نویسنده: دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12

در عصر صفوی، یکی از اقلام صادراتی ایران به کشورهای اروپایی که تقاضای زیادی برای آن وجود داشت، “ابریشم” بود که از مناطق ابریشم خیز ایران شامل گرجستان، خراسان، کرمان، گیلان و مازندران به دست می آمد و مقدار محصول سالیانۀ آن بالغ بر000. 22عدل بود. هر عدل معادل 286 لیور است و بهای کل محصول ابریشم، متجاوز از دوازده میلیون و همه سال در افزایش بود[2]، زیرا در اروپا، تولید پارچه های ابریشم از چنان پیشرفتی برخوردار گردیده بود که مواد اولیۀ موجود در محل، کفاف نیازهای آنها را نمی داد و ورود آن از شرق به ویژه ایران که به یکی از مراکز اصلی تولید ابریشم خام تبدیل شده بود، ضرورت یافته بود[3].

شاه عباس به منظور نظارت بیشتر در امر صدور ابریشم، تجارت آن را در انحصار خود قرار داد [4]و سپس، از تجار ارمنی جهت فروش ابریشم استفاده نمود. به گفتۀ کارملیتز­، شاه عباس مایل بود، صادرات ابریشم به کسانی واگذار شود که بیشترین قیمت را ارائه بدهند و متعاقباً تجار ارمنی، بیشترین مبلغ را اعلام نمودند[5].

شاه عباس ثلث محصول نوغان را به عنوان خراج می گرفت و بعد سعی می‌کرد توسط عاملان خود که اغلب ارمنی بودند، آن را به فروش برساند[6].

ارامنه از تجارت ابریشم سود سرشاری به‌دست می آوردند، به طوریکه تنی چند از خانوادۀ کاتولیک ارمنی شهریمانیان که در ایتالیا ساکن بودند، به ثروت سرشاری رسیدند[7].

تجار ارمنی جلفا، عاملان رسمی عرضه و صدور ابریشم شاهی بودند. به گواهی پیترودلاواله، به محض اینکه مقامات شاه، ابریشم استان‌ها را به پایتخت منتقل می کردند، شاه بازرگانان کارآزموده تر جلفا را نزد خود می خواست و ده‌ها بار ابریشم به آنها می داد تا به کشورهای اروپایی ارسال کنند[8].

به گفتۀ رافائل دومان،”شاه عباس محصول ابریشم را در اختیار بازرگانان بزرگ ارمنی می‌گذاشت تا به کشورهای اروپایی ببرند و پس از فروختن ابریشم، بهای آن را به قیمت منصفانه ای که شاه تعیین کرده بود، بپردازند. ارامنه نیز ابریشم را به قیمت گزاف در اروپا می فروختند و درعوض، امتعه و اجناس فرنگی، مانند پارچه های ماهوت از انگلستان و ظروف بلور و آئینه و گردن بندهای مروارید بدلی و امثال آن ها را از ونیز و سایر کشورهای اروپایی به ایران می آوردند[9].

امتیازاتی که شاه در اختیار بازرگانان ارمنی قرار داده و شرایط مساعدی که دولت ایجاد کرده بود، به خواجه های جلفا امکان داد تا فعالیت‌های تجاری، اقتصادی و به ویژه تجارت خارجی ایران را به طور بی سابقه‌ای گسترش دهند و متعاقب آن، مرکز تجارت بین المللی ابریشم، به شهر ارمنی نشین جلفای نو منتقل شد و خواجه های آن تبدیل به عوامل عمدۀ انحصار تجارت ابریشم گردیدند.

تاورنیه می نویسد: شاه، ارامنه را به تجارت تشویق می‌کرد، به آنها ابریشم مساعده می داد و سپس بعد از فروش، قیمت آن را می پرداختند و این سبب شد که ارامنه، جانی گرفته، بضاعتی پیدا کنند [10].

