پیشگفتار اطلاعات ایرانیان پارسی زبان دربارۀ بزرگان ادب و فرهنگ ارمنی و آثار و تألیفات آنان بسیار اندک است، حال آنکه تحقیقات پژوهشگران ارمنی در زمینه های گوناگون تاریخی، به خاطر اشتراک فرهنگی با ایرانیان، آنچنان با ایران شناسی تاریخی عجین است که در اغلب موارد شناخت دقیق هر یک از آن ها بدون کمک گرفتن از دیگری امکان پذیر نیست. قبول این واقعیت ملموس که در زمینه های تاریخی، ارمنیشناسی و ایران شناسی در بسیاری از موارد لازم و ملزوم یکدیگرند، کار بررسی های تاریخی را برپژوهشگران و علاقه مندان آسانتر خواهد کرد. از طرفی در منابع ارمنی، آثار مربوط به تاریخ ایران، از آنچنان غنای کمّی و کیفی برخوردار است که هر پویندۀ ایرانی را به شگفتی وا می دارد. می دانیم که عدم دسترسی ایرانیان به این منبع پربار، از شرایط حاکم بر روابط فرهنگی متقابل قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بسنده کردن به تألیفات محققان غربی نشأت گرفته است. آقای دکتر حبیبی معاون اول ریاست جمهوری، به مناسبت گشایش مرکز ایرانشناسی قفقاز در ایروان (دی1375)، به نکتۀ مهمی اشاره کردند و آن اینکه اگر شیوه و محتوای تحقیقات ایرانشناسی اروپاییان رانوعی «نگاه از بیرون» به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی بدانیم، نگاه محققان ارمنی نقطه مقابل آن است و نگاهی است از «درون خانه»[2]. این اشارۀ ظریف حاکی از حسن نظر تاریخی ایرانیان در تبیین شأن و منزلت اجتماعی و فرهنگی یکسان و برابر ارمنیان در جامعۀ ایرانی است و در عین حال تأکیدی است بر دِین ارمنیان ایران در قبال غنی سازی هر چه بیشتر آثار مربوط به تاریخ ایرانزمین، از طریق شناساندن مراکز اسناد و منابع و معرفی پیشگامان و پژوهندگان عرصۀ تحقیقات تاریخی ارمنیان به پژوهشگران ایرانی. برای رسیدن به این منظور از شرایط مناسبی که نشریات موجود، از جمله فصلنامۀ فرهنگی پیمان به وجود آورده اند می توان و حتماً میباید استفاده کرد. در همین راستا، نگارنده بر خود فرض می داند تا سهمی هر چند کوچک از این کارسترگ را به عهده گیرد. به همین منظور و به عنوان نخستین گام، به ترجمۀ شرح حال پروفسور آدونتز از جلد اول «دایرهالمعارف ارمنستان شوروی»، تدوین فرهنگستان علوم ارمنستان، چاپ 1974 می پردازد و جمله ای چند از شنیده های خود را نیز بدان می افزاید. خاطر نشان می سازد که شهرت جهانی پروفسور آدونتز بیشتر به سبب تحقیقات و تألیفات وی در زمینۀ بیزانسشناسی است. البته این بدان معنا نیست که آدونتز در زمینۀ ایران شناسی تاریخی کار چندانی صورت نداده است. در این زمینه از وی آثار پر ارزشی، به زبانهای ارمنی و روسی و فرانسه بر جای مانده است که متأسفانه امکان دسترسی به بسیاری از آن ها برای محققان فارسی زبان مقدور نبوده است. شرح حال و آثار نیکلا (نیکلائوس) آدونتز، در دهم ژانویه1871 م (1249 ه.ش)، در یکی از روستاهای منطقۀ زانگِزور (Zangezur) ارمنستان شرقی به دنیا آمد و در بیست و هفتم ژانویۀ سال 1942 (1320 ه.