نویسنده: تنی یعقوبیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43

 مقدمه

کشتـــزار چــکاوک ها،[2] آخریــن کتــاب آنتونیا آرسلان، برندۀ جایزۀ پی ای ان کلاب[3] سال 2005، آغاز یک سه گانه است؛ داستان چهار کودک ارمنی که به دنبال کشتار ارمنیان مجبور به فرار از وطنشان می شوند و قصد رسیدن به ونیز را دارند. این داستان تلفیقی است از شرق و غرب: ارمنستان و ونیز. داستان عموزاده های ایتالیایی با عموزاده های ارمنی نجات یافته از دسته های کوچ اجباری است که در ونیز به پایان می رسد. آرسلان می گوید: ((گشودن راه فراری برای این کودکان، که زندگی شان تباه شده است، مانند گرفتن ماهی از ته یک گودال عمیق است)).

کتاب کشتزار چکاوک ها

این داستان غم انگیز و سرنوشت کودکان بازمانده چنان بر برادران تاویانی، کارگردانان بنام سینمای ایتالیا، تأثیر گذاشت که آنان را بر آن داشت فیلم کشتزار چکاوک ها را براساس همین رمان به تصویر در آورند. این فیلم در ایتالیا و جشنواره های بین المللی با استقبال بی نظیر مردم روبه رو شده، چنان که جایزۀ نخست پنجاه و هفتمین جشنوارۀ فیلم برلین را به خود اختصاص داده است. حاضران در جشنواره می گویند زمانی که فیلم تمام شد سکوتی مرگبار بر تالار نمایش حکمفرما بود و همه با چشمانی اشک بار بر صندلی هایشان میخکوب شده بودند. این فیلم انسان را به تفکر دربارۀ نسل کشی ارمنیان و مسائلی که در دارفور و عموماً در دنیا در حال روی دادن است وا می دارد. کشتزار چکاوک ها فیلمی است که نمی توان آن را دید و متأثر نشد. از آنجا که نسخۀ فارسی این رمان به زودی از طریق همین مؤسسه و به ترجمۀ استاد بزرگوارم، سرکار خانم دکتر رفعت نژاد، به چاپ خواهد رسید فرصت را غنیمت می شمارم تا این اثر جالب را به خوانندگان گرامی فصلنامه معرفی کنم. به امید روزی که صدای عدالت خواهی تمامی مظلومان به گوش جهانیان برسد و ملت ها از حقوق به حق خود بهره مند شوند.

دکتر زهرا رفعت نژاد دربارۀ این کتاب می گوید: ((مزرعۀ چکاوک ها زندگی مردم صبور و مهربانی را ترسیم می کند که زندگی شان در مدت کوتاهی زیر و رو می شود. مردان و پسران به قتل می رسند و زنان و دختران آواره و تبعید می شوند.

آری،یکباره ورق بر می گردد و خشونتی بی سابقه متوجه مردمی ساده و بی آلایش می شود. تاریخ شاهد ستم های بسیاری بوده است، قتل عام ارمنی ها یکی از صفحات خونین و دردناک آن است. باید بدانیم و فراموش نکنیم که تک تک ما می تواند نیرویی باشد تا این جنایات بار دیگر تکرار نشوند)).

آنتونیا آرسلان

آنتونیا آرسلان

آنتونیا آرسلان فارغ التحصیل رشتۀ باستان شناسی و استاد ادبیات مدرن و معاصر ایتالیا در دانشگاه پادواست. او مقالات و پژوهش هایی پیشگامانه و نوین در زمینۀ ادبیات روایی مردمی و داستان های دنباله دار به رشتۀ تحریر درآورده و کهکشان فکری نویسندگان زن ایتالیایی است. آرسلان با خواندن آثار شاعر بزرگ ارمنی، دانیل واروژان، که دومین مجموعۀ شعر او را با نام نان و دریاهای گندم با همکاری کیارا هایکانوش مکیقیان و آلفرد همت سیراکی ترجمه کرده است، هویت عمیق و غیر قابل وصف ارمنی اش را بازیافت. او کتابچه ای دارد در مورد قتـل عام ارمنیــان[4] و همچنین مجمــوعه ای از شهادت های ارمنیان بازمانده از این نسل کشی، که به ایتالیا پناهنده شده اند،[5] تهیه کرده است. سرانجام اولین رمانش را به نام کشتزار چکاوک ها به رشتۀ تحریر در آورده. از نظر او این حداقل کاری بوده که می توانسته انجام دهد زیرا آن شخصیت ها، آن انسان های محکوم به سرنوشتی نافرجام آنجا بودند و او را فرا می خواندند و می خواستند که صدایشان شنیده شود.