ارامنه بواسطه زیرکی و درستکاری خود طوری پیش افتادند که هیچ رشتۀ تجارتی نبود که در آن داخل نباشند. تنها خط مسافرتشان به اروپا نبود، بلکه تا اقصی بلاد آسیا هم می رفتند، به هندوستان و تنکن و جاوه و فیلیپین رفت و آمد داشتند، مگر چین و ژاپن، اما اگر عمل تجارت را خوب انجام نمی‌دادند، دیگر به اصفهان مراجعت نمی‌کردند، به جهت آنکه به گفتۀ تاورنیه در آنجا حساب در کار است و باید از روی صحت و درستی حساب پس داد و قانون محاکمه و مجازات، هم مختصر است و هم مفید و برای عُمالی که در ادارۀ اموال ارباب خود غفلت کرده باشند، چوب و فلک فراوان است [11].

 یکی از اهداف شاه عباس در زمینۀ تشکیلات تجارت ابریشم، موقوف کردن صادرات ابریشم از طریق عثمانی بود، که البته موفق نشد. یکی از دلایل آن این بود که بازرگانان صادرکنندۀ ارمنی، تمایل داشتند از طریق عثمانی و با کمک و تسهیلاتی که مهاجرنشین های ارمنی در سواحل شرقی دریای مدیترانه، در اختیار آنان می گذاردند مال التجارۀ خود را به اروپا برسانند و از طرفی دیگر، دست اندازی و استیلای پرتغالی‌ها و سپس انگلیسی‌ها بر راه دریایی، مانع از هرگونه رقابتی برای ارامنه می گردید. بازرگانان ارمنی هنگامی که خریدهای خارج از موجودی سلطنتی را انجام می دادند، می بایست برای هر بار ابریشم خریداری شده، جهت صادرات، دوازده تومان و برای هر بار ابریشم خریداری شده برای عمل آوردن در ایران، چهار تومان مالیات بپردازند[12].

پیترودلاواله می نویسد: یکی از ارمنی هایی که شخصاً نیز زیاد به امر حمل ابریشم علاقمند نبود و بیش از دوازده بار ابریشم نداشته است، در طی جلسۀ ملاقات، برای خوشایند شاه عباس و بدون جلب موافقت دیگران اظهار داشته است که اهالی جلفا راضی هستند برای هر بار ابریشم پنج تومان یعنی پنجاه سکه به اعلیحضرت بدهند، به شرطی که به آنها اجازه داده شود ابریشم خود را از راه عثمانی حمل کنند، زیرا زندگی تمام آنها به این امر بستگی دارد[13].

با رشد سرمایه داری و ظهور کمپانی های بزرگ تجارتی که در رأس همۀ آنها انگلستان، فرانسه و هلند قرارداشتند، تجار ارمنی با دشمن و رقیب سرسختی مواجه شدند.

کمپانی هند شرقی انگلیس با توجه به رقابت سیاسی و اقتصادی خود با فرانسه و هلند، سعی می کرد انحصار تجارت ابریشم ایران را در دست بگیرد. این سیاست انگلیس از سویی متوجۀ بازرگانان ارمنی بود، به ویژه آنکه، بخش اعظم تجارت آنان با فرانسه و هلند صورت می گرفت. به طور کلی، سرمایه داری تجاری بریتانیا، طبقۀ بازرگانان ارمنی را رقیب جدی خود می دانست. انگلیسی‌ها درصدد بودند، امتیاز صدور ابریشم ایران را از دست بازرگانان ارمنی خارج کنند لیکن این سیاست انگلیس دچار تزلزل شد و به واقعیت نرسید و علی رغم تلاش‌های زیاد، کمپانی هند شرقی موفق نشد کار صدور ابریشم را از طریق خلیج فارس سازماندهی کند و بخش اعظم این کالا همچون قبل، توسط بازرگانان ارمنی و از طریق جادۀ کاروانی عثمانی به سوی مراکز تجاری خاور نزدیک صادر می شد[14].

امتیازات حکومتی که شاه عباس در مورد ابریشم اعطا کرده بود، شاه را در سال‌های آخر حکومت راضی نمی کرد، به گواهی اسکندربیک منشی، این امر از حرص و ولع و فساد مقامات درباری سرچشمه می گرفت و باعث نارضایتی روستائیان تولیدکنندۀ ابریشم می گردید. به همین جهت بود که حتی در زمان حیات شاه عباس، شورش هایی در گیلان رخ داد[15]. شاه صفی اول بعد از نشستن به تخت، بی درنگ فرمانی در لغو انحصار دولتی ابریشم خام صادر کرد. آزادی داد و ستد ابریشم شدیداً به نفع بازرگانان ارمنی تمام شد، زیرا آن ها بدون واسطه و مستقیماً با تولیدکنندگان مرتبط می شدند. اهالی جلفا دیگر عاملان رسمی عرضه و صدور ابریشم شاهی نبودند و این فعالیت ها را به همت شخصی انجام می دادند و آن را مستقیماً از تولیدکننده خریده، به عنوان مال شخصی صادر و عرضه می نمودند و غیر از پولی که جهت خریداری ابریشم به روستائیان می دادند، فقط بخشی از ابریشم را به عنوان مالیات به حکومت می دادند و در این داد و ستد، منافع سرشاری حاصل می کردند.

