نویسنده: ایرج افشار (سیستانی)


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39

ایران دارای جایگاه جغرافیایی و طبیعیِ ویژه و دهش های خدایی بسیاری است که در درازنای تاریخ بهره گیری چندان شایسته ای از آنها نشده است. گوناگونی قومی یکی از این دهش هاست و اقوام مختلف در جای جای این سرزمین اهورایی پراکنده اند. ملت ایران با کنار هم قرار گرفتن قوم ها و مذهب های گوناگون معنی یافته و نمی توان بدون آنان کشوری به هم پیوسته و یکدل داشت. پرداختن به قوم ها و نیز آیین های گوناگون ایران در محیطی علمی در راستای استوار ساختن یگانگی ملی است.[1]

قوم ارمنی یکی از بزرگ ترین گروه های قومی در ایران است که از دوران باستان تا امروز با پیشینهٔ این سرزمین بستگی داشته و رویدادهای بسیاری را پشت سر گذاشته و خاستگاه اصلی آن کشور ارمنستان است.

ارمنی ها در ایران، امریکا، استرالیا، کشورهای اروپایی، و… زندگی می کنند و در ایران، در استان های اصفهان، تهران، آذربایجان شرقی و غربی، خوزستان، فارس، مرکزی، مازندران، گیلان، خراسان، و… پراکنده اند.

آیین مسیح و روستاهای ارمنی نشین

آیین حضرت مسیح پیامبر (ع) از روزگاران کهن به ویژه از دوران اشکانی (250ق م ــ 227م) تا کنون در ایران پیروانی داشته و کلیسا نیز بیش از بیست سده است که در این سرزمین شناخته شده.

آیین مسیحی در دروان ایلخانی (1256ــ 1349 م)، به ویژه، در روزگار حکومت هولاکو، که همسری مسیحی به نام دوقوزخاتون داشت، در ایران گسترش یافت و جایگاهی ویژه به دست آورد.[2] از این رو، در سدهٔ سیزدهم میلادی، شمار روستاهای ارمنی نشین آذربایجان افزایش یافت و موجومبار[3] مرکز آبادی های ارمنی نشین شمال تبریز شد. شاخهٔ گریگوری آیین مسیح را، که بیش از 1700 سال است در ارمنستان گرامی داشته و مورد احترام مردم آن سرزمین است، مهاجران رشید و سخت کوش ارمنی در دوران صفوی به ایران آوردند و سامان دادند. بنابراین، کلیسا به مانند نماد این شاخه از آیین مسیح، در گذر سده ها، در این سرزمین، پایدار مانده و همواره مورد احترام مردم ایران بوده است.[4]

در طی نبردهای ایران و عثمانی در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی، که آذربایجان مورد تاخت و تاز ترکان قرار می گرفت، بیشتر روستاهای ارمنی نشین و پیرامون تبریز از جمله موجومبار مورد چپاول قرار گرفته و زیان بسیاری دیده است.

بر پایهٔ اسناد و گواهی نامه های یافت شده در خلیفه گری ارامنهٔ تبریز شمار باشندگان روستای موجومبار در نیمهٔ سدهٔ نوزدهم میلادی سیصد خانوار بوده و از روستاهای آباد و شکوفای منطقه به شمار می رفته است. شمار آبادی های ارمنی نشین شمال تبریز تا اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی به ده روستا رسیده بود که برخی از آنها مانند آلچامورک و سوهلی در طی نبردهای مشروطیت، در میان سال های 1900 تا 1905 م، از ساکنان ارمنی خالی شد و مردم آنها به شهرهای ارومیه، تبریز و تهران کوچیدند. با این حال، روستای موجومبار تا1946م جایگاه خود را به منزلهٔ یک کانون جمعیتی با ارزش ارمنی نشین نگه داشت اما در این سال شماری از باشندگان آن رهسپار ارمنستان شدند و شماری دیگر به تبریز رفتند. در این هنگام، گروهی از روستاییانِ مسلمانِ آبادی هایِ نزدیک برای بهره گیری از توانایی هـای این روسـتاها به آنـجا روی آوردنـد و در آنـهـا سـاکـن شـدنـد امـا طـی حـدود 85 سـال اخـیر، کوچک ترین آسیبی به ساختمان کلیسای هریپسیمه[5] وارد نساخته اند و در نگهداری و پاکیزیگی آن کوشیده اند.[6] ساختمان کلیسا هنوز قابل بهره گیری است و کسانی که برای زیارت و نیایش به آنجا می روند می توانند آسوده باشند که ساختمان از استواری بایسته برخوردار است.[7]

جایگاه جغرافیایی

کلیسای بزرگ و زیبای هریپسیمه در حدود 35 کیلومتری شمال تبریز و حدود 39 کیلومتری مرند، در درهٔ سرسبز ساری چای، در آبادی موجومبار، که تابع رودقات[8] شهرستان مرند است، قرار دارد.[9] در گذرگاه راه تبریز به مرند، در حدود سی کیلومتری تبریز، راه آسفالته ای وجود دارد که به طرف شمال کشیده شده و راهی خاکی از آن جدا می شود که پس از گذشتن از میان دشت و تپه ماهورها به روستای کهنسال و تاریخی موجومبار می پیوندد. گرچه روستای موجومبار تا اندازه ای ویران و فراموش شده، کلیسای دیدنی هریپسیمه به این آبادی ارزش و اعتباری ویژه بخشیده است. خانه های روستا بر فراز تپه، برروی هم و به گونهٔ پلکانی و از مصالحی چون خشت، گِل و سنگ لاشه ساخته شده اند. ساختمان کلیسا نسبت به جای خانه ها در پایین ترین سطح ساخته شده و از نظر اندازه، در سنجش با آنها، ساختمانی بزرگ و باشکوه به نظر می رسد.[10]

نام و پیشینه

کلیسای هریپسیمه از گذشته های دور تاکنون به سنت هریپسیمهٔ مقدس، سورپ هریپسیمه، موژومبار و موجومبار نامور بوده است.

نام این کلیسا شاید از نام هریپسیمه، دختر آشوت باگرادونی، پادشاه ارمنستان گرفته شده است که در 875 م به درخواست زاکاریا زاگستی، جاثلیق ارمنی ها، امیران ارمنی او را به پادشاهی ارمنستان برگزیدند.[11]

دربارهٔ تاریخ ساختمان کلیسا نظریه های گوناگونی ابراز شده است و پژوهشگران تاریخ ساختمان آن را سدهٔ نهم تا سیزدهم میلادی دانسته اند. نصرت الله مشکوتی، نویسندهٔ کتاب فهرست بناهای تاریخی و مکان های باستانی ایران، تاریخ بنای ساختمان اصلی کلیسا را سدهٔ نهم میلادی دانسته است[12] اما پژوهشگران دیگر تاریخ ساختمان آن را دوران ایلخانی؛ یعنی، سدهٔ سیزدهم ـ چهاردهم میلادی می دانند.[13]

در کتاب دیوان تاریخچهٔ ارامنه در آذربایجان نوشتهٔ نورایر مامیان، دربارهٔ پیشینهٔ ساختمان این کلیسا آمده است: وجود سنگ های رگ نخست ساختمان کلیسا نشانگر آن است که ساختمان نخستین کلیسا در حدود هشتصد سال پیش ساخته شده است و بعدها، که رو به ویرانی گذارده، نوسازی شده و سنگ های ساختمان نخستین برای زیر ساختمان کلیسا به کار رفته است. بر روی سنگ های زیر ساختمان، نقش های ناخوانایی وجود داشته و بر پایهٔ سنگ نوشته ای[14] ساختمان سورپ هریپسیمه در سال1691م[15] به گونهٔ اساسی و دومین بار در سال1840 م، که در اثر زلزله یکی از دیوارهای آن فرو ریخته بود، تعمیر و بازسازی شده است.[16]

استاد فرهیخته ورجاوند یادآور شده اند که با توجه به غار کنده شده در تپهٔ کنار دیوار شمالی کلیسا، که همانندی بسیار به نیایشگاه های کهن دارد و همچنین با توجه به اینکه کلیسای سورپ هریپسیمه در آغاز زیارتگاه بوده و بعد به صورت کلیسا درآمده می توان گفت پیشینهٔ این محل، که جایگاهی مقدس و پیش از برآمدن آیین حضرت مسیح (ع) مورد ستایش بوده، کهن تر از تاریخ های یاد شده است. نقشهٔ کنونی کلیسا در سنجش با پرستـشگاه های کـهن همـانندی بسـیاری به نیایـشگـاه هـای مهـری(میـترائـوم)[17] چـون مهـرابـهٔ دویچ التنبورگ در اتریش، مهرابهٔ دورا اوروپوس و مهرابهٔ لندن دارد و از یک ناو یا نِف مرکزی و دو ناو پهلویی تشکیل شده است. محراب کلیسا، که حدود یک متر از سطح اصلی درون ساختمان بلندتر است و به گونهٔ نیم دایره با سقف کاو غار مانند ساخته شده، همانندی بسیار این ساختمان را با یک پرستشگاه مهری بیشتر می سازد.

بیشتر نیایشگاه های کهن سرزمین ارمنستان پیش از برآمدن آیین مسیح نیز دارای نقشهٔ مستطیل شکل بوده و در بعضی از نواحی، برخی ازهمان پرستشگاه ها با دگرگونی های اندک به کلیسا تبدیل شده اند. از این گونه ساختمان ها کلیسای اِرِروک[18] را می توان نام برد که در چهار کیلومتری آنی قرار دارد. این کلیسا در سده های اول و دوم میلادی به منزلهٔ ستایشگاهی غیرمسیحی کاربرد داشته و در سدهٔ چهارم میلادی، به کلیسا تبدیل شده است. نقشهٔ کلیسای اِرِروک نشانگر بهترین نمونهٔ بازیلیک های ارمنی با سه ناو یا نِف است. [19]

در میان کلیساهای ارمنی، که همانند میترائوم هستند و همانندی بسیاری با نقشهٔ کلیسای هریپسیمهٔ موجومبار دارند، می توان کلیسای نامور اِقوارد[20] را، که از سدهٔ ششم میلادی بر جای مانده، نام برد. این ساختمان در دامنهٔ کوه های آرا در ارمنستان قرار دارد و ساختمانی است با یک ناو بزرگ میانی و دو ناو کم پهنای پهلویی که با دو ردیف ستون چـهـارتـایـی از هـم جـدا شـده اند. مـحـراب آن نیــز هـمـــاننـد مـحـراب کـلیـسای مـوجـومـبار دایره ای شــکل است.

ساختمان کلیسای هریپسیمه از لحاظ پوشش شیروانی شکل آن تنها ساختمان مذهبی مسیحی ایران به شمار می رود. دربارهٔ چگونگی پوشش آن همانندی بسیاری بین سقف این کلیسا با سقف ساختمان یکی از پرستشگاه های مهری وجود دارد که در1954 م در لندنِ انگلستان در نزدیکی والبروک پیدا شده است.

از دیدگاه شیوهٔ معماری و به کارگیری سنگ لاشه و ملات در ساختمان کلیسا ساختمان سورپ هریپسیمه را می توان با ساختمان کوچک کلیسای کاراپت مقدس[21] وابسته به سدهٔ نهم میلادی به بعد در جزیرهٔ دریاچهٔ سوان[22] قابل سنجش دانست. کلیسای هریپسیمه در میان ساختمان های مذهبی و کلیساهای تاریخی موجود در سرزمین امروزی ایران تنها با ساختمان کلیسای سورپ سرکیس خوی هـمانند است زیرا هر دو کلیسا دارای نقشهٔ مستطیل شکل با یک ناو پهن میانی و دو ناو کوچک تر پهلویی هستند.[23]

ساختمان

این کلیسا به شیوهٔ بازیلیک ساخته شده و از نظر پلان و فضای درونی همانند کلیسای سرکیس مقدس خوی است. اندازه های بیرونی آن8/22 x 13 متر و بلندی اش حدود 25/ 8 متر است که به گونهٔ مستطیل و با پوشش شیروانی دو سو و بدون گنبد ساخته شده.[24]

مصالح به کار رفته در ساختمان سنگ لاشه، ملات و آهک است، جز از دور درهای ورودی و نورگیرها و بالای پیرامون نمای بیرونی که با سنگ تراشیده کار شده. ورودی های ساختمان در گوشهٔ جنوبی و باختری کلیسا قرار دارند که سنگ کاری ساده و بدون تزیین دور آن شکل قاب مانندی به آن بخشیده است.[25] ورودی کلیسا مستطیل شکل است و نسبت به دیوار بیرونی ساختمان پس تر قرار گرفته اما نماسازی آن، که بر دیوار بیرونی نیزهست، دو ستون یا پایه است که بر فراز آن دوره ای به گونهٔ یک کمانِ دور تمامِ نعل اسبی قرار گرفته. دیوار شمالی کلیسا در سنجش با دیوار نمای جنوبی آن دارای بلندی اندکی است زیرا بر فراز یک بلندی ساخته شده.

درون کلیسا مستطیل شکلی است به درازای 19/80 و پهنای 10/58 متر که به کمک چهار ستون میانی و جرزهای پیوسته به دیوارها به یک ناو یا نِف پهن در میانه و دو ناو[26] پهلویی تقسیم شده و در نتیجه در سوی درازا، در دو سو، سه کمان نعل اسبی پدید آمده است.

محراب کلیسا در خاور آن قرار گرفته و به گونهٔ نیم دایره است. جای محراب چهار پله بالاتر از کف کلیسا قرار دارد و دیوار گرداگرد و سقف آن به گونهٔ هنرمندانه ای با طرح نیم دایرهٔ محراب یکسان شده است.

در دو سوی محراب و هم سطح با کف اصلی، دو اتاق کوچک قرار دارد که نعل درگاه و نگهدارنده های آن و کف درگاه همه از سنگ تراش است. ستون های چهارگانهٔ سنگی درون ساختمان دارای طرحی دوازده گوشه است. این ستون ها بدون سرستون و تنها در جایی که پایهٔ کمان آغاز می شود در خاور و باختر دارای لبه ای برآمده اند. تمامی ستون ها و جرزهای روی دیوارها و دورهٔ کمان ها به کمک سنگ های تراش مستطیل شکل خاکستری گرایسته به سیاه پوشیده شده. درصورتی که دیوارهای اصلی و سقف ساختمان با سنگ لاشه ساخته شده است.[27]

شش نورگیر در درون ساختمان جاسازی شده اند که در بالای دیوارهای باختری و خاوری و دیوار جنوبی و یکی نیز در میانهٔ سقف کلیسا به فضای درونی ساختمان نور ملایمی می بخشند. پیرامون نورگیرها با سنگ های تراش آراسته شده و جز آن هیچ گونه آرایشی در درون کلیسا و نمای بیرونی آن دیده نمی شود.[28] با این حال، فضای درونی از یک حالت ویژه و الهام بخش و آرام برخوردار است.

در میان جرزهای سنگی پیوسته و دیوار شمالی کلیسا، گودالی چهارگوش قرار دارد که در گذشته به گونهٔ دری تا پایین گشوده بوده اما بعدها نیمی از آن را بسته اند. درون این دریچه به محوطه ای به درازای هشت متر و پهنای 25/4متر راه دارد. این محوطه، که همانند غار یا سردابه ای است، در درون تپه کَنده شده و دیوارهای سنگی و شنی آن به گونهٔ طبیعی و بدون پوشش نگه داشته شده است. سقف سردابه به گونهٔ هلالی کَنده شده و دربارهٔ کاربرد آن می توان گفت به شکل کلیِ بیشتر مهرابه ها همانندی دارد.[29]

کلیسای سنت هریپسیمه در دامنهٔ تپه ای، در سراشیبی و پشت دهنده بر آن به گونه ای استادانه ساخته شده و با طبیعت پیرامون خود آمیخته است و روی هم رفته ساختمانی بسیار گیرا و دل نشین است که آن را در دامنه ساخته اند و از هر سو خانه های روستاییان آن را در بر گرفته و مجموعه ای زیبا از طبیعت را پدید آورده است.

کلیسای ویرانهٔ دیگری بر فراز تپه های چیره بر کلیسای هریپسیمه وجود دارد که از سده های هفدهم و هجدهم میلادی برجاست و به نام آنِرِوویت[30] به معنی نامرئیِ مقدس نامور است.[31] در بیرون این ساختمان، شماری سنگ گور با نقش صلیب وجود دارد که نشانگر ارزش و اهمیت این مکان مقدس در روزگار آبادنی آن است.[32]

منابع:

آراکلیان، واروژان. ((تاریخچه و روند شکل گیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران))، در کنگرهٔ تاریخ معماری و شهرسازی ایران (1374)، مجموعه مقالات ارائه شده. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور[1375]، ج3.

افشار (سیستانی)، ایرج. ((نگاهی به قوم ترک)). آیندهٔ نو. آذر1385.

پازارگاد، بهائالدین. کرونولوژی تاریخ ایران. تهران: اشراقی،1345.

پاسدرماجیان، هراند. تاریخ ارمنستان. ترجمهٔ محمد قاضی. تهران: نشر تاریخ،1366.

مخلصی، محمدعلی. فهرست بناهای تاریخی آذربایجان شرقی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،1371.

مشکوتی، نصرت الله. فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران. تهران: سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران،1349.

مقدم، محمد. جستار دربارهٔ مهر و ناهید. تهران: مرکز ایرانی مطالعهٔ فرهنگ ها،1357، دفتر نخست.

ملکمیان، لینا. کلیساهای ارامنهٔ ایران. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی،1380.

ورجاوند، پرویز. ((کلیسای سورپ هریپسیمه موژومبار)). باستان شناسی و هنر ایران. ش4. پاییز و زمستان1348.

پی نوشت ها:

1- ایرج افشار (سیستانی)، ((نگاهی به قوم ترک))، آیندهٔ نو (آذر1385):8.

2- بهاءالدین پازارگاد، کرونولوژی تاریخ ایران (تهران: اشراقی،1345)، ص122.

3- Mujumbar

4- لینا ملکمیان، کلیساهای ارامنهٔ ایران (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی،1380)، ص 7 و113.

5- St. Herepsimeh

6- پرویز ورجاوند، ((کلیسای سورپ هریپسیمه موژومبار))، باستان شناسی و هنر ایران، ش 4 (پاییز و زمستان1348):8.

7- ملکمیان، همان، ص46.

8- Rudeqat

9- واروژان آراکلیان، ((تاریخچه و روند شکل گیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران))، درکنگرهٔ تاریخ معماری و شهرسازی ایران (1374)، مجموعه مقالات ارائه شده (تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،[1375])، ج3، ص438.

10- ورجاوند، همان، ص4.

11- هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ترجمهٔ محمد قاضی (تهران: تاریخ،1366) ص82.

12- نصرت الله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران (تهران: سازمان ملی حفاظت آژار باستانی ایران،1349) ص14.

13- آراکلیان، همان جا.

14- چنین سنگ نوشته ای در کلیسای سورپ هریپسیمه وجود ندارد.

15- ورجاوند، همان، ص8.

16- آراکلیان، همان جا.

17- در میان ایزدانی که ایرانیان باستان به ستایش آنان می پرداختند یکی از برجسته ترین آنها ایزد مهر بود. در سروده های وید هندوان و در نوشته های برجای مانده از ایرانیان باستان، که در سوریه و آسیا فرمانروایی داشتند، نیز به نام این ایزد برمی خوریم. مهر ایزد پیمان راستی، پاکی، روشنی، جنگ و یار جنگاوران است. پریستاران (پیشوایان دینی) و پرستندگان ایزد مهر در آیین ویژه ای که در تاریکی غارها برگزار می شد، گاوی را قربانی می کردند و به همین رو، رهبران دینی مهر را کرپن می نامیدند که واژهٔ قربان از آن آمده است (محمد مقدم، جستار دربارهٔ مهر و ناهید[تهران: مرکز ایرانی مطالعهٔ فرهنگ ها،1357]، دفتر نخست، ص1 و2).

18-  Ereruk

19- ورجاوند، همان جا.

20-  Eqvard

21- St. Karapet

22- Sevan

23- ورجاوند، همان، ص9 و10.

24-  آراکلیان، همان جا.

25- محمدعلی مخلصی، فهرست بناهای تاریخی آذربایجان شرقی (تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،1371)، ص204.

26- Collateral

27- ورجاوند، همان، ص6.

28- مخلصی، همان، ص205.

29- ورجاوند، همان، ص7.

30- Anerevooyt

31- آراکلیان، همان جا.

32- ورجاوند، همان، ص10.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39
سال یازدهم | بهار 1386 | 168 صفحه
در این شماره می خوانید:

قربانی راه حق

نویسنده: واراند / ترجمه: سونا خواجه سری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 سیه بود چشمانت و بر سپیدی پیشانیت چو موجی بیرون جهیده بود گیس شفاف ابریشمینت آری این چنین اند...

قتل عمد

نویسنده: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 پاسی از نیمه شب گذشته بود. هلال باریک ماه که از آسمان آویزان شده بود، مرتب زیر تودهٔ ابرهایی که از غرب پدیدار می شدند،...

خاچیک خاچر و حال و هوایی به پسند کلاغ ها

نویسنده: حمید ودادی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 پیش گفتار خاچر و قصه هایش رویکردی دارند به باز پیوند حلقه های گسستهٔ زندگی؛ گسستی که در پی دگرگونی های تند زندگی...

جشن رونمایی کتاب حال و هوایی به پسند کلاغ ها

نویسنده: علی دهباشی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 روز پنجشنبه، دهم اسفند1385، جشن رونمایی کتاب حال و هوایی به پسند کلاغ ها، دومین مجموعه داستان خاچیک خاچِر به زبان...

کاربرد بد در زبان ارمنی و فارسی

نویسنده: گارگین فتایی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 مقدمه بُد به معنی صاحب و خداوند و پسوندی است که به آخر اسم ملحق می شود. در اوستا، معادل پئیتی به معنی مولا و صاحب و...

ارمنیان و مادها

نویسنده: آریی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 مقالهٔ تحقیقی زیر مجالی برای پرداختن به ریشه های روابط تاریخی ارمنیان و ایرانیان در محدودهٔ تمدن باستانی مادهاست....

انجامه های ارمنی سده های سیزدهم و چهاردهم میلادی / هفتم و هشتم هجری

نویسنده: رابرت بدروسیان / ترجمهٔ: محسن جعفری مذهب فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 از سدهٔ دهم میلادی/ چهارم هجری انجامه های نسخه های ارمنی منبع بسیار مهمی برای تاریخ...

دیپلمات های ارمنی در دوران قاجار

نویسنده: عبدالرضا هوشن مهدوی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 در دسامبر1803، که فتحعلی شاه به ایروان رفته بود تا خان ها و سرکردگان منطقه را به ایستادگی در برابر تجاوز روس...

نود و دومین سالگرد نژاد کشی ارمنیان

نویسنده: گئورگ وارطان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 به نام خداوند حافظ جان ها و روان ها با عرض سلام و خیر مقدم حضور مدعوان و همکاران محترم برای شرکت در این محفل دوستانه...

مراسم یادبود ۲۴ آوریل

نویسنده: آرتین بابایانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 روز سه شنبه بیست وهشتم فروردین هزار و سیصد و هشتاد و شش، در محل انجمن اجتماعی ارامنه، مراسم یادبود نود و دومین...

موسیقی کلیسای ارمنی

نویسنده: تنی یعقوبیان مقدم فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 موسیقی نشانهٔ جنبش و زندگی است موسیقی زبان احساسات و عواطف است موسیقی بیان زیبایی و انسانیت است..... انسان از...

مسیحیت در شعر فارسی

نویسنده: قمر آریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 دوستان عزیز، خانم ها و آقایان سلام. بسیار متأسفم که علی رغم علاقهٔ قلبی نتوانستم در جمع شما حضور پیدا کنم. بیماری اخیر...

ارمنستان در سرآغازین فاجعه قرن بیست

نویسنده: داوود هرمیداس باوند فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 مقدمه قتل عام یا کشتار جمعی رویدادی است زاییدهٔ تفکرات غیرانسانی و اندیشه های پلید که در گذر تاریخ به اشکال...

زندگی تراژیک یک روزنامه نگار آزاده

نویسنده: علی دهباشی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 ((البته که می ترسم. اگر بخواهیم روراست باشیم، باید بگویم که من هر روز خدا را در نگرانی و تشویش به سر می برم. تا حالا...

شورش علیه هویت ترک

نویسنده: تانر آکچام / ترجمه: فرزانه قوجلو فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 من ترک هستم. هراند[3] ارمنی بود. من نویسنده ای در آگوس[4] هستم. هراند خودِ آگوس بود. هراند فقط...

گفت و گو با دینک

ترجمه: مارینا بنیانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 ((من این حق را دارم تا در سرزمینی بمیرم که در آن زاده شده ام))....

تحولات سیاسی در ترکیه، آینده ترکیه در اتحادیه اروپا، ترکیه و مسئله ارمنی

نویسنده: هراند دینک /ترجمه: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 قبل از هر چیز می خواهم در مورد دورانی صحبت کنم که ترکیه به جمهوری تبدیل شد. در مورد اینکه...

کبوتری که در درونم نگران است

نویسنده: هراند دینک /ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 ابتدا از تصمیم دفتر دادستان عمومی شیشلی برای تحقیقات مقدماتی از من، به اتهام اهانت به هویت...

زندگی نامه هراند دینک

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 39 هراند دینک در 15 سپتامبر1954 میلادی در یک محلهٔ ارمنی نشین به نام چاوش اغلو[1] در مالاتیا[2] به دنیا آمد. پدرش،...