نویسنده: زویا خاچاطور


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43

پس از مهاجرت ارمنیان به ایران، به خصوص اصفهان، مهاجران برحسب خصوصیات قومی، که شامل گویش، پوشش و آداب و سنت بومی می شد، به گروه ها و دسته های مختلف تقسیم شدند و هرکدام بخشی از استان اصفهان را برای سکونت انتخاب کردند. ((ارمنیانی که در سال 1606م منطقۀ فریدن را برای سکونت انتخاب کردند از اهالی گانزاک،[3] آرجِش،[4] آرزکه[5] و وان[6] ارمنستان بودند)).[7] با گذشت زمان رفت و آمدها، مهاجرت ها و وصلت های خانوادگی ساکنان این منطقه با دیگر مناطق ارمنی نشین سبب همگنی آنان با دیگر اقوام ارمنی شد و ترکیب ساکنان منطقۀ فریدن را به صورت تلفیقی از اقوام گوناگون ارمنی درآورد.

شهرستان فریدن از نظر تقسیمات کشوری تابع استان اصفهان است. این شهرستان حدود 6،355 کیلومتر مربع مساحت دارد و تقریباً در 150 کیلومتری غرب و جنوب غربی شهر اصفهان واقع شده. در سده های هفدهم و هجدهم میلادی، فریدن دارای 24 روستای ارمنی نشین بودکه به مرور زمان به تعداد آنها افزوده شد. تا اواخر قرن گذشته فریدن یکی از پر جمعیت ترین مناطق ارمنی نشین ایران بود اما به دلیل مهاجرت ارمنیان به دیگر شهر های ایران و سایر کشورها از اواخر قرن بیستم میلادی روستا های ارمنی نشین این منطقه خالی از سکنه شدند. با شروع زندگی شهر نشینی و مهاجرت ارمنیان فریدن لباس های محلی فراموش و در دل تاریخ مدفون شد. به دلیل کمبود منابع نوشتار حاضر تنها اشاره ای دارد به پوشاک ارمنیان فریدن از اواخر سدۀ نوزدهم تا سدۀ بیستم میلادی.

پوشاک زنان ارمنی فریدن

انسان ها به ویژه زنان لباس را تنها به منظور پوشش بدن به کار نمی برند بلکه انتخاب رنگ و نقش پارچه و تزیینات آن معرف ویژگی های فرهنگی، شخصیتی، سن، منزلت اجتماعی و موقعیت اقتصادی آنان به شمار می رود. تنوع پوشاک زنان در سرپوش ها، تن پوش ها و زیورآلات و تزیینات وابسته به آنان به مراتب بیشتر از پوشاک مردان است. پوشاک زنان ارمنی منطقۀ فریدن در تمام روستا ها دارای یک شکل و الگوست. این لباس لباسی است که زنان ارمنی در زمان مهاجرت به ایران آن را به تن داشته و سال ها در حفظ و نگهداری آن تلاش کرده اند. در طول قرن های هفدهم تا بیستم میلادی فرهنگ بومی ارمنیان فریدن تأثیرات خواسته و ناخواستۀ بسیاری را از فرهنگ و هنر ایرانی پذیرفته است. عمدۀ تغییرات پوشاک ایرانیان مربوط به 1334ش/ 1935م و فرمان کشف حجاب رضا شاه است. این فرمان باعث ساده تر شدن پوشش سر و برداشته شدن باشماخ[8] از صورت زنان ارمنی فریدنی شد. پوشاک زنان ارمنی فریدن متناسب با سن و موقعیت اجتماعی آنان به پنج گروه سنی تقسیم می شد:

  1. لباس های بچگانه

اولین لباس نوزاد سیسمونی بود که معمولاً چند ماه قبل از تولد نوزاد مادر و خانوادۀ مادری آن را آماده می کردند. لباس های نوزاد از جنس تترون، چلوار و چیت و به رنگ سفید دوخته می شد. ارمنیان نیز مانند دیگر اقوام نوزادان خود را قنداق می کردند و بر سرشان روسری می بستند. مرسوم بود برای تزیین و دوری از چشم و نظر برروی لباس نوزادان مهره هایی رنگی به نام جاوُل[9] وصل می کردند. پس از به راه افتادن کودکان نیز دو نوع لباس برای آنها تهیه می شد: چین-چین[10] و آراج چین- چین[11] با شلواری گشاد. بر سرکودکان هم عرق چین هایی ظریف مناسب با جنسیت و سن آنها همراه با سوزن دوزی و زری دوزی های زیبا می گذاشتند. در مجموع انواع پوشاک کودکان عبارت بود از:

چین چین: چین چین لباسی بود آستین دار، یقه گرد، بدون برگردان و دارای چاکی در قسمت جلو که با دکمه یا بندینک بسته می شد. چین چین دارای برشی در قسمت کمر بود که بالاتنه را با چین های ریزی در قسمت پشت به پایین تنه وصل می کرد.

