اشاره آناهید یحیی مسیحی فارغ التحصیل رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه علامۀ طباطبایی، کاردانی زبان و ادبیات ارمنی از دانشکدۀ خلیفه گری ارمنیان تهران، کارشناسی ارشد رشتۀ فرهنگ و زبان های باستانی از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات و در حال حاضر دانشجوی دکترای رشتۀ ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان، دانشکدۀ شرق شناسی، است. وی، پیش از ادامۀ تحصیل در دانشگاه ایروان، به مدت دوازده سال در مدارس ارمنیان تهران به تدریس دروس زبان ارمنی و دینی اشتغال داشته و خدمات بسیاری به دانش آموزان و جامعۀ ارمنی کرده است. رسالۀ کارشناسی ارشد ایشان تحت عنوان (( پیشینۀ ایران شناسی در ارمنستان)) با دریافت رتبۀ عالی از سوی هیئت داوران و استادان مورد توجه اساتید و دانشجویان این رشته قرار گرفته. خانم یحیی، در تمام دوران تحصیل، همواره به منزلۀ دانشجویی ممتاز شناخته شده و پشتکار و سخت کوشی وی زبانزد استادان و دانشجویان بوده است. از آنجا که فصلنامۀ پیمان همواره مشوق محققان (به خصوص محققان جوان) در زمینه های گوناگون، به ویژه، در حوزۀ اشتراکات فرهنگی ایرانیان و ارمنیان بوده، بخش هایی از رسالۀ ارزشمند خانم یحیی طی شماره های آتی فصلنامه ارائه خواهد شد. |
ارمنیان، همانند ایرانیان، از کهنترین اقوام هند و اروپایی با تاریخچهای چندهزار ساله به شمار میآیند. (( یکی از اقوامی که از روزگاران بسیار دور در جوار ایرانیان زندگی کردهاند و با آنان روابط بسیار نزدیک داشتهاند ارمنیاناند)) .[1] روابط این دو قوم، از سدۀ بیست و هفتم پیش از میلاد آغاز میشود. ارمنیان از جمله اقوامی هستند که از دیرباز در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و پژوهشی با ایرانیان تشریک مساعی و همفکری داشتهاند. ارمنیان شاخهای از نژاد آریایی و از خویشاوندان نژادی نزدیک ایرانیان هستند.نمونههایی از این خویشاوندی را در سنن فرهنگی و نژادی دو ملت، به ویژه، در زبانهای آنان میتوان یافت. برای شناخت هرچه بیشتر تاریخ کهن این دو ملت باید صفحات پرفراز و نشیب تاریخ آنان را ورق زد و از منابع تاریخی و فرهنگی ایرانی و ارمنی برای به دست آوردن اطلاعاتی از حوادث و رویدادهای رخ داده بهره برد. در هزارۀ سوم و اوایل هزارۀ دوم پیش از میلاد در رشته کوه های ارمنستان دهها و صدها قوم گوناگون زندگی میکردند که زبان همگی آنان متعلق به شاخۀ زبانهای هند و اروپایی بود. با گذشت زمان اقوام ارمنی زبان ساکن این سرزمینهای کوهستانی یکی از مقتدرترین و بزرگترین حکومتهای جهان باستان؛ یعنی، اورارتو را به وجود آوردند. (( اورارتو، سرزمین کهن و اساطیری مردمان انجیلی و سنن شفاهی حضرت نوح، در حوالی کوهپایۀ آرارات، در جنوب غربی آسیا و یکی از همسایگان فلات و تمدن باستانی ایران بوده است)) . [2] با روی کار آمدن هخامنشیان، ارمنستان به صورت کشوری نیمه مستقل درآمد و جزو ساتراپیهای این حکومت قرار گرفت. اولوبابیان در این مورد می نویسد: (( بالاخره داریوش موفق میشود ارمنستان را تحت سلطۀ خود درآورد. منابع یونانی این موضوع را تصدیق میکنند که سرزمین ارمنیها به دو قسمت تقسیم شده بود و این سرزمینها جزء سیزدهمین و هجدهمین ساتراپ درآمدند و احتمال میرود مرکز امور اداری ساتراپ سیزدهم در وان[3] (در ترکیۀ کنونی) بوده است)) . [4] در 336 ق م اسکندر مقدونی سلسلۀ مقدونیان را تشکیل داد. او در ابتدای کار مصمم شد کشورهای مقتدر و معروف شرق را به تصرف درآورد. اسکندر نقشهها و افکار خود را جامۀ عمل پوشانید و در 331ق م آخرین پادشاه هخامنشی، داریوش سوم، را از پای درآورد. بدینسان قلمرو پهناور اسکندر به وجود آمد. سال ها بعد اشکانیان با پادشاهی ارشک (247 ق م) قدرت خود را در منطقه نمایان ساختند. در دوران پادشاهی اشکانی، ارمنستان نقش بسیار مهمی در تاریخ ایران داشت. ظهور پارتها در فلات ایران سرانجام به شکلگیری یک دربار مستقل اشکانی در ارمنستان انجامید. اعتقادات مذهبی دو کشور و اقتدار ایرانیان در شرق پیوندهای عمیقی بودند که ایران را به ارمنستان متصل می ساختند. استیلای اشکانیان بر ارمنستان سبب استحکام بیش از پیش روابط اجتماعی و سیاسی دو ملت شد. با پیروزی اردشیر ساسانی بر اردوان پنجم اشکانی، در 226م، سلسلۀ اشکانیان منقرض شد و پادشاهان ساسانی ادارۀ کشور را در دست گرفتند اما در ارمنستان هنوز شاهان اشکانی ادارۀ کشور را بر عهده داشتند. در 428م، با برکنار شدن شاه اشکانی، حکومت درازمدت اشکانیان در ارمنستان خاتمه یافت و ارمنستان جزوی از ایران شد. در عصر پادشاهی ساسانیان در ایران، روابط