ملاقات با آنتونیا آرسلان،کتابخانۀ برنتللا، اکتبر 2005

روابط ارمنستان و جمهوری ونیز به سال 1100م بر می گردد، حتی اولین کتاب ها به زبان ارمنی در ونیز به چاپ رسیده اند. در ونیز آثاری از زبان، هنر و معماری ارمنی به چشم می خورد و به یمن همین روابط میان ارمنستان و ونیز است که یرواند جوان، پدربزرگ آنتونیا، موفق می شود پدرش را راضی کند تا او را برای تحصیل در دبیرستان ارمنیان ونیز به این شهر بفرستد.

داستان رمان از این قرار است که پدر خانواده یرواند را با یک پاکت اسکناس از وسط پاره شده به گروهی از دزدان می سپارد تا او را به ونیز برسانند. نصف دیگر اسکناس ها را هم زمانی به آنها می دهدکه نامه ای از پسرش مبنی بر اینکه به مقصد رسیده دریافت کند. یرواند به خاطر اختلافاتی که با پدرش دارد دو ماه برای فرستادن نامه صبر می کند. مرد جوان در دانشگاه مشغول تحصیل در رشتۀ پزشکی می شود و شب ها به پرستاری می پردازد تا به این ترتیب هم خرجش را در بیاورد و هم پولی برای خانواده اش بفرستد. به دنبال آن، برای تکمیل تحصیلاتش عازم پاریس می شود و از بهترین دانشگاه این شهر تخصص اش را می گیرد و به کمک یک خانوادۀ پادوایی، که لوازم سفرش را مهیا می سازد و در حق او خوبی های بسیار می کنند، خیلی زود تبدیل به یکی از بهترین جراحان ایتالیا در آن زمان می شود. او روابطش را با برادرش،که در ارمنستان زندگی می کند، از سر می گیرد. آنها تصمیم می گیرند همدیگر را ببینند و برادرش کشتزار چکاوک ها را برای این منظور آماده می کند؛ جایی که اوقات خوشی را در آن می گذراندند. در پس همۀ اینها تاریخ داستان عظیمی را رقم می زند. امپراتوری عثمانی با فرانسه، انگلستان و روسیه وارد جنگ می شود. در نوامبر1914،گروهی از افراط گرایان امپراتوری عثمانی با مسلک پان ترکیسم و به منظور ایجاد ترکیۀ بزرگ تصمیم به نابود کردن اقلیت های قومی می گیرند. دو برادر اطلاعی از این واقعه ندارند تا زمانی که برادر یرواند کشته و ایتالیا نیز وارد جنگ می شود.

آنتونیا آرسلان وقایع را این طور تفسیر می کند: ((این یک نقشۀ شیطانی بود که تمامی عناصر آن به اجرا گذاشته شد. وسعت ظلم تا چه حد می تواند وحشتناک باشد. همیشه افرادی هستند که در کنار عدالت قرار می گیرند، مانند سه شخصیت داستان که خود را به خطر می اندازند تا جان چهار کودک را نجات دهند و آنها را به ایتالیا برسانند. در کتابم هیچ حرفی دال بر نفرت نسبت به مردم ترک به میان نیامده چون آنها هم با این مسئله برخورد کرده و می کنند. نویسندۀ ترک، اورهان پاموک، را به یاد می آورم که سه سال متحمل حبس شد زیرا در گفتن این مسئله پافشاری می کردکه قتل عام ارمنیان در 1915م به دست امپراتوری عثمانی صورت گرفته و طی آن 5/1 میلیون ارمنی و سه هزار کرد کشته شده اند.

خود ترک ها بودند که گفتند بیهوده است خود را پنهان کنیم. نسل کشی اتفاق افتاده است. ناشری که دارد کتابم را به ترکی ترجمه می کند بارها به زندان افتاده است. چرا اولین چاپ کتاب در روزهای اول با این چنین استقبالی روبه رو شد؟ چون مردم می خواهند بدانند!