از سوی دیگر، حذف انحصار دولتی ابریشم به منافع رقبای خواجه های ارمنی، یعنی بازرگانان انگلیسی ضربه وارد می کرد، زیرا برای گروه اخیر، ارتباط مستقیم و منظم با مراکز تولید ابریشم در شمال ایران، کاری دشوار بود وعلاوه بر آن مطابق قرارداد منعقد شده، انگلیسی‌ها می بایست ابریشم را فقط از دربار و نه بازار آزاد خریداری می کردند.

بنابراین، تصادفی نبود که انگلیسی ها پس از حذف انحصار دولتی، صدور ابریشم از ایران را قاطعانه کاهش داده از سال1641 م / 1051 ه نیز نهایتاً قطع کردند و در انتظار فرصت های مناسب نشستند.

و اما در مورد هلندی ها باید گفت که اینان اگر چه انعطاف پذیرتر بودند و می توانستند در زمینۀ سیاست های تجاری خود استادانه عمل کنند و ابریشم را هم از دربار و هم بازار آزاد بدست آورند، اما این امر نیز نتایج مطلوبی به همراه نداشت، زیرا برقراری ارتباط منظم با مراکز تولید ابریشم برای آنان نیز دشوار بود. به همین علت هلندی‌ها مجبور بودند از خدمات بازرگانان ارمنی استفاده کنند، زیرا آنها از این پس، به واسطۀ تولیدکنندگان ابریشم و هلندی‌ها تبدیل شده بود[16].

کارری سیاح ایتالیایی که در زمان شاه سلیمان به ایران آمد، می نویسد: خریدار عمدۀ ابریشم ایران، شرکت بازرگانی هلندی است. ایرانیان قسمتی از محصول ابریشم خود را به خارج صادر می کنند و بقیه را خود در داخل به مصرف تهیۀ پارچه های لطیف ابریشمی می رسانند[17].

بدین سان، زمانی که بازرگانان هلندی دیگر نتوانستند اندیشه های دیرینۀ ادعای انحصار صدور ابریشم خام رادر مغز خود بپرورانند و وضعیتی به وجود آمد که مجبور شدند مواضع خود را به بازرگانان ارمنی واگذار کنند، با ارامنه به سازش برخاستند. شاردن می نویسد: کار مهم مؤسسات تجاری هلندی ها، محدودبه انتقال ارامنه و کالاهای آنها به مغرب زمین و بازگرداندن ایشان به مشرق زمین است و از این کار سود نسبتاً فراوان به دست می آورند[18]. کمپانی هند شرقی انگلیس ناچار از اذعان این مطلب شد که اگر قرار است کاملاً از معاملات کنار گذاشته شود، اقدامات عاجلی باید به عمل آورد. بدین خاطر در سال1688 م /1099ه،کمپانی گام بی سابقه ای برداشت و در ادارۀ فعالیت های بازرگانی، به ارمنیان مرتبه ای مساوی انگلیسی ها داد، طبق مواد موافقت نامۀ1688 م /1099ه، ارامنه آزاد بودند که در هر شهر، پادگان یا شهرک کمپانی در هند، اقامت کنند و زمین یا خانه خرید و فروش کنند و مانند یک انگلیسی الاصل، قادر به تصدی مقام های کشوری و ترفیع مقام باشند.