بین ایران و ارمنستان در مقایسه با روابط آنان در زمان اشکانیان تغییر یافت. در این دوران، ارمنستان به گذرگاه جنگجویان ایران و بیزانس مبدل و با پذیرش دین مسیحیت در ارمنستان تهدید و آزار مسیحیان در این کشور آغاز شد. (( به نظر میرسد که این نکته نیز خالی از اهمیت نباشد که ساسانیان به محض دست یافتن بر تخت شاهی رابطۀ خویش را با مرکز آیین زرتشت در کشور استوار و محکم ساختند)) . [5] در واقع، اختلاف میان ایران و ارمنستان با پذیرش مسیحیت در ارمنستان شروع شد. پادشاهان ساسانی، از جمله یزدگرد دوم، با تحریک اطرافیان، مخصوصاً موبدان، در پی آن شدند که به طور کلی مسیحیت را در ارمنستان از میان بردارند و بار دیگر دین زرتشت را جایگزین آن سازند. این تصمیم سبب آغاز جنگهای رهاییبخش برای حفظ استقلال کشور و دین مسیحی از سوی ارمنیان شد. یقیشه، تاریخنگار سدۀ پنجم میلادی، رخدادهای این دوره را به تفصیل در کتاب خود به نام تاریخ یا دربارۀ وارتان و مبارزۀ ارمنیان به رشتۀ تحریر درآورده است. در این مقطع، ارمنستان با قرار گرفتن میان دو دولت مقتدر ایران و روم مبدل به میدان جنگهای دائمی میان آنان شد، یا خود مورد تهاجم قرار می گرفت یا چون بالاجبار گاه طرفدار شرق و گاه طرفدار غرب بود از حملات و ویرانی ها در امان نمی ماند اما سرانجام در اواسط سدۀ چهارم میلادی، پس از جنگهای طولانی بین ایران و روم، با موافقت دو طرف، طبق عهدنامهای که در 387م در تیسفون منعقد شد، ارمنستان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد. با شرایط به وجود آمده هریک از این دو امپراتوری در صدد آن برآمدند تا قسمتهای تقسیم شدۀ ارمنستان را با سرزمینهای خود یکپارچه سازند، امری که برای فرماندهان، سرداران و ملت ارمنی قابل قبول نبود و آنان به هیچ وجه نمیتوانستند شاهد از بین رفتن ملت خود و هویت ملی و مذهبی و ارزشهای فرهنگی آن باشند. یکی از عوامل نجات ملت ارمنی از نابودی مطلق و فرو نرفتن به کام دو دولت مقتدر ایران و روم، در این مقطع، ابداع الفبای ارمنی به دست مسروپ مقدس[6] بود. (( در آن زمان مسروپ الفبای ارمنی را ابداع کرد و به فرمان پادشاه وقت، ورام شابوه[7] (بهرام شاپور) و جاثلیق[8] ساهاک[9] کبیر شاگردانی برگزید و الفبا را به آنها آموخت)) . [10] (( این سلاح تازه پرداخته؛ یعنی، ابداع الفبا و خط ارمنی توسط مسروپ ماشتوتس و رشد و ترقی کتابت و زبان نوشتاری بود که در سایۀ آن متفکران و مورخان پرآوازهای پا به عرصۀ ادبیات ارمنستان نهادند و با خلاقیتهای فرهنگی معنوی خود سدۀ پنجم تاریخ ملت ارمنی را به سدۀ طلایی مشهور کردند)) . [11] پس از ابداع الفبای ارمنی، تحول و پیشرفتی چشمگیر از نظر علمی، آموزشی، فرهنگی و خصوصاً تاریخ نگاری در ارمنستان به وجود آمد. (( تاریخنگاری ارمنی دارای پیشینهای بس طولانی است. پس از پیدایش حروف ارمنی، در اوایل سدۀ پنجم میلادی، به دست مسروپ ماشتوتس قدیس، که نیاز مبرم شرایط سیاسی اقتصادی و اجتماعی حاکم بر ملت ارمنی در آن دوران بود، دهها اثر مذهبی و تاریخی ترجمه شدند و نگارش یافتند و در همین سده بود که تاریخنگاری مدون ارمنی پایهگذاری شد. نخستین اثر توسط کوریون،[12] شاگرد ماشتوتس، به نام زندگینامۀ ماشتوتس نگاشته شد که در آن نگارنده به بررسی زندگانی ماشتوتس و چگونگی پیدایش الفبای ارمنی و جریانهای تاریخی در ارمنستان میپردازد. آنگاه تاریخ ارمنیان اثر آگاتانگغوس[13] (سدۀ پنجم) نگاشته شد،، که نخستین کتاب با این عنوان در ادب ارمنی به شمار میرود. سپس، تاریخدانان و اندیشمندان دیگر آثاری از خود پدید آوردند)) . [14] با ترجمۀ متون مختلف و تاریخنگاری به زبان ارمنی، عصری نو و درخشان در ادبیات ارمنی به وجود آمد. این آثار برجسته همچنین گویای تاریخ کشورهای همسایه و ملل قدیم بودند. مورخان ارمنی دربارۀ تاریخ، فلسفه، عقاید و اعتقادات مذهبی و مسائل اجتماعی سیاسی، ملی و فرهنگی ایران آثار فراوانی را به رشتۀ تحریر در آوردند. از این منابع و مآخذ در مییابیم که ایرانشناسی در ارمنستان از زمانهای بسیار قدیم مورد توجه بوده و مورخان و ایرانشناسان معاصر از اطلاعات و منابعی موثق بهره برده اند. از مورخان همعصر مسروپ ماشتوتس و کوریون، یزنیک کوقباتسی[15] است. اثر تاریخی او به نام یقدز آقاندوتس[16] (فرق و مذاهب)، در چهار بخش، کتابی است دربارۀ فلسفۀ دین زرتشت و ادیان دورۀ ساسانیان. از این اثر (( تنها یک نسخۀ دستخط آن موجود است. این کتاب در 1826 و 1850م، در ونیز، به چاپ رسیده است)) . [17] کتاب تاریخ ارمنیان نخستین اثر تاریخی است که به دست آگاتانگغوس، مورخ سدۀ پنجم میلادی، نوشته