نویسنده: لِوون آنانیان / خاچیک خاچر


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55

دوستان وهمسایگان ایرانی محترم وعزیز، عنایت فرمایید و پیش از خواندن این نامه به کتابهای تاریخ دردسترستان مراجعه کنید، به نقشههای ایران نگاهی بیندازید تا در شمال و شمال غرب آن، سرزمین ارمنستان را شناسایی کنید، جایی که در آن هیچ اثری از ترک و عثمانی وجود نداشته است.

مترجم

لِوون آنانیان

در 1914م، حزب ترکان جوان، که با شعار عوام فریبانۀ ((مساوات و برادری)) به جای حکومت سلطان خون آشام، عبدالحمید، حکومت ((ترکیۀ نوین)) را، در بخش بزرگی از امپراتوری در حال اضمحلال عثمانی پایه گذاری کرده بود، با آرمان دگرکشی، پان ترکیسم و ترک گرایی، فرصت به دست آمده از جنگ جهانی اول را مغتنم شمرده (چرا که اکثر دول دنیا با مسئلۀ جنگ در گیر بودند) و فرمانی صادر کرد که طبق آن می بایست تمام ارمنیان ساکن در خاک اجدادی خود (یعنی ارمنستانی که چند قرن پیش با یورش بی رحمانۀ ترکان عثمانی به خاک وخون کشیده شده بود)، به هر صورت و به هر قیمت ممکن قتل عام یا به سرزمین های دور انتقال داده می شدند. نسخۀ اصلی این فرمان موجود می باشد.

((گرچه من برای شخص خودم شهادت میدهم، ولی شهادت من بیخطاست میدانم که از کجا میآیم و به کجا میروم )). [2]

 برادر هم قلم من،

من افتخار آشنایی با جناب عالی را در یک گردهمایی بین المللی ادبی پیدا کردم. در فرصت کوتاه به دست آمده متأسفانه امکان آشنایی و تبادل نظر بیشتر وجود نداشت. حال می خواهم باب صحبت بیشتر را باز کنم و به همراه شما همسایه وار و نه از موضع زور و قدرت، طبق روالی که مردان حکومتی ترکیه تا به حال در پیش گرفته اند دربارۀ قتل عام فجیع 1915م با شما گفت و گویی داشته باشم.

راستش را بخواهید حرف های ناگفتۀ من مانند مشتی گِل به گلویم چسبیده و راه تنفس را بر من بسته است. من قصد دارم تا از طریق گفتمان با جناب عالی در صورت امکان آنچه را که در قلبم انباشته شده و باعث ایجاد تنفر و انزجار از همسایه می شود پاک کنم و دیگر همسایۀ غربی کشور کوچکم را دشمن دیرینه و غاصب خاک میهنم و توهین کننده به هزاران کلیسا و محل عبادت ملتی که نخستین بار در دنیا در 301 م، مسیحیت را به منزلۀ دین رسمی خود پذیرا شده است به شمار نیاورم.

ارمنیان 96 سال است که زمان حال را در گذشته می زیند ولیکن از صمیم قلب می خواهند با گذشت و درک متقابل لااقل آینده را از چنگال گذشته برهانند.

می دانی که نام خانوادگی من آنانیان (آن آنی یان) است. مسلماً می دانی که شهر هزار و یک کلیسای آنی،[3] که یازدهمین پایتخت ارمنستان محسوب می شود، دیرزمانی است که به صورت ویرانه ای مخروبه در محدودۀ ترکیه درآمده. اجداد من از این شهر برخاسته اند و شرایط وحشتناک زندگی، آنها را از موطنشان رانده است. دو هجای اول نام خانوادگی ام آن آنی در زبان ارمنی بدون آنی (بدون شهرآنی) معنی می دهد. همۀ اعضای خانوادۀ ما، از من گرفته تا نوۀ یکساله ام که نامش را آنی گذاشته ایم، هر وقت از لابه لای سیم های خاردار مرزی، که آنی را از ما جدا می کند، نگاهی به خرابه های این شهر می اندازیم بلادرنگ به دنبال خانۀ پدری خود می گردیم….

دوست من، مرا درست درک کنید! این دود همان نوستالژی است که در ژن ملی ارمنیان رسوخ کرده است و هیچ گونه ارتباطی با بازپس خواهی ای که بیش از نُه دهۀ متوالی خواب و آسایش را از روح 5/1 میلیون شهید به خون در غلتیده و چشمان اشک آلود بازماندگان میلیونی این عمل غیر انسانی را گرفته است، ندارد.

