نویسنده:رافی آراکلیانس


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92

«هر کس که بتواند روش نگهداری قرمزدانه

و راز گمشده تهیه وُرتان کارمیر را کشف و بار

دیگر آن را تولید کند، شایسته دریافت ده هزار

سکه طلا است».

شاهامیر شاهامیریان (2)

مَدرَس، هندوستان، 1788م

 

 

 

 

وُرتانکارمیر(3)

رنگ سرخ در دانش روانشناسی شناختی، نمادی از ظهور احساسات شدید است. ذهن انسان پیام عشق تا خشونت و نشاط  تا جنون را از رنگ سرخ دریافت می‌کند، آن را می‌پردازد و بدن را به انعکاس وا می‌دارد. این رنگ گرم،  پیوندی دائمی با شور و حرکت دارد. کارمایه‌ایست برای تحرک، ایجاد هیجان، تشدید  انگیزه برای بلندپروازی و حتی تحمیل اراده به دیگران. رنگ سرخ بخش مهمی از سرچشمه  احساساتی است که کنش‌ها و واکنش‌های مثبت و منفی بر آمده از ذهن انسان را سبب می‌شود. عشق، انگیزه، توجه، قدرت و … از سویی و پرخاشگری، خشم، التهاب، اضطراب و … از سوی دیگر، تعامل مثبت و سازنده یا منفی ومخرب ذهن انسان را با محیط باعث  می‌شود.  بی‌سبب نیست که میر غضب و جلاد را در حکایات با رنگ سرخ می‌شناسند و گلی را که عاشق به محبوب خود تقدیم می کند گل سرخ است.

رنگ سرخ طیف وسیعی از سایه‌های روشن وتیره را در بر دارد. هر یک از رنگ‌های ارغوانی، زرشکی، گلی، حنایی، نارنجی و…  ترکیبی از رنگ سرخ با دو رنگ اصلی دیگر است و بر همین اساس، منشاء یا نمادی از احساسات و برخوردهایی گوناگون،  از عشق و شور گرفته تا جنگ و خون‌ریزی. رنگ‌ها می‌توانند الهام‌بخش و زمینه‌ساز انگیزه‌ای برای برداشتن گامی باشند و یا کسی را که گرایشی ذاتی به رنگی خاص دارد، مجبور به برداشتن گامی نا‌خواسته کنند. تاریخ، به هنگام ثبت وقایع، به رفتار شخصیت‌هایی می‌پردازد که به گونه‌ای سازنده تاریخ بوده‌اند. تاریخ، در بیشتر موارد رابطه پندار با رفتار و کردار این کنشگران ـ که در بیشتر موارد صاحبان قدرت و فرمانروایان هستند ـ را با رنگ یا رنگ‌هایی خاص پیوند زده است. شخصیت‌های تاریخ‌ساز خود در مواردی اصرار در استفاده مستمر از رنگی خاص در زندگی وعملکرد خود داشته‌اند، یا دیگران شخصیت آنان را به رنگی خاص نسبت داده‌اند. در وصف احوال امیران مسلمان به رنگ‌های سبز و سیاه بر می‌خوریم، در بازوبند هیتلر تأکید بر رنگ سرخ را شاهد هستیم، احزاب سیاسی امریکا هریک رنگی را برای خود انتخاب کرده‌اند، بیش از 75  کشور رنگ سرخ را با توجیهی انحصاری در پرچم ملی خود جای داده‌اند، بزرگان کلیسای واتیکان و کلیسای ارمنی و بوداییان به ترتیب رنگ‌های زرد، بنفش و نارنجی را در نمادهای خود جای داده‌اند، انقلاب‌ها با رنگ‌های نارنجی، سفید و سرخ شناخته شده‌اند و …

رنگ تزیرانی

فرمانروایان ارمنی نیز از این قاعده مستثنا نبوده‌اند. در طول تاریخ رنگی از خانواده رنگ سرخ به نام تزیرانی(4)، رنگ منتخب شاهان ارمنی و سلطنت‌شان بوده و تا حال حاضر نیز این رنگ بخشی همیشگی از پرچم ملی ارمنستان را تشکیل می‌دهد.

برخی از تاریخ‌نگاران ادوار گذشته، ارمنستان را یرگیر تزیرانی یا کشور شاهان(5) خوانده‌اند.

 

قرمزدانه یا کرمکقرمز

فلات محصور در بلندی های ارمنستان(6)، منطقه کوهستانی جنوب مکزیک، دشت‌های لهستان و کشورهای پیرامون آن در شرق اروپا، زیستگاه طبیعی حشره قرمز‌دانه است. قرمز‌دانه از خانواده حشرات گیاه‌خواری است که از گیاهان بسیار محدودی تغذیه می‌کنند. گیاهان شوره‌زارها، ریشه و ساقه نوعی نی قرمز که در باتلاق‌های دشت آرارات می‌روید، کاکتوس‌های منطقه کوهستانی جنوب مکزیک و ساحل غربی امریکای جنوبی و برگ سبز درختان بلوط لهستان خوراک این حشره است.

وجود مواد ضروری برای رشد این کرمک یعنی انواع هیدروکربن‌ها، چربی، ویتامین سی و پروتئین آلبومین و میزان کافی فتوسنتز برای مقابله با باکتری‌ها در ریشه و ساقه نی‌های بلند دشت آرارات، این منطقه را به مناسب‌ترین محیط برای رشد قرمز‌دانه تبدیل کرده است. وزن قرمز دانه‌هایی که در نی‌زارها رشد می‌کنند به  مراتب بیشتر از آنهایی است که از چمن شور(7)، از خانواده گندمیان تغذیه و در شوره‌زارها زندگی می‌کنند.

ایـن حشـره حیـرت‌انگیز بیشتـر عمـر خـود را زیر لایه نازکی از خـاک در زیر سطح زمین می‌گذراند. ساختار بدنی جنس نر و ماده آن تفاوتی عمده با یکدیگر دارد و نمونه‌ای از دو دیسی جنسی در موجودات زنده است. جنس ماده قرمزدانه 2  ـ 12میلی‌متر قد و وزنی در حدود 2 تا 100 میلی‌گرم دارد، در حالی که  جنس نر دارای دو بال، قدی کوتاه‌تر معادل 2 تا 5/4 میلی‌متر و وزنی کمتر در حدود 6/0 تا 4/3 میلی‌گرم است. تنها شباهت نرها به ماده‌ها رنگ آلبالویی بدن ماده و رنگ ارغوانی قسمت کوچکی از انتهای دو بال جنس نر است.

چرخـه زندگی قرمز‌دانه از آغاز فصل بهار شروع می‌شود. لاروهای(8) ماده تازه از تخم درآمـده طی دو مـاه نخست فصل بهار خود را به سطح زمین می‌رسانند. در اواسط خرداد، پوست‌اندازی می‌کنند و پیله می‌بندند. نوزاد مـاده قـرمز‌دانه از همان روز نخـست خارج شدن از خـاک، بر روی گـیاه خـوراکی مـی‌نشینـد و در تمام طول شش ماهه تغذیه به گیاه می‌چسبد و در انتظار نر می‌ماند. قرمز‌دانه مکزیکی، که زیستگاه آن در مرکز و جنوب قاره  امریکا است، از نظر ظاهر و طول چرخه زندگی تفاوتی عمده با حشره هم‌خانواده خود، قرمز دانه دشت آرارات، دارد. حشره مکزیکی کاملاً خاکستری رنگ است و برخـلاف قرمز‌دانـه آرارات پنـج بار در طـول سال جفت‌گیری و تولید مثل می‌کند.

