نویسنده: النا ماسهیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25

در جهان ما هنرمندانی هستند که آثارشان همچون پرتوهای خورشید در دنیای هنر می درخشد. اینان در میان طوفان ها و تلاطم تاریخ، انسان ها را در راه دستیابی به آزادی و دفاع از زندگی و ایمان، به سوی پیروزی هدایت می کنند.

آرام خاچاطوریان

آرام خاچاطوریان موسیقی دان نامدار قرن بیستم، در زمرهٔ چنین هنرمندانی است. دورهٔ رشد و ترقی موسیقی ارمنی همزمان با ظهور و درخشش موسیقی دانان جوانی همچون خاچاطوریان است. آثار آرام خاچاطوریان با تم ها، شخصیت ها، روش ها و شیوهٔ بیان موسیقایی خود، باعث هرچه غنی تر شدن موسیقی ارمنی شدند.

سمفونی آرام خاچاطوریان، نه تنها در موسیقی ارمنی، بلکه در موسیقی همهٔ ملت های شوروی سابق پدیده ای نو به شمار می آید.

خاچاطوریان پس از شناخت کامل وتسلط به موسیقی جهان، با دنیای شگفت انگیز موسیقی فولکلور ارمنی آشنا شد، اما تم اصلی ترانه های ارمنی هیچ گاه در آثار او جای نگرفت. ترانه های محلی در دستان هنرمند او مواد خامی بودند برای شکل دادن اهداف نوین هنری.

آرام خاچاطوریان نخستین موسیقیدان ارمنی است که با برخورداری از نیروی مسحورکنندهٔ هنر، میهنش، ارمنستان را ستود و لذت خوشبختی و شادی آزاد زیستن را سرود. این است خدمات تاریخی و ارزندهٔ این هنرمند.

یونسکو سال 2003 میلادی را سال آرام خاچاطوریان نامگذاری کرده و این در تاریخ موسیقی ارمنی افتخاری بس عظیم به شمار می آید.

آرام خاچاطوریان در ششم ژانویه سال 1903 میلادی در تفلیس چشم به جهان گشود. والدین او از روستائیان نخجوان بودند. پدرش یقیا (ایلیا) در سیزده سالگی با چاروق های روستایی اش پا به شهر تفلیس نهاد و به عنوان شاگرد در یک کارگاه صحافی به کار پرداخت. او پس از سال ها کار و تجربه اندوزی یکی از مشهورترین صحافان شهر شد.

آرام در هشت سالگی به همراه خانواده اش به یکی از نقاط جنوبی تفلیس نقل مکان کرد. خانواده او در یک خانه قدیمی دو طبقه در خیابان اولژینسکایا (Olginskaya) زندگی جدیدی را آغاز نمود. تفلیس همانند وین زمان هایدن (Hyden) محل جوش و خروش فرهنگ ها بود. آرام خود چنین می گوید: ‹‹تفلیس، همچون شهر آوازه خوان ها در یاد من نقش بسته. همه آواز می خواندند، صنعتگران هنگامی که در حیاط یا خیابان مشغول کار بودند، فروشندگان در حالی که میوه و ماهی به اهل محل می فروختند، همه و همه با آواز ویژهٔ کار خود، مشغول به کار بودند. فروشندگان کالای خود را با آواز و آهنگ به مشتریان عرضه می کردند. همین که خورشید غروب می کرد از حیاط خانه ها صدای آواز و پایکوبی به گوش می رسید. از هر گوشه نسیمی از موسیقی بر می خاست. آن هنگام ما بچه ها در تپه ماهورهای اطراف سرگرم سرسره بازی بودیم››.

با آن که درآمد ناچیز پدرش کفاف تائمین مخارج زندگی ساده و یکنواخت خانواده را نمی داد، اما عشق و گرایش به فرهنگ و هنر در خانواده به خوبی آشکار بود. همیشه از خانهٔ آن ها صدای دل نشین موسیقی گوش ها را نوازش می داد. همهٔ افراد خانواده آواز می خواندند. پدر و برادرانِ آرام در خانه و هنگام کار در کارگاه صحافی آوازی را زمزمه می کردند. مادرش قوماش، ترانه های زیبای ارمنی را که از دل بر می خاست، می خواند و به راستی این نغمه های مادر بودند که نخستین بار موسیقی را در ذهن و وجود آرام نشاند. او می گوید: ‹‹پدر و مادر من، عشق به ترانه های محلی را در من به ارث گذاشتند. مادرم بسیاری از ترانه های ارمنی و آذربایجانی را به من آموخت. هیچگاه فراموش نمی کنم، چگونه وقتی که گلدوزی می کرد ترانهٔ ارمنیِ صیاد را زمزمه می کرد. سال ها بعد این نغمه به عنوان اساس اولین تم در سمفونی شماره دو من، به شیوه ای سمفونیک جای گرفت››.

آن پسر فعال و کنجکاو علاقهٔ زیادی به نقاشی، شعر، ادبیات و تئاتر نشان می داد. اما با گذشت زمان او بیش از پیش مجذوب موسیقی گشت. پدر با دیدن اشتیاق فرزند، یک پیانوی قدیمی و کهنه برای او فراهم کرد، پیانویی که تنها تعدادی از کلاویه هایش کار می کرد. آرام، نواختن پیانو را نزد خود آموخت. خاچاطوریان خود می گوید: ‹‹تا آنجا که به خاطر می آورم، آواها و صداهایی را که می خواستم به نوازم به طور اتفاقی و از روی شانس در روی کلاویه ها می یافتم››.

به زودی شهرت او در نوازندگی در میان دوستان و آشنایان پیچید. دوستان اش او را به میهمانی های خانوادگی دعوت می کردند و او با نواختن آهنگ های شاد، خوانندگان را همراهی می نمود.

آرام ده ساله، در کنار درس و مدرسه، در یک ارکستر سازهای بادی شروع به نواختن شیپور کرد. او در گروه کر کلیسا نیز آواز می خواند. کم کم نواختن نت های تکراری برای وی کاری یکنواخت و کسل کننده شد، به طوری که گاهی حوصله اش سر می رفت و به صورت نوازنده ای تک نواز و تک رو در میان ارکستر جلوه گر می شد و با یاری گرفتن از تخیلات اش به ابداع و ساخت فیگورهای ریتمیک برای نمایشنامه ها می پرداخت. روزی رهبر ارکستر با دیدن گستاخی غیر منتظرهٔ آرام، وی را تهدید به اخراج کرد.

بعدها دیدن اپرای آبه سالوم و اِتری اثر زاخاری پالیاشویلی، تأثیر عمیقی در خلق آثار آیندهٔ آرام نوجوان بر جای گذاشت. در آن سال ها اتفاق مهمی در زندگی خاچاطوریان رخ داد، که سرنوشت وی را رقم زد. در این زمان برادر ارشدش سورن، که یکی از چهره های برجستهٔ تئاتر زمان خود بود، به تفلیس آمد. او برای کارش به چند جوان با استعداد نیاز داشت، از این رو پدرش فرزندان کوچکتر، لِوُن و آرام را همراه وی روانهٔ مسکو کرد. خاچاطوریان با اقامت در خانهٔ برادر بزرگتر، خود را در فضایی سرشار از فعالیت های هنری یافت. او از میان بازیگران اولین استودیوی تئاتری دوستانی پیدا کرد و با بسیاری از هنرپیشگان و کارگردانان بزرگ ملاقات نمود.

