که به سبب التفات ویژه اش به امر شناساندن تاریخ، فرهنگ و ادبیات ارمنی به حق باید او را بنیانگذار ارمنی شناسی فارسی قلمداد کرد. تاکنون ۱۲ کتاب تالیف، تدوین و ترجمه کرده است که برخی از آنها مانند کتاب صد سال شعر ارمنی در نوع خود بی نظیر و ستودنی است. نوری زاده که علاوه بر زبان فارسی به زبان ارمنی نیز شعر می سراید و به تازگی مجموعه شعرهای ارمنی خود را با عنوان سلام بر شما ارمنی ها منتشر کرده است اخیراً جایزه فرهنگی جهانی و معتبر ارمنی «گارپیس پاپازیان» را نیز به خود اختصاص داد. این جایزه فرهنگی که یک جایزه معتبر ارمنی است در سال ۱۹۸۸ م در کشور اتریش بنیان نهاده شده و هر سال به یک شخصیت فرهنگی-اجتماعی غیر ارمنی که در زمینه شناساندن فرهنگ و ادبیات ارمنی فعالیت های دامنه داری انجام داده باشد تعلق می گیرد. این جایزه در سال ۲۰۰۰ م به پاس سال تلاش بی وقفه در زمینه شناساندن فرهنگ و ادبیات ارمنی به احمد نوری زاده تعلق گرفت.

نوری زاده دراکتبر سال ۲۰۰۱ نیز در پایان جلسه اختتامیه کنفرانس بین المللی ترجمه که در آکادمی علوم جمهوری ارمنستان بر پا شد به عنوان پرکارترین ارمنی شناس جهان عالی ترین نشان فرهنگی ارمنستان را از روبرت کوچاریان رئیس جمهوری این کشور دریافت کرد. اخیراً نیز مقاله های پژوهشی ارمنی شناسی احمد نوری زاده در زمینه پیوندهای فرهنگی ایرانیان و ارمنیان در یکی از آخرین شماره های مجله معتبر جهانی کلاب دیپلماتیک[۱] که در ژنو انتشار می یابد، با موضوع گتفگوی تمدن ها به ابتکار جمهوری اسلامی ایران، به زبان های انگلیسی و فرانسوی به چاپ رسیده است و این شاعر، مترجم و ارمنی شناس ایرانی را در محافل فرهنگی جهان مطرح کرده است. به مناسبت دریافت دو جایزه معتبر بین المللی و نیز انتشار کتاب های باغ سیب، باران و چند داستان دیگر، آمالیا و سلام برشما ارمنی ها، گفتگویی با این شاعر و مترجم نام آشنا انجام داده ایم که از نظر خوانندگان ارجمند می گذرد.

مری بویس، ایران پژوه نامدار جهان برای وقوف بر سنت های موسیقایی در فرهنگ و ادب ایران بیش از اسلام از واژه های ارمنی سود می جوید. او به یاری واژه «گوسان» (گوسنی) در زبان ارمنی چگونگی تداوم سنت نوازندگی و اشاعه و تداوم داستان های کهن ایرانی را نشان می دهد. آقای نوری زاده بهتر است به ما بگویید تا چه حد می توان به کمک فرهنگ و زبان ارمنی به شناخت فرهنگ و زبان ایران دست یازید؟

نوری زاده: واقعیت تاریخی این است که اقوام ساکن در کوهستان های هزار شاخه ارمنستان از هزاره های سوم و دوم پیش از میلاد در همسایگی ما زیسته اند و به مرور در نتیجه یک روند کند و تدریجی ادغام و اختلاط اتنیک ملت یکپارچه و واحد ارمنی را به وجود آورده اند که به زبان ارمنی به آن « های » اطلاق می شود. واژه « های » از نام یکی از همین اقوام « هایاسا » برگرفته شده است. به دلیل همین همسایگی دیرپا ملل ساکن در ارمنستان و ایران بسیاری عادات ملی و فرهنگی مشترک دارند که هنوز هم همچنان پابرجاست. یکی از زمینه های اشتراک فرهنگی این ملت ها عرصه زبان است. واژه « کوسان » یا « گوسان » در زبان پهلوی به معنی خنیاگر است. این واژه پس از به عاریت گرفته شدن در زبان ارمنی وارد زبان گرجی شده و « مگوسان » تلفظ می شود. دکتر محمد معین اصل این واژه را پارتی و به معنای موسیقی دان و خنیاگر دانسته است. برخی نیز « گوسان » را « نام یک خنیاگر »، « نوعی از خوانندگان »، « یکی از آلات طرب » و « نام شخصی نایی و نی نواز در زمان یکی از پادشاهان قدیم » دانسته اند. در هر حال سنت « گوسانی » یا « عاشقی » ]عاشیقی[ و « آشوق »ها حتی در سده های سوم و چهارم م. نیز در ارمنستان رواج داشته است. برخی پژوهشگران ارمنی نیز بر این باور هستند که « گوسان »ها یا « عاشق »های ارمنی در واقع نسل معاصر « راپسود » ها هستند « راپسود » ها یا « هراپسود » ها خوانندگان و نوازندگان بودند که در یونان باستان اشعار حماسی هومر را به آواز می خواندند و یا به صورت دکلمه نقالی می کردند. « راپسود » ها نخستین کسانی بودند که اشعار هومر را به طور گسترده در میان مردم رواج دادند. یعنی همان کاری را کردند که نقالان و شاهنامه خوانان و « عاشق » ها در قهوه خانه ها عروسی ها و مراسم گوناگون انجام می دادند و اکنون نیز انجام می دهند. در ایران ما نیز توده های وسیع مردم از طریق همین نقالان و شاهنامه خوان ها با داستان های منظوم شاهنامه فردوسی آشنا شده اند. آنچه که مورد اشاره قرار گرفت نگاه گذرایی به اشتراکات فرهنگی و زبانی ملل ساکن در واحد های جغرافیایی ایران و ارمنستان بود. ما یک عادت کلامی داریم که می گوید تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

واژه های مشترک و همگون فراوانی میان دو زبان فارسی و زبان ارمنی که جزو خانواده زبان های ایرانی هستند دیده می شود. آیا زبان ارمنی هم در زمره زبان های ایرانی است یا آن را باید به دسته ای دیگر از زبان ها متعلق دانست؟

