فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۰
هنرهای جلفای نو
نویسنده: آنی بابایان
در اواخر قرن پانزدهم میلادی/ دهم هجری قمری موقعیت جغرافیایی جلفای قدیم، که در مسیر بازارهای شرق و غرب قرار داشت، این منطقه را تبدیل به یک مرکز تجاری مهم و کانون شکل گیری هنرها و حرفه های متنوع ساخته و سبب شکوفایی هنرهای بسیاری مانند طلاسازی، نقاشی دیواری، سوزن دوزی، خاچکار یا صلیب سنگیِ کنده کاری شده، قالیبافی، پارچه بافی، سفالگری، مینیاتور، کتابآرایی و … شده بود. هنرهای جلفای قدیم، که اساس هنر جلفای نو محسوب می شوند، نقشی بس مهم در انتقال سنت ها و هنرهای سنتی از قرون میانه به قرن هفدهم میلادی داشته اند.
آراکل داوریژتسی[۱]، تاریخ نویس هم عصر واقعهٔ کوچ ارمنیان جلفای قدیم به اصفهان، در کتاب خود، تاریخ، به استقبال و پذیرایی اهالی جلفای قدیم از شاه عباس اول ( ۱۶۰۳میلادی) و فرش های گران بها، لباس های فاخر، بافته های با ارزش و زیورآلات قیمتی ای که به شاه هدیه شد اشاره و خاطرنشان می کند که این استقبال باشکوه مورد توجه شاه قرار گرفت و زمینه ای برای طرح ریزی مهاجرت اجباری ارمنیان به اصفهان شد.[۲]
پس از مهاجرت ارمنیان جلفای قدیم به جلفای نو با حمایت های شاه و بازرگانان ارمنی این منطقه به موازات اصفهان، پایتخت صفوی، توسعه یافت و در مدت بسیار کوتاهی تبدیل به یک کانون فرهنگی و هنری شد. در واقع، جلفای نو محل تجمع تجار، صنعتگران و هنرمندان شهرهای مختلف ارمنستان شرقی بود.
شرایط به وجود آمده در جلفای نو در قرن هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری منجر به شکل گیری و شکوفایی هنرهایی مانند طلاسازی، نقاشی دیواری، خاچکار یا صلیب سنگیِ کنده کاری شده که قالیبافی، سفالگری، کتاب آرایی، مینیاتور، مسگری، قلم زنی، میناکاری، منبت کاری، قالیبافی، قلمکار و همچنین هنرهایی مانند ملیله دوزی، گلدوزی، قلاب دوزی و … شد. ارزش های زیبایی شناختی، هنری و تاریخی آنان همواره توجه پژوهشگران، محققان و موزه داران را به خود جلب کرده است.
میراث به جای مانده از جلفای نو مشتمل است بر آثار ادبی، شخصیت های فرهنگی و آثار هنری که به دلیل ویژگی ها و ارزش های مادی و معنوی منحصر به فرد خود در تاریخ فرهنگ و هنر جایگاهی خاص دارد.
آثار هنری به جای مانده از جلفای نو عبارت اند از آثار معماری و تزیینات وابسته به آن شامل نقاشی دیواری، کاشیکاری، گچبری، گره چینی و کنده کاری، در دو شاخهٔ معماری مذهبی و غیر مذهبی، اشیای تزیینی، لوازم زندگی و ابزار مربوط به علوم و فنون مختلف که حاصل کار هنرمندان و صنعتگران جلفا و بازتابندهٔ شرایط اجتماعی و تنوع حرفه های آن دوران اند.در این نوشتار و در حد حوصلهٔ این مقال، تنها به بررسی شاخص ترین این آثار هنری پرداخته ایم.
خاچکار
خاچکار یا صلیب سنگی کنده کاری شده از هنر های رایج ارمنیان قرون میانه است. قدمت استفاده از سنگ های در نزد ارمنیان زیاد است و پس از پذیرش مسیحیت این یادبودهای سنگی را خاچکار نامیدند.خاچکارها بسته به تاریخ و هدف ساخت آنها از نظر اندازه و نوع نقش ها و تزیینات متفاوت اند. در جلفای قدیم علاوه بر ساخت خاچکار برای موضوعات رایجی چون ثبت پیروزی ها، برپایی بناهای جدید، ثبت خاطره های ملی و معرفی بانیان کلیساها، سنگ قبر شخصیت های مهم را نیز به صورت خاچکار می ساختند.