خاچاطوریان، به توصیهٔ برادرش در پائیز1922 (در سن19 سالگی) در دانشکدهٔ ریاضی و فیزیک مسکو ژبت نام کرد و همزمان در کلاس های موسیقی اولین استادش م.گِنسینGenesin ، موسیقی دان برجسته ای که تعلیمات خود را زیر نظر ریمسکی کورساکوف Rimsky Korsakovو لیادف Liadov در کنسرواتوار سن پترزبورگ به پایان برده بود، نواختن ویولن سل را آغاز نمود. استاد با دیدن نبوغ و پیشرفت سولیست جوان، او را تشویق به آهنگ سازی نمود. هنر آهنگ سازی آن چنان آرام را شیفته و مجذوب ساخت که نواختن ویولن سل را به زودی از یاد برد.

خاچاطوریان به تدریج با آثار باخ، هندل، موتسارت، بتهوون، و موسیقی دانان رمانتیکی چون برلیوز، لیست و واگنر آشنا شد. موسیقی کلاسیک روسی افق های تازه ای به روی او گشود. خاچاطوریان با مشورت و راهنمایی گِنسین، تعدادی قطعهٔ موسیقی تصنیف کرد که در آن ها، فرم خاص موسیقی او به چشم می خورد. طبعاً در این آثار خطاهایی از نظر شیوه و سبک آهنگ سازی دیده می شد، لیکن با اصالت و فریبندگی شاعرانه ای که در آثارش دیده می شد، جذابیت و نوآوری خاصی به چشم می خورد. این نغمه ها را هر چند یک شاگرد تصنیف می کرد، از تنوع و تازگی برخوردار بودند. به عنوان مثال می توان از پوئم برای پیانو، پوئم برای ویولن و رقص برای ویولن و پیانو را نام برد که در آن زمان نه تنها توجه استادان، بلکه توجه هنرمندان را نیز به خود جلب نمود، به طوری که در عرض یک سال این آثار در تالارهای کنسرت به اجرا در آمد.

در سال1929 ، خاچاطوریان از آموزشگاه گِنسین فارغ التحصیل شد و خود را برای شرکت در امتحانات ورودی کنسرواتوار مسکو آماده نمود. در اوایل تابستان همان سال به ایروان رفت و در آنجا آثار متعددی به اجرا در آورد. در آن زمان خاچاطوریان برای نخستین بار به روستاها سفر کرد، با دهقانان و روستائیان آشنا شد و ترانه ها و نغمه های محلی را، همان طور که آنها اجرا می کردند به خاطر سپرد. آشنایی بیشتر خاچاطوریان با ملت خود، انرژی ای مضاعف در او پدید آورد و به این ترتیب او در ایمان و اعتقادش به کاری که در پیش گرفته بود، راسخ تر شد.

استعداد و توانایی های خاچاطوریان در آفرینش آثار زیبا در دوران تحصیل، به سرعت شکوفا شد. او آثار بسیاری در زمینه و سبک های مختلف پدید آورد. تماس پیوسته و آشنایی روزافزون وی با فولکلور و گردآوری آوازها و رقص های محلی، امکان درک عمیق روح و سرشت انسان ها را به وی داد.

پس از پذیرفته شدن در کنسرواتوار مسکو، خاچاطوریان موسیقی را به طور جدی تحت آموزش و سرپرستی موسیقی دان و مربی برجسته، نیکلای میاسکوفسکیNicolai Miascovsky ادامه داد. در کلاس های درس میاسکوفسکی، خاچاطوریان موسیقی را با روش های پیشرفتهٔ کلاسیک روسی آموخت. او وارد مدرسهٔ بزرگ مهارت های حرفه ای شده بود. بعدها او نقش موسیقی روسی را در خلق آثارش بسیار مؤژر دانست.

خاچاطوریان دربارهٔ استادِ خود چنین می گوید: ‹‹مدت ها پیش از آنکه شخصاً با نیکلای میاسکوفسکی از نزدیک آشنا شوم، دربارهٔ او بسیار شنیده بودم و با موسیقی او آشنایی داشتم. برای ما آهنگ سازان جوان و تازه کار، نام او در یک هالهٔ نورانی ستایش انگیز می درخشید. لازم به یادآوری نیست، که شاگرد او بودن برای ما افتخاری بود بس بزرگ.

من شخصاً در آمال خود شاگردی او را می دیدم. ولی اگر بخواهم حقیقت را گفته باشم، باید بگویم که هیچ گاه فکر نمی کردم آرزوی من به واقعیت بپیوندد. روزی من این موضوع را با و.و. ژانووسکیJanovski .V. Vیکی از دوستان میاسکوفسکیدر میان گذاشتم.یکی از روزهای زمستان بود و من سخت بیمار و در بیمارستان بستری بودم. در آن هنگام دوستانمخبری مسرت بخش برای من آوردند که بیش از هر دارویی، در بهبودی ام مؤژر بود: نام من در کلاس موسیقی میاسکوفسکیژبت شده بود! ››.

در سال1934 ، خاچاطوریان با درجهٔ ممتاز از کنسرواتوار مسکو فارغ التحصیل شد. نام او در کنار موسیقی دانان مشهور روسی، با حروف طلایی بر روی لوح افتخارات کنسرواتوار مسکو، حک شد. آرام خاچاطوریان سمفونی شمارهٔ یک خود را برای دریافت دیپلم فارغ التحصیلی آفرید، سمفونی ای که استعداد خارق العادهٔ او را بر همگان آشکار نمود. این اثر همچنین گواه آن بود که آرام از توانایی و پختگی یک موسیقی دان برجسته برخوردار است. خاچاطوریان سمفونی خود را به پانزدهمین سالگرد بنیان گذاری ارمنستان شوروی، تقدیم نمود.

این اثر اولین سمفونی ارمنی او و همچنین نشان گر مسیر ترقی این نوع موسیقی در فولکلور ارمنی به شمار می آید.

سمفونی شماره یک خاچاطوریان ازنظر ساختاری به یک داستان حماسی شبیه است. ستایش او از کشورش ارمنستان، زندگی مردمان آن و طبیعت زیبای میهن، همه و همه، در این اثر گنجانده شده است.

خاچاطوریان با استادی تمام این سمفونی را از صحنه های داستانی آکنده و با آمیختن رقص ها با موسیقی، سمفونی را به اوج خود می رساند.

موومان اول این سمفونی با مقدمه ای حکایت گونه آغاز می شود، به طوری که رنج و اندوه مردمش را  ـ  که در راه آزادی و عدالت جنگیده اند  ـ  در ذهن هر شنونده ای مجسم می کند.