آکچام، نویسندۀ ترک،که محکوم به مرگ شده بود، مجبور شد به ایالات متحده پناهنده شود و در حال حاضر در دانشگاه مینه سوتا تدریس می کند. او برایم نوشته نمی تواند نامه های پدربزرگش را بخواند چون آنها خط نوشتاری شان را تغییر داده اند. ازدانستن تاریخمان محروم بودیم و اکنون آن را باز می یابیم)).

گفت وگو با آنتونیا آرسلان[6]

زنان ارمنی بافندگان صبور ضد نسل کشی

روبرتو کارنرو: خانم ارسلان در کتاب شما چه مطالبی واقعی و چه مطالبی پردازش شما هستند؟

آنتونیا آرسلان: خوب آنچه که مربوط به داستان خانواده ام می شود که واضح است. بنابراین مربوط می شوند به خاطرات واقعی. چیزهایی هم هستند شبیه به واقعیت که آنها را بر پایۀ شهادت های دیگری بازسازی کرده ام و البته برخی مطالب هم ساختۀ ذهن خودم هستند. این کتاب یک مقالۀ تاریخی نیست یک رمان است اگرچه پایه و اساس آن مدارک و شواهد است.

: تجربۀ شما به منزلۀ محقق رمان های دنباله دار چه قدر در خلق بافت داستان این رمان مهم بوده؟

آنتونیا آرسلان: تجربۀ من به منزلۀ خواننده و محقق رمان های مردمی نقش اساسی داشته. احترام به خواننده و سلیقۀ او در داستان را از این طریق یاد گرفتم. یک داستان بلند، سنتی و در عین حال هیجان انگیز. برای خواننده مهم است بداند یک داستان برای او خلق می شود و این مسئله همیشه مد نظر نویسندگان رمان های دنباله دار بوده.

: ارمنیان قتل عامی را که در اوایل قرن بیستم قربانی آن شدند متز یقرن[7] یا فاجعۀ بزرگ می نامند. در آن زمان سازمان مخصوصی وجود داشت که مرتکب این جنایت شد مانند اس اس های هیتلری که سال ها بعد به وجود آمدند. آیا وجوه مشترک دیگری بین کشتار ارمنیان و یهودیان وجود دارد؟

آنتونیا آرسلان: ترک های جوان قصد داشتند تمام اقلیت ها را نابود کنند، نه تنها ارمنیان بلکه یونانی ها، آشوری ها و کردها را. این مسئله برخلاف روحیۀ جهان وطنی، که سالیان متمادی از مشخصه های امپراتوری عثمانی محسوب می شد، یک نظریۀ ملی گرایانه بود.[8] وقتی هیتلر تصمیم به کشتار یهودیان گرفت به نظر می رسد برخی از افراد دخیل در کشتار ارمنیان را در سازمان نازی به کار گرفتــه باشد. او در مقابل عده ای از همکارانش که به این تصمیم اعتراض کردند چیزی مشابه این را گفت: ((می توانیــم هر آنچه می خواهیم انجام دهیم. چه کسی کشتار ارمنیان را به یاد دارد؟)). وجه مشترک، اندیشۀ بیرون راندن و نابود کردن یک اقلیت از کل یک کشور به خاطر ویژگی های نژادی اوست.

: در کتاب شما به شخصیت های زن بسیاری بر می خوریم. چطور شد که بر خلاف مردان زنان ارمنی توانستند از قتل عام جان سالم به در ببرند؟

آنتونیا آرسلان: مردان را فوراً به قتل رساندند. زنان را کوچ دادند. مردان را به بدترین شکل و به طرز فجیعی به قتل رساندند. آنها را به قایق می بستند و بعد قایق را غرق می کردند. یا همه را داخل کلیسا می بردند بعد درها را می بستند و کلیسا را به آتش می کشیدند و…. در کتاب من نیز، همه را در یک مغازه جمع کرده و صبح زود همه را می برند که تیرباران کنند ولی زنان برای پیشگیری از اقدام متقابل از این امر بی اطلاع اند. زنان تنها می مانند با سالمندان و کودکان به دنبالشان و در کمتر از چند ساعت باید تصمیم بگیرند چه چیز با خودشان بردارند، چطور حرکت کنند، با ارابه، اسب یا الاغ. تراژیک ترین قسمت واقعه کوچ اجباری است. فکر کنید از کارپوت، یکی از شهرهای آناتولی، هیجده هزار نفر حرکت کردند و فقط 150 نفر به حلب رسیدند. بقیه در بین راه جان سپردند.

