نویسنده: دکتر آرمن حق نظریان

سرزمین مرتفع و کوهستانی ارمنستان از دیرباز به دلیل موقعت خاص جغرافیایی خود از اهمیت اقتصادی-نظامی برخوردار بوده است و به همین سبب پیوسته دستاویزی شده است برای جنگ و نزاع دولت‌های همسایه با یکدیگر. علاوه بر این، از پایان قرن ششم میلادی نیز غالباً مورد تهاجم اقوام صحرانشین قرار گرفته است.

شاهان و سلاطین بیگانه کشت و کشتار و ویرانی را بارها و بارها در ارمنستان تکرار کرده‌اند تا حدی که گروهی از مردم سرزمین و زادگاه خود را رها کردند و در جستجوی صلح و آرامش به سرزمین‌های دوردست پناه بردند.

هجوم سلاطین مستبد به ارمنستان و کوچاندن مردم به قیمت ویرانی شهرها و روستاهای آباد و برجا نهادن مزارع سوخته پدیده‌ئی تکرار شونده در تاریخ این سرزمین بوده است.

شاه عباش صفوی در سال 1603 میلادی، هنگام بازگشت از جنگ با عثمانیان، سر راه خود آبادیها و شهرهای ارمنی‌نشین، از جمله بخش «گُقتان» در نخجوان را نابود کرد و شهر «جوقا» را که از شهرهای مهم به شمار می‌رفت با خاک یکسان کرد و ساکنان آن‌ها را به ایران کوچ داد که تنها گروهی از آن‌ها توانستند خود را به نواحی مرکزی ایران و شهر اصفهان برسانند.

آوارگان ارمنی پس از رسیدن به اصفهان ابتداء در غرب شهر و بعدها در سمت جنوبی زاینده رود اقامتگاه جدید خود را برپا کردند و نام آن را «جوقای نو» یا جلفا نهادند.

مردمی که به رغم میل‌شان از زادگاه خود کوچانده شده بودند رفته رفته در شهر جدید‌التأسیس ریشه دوانیدند و سنن و آداب اجدادی خود را در آن ترویج دادند و با چهارصد سال زندگی در این دیار یکی از مهمترین مهاجرنشین‌های ارمنی را بوجود آوردند.

ارمنیان در ترقی و تکامل صنعت و هنر و معماری ایران فعالانه شرکت جستند و به دلیل روابط تنگاتنگ تجاری به ویژه با شهرهای اروپا مثل آمستردام، آنتوِرپن[1] و ونیز و برخی از شهرهای آسیا مانند مدرس، کلکته و حیدرآباد هندوستان و شهر خاربین چین توانستند در اعتلای اقتصاد این مرز و بوم نقش مهمی ایفاء کنند و مناسبات متقابل فرهنگی به وجود آورند.

معماری

از جمله تلاش‌های سازندۀ ارمنیان در جلفای اصفهان، بنا نهادن کلیساهای بزرگ و کوچکی بوده است که تعداد آن‌ها به 24 کلیسا می‌رسید. ولی امروزه از آن‌ها تنها 13 کلیسا بر جای مانده است.

برای معرفی هنر معماری جلفای اصفهان علاوه بر تحقیق در زمینۀ ساختمان کلیساها می‌بایست شهرسازی و بافت مجموعه‌سازی، در عرصۀ ساخت بناهای مسکونی در دوره‌های مختلف و همین‌طور مجتمع‌های عمومی شهری مانند بازار، کارگاه‌هائی چون ابریشم‌بافی، قالی‌بافی، نقره‌کاری و حمام‌های عمومی و مدرسه‌ها و پل‌های بسیار زیبا چون سی و سه پل و پل خواجو که جلفا را به اصفهان مربوط می‌سازند بررسی گردد تا ارزش والای فرهنگ و معماری شهر جلفا نمودار شود.