موومان دوم، موسیقی شبانه ای است که به غزل می ماند، و نمایان گر تصویری از کوه های ارمنستان است. مناظر دل فریب و پرشکوه طبیعت، احساسات شاعرانهٔ آمیخته با عشق به میهن، رویاها و صحنه هایی از رقص فولکلور، عناصر اصلی این پرده را تشکیل می دهند. بخش پایانی سمفونی، همچون شعله های آتشخیره کننده است.

سمفونی شمارهٔ یک آرام خاچاطوریان نخستین بار در 23 آوریل 1934 در تالار بزرگ کنسرواتوار مسکو اجرا شد. با این که اثری پیراسته و خالی از عیب نبود و گاهدر آن زیاده گویی هایی دیده می شد، اما در موسیقیِ آن، چنان قدرتی نهفته بود و توانایی چشم گیر موسیقی دان را آن چنان آشکارا و پررنگ به نمایش گذاشته بود، که از همان دقایق اولیهٔ اجرا کنجکاوی و حیرت همگان را برانگیخت. شوستاکوویچ Shostakovich دوست موسیقی دان و هم دورهٔ او می گوید: ‹‹ملودی غنی و غیر معمول این اثر، ارکستراسیون مجذوب کننده و محتوای عمیق سوژهٔ آن، مرا حیرت زده کرد. مطمئناً دیگر هنرمندان حاضر در اجرا این سمفونی، همانند من، از تولد موسیقی دان با استعدادی چون خاچاطوریان، به وجد آمده بودند››.

در همان سال، خاچاطوریان به توصیهٔ میاسکوفسکی وارد دورهٔ دکترای موسیقی کنسرواتوار مسکو شد. کنسرتو پیانوی مشهور او در این دوره تصنیف گردید. این اثر اولین بار در سال 1937 اجرا و به اولین اجرا کنندهٔ آن، لئو. ابورین (Oborin.Leo)،تقدیم شد.

خاچاطوریان به هنگام تصنیف این کنسرتو،از آن می ترسید که آفریدهٔ او تقلیدی از آثار لیست، چایکوفسکی، گریگ و راخمانینف باشد. اما هراس او بی مورد بود؛ زیرا با ساخت این اثر توانست سبک ویژه ای پدید آورد، به طوری که این اثر خیلی زود در فهرست برنامه پیانیست های معروف جهان، جای گرفت.

در سال 1937 پسرش کارِن Karen متولد شد. خاچاطوریان از همسر اول خود دختری به نام نونه Noune داشت. همسر دوم او نینا ماکارووا Nina Makarovo نوازندهٔ پیانو، آهنگ ساز و از شاگردان میاسکوفسکی بود. خاچاطوریان سه کنسرت  ـ آریا برای سوپرانو و ارکستر (1946) را به همسرش ماکارووا تقدیم کرده است.

در همان دوره، روند آفرینش باله در ارمنستان آغاز شد. اولین موفقیت بزرگ در زمینه آفرینش باله های ملی ارمنی نصیب آرام خاچاطوریان شد.

خاچاطوریان به زودی در سال 1939 بالهٔ خوشبختی را که شامل سه پرده است، تصنیف نمود. در 24 اکتبر همان سال این باله به اجرا درآمد و از شهرت بسیار برخوردار شد.

در این باله زندگی روستایی ارمنی به تصویر کشیده شده، زندگی روستائیانی که دلیرانه از کشور خود در برابر دشمن دفاع می کنند و همچنین صحنه هایی از شادی دهقانان در این باله گنجانده شده است  ـ  البته بالهٔ خوشبختی نقص های آشکاری داشت و بعدها، مصنف اصلاحاتی در آن انجام داد.

جستجوهای پی گیر خاچاطوریان در فرهنگ ملی در آن سال ها منجر به خلق اثر جاودانهٔ وی، بالهٔ گایانه در سال های1941  ـ  1942 شد. اثری که از نظر تشخّص ملی و شیوهٔ موسیقایی، دارای اصالت و از نظر ارکستراسیون از مرتبه ای والا برخوردار است.

بالهٔ گایانه داستان زندگی مردم عادی، کشاورزان ارمنی و سربازان گسیل شده به جبهه های جنگ است. حالات ویژهٔ گایانه، زن با شهامت ارمنی، برادرش، و آرمن دوست او و گیکو، همسر خائن و جانورخوی او که به میهن خود خیانت می کند، به خوبی در این باله تصویر شده است.

در این اثر، مهارت خاچاطوریان در داستان سرایی، از تصویر گایانه و رفتار او در برابر دیگر قهرمانان داستان نمایان می گردد.

این اثر از آغاز تا پایان مملو از صحنه های رقص است. بخش عمدهٔ موسیقی این باله، در آنجا که رقص هایی پرشور و آتشین کردها جلوه گری می کند، نواخته می شود. این همان بخشی است که نغمه های رقص شمشیر را که آوازهٔ جهانی دارد، در آن می شنویم.

در پردهٔ آخر، موسیقی دان سوئیت زیبایی از رقص های محلی ترتیب داده و باله را با جشنی پرشکوه به پایان می رساند.

در سال1940 ، کنسرتو ویولن آرام خاچاطوریان خلق شد و به زودی شهرت جهانی یافت. این اثر به وسیله ویولونیست معروف جهان، دیوید اویستراخ David Oistrakh اجرا شد. اولین اجرای این اثر نه تنها باعث حیرت حاضران گردید، بلکه رویدادی عظیم در پیشرفت موسیقی اتحاد جماهیر شوروی به شمار آمد.

سمفونی شماره دوِ خاچاطوریان، محصول سال های جنگ جهانی دوم بود. این سمفونی که سمفونی زنگ ها نیز نامیده می شود، در سال 1943 تصنیف گردید. خاچاطوریان با قلبی آکنده از درد، در حالی که از رویدادهای خانمانسوز جنگ تا اعماق روح ضربه دیده بود، تصمیم گرفت با ساختن این سمفونی افکار و احساسات هم میهنان خود را در دورهٔ جنگ از طریق موسیقی بیان کند.

پس از آن و در سال1947 ، خاچاطوریان سمفونی شمارهٔسه خود پوئم سمفونی را ساخت. این اثر برعکس سمفونی زنگ ها،  تصویری از پیروزی بزرگ مردم شوروی بر آلمان هیتلری است. او به منظور گسترش این سمفونی به مقیاس بین المللی، از سازهای ویژه ای استفاده کرده و بدین گونه پانزده ساز بادی و یک اُرگ به ارکستر خود افزوده است.

در سال1950 ، برای نخستین بار از خاچاطوریان درخواست شد که رهبری بخش هایی از بالهٔ گایانه و بخش پایانی کنسرتو ویولن خود را برعهده بگیرد. این برای او، دعوتی بسیار جالب و وسوسه انگیز بود.

بعدها، او بارها رهبری ارکسترهای بزرگ را در کشورهای دیگر به عهده گرفت و البته موفقیت های چشمگیری نیز به دست آورد و در سفرهای خود دوستان صمیمی بسیاری از میان برجسته ترین آهنگ سازان روز جهان برای خود یافت.