: انکار نسل کشی ارمنیان برای چیست و چرا هنوز هم به رسمیت شناختن آن از جانب ترکیه با مشکلاتی مواجه است؟

آنتونیا آرسلان: در1915م همۀ دنیا می دانستندکه در ترکیه چه اتفاقی دارد می افتد. مطبوعات آشکارا از یک قتل عام صحبت می کردند. با این حال، پس از اتمام جنگ جهانی، قدرت های غربی مانند فرانسه، انگلیس و ایتالیا، که درگیر مسائل و خسارات ناشی از جنگ بودند، دیگر توجهی به مسائل ترکیه نشان ندادند و تصمیم گرفتند که به کمال آتاتورک اعتماد کنند. در حقیقت، در 1918م، در قسطنطنیه، حرکت هایی در این زمینه صورت گرفت شبیه آن که در نورنبرگ اتفاق افتاد ولی بعد هیچ یک اجرا نشد.

: به کتابتان بر می گردیم. یک رمان تاریخی ولی فراتر از آن یک داستان عاشقانه…

آنتونیا آرسلان: باید بگویم بله ! این یک داستان عاشقانه است مربوط به نسلی که امروز دیگر از مد افتاده محسوب می شود. عشق بین زن و شوهر؛ عشقی قوی، احساسی و پایدار. عشقی که در آن هریک ادامۀ زندگی را بدون دیگری ناممکن می داند.

: یکی دیگر از شخصیت های رمان، که مخصوصاً جذاب به نظر می رسد، شخصیت نزیم به منزلۀیک گداست…

آنتونیا آرسلان: بله، شخصیتی است که در طی وقایع به بلوغ می رسد چون هر رمانی در حقیقت با زمان شکل می گیرد. در ابتدا به خانوادۀ ارمنی قهرمان داستان خیانت می کند ولی بعد خودش موجب نجات آنها از کشتار می شود. نزیم شخصیتی است که با من، طی نوشتن رمان، قدم به قدم رشد کرده است.

: شخصیت ارمنیان را چگونه توصیف کرده اید؟

آنتونیا آرسلان: در دوران باستان، ارمنیان کشاورز بودند بعد صنعتگر و تاجر شدند. شخصیتشان را مانند شخصیت های افسانه ای و رویایی توصیف کرده ام. آنها همیشه افراد مؤدب و خوش مشربی بوده اند. خلاقیت از ویژگی های بارزشان است. احساسی بسیار قوی نسبت به خانواده دارند خانواده ای پر جمعیت که سالمندان و بستگان را شامل می شود اما نه یک خانوادۀ مردسالار چون زنان هیچ گاه زیر بار مردسالاری نرفتند. در آغاز قرن بیستم، زنان ارمنی بسیاری از مدارس عالی فارغ التحصیل شدند.

: زنان همان هایی هستند که در کتاب شما هم بر خلاف ترس و وحشتی که تاریخ ایجاب می کند با توانایی حفاظت از جانشان به مقابله با پلیدی جنگ و قتل عام می پردازند.

آنتونیا آرسلان: دوست داشتم این امر به منزلۀ پیام اصلی رمان نمود پیدا کند. بر خلاف همه چیز زنان ارمنی توانستند مقاومت کنند، بدون اینکه تسلیم مشکلات پیش آمده شوند و بدون هیچ گونه کمک خارجی. آنان این کار را با عشق و زیرکی انجام دادند در حالی که تار و پودها را با حوصلۀ تمام برای کامل کردن طرح یک قالیچه کنار هم قرار دادند. زنان ارمنی همیشه بافندگان ماهری بودند. طی قرن های متمادی خلاقیت، اصالت و صبر آنان زبانزد همگان بوده است.

فیلم کشتزار چکاوک ها

فیلم کشتزار چکاوک ها

کارگردانان: پائولو و ویتتوریو تاویانی

مدیر تولید: ستفانو دومیککو، جانفرانکو پیِرانتونی

تدوین: روبرتو پرپینیانی

طراحی صحنه: آندره آکریزانتی

طراحی لباس: لینا نرلی تاویانی

جلوه های ویژه: انریکو پیِراچچینی

عکاس: جوزپپه لانچی

بازیگران: پاز وگا (نونیک)، موریتز بلِبترو (فرزان)،

آلسساندرو پرتزیوزی (اِگون)، آنخلا مولینا ( ایسمِن)،

آرسینه خانجیان(آرمینه)، محمد برکی ( نزیم )، چکی کاریو ( آرام)