هنر ساختمان‌سازی جلفا، بخودی خود بیانگر ویژگی‌هایی است که توسط ارمنیان به این سرزمین آورده شد. تبلور این ویژگی‌ها را در زمینه‌هائی چون شیوه‌های معماری، حسن سلیقه و انتخاب و ادراک زیبائی‌شناسانه، آداب ملی و جنبه‌های نوین اکتسابی که در زیستگاه جدید حاصل می‌شود و بر شیوۀ زندگی اجتماعی تأثیر می‌گذارد می‌توان جستجو کرد. این تأثیرات در شرایط اقلیمی، مصالح ساختمانی، موازین و شرایطی که دین اسلام در جامعه برقرار می‌کرد، متجلی می‌شود که با روند حاکمیت فرهنگی-معماری دوران صفوی همراه است.

نمایی از آگولیس در اواخر سده گذشته

تأثیرات حاصل از برقراری مناسبات تجاری با کشورهای اروپائی، مخصوصاً روابط تجاری با ونیز و آمستردام که سبب آمدن نقاشانی از این دو شهر به ایران برای نقاشی کلیساها و تزیین خانه‌ها شد و یا آمدن هنرمندانی از مدرس، کلکته و حیدرآباد هندوستان حتی از خاربینِ چین و وارد کردن کاشی، پرده‌های مخصوص محراب و دیگر لوازم مورد استفاده در تزیین بنای کلیسا از این کشورهای از دیگر مواردی هستند که نقش پراهمیتی در ایجاد خود ویژگی هنر و معماری جوقای نو ایفاء کردند.

کلیساهای جلفا از لحاظ ساختمانی بناهای منحصر به فردی هستند. نمای خارجی این کلیساها ساده است و سعی شده ضمن مشابهت با معماری محلی از زیباسازی نمای خارجی بنا خودداری شود.

در عوض دیوارهای داخلی با نقاشی‌های دیواری و  کاشی‌های زیبا و دیگر تزیینات آراسته شده که خود مغایر با شیوۀ کلیساسازی ارمنستان است.

هریک از کلیساهای جوقای نو اصفهان دارای بناهای جنبی هستند که در کنار کلیسا و در میان دیوارهای عظیم و بارو مانند، یک مجموعۀ مذهبی محصور را شکل می‌دهند و شامل بنای اصلی کلیسا، حجره‌های مخصوص، سالن‌ها و صحن، انبارهای آذوقه و آشپزخانه و در مواردی نیز شامل مدرسه می‌شوند. کلیسا با بناهای جنبی خود دارای بیش از یک در ورودی و خروجی بوده که به کوچه‌های محله راه داشته و در عین حال به مثابۀ پناهگاه و جایی امن مورد استفاده قرار می‌گرفته است تا مردم به هنگام خطر آنجا پناه گیرند و در امان باشند.

علاوه بر بنای اصلی کلیسا، معمولاً در شرق حیاط آن نیز بنای بقعه مانندی ساخته می‌شد که کلیسا یا نمازخانۀ تابستانی نامیده می‌شد. این بنا نیز در معماری ارمنی پدیده‌ئی خاص محسوب می‌شود و ویژۀ جلفا است. هم‌اکنون به استثنای کلیسای «ناجی مقدس همگان» که به کلیسای «وانک» مشهور است و کلیسای «بیت‌اللحم» سایر کلیساهای این شهر تنها به مناسبت‌های خاص از جمله اعیاد مذهبی گشوده می‌شوند.

نقاشی

امروزه بدون توجه به هنر تزیینی باشکوهی که در سیزده کلیسای برجای ماندۀ جوقای نو اصفهان به کار رفته است، ممکن نیست بتوان دربارۀ ویژگی‌های معماری آن‌ها سخن گفت یا به معرفی آن‌ها پرداخت.

مردمی که توسط شاه‌عباس از ارمنستان-مخصوصاً از آبادی‌های بخش‌های «گُقتان» و «یرنجاک»[2] (نخجوان) به اجبار کوچانده شدند فرهنگ و آداب ملی و سنت‌های معماری خود را به جلفا آوردند. نقشه‌های کلیساهای جلفای اصفهان تکرار نقشه‌های کلیساهای «تسقنا»[3]، «بیسد»[4]، «پارکا»[5]، «یاچی»، «رامیس»[6]، «آگولیس»[7] و جوقای ارمنستان بوده است. لیکن دیوارهای سنگی کلیساهای ارمنستان، در جلفا، جای خود را به مصالح ساختمانی قابل دسترسی در محل یعنی آجر و کاهگل دادند.