نوری زاده: پژوهشگران و زبان شناسان زبان نوشتاری و خط ارمنی را که جزو خانواده زبان های هند و اروپایی است در جدولبندی خط ها براساس آخرین یافته های علم زبان شناسی، در شاخه بیزانسی خط یونانی شرقی که از یونان کهن منشعب شده است قرار می دهند. زبان ارمنی که منشا آن زبان اولیه یکی از اقوام تشکیل دهند ملت ارمنی به نام « هایاسا » بوده است به مرور زمان و در نتیجه هم آمیزی و تاثیر پذیری از زبان های همسایه تاثیر بسیار چشمگیری از زبان های موسوم به زبان های ایرانی به ویژه زبان پهلوی و پارتی یا پهلوی اشکانی پذیرفته است. بسیاری از واژگان زبان های پهلوی و بارتی در زبان ارمنی به وام گذارده شده اند. زنده یاد استاد محمد معین بر این باور بود که ذخیره واژگانی غنی ای از زبان پارتی در زبان ارمنی محفوظ مانده است که اهمیت بسیار دارد. به ویژه از آن نظر که این واژه های پارتی در زبان ارمنی با حرکات ضبط شده اند و می توانند کار تحقیق را برای پژوهشگران زبان آسان کنند. این زبان که تا سده ۴ م. همچنان زبانی زنده و دارای کاربرد بود تاثیر چشمگیری بر روی زبان گفتاری ارمنی برجا نهاده است.

یکی از آثار ارزنده شما کتاب پژوهشی تاریخ و فرهنگ ارمنستان است. برای ما بگویید از نظر تاریخی ارمنستان در دوره های تاریخی مختلف چه وضعیتی نسبت به ایران داشته است؟

نوری زاده: باید صادفانه اعتراف کنم که با آنکه بیش از ۳۰ سال است که در زمینه ارمنی شناسی کار می کنم و بالغ بر ۱۲ اثر در این زمینه انتشار داده ام هنوز نتوانسته ام آنگونه که شایسته بوده است پیشینه دوستی و برادری اقوام ساکن در واحدهای جغرافیایی ایران و ارمنستان را به خوانندگان فارسی زبان بشناسانم. دلیل آن نیز گسترده بودن عرصه ارمنی شناسی است و من تاکنون به سهم خودم گام های لرزانی در این راستا برداشته ام. در پاسخ سوال شما مشخصاً باید عرض کنم که پیشینه مکتوب تاریخ همسایگی دوستی ایرانی ها و ارمنی ها به سده های آغازین هزاره نخست پیش از میلاد می رسد. به این صورت که در سال ۶۱۲ پ‌م. امیراتوری ماد و بابل با هم پیمانی یکدیگر برضد آشور وارد جنگ شدند و شهر نینوا پایتخت آشور را تسخیر کردند و آن را طعمه حریق ساختند. در این جنگ ارمنی ها به سرکردگی یکی از بزرگان قوم ارمن به نام بارویر به شاه ماد یاری رسانده بودند و به همین دلیل نیز پادشاه ماد « بارویر » را به دریافت تاج متفخر کرد و او به مثابه اولین پادشاه ارمنی و رهبر سرزمین « ارمه » یا « اورمه » در عرصه تاریخ ظاهر گردید. بعدها حکومت پادشاهی نیمه مستقل ارمنستان به رده ساتراپ نشین های امپراتوری هخامنشی به همت « آرتاشس اول » (۱۸۹-۱۶۰پ‌م)دارای پادشاهی مستقل ارمنی باشد. اما باز در دهه های آغازین سده اول میلادی حکومت مستقل پادشاهی در ارمنستان از میان رفت و بلاش اول (۵۱-۷۸ م)که یکی از کارآمدترین و مقتدرترین شاهان پارتی بود ارمنستان را به عنوان دومین شاه نشین مستقل اشکانی اعلام کرد و برادر خود یعنی تیرداد را که یک موبد شاه بود برتخت شاهی آنجا نشاند و بدین گونه حکومت اشکانیان ارمنی که به زبان ارمنی به آن « آرشاکونی » اطلاق می شود و به معنی ارشاکیانی می باشد در ارمنستان آغاز گردید و پارتی ها تا اواخر دهه سوم سده ۵ م. یعنی تا سال ۴۲۸ م. -زمان سرنگونی آخرین پادشاه ارشاکیانی ارمنستان- در این کشور سلطنت کردند. پس از آن ارمنستان متناوباً به دست ساسانی ها و پس از آن به دست عرب ها افتاد و استیلای حکام بیگانه بر ارمنستان تا اواخر سده ۹ م. ادامه یافت. اما در سده های دهم و یازدهم م. ارمنستان بار دیگر داشتن حکومت مستقل ملی را تجربه کند. ولی این تجربه استقلال هم چندان دوام نیاورد و باز در این کشور و ایالت های گوناگون آن حکومت های دست نشانده بیزانس بر سرکار آمدند اما این بار استیلای بیزانس بر ارمنستان دیر نپایید و به زودی تاخت و تازهای ترکان سلجوقی در ارمنستان آغاز گردید بعدها یعنی از دهه چهارم سده سیزدهم میلادی مغول ها بر ارمنستان استیلا یافتند و چندی بعد جای خود را به تیمورلنگ و قبایل ترکمن « قره قوینلو » و « آق قوینلو » دادند و آنها به نوبت بر این کشور مسلط شدند. در نیمه اول سده پانزدهم م. قبایل « قره قوینلو » و در نیمه دوم همین سده قبایل « آی قوینلو » ارمنستان را به قلمرو خود تبدیل کردند. پس ازآن یعنی در آغاز سده شانزدهم م. ترک های عثمانی و شاهان صفوی وارد ارمنستان شدند و این کشور را به دست نشانده خود تبدیل کردند.