در همان سال (1950) به هنگامی که در رُم اقامت داشت، طرح بالهٔ اسپارتاکوس در ذهن او نقش بست. به این منظور او مطالعه دربارهٔ تاریخ و شخصیت اسپارتاکوس، رهبر قهرمان گلادیاتورهای شورشی، را آغاز کرد. بارها از خرابه های باستانی و میدان های بازی دیدن کرد و توانست تصویری از زندگی مردم رومِ قدیم را در ذهن خود ترسیم نماید. تصنیف بالهٔ اسپارتاکوس نزدیک به چهار سال به طول انجامید.

این باله در دسامبر 1956 به روی صحنه آمد. در سال 1959 خاچاطوریان به خاطر آفرینش بالهٔ اسپارتاکوس مفتخر به دریافت جایزهٔ لنین گشت.

شخصیت اسطوره ای اسپارتاکوس به نماد پیکار بین المللی و ارادهٔ تزلزل ناپذیر آزادی خواهان علیه نظام برده داری و فئودالی در میان جوامع بشری تبدیل شد. خاچاطوریان خود می گوید: ‹‹عده ای از منتقدین مرا در این مورد که بی جهت به گذشته های دور بازگشته ام ملامت کردند. ولی من فکر می کنم که آنها در اشتباه اند. دوران اسپارتاکوس دورانی پرجوش و خروش در تاریخ بشریت بود. اکنون که بسیاری از ملت ها برای دستیابی به آزادی و استقلال ملی خود به پا خاسته اند، تصویر فنا ناپذیر اسپارتاکوس اهمیت و شکوهی دوباره می یابد. هنگامی که من سرگرم ساختن موسیقی این باله بودم، و می کوشیدم فضای روم قدیم را به منظور آفرینش تصویرهایی از گذشته های دور حس کنم، همواره از شباهت دورهٔاسپارتاکوس به دورهٔ خودمان، به مبارزه علیه هر گونه استبداد، به پیکار ملت های ستمدیده بر ضد امپریالیسم آگاهی داشتم. جنگ در راه صلح و آزادی، قهرمانانی پدید می آورد که ما را به یاد اسپارتاکوس، فرماندهٔ شورشیان روم قدیم می اندازد››.

نمایشنامهٔ بالهٔ اسپارتاکوس سرشار از تضادها و صحنه هایی اغراق آمیز است. خاچاطوریان کوشیده است با نشان دادن این تضادها، نیروی فعالی را که در پشت پرده باعث برانگیختن نزاع در میان دو جبههٔ مخالف می گشت، بشناساند.

بازار برده فروشان، سیرک، جنگ خونین تن به تن گلادیاتورها، اردوگاه گلادیاتورها، جشن در قصر کراسوس و میدان جنگ صحنه هایی هستند که در این باله به تصویر کشیده شده اند. گلادیاتورها و نجیب زادگان، بردگان و سربازان، روستاییان و بازرگانان، دزداندریایی و شهرنشینان با چهره های متنوع و لباس های خاص خود در برابر دیدگان تماشاگران ظاهر می شوند.

موومان اول، مقدمهٔ باله، جشن پیروزی روم را به تصویر می کشد. روم از فرماندهٔ قهرمان خود کراسوس، که با پیروزی از نبرد تراکیه بازگشته است استقبال می کند: شیپورها به صدا در می آیند، انبوه مردم شادی و پایکوبی می کنند و گروه سربازان با گام های سنگین رژه می روند. اسیرانی که محکوم به بردگی شده اند، ارابهٔ جنگی را که به نشان پیروزی با برگ های درخت غان تزئین شده است، می کشند. در این میان چهرهٔ بارز اسپارتاکوس تعالی می یابد.

در موسیقی این بخش، تضاد میان دو تم مربوط به روم و اسپارتاکوس به طرز چشمگیری نمایان است. در تم روم، قدرت سترگ امپراتوری روم مجسم شده، و تم اسپارتاکوس شعله ور شدن و قلیانِ حس آزادی خواهی را به نمایش می گذارد.

در موومان دوم، افسانهٔ اسپارتاکوس با شدت بیشتری گسترش می یابد. در زیر طاق های تاریک اردوگاه، گلادیاتورهای محکوم به بردگی با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. امروز نوبت کدام یک از آنهاست که خود را فدای هوس های مردم کند؟ چند روز دیگر زنده خواهد ماند؟ این افکار ذهن اسپارتاکوس را پریشان و مشغول کردهاست. به این ترتیب او دوستان خود را تشویق به شورش علیه کراسوس می کند.

نمایشدر موومان سوم به پایان نزدیک می شود. در این بخش چادر اسپارتاکوس را در حالی که بردگان زیر فرمان او آمادهٔ شورش می شوند، به تماشا می گذارد. جرقه های آغازین آتش شورش در حالی شکل می گیرد که در چادر کراسوس، معشوقهٔ او اِگینا با رقص های خود کراسوس را سرگرم می کند.در همین زمان بردگان محکوم به اعدام از کنار چادر عبور داده می شوند. به این ترتیب در بخش پایانی موومان سوم، به پایان تراژدی شورش گلادیاتورها اشاره می شود.

موومان آخر، جنوب ایتالیا و تنگهٔ مسینا را به تصویر می کشد: دریا، یک شب مهتابی و صخره های کنار ساحل. در دوردست ها کشتی های دزدان دریایی آماده حرکت هستند. در پشت صخره ها دسته های سربازان رومی مخفی شده اند…

در صحنهٔ آخرین نبرد، اسپارتاکوس از دستهٔ سربازان جدا شده و به کراسوس نزدیک می شود. او به کراسوس یورش می برد تا با او نبرد کند، اما کمانداران کراسوس با تیرهای خود او را از پای در می آورند…

سال 1963 مصادف با شصتمین سالگرد تولد خاچاطوریان بود. در این زمان او هم چنان آفریننده و خستگی ناپذیر، کار خود را هم چون وظیفه ای ملی ادامه می داد. کلاس های آهنگ سازی او در کنسرواتوار مسکو و آموزشگاه گنسین، پر از جوانانی بودند که مشتاقانه پا به عرصهٔ شناخت و آموزش موسیقی نهاده بودند.

خاچاطوریان با بسط اصول تربیتی آموزگار خود میاسکوفسکی و با تکیه بر تجربیات ضروری هنرمندانهٔ خویش، مکتب آهنگ سازی خود را بنیان نهاد. او توجه خاصی به رشد همه جانبهٔ موسیقی دانان جوان، از نظر شکوفایی سبک شخصی خود و نمو روحیهٔ شهروندی و هنرمندی در آنان، مبذول می داشت. خاچاطوریان خود می گوید: ‹‹ من در وهلهٔ اول از هنرجو ابتکار عمل انتظار دارم. اشتباهات تکنیکی بیشتر قابل بخشش اند تا فقدان ایده های شخصی. هر اندازه تأثیرپذیری از زندگی بیشتر باشد، خلاقیت و زایش موسیقایی آن پر محتواتر و جذاب تر خواهد شد››.