بر اساس سنت‌های کلیسای ارمنی، فضای داخلی نیایشگاه هرچه ساده‌تر و بی‌پیرایه‌تر باشد دلنشین‌تر است و از این رو بنا تنها از خارج تزیین می‌شود.

شیوۀ تفکر و احساس ارمنیان به نحوی است که داخل کلیسا را محیطی مستقل و مقدس و خالی از ارتباطات دنیوی می‌دانند. جایی برای ارتباط قلبی و ایمانی با خداوند. در برگزاری مراسم مذهبی از روشنایی زیاد استفاده نمی‌شود زیرا در مواقعی که انسان با یاد خدا در خود فرو می‌رود و از «خودِ» بشری دور می‌شود فضا می‌بایست نیمه‌تاریک و آرامش‌بخش باشد تا توجه و ارتباط با مبدأ آفرینش راحت‌تر صورت پذیرد.

نقاشی های دیواری کلیسای بیت اللحم اصفهان

اگرچه تزیین مساجد با کاشی سبک متداولی بوده لیکن بنظر می‌رسد رغبتی به جلوه‌گری و زیبایی ظاهری کلیساها نشان داده نشده است. این مسئله وضعیت خاصی به وجود آورده که نتیجۀ آن نادیده گرفتن سنت‌ها بوده است. چراکه تزیین داخل کلیسا با نقاشی‌های دیواری و نقوش تزیینی و کاشی‌کاری سادگی سنتی آن را از بین می‌برد تا جبران کنندۀ فقر تزیینات خارجی آن باشد. از طرفی مسافرت تجار ارمنی به اروپا و تأثیرپذیری آن‌ها از معماری کلیساهای اروپایی و همینطور نیاز به همگانی با زمان از دیگر مسایلی بود که سنت‌شکنی را ایجاب می‌کرد.

وقتی به تحقیق در زمینۀ تکامل معماری آبادی‌های بخش‌های «گُقتان» و «یرنجاک» ارمنستان در قرن‌های هفده تا نوزده میلادی می‌پردازیم، تأثیر معماری جوقای نو را به وضوح مشاهده می‌کنیم. به تعبیری دیگر مردم جوقای ارمنستان که در قرن هفدهم در اقامتگاه جدید خود واقع در جنوب اصفهان – که بین زاینده رود و کوه صُفّه قرار دارد و به جوقای نو معروف است – مستقر می‌شوند در محدودۀ شرایط ویژه و نوین خود، فرهنگ معماری کاملاً جدیدی به وجود می‌آورند و آن را بوسیله مسافران، تجار و صنعتگران به ارمنستان انتقال می‌دهند.

در قرن‌های هفدهم و هجدهم فرهنگ نگارگری ارمنستان در اوج تکامل و اعتلای خود بود. روابط تجاری، زمینه‌های تماس با استادان هنر و صنعتگران کشورهای همسایه و سرزمین‌های دوردست را فراهم کرده بود و بدینگونه در عرصۀ تأثیرپذیری متقابل خلاقیت‌های هنری، هنر خود ویژۀ ملی شکل می‌گرفت.

علاوه بر این زندگی فرهنگی ارامنۀ خارج از ارمنستان، یعنی اقلیت‌های ارمنی ساکن در کشورهائی همچون هندوستان، چین، روسیه، اوکراین، لهستان و هلند، تأثیر بسزائی در زندگی هنری-فرهنگی ارمنی برجا می‌گذارد و به اعتلای آن عمق و سرعت بیشتری می‌بخشد.

هنر نقاشی این دورۀ ارامنه، با آنکه از سنت‌های قرون میانی مایه می‌گیرد، ولی در محدودۀ ادراک و دریافت‌های هنرشناسانۀ مردم، از دستاورد و شعور و کیفیت نقاشی اروپایی نیز تأثیر می‌پذیرد.