آراج چین چین: آراج چین چین لباسی بود بدون آستین، یقه گرد و پشت باز که با دکمه در پشت بسته می شد و در قسمت جلو در ناحیۀ کمر دارای چین ظریفی بود. این لباس به صورت پیش بند برروی چین چین پوشیده می شد.

عرق چین: عرق چین کلاهی بود که هم کودکان و نوجوانان دختر و هم کودکان و نوجوانان پسر از آن استفاده می کردند. این کلاه پارچه ای بود گرد، ساده، سبک به ارتفاع چهار الی پنج سانتی متر با انواع تزیینات و رودوزی های مرسوم.

جاوُل: جاوُل بستۀ کوچکی بود شامل مهره های رنگی به خصوص آبی (بیشتر برای دوری چشم و نظر) که بر روی لباس نوزادان وصل می شد.

  1. لباس های دخترانه

دختران بین سنین کودکی تا اواخر نوجوانی از چین شابیک [12] یا در اصطلاح پیراهن چین دار با رنگ های شاد و پیش بند استفاده می کردند. دختران هم به مانند زنان برای آرایش مو گیسوان خود را در یک یا دو رشته می بافتند و سپس، کلاه عرق چین سکه دوزی شده ای از جنس مخمل، چیت یا ابریشم بر سر می گذاشتند و بر روی عرق چین هم لاچاک[13] می انداختند. از دیگر زیورآلات آنان دستبندهایی از سکه وگلوبندهایی با مهره های رنگین بود. دختران فریدنی دهان خود را با باشماخ نمی بستند.

چین شابیک: چین شابیک لباسی بود بلند دارای برش در قسمت کمر و پایین تنۀ گشادتر از بالا تنه این لباس در قسمت پشت دامن با چین هایی ریز به بالاتنه وصل می شد و معمولاً چاکی در قسمت پشت داشت که با دکمه یا بندینک باز و بسته می شد.

  1. لباس های نوعروسان

اوج هنر و فرهنگ پوشاک ارمنیان را می توان در لباس نوعروسان تمام مناطق ارمنی نشین دید. عروس ها با انتخاب رنگ های شاد برای لباس خود با پوشش و آرایش متفاوت سر تفاوتی فاحش با دیگر زنان داشتند.

دختران فریدن هنگام عروسی پس از پوشیدن لباس محلی زنانه که شامل شابیک،[14] مینتان[15] و گُگنوتس[16] بود شروع به تزیین سر می کردند و گاه همراه با تزیینات برسر عروس گلخی کُقر[17] می انداختند. دختران تنها به هنگام ازدواج مجاز به استفاده از تزیینات مخصوص زنان و عروسان بودند. آنها پس از گذاشتن گُود[18] بر روی پیشانی خود تاگاراک[19] و تاخداک[20] می بستند و سپس بر روی آنها روسری ولاچاک های عنابی و قرمز رنگ می انداختند. برروی روسری و پیشانی خود نیز آویز هایی به نام گلدرو [21] و اِرسنُـتس[22] و ترترنیک[23] می آویختند ودهان و بینی خود را با باشماخ می پوشاندند. گاهی اوقات نوعروسان حتی تا یک سال بعد از ازدواج بر روی سر خود تزیینی به نام پونج او جونی[24] نصب می کردند. تازه عروس ها برای تزیین دست ها از انگشتر و تزیین بازوها از دستبندی به نام آبرجان[25] استفاده می کردند. زنان فریدنی انگشتری به نام بتامان[26] مختص انگشت شست داشتند. این انگشتر نقره ای شبیه یک استوانۀ کوچک با تزیینات ظریف فلزکاری بودکه یک طرف آن حالتی تیز به طرف نوک انگشت داشت.