مع‌الوصف امیدهای کمپانی هند شرقی انگلیس به تحقق نپیوست، اولاً رقابت با کمپانی لوانت [19] در شدیدترین حد خود بود و این مسائله مغایر با بهبود وضع تجاری کمپانی هند شرقی در ایران بود. ژانیاً ارمنیان به رغم امضاء موافقت نامۀ1688 م /1099ه، به هیچ روی متقاعد نشده بودند که قائل شدن ترجیح برای کمپانی هند شرقی به سودشان باشد. همانطور که در1697 م /9- 1108ه، بوضوح گفتند: “در مورد ابریشم به اصفهان، موضوع منتفی شده است.” به تعبیر دیگر، منافع حاصله از تجارت از راه حلب با همکاری نزدیک کمپانی لوانت، همچنان وسوسه انگیزتر از چشم انداز مبهم راه دریایی از طریق خلیج فارس بود[20].

ارامنه علاوه بر ابریشم، انحصار تجارت قماش را نیز در انحصار خود داشتند. در اینگونه موارد، سودی که عاید ارمنیان می شد، معمولاً در ایران باقی می ماند. اما در مورد تجار و شرکت های خارجی که شاه از آنها حمایت می کرد، چنین نبود. بدون تردید آنان برای ایران در اروپا بازار فروش ایجاد می کردند ولی در این حال، سود حاصل از معاملات را نیز از ایران بیرون می بردند[21]. ارامنه در قبال فروش کالاهای خود، پول نقد، پیاستر، اکوی طلا دریافت می کردند[22].

مینورسکی به نقل از کشیش پاسیفیک دوبرون (1628م) در سفرنامۀ خود چنین می نویسد: “ارمنیان با خودسکه های طلا، پیاستر، می آوردند و به ضرابخانه می بردند و به صورت سکه رایج در می آوردند و از این طریق مبلغی سود می بردند و شاه نیز از آن برخوردار می گشت[23]. بنابراین بزرگترین منبع پول نقد برای خزانۀ سلطنتی، تجارت ابریشم بود که بازرگانان ارمنی آن را اداره می کردند.”

تاورنیه می نویسد: “از عهد سلطنت شاه عباس اول تا دورۀ شاه عباس ثانی، پول نقره در ایران زیادتر دیده می شد، به جهت این که تجار ارمنی از اروپا می آوردند و در ایران به سکه مملکتی مسکوک می شد. اما چندسال است پول نقره خیلی کم شده است، زیرا ارامنه غیر از دوکای طلا چیزی نمی آورند و جهتش این است که علم و مهارت پنهان کردن پول طلا را در لباس خود آموخته اند که هم از دزدان و طراران خاک عثمانی در امان بمانند و هم از تفتیش گمرکچی های متعدد خلاص شوند[24].”

به گفتۀ فریر تجربۀ کمپانی هند شرقی در ایران قرن17 م /11ه، بر اهمیت چند چیز تأکید کرد: “پول نقد برای تجارت اروپا در شرق، استحکام الگوهای سنتی تجارت، نقش حساس بازرگانان و دلالان محلی و بالاخره وابستگی متقابل و نزدیکی تجارت پارچه و ابریشم در ایران [25].”

بازرگانان انگلیسی اغلب به واسطۀ فقدان سرمایه و پول نقد که ارمنیان قادر به تأمین آن به مقدار زیاد بودند، خجلت زده می شدند. اگرچه بازرگانان منحصراً با پول نقد معامله می‌کردند، پول کمیاب بود و بیشتر آن به خزانه سرازیر و در آنجا ذخیره می شد.

همان نویسنده ادامه می دهد: “ارامنه نه تنها ذخیرۀ پول نقد داشتند، بلکه با نظام خوب و تشکل یافته ای ازامکانات اعتباری در شهرهای طول مسیر تجارتشان بهره مند بودند[26].”

همانطور که تاورنیه ذکر نمود، ارمنیان در فرار از مقررات پولی و ارزی مهارت داشتند و با احتراز از ضرابخانه شاه و ندیده گرفتن دستورهای وی مبنی بر خارج نکردن پول به هند و دیگر نقاط، پیوسته پول نقد به ایران وارد و از آن خارج می کردند.

سیاح ایتالیایی دیگر، سانسون به نمونه ای از ورود شمش های نقرۀ ارامنه که درصدد بردن به هندوستان بودند،اشاره می کند: “در سه سال قبل که شاه دستور داده بود، سکۀ پول را تغییر دهند، اطلاع پیدا کرد برای درست کردن سکۀ جدید بقدر کفایت نقره وجود ندارد، چون برای ارامنه، وارد کردن شمش های نقره از سویل [27]به ممالک شاهنشاهی ایران سود قابل ملاحظه ای نداشت، شمش های نقره را از راه بصره به هند می بردند.