اینجاست که نقش جوقای نو و بازرگانان آن که تأثیرپذیری‌های خود را از هنر اروپایی و ایرانی به ارمنستان انتقال دادند به روشنی احساس می‌شود.

نقاشی بر روی دیوار ابتداء صرفاً در کلیساهای جوقای نو کاربرد داشت اما رفته‌رفته به بناهای مسکونی نیز راه یافت. متأسفانه در دهه‌های اخیر صاحبان این‌گونه بناها عوض شدند و ساختمان‌های کاخ مانند خواجه‌ها – که گاهی عمر آن‌ها به صدها سال می‌رسید – به علت مشکل حفظ و نگهداری تخریب شدند، بی‌آنکه بر روی آن‌ها تحقیقات عملی لازم صورت گرفته باشد یا دستکم از این ثروت‌های فرهنگی عکسبرداری شده باشد و ابعاد و اندازه‌های آن‌ها به صورت طرح در آمده باشد تا شاید در آرشیوها از نابودی محتوم رهایی یابند.

به طوری که گذشت از بیست و چهار کلیسای جوقای نو امروزه فقط سیزده کلیسا پابرجا مانده است که دیوارهای داخلی و طاقنماهای برخی از آن‌ها با نقاشی‌های دیواری کاملاً پوشانده شده است و در برخی دیگر نیز نقاطی مانند محراب و پیش محراب و گنبد با نقاشی دیواری نزیین شده است. این کلیساها غیر از نقاشی‌های دیواری دارای تابلوهای نقاشی قاب شدۀ متعلق به دوره‌ها و سبک‌های مختلف و همینطور کارهای هنری مایه گرفته از هنر مردمی نیز هستند که جلوه خاصی به آن‌ها می‌بخشد. از این دیدگاه کلیساهای «وانک»، «بیت‌اللحم مقدس» و «مریم مقدس» بویژه جالب توجه هستند، همۀ دیوارهای این کلیساها به طور کامل با نقاشی دیواری پوشانده شده است.

دربارۀ نحوۀ نقاشی دیواری کلیساها، تنها در مورد کلیسای «وانک» پاره‌ئی اطلاعات تحقیقی وجود دارد که از آن میان شایسته است از مقالۀ هاروتیون گردیان و کار تحقیقی پروفسور مانیا قازاریان دربارۀ نقاشان جوقای نو یاد کرد.

نقاشی ایران دوران صفویه با هنر مینیاتور و ادراک زیبایی‌شناسانۀ خود به جوقای نو راه یافت. همزمان با آن ارمنیانی که به ایران مهاجرت کرده بودند از سنت‌های هنر مینیاتور خود که در جوقای قدیم (واقع در ارمنستان) تکامل یافته بود و استادان بزرگی همچون «هاکوب جوقایه‌تسی» آن را غنی کرده بودند بهره گرفتند.

سهم تجار ارمنی در شکل‌گیری روند نوین نقاشی ایران نیز سهم کوچکی نبود. تجار ارمنی از هلند و ایتالیا تصاویری به ایران می‌آوردند که این تصاویر از سوی نقاشان محلّی به عنوان الگوهای هنری مورد استفاده قرار می‌گرفت. در کاخ‌ها و عمارت‌های شاهی اصفهان نیز نقاشانی از کشورهای هلند، فلامان، ایتالیا و آلمان مشغول به کار بودند که عمدتاً از سوی شرکت هند شرقی اعزام شده بودند و قصدشان نفوذ به دربار بود.

نقاشانی که از اروپا آمده بودند (لوکار، آنجلی، دیتریخ نیمان و …) به دلیل مسیحی بودن در جوقای نو سکونت داشتند و احتمالاً در آتلیه‌های نقاشان ارمنی کار می‌کردند و بدینگونه جزئی از هنر خود را در آنجا وام نهادند.