ادوارد هوانسیان، موسیقی دان معروف ارمنی دربارهٔ خاچاطوریان چنین می گوید: ‹‹خاچاطوریان سخت گیر است. تملق گویی، سستی و تنبلی را دوست ندارد و فخر فروشی به خاطر ابتکار برای وی غیرقابل تحمل است. هنرجو باید پاسخگوی سطرسطر نت های خلق کردهٔ خویش باشد. خاچاطوریان اراده و عزم راسخ هنرجویان خود را می ستاید. او سخت گیری نسبت به خود را به هنرآموزان خود یاد می دهد. و به آن ها می آموزد که برای انسان ها زندگی کنند، آنها را دوست بدارند و برای آنها موسیقی بیافرینند››.

در سال 1963 خاچاطوریان به تصنیف یک سونات برای پیانو پرداخت که برای اولین بار در مسکو توسط لِئوابورین اجرا شد. همچنین یک سوناتینا برای پیانو و آلبومی از قطعات پیانویی برای کودکان نوشت.

در زمستان همان سال خاچاطوریان چند کنسرت در ژاپن اجرا کرد. در این سفر، لِئوابورین و لئونید کوگان Leonid Kogan که آثار او را با موفقیت هرچه تمام تر اجرا می کردند، او را همراهی می کردند. تماشاگران ژاپنی با حرارت و شیفتگی به آثار آهنگ ساز ارمنی که سمفونی شمارهٔ دو، گایانه، اسپارتاکوس، سوئیت ماسکاراد و کنسرتوهای خود را با همراهی کوگان و ابورین (به عنوان دو سولیست) اجرا می کرد، گوش فرا دادند.

در سال 1964 خاچاطوریان یک سوئیت برای ارکستر بر اساس قطعه ای که بر روی داستان ب.لرمونتوف نوشته بود، به نام لرمونتوف تهیه کرد.

در سال 1965 چهارمین سوئیت او برای ارکستر از بالهٔ اسپارتاکوس و همچنین تصنیف قطعه ای به نام به شما دوستان عرب که به دوستی میان اعراب و شوروی تقدیم شده بود، به پایان رسید.

در اوت همان سال، خاچاطوریان با برنامه ای مشتمل بر اجرای سمفونی شمارهٔ دو، کنسرتو پیانو و ارکستر و سوئیت گایانه به یونان رفت. او در این سفر در حضور شش هزار تن از کسانی که در آمفی تئاتر عظیم و باستانی آکروپولیس، واقع در شهر آتن، مشتاقانه گرد آمده بودند، آثار زیبای خود را به اجرا گذاشت. در همان زمان روزنامهٔ یونانی امپروس چنین نوشت: ‹‹تماشاگران یونانی امکان شنیدن موسیقی یکی از بزرگ ترین آهنگ سازان عصر حاضر را به دست آوردند. لحظاتی فراموش ناشدنی بود. حیرت آور است که این آهنگ ساز نغمه های سرزمین خود، هیاهوی جنگل ، نفس کشیدن خاکو غرش امواج آن را با چنین دقتی می شناسد››.

سال1978 ، مصادف بود با هفتاد و پنچمین سالگرد تولد آرام خاچاطوریان و پنجاهمین سالگرد آغاز فعالیت های هنری وی. خاچاطوریان در هفتاد و پنج سالگی به اوج زندگی و قلهٔ آفرینش های هنری خود نزدیک می شد و جامعهٔ موسیقی با بی تابی منتظر آثار جدید او بود، اما قلب پرشور او یک ماه مانده به جشن پنجاهمین سالگرد زندگی هنری اش، در اول ماه مه 1978 از تپش باز ایستاد.

مرگ جان گداز وی نه تنها یک ملت، بلکه همهٔ اهل هنر و موسیقی را در سوگ عمیقی فرو برد. این واقعه عزایی عمومی و ضایعه ای جبران ناپذیر برای موسیقی ارمنی بود.

پیکر آرام خاچاطوریان را در سالن بزرگ کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو قرار دادند. مدال ها و لوح های تقدیر او بر روی پارچه ای قرمز مخملی نصب شده بود و تابوت او غرق در دسته گل ها و تاج گل های بی شمار شده بود.

در همان روز پیکر خاچاطوریان با هواپیما به ایروان برده شد. هزاران مشایعت کننده با اندوهی عمیق فرزند نابغهٔ میهن را تا منزل گاه جاودانی او همراهی کردند. نمایندگان بی شماری از کشورهای مختلف حاضر بودند و هزاران نامه و تلگراف تسلیت، مرژیه ها و نطق های پرشور، خطابه های افتخارآمیز و قدردانی ها و ابراز احساسات بی شائبه ای نثار استاد فقید نمودند. در آن هنگام، به یک باره موسیقی ماندگار آرام خاچاطوریان نواخته شد…

به منظور جاودانه ساختن نام و خاطرهٔ آن موسیقیدان بزرگ، هیئت وزیران اتحاد جماهیر شوروی، آلبوم کاملی از آثار خاچاطوریان را منتشر و یکی از خیابان های مسکو را به نام او نام گذاری کرد.

لوح یادبودی نیز بر دیوار خانه و محل کار او نصب گردید.

اکنون، آرام خاچاطوریان، موسیقی دان معروف جهان، در پانتیون ایروان، در کنار دیگر هنرمندان ارمنی، آرمیده است.

یاد و نامش گرامی باد.

