اشاره: روزنامۀ همشهری در تاریخ دوشنبه 30 تیر 1382 در شماره 3113 خود نظر چند تن از شاگردان و برخی چهره های موسیقی را دربارۀ ویژگی های هنری و انسانی استاد امانوئل ملیک اصلانیان درج نموده که آن را عیناً به نظر خوانندگان فصلنامۀ پیمان می رسانیم. |
آذین موحد: حضوری خالصانه بر صحنه نمی دانم چرا سخن گفتن دربارۀ پروفسور اصلانیان این چنین برایم دشوار است. هر چه فکر می کنم نمی توانم بیانم را سازمان دهم. حضور ایشان هنوز برایم بسیار قوی است و لحظاتی که با او داشتم بسیار زنده. علت این دشواری به واقع این است که معمولاً در رژای یک هنرمند همگی از یک وجه خاص و قابل توجه او سخن می گویند. اما دربارۀ پروفسور اصلانیان بازتاب هنر، تفکر و وجودش چنان گسترده وسیعی داشت که تمرکز تنها بر یک یا دو عنصر بسیار دشوار است. کسانی که از نزدیک با ایشان و نوازندگی شان آشنا بودند می دانند چه می گویم. اینکه چگونه برای حضور قوی اما خالصانه و انسانی بر صحنه، قانون انرژی را در وجود خویش جستجو می کرد تا به هنگام نواختن قطعه با آن زندگی کند، می دانند چه می گویم. کسانی که با استادی ایشان آشنا بودند و اینکه چگونه برای تفسیر قطعات به عمق آنان فرو می رفت و تک تک عناصر موسیقی را می یافت و ارتباط ها را دوباره می شناخت می دانند چه می گویم. کسانی که با قطعات آهنگسازی ایشان آشنا بودند و اینکه چگونه برای دستیابی به رنگ و بوی ایرانی سازمان آهنگسازی غرب را زیرورو می ساخت و فنون جدید را جستجو می کرد می دانند چه می گویم. کسانی که با روحیه عرفانی و نظریه های ایشان آشنا بودند و اینکه چگونه تلاش می کرد تا در همه چیز کمال را جستجو کند می دانند چه می گویم. کسانی که با سوابق کاری ایشان آشنا بودند و اینکه در راه توسعه جهان بینی و تثبیت دوباره فرهنگ و تمدن ایران چه دغدغه هایی داشت می دانند چه می گویم. پروفسور اصلانیان در سکوت و فروتنی عرفانی خود به ما می آموخت. به ما می آموخت که موسیقی هدف نیست، زندگی است. وسیله ای برای بودن. و امروز پس از خاکسپاری او به معنای تلاش پی بردم. بودن برای شخصی چون او ابدی است. در این جهان و آن جهان و فضیلت او چراغ راه ما. فریده رهنما: چرا ما حیات را دوست نداریم باید یک جور هم صدا خجالت زده بشویم. یعنی ما باید خجالت بکشیم. تمام مردم این سرزمین وتمام کسانی که دست اندرکار هنر و موسیقی اند، خجالت باید بکشند. نه از اینکه آقای اصلانیان از میان ما رفته، بلکه یکی از بزرگترین هنرمندان بین المللی دیگر در بین ما نیست. او جزو معدود کسانی است که در دنیا دارای روش نواختن پیانو بود. چرا ما حیات را دوست نداریم و منتظریم کسی بمیرد و بعد به سراغش برویم. من شخصاً دوست ندارم با مرگ آوران هم صدا بشوم. این هم صدایی با مرگ آوران بر خلاف آن چه فکر می کنیم حتی در فرهنگ این سرزمین هم نبوده. هنرمندی که سالیان دراز در همین سرزمین به سربرده وخیلی از ما حتی کار های او را نشنیده ایم. چرا در زمان حیات او، روزنامه ها و مجلات ویژه نامه ای برای او نشر نکردند؟ چرا در زمان او هیچ کس درباره روش او در آموزش پیانو تحقیقی نکرد؟ او کسی بود که کارش موسیقی بود یعنی اصل اصل زندگی، او با توانایی های فراوان آمد و در این سرزمین نشست و بی توجه مرد. فریدون ناصری: اصلانیان یک فیلسوف و متفکر بود اگر قرار باشد خلاصه بگویم، باید گفت که آقای اصلانیان اولا ً تحصیلات عالی موسیقی را در آلمان و در هامبورگ و شهر های دیگر آلمان انجام دادند. ایشان پیانو، آهنگسازی و رهبری ارکستر خواندند. خیلی مهم است که معلم ایشان شاگرد «فرانتس لیست» یعنی بزرگترین پیانیست تاریخ بودو استتیک و فلسفه موسیقی درس می داد. با چنین شرایطی اصلانیان بزرگ شد. او مدتها رئیس کنسرواتواری بزرگ در آلمان بود. مسئله این است که اصلانیان یک فیلسوف و متفکر بود و در حالی که بزرگترین موسیقی دان مملکت ما بود، بسیار بی ادعا و فروتن بود. او در خانه موسیقی رئیس کمیتۀ آهنگسازان بود و تمام کار های او روی ادبیات ایران شکل گرفت. او حافظ، سعدی، مولانا و … را عمیقاً می شناخت. او موزیسینی بود که نظیر نداشت و شاید قرنها بگذرد تا مانند او پیدا شود. غلامحسین غریب: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق اصلانیان رفت. مانند متفکران و هنرمندان بزرگ دیگری که آنها هم از میان ما رفتند. حشمت سنجری، مرتضی حنانه، نیما یوشیج و … امانوئل ملیک اصلانیان هم رفت. هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق اصلانیان تا لحظه آخر زندگی همیشه در حال تدریس بود. و ای کاش شاگردان و هنرجویان او راهش را ادامه دهند. او در آهنگسازی استادی بزرگ بود و آثار پرارزشی به جا گذاشته. اما من بیشتر می خواهم به بعد آموزشی وجود اصلانیان بپردازم. چون تخصص خود من، «مدیریت آموزشی موسیقی علمی» است و همراه این موسیقیدان بزرگ، سالها در کنسرواتوار ایران(هنرستان عالی موسیقی) کار می کردیم. ملیک اصلانیان همیشه مورد احترام و مهر من بوده و خواهد بود. در طول 40 سال دوستی و آشنایی مان، هرگز ندیدم در مقابل مشکلات ناله کند. حالا که او رفته در غیبت اش ناله و زاری کردن در خور آن استاد بزرگ نیست. اما در هر حال چون دوست یک دل، صمیمی، یار و همکار عزیز من رفته است، ناگزیر می گویم که «وه چه بیهوده است خواندن مرثیه در مرگ او». چیستا غریب: برداشت زیبا از زندگی من هر چیز را که در مورد پیانو یاد گرفتم مدیون ایشان هستم. چه از نظر تکنیک و چه از نظر شناخت قطعه موسیقی و چه از نظر شناخت زندگی. چون ایشان از زندگی برداشت زیبایی داشتند و واقعاً کلاس های ما درس موسیقی نبود. درس زندگی بود. حتی دوره ای که من در انگلستان بودم، اساتید خوبی داشتم و روی موزیکالیته خوب کار می کردند. اما هیچ کدام از آنها توانایی ایشان را نداشتند و حتی تکنیک آقای اصلانیان چیز دیگری بود. تمام شاگردان او همین نظر را داشتند. فوزیه مجد: مراقبه در موسیقی آقای ملیک اصلانیان از چند جنبه کار های اساسی انجام داده اند. در تمام کار های ایشان شخصیت عجیب او منعکس بود. از بابت نوازندگی پیانو ایشان نه تنها پیانیست بسیار ماهری بودند، بلکه مخترع یا مبدع یک روش تکنیک پیانویی بودند که به نظر من فوق العاده مهم بود و من از این بابت روی این مسأله صحه می گذارم که خودم دورانی شاگرد ایشان بودم و درست در دورانی بود که بعد از لیسانس به ایران برگشته بودم و ذهنم باز بود و نسبت به نوع تدریس ایشان به این مسأله برخورد کردم و در اولین برخورد ایشان گفتند که من در نوازندگی پیانو تکنیکی پیدا کرده ام و تو باید با این روش جدید کار کنی. که البته در ابتدا این مسأله برای من سنگین بود. ولی بعد متوجه شدم که ایشان چقدر از این روش تدریس مطمئن بودند و چقدر این روش به من کمک کرد و من بعد از 6 ماه متوجه شدم که چقدر در نوازندگی روان تر شدم. که این کار بسیار مهمی در سطح دنیا بود و