آمار و ارقام قابل اطمینان نشان می دهند که جمعیت 5/1 میلیونی آن زمان، امروز می توانست حداقل به رشدی برابر با پنج میلیون نفررسیده باشد و در نتیجه، تعداد ارمنیان درجهان نه ده میلیون بلکه پانزده میلیون نفر شده باشد. لطف فرمایید و این رقم را برای ارمنستان امروزی در نظر گیرید. چه تفاوت بزرگی است! بله برای ملت کوچکی چون ملت ما افسانه ای است که شما آن را به دارآویخته اید.

بگذارید برای روشن شدن مطلب مثال دیگری بیاورم. در کتاب های چاپ کشور شما آمده است که جمعیت ترکیه در اوایل قرن بیستم میلادی حدود هفده میلیون نفر بوده است. حال اگر جمعیت ارمنیان در آن زمان دو میلیون نفر هم بوده باشد، توجه کنید که چه تفاوت درصدی بزرگی در مقایسه با نسبت درصدی کنونی، 75 میلیون به حداکثر 200,000 نفر، دیده می شود. [4] پس سعی کنید که کمی از حافظۀ صد سال گذشتۀ خود استفاده و نسبت درصدی پس از نژاد کشی را یک بار هم که شده مرور کنید.

پس به نام ده میلیون ارمنی جهان به اضافۀ پنج میلیون ارمنی ای که مطابق میانگین قوانین آمار و ارقام محاسبه می شوند و شما آنها را از صحنۀ تاریخ حذف کرده اید، از جناب عالی می خواهم آهنگی را که مقامات ترکیه نزدیک به یک قرن است مرتباً از هر تریبون و ضدتریبونی تکرار می کنند تکرار نکنید. عالی جنابان ترک اعتقاد دارند که “آنچه درسال های 1915 ـ1923م اتفاق افتاده هیچ گونه ربطی به نژادکشی ندارد. اینها فقط و فقط کشتارهایی تأسف بار بوده اند و این ارمنیان بودند که ترک های بی دفاع را به قتل می رساندند” ! نیشخندی واقعی به تاریخ! و مخصوصاً تکیه کلام منتخب این مقامات: (( حقیقت یابی را باید به تاریخ دانان سپرد)) !.

و این ملودی وقتی زیر گوش جهانیان نواخته می شود که دولت های ترک هر ساله بودجۀ هنگفتی را صرف رشوه دادن و خریدن سناتورهای امریکایی می کنند تا نژادکشی ارمنیان از طرف امریکا به رسمیت شناخته نشود.

تاریخ مدت هاست که رأی خود را صادر کرده است. نگاهی به گواهی ها و شهادت های چندین هزار صفحه ای شاهدان عینی بیندازید، عکس ها و فیلم های بی شماری[5] را که از فجایع نژادکشی گرفته شده اند تماشا کنید، به کتاب هایی که نویسندگان بزرگ تُرک مانند فِتحیه چِتین و دیگران، ازروایت هایی که از مادربزرگ های خود شنیده اند، به رشتۀ تحریر درآورده اند و همچنین به صحنه هایی ازحکایت های پروحشت، اسفناک و ترسناکی که در صفوف پایان ناپذیر کوچ داده شد گان در کوهستان ها و صحراها اتفاق افتاده اند و به داستان های افرادی که به طوراعجاب انگیزی از مرگ حتمی نجات یافته اند عنایت فرموده و یکی از آنها را مطالعه کنید!

برادر نویسندۀ من، شهادتی از این روشن تر؟ مستدل تر؟ تاریخی تر؟ چه تاریخ دانی باید این احادیث وحشتناک تر از صحنه های کشتارهای هیتلری را انکار کند؟

اگر فرصتی دست داد و درپی یافتن حقیقت برآمدید سری به کویر بی کران سوریه بزنید تا در دیرالزور آن هنوز بازتاب فسفری هزاران اسکلت قربانی نژادکشی را با چشم های خود ببینید.

مقامات ترکیه خود خوب می دانند که چه اتفاقی افتاده است. حاکمان واشنگتن نیز به خوبی به آن واقف هستند ولی سیاست بازی های زیرکانۀ کاخ سفید آنها را وا می دارد تا هر سال در روز عزاداری بزرگ ارمنیان، یعنی 24 آوریل، به جای استفاده از کلمۀ رایج نژادکشی (Genocide) در زبان انگلیسی مترادف ارمنی آن را به کار برند تا رضایت زمامداران ترک را برای یک سال دیگر جلب کرده باشند.