  1. لباس های زنانه

پس از ازدواج زنان لباس معمولی خود را می پوشیدند و در مواردی به جای مینتان از چوچیک[27] استفاده و با بالا رفتن سن کم کم لباس ها ساده تر و تزیینات سینه مثل باد[28] و آشم حذف می شد اما آویز های سر گلدرو – اِرسنُتس و باشماخ همچنان به کار می رفت.

در مجموع انواع پوشاک زنانه عبارت بودند از:

شابیک: پیراهن را در اصطلاح محلی شابیک می گفتند. شابیک تن پوشی بود تا مچ پا، یقه گرد و دارای چاک کوچکی در قسمت جلو که معمولاً با بندینک باز و بسته می شد. آستین آن بلند و سر آستین های آن کلوش بود. بالاتنۀ شابیک تا نصف آستین های آن از پارچۀ گلدار و پایین تنه و بقیۀ آستین تامچ از پارچۀ قرمز عنابی از جنس متقال تهیه می شد. پایین تنۀ شابیک 1/5 برابر بالا تنه بود و با چین های ریز در قسمت کمر به بالاتنه وصل می شد. دوخت این شکل از پیراهن تا اواخر قرن گذشته مرسوم بوده است.

مینتان: مینتان تن پوشی آستردار، جلوباز و یقه هفت بود که با یک دکمه (سکه) در قسمت شکم بسته می شد. مینتان دارای دو جیب در پهلوها، آستینی بلند و چاک بلندی تا آرنج بود که در صورت نیاز با دکمه و بندینک بسته می شد. قد این تن پوش تا زیر زانو بود به طوری که پیراهن از زیر آن معلوم می شد. دوردامن، آستین ها و یقۀ مینتان رادر چندردیف نواردوزی و برای دوخت آن از پارچه های طرح دار رنگی استفاده می کردند.

چوچیک: این تن پوش در ظاهر شبیه مینتان بود با این تفاوت که در پهلو ها دو چاک بلند تا نزدیکی باسن داشت و دو جیب پهلو در درز چاک ها دوخته می شد.

گُـکنوتس: این تن پوش پیش بندی از جنس متقال به رنگ های قرمز عنابی و زرشکی بود که آن را بر روی مینتان می بستند. گُـکنوتس در قسمت فوقانی با بند به پشت گردن بسته می شد و دو بند در زاویه های کناری داشت که آنها را به پشت کمر می بردند و سپس به جلو می آوردند و بر روی شکم گره می زدند. بلندی این تن پوش هم قد شابیک انتخاب می شد. گُـکنوتس در قسمت تحتانی سوزن دوزی و در قسمت سینه سکه دوزی می شد که به این تزیینات باد می گفتند.

کولاجا:[29] کولاجا نوعی پالتوآستردار از جنس پشم، ماهوت یا ترمه بود که آن را در فصل سرما برروی مینتان می پوشیدند. بلندی کولاجا تا زانو بود و در قسمت جلو با سه الی چهار دکمه یا بندینک بسته می شد. دور تا دور مچ دست، یقه و دامن کولاجا دارای تزییناتی مثل یراق دوزی، گلابتون دوزی و نوار دوزی بود.

گودیگ:[30] شال کمر را در اصطلاح محلی گودیک می گویند. زنان روستایی برای حفظ شکل و ظاهر مینتان و محافظت در برابر سرما از شال کمراستفاده می کردند. گودیگ شالی پشمی و ریشه دار به طول چهار پنج سانتی متر و به عرض 25 الی سی سانتی متر بود. برای استفاده از گودیک یک طرف آن را روی شکم می چسپانند و اندکی از ریشه های آن را بیرون می گذاشتند سپس شروع به پیچاندن آن به دور کمر می کردند و قسمت انتهایی شال را با ریشه هایی که از ابتدا از شال بیرون گذاشته بودند گره می زدند و به زیر شال می بردند.

باشماخ یا یامشاخ: باشماخ دستمالی سفید از جنس ململ بود که زنان بعد از ازدواج به صورت سه گوش بر روی چانه و دهان خود می بستند و آن را با بندهایی در پشت گردن محکم می کردند. دراواخر قرن گذشته که استفاده از باشماخ منسوخ شد زنان طبق عادت لبۀ روسری یا لاچاک را بر روی صورت می کشیدند.