شده. این کتاب مربوط به تاریخ ارمنستان در سدههای سوم و چهارم میلادی، از کشته شدن اردوان پنجم، پادشاه اشکانی، به دست اردشیر، پسر ساسان، تا پذیرش مسیحیت به منزلۀ دین رسمی در ارمنستان و رویدادهای مربوط به آن دوران است. از مورخان همعصر آگاتانگغوس پاوستوس بوزاند[18] است. بوزاند در اثر خود با نام تاریخ ارمنیان حوادث مربوط به330ـ387م، به سلطنت رسیدن خسرو، شاه ارمنستان و تقسیم ارمنستان بین ایران و بیزانس را نگاشته است. اثر بوزاند برای مطالعۀ وقایع مربوط به این مقطع تاریخی منبعی موثق تلقی میشود که بــه زبانهای فرانســه (1867م)، آلمانی (1879م) و روسی (1953م) ترجمه شده است . [19] از جمله تاریخنگارانی که در تاریخ نگاری ارمنی با عنوان پدر تاریخ از او یاد می شود مـوسس خورنـاتسی (موسی خورنی) اسـت. او تاریخ ارمنی را از سپیدهدم تاریخ تا عصر خود ارائه داده. وقایعنگاری او نه تنها برای ارمنستان بلکه برای سرزمینهای همسایه و از همه مهمتر، ایران نیز دارای اهمیتی بسیار است. اُرانسکی در کتاب مقدمۀ فقهاللغۀ ایرانی در این خصوص چنین مینویسد: (( ارمنستان در زمان سلطۀ اشکانیان (و سپس ساسانیان) مرکز مبارزهای بود که طی سدههای متمادی میان ایران و امپراتوری روم (و بعدها ایران و رومیهالصغری) به خاطر فرمانروایی بر خاور نزدیک جریان داشت. در جریان این مبارزه برخی از بخشهای ارمنستان گاهی در قلمرو سلالههای ایرانی قرار میگرفتند. میان ارمنستان و ایران در طی سدههای متمادی روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نزدیک وجود داشت. رجال فرهنگی و علمی ارمنستان، نیک، از اوضاع زندگی دولت ساسانی مطلع بودند و تألیفات ارزنده و بسیار دربارۀ ایران و حتی آسیای میانه، قبل از فتح اعراب، از ایشان باقی مانده است. تألیفات موسس خورناتسی (موسی خورنی)، مورخ بزرگ ارمنی، که در سدۀ پنجم و اوایل سدۀ ششم بعد از میلاد میزیسته، از این رهگذر واجد ارزش خاص میباشد. اخبار و اطلاعات پربهایی نیز از تألیفات پاوستوس بوزاند (فاوست بوزاند سدۀ پنجم میلادی) و یقیشه[20] (یقیشه سدۀ پنجم میلادی) و لازار پاربتسی[21] (لازار پاربی سدۀ پنجم و ششم میلادی) و سبئوس[22] (سدۀ هفتم میلادی) و جغرافیای ارمنی موسی خورنی (سدۀ هشتم میلادی) میتوان به دست آورد)) . [23] قازار (لازار) پاربتسی از دیگر مورخان ارمنی سدۀ پنجم میلادی است. دو اثر تاریخی او به نامهای تاریخ ارمنیان و نامهای به واهان مامیکونیان،[24] به حوادث سالهای 387ـ487م می پردازد. آبقیان در مورد پاربتسی می گوید: (( او مسائل کشورهای ایران، بیزانس، گرجستان، آلبانی، ارمنستان و دیگر کشورهای همجوار را مورد بررسی قرار میدهد. همچنین دربارۀ جنبش آزادیبخش ملت ارمنی در برابر ایران زمان ساسانیان سخن میگوید. این اثر یکی از منابع مهم تاریخی ایران و روشنگر روابط میان ایران و ارمنستان است)).[25] مورخ ارمنی دیگری که در سدۀ پنجم میلادی می زیسته یقیشه است. اثر او به نام تاریخ یا دربارۀ وارتان و تاریخ ارمنستان از منابع ارزشمند مربوط به روابط ایران و ارمنستان در سدۀ چهارم، در دوران پادشاهی ساسانیان، است. (( اطلاعاتی که از اثر یقیشه میتوان به دست آورد شامل اوضاع سیاسی ایران، نظریهها و عقاید مذهبی ایرانیان، به ویژه، مذهب زرتشتی، طرز زندگی ایرانیان باستان، جغرافیای باستان، جغرافیای ایران و دیگر مسائل اجتماعی دربارۀ ایران آن زمان است. این اثر بیش از چهل بار به زبانهای مختلف ترجمه شده و منبع پرارزش از نظر مورخان دیگر کشورهاست)) . [26] کتاب تاریخ سبئوس، تاریخنگار سدۀ هفتم میلادی، مانند آثار دیگر تاریخنگاران ارمنی از بهترین منابع موثق برای پژوهشگران محسوب می شود. (( او از رخدادهای دوران باستان ارمنستان تا 661 م و همچنین به قدرت رسیدن پارتها، درگیریهای آنان با سلوکیان، سپس انقراض پارتها، اقتدار حکومت ساسانیان، انقراض دولت ساسانی به دست عربها، حملات عربها به ایران، بینالنهرین، فلسطین، بیزانس و ارمنستان را نگاشته است)) . [27] ((در بخشی از کتاب سبئوس، مفصلاً، به نوشتهای دربارۀ خسرو و شیرین و همچنین یکی از قهرمانان حماسی ایران؛ یعنی، اسفندیار بر میخوریم)) . [28] اعتبار و ارزش تاریخی این اثر در آن است که مورخ خود در آن زمان میزیسته و شاهد حوادث روی داده، خصوصاً، حملۀ عربها بوده است. پس از انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب، ارمنستان نیز تحت سلطۀ آنان درآمد ولی پس از مدتی توانست استقلال خود را بازیابد اما با روی کار آمدن سلجوقیان نه تنها استقلال خود را از دست داد بلکه مورد تهاجم، قتل و غارت تیمور نیز قرار گرفت. (( آریستاکس