ولی خواهش می کنم که اجازه دهید به این خیمه شب بازی ها پایان دهیم! برای دانه پاشیدن جلوی مجلس اروپا و برای هموار کردن راه ورود به بازارمشترک آن، زمامداران ترک دست به بازسازی کلیسای سورپ خاچ، آختامار، در جزیره ای به همین نام در دریاچۀ وان می زنند! ولیکن اجازه نمی دهند که مطابق رسم کلیسای ارمنی صلیبی بر گنبد آن نصب و کلیسا با نیایش و آواز کُر کلیسایی مخصوص افتتاح کلیسای ارمنی، پس از یک قرن سکوت اجباری، بازگشایی شود.

دوست گرامی، فکر نمی کنید که امروزه دیگر زمان نامیدن چیزها به نام اصلی خودشان فرا رسیده باشد؟ امروز زمانی است که دیگر نباید با نصایح ظاهرسازانه وراجی کرد. امروز باید شرافتمندانه زیست. همین شعار (زندگی شرافتمندانه) نیز اصل انکار ناپذیر ((جلوگیری از جنایت نژادکشی ومجازات این عمل))، است که در 1948م به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید. این مصوبه، که با درنظر گرفتن قتل عام ارمنیان نگاشته شده، به امضاء نمایندۀ دولت ترکیه نیز مزین شده است.

ولی دلیل اصلی نوشتن این نامه به جناب عالی یادآوری بندهای موجود در دایرۀ المعارف ها نیست. وقتی چند ماه پیش به ایروان تشریف آورده بودید سؤال جالبی کردید:

(( تنفر از ترکها در ارمنیان چقدر عمیق است! مگر در قرن بیست و یکم میلادی هنوز امکان تقدیس یک فاجعه وجود دارد؟ خصوصاً که کشوری تازه استقلال یافته دارید و پایتختی به این زیبایی!)).

این سؤال شما چقدر هم نوا بود با تعجب عمیق خبرنگارروزنامۀ حریت.

(( چگونه باید این مسئله را توضیح داد که کوه آرارات در کشوری دیگر افتاده است ولیکن شعرای ارمنی در مدح آن شعر میسرایند؟)).

من جوابش را دادم:

آرارات دروجود ماست! شاید هم این وجود ماست که هیچ کس نمی تواند آن را از ما بگیرد! آرارات نماد حافظه و تولد دوبارۀ ماست. مگر ماه که تصویر آن بر پرچم شما نقش آفرینی می کند متعلق به شماست؟ من حقیقتی را می دانم که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. من آن را از بر می دانم همان طور که الفبای ارمنی را همواره به یاد دارم. این را همۀ ارمنیان، اعم از دهقان و کارگر تا رئیس جمهورمان، می دانند. نژادکشی هرگز مشمول مرور زمان نمی شود! همان طور که حافظۀ درد ملی ما هیچ گونه احتمال تیره شدن و فراموشی ندارد. حال به نظر شما با این پیشنهاد (( به فراموشی سپردن همه چیز)) ازجانب شما، ما چه باید کنیم؟

چگونه می توان5/1 میلیون قربانی بی گناه اطفال، زنان، مردان را مطابق میل اخلاف طراحان و مجریان این کشتار به فراموشی سپرد؟ چگونه می توان خواست به حق و به جای میلیون ها بازماندۀ نژادکشی را برای بازگشت به میهن آبا و اجدادی خود به خواست نسل جدیدی از عاملان نژادکشی، بی توجه، به فراموشی سپرد؟ آیا با انکار، حیله، تهدید، تزویر، رشوه و زور می توان این امید را در قلب میلیون ها بازماندۀ نژادکشی سوزاند و از بین برد؟

فراموش کنیم؟ شب ظلمات 24 آوریل 1915م را، شبی را که با یک ضربۀ تبر دیگرزُدایان، گلچین عظیم روشنفکران ارمنی ارمنستان غربی سر به نیست شد؟ کدام یک را نام ببریم و کدام یک را نام نبریم؟ روبن سِواک، واروژان، سیامانتو….