آثار آرام خاچاطوریان

اپوس [1]: پوئم[2] poem برای پیانو (1925) تقدیم به گیلا ن/ اپوس2 : تصنیف عاشیق دوره گرد، برای ویولن سل و پیانو (1925)تقدیم به مادرش/ اپوس3 : رویا Dream برای ویولن سل و پیانو (1925)/ اپوس4 : الگیا[3]در سُل مینور برای ویولن سل و پیانو (1925)/ اپوس5 : آندانتینو[4]برای پیانو (1926)/ اپوس6 : اتود[5] ـ والس[6]برای پیانو (1926)/ اپوس7 : قطعه برای ویولن سل و پیانو (1926)/ اپوس8 : کاپریس[7] ـ والس در دودیزمینور برای پیانو (1926)/ اپوس9 : رقص در سُل مینور برای پیانو (1926)/ اپوس10 : لالایی lullably برای ویولنو پیانو (1926) تقدیم به کارن خاچاطوریانKhachaturian Karen / اپوس11 :رقص شماره I در سی بمل ماژور برای ویولن و پیانو (1926)تقدیم به آ.گابریلیانGabrielian .A/ اپوس12 :پواِم poem در دو دیزمینور برای پیانو (1927) تقدیم به لو.سوخارفسکیSukharevsky .Lu/ اپوس13 : پانتومیم برای اُبوا و پیانو (1927)/ اپوس14 : موسیقی نمایشنامه باغداسار آخبار اثر: هـ . بارونیانParonian . Hاولین اجرا 14 مه1927 / اپوس15 : موسیقی نمایشنامه خاطا بالااثر:گ. سوندوکیانSundukian . Gاولین اجرا اول فوریه1928 / اپوس16: واریاسیون[8]بر اساس تمsolveig برای پیانو (1928)/ اپوس17 : موسیقی نمایشنامه دندانپزشکی از شرق اثر: هـ . بارونیان، اولین اجرا 16 آوریل1928 /اپوس18 : آلگرتو[9] برای ویولن و پیانو (1929)/ اپوس19 :تصنیف ــ پوئمpoem – song” گرامیداشت عاشیقها” برای ویولن و پیانو (1929)/ اپوس20 : مارش رژه ای شماره I در لابمل ماژور برای ارکستر سازهای بادی (1929)/ اپوس21 : مارش رژه ای شماره II در فامینور برای ارکستر سازهای بادی (1930)/ اپوس22 : موسیقی نمایشنامهٔ مسئله حیثیتی اثر:ل. میکتنکوMikitenko . Lاولین اجرا دوم ژانویه1931 / اپوس23 : کوارتت زهی. فقط موومان اول، اولین اجرا 14 سپتامبر1931 / اپوس24 : توکاتا[10] در می بمل مینور برای پیانو (1932)/ اپوس25 : رقص گروهی برای بایان[11] (1932)/ اپوس26 : دو قطعه بر اساس تم های محلی ازبکی برای ارکستر سازهای بادی (1932) به مناسبت پانزدهمین سالگرد ارتش سرخ/ اپوس27 : دو قطعه بر اساس تم های محلی ارمنی برای ارکستر سازهای بادی (1932) به مناسبت پانزدهمین سالگرد ارتش سرخ اپوس28 : سوئیت[12] برای پیانو ، I  ـ  توکاتاII ـ والس ـ کاپریس III رقص/ اپوس29 : سونات[13]برای ویولن و پیانو، اولین اجرا در سال1933 / اپوس30 : تریو[14] Trio در دومینور برای کلارینت سی بمل، ویولن و پیانو،اولین اجرا در سال1933 /اپوس31 : رقص شماره III برای پیانو (1933)/ اپوس32 : سوئیت  ـ رقص برای ارکستر (1933)/ اپوس33 : موسیقی تراژدی مکبث اثر ویلیام شکسپیر، اولین اجرا 25 آوریل1933 /اپوس34 : مارش شمارهٔ III برای پیانو (1934)/ اپوس35 : سمفونی شمارهI ، اولین اجرا 23 آوریل1935 ،به یادبود پانزدهمین سالگرد استقرار حکومت شوروی در ارمنستان/ اپوس36 : موسیقی نمایشنامه قلب ویران شده اثر: گ.سوندوکیان (1935)/ اپوس37 : موسیقی متن فیلم په پو اثر: گ.سوندکیان (1935)/ اپوس38 : کنسرتو برای پیانو و ارکستر در رِه بمل ماژور، اولین اجرا 12 جولای 1937 تقدیم به لئو.ابورین/ اپوس38 A : تنظیم کنسرتو پیانو در رِه بمل ماژور برای دو پیانو/ اپوس39 : موسیقی نمایشنامه روز بزرگ اثر: و.کیرشونKirshon . Vاولین اجرا ششم ژانویه1937 / اپوس40: موسیقی نمایشنامه باکو اثر:ن. نیکیتینNikitin. N ـ  با همکاری آ.پیزینPeisin .A، اولین اجرا 2 نوامبر 1937 / اپوس41 : تصنیف عاشیق پواِم درباره استالین برای ارکستر و گروه کُر مختلط (1937 ـ 1938 )اولین اجرا 23 نوامبر 1938 اپوس42 : موسیقی متن فیلم تاریخی  ـ  انقلابی زانگه زور (1938)/ اپوس42 A : مارش بر اساس موسیقی فیلم زانگه زور برای ارکستر سازهای بادی (1938)/ اپوس43 : باله خوشبختی در سه پرده، لیبرتو[17]از: گ. آوانسیانOvanesian . Gاولین اجرا سپتامبر1939 / اپوس44 : موسیقی فیلم باغ (1939)/ اپوس45 : موسیقی متن کمدی بیوهٔ والنسیایی اثر: لوپ دو وگاLope de Vega . Fاولین اجرا 14 نوامبر1940 /اپوس45 A : سوئیت بر اساس موسیقی کمدیبیوهٔ والنسیاییبرای ارکستر/اپوس46 : کنسرتو برای ویولن و ارکستر در رِه مینور، تقدیم به دیوید اویستراخ، اولین اجرا 16 نوامبر1940 /اپوسA 46: تنظیم کنسرتو ویولن در رِه مینور برای ویولن و پیانو/ اپوس47 :رقص گروهی “بودیونووکا” Budionovka برای پیانو (1940)/ اپوس48 : موسیقی درام ماسکاراد اثر: م.لرمونتوفLermontov . Mاولین اجرا 21 ژوئن1941 / اپوس48 A : سوئیت بر اساس درام ماسکاراد برای ارکستر، اولین اجرا 6 آگوست1944 /اپوس48 B : سوئیت بر اساس درام ماسکاراد برای پیانو (1944)/ اپوس48 C : نوکتورن[16] برای ویولن و پیانو (1948) تنظیم بر اساس موسیقی ماسکاراد اثر: لرمونتوف/ اپوس49 : موسیقی متن فیلم تاریخی  ـ  انقلابی سالاوات لولایف Salvat Lulaev (1941)/ اپوس50 : باله گایانه در چهار پرده (1941 ـ 1942) لیبرتو: ک.درژاوینDerzhavin . Kاولین اجرا 3 دسامبر1942 / اپوس51 : موسیقی نمایشنامه زنگ های کرملین اثر: ن.پوگودینPogodin .A،اولین اجرا 22 ژانویه1942 / اپوس52 : مارش تقدیم به قهرمانان جنگ برای میهن در لابمل ماژور برای دسته سازهای بادی (1942)/ اپوس53 : سوئیت اول بر اساس بالهگایانه برای ارکستر،اولین اجرا 3 اکتبر1943 / اپوس54 : سوئیت دوم بر اساس بالهگایانه برای ارکستر (1943) اولین اجرا 18 فوریه1945 / اپوس55 : سوئیت سوم بر اساس بالهگایانه برای ارکستر (1943)/ اپوس56 : سمفونی شمارهII سمفونی زنگ ها در می مینور (1943) اولین اجرا 30 دسامبر1943 / اپوس57 : موسیقی نمایشنامه تفحص دقیق اثر: آ.