رنـگی، ژانـر: درامـاتیک، محصـول 2007 ایتالیا، بلغارستان، فرانسه، انگلستان، اسپانیا، 122دقیقه

داستان فیلم

سال 1915، در یکی از شهرستان های ترکیه خانوادۀ سرشناس آواکیان زندگی می کنند. به مناسبت درگذشت سرپرست خانواده به جز آشنایان چند نفر از دوستان ترک از جمله ژنرال آرکان، رئیس پادگان محلی، هم دعوت شده اند، با این امید که برخورد های پیش آمدۀ قبلی بین ارمنیان و ترک ها از این فراتر نرود و رابطه ای بر مبنای احترام متقابل بین دو جامعه برقرار شود. چنین مراسمی برای نونیک، دختر زیبا روی ارمنی، فرصتی است برای ملاقات با محبوبش، سربازی ترک به نام اگون. اگون با اینکه عضو سازمان ترک های جوان است احساسات ضد ارمنی ندارد ومشغول تدارک نقشۀ فرار خود و نونیک است. در این حال آساتور، فرزند بزرگ خانواده، که سال هاست در پادوا[9] زندگی می کند و پدرش بازگشت او را به وطن ممنوع کرده متوجه می شود پدرش بعد از مرگ کشتزار قدیمی چکاوک ها را برای او به ارث گذاشته. او متوجه می شود بالأخره وقت آن رسیده به آناتولی برگردد و بار دیگر خانواده را دور هم جمع کند. بنابراین زمانی که او مشغول بستن بار سفر است کشتزار برای ورود او از نو درست و بازسازی می شود ولی این لحظات شاد دیری نمی پاید. مقامات ترک ژنرال آرکان را فرا می خوانند و به او اعلام می کنند وقت پاک سازی ارمنیان فرا رسیده است: ((همۀ مردان و پسران را بکشید و زنان را کوچ دهید)). آرکان سر در گم است ولی باید فرامین را اجرا کند. او امیدوار است به هر نحوی که شده حداقل زندگی خانوادۀ آواکیان را نجات دهد. با این حال سربازها از دستورات او سرپیچی می کنند و تمامی افراد ساکن در کشتزار را به قتل می رسانند. زمانی که آساتور از این فاجعه با خبر می شود تصمیم می گیرد هر چه زود تر برای کمک به خانواده اش راهی سفر شود ولی درگیر شدن ایتالیا در جنگ جهانی مانع از این کار می شود. نقشۀ فرار اگون و نونیک نیز لو می رود و اگون روانۀ جنگ علیه روس ها می شود. به این ترتیب راهپیمایی طولانی و طاقت فرسایی به طرف کویر برای زنان بی پناه ارمنی آغاز می شود…..

همه چیز به رمان آنتونیا آرسلان بر می گردد، به نام کشتزار چکاوک ها که با نقل وقایع دراماتیکی که برای خانواده اش اتفاق افتاده بود به قدری برادران تاویانی را شیفتۀ خود کرد که آنان را واداشت تا بار دیگر داستانی را جلوی دوربین ببرند. پس از سه سال با وجود مشکلات برای تولید فیلم و کمبود منابع و شواهد،کشتزار چکاوک ها از23 مارس در شصت نسخه به روی پردۀ سینما می رود تا بار دیگر به نحوی تراژدی قتل عامی را که در اوایل قرن بیستم گریبان ارمنیان را گرفت، زنده کند. تاریخ، ادبیات و سینما هیچ گاه توجه ای خاص به این قتل عام، که در راه تحقق رؤیای ترکیۀ بزرگ صورت گرفت، نشان نداده اند و این در حالی است که بازماندگان و وارثان قربانیان هنوز هم منتظر اجرای عدالت و به رسمیت شناختن یادبود این واقعه هستند. به دور از قصد تحمیل چیزی بر تاریخ نویسان و بدون هیچ گونه قصد سند سازی و غیره پائولو و ویتتوریو تاویانی خود را غرق در نقل گذشته ای کردند که در مه نا آگاهی گم شده است حال آنکه پس از مدتی خود را گرفتار و مجذوب تراژدی ای یافتندکه شخصیت های داستان آن را تجربه کرده بودند.