نوزاد نر ایـن حشره شباهتی به مـاده آن ندارد. نرهـا در زیر خاک به تدریـج بال در مـی‌آورند و از اواخـر شهـریور، خـود را به سطح زمین مـی‌رسانند و پوست‌اندازی می‌کنند. خروج دسته‌جمعی نرها از خاک و جفت‌گیری در فاصله زمانی اواخر شهریور تا اواخـر مهر(سپتامبر تا اواسط اکتبر)  6 تا 11 صبـح اتفاق می‌افتـد. نرها چند ساعت پس از جفت‌گیری می‌میرند و ماده‌های باردار بین 1تا 5 سانتی‌متری سطح زمین در خاک فرو می‌روند و پیله‌ای از چربی به دور خود می‌تنند. قرمزدانه‌های ماده، در صورت نیافتن نر، بدون جفت‌گیری نیز تخم‌گذاری می‌کنند. در این حالت نوزادها فقط ماده خواهند بود. تخم‌گذاری داخل پیله‌ها صورت می‌گیرد. در داخل هر پیله، حدود پانصد تخم  وجود دارد که طول هریک حداکثر به 3/0میلی‌متر می‌رسد. ماده‌ها پس از تخم‌گذاری خود را به سطح زمین می‌رسانند و می‌میرند. تخم‌ها هم در انتظار زمستان و شروع یک چرخه دیگر زندگی در زیر خاک می‌مانند.(9)

رنگ سرخ قرمزدانه(10)

رنگ سرخ را از مواد گوناگونی در طبیعت مانند روناس(11)،  گل سرخ(12) و … می‌توان به دست آورد اما رنگ حاصل از این مواد ماندگاری اندکی دارد. الیافی که با استفاده از این مواد رنگ شده‌اند پس از مدتی بر اثر تابش نور رنگ می‌بازند. در مجموع، رنگ حاصل از این مواد از نظر درخشندگی و مقاومت قابل مقایسه با رنگ به دست آمده از قرمزدانه نیست. رنگ‌دانه‌ای که از این حشره به دست می‌آید در ارمنستان به وُرتان کارمیر و در لهستان، به خون یوحنای مقدس معروف است. تاریخچه تولید آن به زمان حکومت اورارتویی‌ها در هزاره پنجم پیش از میلاد در فلات ارمنستان، در سده پنجم تا دهم میلادی در میان اقوام مایا(13)و آزتک(14)و امپراتوری اینکاها(15)در مکزیک و رشته کوه‌های آند(16)در ساحل غربی امریکای جنوبی، باز می‌گردد.

از حدود 140 هزار قرمزدانه خشک شده تنها می‌توان یک کیلوگرم رنگ‌دانه سرخ به دست آورد. تولید این ماده، تا چهارصد سال پیش در فلات آرارات رایج بود. در سده هجدهم میلادی، کشیش، دانشمند، تاریخ‌نگار و نقشه‌بردار مکزیکی، خوزه آنتونیو دو آلزاته رامیرز(17)، این رنگ‌دانه را وارد صنعت امریکای شمالی کرد.

در قرمزدانـه‌های مکزیکی، ماده سـرخ رنگ در واقـع اسیـد کارمینیکی(18) اسـت کـه ایـن حـشره بـرای دفـاع از خود تولیـد می‌کند. در قـرمز‌دانه دشت آرارات اما، ماده سرخ به این عامل مربوط نمی‌شود. عـلت آن است که این دو گونه از نظـر ژنتیکـی در دو رده مختلف جای می‌گیرند .

از این رنگ‌دانه در رنگرزی و صنایع غذایی و آرایشی استفاده می‌شود اما برخی ادیان استفاده از آن را برای مصارف غذایی مجاز نمی‌دانند. به عنوان مثال، استفاده از آن در کـوشـر(19) یا خـوراک مخصوص یهودیان مجاز  نیست.

سالیـان دراز، تقـاضای فـراوانـی از سـوی حـاکمـان، روحـانیان برخـی ادیان، دانشمندان، شعرا،  نگارگران و بازرگانان برای قرمزدانه و رنگ سرخ حاصل از آن وجود داشت. انتقال صدها تن از این رنگ‌دانه ازقاره نو به اروپا، از سود‌آورترین فعالیت‌های کاشفان اسپانیایی بود. در نیمه نخست سده پانزدهم میلادی، در فرانسه برای هر کیلو قرمزدانه بهایی معادل ارزش 5 گرم طلا پرداخت می‌شد.

این رنگ‌دانه سرخ، محبوبیت بسیاری نزد هنرمندان نقاش داشت و تا پیش از ساخت رنگ‌های شیمیایی ارزان قیمت جزء ضروری سینی رنگ نقاشان بنام بود. توروس روسلین(20)، نگارگر مینیاتور، تذهیب‌کار سروده‌های مذهبی و خطاط برجسته ارمنی نیمه دوم سده سیزدهم، از مشهورترین استفاده‌کنندنگان رنگ‌های طلایی و قرمز حاصل از قرمزدانه بود. او درهرومکلا(21) پایتخت کیلیکیه، که اسقف‌نشین کلیسای ارمنیان نیز بود، در سایه حمایت بی‌دریغ دربار و *(22) خلیفه‌گـری کیلیکیـه به خـلق آثاری جاودانـی بر اساس حـکایات انجیل مقـدس و نیز سفارش درباریان پرداخت. بیشتر آثار این هنرمند در بنیاد دست‌نوشتـه‌های کهـن ماتنـاداران در ایـروان، مـوزه مـجـتمع خلیفـه‌گـری یروساقم (بیـت المـقدس) و مـوزه  کلیـسای سـورپ قـازار(23) در ایتالیا نگهداری می‌شود.

استفـاده از رنـگ سرخ قـرمزدانـه در تمام نقاشی‌های نفـیس موزه بیـن‌المللی آثار سنتـی سرخ‌پوستان در مکزیـکوسیـتی(24) نشانگـر  ارزش ایـن مـاده طبیـعی نـزد نـقـاشان امـریـکای مـرکـزی و جـنوبی اسـت.

پژوهـش‌هایی کـه بـا استفـاده از فـناوری لیـزر و آزمایش‌های شیمـیایی صـورت گرفتـه حـاکی از آن اسـت کـه در لایـه‌های گوناگـون بسیاری از آثار نفیس نقاشی در مـوزه‌های معتبر اروپا از این رنـگ‌دانه استفاده شده. بـرای نمـونه می‌توان به نقـاشی عـروس یهـودی، اثر رامبراند(25)و تصویر سفیر شهرجنوا در واتیکان، اثر ون دایک(26)، نقاشان هلندی و آثار میکل آنژ، اشـاره کرد. معـروف است که، رنگ سـرخ حاصل از قرمزدانه را اجداد مادری میکل آنژ، یعنی بازرگانان خانواده روشلای، در سدهسیزدهم میلادی وارد فلورانس کردند. می‌توان حدس زد که نقاش صاحب‌نام از این طریق با این رنگ طبیعی آشنایی داشته است.

با تولید رنگ‌های مصنوعی مانند الیزارین(27) استفاده از رنگ قرمزدانه در نقاشی در اواخر سده هفدهم و در نساجی، در سال‌های پایانی سده بیستم میلادی، منسوخ شد. اما امروزه، شاهد بازگشت آن به بازار در صنایع غذایی و آرایشی، هستیم. کلمات Carmine،Carminic Acid، Crimson Lake، Natural Red4 و Natural Red E120، بـر روی مـحـصولات غـذایی یا آرایشی نشانگـر استـفاده از ایـن رنـگ‌دانـه در تولید آن محـصـول اسـت.

النـا اسـتروالـدر(28)، نقـاش معـاصـر مکـزیکـی و شمـاری از دیگر هنرمندان معـاصر نیـز از ایـن رنـگ در آثـار خـود استفاده می‌کنند.

وُرتانکارمیر دشت آرارات

در کتـاب آفرینـش انجیل یوحنا، از رنگ سرخ قـرمزدانـه نام برده شده. مـوسی خـورنی(29)و قازار پارپتسی(30)، تاریخ‌نگاران ارمنی سده پنجم، آنانیا شیراکاتسی(31)، دانشمند سده هفدهم و مگردیچ امـین(32)، تاریخ‌نگار سده نوزدهم میـلادی، در نوشته‌های خود به تفـصیل از انواع گیاهان بومـی ارمـنستان و به طور خـاص، از نیـزارهای دشت آرارات یاد کرده‌اند. پارپتـسی در کتـاب تاریـخ خود با تعـجب از ریشـه گیاهان نی‌زارها و شوره‌زارهـای دشت آرارات سخـن می‌گوید که هـم منشاء محـصولات غذایی فراوانی هستند و هم، حـشره‌ای را می‌پرورانند که زینتـی جاودانه به جلال شاهان افزوده است.