لاستیورتسی،[29] از مورخان سدۀ یازدهم میلادی، در بخشی از اثر تاریخی خود با نام تاریخ آریستاکس لاستیورتسی (تفلیس 1912م)، دربارۀ حیطۀ استیلای بیزانس و حملۀ بیرحمانه و خونخوارانۀ سلجوقیان به ارمنستان اطلاعات موثق و جالبی را نگاشته است)) . [30] استپانوس تارونتسی[31] نیز در زمرۀ مورخان سدۀ یازدهم میلادی جای دارد. اثر او با نام تاریخ عمومی دربارۀ قفقاز، ایران، آسیای صغیر و شرق نزدیک است. مورخ دیگر سدۀ یازدهم میلادی گریگور ماگیستروس[32] اثری دارد با نام ورقهها، در این اثر مطالبی جالب دربارۀ حماسههای ایرانی نوشته و حفظ شده است که پژوهش در مسائل فرهنگی ایران آن زمان را امکانپذیرمیسازد. در سدۀ دوازدهم میلادی، ساموئل آنتسی[33] در کتاب خود با نام کرونیک حوادث مربوط به ایران و بیزانس را در ارمنستان در این دوره به نگارش درآورده. اثر او منبع مناسبی برای پژوهش در تاریخ تطبیقی است. گیراگوس گاندزاکتسی،[34] مورخ سدۀ سیزدهم میلادی، مطالبی را در خصوص مغولها، حملۀ آنان به کشورهای شرق و میانه، تشکیل حکومت هلاکو، دهها سال تسلط تاتار و مغول در دوران حکومت ایلخانان بر ایران و بیش از 150 سال حکومت آنان بر آسیای پیشین، به ویژه، کشورهای ایران، ارمنستان، آلبانی و غیره در کتاب خود، تاریخ ارمنیان، تألیف کرده است. [35] (( از مورخان سدۀ چهاردهم و پانزدهم توما متسوپتسی[36] از چهرههای درخشان تاریخنگاری ارمنی است. یکی از آثار او تاریخ تیمور لنگ و جانشینان او دربارۀ وحشیگریها، ویرانیهــا، غارتهــا و کشتــار تیمور و جانشینــانش در ارمنستان و کشورهای همسایه است)) . [37] از دیگر مورخان معروفی که آثاری دربارۀ ایران و ارمنستان و اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین سدههای دوازدهم و چهاردهم میلادی از خود بهجای گذاشتــه اند بایــد از وارتــان آرِوِلتسی[38] (سدۀ سیزدهم)، استپانوس اربلیان[39] (سدۀ سیزدهم) و خاچاطور کچارتسی[40] (سدۀ سیزدهم) نام ببریم. (( سیمون آبارانتسی[41] در سال 1586، کاملترین تاریخ را دربارۀ سقوط تبریز به دست عثمانیان نوشت و همچنین گریگور داراناقتسی[42] در اوایل سدۀ هفدهم کتاب قطوری دربارۀ وضع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران و عثمانی تألیف کرد و زاکاریا سارکاواک[43] در اواخر سدۀ هفدهم سه جلد کتاب دربارۀ ایران دورۀ صفوی و جنگهای ایران و عثمانی نوشت)) . [44] از مورخان مشهور سدۀ هفدهم میلادی آراکل داوریژتسی[45] (تبریزی) است. او در کتابش، با نام تاریخ، حوادث و رخدادهای سدههای شانزدهم و هفدهم میلادی را، که در ارمنستان و ایران (دوران حکومت صفویه) به وقوع پیوسته، نگاشته است. بیشترین اهمیت این اثر آن است که نویسنده خود شاهد عینی حوادث و اتفاقات بوده است. (( به دلیل اهمیت این اثر م. بروسه[46] آن را به نام مجموعۀ تاریخ ارمنستان ترجمه کرده است (سنپترزبورگ، 1874) و نصرالله فلسفی، مورخ ایرانی، در تألیف اثرش به نام زندگی شاه عباس اول، در چهار جلد، از یادداشتهای داوریژتسی استفاده کرده و از اثر او به عنوان منبع و مأخذ معتبری برای تاریخ ایران سدۀ هفدهم یاد کرده است. کنستــانت جوقــایتسی[47] (جلفایی) در اثر خود به نام مجموعه تاریخ جهان دربارۀ سرمایههای تجار ارمنی و تأثیر آن در اقتصاد و سیاست دوران صفویه گفتوگو میکند. در تاریخنگاری اواخر سده هفدهم و اوایل سده هجدهم آثاری به چشم میخورد که فقط اختصاص به ایران دارد. از جمله میتوان از تاریخ ایران اثر خاچاطور جوقایتسی[48] (جلفایی) نام برد. او تاریخ ایران را از دوران کوروش تا زمان معاصر خویش؛ یعنی، مرگ کریمخان زند (1779م)، به رشتۀ تحریر درآورده است. مؤلف خود در آن زمان میزیسته و شاهد عینی حوادث آن دوران بوده است)) . [49] از مورخان ارمنی سدۀ هجدهم میلادی، که در دوران پادشاهی نادرشاه افشار میزیسته، آبراهام کرتاتسی[50] است. (( او از ادبای بزرگ ارمنی و از معتمدان و مشاوران نادرشاه افشار بود و همیشه در دشت مغان و قفقاز با وی و رجال بزرگ ایران ارتباط داشت. او خاطرات خود را دربارۀ شخص نادر و دربار ایران و شجاعت سربازان ایرانی به تفصیل نوشته است. این یادداشتها با عنوان تاریخنگاری حاوی اسناد و مطالب معتبری دربارۀ جنگهای ایران و عثمانی، شرایط سیاسی و اقتصادی ارمنستان با کشورهای همجوار طی 1734ـ1736م و ملاقاتهای مکرر او با نادرشاه است. این اثر نخستین بار، در 1796م، در کلکته و در 1870م، در ارمنستان و در 1973م، با ترجمۀ روسی به چاپ رسیده است)) . [51] آبراهام یروانتسی،[52] تاریخنگار سدۀ هجدهم، نیز اثری به نام تاریخ جنگها نگاشته و در آن (( وقایع تاریخی 1721 تا 1736م