به چه دلیل با وجود آنکه ارمنی ها سرزمین خود را « هایاستان » می نامد این قوم نزد ایرانی ها به ارمنی و سرزمین‌شان به ارمنستان معروف شده است؟

نوری زاده: شما به موضوع جالبی اشاره کردید در اینجا یک نکته بسیار ظریف اتنولوژیک وجود دارد که حتی بسیاری از ارمنی های عامی خودشان نیز نسبت به آن ناآگاه هستند. همان طوری که اشاره رفت ملت ارمنی از ادغام و اختلاط اتنیک و اتیک چندین قوم و قبیله و طایفه که از هزاره های سوم و دوم پیش از میلاد در سرزمین کوهستانی ارمنستان می زیسته اند بوجود آمده است. یکی از این اقوام ابتدایی تشکیل دهند ملت یکپارچه ارمنی «هایاسا»ها بوده اند و دیگری « ارمن » ها یا « آرمن » ها. ارمن ها از سده سوم پیش از میلاد در روند ادغام و اختلاط تدریجی و کند اقوام تشکیل دهنده ملت ارمنی برتری را از آن خود کردند و انبوه امواج انسانی آنها حاشیه های کوهستان های هزار شاخه ارمنستان را به اشغال خود در آوردند. به همین دلیل نیز نام خود را به ملت یکپارچه بوجود آمده از ادغام واختلاط قومی تحمیل کردند. « هایاسا » ها نیز قومی بودند که زبان خود را به زبان گفتاری واحد ملت ارمنی تبدیل کردند. به همین دلیل در زبان ارمنی عناوین برگفته شده از « ارمن » ها و « هایاسا » ها دارای اهمیت ویژه ملی هستند. به همین دلیل است که ارمنی ها به زبان خودشان به کشورشان « هایاستان » و به ملت خود « های » اطلاق می کنند که از نام قوم « هایاسا » منشا می گیرد. اما از همان آغاز یونانی ها و رومی ها و ایرانی ها این ملت را با نام « ارمنی » به رسمیت شناختند و به کشور آنها « ارمنستان » نام نهادند که از نام قوم « ارمن » که آنها نیز از هسته های مرکزی تشکیل دهند ملت ارمنی بوده اند ریشه گرفته است.

آیا ارمنیان از زمان شاه عباس صفوی در ایران مستقر شدند و یا پیش از آن نیز در ایران سکونت داشتند؟

نوری زاده: پیش از دوران شاه عباس نیز ارمنی ها به صورت پراکنده در اینجا و آنجای سرزمین پهناور ایران سکونت داشته اند. حیت دو شاهنامه فردوسی نیز به ارمنی ها اشاره هایی شده است. اما ارمنی ها برای اولین بار به صورت انبوه و پرشمار در زمان شاه عباس صفوی به ایران کوچانده شدند. به این صورت که در سال ۱۶۰۴ م شاه عباس صفوی پس از حمله ناموفق خود به ارمنستان و به هنگام عقب نشینی در برابر سپاه عظیم عثمانی برای آنکه سپاه عثمانی را درحمله خود دچار مانع و گرفتاری سازد روستاها و آبادی های سر راه را ویران کرد و حدود ۳۵۰ هزار نفر از ارمنیان ساکن آنها را به داخل ایران کوچاند.

بدین گونه اسلاف ارمنیان ایران در سال ۱۶۰۴ م. در « جوقای نو » (جلفا) اصفهان ساکن شدند و بعدها به مرور زمان در سراسر ایران پراکنده گردیدند. علت آنکه ارمنی‌ها موطن جدید خود را « جوقای نو » یا « نورجوقا » نامیدند آن است که شمار بسیار زیادی از آنها را شاه عباس از شهر قصبه « جوقای » ارمنستان کوچانده بود و آنها موطن جدید خود را به یاد زادگاهشان « نور جوقا » که به معنی « جوقای نو » است نامگذاری کردند.

اسکان ارمنیان در ایران به چه هدف‌هایی صورت گرفت و چه تاثیراتی برجامعه آن زمان ایران بر جا نهاد؟

نوری زاده: همان طور که اشاره رفت هدف نخستین شاه عباس از کوچاندن ارمنی ها به ایران بر جا نهادن سرزمین سوخته برای سپاهیان عثمانی بود. ولی پس از کوچاندن ارمنی ها به ایران نتایج مثبتی هم برای شاه عباس و هم برای جانشینان او حاصل شد. ارمنی ها مردمانی کار دوست و صنعتگر و خلاق بودند و در بسیاری از زمینه های اجتماعی از جمله صنعت و تجارت برای دربار صفوی بسیار مفید واقع شدند. در برخی زمینه های هنری مانند تئاتر و سینما نیز ارمنی ها نقش ارزنده و چشمگیری داشته اند. البته پیشگامی ارمنی ها در زمینه پا گرفتن و رشد و توسعه صنعت چاپ نیز نباید از نظر دور نگاهداشته شود.

دین ارمنیان پیش از پذیرش مسیحیت چه بوده و به چه دلیل آنان به مسیحیت روی کردند؟

نوری زاده: ملت ارمنی در دوران های مختلف تاریخی باورهای دینی گوناگونی داشته است و ایزدان اساطیری بسیاری را مورد پرستش قرار داده است در دوره ای نیز آیین مهر یا « میهر » که نزد اروپائیان « میترائیسم » خوانده می شد اهمیت ویژه ای در ارمنستان یافته بود. از عمده ترین دلایل اشاعه همه جانبه مسیحیت در ارمنستان دلایل سیاسی عصر بوده است. البته پذیرفته شدن دین مسیح در ارمنستان به سادگی میسر نشده است. در آغاز که توده های محروم و ستمدیده مردم این دین را که وعده رستگاری ابدی و آسایش در ملکوت اعلی را می داد پذیرا شدند. تیرداد سوم شاه آرشاکونی ارمنستان (۲۹۸-۳۳۰ م.) به تحریک کاهنان بتکده ها و به پیروی از حامی خود « قیصر دیوکلتیانوس » دست به امحای شدید فیزیکی و ایجاد تضییقات برضد طرفداران مسیحیت زد. کشتار مسیحیان توسط « تیرداد سوم » در ارمنستان همزمان با کشتار مسیحیان از سوی « دیوکلتیانوس » قیصر روم شرقی در سال‌های ۲۰۳-۳۰۲ م بود. اما سال‌ها بعد قیصر جدید یعنی « کستانتیانوس کبیر » این کشتارها را سودمند ندانست و دست به یک دیپلیماسی جدید زد. وی با پذیرفتن و آزاد اعلام کردم دین مسیح آن را بدل به حربه ای در دست دولت امپراتوری خود برای فریب دادن و به اطاعت واداشتن ستمدیدگان و محرومان کرد. بدین گونه « کسنانتیانوس کبیر » در سال ۳۱۳ م. مسیحیت را دینی قانونی و برابر حقوق با بقیه ادیان قلمرو امپراتوری خود را اعلام کرد و « تیرداد سوم » شاه ارمنستان که تا چندی پیش سخت ترین دشمن مسیحیان به حساب می آمد پا را از این هم فراتر نهاد. او بت پرستی را رها کرد و این کیش دیرین را ممنوع اعلام کرد و ضمن گرویدن به دین مسیح در سال‌های ۳۱۴-۳۱۵ م آن را دین رسمی حکومت ارمنستان اعلام کرد. برخی منابع تاریخی ارمنی نیز به طور سنتی سال ۳۰۱م را سال رسمیت یافتن مسیحیت در ارمنستان ذکر می کنند. ارمنستان اولین کشور در تاریخ جهان است که دین مسیح دین رسمی آن شناخته شده است. پس از آن « تیرداد » مبارزه شدیدی را بر ضد بتکده ها و معابد که طرفدار ایرانیان بودند آغاز کرد و سعی کرد بت پرستی را در میان مردم ریشه کن سازد.