آیا باید فراموش کرد رفتار بشردوستانۀ عرب هایی را که نان روزانۀ خود را با مظلومان کوچ داده شده تقسیم کردند و آنها را در خانه  و کاشانۀ خود پناه دادند؟

آیا باید فراموش کنیم فردیف نانسن نروژی، این ابر مرد انسان دوستی، را که موفق به کسب اجازه از جامعۀ ملل آن زمان شد تا ((پاسپورت نانسنی)) در بین آوارگان وطن گم کردۀ ارمنی تقسیم کند تا انسان ها کرامت انسانی یابند و تا 320 هزار آوارۀ ارمنی، که با رانده شدن از خاک اجدادی خود از کشوری به کشور دیگر به دنبال مأوا می گشتند، از مرگ حتمی نجات یابند؟

فراموش کنیم سخن فرماندۀ کل آدم کشان نازی، جناب آدلف هیتلر، را که قبل از حمله به لهستان (1938م) و شروع آدم کشی و آدم سوزی در رژۀ نظامیانش جار می زد: (( چه کسی امروز به نژادکشی ارمنیان فکر می کند؟)).

اگر راه گریزی بود و کشوری می توانست از همسایۀ چپاولگر خود بگریزد، اصلاً شک نکن که ملت ما تمام ارزش های فرهنگی را، که به بشریت هدیه کرده است، جمع می کرد و رخت سفر می بست ولی متأسفانه ما نه همسایۀ خود را انتخاب کرده ایم و نه امکان دوری از او را داریم!

آیا می دانید که نظر انداختن و یک دم دیدن کوه آرارات در خاک دیگری چه زجر بزرگی برای هر ارمنی است؟ آیا ترتیب دهندگان و برنامه ریزان نژادکشی و اخلاف آنها اگر توانایی لازم را در خود حس می کردند، بدون یک لحظه درنگ، کلنگ بر ریشۀ کوه آرارات نمی زدند وآن را با خاک یکسان نمی کردند تا ارمنیان دیگر کوهی برای نماد موجودیت خود نداشته باشند.

همین چند روز قبل در یکی از پایگاه های اینترنتی، متعلق به یک وکیل دادگستری ترک، مطلب قابل توجهی مطرح شده بود. آقای اِروز اِاُلکُرای می پرسید که چرا قتل عام در ترکیه و برای ترک ها هنوز به صورت تابویی بس قوی باقی مانده است؟ مگر نه اینکه ترکیه امروزی و بنیان گذار آن، آقای کمال آتاتورک، خود مسئولیتی درمقابل اعمال فجیع ترکان جوان (طراحان و مجریان قتل عام) نداشته است؟

او به سه دلیل اشاره می کند که ترکیۀ اوایل قرن بیستم میلادی را ازطریق بند ناف به ترکیۀ امروزی وصل می کند، نخست برنامۀ (( ترکیه برای ترک ها))، که به دست ترک های جوان (براندازان سلطان عبدالحمید، 1907م) اجرا و در طی آن آناتولی شرقی (همان ارمنستان غربی) از وجود ارمنیان، یونانی ها، کلیمیان و غیره پاک سازی شد. به زعم این وکیل دادگستری، طی 96 سال گذشته، بعد از قتل عام ارمنیان، در این سرزمین تعداد ده قتل عام دیگر هم به اجرا گذاشته شده اما مهیب ترین و وحشتناک ترین آنها همان قتل عام ارمنیان است.

دلیل دوم به جنگ های (( آزادی طلبانه)) ترکیه پیوند می خورد که منابع مالی آن از سوی رهبر انقلاب بلشویکی، عالی جناب لنین کبیر، تأمین می شد و خدمات آن جناب در راه برپاسازی ترکیۀ (( مدرن)) و پایمال کردن، فراموشی، چپاول و حق کشی ارمنیان، کمتر از گناه ترکان جوان نیست!

و بالاخره دلیل سوم او سهیم بودن مجموعۀ جنایتکاران خون آشام قتل عام در حکومت ترکیۀ (( مدرن)) با مناصب نسبتاً پر اهمیت و بلندمرتبه است.

حال به وضوح می توان دریافت که چرا حکومت فعلی ترکیه از قتل عام ارمنیان این همه وحشت دارد. این را دیگر ارمنیان نمی گویند، این گفتۀ یک وکیل دادگستری ترک است! این وکیل دادگستری ترک درپایان گفتارش اضافه می کند که حکومت ترکیه تنها و تنها یک راه برای رهایی از بن بست انکار قتل عام دارد و آن پناه آوردن به زلال پس دادن کفاره است! در غیر این صورت هر بار که سخنی از قتل عام به میان آید به جنون مبتلا خواهد شد و پر واضح است که حکومتی که به جنون مبتلا شده باشد با شعارهای کذایی مردم سالاری خود هرگز دری باز برای ورود به مجموعۀ اروپا نخواهد یافت.