شاه بزرگان ارامنه را احضار کرد و گفت در صورتی که محقق و ثابت شود که ارامنه به حمل نقرۀ اسپانیا به هند ادامه داده اند، به پرداخت صدهزار اشرفی جریمه محکوم خواهند شد.”

ارامنه در آن تاریخ در بصره، هشتصد هزار اشرفی نقرۀ سویل ذخیره داشتند.

“وان لنین” سفیر هلند، به ارامنه پیشنهاد نمود در صورتی که بخواهند، می توانند نقره های خود را در کشتی او بارکنند و متعهد گردید که بدون اینکه در سواحل ایران لنگر بیندازد، نقره ها را مستقیماً به هند برساند.

سفیر هلند به تعهدی که کرده بود، وفا نکرد و کشتی او در بندر عباس لنگر انداخت، رئیس گمرک بندر، نقره های ارامنه را توقیف کرد[28].

به هرحال، در قرن17 م/11 ه، بازرگانان ارمنی از رقابت کمپانی های هند شرقی اروپایی جان سالم به در بردند وموفق به تحصیل منافع کلی شدند. بازرگانان ارمنی به مانند یهودیان، هندیان و ایرانیان قادر به چانه زدن بیشتر وخرید اجناس به قیمتی پائینتر از رقبای اروپایی شان بودند و دیگر آنکه بازرگانان اروپایی به واسطه مخارج زیاد، احتیاج به تحصیل 60 یا 70 درصد سود ناخالص داشتند تا سود خالص معقولی نصیبشان شود، در حالی که تجار محلی منطقه به سود بسیار کمتری راضی بودند[29].

خواجه های ارمنی برای مقابله با ترفندهای رقابتی و ظالمانۀ کمپانی های اروپایی، همواره مجبور بودند انعطاف پذیر باشند. آنان همانند اروپائیان، با شرکت های تجاری متحد شده بودند تا قادر به رقابت بیشتری باشند و تجارتخانه هایی تشکیل دادند و سعی نمودند جهت توسعۀ تجارت خود از روش‌های معمول در اروپا پیروی کنند، زبان‌هایی فرا گیرند، زندگی و شرایط محلی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند و روش های بانکی و قوانین وام ها را بیاموزند، با شرایط بازارهای اروپا آشنا شوند و تقاضای کالاهای شرقی در بازارهای آنان رابرررسی کنند، دست به همکاری با شرکت های تجاری اروپایی بزنند و سر انجام روابطی با محافل دول اروپایی ایجاد کنند. در سال 1696 م /1108 ه، پاپ رم، به خانواده شاهریمانیان، یکی از خانواده های ثروتمند تجاری جلفا لقب افتخاری شهروند را اعطا کرد و به این ترتیب اینان اجازۀ تجارت آزاد در رم را به دست آوردند[30]. خانوادۀ شاهریمانیان نیز همانند اروپاییان اقدام به تائسیس یک شرکت تجاری کردند که سرمایه ای بالغ بر 720 هزار دوکا در بانک های مختلف ونیز داشت[31]. این شرکت وام‌هایی در اختیار بازرگانان ارمنی قرار می داد و آنها درکشورهای گوناگون به تجارت مشغول می شدند. در کتاب کارملیتز می خوانیم که افراد شاهریمانیان، پنجاه خدمتکار و صدوپنجاه کارمند داشته اند و غیر از سرمایه های درگردش آنان در ایران و اروپا، تنها000 /200سکه به شهر ونیز فرستاده بودند که000 / 100سکه در ونیز مصرف شود و بقیه با اجازه انجمن مقدس کاتولیک رم در شهر رم به مصرف برسد[32].