آیا ارمنیان دارای نظام اساطیری خاصی بوده اند؟ اگر چنین است نظام اساطیری آنان تا چه حد به نظام اساطیری ایران باستان نزدیک بوده است؟

نوری زاده: واقعیت این است که به دلیل مبارزه سرسختانه پرچمداران مسیحیت با بقایای باورها و پرستشگاه های اساطیری در ارمنستان و از میان بردن بایگانی ها و آرشیوها و دیوان هایی که به « تاریخ پرستشگاهی » شهرت داشتند و در آنها اسامی ایزدان اساطیری و پرستشگاه ها و جزئیات آیین های پرستش ایزدان اساطیری در پرستشگاه های ویژه به طور مشروح و مفصل ذکر گردیده بود پژوهشگران ارمنی برای ترسیم یک نمای کلی از ایزدستان اساطیری ارمنستان با دشواری های فراوان رو در رو هستند و اطلاعات موجود تنها قادر است ایزدستان اساطیری ارمنستان باستان را یک ایزدستان کوچک با هشت – نه ایزد و ایزد بانو معرفی کند. حال آنکه ارمنستان کهن وارث ایزدستان های اساطیری بسیار پرایزد « خت » ها و «اورارتو»ها نیز بوده است که ایزدان پرشمار آریایی و هند و اروپایی را می پرستیده اند. آثاری که در « یازیلی گایا » واقع در اطراف ویرانه های « ختوسا » پایتخت باستانی امپراتوری « خت » ها که بعدها در ملت ارمنی ادغام شدند و ارزش های فرهنگی خود را به ارمنی ها سپردند به دست آمده نشان می دهد که آنها ایزدستان پرایزدی داشته اند که در آنها تنها دوازده ایزد جنگ و جنگاوری وجود داشته است. ارمنستان علاوه بر به ارث بردن ایزدستان برایزد اسلاف خود « خت » ها و « اورارتو » ها بسیاری از ایزدان اساطیری یونان و ایران باستان را نیز به عاریت گرفته بودند. در نزدیکی و تشابه ایزدستان های اساطیری ارمنستان و ایران که در آن ایزدان اساطیری هند و اروپایی و آریایی پرستیده می شدند به هیچ وجه نباید تردید داشت. به عنوان مثال پدر ایزدان در ایزدستان اساطیری ارمنستان « آرامازد » نام داشت که « اهوره مزدا » را تداعی می کند و « میهر » و « مهر » و « آناهید » ارمنی که از ایزدان و ایزد بانوان بسیار محبوب ایزدستان ارمنی بودند الگوهای ارمنی شده ایزدان و ایزدبانوان ایران کهن مانند « مهر » و « آناهیتا » هستند.

ارمنستان به دو تمدن بزرگ جهان کهن یعنی یونان و ایران نزدیک بوده است. این ارتباط دوگانه چه تاثیری بر فرهنگ و تمدن ارمنی داشته است؟

نوری زاده: بررسی تاریخ و فرهنگ ارمنستان به وضوح نشان می دهد که ملت ارمنی در کنار خلق فرهنگ خود ویژه ملی به دلیل ارتباط بسیار ژرف و تنگاتنگ با ملل ایرانی و یونانی بسیاری تاثیرات در عرصه های گوناگون حیات اجتماعی-سیاسی-فرهنگی نیز پذیرفته است. این تاثیرات را در عرصه های فرهنگی و ملی به وضوح می توان سراغ کرد. زبان گفتاری و نوشتاری ارمنی نیز خود حامل بسیاری از این تاثیرات است که به گوشه هایی از آنها اشاره شد. در زمینه عادات اجتماعی و معیشتی نیز تاثیر پذیری ارمنی ها از ایرانی هایی از آنها اشاره شد. در زمینه عادات اجتماعی و معیشتی نیز تاثیرپذیری ارمنی ها از ایرانی های نسبت به یونانی ها به مراتب ریشه دارتر و تعیین کننده تر بوده است، به عنوان مثال بسیاری از آیین های ملی و حتی اسامی خاص و عام ارمنی ها به عاریت گرفته شده از ایرانی ها است که به همان صورت اصلی و نخستین خود در زبان ارمنی محفوظ مانده اند.

مهمترین ویژگی های اقلیمی و تاریخی ارمنیان که برفرهنگ آنان تاثیر نهاده چیست؟

نوری زاده: ارمنستان عمدتاً کشوری کوهستانی است و همین ویژگی اقلیمی تاثیر خود را در خصلت های ملی ارمنی برجا نهاده است. ارمنی ها مردمانی سختکوش، مبارزه جو، خونگرم و مهمان نواز هستند. مهمترین خصیصه ملی ارمنی ها همان ملیت گرایی و داشتن احساس های میهن پرستانه و آزادیخواهانه است و همین خصلت های ملی باعث شده است که ارمنستان به رغم شرایط دشوار جغرافیایی و تاریخی بتواند موجودیت خود را در روند تاریخ جهانی حفظ کند و در کوران های تاریخی خود را از نابودی حتمی نجات دهد.