موسـی خـورنی در نوشتـه‌های خـود بارها از رنگ پرچـم و پوشش پادشاهان دودمـان آرتاشسیان(33) و آرشاگونیان(34)سخن گفته که به رنگ وُرتان‌کارمیر روشن است و این رنگ را نماد همبستگی ارمنیان دانسته. او در قطعه شعری عامیانه در وصف واهاگن(35)، اسطوره اژدهاافکن ارمنی در کتاب تاریخ ارمنستان، تولد این اسطوره را با طبیعت ارمنستان مرتبط دانسته. خورنی، تولد واهاگن را از میان آتش برافروخته در نی‌زار توصیف کرده و قرمزدانه را نیز زاییده گیاهان نـی مانند دشـت آرارات، آسمـان (هـوا)، دریا (آب) و زمین (خاک) دانسته است. این باور که طبیعت مادر اسطوره‌هاست نزد برخی دیگر از ملت‌ها و ادیان جهان نیز وجود دارد. مگردیچ امیـن، محقـق و استاد دانشگاه‌هـای مسکـو، چهـره واهاگـن را بسیار شبیـه اسطوره‌های دوقلوی هندی، ایندرا  و آگنی(36)، خدایان رعد و برق دانسته. هندوها معتقدند این خدایان اساطیری نیز از دامان گیاهان متولد شده‌اند.

وُرتان کارمیر یکی از عجایب طبیعی هفت گانه ارمنستان است. ظاهر خاص، تفاوت ظاهری در دو جنس، چرخه زندگی غیر معمول و اهمیت این حشره از نظر تاریخی و فرهنگی، آن را تبدیل به شگفت‌انگیزترین موجود زنده  دشت آرارات و سرتاسر بلندی‌های ارمنستان کرده است.(37)

عجایب طبیعی هفت‌گانه ارمنستان(38) شامل وُرتان‌کارمیر، گل هاماسپیو(39)، گل اوپان(40)، گل لُشتاک(41)، گیاه آخبرادز آریون(42)، خاک هایکاو(43) و مومیو یا شیره صخره‌های آتش‌فشانی(44)، است.همگی آنها از موهبت‌های طبیعی دشت آرارات در دامنه‌های کوهستان ارمنستان و سرشاخه‌های رود ارس در بلندی‌های ارمنستان هستند. خاک سرشار از نمک‌ها، املاح معدنی، پروتئین‌ها و مواد غذایی گوناگون این منطقه، محصولاتی با ارزش را به صنایع شیمیایی مختص درمان بیماری‌های پوستی، گوارشی، طب سنتی ارمنیان و… عرضه کرده است. از این میان، حشره قرمز‌دانه به منزله منبع اصلی تولید رنگ سرخ وانواع سایه‌های گوناگون آن برای دربار سلاطین ارمنستان نیز بوده است. نی‌های باتلاق‌ها ، گیاهان تک‌لپه‌ای، غلات و چمن شورشنزارها و مزارع دشت آرارات محل اصلی زندگی قرمزدانه در آسیای مرکزی است.

در اواسط سده بیستم میلادی، مساحتی به بزرگی 10000 هکتار در ارمنستان زیستگاه این حشره بود. این مساحت در آغاز سده بیست و یکم به 2000 هکتارتقلیل یافت و در حال حاضر، به شوره‌زارها و یونجه‌زارهای استان آرماویر(45) و به ویژه، روستاهای آرازآپ(46)و جرآرات(47) محدود شده است. به دلیل تغییرات آب و هوایی و به خصوص، تبدیل تدریجی شوره‌زارها و شنزارها به مزارع کشاورزی، در 1987م، منطقه حفاظت شده‌ای به وسعت 220هکتاردر استان آرماویر برای جلوگیری از نابودی نسل وُرتان‌کارمیر(48) اختصاص داده شد.(49)

وُرتان کارمیر از سه هزار سال پیش از میلاد از ارمنستان به دیگر نقاط جهان فرستاده می‌شد. در سنگ‌نوشت‌های مربوط به آشوریان از نخ‌های رنگ شده با وُرتان‌کارمیر یاد شده که سارگن دوم، پادشاه آشور(50)، پس از پیروزی بر اورارتویی‌ها و تخریب معبد موساسیر، پرستشگاه خالدی، در714پ‌م، به غنیمت برده. شهرت این رنگ به دربار روم هم رسیده بود. نقل است که در سنای روم بافته قرمز رنگ پشمینی از ارمنستان را که در سده سوم میلادی بهرام دوم، شاه ایران، به اورلیانوس(51)، امپراتور روم  اهدا کرده بود، به  نمایش گذاشته بودند. آزمایش‌های شیمیایی وجود وُرتان‌کارمیر را در اشیای قدیمی به دست آمده ثابت کرده است. در رنگ‌آمیزی بافته‌های به جا مانده از قبطی‌های مصری سده سوم  تا دهم میلادی، خرقه‌های کشمیری ساسانیان در سده ششم وهفتم میلادی، دستکش‌های ابریشمی روحانیان فرانسوی در مراسم دعای جمعی در سده پانزدهم میلادی، پارچه‌های ابریشمی و مخملی دربار سلاطین عثمانی در سده پانزدهم تا هفدهم میلادی و کلاه مخصوص تشریفات پادشاهان انگلستان مانند هنری هشتم در سده شانزدهم از وُرتان‌کارمیر گران‌قیمت استفاده شده است. محمد ابولقاسم بن حوقل(52) در کتاب صوره الارض(53) نوشته که در سده‌های میانی صنعتگران ارمنی شهرهای دوین(54)و آرتاشات(55)در ارمنستان در پارچه‌بافی، رنگرزی و قالی‌بافی نخ‌هایی به کار می‌بردند که با وُرتان‌کارمیر رنگ شده بودند.

وُرتان کارمیر در نقاشی نیز کاربردی وسیع داشت. در نگارگری‌های توروس روسلین و سارکیس بیتزاک، نقاشان شهیر ارمنی در پادشاهی کیلکیه در سده سیزدهم و چهاردهم میلادی و در آثار لئوناردو داوینچی، رافائل و میکل آنژ از وُرتان‌کارمیر در طیف قرمز و قرمز روشن مایل به طلایی(56)، استفاده شده است.

رنگ سـرخ حاصل از وُرتان‌کارمیـر آرارات تا سـده شانزدهم وهفدهم میلادی، محصولی ارزشمند در بازار صنعت و هنر اروپا بود. با ورود رنگ سرخ به دست آمده از قرمزدانه‌های مکزیکی و پس از آن با تولید رنگ‌های ارزان‌قیمت صنعتی به تدریج بازار تولید و فروش قرمزدانه دشت آرارات از میان رفت. با گذر زمان، کیفیت بهتر رنگ‌های قرمز طبیعی در مقایسه با رنگ‌های صنعتی، از نظر ماندگاری و مضرات رنگ‌های صنعتی در صنایع غذایی باردیگر سبب توجه پژوهشگران رنگ سرخ طبیعی حاصل از قرمزدانه آرارات شد.

تاریخچه تحقیق درباره وُرتان کارمیر

پدانیوس دیوسکوریدس(57)، جراح ارتش روم که در کیلیکیه خدمت می‌کرد، نخستین کسی است که در کتاب خود، ماتریا مدیا (58)(مواد دارویی)، از قرمزدانه سخن گفته. او، که در سفرهای خود درباره گیاهان مناطق مختلف در شرق اروپا و آسیای صغیر تحقیق می‌کرد، از قرمزدانه با عنوان دانه‌های سرخ نام برده. او این دانه‌های سرخ را از خانوده حلزون دانسته که از شیره شیرین برگ درختان بلوط در قاره اروپا تغذیه می‌کنند. دیوسکوریدس در شرح انواع دانه‌های سرخ رنگ قرمز، نوع موجود در دشت آرارات را از نظر کیفیت بهتر از نوع کیلیکیه، زادگاه خود، دانسته.

گروهی دیگر از دانشمندان سده‌های نخست میلادی، قرمزدانه را نوعی شیره می‌دانستند که از راه هوا و همراه با شبنم بر روی برگ درختان بلوط می‌نشیند. دانشمندان ایرانی نخستین کسانی بودند که پی به ماهیت قرمز‌دانه بردند. ابن سینا در کتاب قانون آن را نوعی حشره معرفی کرده است. ابوریحان بیرونی نیز آن را حشره‌ای از خانواده  حلزون دانسته که از شیره دهانش پیله‌ای قرمز رنگ به دور خود می‌تند.

ابن البیطار(59)، دانشمند اندلوسی(60)، از نخستین کسانی است که با دقت فراوان چرخه زندگی قرمزدانه در اسپانیا و لهستان را از پیله بستن تا مردن کرم نر تشریح کرده.

