اشاره:

در شمارۀ 3 و 4 فصلنامۀ «پیمان» مقاله ای با عنوان «مجموعۀ مهرهای ساسانی در موزۀ دولتی تاریخ ارمنستان» به چاپ رسید. مطلب حاضر نقدی است بر مقالۀ مذکور به قلم دانشمند گرامی آقای دکتر حصوری که با تشکر از توجه ایشان از نظر خوانندگان می گذرد. در ضمن برخی از تصاویر مورد اشاره در اینجا تجدید چاپ می شود. خاطر نشان می سازیم که متن اصلی مقالۀ «مجموعۀ مهرهای ساسانی در موزۀ تاریخ ارمنستان» به زبان آلمانی نوشته شده و نویسنده نسخۀ ماشین نویسی شده آن را همراه با تصاویر مهرها در اختیار فصلنامۀ «پیمان» گذاشته بود.

خوشبختانه تاکنون تعدادی از مجموعه مهرهای ساسانی در موزه های معروف جهان و مجموعه های خصوصی معرفی شده و امکان بررسی همه جانبه ای را در این زمینه فراهم ساخته است، اما متاسفانه مجموعه های خصوصی بسیاری هم وجود دارد که گاهی از دارایی بسیاری از موزه ها بیشتر و مهم‌تر است،‌ مثلاً نگارنده از وجود چند مجموعه خصوصی منتشر نشده اطلاع دارد که هر یک از آن ها بیش از صد مهر دارند و به همین دلیل هر کدام شایسته مطالعه و توجه هستند.

نشر مقاله ای در مورد مجموعه موزه تاریخ ارمنستان هم با وجود محدودیت مجموعه، ‌مغتنم است[1]. متأسفانه در ترجمه، مأخذ اصلی مقاله درج نشده است. امیدوارم که مترجم محترم-اگر صلاح می دانند- نام و نشان آن را هم به شکلی و شاید در ذیل این نوشته درج فرمایند. همچنین درج ترجمه مقاله آقای خورشیدیان در مجله «آکتاکوردیکا» هم مغتنم خواهد بود تا از نظرات ایشان در مورد مهر مهم شماره 46 مطلع شویم.

در مورد مجموعه مذکور نکاتی به نظر نگارنده می رسد که شاید خالی از فایده نباشد. اما در مورد مهر شماره 46 ناچار نکته های خود را تا اطلاع از مفاد مقاله آقای خورشیدیان محفوظ نگه می دارم، زیرا به نظر من هم این مهر شایسته نوشتن مقاله ای هست. مقاله آقای خورشیدیان عالمانه است و نشان می دهد که ایشان به اندازه کافی با فرهنگ ساسانی آشنایی دارند، مثلاً تذکر ایشان در مورد چند نام با ترکیب مار (mar) به معنی دعا یا کلام مقدس (در اوستا maora) جالب است و جای تأسف است که در مقابل چنین رای عالمانه ای، هموطنی آن را با مار (در بیمار مثلاً) مربوط بداند و ریشه عامیانه ای را در برابر سخن عالمانه،‌ سنجیده و مستندی قرار دهد (ص 1099 همان شماره فصلنامه «پیمان») در میان لهجه های ایرانی،‌ واژه مزبور، تنها در مازندرانی به صورت مَهر(mahr)،‌ به معنی دعا، باقی مانده که اکنون در شهرها به کلی فراموش شده و در روستاهای دور افتاده متداول است. نگارنده خود در سال 1343 در روستای دزا، ‌در جنوب شهر ساری،‌ از مادری که فرزند خود را به مدرسه می فرستاد شنیدم که گفت: ریکا مَهرها کُن(rika! Mahr ha kon) یعنی پسر(م) دعا کن! ‌و بالاخره  یعنی بسم ا… بگو. کلمه منتر فارسی به معنی سرگردان و مسحور،‌ همین واژه است.