نقاشان یاد شده درست در همان زمانی به خلاقیت‌های هنری خود در اصفهان مشغول بودند که هنر نقاشان بزرگ ایرانی چون رضا عباسی و محمد زمانی در اوج شکوفایی خود بود. ارامنۀ اهل جوقای نو اصفهان همچنین روابطی مداوم و رو به گسترش با کشورهای شرق و شرق دور داشته‌اند و تجارت‌خانه‌هائی در مدرس، کلکته و حیدرآباد هندوستان و شهر خاربین چین و بعدها در اندونزی (جاکارتا)، سوماترا و جاوه نیز دایر کرده بودند.

روابط تجاری تأثیر متقابل فرهنگی را در پی داشت، لیکن این تأثیر متقابل تا به امروز مورد دقت و توجه قرار نگرفته و در عرصۀ مطالعه و بررسی وارد نشده است. به عنوان مثال نمونه‌های متعدد و شگفت‌انگیزی از آثار مربوط به هنر مردمی وجود دارد که جزو مایملک کلیساهاست. از جملۀ این آثار هنری مردمی پرده‌های دستبافی است که توسط ارامنه در هندوستان و چین بافته شده و به کلیساهای جوقای نو اهداء گردیده است.

از قرن‌های هفدهم و هجدهم پوشاندن ستون‌های زیر گنبد و دیوارهای داخلی کلیسا – از کف تا ارتفاع 120 الی 140 سانتی‌متر – با کاشی، شیوۀ متداولی بوده است. این کاشی‌ها با الهام از هنر ایرانی ساخته می‌شدند و به کاشی‌های «هفت رنگ» شهرت داشتند که دارای رنگ‌های زرد، آبی (فیروزه‌ئی)، قهوه‌ئی، سبز، ارغوانی و سفید بودند. بر روی این کاشی‌ها با الهام از عناصر طبیعی مانند درخت، گل، حیوانات، اژدها و ققنوس، همینطور فرشته و اشکال هندسی نقش‌هائی زده شده است. اگرچه از لحاظ هنری این کاشی‌ها به کاشی‌های ایرانی شباهت دارند، اما باید این واقعیت را پذیرفت که کاشی‌های  به کار رفته در کلیساهای اصفهان ساخته و پرداختۀ هنر و ذوق و فکر هنرمند ارمنی است که با مضمون‌های برگرفته از مسیحیت و خط ارمنی نقش‌های گونه‌گون آفریده که خود وجه تمایز آن را با کاشی‌های ایرانی محرز می‌کند.

در کنار این کاشی‌ها به کاشی‌های به کار رفته در کلیسای «سرکیس مقدس» بر می‌خوریم که با رنگ‌های سبز سیر و روشن خود و طرح‌هائی از گیاهان و حیوانات همچون نخل‌ها، میمون، ببر و فیل، از کاشی‌های محلی کاملاً متمایزند و به وضوح تأثیر هنر هندی را به نمایش می‌گذارند. این پدیده خود نمایانگر روابط مستقیم شرق دور با جوقای نو است.

کشیش «وُسکان یِرِوانتسی»

کشیش «وُسکان یِرِوانتسی» در سال‌های 1666 تا 1668 میلادی در شهر آمستردام کتاب مقدس و انجیل را به زبان ارمنی چاپ می‌کند. در بخش مکاشفۀ یوحنای انجیل، از کلیشه‌های کنده‌کار هلندی «کریستوفل وان سیخم» استفاده شده است. تصاویر انجیل کشیش «وسکان یروانتسی» زمینه‌ساز خلق تصاویر خطی و چاپی ارمنی و الهام‌بخش هنرمندان در عرصۀ مینیاتور و نقاشی دیواری گردید. فضای پرجذبۀ هنر نقاشی ایرانی-اروپائی زمینۀ لازم را برای تکامل مکتب محلی جوقای نو فراهم کرد.