امیردولت آماسیایی(61) (1420ـ1496م)، دانشمند و پزشک ارمنی، در دانشنامه دارویی خود درباره هردو نوع قرمزدانه آرارات و اروپایی توضیح داده. وی ماده حاصل از ترکیب این کرم سرخ رنگ با سرکه را دارویی با خواص ضد عفونی کننده و هورمونی توصیف کرده است.(62)

بـه جـز ابـن حـوقـل شماری دیگر از تاریـخ‌نگاران و جغـرافی‌دانان عـرب در نوشتـه‌های خـود از اهمیت تجاری رنگ حـاصل از قـرمزدانه و میزان فراوان مبادله این محصـول و بافته‌هایی که در آنها از این رنگ استفاده شده، با اروپا سخن گفته‌اند. از جـمله این افراد می‌تـوان به ابو اسحـاق ابراهیم بن محمد استخری در کتاب صوره الاقالیم(63)؛ عبدالرحمان مقدسی،  تاریخ نگار سده سیزدهم میلادی؛ ابو الوفا المبشرابن الفتیق، فیلسوف و دانش‌پژوه عرب سده یازدهم میلادی دربار فاطمیون و حاج خلیفه، تاریخ نگار و ادیب معروف عثمانی در سده یازدهم میلادی اشاره کرد.(64)

پس از عقد قرارداد ترکمنچای، گریگوری روزن(65)، که از طرف امپراتور روسیه به حکومت قفقاز جنوبی منصوب شده بود، در 1883م، مقداری از رنگ سرخ حاصل از قرمزدانه را برای تحقیق به مؤسسه علوم عالی امپراتوری روسیه فرستاد. نمونه‌هایی از قرمزدانه‌ها را هم یکی از پژوهشگران روحانی کلیسای اجمیادزین به نام اسقف ساهاک دِر گریگوریان(66)ملقب به تزاغکارار(67)، تهیه و برای پژوهش به دربار روسیه فرستاده بود. نیکلای اول(68)، امپراتور روسیه، برای خدمات این اسقف، او را در 1839م به دریافت انگشتر نگین‌دار دربار و دریافت مقرری ماهیانه‌ای معادل 200 روبل تا پایان عمر مفتخر کرد.  دربار سن‌پترزبورگ سرپرستی تحقیقات را به  جوزف هامل(69)، شیمی‌دان و پزشک روس آلمانی تبار، سپرد. نخستین گزارش این دانشمند در 1835م، درباره نر و ماده حشره بالغ قرمزدانه دشت آرارات ارمنستان در آلمان تواماً به دو زبان آلمانی و روسی منتشر شد.

جوزف هامل، که موفق به تکمیل تحقیقات خود بدون داشتن امکان حضور در دامنـه‌های کوه آرارات شده بود، در پایان گزارش خود نوشته بود که امیدوار است که پژوهشگرانی دیگر در دشت آرارات، زیستگاه اصلی قرمز دانه، حـضور یابند و در محل پیگیر تحقیقات او و محققان سده یازدهم میلادی شوند. او باور داشت که تنها  در آن صورت مراحل رشد و مرگ نر و ماده  قرمزدانه، جزئیات چرخه کامل زندگی، امکان نگهداری و پرورش آن و تولید دوباره رنگ سرخ با استفاده از منابع طبیعی فراهم خواهد آمد.

پژوهش‌ها را جان فون برانت(70)، دانشمند دیگر آلمانی پی‌گرفت. در پایان آن مرحله از تحقیقات، به پیشنهاد وی قرمزدانه ارمنستان به یاد جوزف هامل و ذکر نام وی، با نام علمی Porphyrophora Hamelii Brandt (71)دردانشنامه‌ها به ثبت رسید.(72)

اسقف دِر گریگوریان که از نابودی روش پیشینیان برای تولید وُرتان کارمیر ناراحت بود، زمان بسیاری را صرف تحقیق برای شناخت ترکیبات این رنگ و تولید دوباره آن کرد. دِر گریگوریان، برای زمان، محل و طول مدت نگهداری ماده حاصل از قرمزدانه اهمیت فراوانی قائل بود. او بسیاری از مواد شیمیایی مانند آب آهک، سرکه گرم و سرد، نیترات گوگرد و شراب را با شیره سرخ‌رنگ به دست آمده از قرمزدانه ترکیب وآزمایش کرد و در نهایت، محلول کربنات کلسیم و شراب را بهترین ترکیب برای ساختن وُرتان‌کارمیر تشخیص داد. غِوُند آلیشان، تاریخ‌نگار سده نوزدهم میلادی، در یادداشت‌هایش از نوشته‌های متعلق به اسقف ساهاک دِر گریگوریان یاد کرده. متأسفانه برگی از یادداشت‌های وی که به جزئیات تولید وُرتان‌کارمیر پرداخته، کنده شده بوده است.(73)

بنیاد  دست نوشته‌های کهن ماتنادارن از 1941م تا کنون، برای جمع‌آوری یادداشت‌ها و نوشته‌های قدیمی‌ای که شامل حتی اندک اطلاعاتی درباره قرمزدانه و کارمیر وُرتان باشند اقدامات فراوانی کرد و موضوع پرورش ونگهداری قرمزدانه و رنگ حاصل از آن را به سطح یک مسئله ملی ارتقا داده است.

در1970م، گروهی از زیست‌شناسان و بافت‌شناسان بنام ارمنی در مؤسسه جانورشناسی ایروان به ریاست هیئت وزرای جمهوری سوسیالیستی ارمنستان مأمور تأسیس آزمایشگاه وُرتان‌کارمیر شدند. محور برنامه این گروه شناخت و مطالعه تغییرات جنسی قرمزدانه در طول دوران زندگی بود. کتاب ارزشمند قرمزدانه آرارات و روش تکثیر آن در گرمخانه که در 1981م به دو زبان ارمنی و روسی منتشر شد،  از جمله آثار متعدد حاصل از مطالعات وسیع این گروه است.

در 1998م، گروهی از دانش‌پژوهان برای تحقیق درباره یادداشت‌ها و نوشته‌های قدیمی مربوط به داروهای سده‌های میانی در ماتناداران آغاز به کار کردند. آرمن ساهاکیان یکی از روحانیان دیر اجمیادزین است که به جمع این گروه پیوست. *(74) او، که متخصص طب گیاهی است، با مطالعه بیش از بیست سند دست‌نویس درباره وُرتان‌کارمیر در نهایت موفق شد نسخه کامل روش تهیه وُرتان‌کارمیر را تدوین کند. این روش، که مراحل آزمایشگاهی آن با موفقیت طی شده، در مرحله ثبت رسمی در دفتر کشفیات جهانی قرار دارد. اطلاعات مربوط به کلیه مواد استفاده شده در این روش از دانش طب سنتی ارمنستان درسده‌های میانی استخراج شد. البته، نام و موارد استفاده برخی از این مواد، مانند جدوار یا ژدوار(75)، در طب روحانی اهورودای هندوان(76) نیز آمده است.

تنها چیزی که هنوز برای پژوهشگران پوشیده مانده نقش رنگ‌دانه قرمز در بدن قرمزدانه در تمام مراحل زندگی این حشره از زمان پیله بستن تا جفت‌گیری و مرگ آن است. رنگ سرخ قرمزدانه‌های مکزیکی به دلیل وجود ماده‌ای به نام اسید کارمینیک در بدن این حشره است، که وسیله دفاعی آن در برابر دیگر حشرات است. این موضوع درباره قرمزدانه آرارات صدق نمی‌کند و ثابت شده که وجود ماده رنگ قرمز این حشره برای دفاع در برابر دشمنانی مانند مورچه‌ها، سوسک‌ها، پرندگان و … نیست.