اینک نگارنده ملاحظات خود را بر مهرهای این مجموعه به همان ترتیبی که در مقاله آقای خورشیدیان آمده است،‌ به نظر خوانندگان می رساند. در این ملاحظات، ابتدا پاره ای نکات تذکر داده می شود:

1- جنس مهرهای ساسانی به ندرت از سنگ های قیمتی (یاقوت، زمرد و…) و اغلب از سنگ های نیمه قیمتی (سیلان یا آمتیست،‌ انواع عقیق،‌ یشم،‌ حدید یا هماتیت، فیروزه،‌ لاجورد و به ندرت انواع دیگر) است. آنچه در روسی و ارمنی کارنئول و در انگلیسی و فرانسهکارنلین یا کُرنلین نامیده می شود، در فارسی عقیق نام دارد. در زبان های دیگر اگر بخواهند مثل فارسی رنگ عقیق را مشخص می کنند.

2- معمولاً آنچه را که روی مهری کنده شده مضمون می نامند و نه موضوع (ص 86).

3- در ایران مقایسه صفحه مهر و سکه با صفحه ساعت متداول نیست،‌ به همین دلیل مترجم نمی دانسته که مثلاً با «از h10 تا h 18» چه کند. می توان در فارسی آن را «از ساعت 100 تا شش مطابق صفحه ساعت» ترجمه کرد یا با جهات نشان داد که در این مورد می شود «از شمال غربی تا جنوب» (ص 86، 87 و جاهای دیگر).

4- سنگ های دیگری که نامشان ترجمه نشده از این قرارند:

– سرپانتین (آگالماتولیت) (شماره 3)

– کالسدون (شماره 4 و 10 و …)

– اُنیکس (onyx) عقیق سلیمانی نیست، زیرا اصلاً شفاف نیست و نور از آن عبور نمی کند،‌ آن را در ایران قدیم سنگ سنباده می نامیدند، ‌زیرا از کوبیده آن گرد سنباده می ساختند (شماره 11 ص 90 و شماره 299)

– ساردونیکس (شماره 48)

– بلور کوهی (شماره 49) را در فارسی در می نامند که همان کوارتز خالص یا نسبتاً خالص است

– نیکولر (شماره 59 و 61).

مهر شمارۀ 1: «دارای برجستگی های خط دار در بالا» معرفی شده است. این درست است که در برخی از مهرها چنین کارهایی شده است که اثر آن بر روی خمیر شبیه گل ها یا نقش های ریز مکرر جلوه می کند. به نظر من احتمالاً در این مهر کتیبه وجود دارد و آن نشانه ها خط است نه برجستگی. سه نشانه پایانی رامن hwht یافتم که huxt (گفتار نیک) معنی می  دهد. متأسفانه در دسترس نبودن مهرها یا تصویرهای دقیق تر همیشه چنین مشکلاتی را سبب می شود.

مهر شمارۀ 2: آورده اند که «رویه آسیب دیده است». در رویه مهر آسیبی به نظر نمی رسد، شاید آسیب در دیگر قسمت های سنگ بوده است.

مهر شمارۀ 3: این مهر را به احتمال متعلق به دوره پیش از ساسانی شمرده اند. نظری است دقیق، زیرا با توجه به تصویر تنها، هیچ نشانه ای از سبک حکاکی ساسانی در آن دیده نمی شود. بحث در مورد سبک حکاکی ساسانی بسیار مفصل و خارج از حوصله این یادداشت است.

مهر شمارۀ 5: به علت تیرگی تصویر نمی توان درباره صحت تشخیص مضمون مهر سخن گفت،‌ در عین حال واژه مونوگرام در این نوشته طوری به کار رفته که هم کتیبه و هم نشان معنی می دهد (بسنجید ص 85 را با همین مهر ص 89 یا مهر 47 ص 98).