معمولاً ارتباط فرهنگ ها و اقوام، غنای فرهنگی آنان را در پی داشته است. ارتباط میان ارمنیان و ایرانیان چه تاثیری برفرهنگ، هنر و ادبیات آنها بر هم برجا نهاده است؟

نوری زاده: ملت ها و اقوامی که در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند ناگزیر به یکسری بده بستان ها و مبادلات فرهنگی نیز تن در می دهند. این بده بستان ها و مبادلات گاه مایه اصلی رشد و تعالی فرهنگی برای هر یک از آنها می شود. ملت ارمنی نیز مثل هر ملت دیگری در تاریخ، یکسری عادات و سنت های ملی و فرهنگی از ملی و فرهنگی از ملل دوست و همسایه و حتی از ملت های دارای بعد جغرافیایی به عاریت پذیرفته است و آنها را در ذخیره فرهنگی و ملی خود انباشته است. اما ویژگی بسیار ارزنده ارمنی ها آن است که در طول تاریخ اگر چیزی را از ملتی به عاریت گرفته اند آن را به همان صورت ابتدایی و نامانوس به حافظه ملی نسپرده اند، بلکه کوشیده اند در فرهنگ ملی خود متسحیل کنند و به عادت و سنت به عاریت گرفته شده هویت ملی خود ویژه بخشند و به مثابه امری شخصی به حفظ و نگهداری آن اقدام نمایند. ملت ارمنی به دلیل پیشینه ویژه تاریخی بسیاری از عادات ملی و سنت های آیینی ایرانیان را به عاریت گرفته است. این عاریت گیری به ویژه در عرصه فرهنگ معنوی و زبان گفتاری بسیار چشمگیر بوده است. به گونه ای که حتی برخی از زبان شناسان جهان زبان ارمنی را یکی از زبان های ایرانی به حساب می آورند. عادات ملی و آیینی عاریت گرفته شده از ایرانی ها نیز تاثیر شایسته خود را در فرهنگ معنوی و به ویژه ادبیات شفاهی ارمنی برجا نهاده است. شاید یکی از نمونه های قابل ذکر آن همان ادبیات عاشقی و سنت گوسانی در ارمنستان باشد. اما در زمینه ادبیات مکتوب باید گفت به دلایل ویژه تاریخی و دینی تاثیرپذیری عمده ارمنی ها در زمینه ادبیات مکتوب از یونانی ها صورت گرفته است.

چندین کتاب شما به ادبیات ارمنی اختصاص یافته است مانند صد سال شعر ارمنی، باغ سیب، باران و چند داستان دیگر و… بهترین ویژگی ادبیات ارمنی چیست؟ ژانر و همین طور مضمون غالب در این ادبیات چه می باشد و اصولاً شاهکارهای این زبان کدامند؟

نوری زاده: من به مثابه آغازگر ارمنی شناسی فارسی ناگزیر بودم در زمینه ادبیات منظوم و منثور ارمنی و همین طور ارمنی شناسی کارهای اساسی و بنیادی انجام دهم. مجموعه حجیم ۱۱۵۴ صفحه ای صدسال شعر ارمنی که به معرفی و ترجمه بهترین نمونه های شعری بیش از ۷۰ شاعر ارمنی زبان در یک سده اخیر اختصاص دارد از سوی صاحبنظران و منتقدان ارمنی و ایرانی به عنوان یک کتاب مرجع و منحصر به فرد ارزیابی شده است. این کتاب در اصل ترجمه بهترین نمونه های شعری بیش از ۷۰ شاعر ارمنی است. حال آنکه باید صادقانه اعتراف کنم در طول ۷۰ سال جامعه شورایی در ارمنستان که انستیتوها و بنگاه های فرهنگی بسیاری فعال بودند چنین مجموعه ای حتی به زبان ارمنی نیز انتشار نیافت. من برای تدوین و ترجمه مجموعه صد سال شعر ارمنی ناگزیر بودم آثار و مجموع شعرهای صدها شاعر ارمنی زبان را که در یکصد سال گذشته اقدام به خلاقیت کرده بودند با دقت و وسواس بررسی کنم و بهترین نمونه ها یا در واقع نمونه های قابل ارائه به خواننده فارسی زبان را برای ترجمه برگزینم. برای تدوین و ترجمه کتاب باغ سیب، باران و چند داستان دیگر که دربرگیرنده ۲۰ داستان بلند و کوتاه از ۱۵ نویسنده نامدار ارمنی است نیز کار من آسان تر از تدوین و ترجمه صدسال شعر ارمنی نبوده است. برای تدوین این کتاب نیز من ناگزیر بودم آثار منثور ده ها نویسنده ارمنی را به دقت بررسی کنم و نمونه های قابل ارائه به خواننده فارسی زبان را برای ترجمه برگزینم. کار انتخاب اثر در عرصه ادبیات منظوم و منثور ارمنی کاری واقعاً دشوار بود. شاعران و نویسندگان ارمنی به دلایل قابل فهم تاریخی دارای گرایش های شدید ملی گرایانه هستند و این ویژگی در آثار هنری آنان به شکل بارزی خودنمایی می کند. این گونه آثار ادبی دارای گرایش های ملی گرایانه را خواننده فارسی زبان در نمی یابد. بخش عمده دیگری از ادبیات مکتوب ارمنی در طول ۷۰ سال زندگی شورایی خلق شده و در هر حال بازتاب مناسبات اجتماعی جامعه شورایی در آنها نیرومند است و به همین دلیل نمی تواند از سوی خوانندگانی که با این گونه مناسبات اجتماعی تاریخی هیچ گونه انس و الفتی نداشته اند مورد استقبال و درک و هضم قرار گیرد و البته این ویژگی در زمینه ادبیات منثور بیش تر از ادبیات منظوم خودنمایی می کند. من برای ترجمه و ارائه آثار ادبی نویسندگان و شاعران ارمنی تنها می توانم در محدوده ادبیات انسان گرایانه دست به انتخاب بزنم. نویسنده و شاعر ارمنی زبان نیز به مثابه یک شهروند جامعه جهانی دغدغه انسان معاصر را دارد و درد مشترک انسان را به گونه ای در آثار خود بازتاب می دهد و من برای ترجمه و ارائه اثر ادبی-هنری به خواننده فارسی زبان تنها می توانم در همین محدوده دست به انتخاب بزنم که کار چندان ساده ای هم نیست. در حال حاضر یعنی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق نویسندگان و شاعران ارمنستانی با توجه به گرایش های ویژه خود در مکاتب گوناگون ادبی از سمبولیسم گرفته تا آوانگاردیسم و پست مدرنیسم یا پسانوگرایی طبع آزمایی می کنند. اما در دوران استقرار نظام شورایی در ارمنستان که ادبیات دامنه داری نیز تولید شد گرایش مسلط نزد هنرمندان و شاعران و نویسندگان مکتب رئالیسم اجتماعی بود.