ما نویسندگان وظیفه داریم که با کمک قلم هایمان جوامع همدیگر را به یکدیگر بشناسانیم. با کمک قلم برای جامعۀ ترک توضیح دهیم که شناسایی قتل عام هیچ پَستی و دون صفتی ای به همراه نخواهد آورد بلکه برعکس آنها را در چشم جهانیان محترم تر و والاتر نشان خواهد داد.

دوست عزیز مطمئن باشید که تا زمانی که نورنبرگ قتل عام ارمنیان در روح و روان ترک ها به اجرا در نیاید و به هر قیمتی راه انکار و سکوت مرگبار در پیش گرفته شود عملاً گناه جدیدی بر گناهان قدیم افزوده خواهد شد و گناهکاران جدید نیز به زمرۀ اجراکنندگان پیشین این گناه اضافه خواهند شد.

در مراسم رونمایی کتابتان، شما از فتح دروازه ها صحبت به میان آوردید. حرف های دلپسندی بود. گفتید: (( دروازه هایی بین کشورها و ملت ها وجود دارند که نه تنها نباید مانعی برای عبور باشند، بلکه باید نقطه عبور باشند)). مرز ارمنستان و ترکیه هنوز بسته است و به دلیل بسته بودن این مرز، شما زمان زیادی از دست داده بودید تا از آنکارا به ایروان برسید. خواست قلبی شما رسیدن سریع تر به ایروان بود و گفته بودید که اگر گشودن دروازه ای زیاد طول کشد تبدیل به مرض خواهد شد ولی خود نیز اذعان دارید که برای گذشتن از دروازه ای، اول باید آن را باز کرد ولی خود خوب می دانید که ترکیه مرزهای خود را بر روی ارمنستان با هزار قفل و زنجیر بسته است!

یک چیز بسیار مبرهن و روشن است که اگر سنای امریکا فردا نژادکشی ارمنیان را به همراه سایر مللی که خود را به کری و لالی می زنند به رسمیت بشناسد، باز هم این ارمنستان و ترکیه هستند که باید پای میز مذاکره بنشینند و آخرین حرف، حرف جامعۀ ترک خواهد بود.

خوشبختانه، دیوار انکار ترکیه امروزه دیگر تَرَک برداشته است و تعداد چشمگیری از روشنفکران و نویسندگان صاحب نام ترک مانند اورهان پاموک، برندۀ جایزه نوبل؛ تاریخ دان نامی، تانر آکچام؛ ناشر معروف، رادپ زارک اوغلی و صدها شجاع دیگر، که نمی خواهند از عذاب وجدان رنج ببرند، نژادکشی ارمنیان را به رسمیت شناخته اند.

قتل هراند دینک دنیا را تکان داد. در روز خاک سپاری اش، صدها هزار نفر فریاد بر آوردند: (( من هراند دینک هستم، من ارمنی ام)). تظاهرات در استانبول از همان ایستگاهی آغاز شد که روشنفکران ارمنی، در 1915م، قطار قطار به کام مرگ فرستاده شدند.

به عقیدۀ من این گفتمان دیگر آغاز شده است، پس بیایید یک صدای دیگر هم به صدای این شجاعان اضافه کنیم، صدای شما!

به خاطر حقیقت تاریخی،

به خاطر آنهایی که وجدان خود را در طبق فروش و حراج نگذاشته اند،

به خاطر نسل های آینده ای که با وجدان پاک به همسایگی خود ادمه خواهند داد.

همسایه دیوار به دیوار شما

لِووُن آنانیان، رئیس انجمن نویسندگان ارمنستان

پی نوشت ها:

1ـ لِوون آنانیان، رئیس انجمن نویسندگان ارمنستان.

2ـ کتاب مقدس هوهانس، باب هشتم، 14.

3ـ سال 2011م یک هزار و پنجاهمین سال انتخاب آنی به منزلۀ پایتخت ارمنستان است.

4ـ طبق آمار رسمی دولت ترکیه هم اکنون تنها دویست هزار ارمنی در این کشور زندگی می کنند. م.