مهر شمارۀ 11: معنی کتیبه مهر «من به خدایان خود ایمان دارم» نیست. زردشتیان بیش از یک خدا نداشته اند. جمله abestan o yazdan، چنان که آقای خورشیدیان اشاره کرده اند بر روی بسیاری از مهرهای دوره ساسانی دیده شده است. معنی دقیق جمله توکل برخداست. همین عبارت به عربی ترجمه شده و المتوکل علی ا… شده است. نگارنده در مقاله ای این لقب خلفای عباسی را همراه تعدادی دیگر از القاب ایشان ترجمه عبارات معروفی از دوره ساسانی دانسته ام[2].

مهر شمارۀ 13: در واقع مضمون مهر درست تشخیص داده نشده است. مهر صحنه تفویض قدرت را نشان می دهد که مضمونی باستانی است. در صحنه های تفویض قدرت معمولاً اهریمن یا دشمن در زیر پاهای دو تنی قرار می گیرد که یکی از آن ها قدرت را به دیگری تفویض می کند. برای مثال یکی از صحنه های تفویض قدرت ساسانی را که مضمون آن تفویض قدرت شاهی توسط هرمزد به اردشیر بابکان است در اینجا می آوریم (صفحه بعد).

در مهر مزبور هم همین صحنه، اما طبعاً بسیار ریز حکاکی شده و به احتمال،‌ این مهر یادبودی است و نه کاربردی[3]. مهرهایی از دوره ساسانی باقی است که به نشانه یادبود مجمع، مثل تفویض قدرت،‌ ازدواج،… کنده شده است که خود موضوع مهمی در این زمینه است. بخشی از این موضوع را یک محقق آمریکایی بررسی کرده است[4]. از جمله مهرهای یادبودی در این مجموعه، مهر شمارۀ 21 است که دست (نماد قدرت) را نشان می دهد.

مهر شمارۀ 22: مشکل بتوان گفت که هر درختی، مخصوصاً بر روی مهر، درخت زندگی است. درخت زندگی دارای ویژگی های هنری (از جمله تنه مستقل آشکار) است که در این مهر نیست.

مهر شمارۀ 26: این مهر سر و ته چاپ شده است.

مهر شمارۀ 29: این مهر را «اندام مرد به هیئت کیومرث» شناخته اند. این مضمون بسیار معروف است. تعداد زیادی مهر با این مضمون کشف شده است. نگارنده مطالعۀ مستقلی روی آن ها کرده ام و امیدوارم روزی منتشر کنم. در آن مقاله نشان خواهم داد که همۀ مهرهایی که با مضمون کیومرث معرفی شده اند متعلق به دورۀ اخیر ساسانی و مهرهای فقیرانه هستند و مضمون آن ها کیومرث نیست، بلکه چیز دیگری است.

مهر شمارۀ 36: این مهر دارای نوشته ای است که گزارش نشده است. اگر چه تصویر تیره است، شاید بتوان آن را dwstyh (dostih) خواند و  «دوستی» ترجمه کرد و در این صورت، این مهر هم یادبودی است.

مهر شمارۀ 37: مهرهای مونوگرام معمولاً مهرهای رسمی هستند. چهار مهر مونرگرام (شماره های 5،‌‌37، 43،‌ 47) در این مجموعه دیده می شود که کوچک و کم اهمیت هستند. بنابراین ممکن است مهر رسمی چهار روستای محل در منطقه باشند.

مهر شمارۀ 45: کتیبه روی این مهر را «روز بخیر» ترجمه کرده اند که درست نیست. Roz weh همان «روز به» فارسی و نام صاحب مهر است که تصویر او را بر مهر کنده اند.

از میان مهرهایی که معرفی شده اند احتمالاً مهر شمارۀ 8 متعلق به یک نفر مسیحی بوده است، زیرا دو صلیب در دو جای آن مشخص است. اگر چه قضاوت براساس تصویر دشوار است، احتمالاً مهر متعلق به کسب دیگری بوده و صلیب ها بعداً به وسیله مالک جدید برروی آن کنده شده است.