ادبیات ارمنی در عرصه ادبیات جهانی دارای چه جایگاهی است؟

نوری زاده: ادبیات ارمنی به مثابه فرهنگ معنوی و حاصل عرقریزان روحی بهترین و فرهیخته ترین فرزندان این ملت باید در کنار دیگر فرهنگ ها جای شایسته خود را داشته باشد. اما متاسفانه این ادبیات غنی به دلیل آنکه وجود کسانی که به اقوام دیگر وابسته باشند و به زبان ادبی ارمنی آشنایی کافی و تخصصی برای ترجمه اثر هنری داشته باشند تقریباً نایاب است به اندازه لازم به زبان های دیگر ملل جهان ترجمه نشده و جایگاه شایسته خود را بازنیافته است. البته درباره برخی زبان های جمهوری های شوروی سابق برخی استثناها وجود دارد. شاید تنها کشوری که ادبیات ارمنی به طور ملموس به زبان رسمی ساکنان آن ترجمه شده است ایران باشد.

ادبیات ارمنی چه تاثیراتی از ادبیات سرزمین های پیرامون خویش مانند ایران و روسیه پذیرفته است؟

نوری زاده: نویسندگان و شاعران ارمنی از دیرباز یعنی تقریباً از دهه های واپسین سده هفدهم و دهه های آغازین سده هجدهم م. رابطه گسترده ای با ادبیات روس داشته اند. علاوه بر آن مدت هفتاد سال نیز در همپالگی بلاواسطه با ادبیات روس قرار داشته اند. لذا تاثیر ادبیات روس بر روی ادبیات ارمنی تاثیری نیرومند و چشمگیر است. اما یک چنین تاثیر نیرومند از ادبیات ایرانی در ادبیات ارمنی مشاهده نمی شود.

آقای نوری زاده یکی از آخرین کتاب‌هایی که انتشار داده اید مجموعه اشعار ارمنی شما است و در واقع شما جزو نادر شاعران غیر ارمنی هستید که به زبان ارمنی شعر سروده اید. تجربه سرودن شعر به زبان ارمنی چگونه بوده است؟ به ویژه آن که به قول ساختارشناسان انسان با ورود به دنیای یک زبان جدید گویی از نو متولد شده است؟

نوری زاده: من هم به این گفته باور دارم که می گوید آشنایی با یک زبان دروازه ورود به یک دنیای جدید است. راستش من در سال‌های نیمه اول دهه ۶۰ به قصد تدوین و ترجمه کتاب حجیم صد سال شعر ارمنی ناگزیر شدم آثار شعری صدها شاعر ارمنی زبان را به دقت بررسی کنم و بهترین نمونه ها را برای ترجمه برگزینم. در نتیجه این غور و تفحص در شعر شاعران ارمنی ذخیره واژگان شعری ارمنی من تا حد مطلوبی غنی و سرشار شد و من که همیشه به زبان فارسی شعر می سرودم این بار شروع به سرودن شعر به زبان ارمنی هم کردم که در مطبوعات و رسانه های گروهی ارمنی زبان در سراسر جهان به طور گسترده ای بازتاب یافت. به تازگی نیز مجموعه شعرهای ارمنی ام را با عنوان سلام بر شما ارمنی ها به بازار کتاب عرضه کرده ام که پدیده ای کاملاً نو و بی سابقه در تاریخ ادبیات ارمنی ارزیابی شده است. چرا که به اعتراف متفکران و شاعران و نویسندگان ارمنی تاکنون در تاریخ ادبیات ارمنی سابقه نداشته است که یک شاعر غیرارمنی به زبان ارمنی شعر بسراید و مجموعه اشعار خود را نیز به زبان ارمنی منتشر کند. راستش من به دلیل ویژگی های فنی شعر ارمنی به هنگام سرودن شعر به زبان ارمنی احساس می کنم آزادی بیشتری در بیان احساس ها و عواطف شاعرانه دارم و بهتر می توانم « من » خود را برای خواننده تفسیر و بیان کنم.

آقای نوری زاده شما یکی از پرکارترین ارمنی پژوهان ایران و جهان هستید. از جایزه « گارپیس پاپازیان » برای ما بگویید؟

نوری زاده: جایزه « گارپیس پاپازیان » که یک جایزه فرهنگی معتبر ارمنی در جهان است توسط بنیاد « گارپیس پاپازیان » در سال ۱۹۸۸ م. بنیان نهاده شد و هر سال با همکاری انجمن کل خیریه ارمنیان جهان به یک شخصیت فعال فرهنگی و اجتماعی غیرارمنی که در زمینه شناساندن فرهنگی ارمنی به هم میهنان خود و جهانیان فعالیت های چشمگیری داشته باشد طی مراسم باشکوهی اهدا می شود. این جایزه در سال ۲۰۰۰ م. به پاس ۳۰ سال فعالیت دامنه دار در زمینه ارمنی شناسی فارسی به من تعلق گرفت که در مطبوعات و رسانه های گروهی دیگر بازتاب خوبی یافت. این جایزه معتبر فرهنگی ارمنی پیش از من به شماری از پژوهشگران، تاریخ نگاران و متفکران و شخصیت های فرهنگی و اجتماعی ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی، اتریشی، فرانسوی، بلغاری، بلژیکی و… تعلق گرفته بود.

نخبگان ملی ارمنی در ایران و نخبگان جهانی ارمنی چه کسانی هستند؟

نوری زاده: ارمنی ها در زمینه هنر و ادبیات و موسیقی و دیگر زمینه های علمی و هنری چهره های ارزنده و شاخص پرشماری به تاریخ جهان عرضه کرده اند که از میان آنها می توان به نام هایی چون آرام خاچاتوریان، شارل آزناوور، آنری ورنوی، ویلیام سارویان و دیگران اشاره کرد. چهره های ارزنده هنری ارمنی ایرانی را نیز شما بهتر از من می شناسید.