ش) در شهر بروکسل، پایتخت بلژیک، در سن 71 سالگی چشم ازجهان فروبست. در کودکی از جد مادریم شنیدم که پروفسور آدونتز پسر عم اوست و نسبت هر دو به ملیک آدام میرسد و به همین دلیل فرزندان و فرزندزادگان آن مرحوم اغلب نام خانوادگی آدامیان را بر گزیده اند. در واقع نامواژۀ آدونتز در دستورزبان ارمنی اسم انتساب است. و اما واژۀ مِلیک که احتمالاً بر گرفته از واژه مَلیک عربی و به معنی صاحب اختیار و صاحب قدرت است، لقبی دیوانی است و اختصاصاً به آن عده از امرای ارمنی منطقۀ قفقاز اطلاق می شد که از طرف حکومت مرکزی ایران برای ادارۀ امور نقاط ارمنینشین منطقۀ اران و قراباغ به حکمرانی منصوب می شدند و به عنوان نمایندۀ تام الاختیار حکومت مرکزی ایران در محال خمسه[3] حکومت می کردند. آدونتز پس از طی دورۀ تحصیلات ابتدایی در زادگاه خود، به منظور ادامۀ تحصیل، ابتدا راهی مدرسۀ گئورگیان در حوزۀ دینی اجمیادزین، در نزدیکی ایروان گردید. پس از اتمام دورۀ آن مدرسه به منظور تکمیل دانش خود روانۀ تفلیس، مرکز گرجستان شد و پس از دو سال، دورۀ متوسطه را به پایان رسانید. تحصیلات دانشگاهی را در دانشکدۀ زبان های شرقی دانشگاه سنت پترزبورگ، پایتخت امپراتوری روسیه، و سپس در دانشکدۀ پژوهش های تاریخی همان دانشگاه در سال 1899 به پایان رسانید و به اخذ نشان طلا که عالیترین نشان فارغ التحصیلی آن دانشگاه به شمار می رفت نایل شد. از سال 1899 تا1901، در شهرهای مونیخ، پاریس، لندن و ونیز به تعمیق بررسیهای خود در زمینۀ بیزانسشناسی پرداخت و در سال 1903 به قفقاز بازگشت. درتفلیس به تحقیق در زبان گرجی و در مرکز اسناد حوزۀ دینی اجمیادزین به بررسی متون تاریخ پرداخت. در سال 1908 بررسی های خود را در کتابی به زبان روسی، تحت عنوان «ارمنستان در عصر ژوستینیانوس» به دانشگاه سنت پترزبورگ ارائه کرد. دفاع آدونتز از اثر علمی خود در سال 1909، راه ورود وی را به هیئت علمی دانشگاه هموار ساخت و آدونتز به عنوان استادیار در آن دانشگاه مشغول تدریس گردید. آدونتز، اثر دیگر خود را تحت عنوان «دیونیسیوس تراکه ای و مفسران ارمنی» که در سال 1915 به زبان روسی منتشر شده بود، در سال 1916 به دانشگاه سنت پترزبورگ ارائه داد. این اثر پژوهشی برای وی اعتبار علمی بزرگی به ارمغان آورد و علاوه بر اخذ درجۀ دکتری در رشتۀ پژوهش های تاریخی از دانشگاه مزبور عنوان پروفسور نیز به او اعطا شد. پروفسور آدونتز از سال 1920 ابتدا در لندن و سپس در پاریس اقامت گزید. در سال 1930 جهت تدریس در دانشگاه بروکسل از او دعوت شد و تصدی رشتۀ جدیدالتأسیس ارمنیشناسی آن دانشگاه به وی واگذار گردید. آدونتز تا آخر عمر در همان دانشگاه به امر تدریس و تحقیق مشغول بود. پس از مرگ وی، تمامی یادداشت ها و دستنوشته هایش، به مرکز اسناد نوباریان پاریس و کتاب هایش، به جامعۀ ارمنیان بروکسل سپرده شد. از پروفسور آدونتز هشتاد اثر با ارزش علمی به زبان های روسی و ارمنی و فرانسه به جای مانده است که عمدتاً، دربرگیرندۀ بررسی های او در مباحث تاریخی و فرهنگی ارمنیان در قرون وسطی، روابط متقابل ارمنستان و بیزانس، مناسبات و وجوه اشتراک فرهنگی – تاریخی یونان وارمنستان در عرصه های دینی و اساطیری و زبان شناسی است. این آثار بیشتر در قالب مونوگرافی های تحلیلی کم حجم ولی پرمحتوا به رشتۀ تحریر در آمده اند. اثر پر ارزش آدونتز، تحت عنوان «ارمنستان در عصر ژوستینیانوس»، بدون شک، مهمترین دستاورد قرن بیستم در زمینۀ ارمنی شناسی است. در این اثر جنبه های متنوع ساختار جغرافیایی- تاریخی و سیاسی- اجتماعی ارمنستان، مناسبات ارمنستان و بیزانس و مسایل مختلف دامنگیر خاندانهای حکومتگر در ارمنستان (ناخارارها) و جایگاه اجتماعی بزرگ مالکان با دیدی موشکافانه تجزیه و تحلیل شده ونخستین بار، مناسبات مالکان و روستاییان به صورت تحلیلی، مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. در