«آراکل داوریژه‌تسی» مورخ نامدار ارمنی با شگفتی دربارۀ نقاشی «میناس» سخن می‌گوید. این نقاش در بریا (حلب) نزد استادان فرنگی به تحصیل پرداخته بود. در قرن‌های هفدهم و هجدهم در شرق حلب محلی بود که نقاشان اروپائی بسیاری در آنجا هنر خود را به مردم عرضه می‌کردند. به گواهی آراکِل داوریژه‌تسی نقاش هنرمند میناس پس از بازگشت به ایران با رنگ و روغن، آبرنگ و زغال شروع به آفرینش می‌کند و در کارهای بسیار متنوع از مینیاتور تا نقاشی دیواری، خود را چهره‌نگار موفقی می‌نمایاند. نقاشی‌های خانه‌های تجار ارمنی-از جمله خانه‌های خواجه سافراز و پتروس ولیجانیان- و بخشی از نقاشی‌های دیواری عمارت‌های درباری شاه‌عباس و شاه صفی و تعدادی تصویر در کلیسای «وانک» از آثار نقاش میناس بشمار آورده می‌شود. تصاویر او حکایت از آن دارد که هنر خود ویژۀ استاد حاوی مایه‌های هنر ارمنی، ایرانی و اروپائی است.

بر اساس نوشته‌های «آراکل داوریژه‌تسی» نقاش میناس شاگردانی نیز داشته است. اما متأسفانه نامی از آن‌ها برده نشده است. شاید «هووهانِس دیزراکویس» و «دِراستپانوس» که به عنوان آفرینندگان نقاشی دیواری در کلیسای وانک کار کرده‌اند، از جمله شاگردان او بوده‌اند.

از سه فرزند نقاش «دِراستپانوس» یعنی «مالام»، «واران» و «مراوجان» نیز یاد شده است.

تاریخ از هووهانِس مِرکوُز به عنوان نقاش نامدار جوقای نو یاد می‌کند. وی به عنوان فیلسوف و علم علم الهیات در قرن هقدهم شهرت بسزایی داشته است و در نقاشی کلیسای وانک شرکت جسته است. نقاشی‌های او که کارهای پرمایه‌ئی هستند از سادگی و صفای روحی نقاش حکایت دارند.

«آستواتزاتور» یا «تانری وِران» که در تاریخ از او به نام «بُگدان سلطانف» (سالتانف) نام برده می‌شود نیز در جوقای نو متولد شده و در آنجا به کار پرداخته است. او نقاشی چیره‌دست بود که در سال 1667 میلادی بنا به درخواست تزار روسیه آلکسی میخایلوویچ به منظور کار در عمارت‌های درباری به مسکو می‌رود. فعالیت بُگدان سلطانف در سال 1668 میلادی در تالار جنگ کاخ کرملین آغاز می‌شود. او بیش از 30 سال در مسکو زندگی می‌کند و در طول این سال‌ها آثار نقاشی بسیاری خلق می‌کند که تابلوهای مذهبی و دنیوی، چهره‌ها، شمایل‌ها و کنده‌کاری‌های فراوان، از جمله آفریده‌های او هستند. او به کار تزیین کلیساها و کاخ‌ها با نقاشی همت می‌گمارد و نقاشی‌های بناهای قدیمی را بازآفرینی می‌کند. بُگدان شاگردان بسیاری نیز تربیت کرده است. شمار آثاری که او در مسکو خلق کرده است از 300 فراتر می‌رود. اما فعالیت‌هائی که او در اصفهان و جوقای نو داشته است هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است.

پی‌نوشت‌ها:

  1. Antwerpen یا Anvers از بنادر معروف بلژیک.
  2. Yerjnak
  3. Tsghna
  4. Bist (Bust)
  5. Paraka
  6. Ramis
  7. Agulis

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4

سال اول | پاییز و زمستان 1375 | 148 صفحه
در این شماره می خوانید:

ایران نامه

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 «ایران‌نامه» مجلۀ پژوهشی خاورشناسان جمهوری ارمنستان که به زبان ارمنی در ایروان منتشر می‌شود و مؤسس و سردبیر آن دکتر گارنیک آساتوریان...