عمده این مهرها هم متعلق به زمان اخیر دورۀ ساسانی است. علت این قضاوت نیز باید در مقاله ای بازگو شود. مهرهای شماره 3، 13، 36، 46 و 61 قدیمی تر هستند و مهر شماره 45 نیز ممکن است قدیمی باشد.

مهر شماره 61 نمی تواند تقلیدی از مهر دیگر باشد، زیرا مهر باید منفرد و اصیل باشد تا کاربرد داشته باشد. در این مهر سبک هنری متفاوت است و به سبک های باکتریایی و بیزانسی نزدیک تر است.

چند نکته را در مورد مهرهای ساسانی باید به خاطر داشت. نگارنده در آینده این نکات را بیشتر خواهد شکافت:

1- این مهرها صرفاً جنبه شناسایی دارند و معرف شخص یا خانواده اند و نقش تعویذی (محافظت و امثال آن) ندارند، مگر مهرهای یادمانی که کاربرد عمومی و اقتصادی نداشته اند.

2- تقریباً همه این مهرها متعلق به زردشتیان هستند (به جز یکی که معرفی شد)، شاید در مورد مهر شمارۀ 61 بتوان تردید کرد. زردشتیان نسبت به مذاهب دیگر،‌ مخصوصاً آیین های مِهر، مانی و مزدک سختگیر بودند و محال بود که اجازه دهند که نقشی از آیین مِهر بر روی مهر رسمی بیاید. مهرابه های ایران همه در دوره ساسانی ویران شده است. تنها رواداری در مورد پیروان آیین های یهود و مسیحیت وجود داشته است که دلایل سیاسی دارد.

3- شواهد فراوان وجود دارد که نشان می دهد این نوع مهرها -بجز مهرهای شمارۀ 11، 13، 46 و 61 – به اشخاص فقیر یا آبادی های کوچک تعلق داشته اند. این ها فروانترین انواع مهرها است و صدها نظیر آن ها در مجموعه های موزۀ بریتانیا، ارمیتاژ، کتابخانه ملی پاریس،‌ موزه های آمریکا و اروپا و آسیا و مجموعه های خصوصی وجود دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1- خورشیدیان، ادوارد، «مجموعۀ مهرهای ساسانی در موزۀ دولتی تاریخ ارمنستان» در «پیمان» شماره‌های 3 و 4 (پائیز و زمستان 1375) ص 84 تا 103.

2- Hassouri, Ali “On the Epithet of the Abbasid Califs” in der Islam Band 59, Heft 1 (1982), p. 111-113.

3- تصویر بهتری از این مهر در ص 111 چاپ شده است که نظر نگارنده را تأیید می‌کند، در آنجا اهریمن در زیر پای تفویض کننده قرار دارد. ضمناً پرسیدنی است که چرا تصویر بهتر در مقالۀ اصلی نیامده است.

4- Brunner, Ch. J. Sasanian Stamp Seals in the Metropolitan Museum of Art, New York, 1978, p. 121-122. 

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8

سال دوم | پاییز و زمستان 1376 | 136 صفحه
در این شماره می خوانید:

ایران نامه

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 ایران نامه نشریه پژوهشی خاورشناسان جمهوری ارمنستان است که به زبان ارمنی در شهر ایروان منتشر می شود. شماره مشترک 2-3 سال 1997 (24-25 پی...

درخت توماس

نویسنده: اسپارتاک قراباغ تسیان/ ترجمه: هرمیک آقاکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 این داستان شبیه افسانه است. پادشاهی سه فرزند خویش را فرا می خواند و... ارث و میراث...

گوشت کلاغ

نویسنده: سورن آساتوریان/ ترجمه: هریکناز مگردیچیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 هنگام غروب،‌ از مدرسه به خانه بر می گردم. برف می بارد و بر سرم،‌شانه هایم و روی کتاب...

سحرگاه

نویسنده: سورن آساتوریان/ ترجمه: ادوارد ولادیکا فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 خروسی که برحسب اتفاق به ایوان ما آمده است مژده فرا رسیدن صبح را می دهد. به خروس و گردن...