تاویانی ها می گویند: ((همه چیز از خواندن کتاب آنتونیا آرسلان شروع شد. یک رمان منحصر به فرد شبیه به نوعی خود زندگی نامه نویسی غیر مستقیم. آنتونیا یک ایتالیایی ارمنی الأصل است که در کتابش ماجرای قتل عام خانواده اش را حکایت کرده ولی همان طور که اغلب در حرفۀ هنری مان پیش می آید وقتی از یک نویسنده الهام می گیریم ضمن تماس با او به خاطر اینکه به ما اجازه می دهد تخیلمان را نیز تا حدی در فیلم به کار گیریم تشکر می کنیم. ما به دنبال خلق یک مقطع تاریخی نبودیم بلکه می خواستیم زندگی چند انسان و سرنوشتشان را دنبال کنیم و آن را به صورت یک کار بزرگ گروهی ارائه دهیم. به منظور جان بخشی به این واقعه و به خاطر انتخاب خاص با هنرپیشه هایی از ملل مختلف توافق کردیم که فیلم را به صورت محصول مشترک چند کشور تولید کنیم و تمامی هنرپیشه ها ناخواسته درگیر ماجرایی شدند که به نظر می رسد اعماق وجودشان را لمس کرده باشد.

پس ار تبریک های فراوان به دو استاد به خاطر تولید فیلم، پاز وگا اظهار خوشبختی می کند که او نیز در این داستان نقش داشته: ((حرف بر سر یک فیلم بسیار مهم برای جهان امروز است. جایی که همۀ این فجایع در نقاط مختلف و در برابر سکوت افکار عمومی تکرار می شوند)). آلسساندرو پرتزیوزی هم می گوید: ((وقتی برادران تاویانی را ملاقات کردم تصمیم گرفتم با اطمینان خاطر و اعتماد نسبت به آنان مشغول به کار شوم. اغلب سینما راه حل ها و دیدگاه های بی نهایت رمانتیکی را ارائه می دهد ولی این بار خود را در مقابل یک داوری حقیقی و بی طرفانه علیه ظلم و بدی می یابیم. این بار قهرمان داستان کسی است که همۀ تلاشش را به کار می گیرد تا به هر قیمتی شخصیت منفی داستان را به همه بشناساند بدون اینکه ابزار کافی برای انجام این کار داشته باشد)).

هنرپیشه ها و کارگردانان فیلم هر دو به یک اندازه در راه به دست آوردن مدارکی که آنها را به سمت شناخت و درک نه فقط شیوۀ زندگی ارمنیان بلکه فراتر از آن به درک وحشتی که قربانیان حادثه تجربه کرده اند سوق دهد با مشکلاتی روبه رو شده اند. به جز عکس هایی که یک سرباز آلمانی به قیمت به خطر انداختن جانش آنها را از دسته های کوچ اجباری زنان گرفته اسناد تصویری زیادی در اختیار نداریم. به منظور خلق داستانی قابل لمس و همچنین بازسازی صادقانۀ فضایی مانند آنچه که بوده برادارن تاویانی به نوشته های تاریخی و مدارک به دست آمده از بایگانی فیلم شوروی در 1915م مراجعه کرده اند ولی بدون شک تجربه ای که در ملاقات مستقیم با چند ارمنی داشته اند بیش از همه مفید واقع شده.

با آشکار شدن این گذشتۀ تاریک و با در نظر گرفتن رغبت ترکیه برای ورود به اتحادیۀ اروپا بی اختیار سؤالاتی دربارۀ لزوم این الحاق به ذهن خطور می کند. تاویانی ها می گویند: ((ما ترکیه را دوست داریم – یا بهتر است بگوییم قسمتی از آن را – ولی هنوز گام هایی هست که این کشور باید بر دارد. نخست آنکه باید به طور علنی واقعیت تاریخی نسل کشی ارمنیان را اعلام کند، در درجۀ دوم باید قانونی را که هنوز هم مجازات مرگ را جایز می شمارد و هرگونه آزادی بیان را ممنوع می کند مورد بازبینی قرار دهد)).

پی نوشت ها:

1- مدرس موسیقی، رهبر گروه کُر کودک و نوجوان انجمن فرهنگی چهار محال،آراز، فارغ التحصیل موسیقی از کنسرواتوار تهران و دانشجوی زبان ایتالیایی دانشگاه آزاد.