را، که دربرگیرندۀ شورش افاغنه تا به سلطنت رسیدن نادرشاه بود، به رشتۀ تحریر درآورده است. این اثر منبع با ارزش در زمینۀ تاریخ مناسبات ترک و ایران و تاریخ کشورهای ارمنستان، گرجستان و آذربایجان است)) . [53] البته، نویسندگان و مورخان ارمنی به غیر از تاریخنگاری به نگارش موضوعاتی نظیر جغرافیا، ریاضی و نجوم نیز پرداختهاند. از جملۀ این نویسندگان آنانیا شیراکاتسی،[54] دانشمند نیمۀ دوم سدۀ هفتم میلادی، است. او در اثرش، جهاننما، (( دربارۀ آسیا، اروپا و آفریقا و کشورهای ایران، گرجستان، آلبانی، قفقاز شمالی، شهرهای کشورهای یاد شده و توابع و تقسیمات کشوری، رودخانهها، کوهها و راههای آن کشور، کشاورزی، تحول فرهنگی ایران در زمان ساسانیان و نوع حکومت آنها، اقوام مختلف ایرانی و محلهای سکونت آنان، انواع مشاغل، طرز زندگی، مذهب و غیره اطلاعات جالبی به دست میدهد)) . [55] (( اسناد تاریخی بسیاری حکایت از آن دارد که در سدههــای یــازدهم و دوازدهم میلادی زبان فارسی در ارمنستان تدریس میشده است. اولین ترجمۀ یک اثر ایرانی دوران بعد از اسلام به زبان ارمنی ترجمهای از محمدزکریای رازی است، که اساس تألیف کتاب مخیتار هراتسی،[56] پزشک معروف ارمنی در سدههای دوازدهم میلادی، قرار گرفت. برخی از شعرا و حکمای بزرگ ایران، شخصاً به ارمنستان سفر کردند که از آن جمله میتوان از ناصر خسرو، قطران تبریزی و نظامی گنجوی نام برد. آشنایی با فردوسی تقریباً مقارن با پایان زندگی فردوسی، در ارمنستان، آغاز شد. در سدۀ سیزدهم میلادی، اندرزنامۀ انوشیروان به ارمنی ترجمه شد و در همین زمان فریک،[57] بزرگترین شاعر ارمنی سدۀ سیزدهم میلادی، تعدادی از دوبیتیهای فارسی را به ارمنی ترجمه کرد)) . [58] (( یکی از دانشمندانی که میتوان او را بنیان گذار ایرانشناسی در ارمنستان نامید، گِوُرگ دِرهوهانسیان[59] (گورگ دبیر پالانتسی، 1737ـ1812) [60] است. از آثار مهم او میتوان فرهنگ فارسی به ارمنی را نام برد. اهمیت این اثر در آن است که اطلاعات فراوانی دربارۀ اساطیر، روایات و امثال و قهرمانان حماسی ایران به دست میدهد؛ به عنوان مثال، اشعاری از شعرای نامی ایران را با حروف ارمنی آورده است. (( از اولین کسانی که به تحقیق و پژوهش علمی دربارۀ فرهنگ و تاریخ کشورهای همجوار ارمنستان پرداختند خاچاطور آبوُویان[61] بود که در آثار خود دربارۀ تاریخ ایران موضوعهای جالبی را مورد بررسی قرار داد. دومین نفر مسروپ تاقیادیان[62] (1803ـ 1858م) است کــه آثــار او از نظر علمی، تفکر اجتماعی و فــرهنگ ملی ارمنی ارزش ویژهای دارد. او به عنوان یک شرقشناس تاریخ و فرهنگ کشورهای ایران و هند را نیز مورد بررسی قرار داد و اثر او به نام تاریخ ایران اولین گام در این راه بود که تاریخ اساطیر ایران را تا دوران معاصر در بر میگیرد. تاقیادیان آشنایی کامل به زبان فارسی داشته و از منابع فارسی مانند تاریخ طبری و زینتالتواریخ نیز استفاده نموده، سپس اطلاعات و پژوهشهای خود را در این زمینهها بدان افزوده است)) . [63] در سدۀ نوزدهم، همچنین برخی از مترجمان ارمنی دست به ترجمۀ آثاری از ادبیات فارسی زدند. (( آثار سعدی نخستین بار در 1831م، توسط ماتئوس گامزیان،[64] به روسی ترجمه شد. اولین ترجمۀ گلستان، که در 1857 در مسکو به چاپ رسید، توسط استپان نازاریانتس،[65] ادیب ارمنی، صورت گرفت. ترجمۀ ارمنی رستم و سهراب فردوسی اولین بار در 1893م، در ایروان، منتشر شد و در سال بعد از آن، ترجمۀ داستان سیاوش شاهنامه و در همان سال نیز داستان ضحاک از شاهنامه تحت عنوان بیوراسبی در ایروان انتشار یافت)) . [66] از مؤسسات خاورشناسی، که در این سده (1815م)، در مسکو، تأسیس شد، مدرسۀ عالی لازاریان[67] است. در این مدرسۀ عالی، فعالیت خاورشناسان ارمنی نظیر استپانوس نازاریان،[68] کرپه پادکانیان،[69] گریگور خالاتیان[70] و مگردیچ اِمین[71] در زمینۀ ایرانشناسی چشمگیر است. در سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم، در روسیه و اروپای غربی، آثار فراوانی از مؤلفان ارمنی و ترجمههایی از آثار آنان را میتوان یافت، که مستقیماً به تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران مربوط است و مسائل ایرانشناسی را توجیه و تفسیر میکند. از این گروه میتوان از آثار س.کیشمیشف،[72] سلیان خانمیران[73] و دیگران نام برد، که وقایع داخلی دوران نادرشاه و روابط خارجی ایران آن عصر در آثار آنان منعکس و بررسی شده است. از دیگر ایرانشناسان این سده میتوان از داوید ملیک شاهنازاریان،[74] ه. گاترچیان،[75] ی.