وُرتانکارمیر و قالیبافی

قالی‌بافـی از هـزاران سـال پیـش در ایـران و ارمنستـان رایج بوده. پارسیـان و ارمنیـان علاوه بر مـرزهایشان، در  بسیاری از موارد، از جـمله هنـر قالیبافـی با یکـدیگـر  وجـه اشتـراک داشتـه‌اند. شاهد این مدعـا ادغام موفـق ذوق و سلیقـه و روش‌های سنـتی هنرمندان قالی‌باف ایرانـی و ارمنی در قالـی ارمنـی‌باف اسـت کـه تاریخی چـند صد ساله در ایران دارد.(77)

اولریخ شورمـان(78)، مجموعه‌دار فرش‌های باستانی، کارشناس مشهور قالی‌های دست‌باف و مـؤلف دانشنـامـه بزرگ قـالیهای شـرق، معتقـد است که قالـی پازیریک(79)، قدیمی ترین قالـی کشف شـده در جـهان، به دست ارمنیان، وارثان تمـدن اورارتو و به احتمال زیاد در بخش جنوب شـرقـی سـرزمین اورارتویـیان بافته شده است .(80)

شورمان، در 1982م، طی سخنرانی در مجمع بازرگانان فرش و کارشناسان قالی‌بافـی در نیویورک  به تفصیل  به قالی پازیریک پرداخت. وی استفاده چشمگیر از رنگ قرمز در نقش‌های قالی پازیریک، تداوم درخشش رنگ قرمز قالی پس از طی 2500 سال، استفاده از وُرتان‌کارمیر، رنگ قرمز معمول در دوران اقتدار اورارتوییان و تاریخ بافت پازیریک را ملاک نتیجه‌گیری خود دانست. شورمان برای اثبات باورش، به شواهد باستان‌شناسی و جامعه‌شناسی متعدد دیگری نیز که در گزارش‌های پژوهشگرانی مانند سرگئی رودنکو(81)، کاشف پازیریک و ولکمار گانتزهورن(82)، عتیقه‌شناس و منتقد هنری آمده، استناد کرد.

پازیریک را در 1949م، رودنکو، باستان‌شناس روسی، دردره پازیریک در کوهستان‌های آلتای(83) در جنوب شهر نووسی بیرسک(84) واقع در جنوب غربی بخش آسیایی روسیه از درون یکی از گورهای منسوب به فرمانروایان سکاها(85)کشف کرد. دره پازیریک در مرز میان روسیه، چین، مغولستان و قزاقستان قرار گرفته. تدفین امیران سکایی طی مراسمی بسیار خاص انجام می‌گرفته. هرودت، تاریخ‌نگار یونانی، به تفصیل درباره مراسم تشییع جنازه و دفن فرمانروایان سکاها و نقش قالی در این مراسم سخن گفته است. در این محل، گورهایی متعدد از دوران سکاها باقی مانده و آثاری نیز از این دوران به دست آمده. بنا به گفته رودنکو و گانتزهورن، اشیای متعددی ازجمله ابزار کشاورزی، ظروف فلزی و ارابه مخصوص تشییع جنازه فرمانروا، درکنار جسد وی در گور شماره پنج مدفون بوده. قالی پازیریک در حفره‌ای جدا در کنار قبر اصلی و ارابه‌ای چهارچرخ قرار داشته. قطر چرخ‌های ارابه حمل جسد، 2 متر و مساحت کف آن دقیقاً برابر با بزرگی این قالی است. به احتمال زیاد پازیریک را برای استفاده در ارابه‌ای که مورد علاقه فرمانروا بوده و بعدها نیز برای حمل قالی و جسد وی مورد استفاده قرار گرفته، سفارش داده بوده‌اند.

کاوشگران و پژوهشگران روسی وآلمانی معتقد بودند که گورها قبلاً نبش شده و بسیاری از اشیای قیمتی درون آنها به سرقت رفته، اما سارقان تکه زیر اندازی را که احتمالاً ارزشی برای آن قائل نبوده‌اند، در کنار قطعات مومیایی شده جسد و ارابه چهارچرخ حمل جسد، در گور شکافته رها کرده‌اند. آشکار است که پس از آن قالی در معرض آب باران قرار گرفته و در سرمای سیبری چند هزار سال در زیر لایه‌ای قطور از یخ منجمد شده و محفوظ مانده است. در نتیجه آزمایش با رادیو ایزوتوپ (کربن 14) زمان تقریبی بافت قالی پازیریک را سده پنجم پیش از میلاد درعصر آهن تخمین زده‌اند.

تا پیش از انتشار گزارش اولریخ شورمان باستان‌شناسان و تاریخ‌نگاران نظر واحدی درباره تاریخ و محل دقیق بافت این قالی نداشتند. تنها یافته مسجل این پژوهشگران این بود که پازیریک به سفارش فرمانروایان سکاها در ناحیه‌ای در جنوب سرزمین اورارتو، به احتمال زیاد در منطقه‌ای به نام ساکیک(86) درمحدوه دریاچه‌های وان و ارومیه بافته شده.  گروهی از باستان‌شناسان بر این باورند که ناحیه ساکیک در شرق نینوا، درمحدوده پایتخت غربی سکاها در جنوب شرقی آسیای صغیر قرار داشته.

سکاهای چادرنشین، که در اوج قدرت بخش بزرگی از  اورآسیا  را تحت  فرمان خود داشتند، در اواخر سده هفتم پیش از میلاد، به سرزمین اورارتویی‌ها یا پادشاهی وان تاختند و قلمرو آنان را به مدت 150 سال بعد، تا حدود‌500 پیش از میلاد، ضمیمه خاک خود کردند. در نتیجه این کشورگشایی قسمت غرب قلمروی سکاها با سرزمین پارت‌ها ـ‌ در محل ارمنستان کنونی ـ هم مرز شد.

پس از زوال حکومت150 ساله سکاها در آسیای صغیر، حکومت اورارتو به دست قوم ارمنی افتاد. ارمنیان موفق شدند با هفت قوم دیگر از جمله سکاها متحد شوند و با پیشی گرفتن بر دیگر اقوام منطقه و تأسیس قدرتی جدید، فصل جدیدی را در فرمانروایی منطقه برای دو سده متوالی آغاز کنند. حضور سکاها در آسیای صغیر برای یک سده و نیم، تأثیر خود را بر آداب و سنن اقوام منطقه از جمله ارمنیان و آشوریان به جای گذاشت و آثار این معاشرت مستمر در هنر اورارتوییان نمودی خاص یافت. یکی از دلائل این باور شباهت کامل گل‌های پازیریک با کنده‌کاری‌های سر در و کف کاخ‌های پادشاهان آشوری در نینواست. در 1971م، حدود 2000  قطعه برنزی در حوالی دریاچه وان، یکی از مراکز فرهنگی ارمنیان اورارتویی و پادشاهی وان کشف شد. قطعات شامل نقش چندین اسب سوار و حیوانات اساطیری در چند ردیف و هر یک در جهتی مخالف بود. شباهت کامل این نقش‌ها با نقش‌های قالی  پازیریک یکی دیگر از دلایلی است که شورمان طرح قالی پازیریک را به اورارتویی‌ها نسبت می دهد.

تصویـر مـقـابل نـقـش حـکاکـی شــده بر سطـح کاسـه‌ای فلـزی رانشان می‌دهـد کـه، درناحـیه ساکیک در گـوری برفراز تپـه زیویه(87) در 55 کیلومتـری شهرستان سقـز کنونـی، کشـف شده و مـؤید نظر باستان‌شناسان است. نمـاد فروهر در مـرکـز کاسه یادآور دورانـی است که ارمنـیان اورارتویی پیرو آیین زرتشتی بودند.(88)

شـورمـان در 1962م، پیـش از انـتشـار گـزارش خود و قبل از آنکه  قالی پازیریک را در موزه ارمیتاژ(89) سن‌پترزبورگ قرار دهند، از نزدیک و به دقت آن را بررسی کرده بود. او در گزارش خود کوشیده تا برای سؤالاتی مانند اینکه قالی به چه منظور، برای چه کسی و در کجا بافته شده پاسخی منطقی و نزدیک به واقع بیابد.

شورمان برای اثبات نظریه خود، مبنی بر تعلق طرح و بافت قالی پازیریک به سرزمین اورارتو،  دلایلی متعدد آورده. این دلایل بر مشخصات اقلیمی و ویژگی‌های فرهنگی مردمانی مبتنی است که محل زندگی آنان در مسیر  ارتباط شرق دور و آسیای صغیر ـ که چند سده بعد جاده ابریشم نام گرفت ـ قرار داشته و برای سده‌های متمادی در تعامل با تمدن‌های پارتی، آشوری، هلنیستی(90) و سکاها بوده‌اند.