از رهبران برجستۀ این خانواده، باید مارکار و ذکریا شاهریمانیان را نام برد. آنان در دربار شاه سلیمان نفوذ بسیار داشتند. به گفتۀ شاردن “خواجه ذکریا و دو برادرش عامل شاه سلیمان بودند و همیشه مبلغ زیادی پول در اختیارخواجه ذکریا بود و این سه، هنگام مسافرت و گردش در کشورهای بیگانه، چیزهایی را که ممکن بود پسند سلطان افتد، می‌خریدند[33].” تجار ارمنی جلفا پس از مدتی کوتاه توانستند قسمت بزرگی از تجارت با ونیز را در دست خود بگیرند و رقبای خود را از میدان به در کنند. آنان سعی می نمودند از طریق نزدیکی به دشمنان عثمانی جنوا و ونیز، روابط تجاری خود را توسعه دهند[34]. همچنین بازرگانان ارمنی در شهرهای ایتالیا، فرانسه و هلند سرمایه گذاری نموده و در صدد بر آمدند مسیر تجاری شرق مدیترانه و فرانسه را در دست گیرند. در اواخر صفویه، تجارت ایران با روسیه افزایش یافت و ارامنه واسطۀ اصلی تجارت بودند[35].

ارمنیان بخصوص در تجارت ایران و روسیه، از جایگاه خوبی بهره مند بودند. نه تنها به دلیل ارتباطات محلی آنها در مناطق فردی دو کشور، بلکه به آن دلیل که آنها از پایان قرن 15 م کمابیش در امور تجاری مسکو شرکت داشتند.

در سال 1660 م /1071 ه، خواجه ذکریا شاهریمانیان نمایندۀ «شرکت تجاری ارمنی جلفای نو» به مسکو رفت. او را به جز فرزندش سرحد شاهریمانیان، که از نمایندگان سرشناس تجاری جلفا بود، نُه نفر از بازرگانان مشهور جلفایی همراهی می کردند.

خواجه ذکریا از طرف شاه عباس دوم حامل هدایایی بود از آن جمله، تصویر شام آخر عیسی مسیح حکاکی بر روی مس، انگشتر طلا، چند نوع جام قیمتی و نیز یک تخت سلطنتی مزین به الماس های ریز و درشت که توسط پدر خواجه ذکریا ساخته شده بود و پیشکش تزار الکسی میخائیلویچ گردید.

خواجه ذکریا از سوی شاه عباس دارای اختیاراتی بود و در مسکو به عنوان مسئول دیپلماتیک ایران سعی می کرد میان کشور خود و روسیه مناسباتی ایجاد کند. این هیئت بعد از چهار ماه اقامت در مسکو، به ایران بازگشت. تزار الکسی بعد از گذشت شش سال، به تاریخ 31 مه1667 م /1078 ه، قرارداد تجاری دیگری با یک گروه دیگر از ارامنه، مشتمل بر چهل نفر که وارد مسکو شده بود، بست. به موجب این پیمان تجاری که میان ایران و روسیه بسته شد، بازرگانان ارمنی می بایست تمام ابریشم خام ایران را به روسیه و از آن طریق به کشورهای اروپای غربی صادر کنند. آنان در شهرهای مرزی، امتیاز مساوی با بازرگانان خارجی داشتند. یعنی به مانند آنان پنج درصد عوارض پرداخت می کردند، چنانچه کالاهای آنها در شهرهای مرزی به فروش نمی رفت، بازرگانان ارمنی اجازه داشتند با پرداخت مجدد پنج درصد، کالاهای خود را به کشورهای خارجی صادر کنند. تجار ارمنی، در برابر امتیازاتی که از سوی تزار روس به آنها واگذار شده بود، مجبور بودند از راه های تجاری عثمانی استفاده نکنند و مبادلات تجاری خود را تنها از طریق مسیر خزر ولگا عملی سازند. پیمان سال1667، پایه و اساس روابط تجاری، اقتصادی و سیاسی میان ارمنیان و دولت مسکو گردید[36].

در سوم ژوئن1723، پطر کبیر امپراطور روس، فرمانی برای ارمنیان جلفا صادر کرد مبنی بر تجارت آزاد و این که آنها می توانند به تابعیت روسیه درآیند. از این رو به هنگام حملۀ افغان ها، بسیاری از تجار مشهور جلفا به تابعیت روسیه در آمدند.

پی‌نوشت‌ها:

1- عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

2- شاردن، ژان، سفرنامه شاردن، مترجم: اقبال یغمائی 405، تهران، توس، 75-1372، ج2، ص93

3-Herzig, Edmund. “The Iranian raw silk trade and European manufacture in the seventeenth and eighteenth Centuries,” The Journal of European Economic History, Vol. 19, Number 1, Winter 1990 P. 73-89.