کرونKron .A، اولین اجرا 23 ژوئن1943 / اپوس58 : رقص والس موزون برای پیانو (1944)/ اپوس59 : فانتزی روسی برای ارکستر سمفونیک (1944) اولین اجرا 6 نوامبر1945 /اپوس60 : سرود ملی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان برای گروه کُر و ارکستر سمفونیک (1944). لیبرتو به زبان ارمنی از: آ.سارمنSarmen .A/ اپوس61 : سه قطعه برای دو پیانو (1944) اولین اجرا 9 دسامبر1945 / اپوس62 : آلبوم کودکان، کتاب I برای پیانو (1947)/ اپوس63 : موسیقی نمایشنامه آخرین روز اثر: و. شکوارکینShkvarkin . Vاولین اجرا 5 آوریل1945 / اپوس64 : موسیقی متن فیلم زندانی شمارهٔ 217/ اپوس65 : کنسرتو برای ویولن سل و ارکستر، تقدیم به س.کنوشویتسکیSviatoslar Krushevitsky اولین اجرا 30 اکتبر1946 / اپوس66 : سه کنسرت آریا برای سوپرانو[17]و ارکستر (1946) تقدیم به همسرش ن.ماکاروواMakarova Nina / اپوس67 : سمفونی شمارهٔ III “سمفونی  ـ  پواِم” (1947) اولین اجرا 13 دسامبر1947 / اپوس68 : موسیقی نمایشنامه اثر: م.آلیگرAliger . Mبا همکاری نینا ماکارووا، اولین اجرا 1947 / اپوس69 : موسیقی نمایشنامه تقاطع جنوبی اثر:ا. پرونتسوPerventsev . Aاولین اجرا 7 نوامبر1947 /اپوس70 : موسیقی متن فیلم مسئله روسی (1948)/ اپوس71 : یادوارهٔ لنین برای ارکستر، اولین اجرا 26 دسامبر1948 / اپوس72 : موسیقی فیلم مستند ولادیمیر ایلیچ لنین (1948 ـ 1949 )/ اپوس73 : موسیقی نمایشنامه ایلیا گولووین اثر: س.میخالکوف، اولین اجرا 10 نوامبر1949 /اپوس74 : موسیقی متن فیلم نبرد استالینگراد (1949)/ اپوس74 A : سوئیت بر اساس موسیقی فیلم نبرد استالینگراد برای ارکستر (1949)/ اپوس75 : پواِم poem پیروزی در رِه ماژور برای ارکستر، اولین اجرا 9 دسامبر1950 / اپوس76 : موسیقی متن فیلمآنها وطن دارند (1950)/ اپوس77 : موسیقی متن فیلم مائموریت مخفی (1950)/ اپوس78 : موسیقی متن فیلم دریادار اوشاکوف (1953) اپوس79 : موسیقی متن فیلم حملهٔ کشتی ها به جبهه ها(1953)/ اپوس80 : موسیقی نمایشنامهٔ فرشتهٔ نگهبان نبراسکااثر: ا. لاکوبسونLakobson . Aاولین اجرا 28 اکتبر1953 / اپوس81 : موسیقی نمایشنامه جویبار بهاری اثر: لو. چپورینChepurin . Luبا همکاری نینا ماکارووا، اولین اجرا 18 نوامبر1953 / اپوس82 :اسپارتاکوس باله در چهار پرده (1950 ـ 1954) لیبرتو از:ن.وولکوفVolkov .N، اولین اجرا 27 دسامبر1956 / اپوس82 A : سوئیت اول بر اساس بالهاسپارتاکوس برای ارکستر (1955)/ اپوس82 B : سوئیت دوم بر اساس باله اسپارتاکوس برای ارکستر (1955)/ اپوس82 C : سوئیت سوم بر اساس بالهاسپارتاکوس برای ارکستر (1955)/ اپوس82 D : تصویر سمفونیک از صحنه های IV و V بالهاسپارتاکوس (1955)/ اپوس82 E : تصویر سمفونیک از صحنه IX باله اسپارتاکوس (1955)/ اپوس83 : موسیقی متن فیلملرمونتوف اثر: ب.لاورنیوفLovrenev . Bاولین اجرا 30 دسامبر1954/ اپوس84 : موسیقی تراژدی مکبث اثر: و.شکسپیر، اولین اجرا 30 دسامبر1955 / اپوس85 : موسیقی متن فیلم سلطنت (1955) اپوس86 :موسیقی متن فیلمآتش جاودانه (1956)/ اپوس87 : موسیقی متن فیلم اوتلو اثر: و. شکسپیر(1956)/ اپوس87 A : سوئیت اول بر اساس فیلماوتلو برای ارکستر(1956)/ اپوس88 : کانتات[18]شادی برای متسوسوپرانو[19]، گروه کُر مختلط، آنسامبل[20] زهی آنسامبل چنگ و ارکستر ، متن: س. سمیرنوفSmirnov .S، اولین اجراپائیز1956 / اپوس89 : گایانه، باله در سه پرده، لیبرتو: پ. پلتنف، اولین اجرا 22 مه1957 / اپوس90 : موسیقی متن فیلم دوئل (1957)/ اپوس91 : اورتور[21] خوشامدگویی در رِه بمل ماژور برای ارکستر (1958) اولین اجرا 3 آوریل1960 /اپوس92 : موسیقی تراژدی شاه لیر اثر: و.شکسپیر، اولین اجرا 8 مه1958 /اپوس93 : سوناتینا [22] در دوماژور برای پیانو (1958)/ اپوس94 : سوئیت بر اساس موسیقی فلیملرمونتوف اثر: ب. لاورنیوف برای ارکستر (1959)/ اپوس95 : سونات در می ماژور برای پیانو (1961) تقدیم به یاد و خاطره معلمش نیکولای میاسکوفسکی، اولین اجرا به وسیله امیل گیللس در سال1961 ، بازبینی شده در سال های1977  ـ 1976/ اپوس96 : کنسرتو  ـ  راپسودی[23]برای ویولن و ارکستر در سی بمل مینور (1961) تقدیم به لئونید کوگان، اولین اجرا 7 اکتبر1962 / اپوس97 : بالاد[24]وطن برای تک خوان باس[25] و ارکستر، تقدیم به چهلمین سالگرد ارمنستان شوروی، متن: آ. گارناکریانGarnakerian .A، اولین اجرا 24 اکتبر1961 / اپوس98 : موسیقی متن The Tocsia of Peace (1962)/ اپوس99 : کنسرتو  ـ  راپسودی برای ویولن سل و ارکستر (1963) تقدیم به م.روستروپوویچMstslav Rostropovich ، اولین اجرا 4 ژانویه1964 / اپوس100 : آلبوم کودکان، کتاب II برای پیانو (1964 ـ 1965 )/ اپوس101 : رچیتاتیو[26]و فوگ[27] برای پیانو (1966)/ اپوس102 : کنسرتو  ـ  راپسودی برای پیانو و ارکستر در رِه بمل ماژور ، اولین اجرا 9 دسامبر1968 / اپوس102 A : تنظیم کنسرتو  ـ  راپسودی در رِه بمل ماژور برای دو پیانو/ اپوس103 : مارش نظامیان شوروی در می بمل ماژور (1973) تنظیم برای دسته بزرگ بادیها به وسیلهٔ د. براسلاوسکیBraslavsky .D/ اپوس104 : سونات  ـ  فانتزی در دو ماژور برای ویولن سل و سولو (1974)/ اپوس105 : فانفار[28] پیروزی در فاماژور برای ترومپت ها و طبل ها (1975) تقدیم به سی امین سالگرد پیروزی در جنگ بزرگ میهنی/ اپوس106 : سونات  ـ  مونولوگ[29] برای ویولن سولو (1975) تقدیم به ویکتور پیکایزنViktor Pikaizen / اپوس107 : سونات  ـ  تصنیف برای ویولن سولو (1976)/ اپوس108 : ووکالیز[30]در دو ماژور برای پیانو (1978).