از نشانه‌های تأثیر فرهنگ اورارتویی‌ها و سکاها بر یکدیگر، نقش اسبان قدرتمند بومی استپ‌ها (فلات‌های تخت آسیای مرکزی و سیبری) و باشلیق یا کلاه پارچه‌ای مخروطی شکل اورارتویی‌ها در نقش‌های قالی پازیریک است.(91)

اقوامی گوناگون از جمله ترک‌ها و ترکمن‌ها قالی پازیریک را به فرهنگ خود نسبت می‌دهند. انتساب آن به ترک‌ها کاملاً مردود است، زیرا نخستین حضور آنان در آسیای صغیر به سده پنجم میلادی یا هزار سال پس از بافت این قالی باز می‌گردد. همچنین، احتمال بافت آن در مرکز یا جنوب سرزمین پارت‌ها نیز منتفی است زیرا این محدوده بسیار دورتر از مرزهای قلمرو غربی سکاها  و فرهنگ آنان بوده.

رنگ‌آمیزی، طرح و چیدمان نقش‌ها چنان است که می‌توان نمای قالی را آئینه‌ای از نقش فرهنگ‌ها و آداب اقوام ساکن در مسیرانتقال قالی از اورارتو، مرکز تلاقی فرهنگ تمدن‌های گوناگون، تا گورهای دره پازیریک دانست. دقت و ظرافت فوق‌العاده‌ای که در بافت قالی به کار رفته و چیدمان ماهرانه طرح‌های آن، امکان بافت چنین دست‌بافی را به دست اقوامی چادرنشین و خشن مانند سکاها و حتی روستاییان این قوم، به طور حتم منتفی می‌کند. در قالی پازیریک از گره دوتایی یا متقارن استفاده شده، گره‌ای که در دوران بافت پازیریک مختص قالی‌بافان اورارتویی در غرب قفقاز کنونی بوده. تنها چیزی که امروزه پژوهشگران آن را میراث سکاها می‌دانند ساخت کف‌پوش‌های نمدی بسیار مرغوب است.

هانس یورگ کلنر(92)، مـدیر مجموعه دولتـی آثار ماقبل تاریخ در مونیخ(93)، در کتاب خود، که شامل تصاویری از بافته‌های ماقبل تاریخ است، بر اهمیت پژوهش درباره تمدن اورارتو، در سده هفتم تا ششم پیش از میلاد، تأکید کرده است. او به طرح‌هایی اشاره دارد که در نقوش قالی‌ها و ظروف سفالی و فلزی به‌ کار گرفته شده‌اند. به تازگی، در شمال کردستان عراق، در جنوب محدوده تاریخی اورارتویی‌ها، نمونه‌هایی از قلاب کمربند کشف شده. بر روی این قلاب‌ها، تعدادی حیوان مانند اسب و گوزن یا موجودات اساطیری، پشت سرهم ، نقش شده. این طرح عیناً در حاشیه قالی پازیریک نیز وجود دارد. نقش‌های قالی شامل گوزن‌ها و حیوانات اساطیری یا موجوداتی سر به زیر است که گویی غمگین و در حال سوگواری‌اند. این تصاویر نمی‌توانند نمایشگر طبیعت سرزمین سکاها و تخیلات هنری آنان باشند، چرا که حیوانات  نقش شده در زیورآلات متعلق به سکاها بر اساس خلق شان حالتی تهاجمی دارند و نشانگر روحیه جنگ‌طلب و خشونت‌آمیز آنان هستند. حیوانات در فرهنگ تصویری سکا‌ها عموماً آماده جهش و هجوم هستند.

کلنر، با نکته سنجی کامل، نقش‌های قالی پازیریک را با نمادهای متعلق به ارمنیان اورارتویی مقایسه کرده. او با اشاره به نقش سوارکاران در قالی پازیریک و شباهت آن به بخشی از حجاری‌های تخت جمشید، که نمایندگان ارمنی را در پیشگاه شاهان هخامنشی نشان می‌دهد و همچنین نقش‌های دو مهر فلزی، که در ارمنستان کشف شده، این قالی را اثر هنرمندان ارمنی می‌داند.

دو مهر فلزی مربوط به فرهنگ سکاها را، که طی کاوش‌های باستان‌شناسی، در خاستگاه اورارتویی‌ها کشف شده ، سوارکارانی را با باشلیق، سرپوش مخصوص اورارتاییان، نشان می‌دهد. شورمان این نقش را دلیل دیگری می‌داند مبنی بر اینکه پازیریک را هنرمندان اورارتویی بنا بر سفارش بزرگان سکاها، که سرزمین اورارتو را اشغال کرده بودند، بافته‌اند.

شورمان بر این باور است که در زمان بافت قالی پازیریک ، یعنی 500پ‌م، ناحیه ساکیک پایگاه بخش غربی قلمرو همان فرمانروای سکاها بوده که جسد مومیایی شده‌اش را در گور شماره پنج دره پازیریک دفن کرده‌اند. احتمالاً، او فرمانروایی با فرهنگ بوده چرا که دو پایتخت امپراتوری خود را در منتها اله شرقی و غربی مسیر رفت و آمد کوچ‌نشینان و بر سر چهارراه تمدن‌های بزرگ آن دوران  انتخاب کرده بوده. این امکان هم وجود دارد که خود او پیش از مرگ سفارش بافت قالی را به ارمنیان داده و هنرمندان این قوم در نهایت استادی، با استفاده از نخ‌های پشمی رنگ شده با وُرتان‌کارمیر و دیگر رنگ‌های طبیعی منطقه و طراحی و رنگ‌بندی زیبا قالی پازیریک را خلق کرده‌اند. شورمان معتقد است که به احتمال بسیار، قالی برای استفاده در مراسم تشییع  جنازه و خاک‌سپاری شخصیتی والا مقام به دست ارمنیان بافته شده و مسیری در حدود5000 کیلومتر را تا دره پازیریک طی کرده است.

پی‌نوشت‌ها:

  1. با سپاس از دکتر استلا وارتانیان و آرمن ساهاکیانس، پژوهشگران منتخب ماتناداران مسروپ ماشتوتس، گنجینه اسناد دست‌نویس کهن ارمنستان در ایروان، از روبن گالچیان برای تهیه نقشه‌ها و شناسایی نقاط جغرافیایی و کارولین آرمن برای تنظیم و برگردان نقشه‌ها.
  2. Shahamir Shahamirian فیلسوف، نویسنده، فعال اجتماعی، بازرگان و مؤسس نخستین چاپخانه ارمنیان در مَدرَس. متولد ۱۷۲۳م در اصفهان. درگذشت ۱۷۹۸م در شهر مَدرَس هندوستان. وی مؤلف قانون اساسی برای ارمنستان آزاد ـ که در سده هجدهم در اشغال بیگانگان بودـ به نام وروگایت پاراتس (دام تکبر) است. اهمیت زیاد وُرتان کارمیر در بند ۵۰۲ قانون اساسی شاهامیریان ذکر شده‌است.
  3. Ծանոթագրութիւններ, Որոգայթ փառաց (Երևան, 2002), 271էջ .
  4. نام حشره و در عین‌حال نام ماده سرخ رنگی که از این کرمک به دست می‌آید، به زبان ارمنی قدیم. در فرهنگ فارسی از این حشره با نام قرمزدانه یاد می‌شود.
  5. Tzirani ،درلغت‌نامهPorphyrophora، Merriam -Webster  رنگ اشراف، رنگ شاهان تعریف شده است.
  6. آلوزرد در زبان ارمنی تزیران نامیده می‌شود و ارمنستان را زادگاه این میوه دانسته‌اند ولی کلام یرگیر تزیرانی اشاره به کشور شاهان، نه به سرزمین آلوزرد دارد.
  7. مرتفع‌ترین فلات در غرب آسیا. منطقه وسیعی از شرق، بخش کوچکی ازجنوب گرجستان و سرتاسر ارمنستان را دربر گرفته است.
  8. Aeluropus
  9. larva ،نوزاد کرمی شکل جاندارانی که هیچ شباهتی به حشره بالغ نر نوع خود ندارد و دوران دگردیسی کاملی را تا بلوغ طی خواهد کرد.
  10. ՆոյեմիԱնդրեասյան, «Հավերժականներկը` որդանկարմիրը» , Սկզբնաղբյուր՝ՇողակնԱրարատյան երկշաբաթաթերթ (www.qahana.am/am/christian/show/106823018/30)
  11. دکتر استلا وارتانیان(عضو هیئت علمی ماتناداران)، کارمیر وُرتان آرارات،  گنجیه اسناد خطی ارمنستان.
  12. ՍտելլաԱՎարդանեան, Հայաստանի Բժշկութեան Պատմութիւն (Երեւան, 2000), p. 30-35.
  13. madder
  14. rose
  15. Maya people اقوام سرخپوست در جنوب مکزیک و شمال آمریکای مرکزی در دوران پیش از کریستوف کلمبوس (pre -colombianera) و وارث تمدن مایاها از حدود سده دهم پیش از میلاد.
  16. Aztecs ، اقوام ساکن در آمریکای مرکزی در سده چهاردهم تا شانزدهم میلادی
  17. Inca Empire ،امپراتوری بومیان سرخپوست آمریکای جنوبی در ۱۴۳۸–۱۵۳۳م
  18. Andes
  19. José Antonio Alzate y Ramírez (1737 -1799)
  20. carminic acid
  21. Kosher Foods، نام غذاهایی که طبق قواعدی در آیین یهود پاک به‌شمار می‌آیند (مانند حلال در اسلام).
  22.  Toros Roslin (۱۲۱۰–۱۲۷۰م)، تذهیب کار سروده‌های مذهبی و خطاط برجسته ارمنی در دوران پادشاهی ارمنی کیلیکیه
  23. Hromkla شهری در کیلیکیه که به نام قلعه واقع در آن مشهور بود. این قلعه، که در کناره رود فرات قرار دارد، درحال حاضر درکشور ترکیه واقع شده. قلعه هرومکلا را رومیها در سده دوازدهم میلادی، در امپراتوری روم شرقی بنا کردند، به همین دلیل آن را روم قلعه نیز نامیده اند.
  24. این نقاشی به دلیل شباهت طرح، موضوع و رنگ‌های استفاده شده منتسب به توروس روسلین است.
  25. مجموعه کلیسایی قازار مقدس در جزیره لازار و نزدیک ونیز
  26. Museum of International Folk Arts, Mexico City, The Museo Nacional de Arte
  27. Rembrandt Harmenszoon van Rijn (1606-1669)
  28. Anthony van Dyck (1599-1641)
  29. Alizarin
  30. Elena Osterwalder
  31. Movses Khorenatsi (410-490)
  32. Ghazar Parpetsi
  33. Anania Shirakatsi
  34. Mkrtich Emin ،،متولد 1815م در جلفای اصفهان،  وفات در 1890م در مسکو
  35. Artaxiad dynasty (189 BC -12AD)
  36. Arsacid Dynasty (12-428AD)
  37. خدای جنگ،شجاعت،پیروزی و رعد و برق در اساطیر ارمنی
  38. Agni & Vrtrahan
  39. ՂեւոնդԱլիշան, Այրարատ (Վենետիկ: Ս Ղազար, 1890),p. 1- 4.
  40. Լ. ՄելիքսէթԲէկ, «ՀայաստանումԿարմիրՈրդանՆերկիԱրտադրութեանպատմութիւնից»,Տեղեկագիր  Հաս. գիտ. ների, ՀՍՍՀ. ԳԱ 146/2-3, p. 17.
  41. Lynchis L
  42. Laserpitium L
  43. Bryonia L
  44. Phelypea Coccinea Pair ،خون برادران در زبان ارمنی
  45. Bolus Armenia ، گِل مختص فلات ارمنستان که به دلیل داشتن اکسید آهن فراوان،سرخ رنگ است.
  46. Mumio
  47. Armavir ، استانی در جنوب غربی جمهوری ارمنستان،درکرانه رود ارس،در دشت آرارات
  48. Arazap
  49. Jrarat
  50. Khachatryan, «Porphyrophora ham melii Brandt». Red Book of Armenia. Republic of  Ministry of Environment. (1833, Retrieved 9 October 2014).
  51. ԵրւանդՂազանչյան, Բանբեր Մատենադարանի (Երեւան, 1956), #3, Ձեռ 6047 Եւ
  52. Sargon II ( 722 ـ 705bC)
  53. Lucius Domitius Aurelianus Augustus ( 270 ـ 275)
  54. جهانگرد وجغرافی‌ دان عرب بغدادی،فعال در 365ق
  55. المسالک و الممالک
  56. Dvin ،یکی از 12 پایتخت قدیمی ارمنستان
  57. Artashat ،شهری در کرانه رود ارس در استان آرارات در جمهوری ارمنستان
  58. ترکیب یاز رنگ‌های نارنجی و حنایی روشن که در صنعت رنگ‌ سازی با شناسه FDD5B1 # مشخص می‌شود.
  59. Pedanius Dioscorides  (40 ـ 90م)، داروساز، پزشک و گیاه‌شناس یونانی
  60. Des Pedanios Dioskurides aus Anazarbos. Arzneimittellehre in funf Buchern, ubersetzt und mit Erklarungen versehen von Prof. Dr. J. Berende(Stuttgart, 1902), B. 4, capp. 48, S. 380.
  61. De Materiaُ medica ، دانشنامه پزشکی و داروشناسی براساس معرفی گیاهان به زبان یونانی
  62. Ibn al-Baitar،،کاشفبیشاز 300 نوعدارویگیاه
  63. عرب‌زباناناسپانیایی
  64. Amirdovlat Amasiatsi/ Amirdovlat of Amasia ، پزشک ارمنی مخصوص سلطان محمود دوم عثمانی و رئیس اطبای دربار او
  65. ԵրւանդՂազանչյան, Բանբեր Մատենադարանի (Երեւան, 1956), #3, Ձեռ 6047 Եւ
  66. هفتکشور،اثرنویسندهایناشناسدرسدههفتمقمری
  67. F. Brandt, «Naturhistorsche Bemerkungen uber Wurzelcochenille in Vergleich zur Mexikanischen als Zusatz zur vorstehenden Abhandlung der Herren Hamel». Mem. Acad. Sci, VI Ser. Math. Phys. Nat III (.St. Petersbourg,1833), S. 65-68 ؛ Լ Մելիքսէթ Բէկ, «Հայաստանում Կարմիր Որդան Ներկի Արտադրութեան պատմութիւնից», Տեղեկագիր Հաս.գիտ. ների, ՀՍՍՀ , ԳԱ 146/2-3, p. 17.
  68. Baron Roman Romanovich Rosen  (1847 ـ 1921م)، از سیاستمداران دربار امپراتوری روسیه
  69. پژوهشگر ارشد و شیمی‌دان(1858 ـ 1870م)
  70. نگارگر به زبان ارمنی
  71. Nicolas Pavlovich (1796 ـ 1855)
  72. Joseph Christian Hamel ، پزشک، شیمی‌دان و مؤلف روسی آلمانی‌تبار
  73. Johann Friedrich von Brandt (1802-1879)
  74. Brandt, J.F. «Naturhistorsche Bemerkungen uber Wurzelcochenille in Vergleich zur Mexikanischen als Zusatz zur vorstehenden Abhandlung der Herren Hamel». Acad. Sci, VI Ser. Math. Phys(St. Petersbourg,1833), Nat III. .
  75. Khachatryan, «Porphyrophora ham melii Brandt», Red Book of Armenia. Republic of Ministry of Environment (1833, Retrieved 9 October 2014).
  76. ԱմիրդովլաթԱմասիացի, Անգիտաց անպէտ, խմբ. Կ. Բասմաջեանի(Վիէննա,1926), p. 331.
  77. صومعه گقارد (Geghard) آیری وانک سابق، در زمان گریگور روشنگر بنا شد و ساختمان کلیسا متعلق به سال 125م است. پس از به صلیب کشیدن حضرت مسیح (ع) یکی از سربازان رومی، برای اطمینان از جان دادن عیسی مسیح(ع)، بدن وی را با نیزه سوراخ کرد. گفته می‌شود که تادئوس مقدس، از حواریان پیامبر، تیغ این نیزه را به ارمنستان آورد که در صومعه گقارد مقدس نگهداری می‌شد. در حال حاضر، این سرنیزه در موزه کلیسای اجمیادزین قرار دارد.
  78. Curcuma zedoaria یا زردچوبه سفید
  79. Ahurveda ،طبی که ریشه در باورهای مذهبی هندوان دارد.
  80. تورج ژوله ؛ آرزو سلطانی نژاد؛ و  حمید فرهمند بروجنی، «مطالعه تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی‌باف ایران». گلجام. ش17(پاییز 1389).
  81. Ulrich Schurmann  ،کارشناس آلمانی بافتنی‌ها. نویسنده کتاب‌های متعدد در زمینه قالی‌های بافته شده در کشورهای آسیای نزدیک
  82. قالی پازیریک قدیمی‌ترین قالی‌ای است که در منطقه پازیریک سیبری کشف شده بود. بنابر شهرت و ارزش این اثر قالی را به نام پازیریک می‌شناسند.
  83. Ulrich Schurmann, The pazyryk: A 2500 years old knotted rug found in an icegrave in the Altai, its uses and origin (New York, 1982).
  84. Sergei Ivanovich Rudenko (1885-1969)
  85. Volkmar Arnulf Gantzhorn
  86.  منطقه و رشته کوهستانی در جنوب روسیه در مرز کشورهای مغولستان، چین و قزاقستان
  87. Novosibirsk
  88. Scythians ،قوم بومی دشت‌های سیبری که سرزمین وسیعی در آسیای مرکزی را در سده هفتم پیش از میلاد تا سده سوم میلادی تحت فرمان خود داشتند.
  89. شورمان به منطقه‌ای به اسم ساکیک یا سکالیک اشاره می‌کند که اسمی از آن در نقشه‌ها دیده نمی‌شود. نگارنده معتقد است این منطقه در مرز ایران کنونی و کردستان عراق، در محدوده رواندوز کردستان و سقز ایران، قرار داشته. در 500 پ‌م، این منطقه در جنوبی‌ترین ناحیه سرزمین اورارتو واقع بوده و از جنوب و غرب با قلمرو آشوریان و از شرق با سرزمین پارت‌ها همسایه بوده است.
  90. ziwiyeh ،دژی به جای مانده از دوران مادها که بر فراز تپه‌ای به همین نام در نزدیکی سقز در غرب کردستان قرار دارد.
  91. Ashkhunj Poghosyan, On the Origin of Anatolian Rugs (Yerevan, 2014).
  92. Hermitage Museum ،موزه فرهنگ و هنر در سن پترزبورگ، روسیه
  93. Hellenism ،تمدن یونان در سده‌های هشتم و هفتم پیش از میلاد که ا برجسز شاخص‌ترین تمدن جهان غرب در عهد باستان بوده است
  94. آشخونج بقوسیان، «قالی پازیریک». اجمیادزین،  2008م.
  95. Hans-Jorg Kellner ،باستان‌شناس آلمانی، او در کاوش‌های کارمیر بلور(تپه سرخ) در ارمنستان نیزشرکت داشته است. او پژوهشگر تمدن اورارتو در سده نهم تا ششم میلادی است.
  96. The Naturmuseum Senckenberg