برای تزیین خاچکارها از تصاویر مذهبی مانند تصاویری از زندگی عیسی مسیح، نقش های هندسی و تصاویری نظیر صلیب، انگور، برگ نخل، درخت زندگی، حیوانات، پرندگان اسطوره ای و واقعی و …، که نماد تداوم زندگی و جاودانگی اند، استفاده می کردند همراه با نوشته هایی که هدف بر پایی خاچکار، نام بانی و تاریخ ساخت آن را مشخص می ساخت. گاهی نیز بر روی خاچکار دعا می نوشتند. مهارتی که در تزیین این خاچکارها به کار می رفت هم سبب زیبایی و ظرافت آنها می شد و هم از سنگینی سنگ ها می کاست.
آخرین شاهکارهای خاچکار متعلق به قبرستان ارمنیان جلفای قدیم است.[۳] در۱۶۴۸ م/۱۰۵۸ هـ ق نزدیک به ده هزار سنگ قبر با کنده کاری عالی، در۱۹۸۹ م/۱۴۰۹هـ ق حدود ۲۶۵۰ سنگ قبر و در۲۰۰۵ م/۱۴۲۵ هـ ق به دنبال سیاست های ترکیه و آذربایجان مبنی بر از بین بردن آثار متعلق به ارمنیان قسمت اعظم این شاهکارهای حجاری از بین برده شدند.
ارمنیان جلفای قدیم با مهاجرت به اصفهان سنت ساخت و نصب خاچکار را نیز به جلفای نو منتقل کردند و بانیان کلیساها و خیران خاچکارهایی در اندازه های کوچک و بسیار ساده در کلیساها به یادگار گذاشتند.
در جلفای نو مرسوم بود بر روی سنگ قبر افراد حرفه یا هنر وی را به صورت نقش برجسته نشان می دادند لذا از روی این سنگ قبرها می توان دریافت چه هنرها، حرفه ها و فنونی نزد ارمنیان متداول بوده. هنر حجاری بر روی سنگ قبر در سده های هفدهم و هجدهم میلادی در جلفای نو استمرار سنت ساخت خاچکار در جلفای قدیم است. آبراهام گورگِنیان (۱۹۰۸ــ۱۹۹۱ م) نخستین نقاشی است که از روی طرح های سنگ قبرهای متعلق به سال های۱۶۰۰ ـ۱۹۵۰ م، که نقش بیش از پنجاه پیشه بر روی آنها حجاری شده، طراحی کرده است.و بخشی از آثار وی هم اکنون در موزهٔ کلیسای وانک نگه داری می شود.
معماری
بنا بر نیازهای موجود در دوران صفویه معماری پایتخت آن، اصفهان، نیز متحول شد و بناهای بسیاری نظیر قصر، مسجد، باغات، حمام، دروازه، گورستان، پل و … در آن برافراشته شدند که بسیاری از آنها هنوز پابرجا هستند.
در همین ایام جلفای نو نیز با توجه به آنکه زمین آن مسطح و مناسب شهرسازی بود در مدت کوتاهی توسعه یافت و محلات آن شکل گرفتند[۴] و در آنها خانه های مسکونی، مدارس، آرامگاه ها، حمام ها و کلیساها بنا شدند. آثار معماری جلفای نو به دلیل آمیختگی سبک معماری ارمنی و ایرانی در آنها در تاریخ معماری بی نظیرند.
تزیینات وابسته به معماری
رقابت بین جلفا و اصفهان منجر به ایجاد شباهت هایی در شیوهٔ نقاشی های دیواری شده که حاکی از ارتباط نزدیک هنرمندان سدهٔ هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری است.در بناهای این دورهٔ جلفا از روش های متنوعی استفاده شده که شاخص ترین آنها عبارت اند از تمپرا و رنگ روغن بر روی گچ.با توجه به اینکه استفاده از رنگ روغن برای نقاشی در ایران نخستین بار از دورهٔ صفویه رایج شد نقاشان ایرانی در این اسلوب مهارت کافی نداشتند.
((شاید اجرای پرده های بزرگ اندازه به نقاشان خارجی مقیم اصفهان و یا نقاشانی چون میناس سپرده می شد و شاید هم نوعی همکاری در این زمینه میان هنرمندان ایرانی و خارجی برقرار بود. به هر حال این گونه نقاشی ها از سبک واحد و معینی برخوردار نبودند ولی عموماً ماهیت التقاطی داشتند)).[۵]
از دیگر تزیینات وابسته به معماری آن دوران می توان به آینه کاری، تزیینات روی سنگ مرمر، کنده کاری نقوش و خطوط بر روی سنگ، کتیبه های گچبری برجسته، تزیینات پرده سازی، کاشی کاری، لایه چینی و تزیینات طلاچسبان، نقوش تزیینی بر روی گچبری برجسته یا نقوش تزیینی ای که بر روی زمینهٔ سفید نقاشی می شد و کشته بری تزیینات به صورت حاشیه سازی اشاره کرد.