نقش ارمنیان در تاریخ معاصر ایران یادآور نام کسانی چون یپرم خان است. این نقش را چگونه باید ارزیابی کرد؟

نوری زاده: از همان دهه نخستین سده هفدهم م یعنی پس از کوچانده شدن ارمنی ها به ایران توسط شاه عباس صفوی، ارمین ها به مثابه شهروندان برابر حقوق پا به عرصه حیات اجتماعی-سیاسی ایران نهادند و برخی از آنان نیز نقش های حساس سیاسی در دوران حکومت سلسله های مختلف به ویژه قاجارها در حیات اجتاعی سیاسی ایفا کردند. یپرم خان ارمنی نیز همان گونه که از نامش پیداست یک شهروند ارمنی تبار ایرانی بود و کسانی که با تاریخ مشروطه به اندازه کافی آشنایی دارند با کم و کیف شخصیت اجتماعی-سیاسی او به خوبی آشنا هستند.

آقای نوری زاده ما به خوبی می دانیم که واقعه ۲۴ آوریل دلخراش ترین واقعه برای ارمنیان در بازخوانی تاریخ است. یعنی ژنوساید و کشتار قومی و نسل کشی ارمنی ها به دست عثمانیان. این واقعه چگونه و به چه دلیل اتفاق افتاد؟

نوری زاده: باید با اطمینان کامل بگویم آنچه که امروز به عنوان واقعه ۲۴ آوریل در جهان شهرت یافته در تاریخ ارمنستان یک واقعه خلق الساعه تاریخی نبود و پیشینه و زمینه تاریخی درازی داشت. در واقع پیشینه تاریخی روندی که سرانجام به واقعه ۲۴ آوریل منجر شد و به قوم کشی ارمنی ها انجامید به دوران باستان تاریخ بر می گردد. ارمنستان برای اولین بار در نیمه دوم سده چهارم میلادی دو امپراتوری بزرگ عصر یعنی امپراتوری ایران و روم تقسیم شد و برای اولین بار در سال‌های ۳۶۳-۳۶۸ م از سوی امپراتوری روم اشغال گردید. بعدها یعنی پس از استقرار حکومت عثمانی به دست عثمان بیک (عثمان ابن ارطغرل ۱۲۵۸-۱۳۲۶ م) در سال ۱۲۹۹ م و پس از استقرار حکومت سلطان محمد دوم معروف به سلطان محمد فاتح که قلمرو امپراتوری روم شرقی یعنی بیزانس را تسخیر کرد و پایتخت آن یعنی شهر کستانتینوپولیس را به اشغال خود در آورد ارمنستان غربی نیز مانند بسیاری از سرزمین های تحت تسلط روم شرقی به قلمرو حکومت عثمانی ها پیوست. در دهه های نخستین سده هفدهم م درگیری هایی میان حکومت صفویان و عثمانیان آغاز شد که متناوباً تا اواخر سده هجدهم م. ادامه یافت. در اثنای این کشمکش ها اهالی ارمنستان شرقی و غربی آسیب های فراوان جانی و مالی را متحمل شدند و سرانجام ارمنستان شرقی به زیر نفوذ صفویان رفت و عثمانی ها ارمنستان غربی را به قلمرو خود ضمیمه کردند. بعدها جنبش های آزادیخواهی در سرزمین های تحت سلطه حکومت عثمانی و « باب عالی » و سرکوب جنبش ارامنه ارمنستان غربی از همان دهه های آغازین سده نوزدهم م. یعنی در سال های ۱۸۰۸، ۱۸۱۹، ۱۸۲۹، ۱۸۳۵ م اوج بیشتری گرفت. پس از سال‌های ۱۸۷۵ و ۱۸۷۶م یعنی بعد از شورش‌های بوسنی و مردم بلغار بر ضد « باب عالی » رد ارمنستان غربی نیز جنبش آزادیخواهی اوج دوباره گرفت. سلطان عبدالحمید که در سال ۱۸۷۶ م برتخت نشسته بود با همه این جنبش ها برخورد مسلحانه خونین کرد و آزادیخواهان را قتل عام کرد. بعد از آن درگیری های قوای عثمانی و دولت تزاری روسیه آغاز شد و تحت تاثیر این درگیری ها جنبش آزادیخواهانه مردم در ارمنستان غربی اوج بیشتری یافت. در سال‌های ۹۰-۱۸۹۲ م سلطان عبدالحمید برای سرکوب جنبش آزادیخواهی مردم ارمنستان غربی اقدام به تشکیل گروه های سواره نظام مسلح کرد که وظیفه آنها شرکت در کشتار آزادیخواهان ارمنستان غربی بود. این گروه های سواره نظام مسلح « حمیدیه » نامیده می شدند. در واقع قتل عام ارمنی ها در سال‌های ۱۸۹۴ م در منطقه مرسوم به « ساسون » که از مراکز عمده جنبش آزادیخواهانه ارمنستان غربی بود آغاز شد و در سرکوب جنبش این منطقه بیش از ده هزار نفر از اهالی قتل عام شدند. این درگیری ها با باب عالی ادامه داشت تا آن که در سال ۱۹۰۸ م به دنبال یک کودتا توسط حزب اتحاد و ترقی که معمولاً به نام حزب ترک‌های جوان شناخته می شد، حکومت سلطان عبدالحمید سرنگون شد و این حزب قدرت را در دست گرفت. اما سرکوب جنبش آزادیخواهانه مردم ارمنستان غربی متوقف نشد و در سال ۱۹۰۹ م نیز کشتار ارمنیان دوباره ادامه یافت. این درگیری ها و سرکوب آزادیخواهان ارمنی همچنان ادامه داشت تا آنکه کشتارهای گسترده ای در اواخر سال‌های ۱۹۱۴ م آغاز شد در سال ۱۹۱۵ م به اوج خود رسید و در سال ۱۹۱۶ م نیز همچنان ادامه یافت. در این کشتارها که در تاریخ جهان و تاریخ ارمنستان به عنوان واقعه ۲۴ آوریل شهرت یافته است بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر از ارمنی ها بی آن که گناهی داشته باشند به قتل رسیدند و چند صد هزار نفر دیگر نیز به زور از سرزمین آبا و اجدادی خود رانده و آواره شدند. طراحان و مجریان اصلی این قتل عام عبارت بودند از: انور پاشا وزیر جنگ دولت وقت ترکیه طلعت پاشا وزیر کشور و جمال پاشا فرمانده قوای مسلح که با همکاری ماموران نظامی و سیاسی دولت آلمان قیصری به این جنایت هولناک تاریخ بشری دست زدند. قصد آلمان قیصری از مداخله در این کشتارها در وهله اول آن بود که می خواست سراسر شرق نزدیک را اشغال کند و استقلال طلبی ارمنی های ارمنستان غربی مانع این هدف بود. در ثانی آلمان ها امیدوار بودند با کوچاندن اجباری ارمنیان از موطن خود نیروی کار ارزان برای عملیات خط آهن برلین –بغداد که در درست ساختمان بود تامین کنند لذا از هر فرصتی برای تشویق دولت وقت ترکیه به قتل عام ارامنه و کوچاندن آنها استفاده می کردند.