پی نوشت ها:

opus 1ـ

معنی لاتین کلمه ” کار” شماره گذاری ترتیبی آژار یک موسیقیدان.

2ـ  قطعه ای شاعرانه.

elegy 3ـ

قطعه ای محزون، معمولاً مبیّن احساسات غمناک برای شخص متوفی.

Andantino 4ـ

کمی تندتر از Andante (وزن ملایم و روان در موسیقی)

Etude5ـ

اصطلاح فرانسوی برای کلمهٔ “study” ، قطعه ای که به منظور تمرین برای ارتقائ تکنیک نوازندگی تصنیف شده.

Waltz 6ـ

نوعی موسیقی در ضرب4 /3

Caprice 7ـ

یک قطعهٔ سازی در فرم آزاد با تمپویی پویا و بیانگر احساسات زودگذر

Variation  8ـ

یک روایت متفاوت (تزئین یافته تر، پیچیده  تر و گسترده تر) از یک ملودی یا تم.

Allegretto 9ـ

کمی کندتر از Allegro (وزن تند و دارای تمپوی پویا).

Toccata10ـ

یک قطعهٔ سازی در فرم آزاد، معمولاً برای کیبورد، به منظور نمایش تکنیک نوازنده.

Bayan 11ـ

نوعی آکاردئون شستی دار.

Suite 12ـ

قطعهٔ سازی در چندین موومان، معمولاً مجموعه ای از رقص ها که در قرن17 ـ  18 فرم تثبیت شده ای یافت.

Sonata 13ـ

قطعه ای در چند موومان برای آنسامبل کوچک شامل تک نواز و آکومپانیست ها (همراهی کننده).

Trio 14ـ

قطعه ای برای سه نوازنده

Libretto 15ـ

کلا م

Nocturne 16ـ

موسیقی شبان

Soprano 17ـ

زیرترین صدای زنانه.

cantata 18ـ

قطعه ای برای یک یا چند صدا با همراهی ارکستر، معمولاً بر اساس متون مذهبی.

soprano  ـ  mezzo 19ـ

صدای زنانه بین آلتو  و سوپرانو.

ensemble 20ـ

گروه، دسته کوچک.

Overture 21ـ

قطعه موسیقی ارکستری به عنوان مقدمه ای برای قطعه بزرگتر(اُپرا، کانتات…)

Sonatina 22ـ

سونات کوچک.

Rhapsody 23ـ

یک تصنیف سازی با فرم نامنظم.

Ballad 24ـ

قطعهٔ سازی، الهام گرفته از ژانر شعر روایتی.

bass 25ـ

بم ترین صدای مردانه

Recitative 26ـ

نوعی سبک آواز که تقریباً دکلمه می شود.

Fuge 27ـ

عالیترین فرم موسیقی به سبک کنترپوان که یک تم ملودیک در چند بخش پلی فونیک به تناوب تکرار می شود

Fanfare 28ـ

قطعه ای برای سازهای بادی برنجی.

Monologue 29ـ

تک نوازی یا تک خوانی.

Vocalise 30ـ

قطعه آوایی سولو بدون کلام

منابع:

1 ـ  تیگرانیان گ .، آرام خاچاطوریان،1983 .

2 ـ  آتایان ر.، د. دِرماردیروسیان، نظریه مقدماتی موسیقی،1980 .

3- Claude V. Palisca,Donald Jay Grout, A history of western music, 1996.

4- Alison Latham, Stanley Sadie, The Cambridge Music guide, 1996.

5 ـ  خوبُف گئورکی، آرام خاچاطوریان، ترجمهٔ و.ل.وارطانیان.

6 ـ اشنیرسون گریگوری، دو مقاله، ترجمهٔ افشین آزادمنش، پائیز1335 .

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25
سال هفتم | پاییز 1382 | 143 صفحه
در این شماره می خوانید:

آختامار

نویسنده: هوانس تومانیان/ ترجمه: ادواردهاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 هوانس تومانیان (1869-1923) شاعر بلند آوازه ارمنی و به بیانی یکی از مشهورترین شاعران ارمنی...

نمایشگاه سه معمار ایرانی ارمنی در ایران

نویسنده: کارینه داویدیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 نمایشگاهی از آثار سه معمار ایرانی ارمنی در تاریخ 28/5/82 در موزه انستیتوی معماری ایروان برگزار شد. در این...

توصیفی از موسیقی و نگاهی به موسیقی ارمنی

نویسنده: ژنیا ماروتخانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 موسیقی، هنر بیان احساسات به وسیله اصوات است. یعنی هنری است که از ترکیب و تنظیم اصوات به وجود می آید و زیبایی آن...

ساریان در خانه پیکاسو در آنتیب

نویسنده: کریستن گرماک/ ترجمه: مهرک گلبان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 مارتیروس ساریان (1880-1972) یکی از بزرگ ترین نقاشان ارمنی است. او که در آکادمی مسکو تحصیل کرده،...

یسائی شاجانیان رنگ افروز سنت و نگارگر عشق

نویسنده: روبرت بگلریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 چون هنر به ورای حصار جان پرواز کند هنرمند گفت و گو با خدا را آغاز کند آلیسیا گراگوسیان ایران از دیرباز عرصه گذر...

تصویرسازی اسطوره ای

نویسنده: درو آرزویان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 مقدمه در عصر حاضر به علت فشارهای اجتماعی و مادی، معنویات و روحیات انسان با خطر جدی مواجه گشته و انسان همیشه در دوراهی...

یادآوری و فراموشی بحثی در حافظه تاریخ

نویسنده: مدیا کاشیگر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 در تاریخ 13 مرداد ماه سال 1382، آقای مدیا کاشیگر سخنرانی‌ای در موسسۀ ترجمه و تحقیق هور ایراد فرمودند که متن آن در زیر...

مسروپ ماشتوتس، ابداع حروف ارمنی و شروع نگارش به زبان ارمنی

نویسنده: باگراد الوبابیان/ ترجمه: سوریک آبنوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 الفبای هر ملتی تنها در آن زمان ابداع می شود، که آن ملت به فردای خود ایمان داشته خواهان آن...

خاطراتی از یک پسر بچه اعجوبه

نویسنده: الکساندر سیرانوسیان/ ترجمه: سیف الله گلکار فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 مردم ارمنستان یکصدمین سال زادروز آرام خاچاطوریان را گرامی می شمارند. بیست و پنج سال پس...

آرام خاچاطوریان آهنگساز سنت اندیش و نوگرا

نویسنده: لیدا بربریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 25 یونسکو سال 2003 میلادی را سال خاچاطوریان اعلام نمود، که این البته به خاطر شهرت جهانی او است. ولی از نظر تاریخ موسیقی...