4-Thevenot, Jean, The Travels of Monsieur de Thevenot into the Levant, London, (1880-87), P.100.

5- Carmelites, 2 Vol, London, 1939, Vol I, P.295.

6- مینورسکی، ولادیمیر، “سازمان اداری حکومت صفوی یا تعلیقات مینورسکی بر تذکره الملوک”، مترجم: مسعود رجب نیا، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 31.

7- Carmelites, Vol 2, P.1357-62

8- بایبوردیان، واهان، نقش ارامنه در تجارت بین الملل سده 17 میلادی، مترجم: ادیک باغداساریان، تهران، مولف، 1375، ص 43، به نقل از Pietrodella Valle, Cited, P/417  در ترجمه فارسی، نقل قول مزبور ذکر نشده است.

9- Raphael Du Mans, Estate de la Perse en 1660, ed: Scaheler, Paris, 1890, P.136.

10- تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه تاورنیه، مترجم: ابوتراب نوری، با تجدید نظر کلی: حمید شیرانی، تهران، 1336، ص 56

11- همانجا، ص 406

12- رک، بایبوردیان، پیشین، فصل دوم، ص 55 به بعد

13- دلاواله، پیترو، سفرنامه پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران)، مترجم: شعاع‌الدین شفا، چ 2، تهران، علمی و فرهنگی، 1370، ص 443

14- بایبوردیان، پیشین، ص 67

15- رک: اسکندر بیگ ترکمان، اسکندر بیگ، «ذیل عالم آرای عباسی» به تصحیح: سهیلی خوانساری، تهران: اسلامیه، 1317، ص 130

16- بایبوردیان، پیشین، ص 46-45 به نقل از:

Steens gaard, Niels, The Asian Trade Revolution of the Seventeenth Century, Chicago, 1973, P.392, and see: Ferrier, Cited, P.44,47

17- کارری، حملی، سفرنامه کارری، مترجم: عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، آذربایجان شرقی، اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی با همکاری فرانکلین، 1348

18- شاردن، پیشین، ج 1، ص 4-23

19- کمپانی لوانت ]مشرق نزدیک، خاور نزدیک[ در 1581م/989هـ تأسیس یافت این کمپانی، مبارزه شدیدی با کمپانی هند شرقی انگلستان که در 1600م/1008هـ تأسیس شده بود، بر سر کنترل تجارت با خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی داشت (سیوری، پیشین، ص 106).

20- بایبوردیان، پیشین، ص 198 به نقل از: Steens gaard, Cited, P.50,56

21-مینورسکیف پیشین، ص 31

22- Raphael Du Mans, Cited, P.163

23- مینورسکی، پیشین، ص 43 به نقل از سفرنامه پاسیفیک دوبرون، چ 1645، ص 409

24- تاورنیه، پیشین، ص 364

25- Ferrier, R.W, The Armenians and East India Company in Persia in the 17th and Early The 18th Century, Economic History Review, 2nd Series, XXVI (1973), P. 62

26- Ibid, P.56

27- Sevil: یکی از شهرهای اسپانیا

28- سانسون،  سفرنامه سانسون (وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان صفوی)، به اهتمام: دکتر تقی تفصلی، تهران، ابن سینا، 1360، ص 4-33

29- رک، سیوری، راجر، “ایران عصر صفوی”، مترجم: کامبیز عزیزی، تهران، مرکزی، 1366، ص 200-199

30- بایبوردیان، پیشین، ص 91

31- ]   تاریخ جلفای اصفهان Hovhanneants, H. Ter, “Patmutiun Nor Jugha vor Aspahan” [

, 2 Vol, New Julfa, 1880-1, P.115-6

(کتاب فوق به زبان ارمنی نوشته شده است)

32- به نقل از: نوائی، عبدالحسین، ایران و جهان از مغول تا قاجاریه، ص 1-430

33- شاردن، پیشین، ج 5، ص 1648

34- رک بایبوردیان، پیشین، ص 96-95

35- The Cambridge History of Iran, Vol 6, P.472-3

36- Hovhanneants, Cited. P.115-6

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12

سال چهارم | بهار و تابستان 1379 | 138 صفحه
در این شماره می خوانید:

ایران نامه

مؤسس و سردبیر - پروفسور دکتر گارنیک آساطوریان فهرست مندرجات (شماره35، سال هفتم) - فهرست مندرجات جلد سوم و چهارم سالنامه بین‌المللی مرکز ایرانشناسی در قفقاز"Iran...