گوُت: گوُت یا گود استوانه ای بود از جنس مقوای کلفت یا چوب نازک که روی آن را با پارچه می پوشاندند و کمی بالاتر از فرق سر قرار می دادند. ارتفاع گوُت هشت تا دوازده سانتی متر بود و لاچاک و دیگر تزیینات برروی آن بسته و نصب می شد.

لاچاک: لاچاک روسری بزرگی به ابعاد 1/5 متر و به صورت چهارگوش بود که دختران از چیت گدار و زنان از جنس کُدَری به رنگ زرشکی با دنباله های بلند به سر می کردند. لچک را در گذشته روی گود می بستند و دنباله های آن را به صورت چپ و راست، در بالای سر، پروانه وار گره می زدند. دنباله های آن معمولاً تا پشت زانوی خانم ها ادامه داشت.

گلخی کُقر: تور سر عروس را در اصطلاح محلی گلخی کُقر می گویند.گلخی کُقر پارچۀ ترمۀ چهار گوشی دارای ریش های تزیینی در چهار طرف بودکه آن را هنگام عروسی به صورت سه گوش بر سر عروس می انداختند.

5.لباس های سالمندان

زنان سالمند لباس هایی ساده با رنگ های تیره می پوشیدند. در این سنین برای پوشش سر از لاچاک بدون هیچ تزیینی استفاده می کردند و تاکیدی هم در مورد بستن دهان خود نداشتند.

تزیینات سر و سینۀ زنان

انواع تزیینات سر و سینۀ زنان ارمنی عبارت بود از:

پونج او جونی: این زینت از جمله آلات تزیین سر عروسان فریدن و شامل رشته های منجوق، سکه و پارچه های رنگی به شکل مربع و لوزی است که به هم وصل می شود و لاچاک یا گلخی کُقر عروس را کاملاً می پوشاند.

ترترنیک: ترترنیک بندی تزیینی شامل سکه و آویز های نقره ای، لوزی یا ماهی شکل است که زنان آن را برروی گود بالایی پیشانی می بستند و در دو طرف صورت محکم می کردند.

آشم: آشم گلوبندی بود شامل چند ردیف سکه و زنجیر از جنس نقره به شکل مثلث نسبتاً بزرگ که قسمت سینه و گردن زنان را تزیین می کرد. آشم را طلا کاران و فلز کاران فریدنی در اندازه ها و ابعاد مختلف درست می کردند.

گلدرو و اِرسنُـتس: این دو زیور شامل رشته منجوق هایی درشت و دو عدد پلاک مستطیل شکل از جنس نقره بودکه این دو پلاک در دو طرف صورت در قسمت شقیقه ها به لاچاک وصل و زنجیر هم از زیر چانه رد می شد.

تاگاراک: تاگاراک نوعی تزیین روی سر و پیشانی شامل آویز هایی از جنس نقره بود که بر روی گود وصل می شد.

تاخداز: تاخداز پارچه ای بلند و نواری شکل بود که روی آن سکه دوزی می شد و آن را برروی پیشانی می بستند.

باد: باد بندی تزیینی شامل سکه و زنجیر از جنس نقره بود که در قسمت فوقانی پیش بند به صورت مستطیل دوخته می شد و بیشتر زنان از آن استفاده می کردند.

پوشاک مردان فریدن

پوشاک مردان ارمنی از بدو ورود به ایران تغییراتی پی در پی داشته اما تغییر ناگهانی لباس ها در زمان حکومت رضا شاه پهلوی در واقع نطقۀ اوج این تغییرات به شمار می رود به گونه ای که در هیچ یک از ادوار تاریخی دیگر هرگز چنین تغییرات تند و پرشتابی روی نداده است. به همین دلیل رضا شاه را می توان اولین پیشتاز تغییر لباس مردم ایران دانست که عمدۀ این تغییرات در خصوص لباس مردان مربوط به صدور فرمان رضا شاه مبنی بر استفاده از کت شلوار وکلاه پهلوی است. انواع پوشاک مردان فریدن پیش از تغییر لباس عبارت بود از:

شابیک: همان طور که در بخش مربوط به زنان ارمنی اشاره کردیم به پیراهن در اصطلاح محلی شابیک می گویند. شابیک مردان دارای آستین بلند و ساده و گاه مچ دار و یقه گرد، بدون لبه وبرگردان و بلندی ای تا زیر باسن بود. پیراهن جوانان چاکی از زیر گردن تا روی سینه داشت که با دکمه هایی از جنس صدف بسته می شد اما پیراهن سالمندان دارای چاک یقه در قسمت پهلو بود به طوری که آخرین دکمه بر روی شانه محکم می شد. شابیک را غالباً از رنگ های سفید و آبی و از جنس های مختلف مانند کرباس، کتان و چلوار تهیه می کردند. شکل ظاهری شابیک مردان دربین تمام طبقات اجتماعی به یک گونه بود و وجه تمایز آن تنها جنس آن بود. به مرور زمان شکل یقۀ این پیراهن ها تغییر کرد و به شکل یقۀ پیراهن های امروزی آقایان درآمد.

داباد:[31] شلوار را در اصطلاح محلی تنبان یا داباد می گویند. ارمنیان فریدن شلوار را به رنگ های مشکی و سرمه ای و از جنس فاستونی، کرباس و متقال می دوختند. شلوارهای روستانشینان فریدنی دو مدل داشت. یکی شلواری با کمرلیفه ای با دو ساق پای پهن وگشاد تا مچ و دیگری شلواری نه چندان گشاد و دارای کمری. شلوارها معمولاً بندی پشمی به نام خونجان[32] داشتند که از داخل لیفه رد و گره زده می شد. برای شلوار های کمری دار پل می گذاشتند و آنها را با کمربند چرمی می بستند.

کابا:[33] قبا را در اصطلاح محلی کابا می گویند. قبا تن پوشی بود بلند، آستین دار و جلو باز که پس از قرار گرفتن برروی هم با یک دکمه بسته می شد.

ارخالوق: مردان روستایی برروی پیراهن یا قبا ارخالوق می پوشیدند. ارخالوق تن پوشی بود جلوباز آستردار، دارای قدی نسبتاً کوتاه، دوچاک و دو جیب در دو طرف و آستین بلند. آستین های ارخالوق چاکی بلند تا آرنج داشتند که با بندینک و دکمه هایی که با نخ و قیطلان درست شده بود بسته می شدند.

شال: در روستا ها برای بستن دور کمر از شال های پشمی ساده استفاده می کردند. در مواردی هم به آن گودیک می گفتند. شال را روی قبا می بستند.

گودیک: کمربند چرمی را در اصطلاح محلی گودیک می گویند.گودیک را زمانی می بستند که از شلوار کمری دار استفاده می کردند.

کلاه نمدی: کلاه نمدی را در اصطلاح محلی نامادِ گلخارک[34] می گویند. این کلاه دارای سطحی منحنی شکل با ارتفاع ده الی دوازده سانتی متر، بدون لبه، به رنگ مشکی و از جنس نمد بود.

کلاه پشمی: کلاه پشمی را در اصطلاح محلی برتِ گلخارک[35] می گویند. کلاه پشمی کلاهی گوشی دار یا بدون گوشی بود که در فصل سرما از آن استفاده می کردند و زنان روستایی آنها را از پشم گوسفند می بافتند.

کلاه شابگا: شابگا کلاهی به رنگ مشکی با بلندی پنج الی هشت سانتی متر و دوره دار بودکه مالکان و به خصوص کشیش ها از آن استفاده می کردند.

گاناچ – گارمیرِ داماد:[36] داماد هنگام عروسی از گاناچ – گارمیر (در لغت به معنای قرمز و سبز. قرمز نشانه دختر و سبز نشانه پسر است). استفاده می کند. گاناچ -گارمیر شامل دو نوار پارچه ای آسترداربه عرض هشت الی ده و به طول چهل الی پنجاه سانتی متر است که روی آن را با نخ های رنگی و زری سوزن دوزی می کنند. این نوارها را داماد هنگام عروسی با گیره هایی کوچک از شانه تا کمر به صورت ضرب دری بر لباس خود وصل می کند. استفاده از گاناچ -گارمیر در تمام مناطق ارمنی نشین مرسوم بوده و حتی امروزه هم از این رسم پی روی می شود.

پوشاک کار مردان فریدن

انواع پوشاک کار و معشیت مردان فریدن عبارت است از:

گُگُنُتس: گُگُنُتس یا پیشبند را مردان ارمنی فریدن هنگام کاردر مزرعه استفاده می کردند. این بیش بند که بلندی آن از کمر تا زیر زانو بود معمولاً از رنگ های سفید یا قهوه ای از جنس کتان دوخته می شد.