ستیان،[76] ه. درهوهانسیان،[77] گ. هوسپیان،[78] ق. اینـچیان،[79] ق. آلیشان[80] نام برد. یکی از رشتههایی که در سدۀ نوزدهم توجه دانشمندان و محققان ارمنی را به خود جلب کرد زبانهای باستانی ایران، خصوصاً، زبان پهلوی بود. پایۀ پهلویشناسی در ارمنستان در این سده بنیان نهاده شد. از جمله ایرانشناسانی که به این مهم اشتغال ورزیدند روبن آبراهامیان[81] بود. (( او در زمینۀ ایرانشناسی، تاریخ، زبانشناسی ایرانی و تدوین فرهنگ به تحقیق پرداخت و به ترجمۀ متون پهلوی به زبان ارمنی و نیز به ترجمۀ برخی از اشعار باباطاهر و فردوسی از فارسی به ارمنی همت گماشت)) . [82] فرهنگ پنجزبانۀ پهلوی، فارسی، ارمنی، انگلیسی و روسی به همت او و گئورگی نعلبندیان[83] نگاشته شد. گئورگی نعلبندیان نیز از شرقشناسان و ایرانشناسان نامی سدۀ بیستم ارمنستان بود. او در زمینۀ زبان فارسی و گویشهای آن، زبانهای باستانی و نام شخصیتهای شاهنامه به تحقیق پرداخت و آثاری نیز از خود بر جای گذاشت. فرهنگ فارسی ـ ارمنی، فرهنگ پهلوی ـ ارمنی و فرهنگ ارمنی ـ فارسی از تألیفات اوست. در حال حاضر، محققان بسیاری در ارمنستان، در زمینۀ ایرانشناسی فعالیت دارند که از میان آنها میتوان واهان بایبورتیان[84] و گارنیک آساطوریان[85] را نام برد. بایبورتیان تألیفاتی در زمینۀ تاریخ سدههای اخیر ایران به خصوص، در سدۀ هفدهم میلادی، دوران حکومت صفویه، جامعۀ ارمنیان جلفای نو و نقش بازرگانان در روابط سیاسی و اقتصادی ایران و اروپای غربی دارد. وی همچنین فرهنگ مفصل فارسی به ارمنی (شـامل25000 واژه) را همراه با چکیدههایی از دستور زبان فارسی و ضربالمثلهای فارسی و مترادفهای ارمنی آنها با همکاری آرام دوراگیان[86] و اُلگا آرزومانیان[87] به نگارش درآورده. گارنیک آساطوریان نیز از ایرانشناسان معاصر ارمنستان است. او بنیانگذار و سردبیر مجلۀ علمی ایراننامه (به زبان ارمنی)، مجلۀ بینالمللی کردشناسی و ایرانشناسی (به زبان انگلیسی) و در حال حاضر رئیس دانشگاه ایرانشناسی دانشگاه دولتی ایروان و رئیس مرکز مطالعات ایرانشناسی قفقاز است. [88] مطالعات ایرانشناسی در ارمنستان در سه مرکز جداگانه؛ یعنی، فرهنگستان علوم جمهوری ارمنستان، دانشگاه ایروان و مخزن دولتی نسخههای خطی، ماتِناداران،[89] صورت میگیرد. فرهنگستان علوم ارمنستان، که مهمترین مرجع علمی این جمهوری است، در 1943م، در ایروان، دایر شد و دارای پنج شعبه با 27مؤسسه و شورای علمی است. دانشکدۀ خاورشناسی دانشگاه ایروان، که در 1968م تأسیس شد، بخش دیگری از این فرهنگستان محسوب می شود. از 1940م، که کرسی خاصی به نام زبانشناسی شرقی در این دانشگاه تأسیس شد، مطالعات ایرانشناسی در آن صورت جدیتری به خود گرفت. بخش دیگر فرهنگستان علوم ارمنستان مخزن دولتی ماتناداران است. (( با استناد به اطلاعات قازار (لازار) پاربتسی، مورخ سدۀ پنجم، اسناد دستنویسی به زبانهای ارمنی و یونانی در کتابخانهای در اجمیادزین،[90] در ارمنستان، نگهداری میشد. طبق شهادت اوربل استپانیان،[91] در 1170م، در حملۀ ترکهای سلجوقی، بخشی از این اسناد مورد تاراج و حمله و نابودی قرار گرفت. آراکل داوریژتسی، تاریخنگار سدۀ هفدهم، در کتاب تاریخ به نابودی این اسناد نیز اشاره میکند. بار دیگر، در 1804م، این نسخ خطی دستخوش حوادث شدند و از بین رفتند. در اواخر سدۀ نوزدهم (1914ـ 1918م)، به علت وقوع جنگ جهانی اول فعالیتهای تحقیقی و پژوهشی در این مرکز متوقف شد. در طول سالهای کشتار جمعی ارمنیان به دست ترکان عثمانی، در 1915 و پس از آن بیشتر این منابع و اسناد بار دیگر به نابودی کشیده شدند. در 1939م، با تصمیم دولت ارمنستان، مخزن اسناد از اجمیادزین به ایروان، به یک کتابخانۀ دولتی جدیدالتأسیس و سپس در 1959م به مؤسسۀ اسناد دستنویس مسروپ ماشتوتس (محل فعلی اسناد) انتقال یافت. در این محل، اسناد و دستنویس های کتابهای تاریخی از سدههای پنجم به بعد ، نقاشیهای مینیاتوری، کتابها و اسناد ثبتشدۀ سدۀ میانه و اسناد مربوط به علوم طبیعی نگهداری میشود. همچنین در این مرکز بخشی برای بایگانی، ترمیم و کپی اسناد و کتب وجود دارد)) . [92] و اما آثار هنری و باستانی ارمنستان در نگارخانهها و موزهها نگهداری میشود. (( نگارخانۀ دولتی ارمنستان محل نگهداری مجموعه آثار هنری ایرانی مشتمل بر دوازده مینیاتور آبرنگ و سه نقاشی سیاهقلم از جمله تصویری از اردشیر، پادشاه ساسانی و تصویری از فتحعلی شاه قاجار، دو تابلو و 179 قطعه آثار سرامیک ایرانی متعلق به سدههای مختلف است. در موزۀ دولتی ارمنستان، در ایروان، 160 هزار اثر مختلف مربوط به تاریخ ارمنستان از دوران باستان تا امروز وجود دارد که از جملۀ آنها می توان به آثاری مربوط به دورههای تاریخ اشکانی