سفر پیشوای دینی ارامنه جهان به تهران

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 جاثلیق آرام اول پیشوای دینی ارامنۀ جهان، حوزۀ سیلیسی، در تیر ماه 1379، برای شرکت در آئین های ویژۀ ارامنۀ ایران که همه ساله در قره...

نگاهی به کتاب باغ سیب، باران و چند داستان دیگر

نویسنده: واراند فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 "باغ سیب، باران و چند داستان دیگر" عنوان کتابی است که با تدوین و ترجمه احمدنوری زاده شاعر و مترجم نام آشنای معاصر...

کلیسای مریم مقدس زور زور

نویسنده: واروژان آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 پروژه جابجائی و دوباره سازی کلیسای مریم مقدس زور زور[1] این کلیسا با احتساب خط مستقیم، در حدود 10-12...

ساعات شبانه

نویسنده: هوانس گریگوریان/ ترجمه: مارگریت شاهنظریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 یخ های سیاه شبانه، و سرمای آن بر پیشانی ات، و روشنایی های بی جان کوچه ها؛ تنها...

زندگینامه عالیجناب آرام اول

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 عالیجناب جاثلیق آرام اول رهبر دینی ارامنۀ جهان - حوزۀ عالیه سیلیسی - در سال 1947 میلادی در بیروت لبنان متولد شد و تحصیلات ابتدایی را...

زندگینامه عالیجناب اسقف سبوه سرکیسیان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 اسقف سبوه سرکیسیان در سال 1946 در سوریه دیده به جهان گشود و پس از کسب تحصیلات ابتدایی در سال1961، وارد مدرسۀ علوم دینی حوزۀ عالیۀ...

شعر عاشقی در ادبیات ارمنی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 شعر «عاشقی» در فرهنگ معنوی بسیاری از ملل آسیائی و اروپائی، از جمله ملل ترک و ارمنی یکی ازعرصه های پربار و غنی آفرینش هنری فولکلوریک و...

سایات نووا

نویسنده: آرمن لوکس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 عشق آتشی فروزان است که می سوزاند تا شعله بر کشد و چه بسیار کسان که سودای همدمی بادلبر جانان به سر دارند اما گرفتار...

کلیسای وانک

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 با اینکه متجاوز از دو هزار سال است که ارامنه در ایران به سر می برند، سابقۀ زندگی دیرینۀ آنها به زمان سلطنت شاه عباس پیوند می خورد. در...

سرنوشت من، سرنوشت خانه من، نیاکان من، حرفه من

ترجمه: آ. هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 کمتر موردی پیش آمده که پاراجانف دیدگاه های خود را دربارۀ صنعت فیلمسازی ارمنی بیان نموده باشد. گفته های او را که در...

ارمنستان و ایران همسایگان و دوستان دیرین

نویسنده: واهان بایبوردیان/ ترجمه:سارو بابومیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 ارمنیان از سپیده دم تاریخ، روابط گستردهای با کشورها و ملت های همسایه داشته اند، لیکن...

رنگ انار

نویسنده: دیوید استفان کاون / ترجمه:روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 سرگئی پاراجانف (سارکیس پاراجانیان) نابغه ای از افسانه نگاران سینما بود. او در فیلم...

نام ارمنستان بر سکه های کهن و قرون میانی

نویسنده: خ.آ. موشقیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 کهن ترین سکه هایی که نام ارمنستان بر روی آنها ثبت شده مربوط به پایان سدۀ اول قبل از میلاد است. این نام، نخستین...

تاثیر هنر و فرهنگ اورارتو بر تمدن های ماد و هخامنشی

نویسنده: آرمن نجاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12 تأثیرگذاری تمدن های دنیای قدیم بر یکدیگر همواره از مواردی بوده است که دانش پژوهان و باستانشناسان برآن اتفاق نظر...