مُـمی:[37] مُمی دستمالی بود چهار گوش که مردان فریدن هنگام کار در مزرعه (خرمن کوبی) آن را سه گوش کرده به سر خود می بستند. طریقۀ بستن ممی به این صورت بود که ابتدا دستمال را روی پیشانی می بستند. سپس دو طرف آن را پشت سر برده و گره می زدند و بعد دوباره آن را بر روی پیشانی می آوردند و یک بار دیگر گره می زدند.

بازوکی پاتان:[38] مچ پیچ یا در اصطلاح محلی بازوکی پاتان عبارت بود از پارچه ای استوانه ای از جنس کرباس که با یک دگمه به دور مچ تا آرنچ بسته می شد تا کارگران در هنگام کارکشاورزی از ضربات داس مصون بماندند.

چرنام:[39] کشاورزان برای مصون ماندن انگشتان دست از دستکش هایی از جنس چرم بز به نام چرنام استفاده می کردند. این دستکش ها را پینه دوز های محلی می دوختند.

پاپوش های ارمنیان فریدن

انواع پاپوش های ارمنیان فریدن عبارت است از:

گولبا:[40] به جوراب در اصطلاح محلی گولبا می گویند. جوراب ها همگی از جنس پشم بودند و زنان ارمنی آنها را در دو نوع ظریف و ضخیم می بافتند.

ماشیک:[41] ماشیک پاپوشی بود زنانه، دم پایی مانند، پشت باز، نوک برگشته و به رنگ های قرمز، سیاه و قهوه ای که پینه دوزان محلی آنها را می دوختند.

گیوه: گیوه پاپوشی راحت، سبک و بادوام دارای زیره و رویه ای نازک بود که معمولاً زنان و مردان میان سال در فصل سرما می پوشیدند.

سُر:[42] سُر عبارت است از یک تخت چرمی از پوست گاو با حالت و الگوی کف پا که با نخ هایی از جنس پنبه و به رنگ سفید دور تا دور این تخت چرمی و سپس رویۀ آن را می بافتند و فقط محل ورودی پا را باز می گذاشتند. از این پاپوش هم خانم ها و هم آقایان استفاده می کردند.

چاروخ:[43] چاروخ یا چاروق نوعی پای افزار چرمی زمخت و در واقع قالبی چرمی است که پا را داخل آن می نهند و سپس بندهای آن را می کشند تا به دور پا جمع شود و سپس بندها را به دور ساق پا می پیچند و گره می زنند. این پا پوش چپ و راست ندارد.

لاکان:[44] لاکان به کفش هایی از جنس چوب یا استخوان می گفتند که با ریسمان هایی به هم وصل می شد و در فصل زمستان برای پیاده روی برروی برف از آن استفاده می کردند.

پی نوشت ها:

3-Gânjâk

4-Ârčeš

5-Ârckē

6-Van

7- این سند تاریخی داخل جلد انجیلی که متعلق به ارمنیان چهار محال و بختیاری بوده نوشته شده است. بنا به نوشتۀ سوکیاس ملیک پطروسیان ((شاه عباس در تاریخ1603م ارمنیان را از یازده منطقۀ ارمنستان به ایران کوچانده است که از این یازده منطقه چهار منطقه را اهالی فریدن تشکیل می دادند)). این کتاب را لئون میناسیان در 1937به طور اتفاقی پیدا کرده و هم اکنون در کلیسای سارکیس مقدس جلفای اصفهان نگهداری می شود(لئون میناسیان، تاریخ ارامنه فریدن[ لبنان: 1971] ص.30 ).

8-bâšmâx

9- Jâvul

10-čin- čin

11-ârâč čin- čin

12- čin šâbik

13- lâčâk

14-šâbik

15-mintân

16- gognoc

17-glxekoqr

18- god

19-tâgârâk

20- Tâxtâc

21- gldru

22- eresnods

23-trtrnik

24-punjujuni

25-âbrjân

26-btâmân

27-čučik

28-pâd

29-kolâjâ

30- godik

31-dâbâd

32- xonjan

33- kâbâ

34-nâmâde glxârk

35- brte glxârk

36- kânâc-kârmir

37-mome

38-bâzuke-pâtân

39- črnâm

40- golbâ

41-mâšik

42- sor

43-čârux

44- lâkân

منابع:

آرشیو عکس دیر آمناپرکیچ اصفهان.