ارمنستان و دورههای پیوستگی ارمنستان با ایران در سدههای اسلامی اشاره کرد. همچنین، مصنوعات هنری، نوشتهها و اسناد مختلف ایرانی یا ارمنی ـ ایرانی، مربوط به دوران ماقبل صفویه و دوران صفوی، نیز در این موزه حفظ و نگهداری میشود. موزۀ ادبیات و هنر ارمنستان ویژۀ نگهداری نسخه های خطی نویسندگان ارمنی و همچنین نسخههای ترجمه شده از آثار کلاسیک پارسی از جمله فردوسی، سعدی و رسالات مختلفی است که توسط موسیقیدانان ارمنی دربارۀ مختصات موسیقی ایرانی و ارتباط آن با موسیقی ارمنی نوشته شده است)) . [93] همچنین (( مجموعۀ ارزشمندی از مهرهای دوران ساسانی در نقاط مختلف سرزمین کهن ارمنستان از جمله دوین[94] و اجمیادزین به دست آمده. برخی نیز توسط افراد هنردوست و دانشپژوه به موزۀ تاریخ اهدا گردیده است. میتوان نقوش این مجموعه را، که تصاویر آنها در دست است، در شـش گـروه متـفاوت قرار داد: 1. نقـش حـیوانات و پرندگان، 2. تصـویر انسان، 3. نقش آتـشدان، 4. تصویر گیاهان، 5. منوگرام، 6. تصویر ایزدان و الههها)) . [95] از آنجا که موضوع این مقاله ایرانشناسان ارمنی است، سعی شد تا در آن با جزئیات بیشتری به پیشینۀ ایرانشناسی در ارمنستان پرداخته شود. منابع: آگاتانگغوس. تاریخ ارمنیان. ترجمۀ گارون سارکسیان. تهران: نائیری، 1380. آیوازیان، ماریا. (( تاریخچۀ ایرانشناسی و تحول آن در کشور جمهوری ارمنستان)) ، در نخستین همایش ملی ایرانشناسی (27ـ30 خرداد1371)، تهران: بنیاد ایرانشناسی،[1371]. ارانسکی، ای.م. مقدمۀ فقهاللغۀ ایرانی. ترجمۀ کریم کشاورز. تهران: پیام، 1358. بوزاند، پاوستوس. تاریخ ارمنیان. ترجمۀ گارون سرکسیان. تهران: نائیری، 1383. آورزمانی، فریدون. (( نگاهی به مهرهای ساسانی موزۀ تاریخ ارمنستان)) . پیمان. ش 3 و4. پاییز و زمستان 1375. خورناتسی، موسس. تاریخ ارمنیان. ترجمۀ ادیک باغداساریان. تهران: مؤلف،1380. دایرۀالمعارف ارمنی، ج7. ایروان: 1981. دریایی، تورج. شاهنشاهی ساسانی. ترجمۀ مرتضی ثاقبفر. تهران: ققنوس، 1383. ستودهنژاد، شهاب. (( پیوندهای تاریخی و فرهنگی مابین ارمنستان و ایران)) . پیمان. ش 26. زمستان1382. کوریون. زندگی مسروپ ماشتوتس. ترجمۀ گارون سارکسیان. تهران: نائیری، 1381. گروه مؤلفان و مترجمان. ایرانشناسان و اسلامشناسان کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز. تهران: بینالمللی الهدی، 1372. گروه مؤلفان و مترجمان. فرهنگ خاورشناسان (زندگینامه و کتابشناسی ایرانشناسان و اسلامشناسان)، ج1 ،1376، ج2، 1382. ذیل (( آبراهام کرتاتسی)) . ـــــــ .فرهنگ خاورشناسان (زندگینامه و کتابشناسی ایرانشناسان و اسلامشناسان)، ج1ذیل (( آبراهام یروانتسی)) . ـــــــ . فرهنگ خاورشناسان (زندگینامه و کتابشناسی ایرانشناسان و اسلامشناسان)، ج1. ذیل(( روبن آبراهامیان)) . گریگوریویچ لوکونین، ولادیمیر. تمدن ایران ساسانی. ترجمۀ عنایتالله رضا. تهران: علمی و فرهنگی، 1384. مفتاح، الهامه؛ وهاب، ولی. نگاهی به ایرانشناسی و ایرانشناسان کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز.تهران: بینالمللی الهدی، 1372. نوریزاده، احمد. تاریخ و فرهنگ ارمنستان از آغاز تا امروز. تهران: چشمه، 1376. هرزیگ، ادموند. (( کوچ ناگزیر ارمنیان در سالهای 1604ـ 1605 میلادی و افسانۀ اروپایی شاه عباس اول)). ترجمۀ شکوهالسادات اعرابی هاشمی. پیمان، ش 9 و 10. پاییز و زمستان 1378. هوویان، آندرانیک. ارمنیان ایران. تهران: هرمس، 1380. Abeghian, Manouk. Hay Hin Grakanoutyan Patmoutyoun. Part I&II:Antelias. Lebanon:[s. n.], 2004. Kent, G.Roland. Old Persian, New Haven, Connecticut.1953. Khorenatsi, Movses. Hayots Patmoutyoun. translated from grabar by Stepan Malkhasian. Yerevan:[s. n.], 1961. Movsisian, Ardak. Hayastan Kristosits Araje yerrord Hazaramyakoum, Yerevan: [s. n.], 2005. Ulubabian, Bagrat. Zroutsaran, Yerevan:[s. n.],1991. پی نوشت ها: 1ـ آندرانیک هوویان، ارمنیان ایران(تهران: هرمس،1380)، ص 1، پیشگفتار. 2ـ شهاب ستوده نژاد، (( پیوند های تاریخی و فرهنگی مابین ارمنستان و ایران)) ، پیمان، ش26(زمستان 1382): 66. Van 3ـ 4ـ Bagrat Ulubabian, Zroutsaran)Yerevan: [s.n,[ 1991), p.114. 5ـ ولادیمیر گریگوریویچ لوکونین، تمدن ایران ساسانی، ترجمۀ عنایتالله رضا(تهران: علمی و فرهنگی، 1384)، ص58. 