نمی دانم که راجع به این روش آیا هیچ وقت چیزی نوشته شد و به عنوان یک تئوری چاپ شد یا نه؟! و من با اطمینان می گویم که در این رشته او خیلی ممتازتر از کسانی بود که من در غرب دیده بودم. از اینها گذشته ایشان انسان متفکری بودند و با یک بینش عمیق به این مسأله پی برده بودند که با یک روش خاصی می شود انگشتها را خالی نگه داشت و من تصور می کنم که خالی بودن انگشت ها، مقدور می ساخت که انرژی بین انگشت و سلسله اعصاب، بدون هیچ ایرادی در جریان باشد. ایشان می گفتند موسیقی برای من هدف نیست، وسیله است نوعی Meditationاست و با کاری که انجام می دهم، مراقبه می کنم با موسیقی و می دانید که این نوع نگاه به هنر دنیای بسیار خاصی را عنوان می کند و در کار آهنگسازی شان هم تأثیر گذاشته. من ایشان را آهنگسازی بسیار مهم می دانم و خیلی متأسفم که نسل جوان ما کار های ایشان را نشنیده. هرمز فرهت: انسان بشر دوست من آقای ملیک اصلانیان را از سال 1957 می شناسم و در سال هایی که در ایران بودم بین سال های 1969 تا انقلاب با ایشان تماس نزدیک داشتم و به نظر من نه تنها او موسیقی دان برجسته و پیانیست قابلی بود، بلکه انسان خیلی فهمیده، با معرفت و بشر دوستی بود. بین موسیقی دانانی که در ایران بودند، بدون شک ملیک اصلانیان جزو نخبه ترین شخصیت ها بود. هم به میزان فرهنگ موسیقی که داشت، قابلیت های مختلف به عنوان یک آهنگساز و پیانیست و موسیقی شناس و از همه اینها مهم تر به عنوان یک انسان شخصیت برجسته ای بود. واقعاً این خبری که به من دادید خیلی برایم ثقیل بود و تأسف آور. همین طور اهمیتی که آقای ملیک اصلانیان داشت، به عنوان یک معلم بود. چون تعداد خیلی زیاد از ایرانیانی که طی 50 سال گذشته پیانو می نواختند و به جایی رسیدند شاگرد ایشان بودند. آقای ملیک اصلانیان در آهنگسازی دو مرحله طی کرد. مرحله اول با یک شیوه سنتی تری از نظر سبک آهنگسازی کلاسیک غربی کار می کرد و در مرحله دوم، ایشان جهش های خیلی نوینی داشت و به شیوه مدرن تری روی آورده بود و حتی معتقد بود که آتیه موسیقی کلاسیک غرب، خودش را از سبک های قدیمی خواهد رهانید و مردم فقط به سبک های نوین و مدرن گرایش خواهند داشت. علی رهبری: متواضع و فروتن من فکر می کنم ما ایرانی ها خیلی خوش شانس هستیم. چون آدم هایی مثل ملیک اصلانیان بر حسب تصادف به ایران آمدند. نه کسی زحمت کشیده (در هیچ دوره ای) و نه کسی می دانسته که این آدم ها چه کسانی هستند و این تصادف خیلی به نفع بچه های ایرانی بوده و آنقدر بچه های ایرانی پیش ایشان پیانو یاد گرفتند، هارمونی یاد گرفتند و فرهنگ یاد گرفتند چون بر حسب اتفاق چنین آدمی در ایران بوده و فکر نمی کنم هیچ کس قدر این آدم ها را به اندازه ای که باید، بداند. البته طبق معمول کسی که فوت می شود تازه همه به یادش می افتند. ایشان پیانیستِ بسیار ماهری بود که در سال 1973 در تالار رودکی با هم برنامه داشتیم. یک بار هم در نورنبرگ آلمان با من کنسرت داشت و من سه سال رئیس هنرستان عالی تهران بودم و ایشان آن زمان درس می دادند و علیرغم اینکه آهنگساز و نوازندۀ برجسته ای هم بود، معلم بسیار برجسته ای بود. آقای اصلانیان جزو معدود کسانی بود که بچه ها را با راه های مدرن در زمینه آهنگسازی آشنا کرد و خیلی زیاد تواضع داشت. نتیجتاً این تواضع و فروتنی را در موسیقی او به خوبی می توان دید. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 24
|