شریعت زاده، سید علی اصغر. مجموعه مقالات مردم شناسی ایران، تهران: پازینه، 1379.

قاسمی، مهناز. پوشاک سنتی ارامنۀ اصفهان. اصفهان: سازمان میراث فرهنگی وگردشگری، 1385.

میناسیان، لئون. تاریخ ارامنه فریدن، لبنان: [بی نا]، 1971.

هولتسر، ارنست. ایران در صد و سیزده سال پیش،[بی جا]: مرکز مردم شناسی ایران، 1355.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43
سال دوازدهم | بهار 1387 | 128 صفحه
در این شماره می خوانید:

خاکستر روشن

نویسنده: غلامرضا کیانی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 آن قدر از عمر من می گذرد که نمی توانم خیلی چیزها را به یاد بیاورم. اما افرادی را که در کنارشان می سوختم و می...

ارمنیان و سلسله اشکانی پارت ها

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43  نوشتار حاضر مروری گذرا دارد بر آنچه مشترکات تاریخی دو قوم ارمنی وایرانی را در دورۀ سلطنت اشکانیان شامل می شود....

معرفی کتاب کشتزار چکاوک ها

نویسنده: تنی یعقوبیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43  مقدمه کشتـــزار چــکاوک ها،[2] آخریــن کتــاب آنتونیا آرسلان، برندۀ جایزۀ پی ای ان کلاب[3] سال 2005، آغاز یک سه...

سفر مرگ

نویسنده: فتحیه چتین / ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 آن سال هِرانوش کلاس سوم را هم با موفقیت به پایان رسانده بود. از آنجا که کودک بسیار باهوش و...

معرفی کتاب مادربزرگ من

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 اشاره فتحیه چتین نویسندۀ کتاب مادربزرگ من در سال1950م در شهر کوچک معدن در استان الازیغ ترکیه دیده به جهان گشود....

سخنرانی روبرت بگلریان در مراسم یادبود نژادکشی ارمنیان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 ((به نام خدا. با ســلام بـه حضار گــرامی، نمایندگان محترم مجلس چه در دوره های پیشین و چه حال، نویسندگان، مورخان، اساتید، مدعوین و برگزار...

نگاهی به آذربایجان و قفقاز و مسائل پان ترکیسم

نویسنده: آریاسب دادبه فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 با درود به روان هزاران انسان شریفی که 93 سال پیش در چنین روزی قربانی تفکــری پلید شدند. پافشاری ارمنیــان جهان در...

انکار بس است،پذیرش!

نویسنده: علی دهباشی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 امروز روزی در 93 سال پیش فاجعه ای عظیم در تاریخ بشریت اتفاق افتاد كه هنوز ابعاد گستردۀ این واقعه كاملاً شناسایی نشده...

گزارش مراسم یادبود نود و سومین سالگرد نژادکشی ارمنیان

نویسنده: گارینه داوتیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 به منظور گرامی داشت یاد و خاطرۀ 1/5 میلیون شهید ارمنی، که در1915م به دست کارگزاران دولت عثمانی از سرزمین آبا و...

او یک ارمنی بود

نویسنده: یلدا / ترجمه: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 در 1968، زمانی که هنوز به دبستانی در حوالی میدان تاکسیم می رفتم، پدرم روزها در قهوه خانه ای کار می...

هویت ترکیه نوین و نژادکشی ارمنیان

نویسنده:  استپان اچ.آسطوریان / ترجمه: روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 مسلک‌های ملی‌گرایانۀ ترکی،که با آغاز قرن بیستم در امپراتوری عثمانی به ظهور رسید، دو...

نقش ارمنیان در امپراتوری عثمانی

نویسنده: هراچیا آچاریان / ترجمه: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 ترک های آسیای مرکزی، پس از فتح روم شرقی و تأسیس دولت عثمانی، علاوه بر تسلط کامل بر روم...

قتل عام ارمنیان در مراجع بین المللی

نویسنده: ایو ترنن / ترجمه: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 از بهار 1915 تا پاییز 1916م بیش از 5/1میلیون تن از ساكنان ارمنی دولت عثمانی قتل عام شدند؛...