سفیر جمهوری اسلامی ایران در مرکز ایران شناسی در قفقاز

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 در 23 بهمن ماه گذشته حمیدرضا نیک‌کار اصفهانی سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایروان از «مرکز ایران‌شناسی در قفقاز» بازدید کرد. سفیر ایران...

نمایشگاه نقاشی استاد یرواند نهاپتیان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 یرواند نهاپتیان در 27 بهمن ماه گذشته در اصفهان نمایشگاهی از آثار هنرمند نقاش یرواند نهاپتیان افتتاح شد و تا پانزدهم اسفندماه ادامه...

سومین نمایشگاه جامعه صنعتگران ارمنی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 به مناسبت هجدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران از طرف شورای خلیفه‌گری ارامنۀ تهران ستاد ویژه‌ئی تشکیل یافت و برنامه‌های متنوعی از...

درگذشت درویش، استاد مینیاتور

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 نقاش نامدار ایرانی «آندره سِوروگیان» (سِوروگین) متخلص به درویش در تاریخ 27 آذرماه 1375 (17 دسامبر 1996) در شهر «اشتوتگارد» آلمان چشم از...

مدخلی بر اساطیر ارمنستان

نویسنده: احمد نوری زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 دانشمندان اسطوره‌شناس و پژوهشگران اساطیر ملل دربارۀ پدیداری باورهای اساطیری در ذهن انسان‌های اعصار کهن و عوامل...

نگاهی به مهره های ساسانی موزه تاریخ ارمنستان

نویسنده: فریدون آورزمانی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 مجموعۀ ارزشمندی از مهرهای دوران ساسانی در موزۀ تاریخ ارمنستان موجود است که بخش عمدۀ آن‌ها از طریق کاوش‌های...

هاینریش هوبشمان و جایگاه اصلی زبان ارمنی در گروه زبان های هند و اروپایی

نویسنده: روبرت آ. فوکس/ ترجمه: ماریا آیوازیان-ترزیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 زبان‌ها پدیده‌های مجرد نیستند، اگرچه هستند زبان‌هائی که چنین شده‌اند. زبان‌ها نیز...

پاوستوس بیوزاند

نویسنده: دکتر آ. مارتیروسیان/ ترجمه: هریکناز مگردیچیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 پاوستوس بیوزاند ]فوستوس بیزانسی[ یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تاریخنگاری ارمنی در...

خراج‌های درباری ارمنستان در دوران مرزبانی

نویسنده: پروفسور هاکوپ ماناندیان/ ترجمه: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 با پیروزی اردشیر ساسانی بر اردوان پنجم اشکانی در سال 226 میلادی سلسلۀ اشکانیان...

مرکز ایرانشناسی در قفقاز

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 مرکز ایرانشناسی در قفقاز در دی ماه 1375 در ایروان، پایتخت جمهوری ارمنستان، «مرکز ایران‌شناسی در قفقاز» و نخستین سمینار ایران‌شناسی این...

بازتاب افسانه زال، قهرمان حماسی ایران در تاریخ ارمنستان موسس خورناتسی

نویسنده: دکتر بابکن چوگاسزیان/ ترجمه: هرمیک آقاکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 دربارۀ نویسنده بابکِن چوگاسِزیان در سال 1923 در تبریز متولد شده است، دانشکدۀ...

شاهنامه میراث جاویدان مردم ایران در جهان

نویسنده: عباس سرمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 شاید در طول قرون و در تاریخ فرهنگ هیچ یک از کشورهای جهان نتوان کسی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی و کتابی چون...

داورژ

نویسنده: سوکیاس اپریکیان/ ترجمه: ساهاک شاهمرادیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 منابع زبان ارمنی از مآخذ قابل توجه برای پژوهشگران تاریخ و جغرافیا و زبان و فرهنگ...

مجموعه مهرهای ساسانی در موزه دولتی تاریخ ارمنستان

نویسنده: دکتر ادوارد خورشیدیان/ ترجمه: روبینا نرسیسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 3 و 4 ادوارد خورشیدیان (Khurshudian)کاندیدای رشتۀ تاریخ است. وی پژوهشگر ارشد بخش ایران...