در کلیساها و بناهای ارمنی از کتیبه هایی به خط ارمنی نیز استفاده می شد. مضمون این کتیبه ها عبارت بود از معرفی بانی یا بانیان بنا همراه با ذکر نام اعضای خانوادهٔ وی و به ندرت، نام هنرمندانی که برروی آن بنا کار کرده بودند. استفاده از زبان و خط ارمنی در این کتیبه ها گامی بود در جهت تحکیم هویت ارمنیان.
کاشی کاری کلیساها
در قرن هفدهم میلادی/ یازدهم هجری قمری، در اصفهان، برای تزیین دیوارهای خارجی و داخلی بنا از روش کاشی کاری به شیوه های هفت رنگ، معقلی و معرق استفاده می کردند. در جلفا، این شیوه را برای تزیین نمای داخلی به کار می بردند.روش کاشی کاری در کلیساهای جلفا و مساجد اصفهان و رنگ های به کار رفته در این کاشی کاری ها یکی است و در بین آنها تنها تفاوت هایی در نوع کاربرد نقش و آرایش رنگ وجود دارد.
کتابت و مصورسازی
در بین ارمنیان مهاجر، هنرمندان نگارگر بسیاری بودند که در جلفای نو به فعالیت هنری خود ادامه دادند. مسروب خیزانی[۶]، هایرابید[۷]و هاکوب[۸] جلفایی نقاشان مهاجری بودند که سرپرستی کارگاه های نگارگری ای را که زیر نظر کلیساها تشکیل می شد بر عهده داشتند. هریک از این نقاشان دستاوردهای هنری زادگاه خود را به همراه آورده بودند. همکاری این هنرمندان با یکدیگر و فعالیت های هنری آنان منجر به شکل گیری مکتب جلفای نو در نگارگری و کتاب آرایی شد.
مکتب جلفای نو اولین گام برای پیوند هنرهای تجسمی سنتی قرون میانه ارمنیان به هنر اروپایی بود. در این مکتب، نگارگری سنتی به نقاشی قرن بیستم منتقل شد، شرایط برای چهره نگاری و طبیعت گرایی در هنر نقاشی فراهم آمد و نقاشی از چهارچوب تصویرگری کتاب های مذهبی خارج و به شیوه ای نو تفسیر شد. این تغییر و تحول ناشی از شیوهٔ زندگی ارمنیان و ادراک آنها از هنر و ارتباطات اجتماعی و فرهنگی آنان با ایرانیان و اروپاییان بود.
سوزن دوزی و پرده دوزی
در جلفا از سوزن دوزی، گلابتون و قلمکار برای تزیین جلد کتاب های خطی، پرده ها و لباس های روحانیان استفاده می شد. با مشاهدهٔ لباس های روحانیان در موزهٔ کلیسای وانک می توان دریافت که سوزن دوزی با نقوش خاص در جلفای نو مرسوم و از جمله هنرهای رایجی بوده که دختران می بایست آشنایی کامل با آن می داشتند.
فلزکاری و زرگری
برای آشنایی با هنر جواهرسازی، طلاکاری و منبت هنرمندان ارمنی جلفای نو کافی است به صندلی سلطنتی ای اشاره ای کنیم که زاکار سارهادیان آن را در۱۶۶۰ م به الکسی میخائلویچ، تزار روسیه، تقدیم کرد. از این صندلی، که در ساخت آن ۸۹۷ قطعه الماس، ۱۲۹۸ قطعه مروارید و یاقوت های ریز و درشت، ۱۸۳۰ قطعه فیروزهٔ نیشابوری، طلا، نقره، چوب های مرغوب، پارچه های مخمل مشکی، ابریشم قرمز و کرباس زرد اعلا به کار رفته، برای تاج گذاری استفاده می شد و امروزه، در موزهٔ ادوات جنگی مسکو نگهداری می شود.
در کلیساها نیز اشیائ و ظروف مورد استفاده اکثراً از جنس نقره اند و هنرمندان جلفایی نهایت ظرافت و دقت را در ساخت آنها به کار بسته اند. صلیب به منزلهٔ نماد به صلیب کشیده شدن مسیح جایگاه ویژه ای در میان اشیاء کلیسا دارد. صلیب کلیسای ارمنیان دارای شکلی خاص است. چهار دست آن با هم برابرند و از مرکز آن شعاع های شمسه به اطراف تابانده می شوند.
ظرف روغن متبرک باید از جنس نقره باشد اما در تزیینات آن محدودیتی وجود ندارد و بستگی به توان مالی اهدا کننده یا سفارش دهنده دارد. مرسوم است که این ظرف به شکل کبوتر، نماد روح القدس، باشد.