سال 1927 آدونتز در تألیفی مستقل، تحت عنوان «طبقه روستاییان درارمنستان قدیم»، سیمای تاریخی و جزئیات مسائل مربوط به طبقۀ روستایی را مورد تجزیه و تحلیل دقیقتر قرار داد. چنانکه گفته شد، اثر دیگر او به زبان روسی، «دیونیسیوس تراکه ای و مفسران ارمنی» است که در واقع اولین کار مفصل در زمینۀ پژوهش های یونانی – ارمنی است. دراین اثر، آدونتز به بررسی ترجمۀ ارمنی دستور زبان دیونیسیوس تراکه ای و تحقیق در شش متن مفسران ارمنی، پرداخته است. کنجکاوی و کشف اصل و نسب خاندان های حکومتگر نیز مورد علاقۀ آدونتز بود. وی طی سلسله مقالاتی، به ریشه یابی اصل و نسب خاندان های نامی درارمنستان و بیزانس پرداخت و شجره نامۀ خاندان باگراتونی (Bagratuni) را تنظیم و تدوین کرد. وی همچنین با جمع بندی اطلاعات پراکنده ای که از منابع یونانی گردآوری کرده بود، به اصل و نسب سردار معروف بیزانس اردوان آرشاگونی، ملکه تئودورای اول، وارت مامیگونیان برادر ملکه، قیصر واسیل اول و قیصر موریک که همگی ارمنی الاصل بودند پی بُرد و سیمای تاریخی یکایک آنان را معرفی کرد. در همین زمینه، تحقیقات مأخذشناسی آدونتز در جهت معرفی سیمای واقعی و هویت فرهنگی- تاریخی بزرگانی چون پاوستوس بیوزاند (Pavstos Buzand)، کُریون (Koriun) و یِزنیک کقبی (Yeznik Koghbatsi) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تحقیق او تحت عنوان «ماشتوتس و شاگردانش بنا به منابع خارجی» که در سال 1925 منتشر شد، حاوی سیر تحولات تاریخی پیدایش الفبای ارمنی، ابداعی مسروپ ماشتوتس (Mesrop Mashtots) است. از تألیفات با ارزش آدونتز که متأسفانه به علت در گذشت وی ناتمام ماند «تاریخ جامع ارمنستان» به زبان فرانسه است که فقط جلد اول آن (دوران باستان) به اتمام رسیده است. این اثر در سال 1946 در پاریس و ترجمۀ ارمنی آن در سال 1972 در ایروان منتشر شد. آدونتز در بسیاری از آثار خود به مسایل ایران شناسی نیز پرداخته است، بخصوص در کتاب «ارمنستان در زمان یوستینیانوس» که تا حدودی در برگیرندۀ مباحث ایران شناسی است. در آثار منتشر شده و دستنوشته های آدونتز مطالب فراوانی در زمینۀ ایران شناسی بر جای مانده است. چند اثر او را نام می بریم: «مادها» (روسی)، «مناسبات ایران و بیزانس درسدههای پنجم و ششم و جایگاه ارمنستان» (روسی)، «سرزمین و اقوام ساتراپ نشین های سیزدهم و هجدهم ایران» (به زبان فرانسه). پروفسور آدونتز را می توان از صاحبنظران عرصۀ ادبیات نیز به شمار آورد. از او مقالات بسیاری در مسایل ادبی، در نشریات مختلف برجای مانده است. وی در سال های 1903- 1904 در سنت پترزبورگ نشریۀ ارمنی زبان «بانبر گراکانوتیان» (خبر نامۀ ادبی) را منتشر می کرد. نگارنده بر این باور است که برای آشنایی بهتر خوانندگان فارسی زبان با دانشمندانی چون آدونتز باید به معرفی و ترجمۀ تألیفات آنان به زبان فارسی همت گماشت، بویژه آثاری که حاوی مطالب دست اول در زمینۀ تاریخ و فرهنگ و ادب ایران قبل و بعد از اسلام است. صرفاً از این طریق است که می توان منزلت واقعی آنان را در معرض قضاوت صاحبنظران ایرانی قرار داد. پینوشتها: 1- Nicolas (Nikoghayos/Nikolaus) Adontz 2- فصلنامه پیمان، شماره 3-4، پاییز و زمستان 1375. 3- محال خمسه به ملکنشینهای گلستان، دیزک، خاچن، جرابرد و واراندا در قراباغ اطلاق میشد. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 9 و 10سال سوم | پاییز و زمستان 1378 | 161 صفحه
|