منابع:

بقوسیان، آشخونج. «قالی پازیریک». اجمیادزین. 2008م.

ژوله، تورج؛ سلطانی نژاد، آرزو؛ و  فرهمند بروجنی،حمید. «مطالعه تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی‌باف ایران». گلجام. ش17. پاییز 1389.

حصوری، علی. نقش‌های قالی ترکمن و کشورهای همسایه. تهران: انتشارات فرهنگی، 1371.

وارتانیان، استلا (عضو هیئت علمی ماتناداران).کارمیر وُرتان آرارات. گنجیه اسناد خطی ارمنستان.

هواساپیان، مایرنی. زیراندازهای ارمنی‌باف. تهران:تاریخ ایران، 1386.

Ա. Վարդանեան, Ստելլա. Հայաստանի Բջշկութեան Պատմութիւն. Երեւան,2000

Անդրեասեան, Նոյեմի. «Հավերժական ներկը` որդան կարմիրը», Սկզբնաղբյուր՝ Շողակն Արարատյան երկշաբաթաթերթ

Ամասիացի, Ամիրդովլաթ. Անգիտաց անպէտ. խմբ. Կ. Բասմաջեանի. Վիէննա,1926

Ալիշան, Ղ. Այրարատ.Վենետիկ. Ս Ղազար,1890.

Լ. Մելիքսէթ Բէկ, «Հայաստանում Կարմիր Որդան Ներկի Արտադրութեան պատմութիւնից».Տեղեկագիր  Հաս. գիտ.ների, ՀՍՍՀ. ԳԱ 146/2-3. p. 17.

Հարութիւնեան, Ա. Խ. Ներկերի եւ Թանաքների գործածութիւնը Հին Հայկա-կան Ձեռագրերում. Երեւան, 1941.

Ղազանչյան, Երւանդ. Բանբեր Մատենադարանի.Երեւան,1956.

Ծանոթագրութիւններ, Որոգայթ փառաց .Երևան, 2002 .

Պողոսյան, Աշխունջ. «،Պազիրիկ, գորգի ծագումնաբանության մասին».Էջմիածին. նոյեմբեր-դեկտեմբեր, 2008. ԺԲ. p. 63 -79:

Brandt, J.F.  «Naturhistorsche Bemerkungen uber Wurzelcochenille in Vergleich zur Mexikanischen als Zusatz zur vorstehenden Abhandlung der Herren Hamel».Mem. Acad. Sci, VI Ser. Math. Phys. Nat III. St. Petersbourg,1833.

Des Pedanios Dioskurides aus Anazarbos. Arzneimittellehre in funf Buchern,ubersetzt und mit Erklarungen versehen von Prof Dr. J. Berende. Stuttgart,B. 4. capp. 48. S. 380.

Khachatryan, H. «Porphyrophora ham melii Brandt». Red Book of Armenia. Republic of  Ministry of Environment. 1833. Retrieved 9 October 2014.

Poghosyan, Ashkhunj. On the Origin of Anatolian Rugs. Yerevan, 2014.Schurmann, Ulrich. The pazyryk: A 2500 years old knotted rug found in an icegrave in the Altai, its uses and origin . New York, 1982.

attalus.org/armenian/paz1.htm

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 92-91

سال بیست و چهارم | بهار و تابستان 1399 | 176 صفحه
در این شماره می خوانید:

دو داستان از آرتاک وارتانیان

ترجمة گارون سارکسيان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92 واپسيـن بهـار شامـام به ياد و خاطرة عمه‌ام آموزگار کايسنيک گريگوريان پس از خوابي پنج ماهـه، نخست چشم‌هاي اول و...

اندوه گندمزاران در ماه بی مرگی

نویسنده:دکتر قوام‌الدين رضوي زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92 در خلوت روشن با تو گريسته‌ام براي خاطر زندگان، و در گورستان تاريک با تو خوانده‌ام زيباترين سرودها...

لئون شانت مرد قلم، سیاست و فرهنگ

نویسنده:ادوارد هاروطونيانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92 اشاره سال 2019م صدوپنجاهمين سالگرد تولد سه تن از بزرگان ادب و هنر ارمني بود: ـ هوهانِس تومانيان، شاعر و...

گفـت و گـو با روبـر کوپتـاش مدیر اجرایی انتشارات آراس برنده جایزه بهترین ناشر سال در استانبول

نویسنده:گريگور قضاريان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92 کتاب بهترين دوست است و ناشر، نشر دهندة دوستي  نقش کتاب و کتاب‌خواني در توسعة فرهنگي بر کسي پوشيده نيست. جوامع...

هوهانس ایماستاسر(1047ـ 1129م)

بنيان‌گذار نظام جديد گاه‌شماری ارمنيان نویسنده:آشوت آبراهاميان(1) / ترجمة دِرِن سارکسيان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92 دربارة زندگي و فعاليت‌هاي هوهانس سارکاواگ...

سعدی ازنگاه زیباشناسانه شاعر ارمنی

نقدی بر آخرين بهار سعدی نویسنده:دکتر محمد ملک محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92 نگاهي به فعاليت‌هاي علمي و اجرايي دکتر محمد ملک محمدي                        دکتر...

وضعیت اداری ـ حقوقی مرزبانی ارمنستان بین سالهای 428 ـ 630 م

نویسنده:هنريک خاچاطوريان / ترجمة آنوشيک ملکي فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92 دربارة نويسنده                    هنـريک خـاچاطـوريان در 1989م در ايـروان به دنيا آمـد،...

ارمنیان کریمه (بخش دوم)

نویسنده:شاهن هوسپيان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 91 و 92     اشاره در بخش اول مقالة« ارمنيان کريمه» که در پيمان شمارة 89 و90 به چاپ رسيده است، به تأثير حضور...