کُندُرسوز، ظرف قابل حمل مخصوص سوزاندن کندر است که اکثراً به شکل کلیسای اجمیادزین، نماد کلیسای ارمنیان ساخته می شود.جام شراب نیز ظرفی است در برگیرندهٔ شراب نماد خون عیسی مسیح که امکان تبرک نان خاص نشخار، بدن عیسی، در آن وجود دارد.
قالی بافی
قالی بافی سابقه ای دراز در نزد ارمنیان دارد. این هنر در دورهٔ صفویه در اصفهان رونق بسیاری یافت. ارمنیان مهاجر در جلفای نو، روستاهای چهارمحال و بختیاری و فریدن کارگاه های قالی بافی دایر کردند و سنت قالی بافی را ادامه دادند. قالی های بافته شده به دست ارمنیان به لحاظ نقش و رنگ دارای ویژگی هایی خاص اند و در ایران به ارمنی باف شهرت دارند. متأسفانه، به علت پراکندگی فرش های بافته شده تحقیقات کاملی دربارهٔ آنها صورت نگرفته است.
منابع:
بلر، شیلا؛ بلوم، جاناتان. هنر و معماری اسلامی. ترجمهٔ اردشیر اشراقی. تهران: صدا و سیما،۱۳۸۱ .
پاکباز، روئین. دایره` المعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر،۱۳۸۱ .
ــــــــــــــــــــــ . نقاشی ایران از دیرباز تا امروز. تهران: زرین و سیمین،۱۳۸۳ .
رائین، اسماعیل. ایرانیان ارمنی. تهران: امیرکبیر،۲۵۳۶ .
داوریژتسی، آراکل. تاریخ. ایروان:[بی نا]،۱۹۸۸ .
درهوهانیان، هاروتون. تاریخ جلفای اصفهان. اصفهان: کلیسای وانک،۱۹۸۰ .
غازاریان، مانیا. هنرهای تجسمی ارمنیان در قرن پانزدهم و هجدهم. ایروان:[بی نا]،۱۹۷۴
پی نوشت ها:
1- Arakel Davrijetsi
وی در۱۶۵۱ م/۱۰۶۱هـ ق به سفارش جاژلیق وقت تاریخ را تدوین کرد و در ۱۶۶۲ م/۱۰۷۳هـ ق آن را به اتمام رسانید. او اولین کسی است که اژرش در زمان حیاتش در۱۶۶۹ م/ ۱۰۸۰هـ ق در (قرن هفدهم)آمستردام به چاپ رسید. این کتاب، تاریخ ارمنیان را در مقطع تاریخی۱۶۰۲ م/۱۰۱۱هـ ق تا۱۶۶۲ م/۱۰۷۳هـ ق در بر می گیرد که شامل جنگ های ایران صفوی و ترکیه عثمانی، مهاجرت اجباری ارمنیان به فرمان شاه عباس، شخصیت های مهم این سالیان و همچنین احوال ملل دیگر همچون ایرانیان، یهودیان، گرجی ها و غیره است.
۲- آراکل داوریژتسی، تاریخ (ایروان: بی نا،۱۹۸۸)، ص ۳۱ و۳۲ .
۳- قدیمی ترین خاچکاری که به دست ما رسیده مربوط به قرن نهم میلادی (۸۷۹م) است.
۴- محدودهٔ در ابتدای تأسیس از کناره زاینده رود تا چهار سو بود و اولین خیابان آن که به موازات زاینده رود کشیده شده بود به احترام خواجه نظر به اسم او نام گذاری شده بود. محلات جلفا عبارت بودند از: میدان بزرگ، میدان کوچک، چهارسوق، هاکوب جان (محلهٔ حصیرباف ها)، قاراکل داورژ یا تبریزی ها یا محلات.
پس از مهاجرت ارمنیان از جلفای قدیم به جلفای نو شهرنشینان در داخل شهر اصفهان، تبریزی ها و دشتی ها در محلهٔ شمس آباد و ایروانی ها و گاسک ها در محلهٔ ترواسکان در کنار نارین قلعه و دیگر مناطق اصفهان اسکان داده شدند. در سال های بعد، شکایت غیر مسیحیان به شاه عباس دوم باعث شد تا در۱۶۵۵ م/ ۱۰۶۵هـ ق به فرمان شاه ارمنیان ساکن اصفهان به جلفا منتقل شوند و به این ترتیب محلات جدید ایروانی ها، نخجوانی ها، گاسک ها و کوچر یا سنگتراش ها به وجود آمدند.
محلات جلفا عبارتند از: میدان بزرگ، میدان کوچک، چهارسوق، هاکوپ جان (محلهٔ حصیرباف ها)، قاراکل، داورژ یا تبریزی ها یا محلات.
۵- رویین پاکباز، دایره المعارف هنر (تهران: فرهنگ معاصر،۱۳۸۱).
6- Mesrop of Khizan
7- Hayrapet
8- Hakoop