5ـ اخیراً هم بایگانی تاریخی واتیکان گشوده شده و هزاران سند و عکس از نژادکشی ارمنیان در آنجا یافت شده است.م.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55
سال پانزدهم | بهار 1390 | 184 صفحه
در این شماره می خوانید:

نژادکشی ارمنیان،در مطبوعات معتبر جهانی

نویسنده: آرمینه آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 نژادكشی ارمنیان و رفتار غیرانسانی سلاطین امپراتوری عثمانی با تبعۀ ارمنی تبار خود، در مطبوعات و رسانه های دنیا،...

تاریخ مجعول

نویسنده: روبن گالچیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 یکی از دلایلی که لزوم پایه گذاری بازار مشترک اروپا یا آنچه را که امروزه اتحادیۀ اروپا می نامیم، داشتن اروپایی امن و...

جنبش ملی دموکراتیک ارمنی ها و نژادکشی 1915

نویسنده: مسعود عرفانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 نام کتاب: جنبش ملی دموکراتيک ارمنی ها و نژادکشی 1915 نويسنده: رجب ماراشلی محل نشر: استانبول انتشارات: پری سال نشر:...

حماسه داردانل

نویسنده: رافی آراکلیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 سركیس طروسیـان، در 1891م، در شهــر اِوِرك،[2] منطقــۀ كه سـاریای[3] ایالت آنــگورا، (آنكارای كنونی) در تركیه، به...

گفت و گو با پروفسور آلفرد دِزایاس

نویسنده: گریکور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 در دنیای حقوق بشر، تبعیض و جانبداری جایز نیست.وظیفۀ تركیه، عذرخواهی از ارمنیان و جبران خسارت است.وظیفۀ ارمنیان،...

فردیوف نانسن،حامی حقوق پایمال شده ملت ارمن

نویسنده: گریگور آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 او بر این باور بود که انسان ماهیتاً تمایل بـه کسب دانش دارد و همین که عطش انسان بـرای کسب دانش به خاموشی گراید او...

ساکنان ارمنی سیواس

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 سیواس در میان دشتی وسیع در نزدیکی رودخانۀ قزل ایرماق[3] و در ارتفاع 1285 متری از سطح دریا قرار دارد. از لحاظ ارتفاع...

گفت و گو با محقق ترک،حسن سلیم اوزرِتِم

نویسنده: گریکور قضاریان / ترجمۀ آرا اوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 در13 مرداد 1389، هم اندیشی یك روزه ای، از سوی مؤسسۀ مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز وزارت امور...

بررسی پیمان مسکو طبق حقوق بین الملل

نویسنده: آرا پاپیان / ترجمه: تالین بندری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 (( در 21 مارس 1921م، بلشویک  ها پیمانی را با کمال آتاتورک منعقد کردند که مطابق آن یک قسمت از خاک...

آموزش و هنر در ارمنستان غربی

نویسنده: هاسمیک خاچاطوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 در قرن نوزدهم میلادی و خصوصاً، پس از تصویب قانون اساسی ملی، ارمنیان ارمنستان غربی اقدام به سازمان دهی امور...

نظامیان ارمنی در ارتش عثمانی

نویسنده: هاسمیک خاچاطوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 تاریخ سازمان یافتن و به قدرت رسیدن دولت عثمانی ارتباطی نزدیک با ترکیب قوای نظامی و قدرت یافتن آن دارد. دولت...

نقش ارمنیان در معماری استانبول

نویسنده: چنگیز چاندار / ترجمه: استینه جان درمیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 در چهارچوب برنامه های فرهنگی برگزار شده به مناسبت انتخاب استانبول به منزلۀ پایتخت فرهنگی...

موزه یادبود نژادکشی ارمنیان

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 پس از خاتمۀ سه دهه رعب و وحشت حاکم بر سراسر اتحاد جماهیر شوروی و آزادی زندانیان سیاسی بعد از سال های 1956م ارمنیان...

مروری تحلیلی بر فرایند شکل گیری پان ترکیسم

نویسنده: مهدی حسینی تقی آباد فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 به گفتۀ یکی از صاحب نظران ((تعریف قابل قبول همه‌جانبه‌ای برای پان‌ترکیسم وجود ندارد. پان‌ترکیسم به مفهوم عام...

ارمنیان دعوی مستدل و مشروعی برای درخواست خسارت دارند

نویسنده: آلفرد دِزایاس / ترجمه: نارک امیرخانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 55 بدون شک، ارمنیان دعوی مستدل و مشروعی برای الزام ترکیه به جبران خسارت های مادی و معنوی حاصل...