سورن آساتوریان

نویسنده: سارو بابومیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 سورن آساتوریان در سال 1916 در قریه گارنی ارمنستان دیده به جهان گشود. او فرزند یکی از انقلابیون معروف بود که در...

در سوگ استاد محمد قاضی

نویسنده: سیف الله گلکار فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 به سوگ رفتن خورشید، خاک می تازد                                        که سینه چاک دهد، سرفرو بیندازد فضای تیره...

پایان داستان

نویسنده: سیف الله گلکار فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 این نوشته سخنی است پرسوز و صادقانه، به یاد استاد محمدقاضی که در مجلس یادبود آن زنده یاد ایراد شده است. می خواهم...

یادی از سروژ استپانیان مترجم مجموعه آثار چخوف

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 در پانزدهمین دوره معرفی کتاب سال در دهه فجر 1376، در شماره آثار برگزیده، «نمایشنامه های چخوف»، ترجمه زنده...

درگذشت دو دانشمند ایران شناس

نویسنده: ماریا آیوازیان (ترزیان) فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 اشاره: در آبان ماه 1376 دو تن از ایران شناسان نامی ارمنستان، پروفسور هاکوب پاپازیان و بابکن...

هاکوب کوجویان و ایران

نویسنده: نلی آراکلیان/ ترجمه: آنی بابایان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 هاکوب کوجویان[1] (1883-1959م) از نقاشان مشهور ارمنستان در نیمه اول قرن حاضر است و پایه گذار...

معجزه ای که در برابر چشمان ما آشکار می شد

نویسنده: کارمن داوتیان/ ترجمه: هرمیک آقاکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 (گفتگو با همسر سرگئی پاراجانف) هنگامی که در موزه پاراجانف منتظر همسر دوم او «سوتلانا...

یک سند قدیمی از صفحات موسیقی ارمنی

نویسنده: رضا مهدوی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 این سند، هشت صفحۀ آخر کاتالوگی است که کمپانی انگلیسی His Master's Voice با آن علامت مشهورش، در ایران منتشر کرده...

سنگ نوشته های اورارتو در آذربایجان

نویسنده: عباس سرمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 به یاد دانشمند گرانمایه زنده یاد دکتر محمد جواد مشکور حکومت اورارتو یا آرارات را باید اولین امپراتوری مقتدر...

آلبانیای قفقاز از دیدگاه مولفان عهده باستان و اوایل سده های میانه

نویسنده: عنایت الله رضا فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 آلبانیا که از مناطق مهم تاریخی- جغرافیایی قفقاز است، در آثار مؤلفان باستان معرفی شده است. از آگهی های مورخان و...

مسروپ ماشتوتس، پدید آورنده الفبای ارمنی

نویسنده: ادوارد آقایان/ ترجمه: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 اشاره: ابداع الفبای ارمنی در آغاز سدۀ پنجم میلادی صورت گرفت و طراح و عامل آن مسروپ...

فریتس کرایسلر

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 اشاره: این مقاله در شمارۀ دی ماه سال 1318 مجلۀ موسیقی (دورۀ 1، شمارۀ 10، ص 11-13) منتشر شده و نمونه ای از مقالات روبیک گریگوریان است که...

گریگوریان حضوری در برگیرنده

نویسنده: پرویز بهروز فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 اشاره: مطلبی که می خوانید در 4 دی ماه 1355 در شمارۀ 293 مجلۀ «تماشا»- هفته نامۀ سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران...

ارتباط مستقیم در موسیقی

نویسنده: لیدا بربریانس/ ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 اشاره: روبیک (روبن) گریگوریان آهنگساز و رهبر ارکستر، در سال 1355، به دعوت دانشکدۀ...

روبیک گریگوریان

نویسنده: سیدعلیرضا میرعلی نقی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 7 و 8 یادداشت نویسنده: مقاله مختصری که می خوانید، خلاصه ای از کتاب «روبیک گریگوریان» است. این کتاب، یگانه متن...