2-  La masseria della allodole

3- P.E.N club

4- Metz Yeghern, il genocidio armeni

5- Husher, La memoria, voci Italianc di sopravvissuti armeni

6- نقل از نشریۀ اونیتا، 5 سپتامبر2004.

7- Metz Yeghern

8- کاسموپولتیک به کشور هایی گفته می شود که در آن اقوامی با نژاد ها و ادیان مختلف زندگی می کنند.

9-Padova از شهرهای ایتالیا

منابع:

http://www.It.wikipedia.org

http://rcslibri.corriere.it/rizzoli/popup/aprile04/1700144.htm

http://www.filmup.leonardo.it/sc_lamasseriadelleallodole.htm

http://www.antoniarslan.it

http://www.ilportoritrovato.net/HTML/biblioarslan.html

http://www.edscuola.it/archivio/antologia/recensioni/arslan.htm

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43
سال دوازدهم | بهار 1387 | 128 صفحه
در این شماره می خوانید:

خاکستر روشن

نویسنده: غلامرضا کیانی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 آن قدر از عمر من می گذرد که نمی توانم خیلی چیزها را به یاد بیاورم. اما افرادی را که در کنارشان می سوختم و می...

پوشاک ارمنیان فریدن

نویسنده: زویا خاچاطور فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 پس از مهاجرت ارمنیان به ایران، به خصوص اصفهان، مهاجران برحسب خصوصیات قومی، که شامل گویش، پوشش و آداب و سنت بومی می...

ارمنیان و سلسله اشکانی پارت ها

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43  نوشتار حاضر مروری گذرا دارد بر آنچه مشترکات تاریخی دو قوم ارمنی وایرانی را در دورۀ سلطنت اشکانیان شامل می شود....

سفر مرگ

نویسنده: فتحیه چتین / ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 آن سال هِرانوش کلاس سوم را هم با موفقیت به پایان رسانده بود. از آنجا که کودک بسیار باهوش و...

معرفی کتاب مادربزرگ من

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 اشاره فتحیه چتین نویسندۀ کتاب مادربزرگ من در سال1950م در شهر کوچک معدن در استان الازیغ ترکیه دیده به جهان گشود....

سخنرانی روبرت بگلریان در مراسم یادبود نژادکشی ارمنیان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 ((به نام خدا. با ســلام بـه حضار گــرامی، نمایندگان محترم مجلس چه در دوره های پیشین و چه حال، نویسندگان، مورخان، اساتید، مدعوین و برگزار...

نگاهی به آذربایجان و قفقاز و مسائل پان ترکیسم

نویسنده: آریاسب دادبه فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 با درود به روان هزاران انسان شریفی که 93 سال پیش در چنین روزی قربانی تفکــری پلید شدند. پافشاری ارمنیــان جهان در...

انکار بس است،پذیرش!

نویسنده: علی دهباشی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 امروز روزی در 93 سال پیش فاجعه ای عظیم در تاریخ بشریت اتفاق افتاد كه هنوز ابعاد گستردۀ این واقعه كاملاً شناسایی نشده...

گزارش مراسم یادبود نود و سومین سالگرد نژادکشی ارمنیان

نویسنده: گارینه داوتیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 به منظور گرامی داشت یاد و خاطرۀ 1/5 میلیون شهید ارمنی، که در1915م به دست کارگزاران دولت عثمانی از سرزمین آبا و...

او یک ارمنی بود

نویسنده: یلدا / ترجمه: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 در 1968، زمانی که هنوز به دبستانی در حوالی میدان تاکسیم می رفتم، پدرم روزها در قهوه خانه ای کار می...

هویت ترکیه نوین و نژادکشی ارمنیان

نویسنده:  استپان اچ.آسطوریان / ترجمه: روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 مسلک‌های ملی‌گرایانۀ ترکی،که با آغاز قرن بیستم در امپراتوری عثمانی به ظهور رسید، دو...

نقش ارمنیان در امپراتوری عثمانی

نویسنده: هراچیا آچاریان / ترجمه: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 ترک های آسیای مرکزی، پس از فتح روم شرقی و تأسیس دولت عثمانی، علاوه بر تسلط کامل بر روم...

قتل عام ارمنیان در مراجع بین المللی

نویسنده: ایو ترنن / ترجمه: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 43 از بهار 1915 تا پاییز 1916م بیش از 5/1میلیون تن از ساكنان ارمنی دولت عثمانی قتل عام شدند؛...