6ـ نام کامل او مسروپ ماشتوتس (Mesrop Mashtots) است. او پدیدآورندۀ الفبای ارمنی، بنیان گذار ادب نوشتاری ارمنی، نخستین مترجم، نخستین آموزگار و بنیان گذار مدرسههای آموزش زبان ارمنی است. او در 362م در شهرستان تارون (Taron)، در ارمنستان باستان، زاده شد. نخست در زادگاهش دانش آموخت. سپس به دربار شاهان اشکانی ارمنستان رفت و دبیر دیوان مکاتبات شد و به شغل سپاهی گری روی آورد. او به زبانهای یونانی، سریانی و پارسی آشنا بود و مکاتبات دربار را با این زبانها انجام میداد. او پس از چندی از این کار دست کشید و به جرگۀ روحانیان پیوست. درگذشت ماشتوتس در سیزدهم مهگان، برابر با شنبه 17 فوریه 440م بوده است (کوریون، زندگی مسروپ ماشتوتس، ترجمۀ گارون سارکسیان[تهران،: نائیری، 1381]، ص 67 و 68). Vram Shabouh 7ـ 8ـ بالاترین مرجع دینی کلیسای ارمنستان و گرجستان. در منابع عربی و فارسی به صورت جاثلیق و به ارمنی کاتوقیکوس است. Sahak 9ـ Movses Khorenatsi, Hayots Patmoutyoun, translated from grabar by Stepan Malkhasian(Yerevan: [s.n.[ 1961), p.32610ـ 11ـ احمد نوریزاده، تاریخ و فرهنگ ارمنستان از آغاز تا امروز (تهران: چشمه، 1376)، ص434. Koryoun 12ـ Agatangeghos 13ـ Khorenatsi, ibid, p.5 14ـ 15ـ . Yeznik Koghbatsi 16ـ Yeghdz Aghandots Manouk Abeghian, Hay Hin Grakanoutyan Patmoutyaoun, PartII)Lebanon]s.n.[ 2004), p.132 17ـ Pavstos Bouzand 18ـ 19ـ ماریا آیوازیان، (( تاریخچۀ ایرانشناسی و تحول آن در کشور جمهوری ارمنستان)) ، در نخستین همایش ملی ایرانشناسی (27ـ30 خرداد،1371)، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده(تهران: بنیاد ایران شناسی، [1371])، ص27. Yegishe (Yeghishe 20ـ( Ghazar (Lazar) Parbetsi 21ـ Sebeos 22ـ 23ـ ای. م .اُرانسکی، مقدمۀ فقهاللغۀ ایرانی، ترجمۀ کریم کشاورز(تهران: پیام،1358)، ص152. Vahan Mamikonian 24ـ 25ـ آیوازیان، همان، ص27. 26ـ همان. Abeghian, ibid, II, p. 409&410 27ـ 28ـ آیوازیان، همان، ص30. Aristakes Lastivertsi 29ـ Abeghian, ibid,V. II, p. 32-35 30ـ Stepanos Taronetsi 31ـ Grigor Magistros 32ـ Samouel Antsi 33ـ Giragos Gandzagetsi 34ـ 35ـ آیوازیان، همان، ص31. Tovma Metsopetsi 36ـ Abeghian, ibid,V. II, p. 365&366 37ـ Vartan Areveltsi 38ـ Stepanos Orbelian 39ـ Khachatour Kecharetsi 40ـ Simon Abarantsi 41ـ Grigor Daranaghtsi 42ـ Zakaria Sarkavak 43ـ 44ـ گروه مؤلفان و مترجمان، ایران شناسان و اسلام شناسان کشورهای مشترک المنافع و قفقاز(تهران: انتشارات بین المللی الهدی، 1372). Arakel Davrijetsi .01 45ـ
Konstant Joghayetsi47ـ Khachatour Joughayetsi48ـ 49ـ آیوازیان، همان، ص33 و 34. Abraham Kretatsi 50ـ 51ـ گروه مؤلفان و مترجمان، فرهنگ خاورشناسان (زندگینامه و کتابشناسی ایرانشناسان و اسلامشناسان) (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1372)، ج1، ذیل (( آبراهام یروانتسی)) Abraham Yervantsi 52ـ 53ـ گروه مؤلفان و مترجمان، فرهنگ خاورشناسان (زندگینامه و کتابشناسی ایرانشناسان و اسلامشناسان) (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1372)، ج1، ذیل (( آبراهام کرتاتسی)) 55ـ آیوازیان، همان، ص32. Mkhitar Heratsi 56ـ Frrik 57ـ 58ـ گروه مؤلفان و مترجمان، ایرانشناسان و اسلامشناسان کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز، ص108. Gevorg Der Hovhannesian 59ـ Gevorg Dbir Palantsi 60ـ Khachatour Abovian 61ـ Mesrop Taghyadian 62ـ 63ـ آیوازیان، همان، ص36 و 34. Mateos Gamzian 64ـ Stepan Nazariants 65ـ 66ـ الهامه مفتاح و ولی وهاب، نگاهی به ایرانشناسی و ایرانشناسان کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز (تهران: انتشارات بینالمللی الهدی،1372)، ص109. Lazarian 67ـ Stepanos Nazarian 68ـ Krepe Padkanian 69ـ Grigor Khalatian 70ـ Mgrdich Emin 71ـ S.Kishmishov 72ـ Selian Khanmiran 73ـ David Melik Shahnazarian 74ـ H.Gatrchian 75ـ Y.Setian 76ـ
G.Hovsepian 78ـ Gh. Inchian 79ـ Gh. Alishan 80ـ Rouben Abrahamian81ـ 82ـ گروه مؤلفان و مترجمان، فرهنگ خاورشناسان(زندگی نامه و کتاب شناسی ایران شناسان و اسلام شناسان)، ج1،ذیل (( روبن آبراهامیان)) . Georgi Nalbandian 83ـ Vahan Baybourtian 84ـ Garnik Asatourian 85ـ Aram Doragian 86ـ Olga Arzoumanian 87ـ 88ـ آیوازیان، همان، ص33 و 34. Matenadaran 89ـ Edjmiadzin 90ـ Orbel Stepanian 91ـ 92ـ دایرۀالمعارف ارمنی، ج7، ص 284. 93ـ الهامه مفتاح و ولی وهاب، همان، ص 115 و116. 94ـ Dvin 95ـ فریدون آورزمانی، ((نگاهی به مهرهای ساسانی موزهی تاریخ ارمنستان))، پیمان، ش3 و4(پاییز و زمستان1375): 104 و 107. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 52
|