آقای نوری زاده شما یکی از پرکارترین ارمنی پژوهان ایران و جهان هستید. از جایزه گارپیس پاپازیان برای ما بگویید؟

نوری زاده: راستش در زندگی هر انسانی حوادث مثبت و منفی چندی رخ می دهند که گاه این حوادث راه آینده زندگی او را مشخص می کنند. در عین حال نیز این حوادث مستقل از اراده و خواست انسان عمل می کنند. من در سال ۱۳۳۰ ش در بند انزلی که یکی از شهرهای ساحلی گیلان است به دنیا آمده ام. محله زادگاهی من که « کردمحله » نام داشت به راستی یک محله انترناسیونالیستی و چند ملیتی بود. هم گیلک ها بودند و هم نتیجه دوستی با بچه ها و همبازی های ارمنی تبارم با زبان شفاهی ارمنی- البته در همان حد و حدودی که معمولاً ارمنی های عزیز ایرانی تکلم می کنند و چندان هم سلیس نیست آشنا شدم و بعدها که وارد دنیای ادبیات شدم و سرودن شعر به زبان فارسی را آغاز کردم و شعرهایم را در مطبوعات ادبی ایران به چاپ رساندم وخودم نیز به مثابه یک روزنامه نگار وارد کار روزنامه نگاری شدم. به این فکر افتادم که زبان نوشتاری ارمنی را بیاموزم و درحد توان از راه ترجمه آثار منظوم و منثور ارمنی به فرهنگ کهنسال این ملت خدمت کنم. پس از مدتی که صرف آشنایی با الفبای زبان ارمنی شد با خودآموزی پیگیرانه زبان ادبی ارمنی را نیز فراگرفتم و با سختکوشی را به امر تحقیق و تفحص در زمینه فرهنگ و ادبیات ارمنی سرگرم شدم بعدها نیز زبان کهن ارمنی را که به آن « گرابار » اطلاق می شود و زبانی است با قدمت زبان پارتی پهلوی اشکانی و بسیاری از واژه های نخستین این زبان را با ضبط حرکات درخود محفوظ داشته است در دانشگاه اصفهان به صورت دانشجوی آزاد نزد آقای خاژاک در گریگوریان که آن زمان رئیس دانشکده ارمنی شناسی این دانشگاه بود و با این زبان کهن ارمنی به خوبی آشنایی داشت آموختم تا به هنگام تحقیق درمتون کهن ارمنی به خوبی آشنایی داشت آموختم تا به کتاب تالیف و تدوین و ترجمه کرده ام که برخی از آنها مانند کتاب حجیم صد سال شعر ارمنی را منتقدان ادبی ایران و ارمنی کتابی منحصر به فرد و مرجع ارزیابی کرده اند. یک کتاب دیگرم نیز کاری پژوهشی است و به امر ارمنی شناسی فارسی اختصاص دارد و در واقع اولین پژوهش ارمنی شناسی به زبان فارسی در ایران است. در ۷ فصل این کتاب تحقیقی، تاریخ، باورهای کهن، اساطیر، افسانه ها، فلسفه در ارمنستان و تاریخ ادبیات ارمنی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و برخی نامداران فرهنگ ارمنی به خواننده فارسی زبان شناسانده شده است. کتاب باغ سیب، باران و چند داستان دیگر نیز که سال گذشته توسط نشر چشمه به بازار کتاب عرضه شد به شناساندن بهترین نمونه های ادبیات داستانی ارمنی اختصاص یافته و درآن ۲۰ داستان بلند و کوتاه از ۱۵ نویسنده ارمنی به فارسی برگردانده شده است. رمان آمالیا را نیز به تازگی به خواننده فارسی زبان پیشکش کرده ام. البته در میان کارهای من رمان تاریخی پتر اول دارای ارزش جهانی، اثر آلکسی تولستوی نویسنده برجسته روس که در سال ۱۳۶۹ ش از سوی نشر چشمه و نگاه به بازار کتاب عرصه شد اعتبار ویژه خود را دارد. من با هدف روشن شدن گره های تاریخی کتاب، برای خواننده فارسی زبان بر این رمان سه جلدی نویسنده نامدار روس پانوشت های بسیاری افزوده ام که کار فهم اشاره های نویسنده به تاریخ روسیه را آسان تر می کند و خواننده را در زمینه درک هر چه بهتر اشاره های تاریخی رمان یاری می دهد.

آقای نوری زاده به عنوان آخرین پرسش به ما بگویید در حال حاضر سرگرم چه کاری هستید؟

نوری زاده: مدتی است که دارم مجموعه شعرهای شاعران نامدار ارمنی را بازنگری می کنم تا این بار شعرهای عاشقانه آنها را برگزینم و درمجلدهای جداگانه و مستقل با عنوان مسلسل عاشقانه های ارمنی به خواننده عرضه کنم. علاوه بر آن سر گرم بررسی کتاب شعر و قصه ساموئل خاچیکیان هستم که در آینده ترجمه آن را با نام درگذرگاهان حکایت های آبی به خواننده فارسی زبان پیشکش کنم. علاوه بر آن ترجمه مجموعه شعر واراند شاعر نامدار ارمنی تبار ایرانی را نیز در دست دارم و به موازات آنها در تدارک ترجمه یک رمان ارمنی هم هستم. اگر این کارها مجالی داد قصد دارم مجموعه شعر فارسی ام را هم به چاپ برسانم و وقتی فرصتی دست می دهد شعرهای فارسی ام را که این طرف و آن طرف پراکنده اند و در برخی روزنامه ها و هفته نامه ها چاپ شده اند جستجو و گردآوری می کنم.

پی‌نوشت:

1-Club Diplomatique

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۰
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید