پیشگفتار ایران در میان همهٔ ملل مشرق کشوری است که نژادها، مذاهب و تمدن های گوناگون را یکی بعد از دیگری در خود پذیرا بوده و در هر یک از ادوار تاریخ، در تماس با هر تمدنی، یا بر آنها تأثیر گذارده و یا از آنها تأثیر پذیرفته است: تمدن هایی چون آشور، لودیه، یونان، مصر، روم، بیزانس، هند، مغول، ترک، و بالاخره ارمنی، از این دست بوده اند. ارمنیان مانند سایر اقوام آریایی، در زمان های قدیم مهرپرست بودند و ایزدانی مانند آرامازد، آناهیت، آستغیک، واهاگن و مهر را می پرستیدند. ولی بعدها آنان به دین زردشتی گرویدند و تمام مناسک و آیین های این دین را گرفتند و پس از گرویدن به کیش مسیح نیز بسیاری از جشن ها و مراسم ایرانیان را حفظ کردند و تا به امروز نیز آنها را زنده نگه داشته اند. تاریخ ورود دین مسیح به ارمنستان و تأسیس کلیسا در آن سرزمین و ایران، به طور تحقیق و یقین معلوم نیست، ولی به گفتهٔ مورخان، مسیحیت از قرن اول میلادی در ارمنستان پنهانی رواج داشت و از سال 301 م به صورت دین رسمی پذیرفته شد. از آن پس ارمنیان بناهایی مخصوص جهت عبادت ساختند و در نقاط مختلف زیارتگاه هایی بنا کردند که یکی از آنها زیارتگاه تادئوس قدیس یا کارا کلیسا[2] است. مختصری در شناخت تادئوس قدیس اولین بار در یادداشت های موسس خورناتسی[3]، مورخ بنام ارمنی قرن پنجم روایتی دربارهٔ تادئوس آمده است که خلاصهٔ آن به شرح زیر است: آبکار[4]، شاهزادهٔ اشکانی که در آسیای صغیر و نواحی کاپادوکیه حکومت می کرد، دچار بیماری لاعلاجی شده بود. وی که توسط قاصدان خود از معجزات حضرت مسیح آگاهی یافته بود، برای معالجهٔ خود حضرت مسیح را دعوت کرد. آن حضرت از آمدن به یدسیا[5]خودداری کرد، ولی یکی از حواریون خود به نام تادئوس را به همراه نامه ای به یدسیا فرستاد. تادئوس شروع به تبلیغ دین مسیح کرد و به زودی عدهٔ زیادی آیین مسیح را پذیرفتند و پیرو او شدند. از جمله شاهزاده سانادُرک جوان، جانشین آبکار، که بعدها حکومت ارمنستان را به دست گرفت و دختر او ساندوخت، جزو اولین کسانی بودند که دین مسیح را پذیرفتند. اما چندی بعد، سانادُرک، که مهرپرست بود، از آیین مسیح دست کشید، زیرا خطراتی برای قلمرو حکومتی وی در برداشت. وی مجدداً به ترویج کیش گذشتگان خویش پرداخت، اما ساندوخت در عقیدهٔ خویش راسخ ماند و سانادُرک ناچار در سال 48م فرمان هلاکت تادئوس و ساندوخت و تنی چند از عیسویان را صادر کرد. طبق نوشتهٔ موسس خورناتسی، تادئوس را در شهر آرتاز[6]، محل فعلی قره کلیسا دفن کردند و ساندوخت را در فاصلهٔ دو کیلومتری، بر روی تپهٔ مشرف به قره کلیسا، به خاک سپردند. با توجه به آنچه به اختصار گفته شد، می توان گفت که ترویج مسیحیت در ایران از دورهٔ سلطنت پارت ها (اشکانیان) آغاز شد. پادشاهان اشکانی که از سال 250 پ م تا سال 226 م بر ایران حکومت داشتند، نسبت به فرستادگان و مبلغان مسیحی رویهٔ مساعدی داشتند که موجبات ورود مسیحیت به ایران را فراهم کرد به طوری که در سال225 م در بین النهرین و نواحی ایران بالغ بر بیست حوزهٔ اسقفی وجود داشته است. پس از انقراض سلسلهٔ اشکانیان به دست اردشیر، حکومت ایران به ساسانیان رسید، ولی حکومت اشکانیان در ارمنستان ادامه داشت و به سبب وسعت امپراتوری ایران، دولت مرکزی ساسانی قادر نبود به حکومت شاهزادگان اشکانی خاتمه دهد. بنابراین از طرف حکومت ساسانی مردی به نام آناک[7] به همراه خانواده اش، ظاهراً به ارمنستان پناهنده شد، در صورتی که وی مأموریت داشت خسرو، پادشاه اشکانی، را به قتل برساند. یک سال و چندماه بعد، هنگامی که خسرو پادشاه ارمنستان در شکارگاه بود، آناک تیری به سوی او انداخت و گریخت. مأموران بی درنگ به تعقیب او پرداختند و او را دستگیر کردند و کشتند و خانوادهٔ او را نیز از بین بردند. اما فرزند ذکوری از خانوادهٔ آناک توسط دایه اش نجات یافت و به بیزانس فرستاده شد؛ نام این کودک گریگور بود. جالب آن که فرزندان خسرو شاه، به نام تیرداد سوم و خسرودخت، را نیز به بیزانس فرستادند! از قضای روزگار، پس از مدتی تیرداد و خسرودخت با گریگور آشنا شدند و هنگامی که تیرداد با سپاهیان به قصد جلوس بر تخت پدر راهی ارمنستان شد، گریگور هم جزو ملازمان و به عنوان منشی در رکاب او بود! می گویند روزی تیرداد با جمعی به معبد آناهیت رفته که خود و ملازمانش هر کدام قوچی را برای آناهیت قربانی کنند. هنگامی که نوبت به گریگور رسید سرپیچی کرد و تیرداد دانست فریب او را خورد است. گریگور به غضب شاه گرفتار شد و چهارده سال در سیاهچال کلیسای خورویراپ در جنوب شرقی ایروان زندانی شد تا این که شاه بیمار شد و پزشکان نتوانستند وی را معالجه کنند. خسرودخت شاه را متقاعد کرد که گریگور می تواند وی را معالجه کند. گریگور را از زندان درآوردند و او شاه را معالجه کرد و به این ترتیب خانوادهٔ سلطنتی و گروه کثیری از ارمنیان در کنار رود آرازان[8] از شعبات رود ارس[9] غسل تعمید یافتند و به مسیحیت گرویدند. سال وقوع این حادثه 301 م است و تا قبل از آن مسیحیان در زیرزمین ها و در خفا به ترویج دین خود می پرداختند، زیرا از طرف حکومت وقت مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. بعد از شهادت نخستین حواری مسیح، یعنی تادئوس در ماکو، حواری دیگری از حواریون دوازده گانه به نام بارتوقیمئوس[10] به شمال ایران و ارمنستان سفر کرد و به تبلیغ دین مسیح پرداخت تا این که در ایالت اقباک[11] واسپوراگان[12] (یکی از استان های ارمنستان کهن که اکنون در جنوب شرقی ترکیه و هم مرز ایران است و اکنون به باش قلعه معروف است) به شهادت می رسد. بعد از آن که نخستین ارمنیان ارمنستان، با تبلیغ تادئوس و بارتوقیمئوس به آیین مسیح هدایت شدند و گریگور موفق شد خانوادهٔ سلطنتی را به کیش خود درآورد، این دین کیش رسمی کشور اعلام شد و کلیسای اچمیادزین در سال 301 تا 303م بر روی سه معبد بنا گردید. از سال1243 م به بعد نام کلیسای تادئوس در آثار و کتب مجامع مذهبی ارمنیان به چشم می خورد. تاریخ دقیق ساخت کلیسای تادئوس روشن نیست، ولی اولین تأسیس ساختمان آن به سالیان 301 تا 303 م می رسد. عدهٔ زیادی از زبان شناسان تاریخی و تطبیقی سعی در این داشته اند که در این مورد مطالبی بنویسند. دو تن از آنان قِووند عالیشان و دانشیان از شخصی به نام مانوئل، که حماسهٔ تادئوس را به زبان ارمنی ترجمه کرده در کتاب های خود یاد می کنند. موسس خورناتسی، مورخ معروف ارمنی که در قرن پنجم میلادی می زیست، در اثر خود به کتاب گروبنا، که نویسندهٔ آن از اهالی ادسا بوده، استناد می کند. کتاب سوری از لابونا، از قرن سوم میلادی، هم اطلاعات دقیقی در مورد تادئوس قدیس می دهد. در یک نوشته که از قرن دهم میلادی سرچشمه می گیرد و نویسندهٔ آن نامعلوم است، معلوم می شود که علاوه بر تادئوس شهیدان بسیاری چون زنتوس و سرماندوخت نیز همزمان به شهادت رسیده اند. ارمنیان سعی می کردند با گرویدن به آیین مسیح، استقلال و آزادی به دست آورند. دولت بیزانس سعی می کرد با مسیحی کردن ارمنیان، ارمنستان را از ایران جدا کند و دولت مرکزی ایران نیز برای نگه داشتن ارمنستان در قلمرو امپراتوری ایران می کوشید.ارمنیان در مرز غربی ایران دربرخورد با دو نوع فرهنگ در فشار بودند تا این که در سال387 م ارمنستان به دو ناحیه، یکی تحت تسلط ایران و دیگری تحت تسلط روم شرقی، تقسیم شد و از آن به بعد ارمنیان درگیر جنگ و مبارزه ای دائمی برای حفظ استقلال شدند و حفظ و حراست صومعهٔ تادئوس برای ارمنیان نه تنها یادبود تلقی می شد بلکه امید به معجزه و سلامتی برای هزاران مریض و دردمند بود و حتی زنان بی فرزند غیرمسیحی هم برای گرفتن حاجت به این دیر می آمدند و از خداوند تقاضای کمک می کردند. شائن و اهمیت این دیر روز به روز بیشتر می شد و به همین دلیل است که ارمنیان نقاط مختلف هر ساله برای انجام مراسم مذهبی خود در این مکان دور هم جمع می شوند. تقسیم بندی اجمالی دوره های تاریخی کلیسا کارا کلیسا دارای چهار دورهٔ متمایز به شرح زیر است: 1-از زمان حال تا فرمان عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار، شامل مرمت های استحفاظی و دورهٔ فراموشی بنا است. 2-از نیمهٔ دوم قرن نوزدهم تا اوایل قرن چهاردهم میلادی، شامل زلزله و آتش سوزی و هجوم اقوام مختلف به دفعات، تخریب، تاراج و بالاخره بازسازی مجدد است. 3-از قرن چهاردهم تا قرن هفتم میلادی، شامل اولین خبرها راجع به بنای کلیسا دردشت چالدران یا چهاردران است. 4-زندگی گذشتهٔ دیر تا قرن هفتم، که بنا به اظهارات باستان شناسان بر روی معبد و قربانگاهی مهری ساخته شده است. معماری و مشخصات بنا کارا کلیسا از دو قسمت متمایز ساخته شده است: یکی کلیسای قدیم و دیگری کلیسای جدید، که بزرگ تر از کلیسای قدیم است ولی هر دو قسمت در مجموع یک بافت واحد را تشکیل می دهند. این بنا دارای دو گنبد دوازده ترک، و تمام مصالح به کار رفته از سنگ است. جبههٔ خارجی بنا دارای نقش و نگارهای جالبی است که با حجاری در تخته سنگ های بزرگ، به صورت نقش برجسته، روایات مربوط به مبارزات و احادیث مذهبی را بیان می دارد. جبههٔ داخلی با شکوه و عظمت، و فاقد آرایش و حجاری است. در بخش شرقی مجراب تالار اجتماعات در قسمت قدیمی قرار دارد و بخش جدید که با آن الحاق شده و بزرگ تر از قسمت شرقی است با دو ابسید[13] ( پیش رفتگی) شمالی و جنوبی و یک ورودی، در ناحیهٔ غرب قرار دارد. آنچه اشاره گردید گذشتهٔ کارا کلیسا بود. در این مقاله از شرح مفصل معماری آن صرف نظر می شود و در مقالات بعدی مشروحاً مباحث معماری آن گنجانده خواهد شد. اما مسئلهٔ امروز این ثروت ملی، نگهداری و حفاظت و بازسازی آن است که با توجه به جاذبه های مذهبی و زیارتی، این مجموعه می تواند به یک مجموعهٔ فرهنگی، مذهبی، و توریستی تبدیل گردد و بدیهی است در این حالت از انجام بسیاری از فعالیت ها، که هم اکنون درمراسم سه روزه درنزدیکی بنای تاریخی صورت می گیرد، از قبیل زدن چادر در داخل حیاط دوم و تپه های باستانی شمال قلعه و کندن گودال در زمین های باستانی، می بایستی جلوگیری به عمل آید و همهٔ این نیازها در محل های پیش بینی شده در طرح ساماندهی پیاده و اجرا شوند. خصوصیات طبیعی کوه های اطراف و مسائل عمومی اقلیمی (در سطح خرد و کلان) منطقه بیانگر آن است که، صرف نظر از ویژگی های صومعه و کلیسا، جاذبه های ورزشی و گردشگری موجود هم دلایل قانع کننده ای هستند برای ایجاد هتل های ورزشی، و همچنین به سبب آرامش و سکوت و تمیزی هوا، ایجاد هتل های مجهز و مناسب برای سالمندان در بین سه راهی قره ضیاء الدین تا کلیسا، به بسیاری از نیازها پاسخ مناسب می دهد و آثار پیرامون کلیسا مانند قبرستان ها می توانند با درختکاری فضای سبزی را احیا کنند که در گذشته محوطه را می پوشانده و مانع خوبی برای مقابله با باد و توفان بوده که از عوامل اصلی بروز آسیب به بنای تاریخی به شمار می رود. زمین های کشاورزی، با حفظ حریم های استحفاظی، و با کاشت ذرت و گل آفتابگردان ضمن ایجاد زیبایی، به بخش های اقتصادی نیز می توانند کمک کنند. بالاخره همهٔ آنچه دراین مکان زیبا بلااستفاده مانده، می تواند با مدیریت آگاهانه، به جنبه های ارزشمندی برای استفاده همگان تبدیل شود، بدون آن که صدمه ای به آرامش و سکوت محیط وارد آید. کتابنامه 1- نظری به تاریخ آذربایجان و آثارباستانی، محمدجواد مشکور. 2- تاریخ انقلا ب آذربایجان و خوانین ماکو، محمدرحیم نصرت ماکویی. 3- تاریخ هجده سالهٔ آذربایجان، احمد کسروی. 4- تاریخ مهندسی در ایران، مهدی فرشاد. 5- تاریخ ارمنستان، هراند پاسدرماجیان ترجمهٔ محمد قاضی. 6- آشنایی با معماری جهان، محمدابراهیم زارعی. 7- روند شکل گیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران، واروژان آراکلیان. 8- تاریخ معماری ارمنی، هاروتونیان، ایروان1992. 9- مکتب معماری ارمنی آرتساخ، موراد هاسراتیان، ایروان1993. 10- کلیساهای ارمنیان ایران، آندرانیک هویان،1382. پی نوشت ها: 1- مهندس گلناز عدل، کارشناس ارشد مرمت و احیا بناها و بافت های تاریخی. 2- کارا در زبان آذری، که مردم آذربایجان قبل از استیلای ترکان به آن تکلم می کردند و شاخه ای از زبان های تاتی و هرزنی که منشعب از زبان پهلوی است، معنای بزرگ و جامع می دهد. اما از قرن هشتم هجری کارا تبدیل به قره شده و بنای مذکور را قره کلیسا نامیدند که درست نیست و صحیح آن کارا کلیسا است Movses Xorenatsi 3- Abkar Ukaman 4- Yedesa 5- Anak 6- Artaz 7- Arazan 8- Aras – Arks 9- Bartoghimos 10- Aghbak 11- Vaspuragan 12- Absid. 13- |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29
|